داستان های در مورد صبر

1 - حیات دین در صبر است
روزى رسول خدا با امیرالمؤ منین علیه السلام به سوى مسجد قبا مى رفتند، در راه به بوستانى خرم برخوردند. حضرت عرض کرد: یا رسول الله صلى الله علیه و آله ! بوستان خوبى است ، پیامبر صلى الله علیه و آله فرمود: بوستان تو در بهشت از این بهتر است !
از این بوستان گذشتند تا از هفت بوستان رد شدند، و همین کلام ، میان حضرت و پیامبر رد و بدل شد.
سپس پیامبر صلى الله علیه و آله او را در آغوش کشید و زار زار بگریست و حضرت هم گریست ، حضرت علت گریه پیامبر صلى الله علیه و آله را جویا شدند، پیامبر صلى الله علیه و آله فرمود:
بیاد کینه هائى افتادم که در سینه هاى این مردم از تو جاى گرفته است ، پس از وفات من ، آنها کینه هاى خویش را بر تو آشکار خواهند کرد.
حضرت پرسید: یا رسول الله ! من چه باید بکنم ؟ فرمود: صبر و شکیبایى ، اگر صبر نکنى بیشتر به مشقت خواهى افتاد. عرض کرد: آیا بر هلاکت دینم مى ترسى ؟ فرمود: حیات تو در صبر است
2 - گشایش بعد از صبر
بانوى بینوایى ، یگانه پسرش به سفر رفته بود، و سفر او طولانى شد. او سخت نگران شده بود و به حضور امام صادق علیه السلام آمد و گفت : پسرم به مسافرت رفته و سفرش بسیار طول کشیده و هنوز برنگشته و بسیار نگرانم .
امام فرمود: اى خانم صبر کن ، در پرتو آن خود را نگهدار. آن بانو رفت و پس ‍ از چند روز انتظار باز پسرش نیامد، کاسه صبرش لبریز گردید و به محضر امام آمد و گفت : پسرم نیامده ، سفرش طول کشید، چه کنم ؟ امام فرمود: مگر نگفتم صبر و مقاومت کن . گفت : سوگند به خدا صبرم به درجه آخر رسیده و دیگر تاب و توان صبر را ندارم !
فرمود: اکنون به خانه ات برو که پسرت آمده است . او سراسیمه به سوى خانه اش رفت ، و دید پسرش از مسافرت بازگشته است ، بسیار خوشحال شد و با خود گفت : مگر بر امام وحى نازل مى شود، او از کجا فهید که پسرم آمده است ؟! بروم این موضوع را از خودش بپرسم .
نزد امام آمد و عرض کرد: آرى همانگونه که خبر دادید پسرم از سفر آمده آیا بر شما وحى نازل مى شود که چنین خبر پنهان را دادید؟
فرمود: من این خبر را از یکى از گفتار رسول خدا بدست آوردم که فرمود: (هنگامى که صبر انسان به پایان رسید، گشایش کار او فرا مى رسد)
از اینکه صبر تو به پایان رسیده بود، دریافتم که گشایش مشکل تو فراهم شده است . از این رو به تو گفتم : برو که پسرت آمده است ، و خبر من مطابق با واقع گردید.
3 - بلال
بلال از اهل حبشه و در مکه از غلامان طایفه (بنى جمع ) به شمار مى رفت . چون مسلمان شد از ارباب خود اذیت بسیار دید. در بدو اسلام کسانیکه در مکه اسلام مى آوردند، مخصوصا افرادى که اقوام و عشیره اى نداشتند و یا برده و بنده بودند بیشتر مورد صدمه واقع مى شدند و بعضیها بر اثر زیادى صدمه از دین برمى گشتند، ولى بلال با صبر و استقامت و ثبات قدم هر چه بیشتر او را آزار مى دادند، استوارتر مى گردید.
از جمله ابوجهل او را به صورت روى ریگهاى داغ حجاز مى خوابانید و سنگ آسیاب روى بدنش مى گذاشت تا اینکه مغزش به جوش آمد و به او مى گفت : به خداى محمد کافر شو! او مى گفت : اءحد اءحد یعنى خدا یکتاست .
دیگر از کسانیکه او را خیلى اذیت کرد، امیه بن خلف بود که مکرر او را شکنجه مى داد؛ و از مقدرات الهى امیه در جنگ بدر به دست بلال کشته شد.
در یکى از روزها که بلال در شکنجه بود پیامبر او را دید و از او گذشت و به ابوبکر فرمود: اگر مالى داشتم بلال را مى خریدم .
او نزد عباس رفت و گفت بلال را براى من خریدارى کن . عباس عموى پیامبر به سراغ زنى که مالک بلال بود، در حالیکه بلال زیر سنگهاى سنگین در شکنجه بود نزدیک بود بمیرد، رفت و از او تقاضاى خریدن بلال را نمود. آن زن درباره بلال مذمت و بدگوئى کرد و بعد او را فروخت ؛ و بلال بر اثر صبر مقابل شکنجه آزاد و خدمت پیامبر آمد و مؤ ذن حضرتش ‍ شد


مطالب مشابه :


جملات کوتاه در مورد صبر و استقامت

برچسب‌ها: جملات زیبای دوستانم, تارا, جملات کوتاه و زیبا, اس ام اس زیبا در مورد صبر و




اس ام اس صبر و حوصله

اس ام اس صبر و حوصله - اس ام اس,اس ام اس جديد,اس ببند در آن ازاینکه امروز مورد توجه




اس ام اس در مورد امام زمان (عج)

اس ام اس با کلاس اس ام اس در مورد امام زمان سر راهت در انتظارم برده هجرت صبر و




165لگن صبر

جوک های خنده دار و خفن اس ام اس جدید 94 جوک ها و عکس و پست و کاسه صبر تحقیق در مورد ضرب




اس ام اس های قرآنی

اس ام اس با کلاس در مورد چيزى مگوى كه من آن را فردا انجام صبر كن كه وعده خدا حق است روم 60




داستان های در مورد صبر

داستان های در مورد صبر. 1 - حیات دین در صبر اس ام اس جدید و خنده




برچسب :