اعجاز قرآن

دیدگاه سید مرتضی درمورد نظریه صرفه
سید خلیل کوهی
چکیده:
سید مرتضی  در اعجاز قرآن معتقد به نظریه صرفه که توسط ابراهیم بن سیار نظام معتزلی پایه گذاری شده بود، میباشد؛ وی از جمله معددو کسانی است که با ابراز دلایلی این نظریه را تبیین نمود، دلایل سید مرتضی پیرامون نظریه صرفه در کتابهای ایشان، الموضح، الذخیره بصورت مفصل آمده است. قبول نظریه صرفه توسط سید مرتضی باعث شد عده از دانشمندان تشیع در بحث اعجازقرآن متمایل به این نظریه شوند؛ مهترین دلیل سید مرتضی در نظریه صرفه تفاوت آشکار نداشتن قرآن از منظر فصاحت ونظم با ادبیات وشعر عرب می باشد، ا زمنظر وی معجزه باید تفاوت آشکاری با غیر معجزه داشته باشد، چون این تفاوت در متن قرآن واشعار عرب جاهلی نیست بنابراین خداوند مردم از آوردن همانند قرآن بواسطه سلب انگیزه، قدرت ویا دانش با ز داشته است.
سید مرتضی نگاه تعد بعدی به قرآن دارد، وی فقط قران را از جنبه ادبی بررسی میکند،  وتفاوت انرا با اشعار عرب خیلی اندک می پندارد، حال آنکه اگر ازجنبه های دیگر اعجاز، همانند حقایق علمی که تا عصر سید مرتضی کشف شده بود به قرآن نگاه میکرد حتما در معتقد شدن به نظریه صرفه وتبیین دلایل این نظریه به این حد وسواس به خرج نمیداد؛ از طرفی هرکس طبق مقتضیات زمان خویش زندگی میکند، حتی این مقتضیات در بخش نوع نگرش انسانها به موضوعات مبتلا به موثر است، نظریه صرفه یکی از نظریات رایج ومطرح در عصر سید مرتضی بود،  بنابراین ایشان این نظریه را پذیرفته  وتبیین کرده است.
واژگان کلیدی:
سید مرتضی، اعجاز قرآن، نظریه صرفه،
مقدمه:
سید مرتضی علم الهدی، یکی از استوانه های تشیع، در قرن چهارم هجری میزیسته است؛ از وی آثار گرانبهایی در زمینه فقه، کلام، واعجاز قرآن باقی مانده است؛وی یکی از قائلین به نظریه صرفه است، نظریه که در عصر سید مرتضی نظر رایجی در بین مسلمانان بوده است؛ این نوشتار به صورت خلاصه به بررسی دلایل سید مرتضی پیرامون نظریه صرفه ونقد این دلایل پرداخته؛  اشاره گذرا ومختصری به زندگی سید مرتضی نیزدارد.
نگاهی به زندگی و زمانه سید مرتضی علم الهدی:
ابوتراب سید مرتضی بن داعی حسنی ملقب به “علم الهدی” به روایتی در سال355 هجری قمری دیده به جهان گشود. وی از شاگردان برجسته و مبرز شیخ مفید بود؛ وی به همراه برادرش سید رضی (مولف کتاب شریف نهج البلاغه) از علمای برجسته قرن پنجم هجری به شمار می روند سید مرتضی علم الهدی در محیط علمی مساعدی رشد یافت؛ از محضر بزرگانی چون: شیخ مفید، خطیب ادیب، ابن نباته و شیخ حسن بابویه بهره مند گردید،  همچنین به نوبه خود به تربیت شاگردان بزرگی نظیر: شیخ طوسی، قاضی ابن البراج، ابوالصلاح حلبی، ابو الفتح کراجکی و... همت گماشت. از وی آثارمتعدد و مهمی به یادگار مانده است. صاحب ریحانه الادب به بیش از72 جلد از آثار ایشان اشاره کرده است که از مهمترین آنها می توان به الامالی، جواب الملاحده فی فدم العالم، الانتصار، جمل العلم و العمل، الذریعه فی اصول الشریعه، المحکم والمتشابه، المختصر، ما تفردت به الامامیه من المسائل الفقهیه و... اشاره نمود.  در میان تالیفات مهم علم الهدی کتاب الذریعه فی اصول الشریعه را می توان از ابتکارات وی به شمار آورد.. دوره زندگی سید مرتضی علم الهدی مصادف با حکومت القادر بالله خلیفه عباسی بود. مشی سیاسی که از سوی ایشان در قبال حکام جور اتخاذ گردید بر اساس روش امام رضا (ع) مبتنی بر همکاری با دستگاه خلافت و حضور در ارکان آن برای پیشبرد مقاصد دینی بود.  از همین روی علم الهدی قریب به سی سال در مقام نقابت همه سادات شرق و غرب و امارت حج، امیر الحاج، قاضی القضات و مرجع تظلمات و شکایت مردم بود.  وی در حدود سال436 قمری در حالی که میراث گرانبهایی از علم را برای آیندگان به یادگار گذاشته بود رخ در نقاب خاک کشیده و دار فانی را وداع گقت( بی بی فیضیه، بی تا، 62-73) .سید مرتضی علم الهدی یکی از شخصیت های برجسته مذهب تشیع اثنا عشری محسوب میشود؛ وی در مورد اعجاز قرآن  یکی از قائلین به نظریه صرفه است، ایشان دراین مورد کتاب(الموضح عن جهة اعجاز القرآن الصرفه) را نوشت.
اعجاز قرآن ونظریه صرفه:
اعجاز قرآن از نخستين روزها و سالهاى نزول وحى، براى همه مسلمانان امرى شناخته شده بود، در عين حال عالمان مسلمان درباره ى وجه اعجاز قرآن، و آنچه قرآن به آن تحدى كرده است، نظر واحدى ندارند؛ و به       و جوه مختلفى مانند فصاحت و بلاغت، نظم،اخبار از مغيبات،آهنگ و موسيقاى قرآن، اعجاز علمى،تشريحى، عرضه معارف بلند، عدم اختلاف و تناقض، حجت قاطع و استوار و تصوير فنى و هنرى صحنه ها اشاره كرده اند؛  بررسى آراء و نظریات نشان میدهد که اکثر دانشمندان بر وجه فصاحت و بلاغت و نظم قرآن كه در تك تك سورها مشهود است تاكيدکرده اند. سيد مرتضى در كتاب الموضح به برخى و جوهى كه به عنوان اعجاز قرآن برشمرده شده است،اشاره مى كند، وی از جمله :اخبار قرآنى از امور غيبى، عدم وجود اختلاف در قرآن  فصاحت و نظم قرآن را  از وجوه معجزه بر می شمارد. وى ضمن ارج نهادن به فصاحت و نظم قرآن كريم در جهت اعجاز قرآن قائل به قول صرفه گرديده و چنين میگوید: سپاس خداى را كه آراء وعقايد را در وجه اعجاز قرآن مختلف ومتنوع قرار داد. اين وجوه اگر چه در صحت برخى از آنها ترديد است، اما به اصل اعجاز قرآن و سنديت بر صحت ادعاى پيامبر، اشكالى وارد نمى نماید؛ پس تفاوتی نیست بین اینکه قرآن به سبب فصاحت يا نظم يا اخبار غيبى يا صرفه، خارق ا لعاده و معجزه باشد.این فضلیت از فضایل قرآن مجید است،  ودر معجزات سایر انبیاء چنین فضلیتی دیده نمیشود، زیرا دلالت معجزات انها واحداست.( الموضح، 1382، 45).
منظور از صرفه چیست؟
صرفه در لغت: الصرف والصرفه مصدر صَرَفَ به نقل ابن فارس به معنای بازگشت شیء است( ابن فارس، 1390، ذیل واژه). راغب به معنی برگرداندن شیء ا زحالتی به حالتی دیگر، ویا تبدیل به غیر حالت دانسته است(راغب، 1386، ذیل واژه). کلمه صرف در لغت به معنای باز گرداندن، تبدیل کردن می باشد (اسماعلیلیان ، بی تا، 287) و کاری را از صورتی به صورت دیگر برگرداندن می باشد(خلیل جر، 1367، 1316) صرّافی به معنای تبدیل پولی به پول دیگر نیز از این لغت مشتّق شده، چراکه در آن نوعی تغییر و تبدّل نهفته است. (فراهیدی، 1414، 985). در مورد کاربرد این لغت در قرآن کریم نیز گفته شد است «صرف به معنای برگرداندن است خواه برگرداندن مطلق باشد مثل:« فيصيب به من يشاء و يصرف عمن يشاء» ( نور/ 43) يا برگرداندن از حالي به حالي:« صرف الله قلوبهم بانهم قوم لا يفقهون» (توبه/ 127) از اینرو زمانی که خداوند از تصرّف در قلوب سخن می­گوید به معنای ایجاد انقلاب و تغییر و بازگرداندن آنها می­باشد.(مصطفوی، 1417، 232) . بنظر سید مرتضی، نظریه که اعجاز قرآن را در بیرون از قرآن تقریر میکند صرفه نامیده میشود( سید مرتضی،1387، 250)
معاني صرفه
در تبيين نظريه صرفه ديدگاه هاي مختلفي مطرح شده كه عبارت اند از:
1-   سلب انگيزه: بر اساس اين تفسير از صرفه، خداوند انگيزة مبارزه و خلق متني بسان قرآن را از كساني كه بخواهند به تحدي قرآن پاسخ مثبت دهند، مي گيرد.  به بيان ديگر، ادباي عرب مي توانستند مانند قرآن را بياورند؛ ولي خداوند با سلب انگيزه و تصميم آنها براي آوردن مانند قرآن، مانع كار آنها مي شود، و اين، با توجه به اينكه اسباب ايجاد انگيزه و عوامل حركت و شتاب آنها به سوي معارضه با قرآن بسيار بوده  ، معجزه بودن قرآن را اثبات مي كند( معرفت، بي تا، ج 4 ، 137 به بعد)
2-   سلب دانش:  خداوند دانش لازم براي خلق متني بسان قرآن را  مي ستاند، تا منكران قرآن نتوانند مانند آن را بياورند؛  البته سلب علوم به سه شكل ممكن است رخ دهد:
الف- خداي متعال دانش هاي مو رد نيار را كه نزد بشر وجود دارد ، از اساس برمي دارد و بشر را با نوعي تنزل در علم روبه رو مي كند.
ب- بشر از دانش لازم برخوردار نبوده و نيست و خداوند آن را در اختيار آنها قرار نمي دهد.
ج- عرب از دانش لازم برخودار است، ليكن هرگاه بخواهد با قرآن مبارزه كند و مانند يا چيزي در حدود قرآن بياورد، خداوند دانش او را سلب مي كند تا نتواند اقدامي كند؛ اما چون از كار خود منصرف شود، دانش لازم را به او باز مي گرداند( همو،138-140)
3-   سلب قدرت:  منكران معارض از انگيزه و دانش لازم برخوردارند، ولي خداي متعال قدرت آمدن به ميدان مبارزه را از آنها مي گيرد؛  سلب توانايي مي تواند زماني،  ابزاري، ايجاد مانع و يا به گونه اي ديگر باشد؛ مانند اينكه خداي متعال برای  هر كه بخواهد به توليد چيزي مانند قرآن بپردازد، خواب را مستولي كند،  يا او را به دل درد يا به گرفتاري هاي گوناگون زندگي و مانند اينها گرفتار كند (علوي يمني ،1429 ،ج 3، 218)
معاني سه گانه فوق كه از سخنان طرفداران اين نظريه استخراج شده است، مانعة الجمع نيست؛ يعني مي توان فرض كرد كه خدا برخي را با سلب انگيزه، برخي را با سلب قدرت و برخي را با سلب علوم از معارضه منصرف كند.  البته سخنان پيروان اين نظريه گاه با جمع همة اينها سازگار نيست و تنها به يك معنا يا نهايت دو معنا ملتزم مي شوند.  در هر صورت، در انتساب معاني فوق به هريك از طر ف داران اين نظريه بايد سخنان او را بررسي و بر معاني فوق تطبيق كرد. گفتني است از بين معاني سه گانه، سلب دانش با مخالفان صرفه همراه است و به اعجاز دروني  يادشده ای ، معناي قرآن باز مي گردد؛ به عبارت ديگر، اين معنا مصداق سلب دانش نيست و آنچه عرب در اختيار داشت، همچنان در اختيار او بود ، ليكن توان مبارزه و آوردن مانند قرآن را نداشت و اين، همان مطلبي است كه معتقدان به اعجاز بياني مي گويند.
دلایل طرفداران نظریه صرفه :
گرچند نظریه صرفه به ابراهیم بن سیار نظام منسوب است ولی دلایل اثبات این نظریه به نوعی با آرای سید مرتضی گره خودره است؛  طرفداران نظريه صرفه براى اثبات نظريه خود ادله متعددى ذكر كرده‏اند كه نوع آنها از سيد مرتضى است و ديگران از وى گرفته‏اند،  اين دلائل عبارتند از:
دليل اول- اگر فصاحت و بلاغت و يا نظم و اسلوب و چيزهايى از اين قبيل دليل اعجاز قرآن بود، بايد ميان جملات قرآن و عباراتى كه از فصحاى عرب نقل شده است، تفاوت بسيار شديدى حس مى‏كرديم و به عبارت ديگر اگر خارق العاده بودن قرآن به‏خاطر فصاحت و الفاط آن بود، بايد ما خارق العاده بودن آن را هنگام مقايسه با كلام فصحاى عرب به روشنى درك مى‏كرديم،  در حالى كه چنين نيست. البته قرآن از لحاظ فصاحت و بلاغت بر كلمات فصحا برترى دارد ولى اين برترى در حد آن خارق العادگى كه معجزات ديگر در مقايسه با كارهاى مشابه دارند، نيست. ما بدون آنكه فكر كنيم و بينديشيم، تفاوت ميان طبقه نخستين از شعرا را با شعراى متاخرين به وضوح درك مى‏كنيم و لازم نيست كه به متخصصان علم فصاحت مراجعه كنيم و مى‏دانيم كه تفاوت ميان اين دو در حد خارق العادگى نيست و ما در مقام مقايسه ميان بعضى از جملات سور های مفصل با فصيح‏ترين كلام عرب،  آن تفاوت آشكارى را كه در حد خارق العادگى باشد درك نمى‏كنيم. سيد مرتضى كه اين دليل را مى آورد، اضافه مى‏كند، بدون شك پيامبر با همين فصاحت و نظم مخصوص قرآن تحدى كرده، زيرا كه آيات تحدى مطلق گذاشته شده و در آنها به عرف و عادت مردم كه همديگر را تحدى مى‏كردند، اعتماد شده است و عرف و عادت آنها كه گاهى يكديگر را به معارضه دعوت مى‏كردند، اين بود كه به اعتبار فصاحت و نظم كلام تحدى مى‏كردند. پس مى‏بايست تحدى قرآن نيز از همين نوع باشد و اگر مردم منظور قرآن از تحدى را نمى‏فهميدند و يا در آن شك داشتند، حتما از پيامبر مى‏پرسيدند و چون نپرسيده‏اند، معلوم مى‏شود آنها فهميده‏اند كه پيامبر مطابق عادات آنها تحدى كرده است. حال با توجه به اينكه تحدى با فصاحت و نظم قرآن شده و از طرفى ميان بعضى  از آيات قرآنى و كلام فصحاى عرب تفاوت در حد خارق العادگى و اعجاز موجود نيست، پس بايد وجه اعجاز قرآن را و اينكه چگونه اعراب نتوانستند با قرآن معارضه كنند، در جاى ديگرى جستجو كرد و آن همان صرفه است و اينكه بگوييم خداوند آنها را در مقام معارضه ناتوان ساخت و اين كارى خارق العاده و معجزه است. (سید مرتضی، 1387، 36-38) و(سید مرتضی1411، 379-381)
دليل دوم- مهمترين وجوهى كه براى اعجاز قرآن گفته شده داشتن فصاحت مفرط و نظم و اسلوب است و هيچ يك از اينها قابليت آن را ندارند كه نوع بشر از آنها عاجز باشند، زيرا كلام هر چند در اوج فصاحت باشد از كلمات و حروف متداول ميان مردم ساخته شده و كسى كه قادر به كلمات است، قادر به ساختن كلام از تركيب آنها نيز هست. سيد مرتضى در اينجا اشكالى را كه به ذهن همه مى‏رسد از قول بلخى نقل مى‏كند كه گفته است اگر چنين مطلبى درست باشد، پس بايد هر كسى كه حروف را بلد است بتواند شعر بگويد، زيرا كه شعر چيزى جز تركيب همين حروف نيست. آنگاه سيد پاسخ مى‏دهد: علت آن اين است كه همه كس علوم و فنون مربوط به شعر را نمى‏دانند و گرنه شعر چيزى جز همين حروف كه بعضى بر بعضى مقدم شده است نمى‏باشد و جنس حروف در توانايى همه كسانى كه قدرت كلام دارند هست. بنابراين، گفتن شعر از اين‏جهت محال نيست، چيزى كه آن را براى شخص بى سواد و بى اطلاع متعذر ساخته، نبودن علم است و لذا مى‏بينيم همين شخص با به دست آورد علوم لازم شعر مى‏گويد. (سید مرتضی1411، 401-402)
نتيجه ايكه از اين مطالب گرفته مى‏شود اين است كه به نظر سيد مرتضى، قرآن از همين حروف و كلمات تشكيل شده و حروف و كلمات هم در اختيار همه قرار دارد، چون مواد خام در اختيار است ساختن جملاتى همانند قرآن از محالات نخواهد بود و فقط احتياج به علومى دارد كه دستيابى به آن نيز از محالات نيست.  و اما در مورد نظم قرآن، سيد اظهار مى‏دارد كه نظم واسلوب چيزى نيست كه  قابل تزايد و تفاضل باشد و چون نظم جديدى در كلام ابداع شد، ديگران از آوردن مانند آن عاجز نخواهند بود و تنها امتيازى كه قابل تصور است سبقت ابداع كننده بر آن نظم است و بنابراين نظم قابل تحدى نيست. با توجه به مطالب بالا بايد بگوييم: علت اينكه هيچ كس نمى‏تواند مانند فصاحت و نظم قرآن را بياورد، اين است كه خداوند علومى را كه براى اين كار مورد نياز است از مردم سلب مى‏كند و اين همان «صرفه» است. ( سید مرتضی، 1382، 36-38)
دليل سوم- اگر قائل به صرفه نباشيم پاسخى براى سؤالى كه از ديرباز در مورد اعجاز قرآن مطرح شده است، نخواهيم داشت، و آن اينكه از كجا معلوم كه قرآن را بعضى از نيروهاى فوق بشرى مانند جن براى مدعى نبوت القا نكرده تا خرق عادت كند و ما را گمراه سازد؟ ما به ميزان فصاحت جن احاطه نداريم و شايد از فصاحت عرب بالاتر باشد و با اين احتمال، ديگر اطمينانى بر تأييد الهى نداريم و عجز عرب از آوردن مانند قرآن از اين‏جهت كه فصاحت  و نظم آن خارج از قدرت بشرى است، نمى‏تواند دليلى بر حجيت قرآن باشد. سيد مرتضى پس از طرح مطلب بالا، پاسخ‏هايى را كه از اين اشكال داده شده نقل و سپس رد مى‏كند، و در پايان نتيجه مى‏گيرد كه تنها پاسخ درست اين پرسش كه اساس اشكال را از بين مى‏برد، همان قول به صرفه است. وقتى ما قائل شديم به اينكه خداوند همه را از آوردن مانند قرآن باز مى‏دارد و علوم لازمه را از آنها سلب مى‏كند اين صرفه و منع از سوى خداوند شامل همه موجودات، اعم از بشر و جن و ملك مى‏شود. طبق اين نظر، نه تنها بشر، بلكه جن و هر نيروى غيبى از آوردن مانند قرآن و معارضه با سوره‏هاى آن عاجز است زيرا «صرفه» شامل همه آنها مى‏شود تا حقانيت پيامبر اسلام آشكار گردد و اين نوع صرفه تنها از خداوند ساخته است و هيچ يك از موجودات محدث توانايى آن را ندارند. (سید مرتضی1411، 385) و(سید مرتضی،1405 ، ج2، 325)
ادله سه گانه‏اى كه براى قول به صرفه نقل شد، از لابلاى سخنان مفصل و پراكنده سيد مرتضى در كتاب الذخيره فی علم الکلام والموضح عن جهة اعجاز القرآن وی  استخراج، و با توضيحاتى ذكر شد، البته اين مطالب در كتاب‏هاى متكلمانى كه بعد از سيد آمده‏اند و قائل به صرفه هستند، نيز ديده مى‏شود ولى در واقع آنها همان سخنان سيد را تكرار كرده‏اند و در عين حال براى كسانى كه توضيح بيشترى را در اين باره بخواهند مراجعه به آنها نيز مفيد خواهد بود.  در اينجا اين نكته را يادآور مى‏شود كه مخالفان قول به صرفه، هنگامى كه اين قول را مطرح مى‏كنند، اظهار مى‏دارند كه قائلين به صرفه هيچ دليلى بر قول خود ذكر نكرده‏اند، تنها در بعضى از كتب كلامى علامه حلى اشاره‏اى به يكى از دلائل آنان شده و آن همان است كه به عنوان دليل دوم بیان شد
نقد دلایل سید مرتضی:
سیدمرتضی فصاحت قرآن را خرق عادت وبالا تر از فصاحت رایج در نزد عرب میداند؛ وی  از تفاوت بین متن قرآن، اشعار ونثرهای بجا مانده از اعراب جاهلی سخن میگوید، ولی این تفاوت را  در حدی نمیداند که بتوان قرآن را  بعنوان معجزه خارق العاده در آورد؛ بنظر او میشود از قرآن تقلید کرد، از نظر فصاحت چیزی شبیه قرآن آورد، وی معجزه بودن قرآن را دراین میداند که خداوند نمیخواهد کسی همانند قرآن چیزی را بیاورد، یا دانش، انگیزه ویا قدرت کسی که بخواهد همانند قرآن، متنی بیاورد را از او سلب می نماید.
ضرب المثلی  معروفی است که میگوید الناس ابناء الزمانه؛ یعنی مردم فرزندان زمان خودشان اند؛ سیدمرتضی با وجود دانش وافر که داشته، طوریکه در فوق ذکر شد وی یکی از استوانه های تشیع به حساب می آید، ولی در مورد اعجاز قرآن نگاه تک بعدی دارد؛ دلایل را که در فوق مطرح کرده همه نشان دهنده این است که ایشان از نظر فصاحت ونظم به قرآن نظر میکند، بنابراین نظریه صرفه را که در عصر سید مرتضی نظریه رایج در بین مسلمانان بود را می پذیرد، وچه بسا در تبیین این نظریه، واستحکام این نظریه با دلایلی متعددی که ارایه میکند، ازدیگران پارا فراتر میگذارد؛ ودرحقیقت مبیین اصلی این نظریه میگردد.
سید مرتضی از قرآن فقط جنبه ادبی را در نظر گرفته با متون سابق عرب از شعر ونثر میسنجد وبعد میگوید که آری،  گرچند تفاوت دارد، ولی تفاوت چندانی ندارد که همانند معجزه موسی با سحر ساحران فرق داشته باشد؛ کاش میشد، سید بزرگوار به این فکر می افتاد که مطالب علمی که در قرآن آمده وحد اقل تا زمان سید مرتضی فهیمده شده بود، مانند حرکت کهکشانها وخورشید ... در کجای شعر شاعران ومتون عربی آمده ویا اصلا در کجای تمدن های همسایه شبه جزیره عربستان  وبا تمدن جهان آنروزی وجود دارد، تا قرآن معجزه نباشد وبا انها تفاوت اندکی داشته باشد؛ شعر شعرا درست متون ادبی وزینی اند ولی قرآن تنها کتاب ادبی است که ما انرا با شعر شعرا بسنجیم وسپس بگویم اگر خدا منصرف نمیساخت انسانها میتوانند همانند قرآن متنی بیاورند؟ این درحالیست که سید اخبار غیبی قرآن را یکی از وجوه اعجاز قرآن بر شمرده است ، آیا همین کافی نبود که صرفه را نپذیرد.
نظریه صرفه اگر نظریه درستی بود حتما کسانی مانند ابن مقفع وابن ابی العوجاء که هم انگیزه داشتند، وهم ادیبان ماهری بودند، وهم دانش کافی در حد بشری داشتند وتصمیم گرفتند قرآن را تحدی کنند چرا نتوانستند؟ خداوند ج نه انها را سلب انگیزه کرد؛ نه قدرت نوشتن را از انها گرفت، ونه دانش انها از ایشان گرفته شد؛ چون اگر چنین کاری میشود حتما انها در خود تغیراتی را حس میکردند، که بواسطه نظریه صرفه در انها بوجود می آمد.
اگر اعراب در زمان ظهور اسلام، ومقارن نزول قران، قصد تحدی قرآن را داشتند با سلب یکی از موارد که در نظریه صرفه گفته شده مواجه میشدند، حتما به طریقی این خبر به بیرون درز میکرد ودیگران در جریان قرار میگرفتند که کسانی میخواستند با قران تحدی کنند ولی بواسطه سلب یکی از موارد از کار بازماند اند.
سخن شناس مشهور عرب ولید بن مغیره مخزومی بعد از شنیدن قران در فکر فرو رفت که قرآن را چه میتواند بنامد وی در اين انديشه بود كه چيزى بگويد كه با آن گفته، دعوت اسلام را باطل كند، و مردم معاند مثل خودش آن گفته را بپسندند، پيش خود فكر كرد آيا بگويد اين قرآن شعر است، يا بگويد كهانت و جادوگرى است؟ آيا بگويد هذيان ناشى از جنون است، يا بگويد اسطوره‏ها و افسانه‏هاى قديمى است؟ بعد از آنكه همه فكرهايش را كرد اينطور اندازه‏گيرى كرد كه بگويد: قرآن سحرى از كلام بشر است، چون بين زن و شوهر و پدر و فرزند جدايى مى‏اندازد، تآثیر فراوانی  دارد؛ آیات 18 الی 25 سوره مدثر شاهد این مدعا است. وقتی قران با متون ادبی تفاوتی چندانی نمیداشت ومیشد عرب با آن تحدی کند چرا سحر نامیدند، ویا چرا پیامبر را مجنون نامیدند، چون انها معتقد بوند که ساحر با جن ارتباط دارد واز این جهت مجنون میگفتند که با اجنه در ارتباط است انها میدانستند که قرآن تفاوتی آشکاری با سخن بشر دارد بدین لحاظ نمیشد انرا به سادگی بعنوان یک متن ادبی برای مردم معرفی کرد.
نظریه صرفه که سید مرتضی انرا پذیرفته در تضاد آشکار با آیات تحدی  در قرآن است؛ چگونه قرآن با کسانی تحدی میکند که قدرت دارند همانند قرآن بیاورند ولی زمان آوردن همانند، از طرف خداوند این قدرت از انها گرفته میشود؛ مگر میشود نام این نوع رفتار را تحدی نامید؛ منصرف ساختن از انجام کاری را نمیشود تحدی نامید.
نتیجه گیری:
سید مرتضی یکی از شخصیت های برجسته علمی ومطرح، در قرن چهارم هجری، میزسیته است؛ وی کتابهای مهم و   متعددی در علوم مختلف نوشت، که از جمله کتاب الذریعه در فقه وکتاب الموضح در اعجاز قرآن، از کتابهای مطرح در دانش های یاد شده میباشند، سید مرتضی در بحث از اعجاز قران معتقد به نظریه صرفه است؛ نظریه که توسط نظام ارایه شد ولی توسط سید مرتضی تبیین ومنقح گردید.
دلایل سید مرتضی پیرامون نظریه صرفه عدم تفاوت آشکار بین متن قران ومتون بجا مانده از شعر عربی است، بنابر نظر وی فصاحت ونظم قران نمیتواند اعجاز قرآن را تضمین کند، پس خداوند از آوردن همانند قرآن، انسانها را بواسطه سلب قدرت، انگیزه ویا دانش منصرف کرده است؛ این انصراف سازی بنام نظریه صرفه معروف است.
دلایل سید مرتضی در باره نظریه صرفه نگاه تک بعدی وی به قرآن است، که تنها قرآن را ازجنبه ادبی بررسی کرده وجنبه های دیگر قران را نادیده گرفته است؛ حتی دراین مورد هم میتوان تفاوت آشکاری بین متون عربی بجا مانده ومتن قرآن مشاهده کرد اگر چنین نبودی ولید بن مغیره سخن شناس معاصر پیامبر اسم سحر را به کلمات قرآن نمیگذاشت؛ وی بدین جهت قرآن را سحر نامید تا به مردم تلقین کند که این سخنان از پیامبر نیست، بلکه از جن ویا موجودات دیگری اخذ کرده است، با این تفاوت که انها برای هر ساحری معتقد به وجود جن دراو بودند؛ درضمن قبول نظریه صرفه با آیات تحدی قرآن مغایرت دارد؛ چگونه خداوند به چیزی که خود نمیگذارد مردم به آن دست یابند تحدی میکند.
منابع:
قرآن مجید
ابن فارس، احمد ابن ذکریا، معجم مقاییس اللغه، سعید رضا علی عسکری وحیدر مسجدی، قم ، پژوهشگاه حوزه ودانشگاه، 1390.
اسماعیلیان، معجم مفردات الفاظ القرآن، قم، بي تا،
جر، خليل ، فرهنگ لاروس، سيد حميد طبيبيان، تهران، امير كبير،  1367.
راغب اصفهانى، حسين بن احمد ؛ معجم مفردات الفاظ القرآن؛ مصطفى رحيمى نيا، تهران، سبحان، 1386
سیدمرتضی، ،الموضح عن جهة اعجاز القرآن الصرفه، محمدرضا انصاری قمی، مشهد، بنیاد پژوهش های اسلامی، 1382.
سیدمرتضی، علی بن حسین الموسوی ، الموضح عن جهة اعجاز القرآن الصرفه، محمدرضا انصاری قمی، مشهد، بنیاد پژوهش های اسلامی، 1387.چ،2.
، سیدمرتضی، علی بن حسین الموسوی ، رسائل الشريف المرتضي، قم، دار القرآن كريم،  1405،
سید مرتضی،علی بن حسین الموسوی ، الذخیره فی علم الکلام، سید احمد الحسینی، قم ، موسسه النشر الاسلامی التابعه لجامعه المدرسین،1411.
العلوی الیمنی، یحیی بن حمزه، الطراز لاسرار البلاغه وعلوم حقائق الاعجاز، عبد الحمید هنداوی، بیروت، دار المکتبه العصریة، 1429/2008.
فراهيدي، خليل احمد ، العين، بي جا،  اسوه، 1414 ه.ق.
معرفت، محمدهادی، التمهید فی علوم القرآن، قم، موسسه النشر الاسلامی، بی تا.
المصطفوي، حسن، التحقيق في كلمات القرآن ، تهران،، سازمان چاپ و نشر 1417ه.ق
مقالات:
بی بی فیضیه، سید محسنی، سیری در زندگانی سید مرتضی علم الهدی، مجله حدیث اندیشه، بی تا.
جواهری، سید محمد حسین، بازخوانی نظریه صرفه، قبسات، سال هفدهم، 1391.
کریمی نیا، مرتضی، ریشه های تکوین نظریه اعجاز قرآن وتبیین وجوه آن در قرون نخست، مجله پژوهش های حدیث، سال چهل وششم، شماره یکم، 1392.
سایت:
 اندیشه قم


مطالب مشابه :


متون ادبی (دکلمه های قرآنی)

دید گاه اسلام در مورد سپردن کارهای سنگین به زنان ; آیا در قرآن سخن از ازدواج موقت متن نهج




متن ادبی قران جهت آغاز برنامه

متن ادبی قران جهت آغاز شعر و متن مجری در مورد امام




متن ادبی در مورد حجاب

متن ادبی در مورد حجاب. آیامیدانید قرآن پيوندهای




متن ادبی در باره حجاب و زن

متن ادبی در قرآن هم مي گويد: زنان خودآرايي و خودنمايي و عشوه گري نكنند، تا مورد آزار




فنون و صنایع ادبی در قرآن

مطالعه ادبی قرآن در سطح آیات مورد اشاره و در عین حال جان بخشی در متن قرآن، درک




قرآن

فرهنگی,قرآنی و ادبی. ویژه متن قرآن در نظر قرآن در مورد طبیعت و انسان را




متن ادبی در مورد حضرت رقیه(سلام الله علیها)

متن ادبی در مورد حضرت رقیه(سلام الله علیها) اين جا که خيزران نيست قرآن بخوان




اعجاز قرآن

و اما در مورد نظم قرآن، سيد اظهار مى‏دارد كه به سادگی بعنوان یک متن ادبی برای




(متن ادبی) درباره نماز

نماز در قرآن چند بار آمده در مورد نماز. عکس (متن ادبی) درباره




برچسب :