سيمين بهبهاني در شهریور 72 به مشهد آمد و در مراسم سالگرد اخوان ثالث شرکت کرد.

                      سیمین بهبهانی

  یادی ازسفر«سیمین بهبهانی» به مشهد درسال۷۲ 

   سيمين بهبهاني در شهریور سال هفتاد و دو به مشهد سفر کرد. وی که قبلاً با آقای قهرمان دیدار و مکاتبه داشت، برای ملاقات محمّد قهرمان همراه برادرش (آقاي خلعتبري) به منزل وی آمد. شاعران بسياري به ديدن او آمدند. قهرمان، غزلي را كه براي او گفته بود خواند. شعرخوانيِ حاضران و سيمين كه تمام شد عكس دسته جمعي گرفتيم.

      در منزل محمّد قهرمان با خانم بهبهانی قرار گذاشتیم که فردا در مراسم سالانۀ یادبود اخوان ثالث شرکت کنیم. فردای آن شب برای بردن سیمین به توس به هتل محلِّ اقامت او رفتم. سیمین، یک دسته گلِ زیبا تهیّه کرد. به آرامگاهِ فردوسی رفتیم و بر سرِ مزارِ پر جمعیّت اخوان حاضر شدیم.  

      محمّد قهرمان و سایر همراهانِ او گردِ مزار اخوان حلقه زده بودند. سیمین، دسته گلِ خود را به من داده بود تا از طرفِ او بر روی سنگِ کوچک گورِ اخوان بگذارم. بعضی پیرامون بهبهانی و قهرمان گرد آمدند و با آن دو عکس گرفتند. اهلِ ادب و هنر، دقیقاً در ساعت پنج بعدازظهر روز چهارم شهریور هر سال برای برگزاری سالگردِ اخوان بر مزارش وعدۀ دیدار دارند.

       مراسمِ اکثر این سالگشت ها در منزلِ محمّد قهرمان برنامه ریزی می شود.آقای قهرمان به طور تلفنی، مراسم را به دوستانی که کمتر وقت می کنند به جلسۀ منزلش بیایند یادآوری می کند. غالباً همسر و برخی از فرزندان و خویشاوندان اخوان ثالث در این بزرگداشت های سالانه شرکت دارند. شاید خانمِ سیمینِ بهبهانی طوری سفرش را تنظیم کرده بود که در مراسم سالگشتِ مرگِ اخوان در مشهد باشد. این بخش را پیش از این درشناختنامه استاد قهرمان نوشته بودم.

میهمان «نیمای غزل» به صرف شام

      بعد از دیدار با دوستان شاعر و گرفتن عکس های فراوان به اتفاق سیمین و برادرش از توس به سوی مشهد برگشتیم .چون قرار بود که آن دو بیرون از هتل محل سکونت خود شام بخورند گفتند تا آن هارا به هتل هما(هایت) ببرم.تصمیم داشتم دم هتل از سیمین خدا حافظی کنم . سیمین دوستانه گفت می بینی که ما تنهاییم پس بدون هیچ تعارفی بیا تا شام را باهم باشیم و کمی بیشتر از شعر و شاعری سخن بگوییم. من قبلا هم با اصرار او و برادرش در هتل رازی به صرف قهوه و شیرینی یک ساعتی نشسته بودم.  بالاخره اتومبیل راپارک کردیم و به داخل هتل رفتیم و از آن سوی سرسرا وارد باغ مصفای آن شدیم. در محوطة تابستانی هتل هما( هایت سابق) در کنار حوضی بزرگ و چمن و باغچه هایی با طراوت، دورمیزی چهارنفره نشستیم.تا شام سفارش داده شده حاضر شود، برادر سیمین برخاست و به تفرج پرداخت.و ما با هم ماندیم و از هر دری سخن گفتیم.

        سیمین خانم از زندگی خصوصی اش شروع کرد ولحن صمیمانه و ملایم و تاثیرگذاری داشت: اسم اصلی ام (سیمین خلیلی) است اگرچه به «سیمین بهبهانی» شهرت دارم. پدرم عباس خلیلی شاعر و نویسنده و مدیر روزنامه اقدام بوده است که به زبان های فارسی و عربی شعر می‌گفته و بیش از هزار بیت از شاهنامه فردوسی را به عربی ترجمه کرده بوده و رمان‌های بسیاری را نوشته که تمامی آن ها به چاپ رسیده اند.

    سیمین ادامه داد مادرم فخرعظما ارغون دختر مرتضی قلی ارغون (مکرم السلطان خلعتبری) نیز اهل دانش بوده وزبان فارسی و عربی و فقه و اصول را در مکتبخانه خوانده و به متون نظم و نثر کاملا مطلع بوده و زبان فرانسوی را نیز نزد معلمی سوئیسی آموخته است. مادرم همچنین از زنان روشنفکر و از شاعران مطرح زمان خودش بوده و مدتی هم سردبیری روزنامه آینده ایران را داشته است. سیمین می گفت مادرم از بانوان دموکرات بوده که در فرهنگ استخدام شده وبه معلمی زبان فرانسه پرداخته است.

     سیمین می گفت:پدر و مادرم در سال ۱۳۰۳ ازدواج کردند. من در 28تیرماه1306 به دنیا آمدم. آن دو بعد از شش سال زندگی با یکدیگر از هم جدا شدند. مادرم بعد ازپدرم، عباس خلیلی، با مدیر روزنامه آینده ایران، عادل خلعتبری ازدواج کرده و از او صاحب سه فرزند دیگر شده که یکی از آن فرزندان همین برادری است که همراهم به مشهد آمده واکنون درحال قدم زدن است.او تحصیلات خود را در امریکا گذرانده است.

    سیمین بهبهانی می گفت  من با شاعرانی مثل، هوشنگ ابتهاج(ه.الف. سایه) ، فریدون مشیری و نادر نادرپور ، یدالله رویایی و بیژن جلالی علاو بر دوستی هایی که کم و بیش داشتم از سال 48در شورای شعر و  موسیقی همکار بوده ام. البته از آن چه سیمین می گفت کم و بیش در حدی که نوشته بودند اطلاع داشتم.او در سال 57 عضو کانون نویسندگان ایران شده بود.

     می گفت که شوهر اولش حسن بهبهانی بوده ،که با او متارکه کرده است. با آن که سیمین در دانشکده ادبیات هم پذیرفته شده بوده در دانشکده حقوق ثبت نام کرده ودر دوران دانشگاه با شوهر دومش منوچهر کوشیار آشنا شده و با او ازدواج کرده در حالی که سیمین (ازسال 30تا60 )معلم و دبیر آموزش و پرورش بوده است.

     او می گفت: از خوبی و جوانمردی شوهرم منوچهر کوشیار هرچه بگویم کم گفته ام. منوچهر به خاطر این که به شهرت شاعری من لطمه ای نخورد به من اجازه نداد که «بهبهانی» را از جلو نام «سیمین بهبهانی» بردارم .در مقدمه کتاب «آن مرد آن همراهم»  گفته ام:

روحی به پاکی آسمان داشت

 و دلی به بزرگی دریا

 این را گواه،منم.

     سیمین از انتقاد های نابجایی که در نشریات از او شده بود گله می کرد و اعتقاد داشت که نامه های پستی اش بسیار با تاخیر و گاهی به صورت (قبلا باز شده) به دستش می رسد. 

     سیمین در دو سه شبی که در مشهد اقامت داشت، چند شعر نو و کلاسیک مرا در هتل رازی، منزل استاد قهرمان و خانه خواهر استاد( عشرت قهرمان) شنیده بود. سیمین بهبهانی آن شب چند بار از من نگارنده خواست تا از شعرهای مختلف خود برایش بخوانم. او با دقت و مهربانی اشعار مرا می شنید و می ستود و به خاطر برخی از شعرهایم از جمله چند غزل و شعر «ماهی» مرا بیشتر مورد محبت قرار داد.

      سرویس غذا چیده شده بود و شام گرم برروی میز گذاشته شد. برادر سیمین هم که در اطراف حوض بزرگ و باغچه های پر گل محوطه قدم می زد، به طرف میز برگشت. سیمین خواست تا من هم از زندگی شخصی ام سخن بگویم. من هم به اختصار در هنگام صرف غذا شمه ای از زندگی و خانواده و شعر و نام و محتوای درس هایی که در دانشگاه های مختلف تدریس کرده و می کنم با او سخن گفتم.خوردن شام که با آرامش به پایان رسید برای برداشتن «پس غذا» هایی مثل ژله و سالاد برخاستیم وبا پیش دستی هایمان پیرامون میزرنگین بزرگی که در محوطة تابستانی هتل هایت گذاشته بودند چرخیدیم.

     سیمین بهبهانی از شاعران بی هنر و بی مسوولیت نا خرسند بود و شهرت بسیاری از موج های افراطی و به نام شعر را کاذب می دانست. بعد از صرف دسر، سیمین یک دوره کامل از مجموعة 8 جلدی آثارتازه تجدید چاپ شده اش را که مخصوص من در ساک برادرش گذاشته بود، بیرون آورد و با جملاتی احترام آمیز و تحسین کننده به نام من امضا کرد و با مهربانی و عطوفت به بنده اهدا فرمود . آن کتاب ها عبارت بود از: جای پا،چلچراغ،مرمر،رستاخیز،خطی ز سرعت و از آتش،دشت ارژن،آن مرد، مرد همراهم،یک دریچه آزادی.

     دیدارو صرف شام و شنیدن و خواندن شعر با سیمین بهبهانی مشهور به «نیمای غزل» که از دوره جوانی ام شعرهایش را در حافظه داشتم، برای من غنیمتی بزرگ بود. تا آخر آن شب با سیمین و برادرش آقای خلعتبری در جاهای تفریحی شهر مشهد گشت زدیم و از این در و آن در گفتیم، تا دم در هتل اقامتشان که در میدان ده دی بود رسیدیم. هنگام بدرود برای فردا که قصد داشتند به سوی تهران پرواز کنند قرار ملاقات گذاشتیم.

    روز بعد که از هتل رازی به طرف فرودگاه می رفتیم، سیمین بهبهانی نام برخی از خیابان های سر راه را از من می پرسید. وقتی که به فرودگاه رسیدیم و مامور بازرسی شناسنامه هایشان را طلب کرد معلوم شد که سیمین و برادرش شناسنامه های خودرا از مسوول هتل تحویل نگرفته اند. تا برادر سیمین مقدمات کار چمدان ها را فراهم کند من و سیمین به سرعت رفتیم و آن هارا از هتل رازی گرفتیم و برگشتیم.اگر من برای حرکت کردن به سمت فرودگاه مثل همیشه وسواس نشان نمی دادم و یک ساعت زود تر نرفته بودم حتما سیمین و برادرش از آن پرواز جا می ماندند.

ششم شهریور 1372

رضا افضلی :

کارشناس کتابخانه دانشکده ادبیات دانشگاه فردوسی/عضو هیات علمی دانشگاه آزاد

از راست:سید محمد فاطمی/ سیمین بهبهانی/ رضا افضلی/خیر آبادی

مردی که یک پا ندارد

 از: سیمین بهبهانی

 <?xml:namespace prefix = o ns = "urn:schemas-microsoft-com:office:office" />

شلوار تا خورده دارد ، مردی که یک پا ندارد

خشم است و آتش نگاهش ، یعنی : تماشا ندارد

رخساره می تابم از او ، اما به چشمم نشسته

بس نوجوان است و شاید ، از بیست بالا ندارد

بادا ! که چون من مبادا ! چل سال رنجش پس از این

  خود گرچه رنج است بودن ،(( بادا ، مبادا )) ندارد

با پای چالاک پیما ، دیدی چه دشوار رفتم

تا چون رود او که پایی ، چالاک پیما ندارد ؟

تق تق کنان چوب دستش ، روی زمین می نهد مهر

با آن که ثبت حضورش ، حاجت به امضا ندارد

لبخند مهرم به چشمش ، خاری شد و دشنه ای شد

این خویگر با درشتی ، نرمی تمنا ندارد

بر چهره ی سرد و خشکش ، پیدا خطوط ملال است

یعنی : که با کاهش تن ، جانی شکیبا ندارد

گویی که با مهربانی ، خواهم شکیبایی از او

پندش دهم مادرانه ، گیرم که پروا ندارد

رومی کنم سوی او باز، تا گفت و گویی کنم ساز

رفته ست و خالی است جایش، مردی که یک پا ندارد

                                از مجموعه اشعارسیمین بهبهانی

 استقبال محمود رضا آرمین را از غزل بالا بخوانید.

 


مطالب مشابه :


هتل آپارتمان های مشهد

نام هتل آپارتمان. ردیف. مشهد ، خیابان مشهد ، کوچه نخود بریزها ، هتل آپارتمان اخوان.




هتل آپارتمان های مشهد

نام هتل آپارتمان. ردیف. مشهد ، خیابان مشهد ، کوچه نخود بریزها ، هتل آپارتمان اخوان.




لیست هتل و مهمانپذیرهای مشهد

هشتمین اختر-امام رضا(ع) - لیست هتل و مهمانپذیرهای مشهد - راهنمای زائرین حرم مطهر حضرت امام




سيمين بهبهاني در شهریور 72 به مشهد آمد و در مراسم سالگرد اخوان ثالث شرکت کرد.

فردای آن شب برای بردن سیمین به توس به هتل محلِّ که در مراسم سالگشتِ مرگِ اخوان در مشهد




لیست هتل آپارتمان های مشهد سری دوم

hotel - لیست هتل آپارتمان های مشهد سری دوم - هتل آپارتمان اخوان. 2224433.




رزرو اتاق در مهمانپذیرهای مشهد

رزرو هتل ، هتل آپارتمان، سوئيت آپارتمان و مهمانپذير در مشهد با کمترين نرخ و با کیفیت ترین




هتل مشهد

یاسی خوشگله - هتل مشهد - وبلاگ یاسی هتل آپارتمان اخوان: 1ستاره: هتل آپارتمان ارغوان 1: 1




اسامی هتل آپارتمان وسوئیتهای مشهد

اخوان-میدان بیت المقدس, كوچه نخود بریز ها-امام رضا (1)- شمیم-خیابان امام رضا3جنب هتل مشهد-2224219




لیست هتل آ‍پارتمان های مشهد

hotel - لیست هتل آ‍پارتمان های مشهد - هتل آپارتمان اخوان 1ستاره هتل آپارتمان ارغوان 1




نام و شماره تلفن و ستاره هتل های ایران

vaghte strahat - نام و شماره تلفن و ستاره هتل های ایران - وقت استراحت - vaghte strahat




برچسب :