خزر در سیاست جهانی/تعامل ژئواکونومی و ژئوپلتیک(قسمت اول)

خزر در سیاست بین الملل

جایگاه منطقه خزر در سیاست بین الملل در قرن نوزدهم برجسته شد. زمانی که شرق خزر میل برخورد بریتانیا و روسیه تزاری بود. در چنین شرایطی در یاچه خزر نیز از آن تأثیر می پذیرفت. این فرایند رقابت بریتانیا و روسیه از سوی رودیارد کیپلینک «بازی بزرگ» خوانده شد . در پی چنین برخوردهایی روس ها بر اساس مفاد قرارداد آخال بر شرق خزر مستولی شدند و انگلستان نیز برای حفظ مهمترین مستعمره خود - هندوستان- افغانستان را از ایران جدا کرد. بعد از این برهه، خزر در طی روزهای موجودیت شوروی منطقه ای آرام بوده، به طوری که یک منطقه خفته ژئوپلتیک به حساب می آمد. سلطه روس ها بر عمده نواحی خزر جای هیچ گونه رقابت و برخوردی را باقی نگذاشته بود و البته تمایلی به برخورد بین ایران و روسیه در خزر وجود نداشت. اما پس از فروپاشی شوروی دریای مازندران به تدریج به دریای تعارض و تقابل قدرت های منطقه ای و بین المللی بدل شد.

امروزه فضای جغرافیایی شوروی سابق محل برخورد روسیه وآمریکا است. خزر با قرار گرفتن در این جغرافیا نقش مهمی در سیاست بین الملل معاصر یافته است. به عبارت دیگر خزر یکی از رزمگاه های نظام بین المل کنونی است. اگرچه این رزم لزوماً خشونت آمیز نیست. رقابت روسیه، امریکا، ایران، ترکیه، اروپا، هند و اسرائیل در منطقه خزر آنرا به یکی از مهم ترین کانون های سیاست بین الملل بدل ساخته است. این چنین شرایطی از سوی برخی از پژوهشگران حوزه استراتژی «بازی بزرگ جدید» لقب گرفته است ( ن.ک: کولایی، همان: 12). اما همانطور که گفته شد سیاست بین الملل خزر بیش از هر جایی در کرملین و کاخ سفید تمرکز یافته است. بدون شک دریای خزر بقدری اهمیت یافته که در دستور کار سیاست خارجی قدرت های بزرگ قرار گرفته است. اما از رویکرد علمی اهمیت این منطقه را می توان در قالب ژئواکونومی و ژئوپلتیک نشان داد.

اهمیت ژئواکونومیک خزر

اهمیت ژئواکونومیک خزر بیش از هر چیز حول و حوش ذخایر انرژی آن می گردد. بطور کلی حوزه جغرافیایی اوراسیا با برخورداری از 38 درصد گاز، 6 در صد نفت و 28 در صد ذغال سنگ جهان پس از خلیج فارس دومین کانون مهم بین المللی انرژی را تشکیل می دهد. در عرصه جغرافیایی اوراسیا (شامل منطقه ای به وسعت شرق اروپا تا غرب چین) حداقل دو حوزه عمده انرژی از هم قابل تفکیک هستند. منابع نفت و گاز روسیه در سیبری غربی و اورال و منابع نفت و گاز خزر  ذخایر سیبری در اختیار روسیه است ولی امکان بهره برداری از ذخایر نفتی خزر برای کشورهای علاقمند وجود دارد.

از رویکرد استراتژیست های غربی در حوزه انرژی، خشکی بزرگ اوراسیا(مرکب از قاره های اروپا و آسیا) شامل یک سیستم دو قطبی انرژی است. این سیستم دو منطقه صادراتی بزرگ را شامل می شود. قطب اول خاورمیانه و مرکز آن خلیج فارس است. قطب دوم نیز قلمرو شوروی [سابق [است که مرکز آن نیز فدراسیون روسیه است. آنها در تحلیل خود از منطقه خزر که مابین این دو قرار دارد یاد می کنند و معتقد هستند که حوزه نامبرده به علت تنوع بخشیدن به عرضه انرژی برای غرب دارای اهمیت حیاتی است 

به لحاظ تاریخی روس ها برای اولین بار منابع نفت خزر را مورد بهره برداری قرار دادند. عموماً تلاش روسیه بر استخراج ذخایر غرب و جنوب غرب یعنی حوزه نفتی که امروزه در سواحل آذربایجان قرار دارد متمرکز بود. «استخراج نفت از اواسط سده نوزدهم شروع شد ... و تا سال 1900 حوزه باکو تقریباً نصف نفت خام مصرفی دنیا را تأمین می کرد [البته در آن مقطع زمانی نفت سهم عمده ای در تأمین انرژی نداشت و ذغال سنگ عمده ترین منبع شناخته می شد]. ولی این سطح از تولید بعدها در طول سده بیستم کاستی گرفت. نگرانی از آسیب پذیری باکو از حملات نظامی طی جنگ جهانی دوم وبه موازات آن کشف نفت در منطقه ولگا- اورال روسیه و سپس در سیبری غربی تغییری در اولویت های سرمایه گذاری های اتحاد جماهیر شوروی پدید آورد. این سیاست جدید منجر به کاهش فعالیت های اکتشافی و تولید در این ناحیه گشت 

فروپاشی شوروی زمینه را برای حداکثر تولید انرژی در خزر پدید آورد. کشورهای جدیدی که در سواحل خزر پدیدار شدند. نیاز وافر به منابع درآمدی لازم جهت اداره امور کشور و اجرای برنامه های توسعه داشتند. ساختار اقتصادی آشفته - که ارثیه ساختار برجای مانده از شوروی سابق بود- کشورهای خزر را متوجه منابع انرژی خود کرد. البته این کشورها از قابلیت های تکنولوژیک، مالی و مدیریتی لازم برای اکتشاف، استخراج و انتقال این منابع برخوردار نبودند. در نتیجه آنها برای دست یابی به اهداف مورد نظر توجه خود را به سوی شرکتها و کمپانی های نفتی معطوف ساختند.

در مورد ذخایر نفتی دریای خزر آمار متعددی ارائه شده است، با این حال بر اساس برآوردهای قابل اتکاء «ذخایر اثبات شده نفت خزر بین 16 تا5/32 میلیارد بشکه (2 تا 4 میلیون تن) و ذخایر گاز طبیعی آن 236 تا 337 تریلیون فوت مکعب (5/4 تا 7 تریلیون متر مکعب) بر آورد شده است. البته این احتمال وجود داردکه در حدود 163 تریلیون فوت مکعب گاز طبیعی دیگر نیزدر منطقه وجود داشته باشد». 

اداره اطلاعات انرژی آمریکا (EIA) نیز ذخایر نفت اثبات شده در منطقه را بین 17 تا 49 میلیارد بشکه برآورد کرده است. در سال 2005 حوزه دریای خزر 9/1 میلیون بشکه در روز تولید داشته (2 درصد کل تولید جهانی) که در سال 2006 به 3/2 میلیون بشکه در روز رسید. .... پیش بینی ها حاکی از آن است که تولید نفت خزر در سال 2010 به 9/2 تا 8/3 میلیون بشکه در روز برسد. 

مهم ترین پروژه های نفتی خزر در شش حوزه کشگان، تنگیز، کاراچاگاناک، آذری - چیراک - گونشلی، شاه-دنیز و بلوک سورنی قرار دارد که عمدتاً در دو کشور قزاقستان و آذربایجان واقع شدند. 

ذخایر انرژی دریای خزر برای مصرف کنندگان جذابیت خاصی دارد. بالاخص با مبهم بودن وضعیت امنیتی در خلیج فارس که مهم ترین تأمین کننده انرژی است، کشورهای مصرف کننده چون آمریکا، چین و اروپا با طرح مفهوم جدید امنیت انرژی - مبتنی بر دسترسی مطمئن به انرژی و مقابله با نوسانات عرضه- به دنبال بهره برداری از منابع سایر نقاط و از جمله خزر هستند. به علاوه اتمام ذخایر نفتی خارج از منطقه خلیج فارس در آینده ای نزدیک و نیز رشد اقتصادی قابل ملاحظه اقتصاد کشورهای جهان، مخصوصاً کشورهای شرق و جنوب شرق آسیا که خواه نا خواه تقاضای انرژی را بالا می برد، آنها را برای دست یابی به منابع خزر مصمم کرده است.

طبق برآوردهای به عمل آمده، منابع هیدروکربنی انرژی( نفت و گاز طبیعی) دست کم تا افق 2030 همچنان ستون اصلی مصرف جهانی انرژی را تشکیل خواهد داد. .... در این میان طی دو دهه آینده، مصرف جهانی نفت 50 درصد رشد یافته و از 85 میلیون بشکه در روز به 118 میلیون بشکه در سال 2025 خواهد رسید. اما سهم آن از کل منابع انرژی از 38 درصد به 34 درصد تنزل خواهد کرد. اما سهم گاز از 34 درصد به 38 درصد افزایش خواهد یافت.(واعظی، همان: 20) به عبارت دیگر اگرچه سهم نفت افزایش خواهد یافت اما میزان آن از میانگین افزایش تقاضا کمتر است.

از رویکرد مقامات آمریکایی که توجه ویژه ای به نفت خزر دارند، کل دریای خزر به مثابه یک حوزه پر از نفت و گاز است که از جمهوری آذربایجان شروع شده و تا ساحل مقابل آن در قزاقستان و ترکمنستان امتداد پیدا می کند. این ذخایر برای آنها بخاطر پایان یافتن ذخایر آلاسکا و دریای شمال تا سال 2015 از اهمیت زیادی برخوردار است(اروانیتوپولوس،1377: 138). جودت بهجت استاد دانشگاه ایندیاینا در پنسیلوانیا معتقد است که از دیدگاه آمریکائیان منابع خزر به عنوان «ذخیره احتیاطی بالقوه» به جای خلیج فارس تلقی می شود 

بر اساس سند مرجع 2007 سازمان بین المللی انرژی، از سال 2004 تا 2030 رشد واقعی تولید ناخالص داخلی(GDP) در جهان سالیانه 1/4 درصد خواهد بود. این نرخ رشد بیشتر از آن چیزی است که بیست و پنج سال پیش تخمین زده شده بود. دلیل اصلی این امر نیز آن است که کشورهای در حال توسعه که بر اساس برآوردهای موجود رشد اقتصادی سریع تری را تجربه خواهند کرد، سهم فزاینده ای از رشد تولید ناخالص جهانی را برخوردارند. بر اساس همان سند، نرخ رشد اقتصای کشورهای عضو سازمان امنیت و همکاری اروپا (OSCE8) که علاوه بر کشورهای اروپایی، روسیه و کشورهای آمریکای شمالی نیز در آن عضویت دارند، از سال 2004 به طور سالیانه 6/2 درصد تخمین زده می شود. در حالی که کشورهای آسیایی غیر عضو در OSCE مثل چین و هند از سال 2004 تا 2030 به ترتیب 5/6 و 7/5 درصد رشد اقتصادی را تجربه خواهند کرد(واعظی،همان: 15). لذا بحث انرژی نه تنها برای کشورهای صنعتی، بلکه برای کشورهای در حال توسعه نیز از اهمیت حیاتی برخوردار است.

بر اساس آنچه در بالا آمده نفت خزر برای مصرف کنندگان یک کالای امنیتی به حساب می آید. در چارچوب مطروحه بهتر می توان ژئواکونومیک خزر را درک کرد. اما اهمیت خزر تنها به واسطه ذخایر نفت و گاز آن نیست، بلکه در نقشه ژئوپلتیک جهان در فردای فروپاشی شوروی نیز اهمیت در خور توجهی برخوردار است.

اهمیت ژئوپلتیک خزر

همچنان که برژینسکی می گوید: از زمان شکل گیری نظام دولت در سال 1648 تا کنون، اوراسیا کانون سیاست بین الملل بوده است (Brzezinski, 1997: xiii). در طی جنگ سرد آمریکا (قدرت بحری) جهت مهار شوروی ( به عنوان قدرت بری) اقدام به شکل دهی یک سلسله از ترتیبات امنیتی در چارچوب استراتژی مهار( یا همان سد نفوذ) کرده بود. از جمله ناتو در اروپا، سنتو در خاورمیانه، سیتو در جنوب آسیا، آنزوس در حوزه پاسیفیک و قراردادهای دوجانبه امنیتی با ژاپن و کره. این ترتیبات بر اساس نظریه ژئواستراتژیک «ریملند» که اسپایکمن آمریکایی مطرح کرده بود بنا شدند. به نظر می رسد استراتژی مهار این بار در کشورها و سرزمین های اطراف روسیه، یکی از کشورهایی که احتمال هماوردی آن با آمریکا می رود، مد نظر کاخ سفید قرار گرفته است. به علاوه کاخ سفید در نظر دارد تا با نفوذ و تثبیت موقعیت خود در خزر حلقه محاصره ایران را نیز کامل کند. واشنگتن در نظر دارد تا با تغییر ژئوپلتیک منطقه خزر به اهداف امنیتی و استراتژیک خود دست یابد. خزر که در جنوب روسیه و شمال ایران قرار دارد اهمیت ژئوپلتیک در خور توجهی برای کشورهای نامبرده یافته است.

به نظر می رسد اقدامات آمریکا برای مهار قدرت روسیه به طور کلی در تمام مناطق شوروی و کشورهای عضو بلوک شرق سابق متمرکز است. استقرار سپر دفاع موشکی در چک و لهستان، کمک مالی و فکری برای شکل گیری انقلاب های رنگی در جمهوری های شوروی سابق، استقرار نیروی نظامی در آسیای مرکزی در پی حمله به افغانستان، تلاش برای گسترش ناتو به سمت شرق، انتقال پایگاه نظامی خود به آذربایجان و ... جملگی برای مهار روسیه انجام گرفته است. اگرچه در پردازش سیستم مهار مورد نظر خود به ایران نیز کاملاً نظر دارد. در چنین شرایطی خزر برای مسکو اهمیت می یابد.

روسیه، بزرگترین وارث امپراتوری شوروی بعد از عبور از بحران های مالی دهه 90، در دوره پوتین خود را مهیای نقش آفرینی فعال در نظام بین الملل نموده است. روس ها اهمیت خزر را به عنوان بخشی از «خارج نزدیک» به اطلاع جهانیان رسانده اند و به این شکل اعلان داشتند که هر گونه نفوذ قدرت های فرامنطقه ای را در حوزه شوروی سابق (به طور عام) و خزر (به طور خاص) بر نمی تابند. لذا تلاش دارد تا با اقداماتی نظیر شکل دهی به جوامع هم سود، پیمان امنیتی تاشکند، واکسینه نمودن خارج نزدیک در مقابل ظهور انقلاب های رنگی، پیمان شانگهای و ... مانع از نفوذ آمریکا در منطقه شود و ژئوپلتیک خزر هر چه بیشتر متناسب با منافع خود تغییر دهد.

تهران نیز علاقمند است تا با گسترش نفوذ خود در شمال از جمله در خزر- هم قدرت ملی خود را افزایش دهد و هم مانع از بهره برداری واشنگتن که در صدد است تا ایران را محاصره کند گردد. تهران در دوره ریاست جمهوری رفسنجانی بخش قابل توجهی از توان و امکانات سیاست خارجی خود را مصروف منطقه فوق نموده بود.

اگرچه بازیگران منطقه ای متعددی در خزر درگیرند، اما نقش روسیه و آمریکا در منطقه خزر بیشتر از سایر بازیگران است، لذا پژوهش تمرکز بیشتری بر روسیه و آمریکا دارد.

روسیه در خزر

ظاهراً روس ها در اوایل دوره پس از فروپاشی شوروی خود را در مسائل خزر در گیر نکرده بودند و هیچ سیاست فعالی را در خصوص این منطقه پی گیری نمی کردند. زیرا در آن دوره نگاه به غرب مد نظر بوریس یلتسین و آندره کوزیرف - وزیرخارجه- بود. «اما حوادثی چون بحران داخلی تاجیکستان، حوادث قفقاز [و سرخوردگی از غرب [با طرح مفهوم خارج نزدیک حضور فعال در جمهوری های سابق شوروی [و از جمله در خزر [را برای مقابله با نفوذ بیگانگان و از جمله امریکا پیگیری کردند (24:2004 Johnson,). بعدها با روی کار آمدن پریماکف توجه روس ها به خزر بیش از پیش شد.

در دکترین نظامی روسیه که در مه 1999 اعلان شد، حفظ امنیت روسیه در چارچوب مرزهای شوروی سابق از جمله در خزر معرفی شد(شوری، 138: 89). به علاوه در آوریل 2000 پوتین در شورای امنیت روسیه اعلام کرد که «روسیه باید در منطقه خزر فعال تر شود. او خواستار حضور بیشتر روسیه در استخراج منابع انرژی خزر و هماهنگی سیاست روسیه با کمپانی ها و وزارتخانه های [ذیربط [شد. پست نماینده رئیس جمهور در منطقه خزر با مسئولیت هماهنگی سیاست و سروکار داشتن با کلیه مسائل سیاست خارجی مربوط به منطقه از جمله مسئله رژیم حقوقی خزر ایجاد شد. وزیر انرژی سابق ویکتور گالیوژنی به این سمت منصوب شد 

روسیه سه دلیل ذیل را جهت آنچه استحقاق این کشور برای مداخله در خزر می خواند، طرح می کند: نخست اینکه روسیه یکی از پنج کشور ساحلی دریای خزر به حساب می آید، ثانیاً به رغم فروپاشی ساختار شوروی سابق، سرنوشت اقتصاد روسیه در بسیاری از موارد با این جمهوری ها پیوند خورده است و هرگونه دگرگونی در این کشور می تواند بر اقتصاد روسیه تأثیر مثبت یا منفی داشته باشد، ثالثاً اینکه منطقه آسیای مرکزی و قفقاز در شرق و غرب خزر به لحاظ استراتژیک برای روسیه محدوده امنیتی به حساب می آیند و حضور قدرت های بیگانه در آن خواه ناخواه بر امنیت روسیه تأثیرگذار است  

روس ها بر این اساس تلاش مضاعفی را برای مقابله با قدرت های رقیب آغاز کردند. از جمله همان طور که گفته شد ایران خواهان افزایش حضور خود در منطقه خزر و نواحی اطراف آن در آسیای مرکزی و قفقاز بود. تهران تلاش داشت تا با ابتکاراتی نظیر اِکو، میانجی گری در بحران های داخلی برخی از کشورها در مناطق یاد شده، تلاش برای عبور خطوط انتقال انرژی مناطق یاد شده از خاک خود و ... جایگاه بین المللی خود را ارتقاء دهد، اما روسیه مانع از تحقق یافتن اهداف ایران شد. از جمله «در اکتبر 1993 یک کنفرانس بین الدولی با شرکت روسیه، قزاقستان، ترکمنستان و آذربایجان برای ایجاد جبهه ای علیه ایران بر پا شد(مجتهد زاده،1379: 10). اگرچه روس ها به واسطه پشتیبانی اقتصادی، حضور نظامی در برخی از جمهوری های اطراف خزر و آثار ساختار اداری و سیاسی برجا مانده از شوروی سابق توانستند مانع از تثبیت نفوذ تهران در منطقه شوند، اما روسیه نیز نگران حضور آمریکا و متحدان آن یعنی ترکیه و اسرائیل بود.

در مورد انرژی دریای خزر دو مقوله مورد توجه هستند:

اول استخراج منابع: عمده ترین منابع دریای خزر در حریم جغرافیایی آذربایجان و قزاقستان(نفت) و ترکمنستان(گاز طبیعی) قرار دارد که اصولاً از پشتوانه های تکنولوژیک و مالی لازمه برای استخراج آن برخوردار نیستند.

دوم انتقال انرژی: به واسطه عدم اتصال خزر به آبهای آزاد و محصور بودن کشورهای قزاقستان، آذربایجان و ترکمنستان در خشکی ها باید راه هایی برای انتقال این منابع انرژی به مصرف کنندگان در نظر گرفت. روسیه، آمریکا و سایر بازیگران سعی دارند که این دو مقوله به نحوی رقم خورد که بیشترین منافع را عاید آنها کند. به نظر روس ها هر گونه استخراج و انتقال منابع انرژی که به وسیله کشور دیگری انجام شود زمینه نفوذ او را فراهم آورده و لذا یک خطر امنیتی است.

نخستین زنگ خطر برای روس ها زمانی به صدا در آمد که ابوالفضل ایلچی بی، رئیس جمهور اسبق آذربایجان با در پیش گرفتن یک سیاست ضد روسی این کشور را از مشارکت در قرارداد بهره برداری از چاه های نفت آذری- چیراک- گونشلی محروم ساخت. همان طور که عده زیادی از تحلیل گران معتقدند این سیاست مهم ترین دلیلی بود که موجب گردید ایلچی بی پیش از آنکه بتواند قرارداد مورد نظرش را با طرف غربی به امضاء نهایی برساند، در ژوئن 1993 با کودتای صورت حسین اُف که به طرفداری از روس ها شهرت داشت از مقام خود برکنار شود. حیدر علی اُف جانشین ایلچی بی بلا فاصله بعد از در اختیار گرفتن قدرت ده درصد از سهام قرارداد را به شرکت نفت روسیه یعنی لوک اویل واگذار کرد و به این ترتیب اندکی از نگرانی های روسها کاسته شد 

در مورد خطوط انتقال انرژی روس ها خطوط لوله قدیمی را که عمدتاً از خاک این کشور می گذرد مورد تأکید قرار می دهند. از جمله خط لوله باکو- نووروسیسک. این خط لوله تقریباً 1400 کیلومتر طول دارد و قادر است روزانه تا یک میلیون نفت آذربایجان را به بندر روسی نووروسیسک در دریای سیاه انتقال دهد. استفاده از این خط لوله توسط آذری ها نهایتاً به سلطه روسها بر انرژی آنها منتهی خواهد شد(برگین، 1378: 13). روسها همچنین با طرح ابتکاراتی که از خاک روسیه عبور نمی کرد سعی کردند تا با پوشاندن نقاط ضعف خطوط خود همچنان آنرا جذاب نشان دهند. مثلاً آنها مسیر خط لوله را از چچن دور کردند تا انتقاداتی که در مورد ناامن بودن مسیر مطرح می شد اعتباری نداشته باشند.

روس ها پیشنهاد خود را در مورد رژیم حقوقی دریای خزر تغییر دادند تا بیشترین بهره را از منابع آن ببرند. ابتداً روسها الگوی 12 مایل دریایی حریم آب های داخلی و مابقی مشاء را مطرح کردند، اما در اوایل قرن جدید میلادی با چرخشی در مواضع خود پیشنهاد کردند که بستر دریا تقسیم شود. در می و سپتامبر 2002 روس ها بدون توجه به ضرورت اجماع کشورهای ساحلی در خصوص رژیم حقوقی، طی توافقنامه ای با قزاقستان و آذربایجان به تعیین مرزهای دریایی خود بر مبنای خط میانی اصلاح شده پرداختند 

روس ها از سال 1996 وارد اکتشافاتی در حوزه ها و ساختارهای نفتی بر بخش هایی از دریا که قزاقستان مدعی بود طبق عرف دوران شوروی باید در محدوده سرزمینی قزاقها قرار داشته باشد، شدند. کلاً از سال 98 مشخص شده بود که احتمال وجود منابع عظیم نفت در منطقه مورد ادعای قزاق ها به خصوص در کشگان زیاد است و این منبع احتمالاًبزرگ ترین منبع نفتی خزر و قابل رقابت با منابع نفتی در خلیج فارس است. به همین دلیل از طرف روسیه تلاش هایی برای تعیین مرزهای آبی دو کشور صورت گرفت. در قرارداد سال 2002 بین پوتین و نظربایف بهره برداری مساوی(50-50) از این منابع صرف نظر از موقعیت آنها نسبت به خط میانی مورد توافق واقع شد 

در زمینه خط لوله، علاوه بر خطوط قدیمی نفت و گاز، در آخرین تلاش ها روسیه در ماه می 2007 با قزاقستان و ترکمنستان در مورد انتقال گاز این کشورها به اروپا به توافق رسید. ترانس نفت برای ساخت این خط لوله که قرار است از اواسط 2008 شروع گردد، یک میلیارد دلار هزینه پیش بینی کرد. انتظار می رود که تا سال2012 سالانه 20 میلیارد متر مکعب گاز از این خط لوله صادر شود. با احداث این خط لوله روس ها مجدداً انحصار خود را در خطوط لوله گاز حفظ خواهند کرد که البته این مورد خشم اروپائیان را برانگیخته است  

اما روسیه تنها بازیگر تعیین کننده در حوزه خزر نیست. آمریکا به تدریج توانسته است وارد معادلات منطقه شود، تا جائی که در حال حاضر ژئوپلتیک خزر را تا حدودی متناسب با منافع خود و متحدان منطقه ایش تغییر دهد.


مطالب مشابه :


اهمیت خاورمیانه در تاریخ معاصر جهان و اهمیت جغرافیایی ایران در خاورمیانه

گروه جغرافیای شهرستان تنکابن عثمانی، در پایان جنگ جهانی اول، انگلستان با تحت




نخ سفید،نماد صلح جهانی ،دنیای بدون جنگ و خونریزی در رکاب یک دوچرخه سوار ایرانی تابستان 91

نخ سفید،نماد صلح جهانی ،دنیای بدون جنگ و خونریزی در صلح جهانی خط تنکابن در




زندگینامه دکتـــر فرهــــــاد رستمیـــــــــان

استان مازندران شهرستان تنکابن جهانی ژنو وآلمان، تابستان شهرستان تنکابن درسال 1363




نبرد ژئوپلیتیک روسیه و غرب در اوکراین، زنده شدن جنگ سرد

گروه جغرافیای شهرستان تنکابن در اوکراین، زنده شدن جنگ افسرانش در سطح جهانی خودی




بسته شدن عکاسی قاصدک بدلیل عدم رعایت قوانین اسلامی

نسیم ساحل/تنکابن/ساحل جنگ نرم!! اهانت با عضویت در فید نسیم ساحل/تنکابن/ساحل سالم/شهدا




خزر در سیاست جهانی/تعامل ژئواکونومی و ژئوپلتیک(قسمت اول)

گروه جغرافیای شهرستان تنکابن خزر در سیاست جهانی/تعامل ژئواکونومی و ژئوپلتیک(قسمت اول)




تاریخچه فوتبال دستی

او که یک نویسنده و شاعر بود در جنگ داخلی و ایران در جام جهانی 2011 شهرستان تنکابن




برچسب :