" ری را " در اشعار سید علی صالحی کیست؟

«ری را» ی نیما ، « ری را» ی صالحی/ به قلم نیما رحیمی

در آغاز ما یعنی همه کسانی که بهتر بگویم اغلب کسانی که هم ولایتی نیما یو شیج نیستیم این کلمه ـ « ری را» ـ را در شعر « ری را» صدا می آید امشب / از پشت کاج که بند آب / برق سیاه تابش ، تصویری از خراب / در چشم می کشاند / گویا کسی است که می خواند

نیمای بزرگ دیده بودیم و یا در کاست های شعر و انجمن های ادبی از خوانش همین شعر شنیده بودیم و هر کس اظهار نظری شخصی درباره کلمه « ری را» می کرد . یکی می گفت : نام دریاچه ای است . دیگری می گفت : اسم زنی است. ـ البته در مورد استفاده نیما از این کلمه صحیح نمی باشد ـ و چه بسیار کسانی که ، حتی در درست خواندن و تلفظ این کلمه عاجز بودند و بعدها « ری را» را در صمیمیتی دیگر گونه در شعرهای سید علی صالحی دیدیم :

هی ری را ، دیر آمدی

دیرآمدی ری را

باد آمد و همه ی رویاها را با خود برد *

« ری را » ی نیما « از جمله نامهای آوایی است که نتیجه آوای پرنده شب زی است که در گوش مردمان منطقه شمال ، « ری را» شنیده شده یا باز تولید شده است.

این پرنده « ری را » با آوای عجیب خود : ری را ری را بر سطح آبها پرواز می کند نیما در حقیقت صدای آن پرنده را می شنود و شعر با صدای او آغاز می شود ، البته بر خلاف تصور نه با حالت ندایی . ری را! پس نیما در شب تاریک و کور سوی مهتاب ( شاید ) صدای ری را ، ری را ی آن پرنده کوچک را می شنود و با خود و در خود می سراید : صدا می آید امشب .

اما آن صدا در غیبت خود پرنده به گوش می رسد پرنده آن سوتر از نیماست . در آب بندی تاریک پشت « کاج» یا همان قطعه کوچک جنگلی در میان مزارع که شبیه جزیره های کوچک جلوه می کند .

برای نیما صدای مرموز پرنده غایب لزوما” صدای همان پرنده آشنا که اهالی گاه او را لیلا می خوانند، گاه

« ری را » نیست ، بلکه صدایی است با آوای غمناک انسانی .

شیوه آواز خوانی « ری را » آوای ممتد نیست . فاصله آوازی پرنده ، هر بار با فاصله بیشتری شنیده می شود . تا آنجا که تعلیق غریبی در آدمی ایجاد می کند تعلیقی شیرین و گاه نا امید کننده که پس کی آواز خواهد خواند».

نظر های دیگری هم در مورد « ری را » ی نیما از لحاظ مفهومی وجود دارد که با توجه به نقد نبودن این نوشته از حوصله و مجال این بحث خارج است.

استاد سید علی صالحی بنیانگذار شعر گفتار در مصاحبه حضوری که با نگارنده داشتند بیان داشتند که « ری را یا لیلی » نام زنی است که در جوانی در زندگی ایشان بوده و این بانو دو نامه بوده است و حالا زیر خروارها خاک است وبه زعم نگارنده «ری را» ی صالحی زنی است اثیری که در آثارش چه شعر و چه نثر به صورت زنی فرشته وار که از نور خالص آسمان است مطرح شده برای آشنایی با نکته نظراستاد صالحی در مورد زن ، به بیان چند جمله از زبان ایشان در مورد زن می پردازیم .

« زن برای حافظ معشوقه ، برای شاملو پرستار و برای من انسانه ، انسان آسمانیه بیشتر ، اگر بدی داره ، نقص داره ، آن چیزییه که مردها بهش تحمیل کردن ، جنس خودش نیست » .

« ری را » ی صالحی خطابی است که صالحی حرفش را به او می زند، با او حرف می زند ، برایش نامه می نویسد : نه ری را جان / نامه ام باید کوتاه باشد / ساده باشد / بی حرفی از ابهام و آینه ، / از نو برایت می نویسم / حال همه ما خوب است/ اما تو باور مکن !

( نامه ها 1)

 

یا در رمان « چشم به راه بانو » عقاب روح زنانه و دست نیافتنی است که قهرمان داستان « آلامات » صد و بیست سال به انتظار آن می نشیند نکته ی قابل توجه این که « آلامات » در آخرهای عمر خود زمانی که رقیبش سردار گروس می میرد آلامات با دست های خودش سردار گروس را خاک می کند، بر سرمزارش با گریه چنین می گوید : « برمزارت شیرسنگی خواهم نهاد ، اگر زنده ماندم برایت شیری از سنگ خواهم تراشید ، رفیق خوبم آرام بخواب که دیگر از رنج انتظار وا رهیدی ! اما تنها این منم تاوان کش تمام عاشقان که می بایست چشم به راه بانو بمانم لیالی هم تو را دوست داشت سردار گروس ، شبی از زبان خود آن زن غریب شنیدم او به من گفت آلامات من به جز تو ، دیگری را هم دوست می دارم ، ومن دریافتم که آن دگر تویی ، گفتمش هی دختر چگونه می شود زنی دو کس را دوست بدارد، او گفت دوست داشتن حرف دیگری و راز دیگری ست ، نه با آن مفهوم که شما خاکیان می پندارید ، ومن این گفتارش اما در نیافتم سردار ! »

رقیب عشقی که در ادبیات از دیرباز همواره منفی بوده است و دشمن خطاب می شده ،اکنون در نظرصالحی ستوده مطرح می شود نه مطرود ، عشق این جا عشق انسان ساز است نه مطرود ، و به خواننده آثار صالحی آشکار می شود که عشق در ذهنیت ایشان انحصار طلبی نمی پذیرد و شکل دیگرگونه ای دارد که اگررقیب هم عاشق حقیقی باشد بسیار قابل ستایش است ودشمن تلقی نمی شود وعشق فراتر از آن ذهنیتی است که عموم مردم آن را عشق خطاب می کنندکه بیشتر یک انحصار است نه آزادی خواستن برای کسی که دوست می دارند.

<< سرآغاز هر کار بزرگی را عشقی پشتوانه بوده است .>>

مرگ پلنگ221

 

چقدر کوچه های خلوت بامدادی را | خیس گریه رفتم ودر غم غروب باز آمدم / من می دانستم تو از میان روشنترین رویاهای روزگار / تنها ترانه های ساده ی مرا برگزیده ای / چرا که من هنوز هم خسته ترین برادر همین سادگان زمینم ، ری را ! /هر بار که نام تو بر دفتر گریه های من جاری شد / مردمانی را می دیدم که آهسته می آمدند/ همان جا در سایه سار گریه و بابونه / عطر تو را از باغ پروانه به خواب کودکان خود می خواندند.

 

نشانی چهارم

و در رمان « مرگ پلنگ » نیز روح زندگی کلزال زنی است که گوییا منجی و مرحم تمامی جراحت ها است .

« از حواشی ماه دیدم که ابری به هیأت زنی برهنه آغوش به سوی زمین گشود و خود لحظه لحظه وسعت گرفت تا به جایی که ماه رفت و ستاره رفت و در آن تیرگی زلال رعدی از دهان فرشته فرو شد .»

مرگ پلنگ 210

 

در مصاحبه ای از صالحی می پرسند :

« ری را » کیست وچه تفاوتی با لیلی وشیرین خمسه ی نظامی دارد ؟

چنین پاسخ می دهند :

« این ها همه صورت های تمثیلی ، نمادین عشق و دلبستگی نوع ایرانی اند . شاعر وروایت پرداز کلاسیک ، بیشتر جنبه ی سوبژکتیو مسأله را برجسته می کرد ، اما در « نامه ها » با « ری را» یی واقعیت پذیر رو به رو هستیم

هرگز به این نوع قیاس ها فکر نکرده بودم ، گمان نمی کردم روزی مجبور به درک این روابط ، یا شباهت ها و تفاوت های تغزلی تاریخی از نوع جامعه شناختی آن شوم ، اما الان و به فوریت ، تنها می توانم به این نکات ساده اشاره کنم که : لیلی ، تربیت شده ی خانواده و جامعه ی مسلمان بود ، حجاب وآرامش او در حکایت بی نظیر نظامی ، نشانه ی شناخت عمیق این شاعر بزرگ از وجود زن در چنین بستر فرهنگی ای است ، پس باید پرده نشین باشد ، و « شیرین » در لفافه ای از زنانگی ، حضوری ملموس و بی پرده وعاری از بعضی قیود دارد ، چون مولود فرهنگی دیگر است ، شیرین ارمنی نژاد و مسیحی است . با این حال هم لیلی و هم شیرین ، از صورت های ذهنی ویژه ای برخوردارند ، درجه ی باورپذیری ی چنین روایتی ، مطلق نیست ، اما « ری را » زنده است ، شبیه همگان است ، نه بیشتر ونه کمتر ، عام است و به شدت واقعی ، چهره ای باورپذیر ، آرمانی و اصلا” ابژکتیو دارد ، مولود همین جهان امروز ماست . جلوه ای از کنش گری شخصیت زن امروز ومعاصر ما !

شعر در هر شرایطی ص 127 و 128

 

خیال تو حتی عطرتو را می پراکند خاتی !بانوی نوجوان ، بعد از تو چه بسیار دخترانی را که در غبار سم اسبم جای نهادم ورفتم ، تو اما ماندی تا اینگونه خویش را در غباراین ولوله ی پریشان بیابم . چندسال پیشتر بود خاتی؟چند سال پیش از این ؟ پنجاه ؟ شصت ؟ یاهفتادسال؟به یادم آمد خاتی لبخندها و دندان های صدفت . گلوی بلور ومرمر سینه هات خاتی ! صدای مهربان و آسمانی ات .

گیسوان شلال تو محبوب !بامن چه کرده ای ، بامن چه می کنی دختر!؟

به یاد آر! لبالب کوه بلوط بن ، بیژن ومنیژه را برایت بلند بلند می خواندم می گفتی برایم عاشقانه بخوان . خواندم ودیدی چگونه دربرابر ستمها ورنج ها ایستادم. به یادآرخاتی !

مرگ پلنگ ص106

 

همان گونه که از قراین پیداست صالحی برای زن شخصیتی قائل است که او دارد و در ضمیر اوست و ظرافت کار زنانه را نسبت به روزگارش در می یابد واو را کوچک نمی انگارد .زن ومرد مکمل یکدیگرند، بی آنکه یکی بر دیگری برتری داشته باشد.

<< هرمردی را زنی بود وهرزنی ، خود مردی بود که مشقت ورنج های همسرش را شریک می شد . >>

مرگ پلنگ ص114

 

 به عفت زن احترام می گذارد و آن را مهمترین اصل واساس زندگی می داند .

<< زنان بختیاری عجب ماده پلنگانی هستند ، پیش از آنکه دست غریبی به دامنشان برسد ، خود را هلاک می کنند.>>

مرگ پلنگ ص124

 

واین است فرق اساسی دیدگاه صالحی با بیشتر روشنفکران که به آلت دست وعروسک شدن زن اجازه می دهند و برای عفت جایی قائل نیستند . ودیگر اینکه زن را محصور و زیر سلطه مرد نمی پذیرد و به ویژگی های شخصی او ارزش قائل هستند .

<< دختر می خواهد از خستگی خود بگویداما عشق با زبان بسته ، مجالش نمی دهد . دل وجانش را طراوتی شگفت در هم آورده و لبان خفته اش ورم کرده وگلگون . عاشقان خود را در لبخنده و ایثار گم می کنند تا یکدیگر را میان زمین خیس و آسمان گلو گشوده و فصلی پا به زا ، دوست بدارند و ندانند که چه می کنند .>>

مرگ پلنگ ص180

 

و در آثار دیگر صالحی نیز« ری را » ی صالحی همان روح زنانه مقدس است که از نور خالص آسمان است و چنین جایگاه انسانی و بلکه فرا انسانی دارد . و تنها در « نامه ها» که کتاب کوچکی است « ری را» بیست و سه بار آمده و هر بار بر زیبایی شعر با صمیمیتی خارق العاده ـ که خاص زبان و زندگی صالحی است ـ افزوده است. دیر آمدی ری را

باد آمد و همه ی رویاها را با خود برد

و این روح زنانه در درون صالحی گویا زندگی جاویدان دارد که از اولین سروده هایش تا « یوما آنادا » که اثر چاپی جدیدشان است با او همراه است .

من فقط خودم بودم،

چه گوارا داشت چای می خورد

نرودا رفته بود ،

از مهتابی به کوچه ی بامداد نگاه می کرد .

من داشتم نامه های ناظم حکمت را می خواندم .

باران بوی ری را آورده بود .

( یوما آنادا ص 112)

 

 

وهمچنين پس از بازگشت ازسفري كه به دعوت نهادهاي فرهنگي ودانشگاهي عازم كانادا شده بود ودر سه دانشگاه از دانشگاههاي معتبر غرب در زمينه هاي گوناگون فرهنگي وهنري سخنراني كرده بودند در گفتگويی كه از ايشان سوال مي شود: << سالهاي اخير موضوع دفاع از حقوق زن يا جنبش فمنيسم در غرب به اوج رسيد، كه ارزيابي شما در اين باره چيست؟>> چنين پاسخ مي دهند:

جريان دفاع از هويت موثر وكارساز، وسرنوشت حقوقي وحقوق سرنوشت زن كه همان فمينزيم باشد، فقط متعلق به امروز و يا مربوط به تفكر حاكم در غرب نيست، متفكران مغرب زمين تنها به اين ديدگاه ساختاري مفروض بخشيده اند ،ورنه بنيان آن به مشرق زمین برمی گردد،بازگشتی تاریخی که به نحله ومذهب میترائیسم دربخش مركز آسياي قديم تعلق دارد ماني ومزدك ما خود مفسر ومدافع حقوق زنان بودند، زرتشت نيز، واگر به سوره نساء در قرآن كريم رجوع كنيد، باز با مواردي از اين دست روبه رو مي شويد فقط اين اروپا وآمريكا نيست كه امروزه خود را طلايه دار اين جريان مي دانند، فرانسه در قرن نوزدهم مسئله برابري حقوق زنان با مردان را آن هم در محدوده ئي پر از اگر ومگر مطرح مي كند، در حالي كه ما در اين رابطه شواهد وقرائن چند هزار ساله داريم. بله از جانب مذكر برمونث ظلم رفته است دراين شكي نيست، اما امروزه بعضي روشنفكران نرينه ومتملق ومجيزگو چنان سنگ اين <<صبوري زنانه>> را به سينه مي زنند كه گوئي زنان به ستيز وخصومت عليه جنس مقابل خود برخاسته اند، درحالي كه اين گونه نيست،زنان هم مي دانند كه بدون جفت وعشق، موضوع به بيماري ويرانگري بدل مي شود.

خوش رقصي بعضي روشنفكران براي دفاع از زنان، توهين به شخصيت زن است باز نوعي مرد سالاري ست، مگر زن چه كم از شما روشنفكر نوآمده دارد كه نيازش به وكيل مدافع باشد تا بوده ما براي زنان قاعده وقانون خلق كرده ايم حالا دفاع وافراط در دفاع از حقوق زن از سوي ما نيز بازهم نوعي خلق قانون است كه به ضرر او تمام مي شود

پشت درهاي بسته همه دولتهاي پيشين در ايران ما، همواره اين زن بوده است كه قدرت وتدبير خود را به مردان القاء مي كرده است. جريان فمنيزم اگر دچار انحرافات روشنفكرانه، خود محوري، وخصومت وکینه نشود يقيناً از حركت به سوي تعالي وتكامل انساني باز نخواهد ماند زمين بدون زن شعر، رويا وموسيقي، دوزخي بيش نيست.

هفت دفتر ص219و220

 

عاشقان حرفي نمي بينند وكسي را نمي شنوند واشاره اي نمي شناسند چشم بسته ومعنا گسسته، هر شيء را نام تازه مي نهند وهر مفهومي را معناي ديگري مي يابند. همه كس را وهمه چيز را مي بينند، اما نه به ظاهر، بگذار اين شراب، كهنه شود تا بياني كه تلخي اش چه وچه گونه شيرين ومردافكن است.

«ري را»زن موعود سيد علي صالحي است واز يك يكپارچگي مكرر چه لفظي وچه معنوي در آثارش برخوردار است گويا بدون «ري را» آغاز وانجامي كامل براي صالحي ممكن نيست.

«بانوي من خاتي! بيا ومأمن امني براي كبوتر وشادماني بياب. من از كودكي هاي آن همه بهار، تنها نام تو را با هفت غزل از قصه هاي قديمي ات به خاطر سپرده ام.

بانوي من! برهنه تر بيا، من از هركه پاسخ سلامم را داد سراغت را نخواهم گرفت جسارت زمزمه نامت تنها از دهان كلزال ميسر است. بيا ورنج مرا وعشق را كسي به خاطر نخواهد سپرد محبوب من! خاتي! بيا وبا من از اشتياق ونور سخن بگو بيا واز بهار كوچك آن سالها برايم ترانه بخوان جهان به قدر آشيانه اي بيش نيست بيا وترديد مكن خاتي!

مرگ پلنگ ص102

 

در سروده نوزدهم به عبارتي آخرين شعر كتاب«روياهاي غمگين قاصدكي كه از جنوب آمده بود» چنين مي سرايد:

زن بود

مي گويم زن بود

روبه قاب عكس ري را كرد،

كتابي از كلمات كبريا گشود،

گفت نشاني اين به دريا رفته را من

براي باران وگريه هاي تو خواهم خواند

آيا باز آواز آدميان از نخواهي شنيد

علاقه به زندگي را نخواهي خواست

چيزهاي ديگري هم هست!

روياهاي قاصدك غمگين ص56


مطالب مشابه :


تاريخ ادبيات جهان

در حقيقت رئاليسم ابتدايي خود را متعهد به باز آفريني دقيق و كامل و رمان و چه در طلايه




پاسخ خود آزمايي هاي تاريخ ادبيات 1 سال دوم علوم انسانی

اهميت اين كتاب ابتدا از آن جهت است كه يك دوره­ كامل از فلسفه ي رمان جنگ و صلح را طلايه




پاسخ خود آزمايي هاي تاريخ ادبيات ايران و جهان 1

اهميت اين كتاب ابتدا از آن جهت است كه يك دوره­ كامل از ي رمان جنگ و طلايه داران




مقاله کنترل و ارزيابی استراتژيک و عملياتی ... control

فرايند بودجه طلايه دار يا صورت دانلود کتاب رمان pdf خطبه كامل فارسي و عربي




آموزش گزارش نویسی

گوستاو فلوبر، از نويسندگان طراز اول فرانسوي و خالق رمان ، چگونگي خلق طلايه با مردم كامل




" ری را " در اشعار سید علی صالحی کیست؟

و در رمان « مرگ پلنگ » نیز خود را طلايه دار اين جريان مي آغاز وانجامي كامل براي




آموزش گزارش نویسی

آقای روزنامه‌نگار - آموزش گزارش نویسی - روز‌نوشت‌های عیسی محمدی، روزنامه‌نگار - آقای




سیاچمانه هورامی / سیروس عزیزی ـ پاوه

هه‌رمان - سعداله هايي تبحر كامل دارند و در از مقاطع تاريخي طلايه­دار فرهنگ و




برچسب :