الگوی سازماندهی محتوای برنامه درسی

حضرت علی(ع ) می فرماید : (به یاری فکر تیرگی کار روشن وآشکار می شود.)

 

 

آینده هر کشور و سرنوشت هر ملتی، بستگی مستقیم به کیفیت تعلیم و تربیت و چگونگی تأثیرگذاری نظام آموزش و پرورش آن کشور دارد.تربیت منابع انسانی و شکوفایی استعداد‌ها وآماده‌سازی نسل جوان برای کسب مهارت‌های زندگی از اهم وظایف و مأموریت‌های آموزش و پرورش بشمار می‌آید.

موفقیت انسان ها بیش از آنکه به میزان هوش آنها بستگی داشته باشد به میزان تفکر آنها بستگی دارد.موفقیت ها به میزان تفکر شخص بستگی دارد .مهارت تفکر انتقادی وخلاق لازمه دنیای مدرن است وتفکر خلاق منحصر به افراد فوق العاده نیست بلکه همه می توانند از این مهارت در کار وزندگی خود استفاده نمایند.مدیران آموزشی نیز در فعالیت های خود در نظام آموزشی می توانند از آن بهره گیرند .در این مقاله به شرح تعاریف خلاقیت، ویژگی های مدیران خلاق بویژه مدیران آموزشی ،عوامل موثر در پرورش خلاقیت دانش آموزان و... از دیدگاه صاحب نظران پرداخته شده است. خلاقیت ،نوآوری وکارآفرینی مفاهیمی هستند که اغلب اشتباهاً به جای یکدیگر بکار برده می شوند در حالیکه هر یک از این واژه ها دارای معنی مشخصی هستند.

 خلاقیت :creativity توانایی تلفیق ایده ها به شیوه ای منحصر بفرد برای برقراری ارتباط غیرمعمول بین ایده های مختلف است. 

 نوآوری  innovation: فرایند بکارکردن یک ایده خلاق وتبدیل آن به یک محصول، خدمت یا شیوه مفید می باشد. خلاق به کسی می‌گویند که در موقعیت‌های لازم و ضروری، در برخورد با مسائل، راه‌حل‌هایی مؤثر و کاربردی برای حل مسائل و رفع موانع ارائه می‌کند.

 برنامه درسی عبارت است از مجموعه ای از تصمیم های از پیش گرفته شده و مسیر شناخته شده ای که یادگیرندگان براساس تشخیص برنامه ریزان باید طی کنند ، تکیه دارد .

معلمانی که خود روحیه حادثه جویی دارند این روحیه را در دانش آموزان تقویت می کنند ودر خلاق تر شدن آن ها تاثیر دارند. بر طبق الگوی سیستم خلاق معلمان از طریق ۵عملکرد اساسی می توانند زمینه های رشد خلاقیت در دانش آموزان را فراهم کنند وعملکرد معلم تحت تاثیر عوامل شخصیتی وحرفه ای معلم ،همچنین برنامه درسی قرار دارد. برای طرح‌ریزی محتوا و مواد آموزشی توجه به چند نکته ضروری به نظر می‌رسد که عبارتند از: 1 - ایجاد پیوند عاطفی و شناختی با برنامه درسی 2 - فرصت مناسب برای فعالیت یادگیری چندگانه 3 - ارتباط محیط کلاس با محتوا و ضوابط برنامه 4 - ارتباط مواد آموزشی و محتوا . موانع و عوامل زیادی در بروز خلاقیت نقش دارند که از جمله می توان به : موانع ‏شناختى، موانع عاطفى ، موانع خلاقیت در مدرسه و موانع اجتماعى اشاره کرد.

کلید واژه : عناصر درسی ، تفکر انتقادی ،خلاقیت، برنامه ی درسی ، پرورش خلاقیت ، مواد آموزشی ، محتوای آموزشی و برنامه ریزی  

 

 

 

 

 

 

 

خلاق یکی از اسامی خداوند است و به معنی بسیار خلق‌کننده، آفریننده، آفریدگار و... که در لغت‌نامه دهخدا معنا شده است. در اصطلاح، خلاق به کسی می‌گویند که در موقعیت‌های لازم و ضروری، در برخورد با مسائل، راه‌حل‌هایی مؤثر و کاربردی برای حل مسائل و رفع موانع ارائه می‌کند. عده‌ای پا را فراتر نهاده و چنین عقیده دارند که فرد خلاق نه‌تنها در موقعیت‌های مختلف، ایده ارائه می‌کند بلکه خود آستین‌ها را بالا زده و تا عملی شدن ایده‌اش کار را پیگیری می‌کند. عده‌ای نیز چون «رابرت ویزبرگ» از آن جهت که خلاقیت را کاری عادی و روزمره تعریف می‌کنند، عقیده دارند که همگان در هر لحظه در حال خلاقیت‌اند و در نتیجه هر کسی شایسته لقب خلاق است و مسئله را این می‌دانند که کسی فعلاً به خلاقیت آنها پی نبرده است.

از سال 1918 با انتشار کتاب فرانکلین با بیت نخست عنوان برنامه درسی حوزه برنامه ریزی درسی به عنوان حوزه ای علمی ، مورد توجه و مطالعه جدی قرارگرفته است . عالمان حوزه برنامه ریزی درسی مفهوم های گوناگون برنامه درسی را ارائه و مورد بحث قرار داده اند ، ازجمله : 1 ـ موضوع ها و ماده های درسی 2 ـ هدفهای آموزش 3 ـ تجربه های فراگیران 4 ـ فرصت های یادگیری ، برنامه درسی به عنوان موضوع ها و ماده های درسی ، مجموعه ای از دانش ها و مهارت های سازمان یافته و طراحی شده ای را شامل می شود که معلم باید تدریس کند و فراگیران باید آن را یاد بگیرند . برنامه درسی به عنوان هدفهای آموزشی شامل مجموعه ای از هدف های سلسله مراتبی از پیش تعیین شده است که آموزش ، به منظور تجربه هایی که فراگیران در موقعیت آموزش و یادگیری کسب می کنند اشاره دارد برنامه درسی ، بعنوان فرصت های یادگیری شامل کلیه یادگیری های آشکار و پنهان می باشد که فراگیران تحت نظارت مدرسه کسب می نمایند.

 تعریف برنامه درسی:

برنامه درسی عبارت است از مجموعه ای از تصمیم های از پیش گرفته شده و مسیر شناخته شده ای که یادگیرندگان براساس تشخیص برنامه ریزان باید طی کنند ، تکیه دارد . این مجموعه از تصمیم ها ، در سند برنامه درسی با چهارچوب و راهنمایی برنامه درسی منعکس می شود که برای یک درس خاص ، یک پایه تحصیلی یا یک دوره تحصیلی در نظر گرفته است . برخی تصمیم گیری ها درباره یک عنصر ، نتایج یادگیری و برخی دیگر محتوا را در حوزه کار برنامه ریزان درسی بحساب آورده اند . کلاین نه عنصر را که عبارتند از : هدفها ، محتوا ، فعالیتهای یادگیری ، روشهای تدریس ، مواد منابع یادگیری ، ارزشیابی ، زمان فضا و گروه بندی ، را به عنوان عناصر تشکیل دهنده برنامه درسی معرفی کرده اند .

گودلد ، ایزنر  در مجموع برنامه درسی را در برگیرنده تصمیم در خصوص چهارعنصر ، هدف ها ، محتوا ، روش و ارزشیابی قلمداد می کنند.

نظریه برنامه درسی )فرانکلین بابیت)

1ـ مدرسه باید در پی دست یابی به چه هدفهایی باشد ؟

2ـ چگونه می توان تجربه های یادگیری مناسب را برای نیل به این هدفها ، انتخاب کرد ؟

3ـ چگونه می توان تجربه های یادگیری را برای آموزش سازمان داد ؟

4ـ چگونه می توان تجربه های یادگیری را ارزیابی کرد ؟ ( بابیت 1918)

 

جایگاه تفکر خلاق در برنامه درسی

برنامه درسی

برنامه درسی طرحی جهت آماده کردن مجموعه ای از فرصت های یادگیری و شامل اهداف ، محتوا ، وسایل آموزش ، فعالیت ها و تجربیات یادگیری ، روشهای یاددهی ، یادگیری ، شرایط و امکانات و ارزشیابی می باشد .

ارکان برنامه درسی

1ـ انتخاب اهداف

2ـ انتخاب محتوا

3ـ سازماندهی محتوا

4ـ انتخاب روشهای یادگیری ـ یاددهی

5ـ ارزشیابی

عناصر برنامه درسی

موارد زیادی را می توان جز عناصر و اجزای برنامه درسی بر شمرد که برخی از مهم ترین آن ها عبارت اند از :

1ـ چهارچوبی از مقدمات و مفروضات درباره فراگیر و جامعه

2ـ اهداف عمومی و اختصاصی

3ـ محتوا یا ماهیت موضوع

4ـ مدل های انتقال از جمله روش ها و محیط های یادگیری

5ـ ارزشیابی

 مراحل برنامه ریزی درسی

1ـ آماده سازی رؤس برنامه درسی

2ـ تهیه و تدوین مواد و وسایل آموزشی

3ـ اجرا

الف ) تعیین هدف ها

ب ) طراحی حیطه برنامه ها و برنامه های درسی

ج ) انتخاب و اجرا کردن روش های آموزشی که معمولا به وسیله معلمان صورت می گیرد.

د ) ارزشیابی

در چهارچوب نظری سازماندهی محتوا ، مفهوم سازمان دهی ، انواع روشهای سازماندهی ، اصول اساسی سازماندهی در نظام مفهومی معین ارائه می شوند ابتدا به تعریف محتوا پرداخته می شود . در امر تدریس باید چیزی را به کسی یاد داد این کس دانش آموز است و آن چیز محتوا است . محتوا می تواند به عنوان دانشها ، مهارتها ، گرایش ها و ارزشیابی توصیف گردد که می بایست یاد گرفته شوند.

( محتوا عبارت است از مجموعه مفاهیم ، مهارت ها و گرایش هایی که از سوی برنامه ریزان انتخاب و سازماندهی می شود در عین حال محتوا آثار حاصل از فعالیت های یاددهی ـ یادگیری معلم و شاگرد را نیز در برمی گیرد . ) محتوا ، ممکن است به صورت متون و کتب درسی تدوین شود رایج ترین شکل محتوای مکتوب ، همان کتاب های درسی است .محتوا ، ممکن است به صورت شفاهی باشد مانند توضیحات معلم در تدریس

در مجموع می توان محتوا را معادل برنامه درسی فرض نمود زیرا حقایق خاص ، عقاید ، اصول ، مسائل و موارد مختلف دیگر معمولا در یک درس خاص گنجانده می شود .

 ملاک انتخاب محتوا

1ـ اعتبار علمی : محتوا باید از نظر علمی معتبر باشد ، یعنی مفهوم و اصولی که آموزش داده می شود اعتبار علمی داشته باشد .

2ـ متناسب بودن با نیازهای فراگیران

3ـ سازماندهی مناسب ، اجزاء و عناصر محتوا به نحوی سازماندهی گردد که یکدیگر را تقویت کنند و باعث یادگیری موثر گردند .

4ـ با هدفهای درسی و نظام آموزشی مرتبط باشد .

5ـ با شرایط و ویژگی های فرهنگی ، محیطی و اجتماعی ارتباط داشته باشد .

6ـ با زندگی روزمره دانش آموزان مرتبط باشد .

7ـ روحیه تحقیق و فعالیت یادگیری را پرورش دهد .

8ـ اطلاعات صحیح و معتبری را با استفاده از آخرین یافته های علمی ارائه نماید .

9ـ موجب پرورش تفکر خلاق گردد .

10ـ درجهت برآوردن نیازهای فردی و جمعی باشد .

 سازماندهی محتوا

به معنی تنظیم اجزاء و عناصر محتوا است به نحوی که باعث یادگیری موثر گردند .

محتوا به منزله مصالح یک ساختمان و سازماندهی محتوا به منزله چیدن و ترکیب کردن مصالح برای ساختن یک بناست .

ملاک سازماندهی محتوای برنامه درسی

معمولا برای سازماندهی برنامه درسی سه ملاک اساسی ذکر می شود .

1 ـ توالی 2 ـ تداوم 3 ـ وحدت

الف ) توالی را می توان تنظیم مواد یا تجارب یادگیری به صورت پیاپی نامید .

می توان در رابطه با توالی سازماندهی محتوا این سه سوال را مطرح کرد ـ چه چیزی ترتیب توالی آموزش را باید تعیین کند ـ چه چیزی به دنبال چه چیزی باید بیاید و چرا ـ بهترین زمان مناسب برای فراگرفتن موضوع معین کدام است .

در توالی ، چگونگی پشت سرهم قرارگرفتن عناصر و اجزای مختلف محتوا مورد توجه قرارگیرد موضوع بحث در توالی ، چگونگی ترتیب ارائه هریک از اجزای یک موضوع درسی است مانند :

الف ) از آسان به مشکل

ب ) تنظیم براساس پیش نیازها

ج ) ترتیب زمانی

د ) توالی مطالب از کل به جزء

این روند معمولا در برنامه های درسی رعایت می گردد البته سازماندهی از کل به جزء با توجه به بعضی از مکاتب مانند رفتارگرایی ممکن است در بعضی مواد درسی از جزء به کل سازماندهی شود .

در مجموع غرض از توالی ، تکرار مطالب یادگیری نیست . بلکه تنظیم محتوا ، تجارب یادگیری به نوعی از ترتیب است که امر یادگیری را با توجه به رشد یادگیرنده تسهیل نماید .

ب ) تداوم ( مداومت )

تداوم به معنی پیش بینی فرصتهای پی درپی و مداوم برای تعمیق و گسترش معلومات و مهارت ها به طور پیشرونده است .تداوم به توالی ارتباط دارد با این وجود تداوم در فرد هنگامی ایجاد می شود که او در طول زمان پیشرفت کرده و ترتیبی از تجربیات را به صورت عمودی کسب نموده است . در حالی که توالی به وسیله طرح ریزان برنامه درسی و معلمان تنظیم شده و از این نظر نسبت به فراگیر خارجی می باشد تداوم نسبت به فراگیر درونی است بهرحال تنظیم محتوا با رعایت اصل توالی می تواند تداوم یادگیری را برای یک فردگیر به وجود آورد .

وحدت محتوا

آیا محتوای برنامه های درسی به صورت مجزا از هم انتخاب و سازماندهی شوند و یا وحدت و ارتباط آن ها با یک دیگر باید موردنظر برنامه ریزان باشد ؟ این یکی از پرسش های اساسی برنامه ریزی درسی است .
تعداد زیادی از صاحب نظران تعلیم و تربیت از آموزش بین رشته ای حمایت می کنند و آموزش موضوع مدار را مورد انتقاد قرار می دهند .

برنامه های درسی متداول در مدارس کشور ما مبتنی بر رشته ها علمی است اگر در تهیه محتوای برنامه درسی تنها از ساختار رشته علمی استفاده کنیم برنامه درسی ماهیت رشته علمی را به خود خواهد گرفت و برای یادگیرنده معنی دار نخواهد بود.

اگر به این روش برنامه درسی تنظیم شود مفاهیم کلی و بنیادی رشته علمی را در برنامه درسی دوره ابتدایی و مطالب جزئی تر را در دوره های بالاتر باید آموزش دهیم در حالی که دانش آموزان دوره ابتدایی دارای تفکر عینی هستند و مطالب ملموس مربوط به زندگی پیرامون آنها برای یادگیری این مقطع مناسب تر می باشد.

از طرفی دیگر ، روش های تحقیقی هررشته با هم تفاوت دارند مثلاً در فیزیک روش تجربی و در ریاضیات روش قیاسی بیشتر مورد استفاده قرارمی گیرد . هر رشته علمی با روش های خاص خود به توصیف پدیده ها می پردازد و توصیف آن از یک جنبه نمی تواند به فرد دیگری برای شناخت کمک زیادی نماید مگر آنکه موضوعات ارائه شده از یک وحدت و انسجام خاصی برخوردار باشند به عبارتی دیگر بین دروس مختلف یک ارتباط منطقی یا یک نظم و رابطه افقی وجود داشته باشد .

سازماندهی محتوا براساس رویکرد موضوع محور شامل:

الف ) برنامه های درسی موضوعات مجزا

این الگوی سازماندهی از قدیمی ترین الگوها می باشد این الگو دارای دوهدف می باشد .

1 ـ اکتساب دانش و ایده هایی که در موضوع درسی مورد تدریس وجود دارد .

2 ـ توسعه و پرورش انضباط ذهنی از طریق مطالعه آن موضوعات درسی

معایب این برنامه  :

1 ـ کسب اطلاعات در رشته های مختلف با توجه به پیشرفت روزافزون آن ها برای معلمان میسر نیست .

2 ـ در این برنامه معنی صحیح یادگیری و اصول آن مورد توجه نیست .

3 ـ این الگو محتوای درسی را به صورت اجزای منفک مورد توجه قرار می دهد و این امر موجب یادگیری سطحی و ناپایداری می شود .

4 ـ شخصیت یادگیرنده ، احتیاجات ، رغبت ها و مسائل او موردتوجه نیست .

5 ـ این الگو تفکر خلاق و انتقادی را مورد غفلت قرار می دهد .

در ارتباط با محاسن آن گفته شده : تمامی دانش آموزان باید مجموعه ای از موضوعات اساسی و نیز کتاب ها و آثار بزرگ را مطالعه کنند .

ب ) برنامه های وسیع با موضوعات مربوط

در این برنامه برخلاف برنامه موضوعات مجزا ، موضوعات مربوط تحت یک عنوان در برنامه گنجانده می شوند مثلا درس هایی از قبیل تاریخ ، جغرافیا ، تعلیمات مدنی و ... تحت عنوان مطالعات اجتماعی ، یا انشاء قرائت و دیکته تحت عنوان زبان آورده می شود . در این برنامه شاگردان بهتر ارتباط دروس مربوط به هم را ادراک می کنند .

در این الگوی سازماندهی محتوا ، فرض بر آن است که اکتساب دانش و اطلاعات مفید و کاربردی چه برای حال و چه برای آینده تنها از طریق مطالعات وسیع تر امکان پذیر می باشد . از طرفی دیگر این برنامه موجب می شود دانش آموزان به همان شکلی که جهان اطراف خود را می بیند ، مطالب و علوم مختلف را درک کنند .

ج ) برنامه درسی مارپیچی

سومین شکل سازماندهی محتوا براساس رویکرد موضوع ـ محور ، برنامه درسی مارپیچی است در این الگو ساختار دانش مورد تاکید خاصی قرار می گیرد و محتوای برنامه درسی حول محور دانشی که باید تدریس شود سازماندهی می شود . این الگو از جهات زیر با دو الگوی قبلی تفاوت دارد .

 اول : در الگوی مارپیچی تاکید بیش تری بر ساختار دانش می شود . منظور از ساختار دانش کلیه مفاهیم ، حقایق و تعلیمات است .

دوم : آنکه محتوا در این الگو بنحوی سازماندهی می شود که از لحاظ توالی ، با مراحل رشد فکری دانش آموزان تناسب داشته باشد

محتوای برنامه های درسی مارپیچی حول محور دومساله سازمان داده می شود یکی دیده ها و عقاید اصلی و دیگری روشهای تحقیق و پژوهش در موضوعات مختلف از دانش آموزان خواسته می شود که عقاید و ایده های اصلی را بیاموزند و روشهای تفکر را در خود پرورش می دهند .این امر به صورت یک جریان متوالی انجام می گیرد دانش آموزان ابتدا عقاید و ایده های اصلی را مورد مطالعه قرار می دهند و سپس در کلاس ها و پایه های بعدی مجدداً به همان عقاید و ایده هایی که قبلاً مطالعه کرده بودند باز می گردند تا آنها را عمیق بیاموزند.

برنامه درسی مارپیچی درپاسخ به این انتقادات به وجود آمد که اکثر یادگیری ها در الگوی موضوع محور ایستا هستند و در جهانی که دائماً در حال تغییرو تحول است برای دانش آموزان مناسب نیستند در این الگو موضوعات درسی به صورت معنی دارتر تدریس شوند و بیشتر از سایر الگوهای برنامه درسی ، بر مهارت های تفکر تاکید ورزیده شود .

از لحاظ فلسفی نیز این الگو بر این پیش فرض مبتنی است که بچه ها با یادگیری عقاید بزرگ و اصل و نیز فنون و مهارت های پژوهش قادر خواهند بود آموخته های خود را برای درک و فهم جهان در سرتاسر زندگی بکار برند. استفاده از این الگو باعث می شود بچه ها شیوه یادگیری را بیاموزند .

 برنامه های درسی دانش آموزـ محور

برخلاف برنامه های درسی موضوع ـ محور که بر اطلاعاتی که باید تدریس شود تاکید می کردند ، برنامه های درسی دانش آموزـ محور ، نیازها ، علائق و فعالیت های دانش آموزان را مورد تاکید قرار می دهند این الگو انگیزش درونی دانش آموزان را بر می انگیزند . این الگوها مبتنی بر مفروضات زیر است .

ـ یادگیری اساساً به عنوان مجموعه ای از تجربیات یادگیری برای دانش آموزان در نظر گرفته می شود .

ـ وظیفه معلم ایجاد انگیزه و تسهیل نمودن فعالیت های دانش آموزان است .

ـ معلم باید در همان حال که یادگیری در جریان است ، محتوا را انتخاب و تنظیم نماید .

ـ فردیت ، خلاقیت و رشد ابعاد عاطفی دانش آموزان باید در کانون توجه قرارگیرد این الگوداری زیرمجموعه هایی است از جمله : برنامه درسی مبتنی بر فعالیت شاگردان .

این الگو شباهت زیادی با الگوی دانش آموز ـ محور دارد و در بعضی از نوشته ها به صورت یک الگو آمده در این الگو فعالیت ها برطبق میل و رغبت و احتیاجات محسوس شاگردان انتخاب می شود رغبت و احتیاجات فوری شاگردان پایه و اساس برنامه های ترتیبی را تشکیل می دهند .

 ـ برنامه درسی مبتنی بر مسائل مختلف

در این برنامه یک یا چند مساله که اغلب جنبه اجتماعی دارند اساس کار را تشکیل می دهند این مسائل مربوط به یک امر کلی و مشکلات فعلی جامعه هستند مانند اقتصاد ، عرضه ـ تقاضا ، محیط زیست و ... این برنامه جنبه تربیت عمومی دارد و برای همه اجباری است .

 خصوصیات برنامه مبتنی بر مسائل مختلف

1 ـ در این برنامه هماهنگی و همکاری معلمان و شاگردان اساس کار را تشکیل می دهد .2 ـ یادگیری از طریق حل مساله انجام می گیرد .3 ـ شاگرد مورد راهنمایی معلمان قرار می گیرند .4 ـ منابع مختلف انسانی و مادی مورد استفاده قرار می گیرند .5 ـ تفاوتهای فردی در نظر گرفته می شود و شاگردان فعالانه در جریان برنامه شرکت دارند .

 خلاقیت ،نوآوری وکارآفرینی : 

خلاقیت ،نوآوری وکارآفرینی مفاهیمی هستند که اغلب اشتباهاً به جای یکدیگر بکار برده می شوند در حالیکه هر یک از این واژه ها دارای معنی مشخصی هستند.

 خلاقیت :creativity توانایی تلفیق ایده ها به شیوه ای منحصر بفرد برای برقراری ارتباط غیرمعمول بین ایده های مختلف است. نوآوری  innovation: فرایند بکاربردن یک ایده خلاق وتبدیل آن به یک محصول، خدمت یا شیوه مفید می باشد.            کارآفرینیEntrepreneurship کسانی تمایل به پذیرش ریسک دارند تا شرکتی را تاسیس کنند ویک محصول جدید خدمت جدید یا فرایند جدید را در سازمان بکار اندازند، به این افراد کارآفرین وبه کار آنها کارآفرینی گفته می شود.

  تعاریف خلاقیت :

  برخی ازتعاریف خلاقیت از نظر اندیشمندان :

ویلیامز :خلاقیت مهارتی است که می تواند اطلاعات پراکنده را به هم پیوند دهد وعوامل جدید اطلاعات را به شکل تازه ای ترکیب کند وتجارب گذشته را با اطلاعات جدید برای پاسخ خای منحصر بفرد وغیر متعارف مرتبط سازد.

کایزر : خلاقیت عبارت است از به کارگیری توانائیهای ذهنی برای ایجاد یک فکر یا مفهوم جدید.

مایزر ووایزبرگ : خلاقیت توانایی حل مسائلی است که فرد قبلا حل آنها را نیاموخته است.

توماس ادیسون : اگر هریک از ما کارهایی را که قابلیت انجام آن را داریم انجام می دادیم ،جدا شگفت زده می شدیم.

الکس اسبورن : خلاقیت هنری آموزش دادنی ویادگرفتنی است.

براساس‌ نظریه گیلفورد، کسی‌ دارای‌تفکر واگرا و خلاق‌ است‌ که‌ بتواند با سیالی‌، ابتکار، انعطاف‌پذیری‌ و بسط جزئیات‌ و...بیش ترفکرکند.براین اساس آن چه باید ارزیابی شود، رشداین ابعادوعناصراست.با توجه به آن چه گفته شد، شایسته است ضمن رعایت اصول مهم و زیربنایی و تاکید بر غنی‌سازی‌ فرایند ارزشیابی، آنچه را که باید ارزشیابی شود، مد نظر داشت و  از تکنیک‌هایی چون: یاری رساندن به دانش‌آموزان از طریق خودارزشیابی و خوداندیشی، ارزشیابی توسط همکلاسان و به کارگیری راهنمای ارزشیابی برای رشد ویژگی‌ها و بهبود رفتار خلاق، غنی‌سازی‌ فرایند یاددهی - یادگیری و فرهنگ ارزشیابی را تسهیل‌سازیم. این ارزشیابی سه جزء: دانش، مهارت‌های خلاقیت و انگیزه را باید مورد سنجش قراردهد.

مشکلات مدارس در پرورش خلاقیت

کودک هنگام تولد میزانی از خلاقیت را با خود به همراه می‌آورد و در حدود سن 2 سالگی این خلاقیت نمود ظاهری پیدا می‌کند. برای مثال کودک 2 ساله بر چوبی سوار شده و می‌گوید این اسبم است یا با خمیر اشکالی می‌سازد که از نظر ما بزرگسالان بی‌معناست ولی برای او ماشین، آدم و چیز دیگری است، کودک پیش‌دبستانی وقتی قلم به دست می‌گیرد طرح‌هایش را آنچنان می‌کشد که از ذهن خلاقش نشأت گرفته است، خانه نقاشی او با خانه کلیشه‌ای که ما بزرگسالان در ذهن داریم متفاوت است، او پرشور و خلاق است، با اشیای گوناگون چیزهایی می‌سازد و در ذهن به آن جان می‌بخشد و داستان‌های خیالی می‌گوید، می‌خواهد بداند، کشف کند، او کنجکاو است و مشتاق، اما معما اینجاست که چرا این کودکان با استعداد و فعال به بزرگسالانی تبدیل می‌شوند که از به کارگیری تفکر هوشمند و خلاقیت خود لذت نمی‌برند، چرا و چگونه زندگی که چنان امیدوارکننده آغاز می‌شود در اکثر موارد پایانی یأس‌آور و ناخوشایند دارد؟

براساس اهداف منتشره از سوی وزارت آموزش و پرورش، «پرورش استعدادها و کمک به تقویت خلاقیت» یکی از اهداف آموزش و پرورش محسوب می‌شود و مدارس باید در راستای تحقق این هدف به رشد و پرورش خلاقیت دانش‌آموزان بپردازند؛ لیکن در اکثر موارد خودآگاه یا ناخودآگاه موجب تضعیف و حتی تضییع خلاقیت می‌شوند. از مهم‌ترین موانع پرورش خلاقیت در مدارس می‌توان موارد زیر را برشمرد:

تاکید بر محفوظات، تکالیف زیاد،  عدم توجه به تفاوت‌های فردی، وجود کلاس‌های پرجمعیت، انضباط سخت و زورمدارانه، برنامه درسی و جدول ساعات غیرقابل انعطاف برای فعالیت‌های کلاس، عدم آشنایی معلمان با ویژگی‌های دانش‌آموزان خلاق، روش‌های تدریس سنتی و مبتنی بر معلم‌محوری، تاکید زیاد بر نمره دانش‌آموزان به عنوان ملاک خوب بودن، عدم پذیرش ایده‌های جدید، شخصیت جدی معلم، استهزاء و طعنه، تحت فشار قراردادن برای همنوایی با دیگران، فرهنگ سکوت در مقابل اظهارنظر معلم، تاکید بر تفکر همگرا به جای تفکر واگرا، عدم تجهیز منابع و امکانات و تکیه بر سطوح اولیه حیطه شناختی.

وجود شرایط فوق‌الذکر چون سد محکمی در مقابل توسعه خلاقیت دانش‌آموزان خواهد بود و در صورت از بین رفتن این شرایط، خلاقیت ارتقا پیدا خواهد کرد. در محیط مدرسه عوامل متعددی در خلاقیت دانش‌آموزان تاثیر می‌گذارد که در یک دسته‌بندی کلی به جوحاکم بر مدرسه ،محتوا وموادآموزشی ومعلم تقسیم می‌شوند،

الف) جو حاکم بر مدرسه

جان دیویی- متفکر بزرگ مسائل تربیتی- معتقد است مدرسه باید خودکاری دانش‌آموز را تشویق کند اساس کار مدرسه نباید فقط تبعیت و فرمانبرداری باشد و مقررات را مدار قرار ندهد تا دانش‌آموز بتواند به پرورش خلاقیت بپردازد. در صورتی که در حال حاضر مشکل اساسی مدارس این است که در آنها اندیشه‌های خلاق یاد گیرندگان به سبب غیرمعمول بودن، نه‌تنها مورد تشویق قرار نمی‌گیرند، بلکه مورد ایراد و سرزنش واقع می‌شوند؛ سرزنش دانش‌آموزان به خاطر داشتن رفتار و افکار غیرقالبی، می‌تواند ریشه‌های تفکر خلاق و توانایی کشف مسائل تازه را در همان روزهای نخستین آموزش مدرسه‌ای در آنها بخشکاند.

اگر بخواهیم خلاقیت دانش‌آموزان را توسعه دهیم و امکان بروز استعدادهای بالقوه را در آنان فراهم سازیم، باید در جو حاکم بر محیط آموزشی تجدیدنظر کنیم. برای مثال، نمی‌توان از دانش‌آموزان انتظار داشت که از جای خود تکان نخورند، در طرز نشستن، حرف زدن و لباس پوشیدن‌شان از یک الگوی واحد پیروی کنند، همان پاسخی را به سؤالات بدهند که از نظر معلم تنها پاسخ صحیح است و در عین حال خلاق هم باشند. البته منظور این نیست که هرج‌ومرج و بی‌نظمی در مدرسه حاکم باشد، زیرا لازمه هر آموزشی نظم است. هدف برقراری نظم و مقررات قابل انعطاف است. یعنی نظم مربوط به مسائل کلی باشد و جزئیات رفتار و گفتار را تحت تاثیر قرار ندهد.

اگر مدرسه به جای جوی سلطه‌جویانه و غیرقابل انعطاف‌ از جوی مناسب و حمایت‌کننده برخوردار باشد، هم معلم با احساس امنیت و آسودگی خیال می‌تواند به ارائه طرح‌های جدید و موثر بپردازد و هم دانش‌آموزان با اعتماد به نفس و ایمنی روان‌شناختی به انجام فعالیت‌های خلاق می‌پردازند.

ب) محتوا و مواد آموزشی

امروزه در دنیا یکی از مباحثی که در امر یاددهی - یادگیری به شدت روی آن تاکید می‌شود، یادگیری چگونه «فکر کردن» و چگونه «یاد گرفتن» است، نه «چه یاد گرفتن». گاهی توجه بیش از حد به «چه یاد گرفتن»‌سبب می‌شود از نظر کمیت مفاهیم زیادی را در ذهن دانش‌آموزان انباشته کنیم- به آنها ماهی می‌دهیم آن هم به مقدار زیاد که ناچارند مازاد آن را دور بریزند- و توجهی به چگونگی یاد گرفتن آنها و مفید بودن مواد آموخته شده برای زندگی حال و آینده دانش‌آموزان نداشته باشیم. با توجه به این مطالب برای طرح‌ریزی محتوا و مواد آموزشی توجه به چند نکته ضروری به نظر می‌رسد که عبارت اند از:

1 - ایجاد پیوند عاطفی و شناختی با برنامه درسی:

دانش‌آموزان زمانی محتوای یک برنامه درسی را به نحو مطلوب یاد می‌گیرند که این محتوا، با توانایی‌های آنان مطابقت داشته باشد، محتوا زمانی قابل یادگیری است که با توجه به دانش پیشین و تفاوت‌های فردی دانش‌آموزان انتخاب شده باشد، در این صورت بین دانش‌آموز و محتوای آموزشی پیوند شناختی برقرار می‌شود.

مطالب آموزشی باید برای فرد مفید باشد- یعنی یاد گرفتن و یاد نگرفتنش یکسان نباشد- اگر دانش برای دانش‌آموز معنادار بوده از زندگی او نشأت گرفته باشد و برای آینده او مفید باشد، با اطمینان می‌توان گفت پیوند عاطفی بین فراگیر و برنامه درسی پیوند عاطفی برقرار شده است.

2 - فرصت مناسب برای فعالیت یادگیری چندگانه:

تدارک فرصت‌های یادگیری، توصیف‌کننده جوی از یادگیری است که طی آن دانش‌آموزان به طیفی از معانی و مفاهیم دست می‌یابند. فرصت‌های یادگیری ارائه شده باید زمینه‌های خوداتکایی و خودآموزی دانش‌آموزان را فراهم سازد. توجه به این نکته ضروری به نظر می‌رسد که محتوا نباید بر «دانش نظری» تمرکز داشته باشد، بلکه توجه به عنصر فعالیت‌ها و مهارت‌ها دانش‌آموز را از نظر روانی آماده یادگیری مداوم و خلاق می‌کند.

 3 - ارتباط محیط کلاس با محتوا و ضوابط برنامه

در تنظیم محتوا براینکه باید شرایط و ویژگی‌های محیط کلاس، مورد توجه دقیق برنامه‌ریز قرار گیرد، باید زمان و بودجه کافی جهت اجرای مناسب برنامه مطلوب اختصاص داده شود.

4 - ارتباط مواد آموزشی و محتوا

امروزه در برنامه‌ریزی درسی بسته‌های آموزشی شامل کتاب درسی، کتاب‌های کمک‌آموزشی، وسایل آموزشی، سؤالات ارزشیابی و راهنمای درسی همه با هم در نظر گرفته می‌شوند، در بسیاری از کتاب‌های درستی تحولات مثبتی در حال رخ دادن است و اندکی از برنامه‌های تلویزیونی سعی دارند در راستای برنامه‌های آموزش و پرورش گام بردارند اما باید توجه داشت که همگام با تحولات کتاب‌های درسی و به طور کلی بسته آموزشی (این بسته‌های آموزشی باید در اختیار همه مدارس قرار گیرد) معلمان نیز باید آمادگی و مهارت لازم جهت ارائه محتوای مطلوب را کسب کنند، چرا که یک طرح مطلوب و خلاق زمانی موفق است که به اجرا درآید. نمی‌توان دروسی را که برای الگوهای تدریس فعال طرح‌ریزی شده با روش سنتی و معلم محور اجرا کرد و انتظار موفقیت داشت.

ج) معلم

معلمان در فرآیند یاددهی- یادگیری و ایجاد تفکر خلاق در دانش‌آموزان دارای نقش اساسی هستند. خلاقیت معلم، نگرش وی نسبت به خلاقیت، سبک تدریس، شیوه اداره کلاس و حتی شخصیت معلم در پرورش تفکر خلاق و ایجاد تفکر انتقادی نسبت به مسائل دانش‌آموزان تاثیر فراوانی دارد. در واقع موثرترین و کارسازترین مولفه نظام تعلیم و تربیت معلم است. این بدان معنا نیست که سایر مولفه‌های نظام تعلیم و تربیت از قبیل برنامه درسی، مدیریت و... بی‌تاثیر است، بلکه اولا تاثیرگذاری این مولفه‌ها با معلم برابری نمی‌کند و ثانیا این تاثیرگذاری نوعا به صورت مستقیم نبوده و با عبور از صافی معلم که مرکب از ذهنیت‌ها، نگرش‌ها و قابلیت‌های اوست، نهایتا بر دانش‌آموز تاثیر می‌گذارد.

معلم از ابعاد و جنبه‌های مختلف در شکوفایی خلاقیت دانش‌آموزان موثر است. به همین جهت در ادامه بحث این جنبه‌ها مورد بررسی قرار می‌گیرد.

1 - نحوه نگرش معلم

نگرش و دیدگاه معلم نقش مهمی در پرورش خلاقیت دانش‌آموزان ایفا می‌کند. اکثر معلمان از شاگرد بسیار سازگار که اجتماعی، با ادب و خویشتن‌دار و مطیع قدرت است، خشنود و راضی هستند. در مقابل دانش‌‌آموزان خلاق به سبب آنکه سؤالات متعدد مطرح می‌کند، قوه تخیل فوق‌العاده دارند، با جمع هماهنگ نیستند، اغلب دردسرآفرین هستند و به طور کلی رفتارشان قابل پیش‌بینی نیست، مورد استقبال معلمان قرار نمی‌گیرند.

براساس یافته‌های گتزلز و جکسون شاگردانی که تفکر واگرای بالاتری دارند کمتر از همگراها محبوب معلمان هستند؛ شاید افکار واگرا اغلب مبتکرانه و ارزشمند باشند، از سوی دیگر ممکن است عجیب و احمقانه به نظر برسند و سبب شوند که معلم شک کند که شاید کودک می‌خواهد بازی درآورد، در نتیجه این برداشت نه‌تنها از ابتکار استقبال نمی‌شود بلکه سرکوب نیز می‌شود. همچنین برونر می‌گوید که معلمان در آموزش و پرورش عادت دارند که به پاسخ‌های درست پاداش دهند و پاسخ‌های غلط را مجازات کنند. این امر سبب می‌شود کودکان میلی به تلاش برای یافتن پاسخ‌های بدیع نداشته باشند، زیرا بی‌تردید با انجام این کار احتمال خطا بیشتر می‌شود. معلم باید آماده کار در حال و هوایی باشد که تلاش‌های خلاق در آن تشویق می‌شوند و پاداش می‌گیرند، نه در محیطی که فقط راه‌حل‌های محتاطانه و همگرا تشویق می‌شوند.

2 - نقش الگویی معلم

آرتور کاترین و رابرت بی‌ساند معتقدند که معلمانی که از خود رفتار خلاق نشان می‌دهند، محیط‌های کلاس درسی به وجود می‌آورند که خلاقیت را ارتقا می‌دهد. به علاوه آمابیل (1989) معتقد است که معلمان با بیان آزاد احساس خویش مانند عشق، شادی و کنجکاوی نسبت به امور می‌توانند الگوی مناسبی برای کودکان باشند. در واقع معلم نواندیش به صورت خودبه‌خودی دانش‌آموز خود را نواندیش می‌کند؛ یعنی روحیه، احساس، عاطفه و انگیزه پرجوش‌وخروش را به دانش‌آموز انتقال می‌دهد. در اصل حتی اگر معلم به دانش‌آموز چنین صفت یا خصلتی را انتقال ندهد، خود دانش‌آموز چنین روحیه مثبتی را از معلم می‌گیرد و شاید سرایت چنین خوی و خصلتی از سوی معلم به دانش‌آموز برخاسته از اصل سرایت روانی است. پس چه انتقال خودآگاه و چه انتقال ناخودآگاه چنین توانمندی‌ای هر دو موجب پرورش نواندیشی و نوآوری شاگرد می‌شود.

البته این بدان معنا نیست که آموزگارانی که خود خلاق نیستند نمی‌توانند خلاقیت را در دانش‌آموزان تشویق کنند، بلکه هر آموزگاری می‌تواند کوشش کند خلاقیت را در دانش‌آموز بازشناسی و فرصت‌هایی برای وقوع آن فراهم سازد.

3 - نقش عاطفی معلم

ایجاد شرایط مساعد برای رشد خلاقیت، مستلزم وجود جوی صمیمی و مطمئن در کلاس درس است. دانش‌آموز باید بتواند با آسودگی در کلاس به اظهارنظر بپردازد و بدون نگرانی هر سؤالی را که در ذهن دارد مطرح کند.  معلمان خشک، مقرراتی و مستبد- آنها که دانش‌آموزان را برای صحیح نشستن در نیمکت‌های منظم و مستقیم ردیف شده و محکم نگهداشتن پاها روی زمین تشویق می‌کنند- با مجبور کردن دانش‌آموز به اطاعت زیاد از مقررات قراردادی و تنبیه کارهای اشتباه کودکی که می‌خواهد به ناشناخته‌ها دسترسی یابد خلاقیت را خاموش می‌کنند. آنها با عدم توجه و یا پاسخ ندادن به سؤالات، پرسش‌گرایی لذت‌بخش کودکان خردسال را خرد می‌کنند. با توجه به مطلب فوق، نظام آموزش و پرورش زمانی موفق به پرورش خلاقیت در دانش‌آموزان و به تبع آن پرورش نیروی انسانی کارآمد و خلاق برای جامعه خواهد شد که با تمام توان فرهنگی و امکانات اقتصادی برای حذف موانع موجود در مسیر پرورش خلاقیت اقدام کند.

 

 

 

 

منابع

1.سازمان ومدیریت در آموزش وپرورش        احمدصافی

2.جامعه وتعلیم وتربیت                              شریعتمداری

3.مجلات رشد مدرسه


مطالب مشابه :


رشته علوم تربیتی (برنامه ریزی درسی) مشاوره پایان نامه مقاله اجرایی پروپوزال فوری09123600694

دانشگاه پیام نور از دیدگاه کتب درسی دوره راهنمایی ارزیابی محتوای کتاب علوم




لیست پایان نامه های گروه علوم تربیتی

علوم دوره راهنمایی آموزش از دیدگاه محتوای کتب درسی علوم




شیوه نگارش طرح درس

فارسی دوره ی راهنمایی علوم تجربی و الگوی از تعیین فعالیتهای آموزش و




سنجش محتوای دروس عمومی دوره دبیرستان از منظر مولفه های فرهنگ کار

متن و محتوای نظام آموزشی فعلی کشور، یعنی محتوای کتب درسی از الگوی ( علوم تجربی




سند تحول بنیادین آموزش و پرورش

آموزش علوم تجربی دوره راهنمایی. از طریق ارزیابی آموزشی و محتوای کتب درسی




خلاصه ای از فصل هفتم کتاب اصول ومفاهیم برنامه ریزی درسی

را حول محور محتوای آموزش و جدا از شرایط و از دیدگاه طرفداران علوم انسانی آموزش




الگوی سازماندهی محتوای برنامه درسی

الگوی سازماندهی محتوای از دیدگاه صاحب خلاقیت» یکی از اهداف آموزش و پرورش




نقد زبان فارسی(3)عمومی کد 3/249چاپ 87(سازمان آموزش و پرورش استان فارس)

علـــوم تربیـــتی (آموزش ارزیابی کتب درسی باعث محتوای کتاب از جهت دانشی کتاب




برچسب :