ملاحظاتی پیرامون مکتوب شماره قبل آقای غرویان

تضاد عقلانیت وحیانی با فلسفه یونانی توهم است یا واقعیت؟!

اگرچه جناب آقای غرویان از کنار بسیاری از مباحث و کد‎های مطرح شده در مکتوب پیشین این‎جانب بدون جواب گذشته‎اند، با این‎حال بنده به نکات مطرح شده در مکتوب ایشان به اختصار پاسخ می‎دهم:


1- من گفته‎ام اغلب قاطع فقهای شیعه ضد فلسفه بوده‎اند و ایشان گفته‎اند این مطلب خلاف واقع است.

از مهم‎ترین ادله اثبات این امر مخالفت صریح اکثریت قریب به اتفاق فقها با نظریه وحدت وجود و کفر دانستن آن است که قله معرفتی فلسفه و عرفان است. ضمنا حضرت آیت‎الله مصطفوی که در اظهاراتی در مخالفت با مناظره تلویزیونی، به دفاع از آقای غرویان برخاستند و آقای غرویان نیز از ایشان به‎نحوی تقدیر کردند، بر مخالفت اکثریت فقهای تشیع با فلسفه و عرفان مهر تأیید زده‎اند.

2- گفته‎اند صوفی‎گری که در طول تاریخ موجب انحرافات شده، ربطی به فلسفه و عرفان حقیقی ندارد اما نگفته‎اند که مصادیق این صوفیان بد و جهله صوفیه چه کسانی‎اند؟ آیا از حلاج و بایزید و جنید و عطار و مولوی و شمس تبریزی و ابن عربی که حرف‎ها و اعتقادات‎شان مملو از مطالب و عقاید خلاف موازین برهان و قرآن و عترت است، صوفی‎تر داریم؟ اگر آری، ایشان کیانند و اگر نه، چرا این افراد تا این اندازه مورد ستایش ملاصدرا و شیفتگان فلسفه ملاصدرا هستند؟

3- فلسفه نمی‎تواند قایل به خلقت و مخلوقات باشد. عین الربط بودن و ظل بودن و وهم و خیال بودن عالم، چه ربطی به موضوع خالق و مخلوق و واجب و ممکن دارد؟ این‎که هر موجودی آیتی بر خالقیت خداوند است و وجود او در حدوث و بقاء به خداوند وابسته است، حرف متکلمین و فقهای مکتب است نه حرف فلاسفه و عرفا. البته هر وقت عرصه بر فلاسفه و عرفا تنگ می‎شود، چون متکلمان سخن می‎گویند. اما وقتی عرصه فراخ باشد این‎گونه سخن می‎گویند: «چون یک وجود هست و بود واجب و صمد، از ممکن این‎همه سخنان فسانه چیست؟» (از سخنان آیت‎الله حسن‎زاده آملی)

4- گفته‎اند اگر جهان، حادث زمانی باشد و قدیم زمانی نباشد، پس در زمان قبل از آن، خداوند چرا دست به خلقت نزده است؟

پاسخ این است که زمان و مکان با خلقت اشیاء و موجودات محقق می‎شوند و پیش از آن، سخن از زمان و مکان گفتن بی‎معناست اگر‎چه تصور آن برای ما انسان‎ها که همه‎چیز را از دریچه زمان و مکان می‎بینیم مشکل است. ضمنا خواجه نصیر الدین طوسی «قدس سره» در «تجرید الاعتقاد» در نفی قدیم بودن عالم می‎فرماید: هیچ موجود ازلی‎ای جز خداوند تعالی وجود ندارد. و علامه حلی «قدس سره» در شرح آن می‎نویسد: گروه فراوانی با این امر مخالفت کرده‎اند و مخالفت کردن اهل فلسفه هم روشن و آشکار است، زیرا ایشان اعتقاد دارند که همه چیز ازلی و قدیم است... همه این مذاهب باطل است، زیرا تمامی ماسوای خداوند ممکن هستند، و هر ممکنی حادث است.

امام رضا (علیه‎السلام) می‎فرمایند:

آنچه ازلی باشد مفعول و مخلوق نخواهد بود... همانا هر فعلی حادث و مخلوق است.

امام صادق (علیه‎السلام) می‎فرمایند:

اگر چیزی در بقا با خداوند می‎بود، دیگر ممکن نبود که خداوند خالق آن چیز باشد، چه این‎که در این صورت آن چیز پیوسته با خداوند بوده است، پس چگونه ممکن است خداوند آفریننده چیزی باشد که ازلا با او موجود بوده است؟!

5- می‎گویند نسبت خداوند با مخلوقات مانند نسبت ما با صور خیالی و ذهنی ماست که هم مخلوق ما هستند و هم خارج از ما نیستند و تا وقتی به آن‎ها توجه داریم، هستند و همین که سلب توجه کردیم، محو می‎شوند.

غافل از این‎که این یک تمثیل و قیاس بی‎ربط به خالق و خداوند است. آیا به‎راستی با این قیاسات و تشبیهات که درخور موجودات حادث و مخلوق و متغیر و متجزی و مقداری است و نه خالق متعالی از هرگونه توصیف؛ می‎توان درس خداشناسی داد؟ علاوه‎بر این‎که آیت‎الله حسن‎زاده معترفند که اعتقاد به چنین مثالی در مورد خالق و مخلوق، مناسبتی ندارد؛ چنان‎که گفته‎اند: بدان که بحث «وحدت وجود» گاهی چنین به‎نظر می‎‎آورد که «وجود» واحد شخصی و منحصر در یک فرد است... و موجودات دیگر - مانند آسمان و زمین و گیاه و حیوان و نفس و عقل - خیالات همان فرد می‎‎باشند... این اندیشه با قواعد بی‎شمار عقلی حکمت که بنیان‎هایش استوار می‎باشد، مخالف است... چنین اندیشه‎ای زاییده عقل ناقصی است. (هشت رساله عربی، رساله لقاء‎الله، حسن‎زاده، حسن، 15)

6- گفته‎اند هر کسی حرف عقلی بزند، فیلسوف است. این اول نزاع است که آیا فلسفه مبتنی بر عقلانیت است؟ در حالی‎که مخالفان فلسفه آن را وهم و بافته‎‎های غیر برهانی و موهوم می‎دانند. حتی عرفا هم که در بنیان و جوهر با حرف نهایی فلسفه تفاوتی ندارند و خدای‎شان همان وجود نامتناهی عین اشیاء است، گاه چنان فلسفه را هجو می‎کنند که دیدنی است. عطار می‎گوید:

کاف کفر ای دل بحق المعرفه/ خوشترم آید ز فاء فلسفه

7- گفته‎اند اگر برخی حرف‎های فلاسفه و عرفا به ظاهر گمراه‎کننده است، برخی از آیات قرآن نیز باید گمراه‎کننده باشد. مثل الرحمن علی العرش استوی. پاسخ این است که قرآن محکماتی دارد که این‎گونه متشابهات به آن محکمات ارجاع داده می‎شود، در حالی‎که وحدت وجود و عینیت خالق و مخلوق و جبر و انکار خلقت و ستایش از بت‎پرستی و گوساله‎پرستی و... از محکمات فلسفه و عرفان است و متشابهات آن‎ها وقتی است که از خوف مخالفت اهل برهان و متابعان قرآن و عترت، سخنانی متکلم وار بر زبان جاری می‎کنند و از مخلوق و ممکن‎الوجود و اختیار و حدوث و... سخن می‎گویند


مطالب مشابه :


متن کامل سی دی تزکیه در صور پنهان 1 {مهندس دژاکام}

آرامش - متن کامل سی دی تزکیه در صور پنهان 1 موضوعات مرتبط: سی دی های مکتوب سخنراني:




مطلب از سردار با نگهبان 83/9/7 مکتوب سی دی تجزیه

لژیون خانم حیدری - مطلب از سردار با نگهبان 83/9/7 مکتوب سی دی تجزیه - - لژیون خانم حیدری




معرفی مختصر روزنامه صور اسرافیل

گروه تاریخ مرند - معرفی مختصر روزنامه صور اسرافیل - آموزشی.اطلاع رسانی. مکتوب شهری ای




مناظره مکتوب در باره وحدت وجود با مدیر شبکه اهلبیت

پایگاه اطلاع رسانی پشی - مناظره مکتوب در باره وحدت وجود با مدیر شبکه اهلبیت - علمي فرهنگي




cd هیزم شکن 5 .......{مهندس دژاکام}

سی دی های مکتوب حالا این حکایت ماست ، اگر صور پنهان و‌آشکار برای ما مشخص بشود و محرز




ملاحظاتی پیرامون مکتوب شماره قبل آقای غرویان

سمات - ملاحظاتی پیرامون مکتوب شماره قبل آقای غرویان - عرصه تبیین و دفاع از مکتب قرآن و اهل




مطلب از سردار با نگهبان83/9/7 مکتوب سی دی تجزیه

کنگره60 اصفهان شعبه شیخ بهایی - مطلب از سردار با نگهبان83/9/7 مکتوب سی دی تجزیه




مکتوب آغاز شگفت انگیز2

کنگره60 اصفهان شعبه شیخ بهایی - مکتوب آغاز شگفت انگیز2 - آدرس اصفهان پل بزرگمهر خیابان مشتاق




خماری

خماری رفتاری از انسان است که در 2 بخش صور آشکار و صور پنهان نسبت به عادت مشارکتهای مکتوب




متن کامل سی دی تجزیه { مهندس دژاکام }

سی دی های مکتوب پس انسان با صور پنهان خودش مبارزه دارد، صور پنهان خودش چی است همان




برچسب :