معماری یونان

 

به نام خدا

معماری یونان

وضعیت طبیعی و جغرافیایی یونان: سرزمینی که تمدن و فرهنگ یونان باستان در آن شکل گرفت، از یونان و جزایر یونانی تشکیل شده بود ، که عبارت بودند از : یونان شمالی ، مرکزی و جنوبی (پلوپونز) و همچنین جزایری که در سواحل شمالی (تراس) و شرقی (آسیای صغیر) دریای اژه قرار دارند. به عبارت دیگر می توان چنین گفت: که شبه جزیره بالکان در جنوب اروپا قرار دارد که قسمت بزرگی از آن در دریای مدیترانه پیش رفته  و در همین قسمت کشور یونان قرار گرفته است، بخش اعظم این شبه جزیره را کوههای صخره ای و پر شیب فراگرفته که تنها در میان جلگه هایی که وسط این کوهها قرار دارند، اراضی حاصلخیزی جهت کشاورزی وجود دارد. در این کوهها علاوه بر معادن سنگ آهن ،مس و نقره ،سنگ مرمر بسیارزیبایی که به آسانی قابل تراش و تغییر شکل است ، به فراوانی یافت می شود.

در یونان تابستانها گرم و تقریباً بدون باران و فصل بارندگی در زمستان است و این کشور اکثر اوقات دارای آسمانی صاف و ابی است. دریای ازه سواحل شرقی یونان را که بریدگی های بسیار دارد، احاطه کرده است. شبه جزیره های باریک که در دریا پیش رفته اند، به تعداد زیادی در یونان وجود دارند، که باعث پدید امدن خلیج هایی که تا عمق خشکی نفوذ نموده اند، گردیده و همین خلیج ها بندرهای مناسبی برای تردد کشتی هاست.

موقعیت جغرافیایی و طبیعی ، در شکل دادن به اوضاع سیاسی اقتصادی و فرهنگی یونان نقش بسیار مهمی داشته است. زیرا همین وضعیت طبیعی موجب شده که در بخشهای مختلف یونان ، دولت شهر های کوچک مستقل تشکیل گردند که شرایط خاص طبیعی ،یعنی از یک سو به دریا و از سوی دیگرکوهستان های صعب العبور مانع از ان بودند، که تا این دولت شهر ها مورد تهاجم قرار گیرند.

دوره های بررسی تاریخ هنر و معماری یونان: هنر و معماری یونان دارای فراز و نشیبهای فراوانی در طول تاریخ بوده است. وبرهمین اساس می توان هنر یونان را در چهار دوره و معماری را در سه دوره از آن مورد بررسی قرار داد.

الف: هنر دوره هندسی: به آثار هنری پیش از دوره آرکائیک اطلاق می گردد. که در آن بر روی سطوح ظروف سفالی از طرحهای منظم هندسی استفاده شده است.

ب: هنر ومعماری دوره آرکائیک (کهن)

ج: هنر و معماری دوره کلاسیک

د:هنر ومعماری دوره هلنی

اینک به بررسی معماری یونان در هر یک از دوره های فوق الذکر بویژه سه دوره کهن ،کلاسیک و هلنی می پردازیم.

معماری دوره کهن(آرکائیک): در این زمان ، دوره هندسی جای خود را به مرحله یا (شیوه خاور مآبی) دوره کهن داد. این مرحله ، مرحله گذرایی بود و پس از آن عناصر تازه ای از هنر، با هنر اصیل یونانی پیوند خورد و شیوه ای جدید پدید آورد که سبب بنیان و پیشرفت هنر یونان گردید. این دوره را به نام (دوره کهن) نامگذاری کرده اند که از اواخر قرن هفتم پیش از میلاد آغاز شده و تا شروع جنگهای ایران و یونان در زمان خشایار شاه هخامنشی ادامه داشته است.

پیامد روابط جدید با شرق ، ظهور پیاپی جانوران و هیولاهای مرکب متعلق به خاور زمین در سطح ظروف یونانی بود ، با این مضامین در هنر بین النهرین و مصر آشنا شدیم. شیر ،ابوالهول ،شیر بالدار، آدم تنه اسبی (مینوتور).

پیکر تراشی : گرایشهای تکامل پیکر تراشی در یونان درست همانند گرایشهایی است که در نقاشی سفالینه هاست. یعنی مرئی و قابل توصیف اند. پیکره های مفرغی پسر و دختر یونانی که در سال 680 ق. م ساخته شده اند،سر آغاز دوره کهن است. جامه های بلند و مجلل این پیکره ها را می توان دلیلی بر ساخته شدن آنها در ایونی دانست. زیرا در اینجا بود که دولتهای ثروتمند یونانی ، سلیقه و علاقه خاورمآبانه خود را به تزئینات گرانبها و پر شکوه در زندگی و هنر گسترش دادند.

پیکره سازی یونان مختص پیکر تراشی جدای از معماری نیستريال بلکه بخش عظیمی از پیکر تراشی این دوره جزو تزئین ساختمان معابد است، که به صورت نقش برجسته استفاده شده است.

بی شک آغاز جنگهای ایران و یونان تاثیری در پیشرفت و توسعه هنر دوره کهن داشته است، گر چه برخی جهات ، محدودیتهایی داشته ، اما با تحولی که بویژه در شناخت مواد اولیه و استفاده از آن حاصل گردید ، موجب تحولات و پیشرفت هنری این زمان شد ، هنرمند این دوره دقت خود را بیشتر صرف شناخت ماده ای نمود که با آن اثر هنری را پدید آورده است ، وبر اساس سنت حاکم بر جامعه ،خود در قید و بند ساختن نمونه ها و انواع محدود هنری گرفتار کرده ،و در حقیقت بیشتر به الگو سازی پرداخته است.

معماری: در دوره کهن دو مسیر هنری در شهرهای تحت نفوذ یونانیان برقرار بود، یکی از هنر دوریک که مشخص ، با رسمیت و صلابت و بی پیرایه در سرزمین یونان قرار داشت. و دیگری شیوه هنری یونیک که دارای ظرافت بیشتر و خاص خود بود ، و در ناحیه آتیکا و پایتختش آتن واقع در کناره جنوب شرقی سرزمین مرکزی یونان و جزایر اطراف آن در دریای اژه و همچنین بخش غربیآسیای صغیر ، آن زمان مجزا بود.آثار معماری این دوره با استفاده از قطعات سنگهای تراشیده و بدون ملات ساخته شده اند که در مراحل اولیه در ساخت معابد از چوب برای ستونها و پوشش سقفها و آجر برای دیوار و سنگ صرفاً برای برا یپی ساختمان استفاده شده است. معابد کوچک و ساده بودند و کم کم فرم اصلی خود را یافتند. از قدیمی ترین معابد این دوره می توان از معبد هرا در الیمپ یاد کرد که به شیوه دوریک و در سال 600 ق. م ساخته شده است. ابعاد آن 18.5 *50 متر و بلندی ستونهای آن 5.40 متر است.سقف شیروانی آن سفالی است. در داخل مقصوره دو ردیف ستون قرار دارد ، و از خشت و سنگ و بویژه در پی از سنگهای نتراشیده استفاده کرده اند.

معبد آپولو در شهر کورینت یکی از بناهای قدیمی یونانی است که هنوز بعضی از ستونهای آن به جا مانده است. معبد به شیوه دوریک کهن و در قرن ششم ق.م ساخته شده است. در این بنا ارتفاع ستونهای دوریک کوتاه و هنوز در مرحله آغازین بوده است. بالشتک سر ستون نیز از این وضعیت تبعیت کرده است.  

باسیلیکای پستئوم: در جنوب ناپل واقع است و در حدود 550 ق.م ساخته شده است. این بنا نمونه ای از سبک دوریک کهن به شمار می رود .پژوهندگان اولیه به دلیل نشابهی که بین این ساختمان و با سیلیکای رومی وجود داشته ، ان را باسیلیکا نامیده اند. لذا بنای این پستئ.م معبدی است دور ستونی با ستونهای سنگین و خوش ترکیب محدب و فواصل فشرده ، سر ستونهای بزرگ و جسیم و بالش گونه در زیر اسپری عظیم که ستونها را به طرز متناسبی کوتاه نمایان کرده است. ضخامت ستونها و فاصله کم آنها احتمالاً دلیلی ساختمانی دارد. معماران در این دوره نمی توانسته اند به مقاومت مصالح مورد استفاده اطمینان داشته باشند. لذا به طور منطقی بر استحکام کارشان افزوده اند ، مثلاً در گوشه های بنا سرستونهای بالشتکی شکل بزرگتر شده و سطح اتکا به نسبت فواصلی که توسط سنگهای حمال پل بندی شده ، افزایش یافته است.

گنج خانه سیفونسیها: یکی از بناهای دوره کهن است که به شیوه ایونیک و در سال 530 ق. م ساخته شده است. بنا در شهر دلفی قرار دارد با آنکه این بنا هیچ گونه ستون ایونیک ندارد و حمل و نگهداری سقف توسط ستون پیکره ها (کاریاتید ها) است ، ولی جزو سبک ایونیک محسوب می گردد ، از ویژگی های متمایز و مشخص کننده دیگر بنا در شیوه ایونیک کتیبه پیوسته ای است که به عنوان بخشی از یک اسپر سنگین دوره کهن است . چون ستون پیکره ها با آن جامه های زیبا ونیمرخ های بسیار مضرشان هیچگاه نمی توانستند در متن معماری دوریک با آن خطوط خشک و جسیم کم توجه به تزئین بگنجند.

معبد ارتمیس: در شهر افسوس آسیای صغیر واقع است ، در سال 560 تا 550 ق.م ساخته شده است. معبد دارای ابعادی 115*55 متر است و به شیوه ایونیک ساخته شده است. چهار گوشیهای تزئینی آن به نقش بر جسته هایی از جنگجویان نیزه بدست مزین است. در بخش سنتوری معبد جنگجویان الهه آرتمیس با سپری در دست نقش شده است.

از دیگر معابد این دوره می توان به معبد آپولون شهر دلفی و معبد آفائیا در شهر آیگینا در قرن ششم ق. م اشاره کرد.

معماری دوره کلاسیک : این عصر دوران ثابت و شکوفایی تمدن و هنر یونان است. قرن پنجم و چهارم را باید بهترین ایام تحول و تکامل معماری یونان به شمار آورد. این دوره با عظمت ، پس از پیروزیهای درخشانی آغاز ، و با اقدامات کشور گشایانه اسکندر مقدونی پایان پذیرفت.این فصل از حیات یونان نتیجه و مولود دوران باستانی و مقدمه دوران هلنیستی بوده است. دوران کهن با آن که دوران کار و ابتکار محسوب می شد، ولی آثار جوانی و ناآزمودگی از آن هویدا بود و در دوران هلنی که از لحاظ انتشار تمدن در دنیا اهمیت شایانی یافت ، علائم پیری و مهجوری در آن به چشم می خورد. در صورتی که در فاصله میان این دو دوره ، یعنی در دوره یونان کلاسیک جز موازنه و اعتدال و هماهنگی چیزی دیده نمی شود.

هنر دوره کلاسیک که چکیده تاثیرات اجتماعی و مذهبی یک ملت است ، در نهایت کمال و پختگی عرضه شده ، در هنرهای باستانی جای ویژه ای را به خود اختصاص داده است. یونانیان موفقیت و پیروزیهای خود را در جنگها، مرهون خدایان می دانستند. و همین مسئله در هنر و معماری سرزمین شان کاملاً محسوس است. 

در عصر کلاسیک با اینکه پس از جنگهای ایران و یونان فترتی در هنرها حاصل شده بود ،اما با عبور از این مرحله گذار یونانیان در جوانب مختلف هنر بویژه در معماری و پیکر تراشی فعالیتهای چشمگیری را آغاز کردند. هنرمندان این عصر پدید آورندگان آثاری شدند که نه پیش از آن و نه در عصر هلنی به آن دست یافته بودند. مرکز فعالیتهای هنری این دوره در شهر آتن بوده است. آتنیها که گردآوری تکه سنگهای پراکنده آکروپلیس آتن را پس از ویرانی شهر در سال 480 ق.م کسرشان خود می دانستند ، به رهبری پریکلس نیرو و استقلال جدیدشان را بازسازی کامل آکروپلیس که در واقع یکی از بزرگترین پروژه های ساختمانی جهان باستان تا پیش از روزگار رومیان بود به جهانیان نشان دادند. پلوتارک یکی از مورخین یونانی در 500 سال پس از باز سازی آکروپلیس می نویسد: کارهای پریکلس مخصوصاً از این لحاظ ستودنی اند که شتابان ساخته شده اند، برای آنکه قدرتهای جدید دوام بیاورند . زیرا هر کار خاصی که او انجام میداد بی رنگ حتی در آن زمان که تازگی داشته عنوان کاری باستانی شناخته می شد و دلیلش زیبایی و ظرافت آن کار بود و با این حال کار مزبور از لحاظ نیرو و تازگیش امروز نیز چنین است. که گویی تازه انجام شده است. در آن کارها گونه ای شکفتگی و تازگی وجود دارد که غبار گذشت زمان را از چهرشان می زداید.

پیکر تراشی : در دوره کلاسیک بویژه در قرن پنجم در پیکر سازی شیوه و سبک هنری پدیدار شد :

الف: شیوه هنری جدی

ب: شیوه هنری تکامل یافته

ج: شیوه هنری فوق العاده

 از دست آوردهای هنر پیکرسازی این دوره می توان از متوپهای حجاری شده و پر تحرک معبد زئوس در المپیا و معبد پارتنون در آتن و بناهای یادبود گول باشی در ترکیه امروز یاد کرد. به همین دلیل است که عصر کلاسیک را دوره پیکر سازی و معماری دانسته اند. هر چند که تمامی این پیشرفتهای چشمگیر بی تاثیر از مسائل سیاسی ، اجتماعی ،اقتصادی و مذهبی جامعه یونان نبوده است. نقش مذهب و رابطه آن با هنر در این دوره تضعیف می گردد و آثار دنیوی در مقابل آثار مذهبی افزایش می یابد. اما مذهب به حیاتش ادامه می دهد. هر چند که هنر دیگر خدمتگزارش نیست.

معماری : معماری دوره کلاسیک به رهبری و پشتیبانی فیدیاس معمار و پیکر تراشی که در دولت یونان مقام وزیر هنر را داشت به اوج و رونق خود رسید . با اینکه در باره معماری این دوره نوشته ها بسیار است ولی باید به چند بنای مهم اشاره کرد . شهر آکروپل یا ارگ آتن که بر روی تپه ای ساخته شده از اقدامات بزرگ معماری این دوره است.

معبد پارتنون به سرپرستی فیدیاس ودومعمار دیگر، معبد الهه آتنا و معبد ارختئوم و چند بنای دیگر بر بلندای آکروپل ساخته شده اند.

معماری این دوره از جنبه های فنی پیشرفتهای شایانی کرد. سنگهای مورد استفاده دیوارها به طور کامل تراش خورده و با بستهای فلزی با دقت بسیار نسبت به دوره کهن در کنار هم قرار گرفتند ، نصب سفالهای بامپوش نیز بر همین منوال پیشرفت نمود. ساختمان معابد دارای پلان سه بخشی بود، که مشتمل بود بر : 1- رواق ورودی (پیشخان) 2- تالار (اتاق) قرارگاه پیکره الهه3- پستو برای نگهداری نذورات.

پلان اصلی بناها چهارگوش بود ، به جز چند پرسنشگاه که با نقشه مدور ایجاد شده و دور ستونی بودند که بهترین نمونه اینگونه بناها معبد تولوس است که در شهر دلفی قرار دارد.

به جز معابد و ساختمانهای رسمی در این دوره شهر سازی نیز پیشرفت نمود و انواع بناهای عمومی مانند : تالارهای اجتماعات به شکل آمفی تئاتر ، گذرگاههای سرپوشیده و ستونهای یادبود در خیابان ها ، ورزشگاهها و باشگاههای پرورش اندام پهلوانان میدانهای دو و اسب سواری با ردیف جایگاههای پلکانی برای تماشاگران که این گونه آمفی تئاتر های سرگشاده برشیب تپه و گرداگرد میدان ورزش ساخته می شد.

معبد زئوس در شهر المپیا در این دوره با نمای شش ستونی به شیوه دوریک و در سال 460 ق. م ساخته شده است.

آکروپلیس: یکی از مجموعه بناهای باشکوه یونان در عصر کلاسیک آکروپلیس در شهر آتن است. این مجموعه به رهبری پریکلس در اواخر قرن پنجم ق.م یعنی هنگامی که آتن به دوره قدرت رسیده بود احیا گردید . بزرگترین کاری بود که در تاریخ معماری یونان پدید آمد. و موجب آن شد که عالیترین یادگاری از دوران اعتلای هنر برجای بماند. همه بناهای آکروپلیس، هنر معماری دوره کلاسیک یونان را در آن هنگام که به کمال رشد رسیده بود به منصه ظهور رسانده است . این مجموعه شامل بناهای :معبد پارتنون ، دروازه پروپالایا ، معبد ارختئوم ، معبد آرتمیس ، معبد الهه پیروزی (نیکه) ،نگارخانه کالکوئیکی ،محله پیکره آتناپروماخوس،محل معبد قدیمی آتنا وچند بنای کوچک است.

معبد پارتنون: مهمترین بنای مجموعه آکروپلیس معبد پارتنون است. این بنا در عصر کلاسیک ساخته شده است. و برای الهه آتنا (خدای پیروزی) که به افتخار او آتن هم از او نام گرفته ایجاد شده است. بنا بر روی بلندترین نقطه تپه آکروپلیس و مشرف بر سراسر شهر آتن و نواحی اطراف آن بنا شده است. سنگ مرمر سفید مصالح عمده بناست. ساختمان به شیوه دوریک ساخته شده است.

معمارانی چون کالیکراتیس و ایکتینوس در ساختمان آن نقش اصلی را داشته اند. و در فاصله سالهای 432-448 ق.م ساخته شده است. بنا دور ستونی است. در ایوان جنوبی معبد پارتنون بر خلاف پرستشگاههای دیگر ، به جای شش ستون ، از هشت ستون (سبک هشت ستونی) و برای طول آن هفده ستون در نظر گرفته شده است. طول وعرض آن 31*70متر که ارتفاع هر ستون 10.43 متر است. یادآوری این نکته ضروری است که در این بنا دو شیوه دوریک و ایونیک با هم تلفیق شده اند و در ایجاد نقوش برجسته در چهارگوشیهای تزئینی و سنتوریهای معبد نهایت دقت را بکار برده اند، این نقوش دارای موضوعات مختلفی هستند.

فضای داخلی پارتنون دارایدو بخش جداگانه است. فضای کوچکتر (اتاق باکره یا پارتنون ) با پلانی تقریباً مربع شکل و فضای بزرگتر (مقصوره ) با پلان مستطیل شکل که مجسمه الهه آتنا پارتنوس در آن قرار داشته است که مقصوره مستطیل شکل را به سه راهرو تقسیم کرده اند. ردیف ستونهای دوریک در مقصوره  به صورت ستونهای دوتایی بر روی هم قرار گرفته اند و به عنوان ستونهای نگهدارنده سقف بکار گرفته شده اند، در حالیکه ستونهای نگهدارنده بخش اتاق باکره به شیوه ایونیک است. ستونهای دوریک در نمای معبد ، نهایت تناسبات این شیوه را داراست . یعنی ارتفاع هر یک از آنها شش برابر قطر پایه شان است. تعداد خطوط مستقیم بسیار اندک در نمای معبد پارتنون حائز اهمیت و دقت است. ستونهای آن انحنای ملایمی به درون دارند و فاصله های میان آنها یکسان نیست، این فاصله ها در گوشه های معبد کمتر می شوند.

همچنین ستونهای کناری دارای ضخامت بیشتر هستند. علت این امر جلوگیری از خطای دید است. زیرا ضخامت بیشتر ستونهای کناری از تغییر شکل یافتن آنها در اثر خطای دید جلوگیری می کند. شاید دلیل این ضخامت در گوشه ها برای بیان قدرت تحمل آنها در برابر بار سنگین است و این کار نه به خاطر عملکرد ساختمانی ،بلکه بیشتر برای بیان سمبلیک به کار گرفته شده است.

دروازه پروپالایا: بنا مدخل ورودی آکروپلیس است. بنا به قولی ساختن آن پنج سال طول کشیده است. و هیچگاه تکمیل نشده و در طرفین آن کتابخانه و نخستین تالار نقاشی ایجاد شده بوده است.

معبد آتنا(الهه پیروزی): در کنار سردر ورودی قرار دارد. این پرستشگاه نخستین و کهن ترین نمونه از شیوه معماری ایونیک است که توسط یونانیها ساخته شده ، هر چند که پیش از این معبد چند نمونه در دلفی و المپیا ساخته شده بودند. ولیکن ساخت آنها توسط جزیره نشینان در دریای ازه بوده است. پس از فتح جزایر توسط آتنی ها بود که عناصر معماری شرق یونان به سرزمین اصلی یونان گسترش یافت.

معبد ارختئوم: این بنا از نظر پلان با تمامی معابد یونانی متفاوت است. و به نظر بسیاری از پژوهندگان هنر در میان سایر آثار معماری یونان شاخص تر است. و بر همین اساس دارای ویژگیهای خاص است. و شاید علت آن هم ناهمواری زمین زیر بنای آن و یا عملکرد چند گانه این معبد بوده است.

احتمالا این ساختمان بر اساس نقشه پیش بینی شده ساخته نشده است . به نظر می رسد که در نقشه اصلی قرار بر این بوده که رواقهای کناری (شمالی و جنوبی) در مرکز دیوارهای ساده و طولانی معبد اصلی قرار بگیرند تا تزئینات خود را بنمایش گذاشته و از خشکی این دیوارها بکاهند.

معبد به شیوه ایونیک ساخته شده و رواق جنوبی آن بر روی ستون پیکره ها استواراست. این ستونها از استحکام کافی به عنوان ستون و در عین حال انعطاف لازم برای نشان دادن اندام انسان برخوردارند. این ستون پیکره ها با پوشاکهای چین دارشان طوری قرار گرفته و ایستاده اند که سنگینی بار ساختمان را بر روی پاهایشان بخوبی القا می کنند، پائیکه زیر بار نیست از زانو خم شده ، بر عکس پای دیگر عمودی است. نکته جالب این است که در این ستون پیکره ها علیرغم تحمل بار یعنی باربر بودنشان تغییر در حالت تعادل آنها در غالب اندام انسان ندیمه های الهه بوده اند. ارختئوم در محل قدیمی برگزاری نبرد تن به تن پوسیدون و آتنا برای مسلط شدن بر شهر آتن یعنی موضوع مجموعه تندیسهای سنتوری غربی پارتنون ساخته شده است.

هنر ومعماری دوره هلنی: برای نخستین بار یک تاریخدان آلمانی در سال 1836 میلادی واژه ی هلنیسم را بکار برد ف و پس از آن این نام به دوره ای از تاریخ سیاسی و فرهنگی وهنری یونان پس از مرگ اسکندر بود ،اطلاق گردید. این دوره از سال 330 ق م تا 27 ق م تداوم یافت، محدوده جغرافیایی هنر هلنی از شمال تا جنوب روسیه ، از شرق تا هند و از جنوب مصر و شمال آفریقا و از طرف غرب کناره های مدیترانه ، فرانسه و اسپانیا بوده است، شهر تاکسیلا در پاکستان جزو آثار دوره هلنی است.

پیروزی اسکندر مقدونی موجب گسترش تمدن و هنر یونان به سایر نقاط گردید. تا آنجا که نیمی از جهان آنروز را زیر سلطه خود قرار داده بود. این گسترش روز افزون موجب گردید که هنر اصیل یونان ، تعمیم و اعتبار خود را از دست بدهد. و در اغلب موارد منحصراً برای عظمت مادی و شکوه و جلال کاخهای مقتدر بکار رود و از طرفی این دوره از نظر هنری و فرهنگی تحت نفوذ عناصر فرهنگی و هنری مشرق زمین قرار گرفت و به این ترتیب هنری متبلور گردید که آنرا یونانی مآبی (هلنیسم) نام نهاده اند. البته برخی از پژوهندگان معتقدندکه هنر دوره هلنی یا یونانی مآبی دنباله مستقیم تحولاتی است که نه در زمان اسکندر بلکه پنجاه سال پیش از آن روی داد.

پیکره سازی : در دوره هلنی ،یونانی ها در پیکره سازی تجسم آلام جسمی و اضطرابها و جنبش های نامنظم و تشویق آمیز روح و جسم را که از مشرق زمین اقتباس کرده بودند ، نشان دادند. مهمترین و بهترین آثار هنری در آسیای صغیر یافت شده است، از نمونه های ارزشمند آن پیکره های نقش برجسته های نمالی شمالی زئوس در پرگاموم است که به بهترین شیوه ساخته و پرداخته شده است.

معماری : پس از تسخیر مشرق زمین توسط اسکندر مقدونی ، امتزاجی از اندیشه ها ، دینها و هنر های غربی و شرقی پدیدار شد ، که موجب تغییر و دگرگونی در معماری یونانی گردید. گوناگونی ها ، پیچیدگیها و پیشرفتهای چشمگیر فرهنگ هلنی به یک شیوه معماری با مقیاس بزرگ بزرگ و تنوعی پر دامنه به مراتب فراتر از آنچه کشور – شهر کلاسیک می توانست بطلبد ، نیازمند بود. فعالیتهای ساختمانی از مراکز قدیمی واقع در سرزمین اصلی یونان به شهر های پر رونق پادشاهان هلنی در آسیای صغیر(ترکیه) که مرکزیت بیشتری برای دنیای هلنی داشتند ، انتقال یافت. مقیاس بزرگ و گسترش استادانه فضاهای درونی بناها ، که این یکی از ویژگی های معماری هلنی بود ، معماری خانگی را گسترش می دهند که پلیس های سنتی این شرایط را ایجاد نمی کردند. از بناهای مهم این دوره می توان به معبد آپولو در دیدوما نزدیک شهر میلتوس در آسیای صغیر (ترکیه) و تئاتر سرگشاده اپیداوروس اشاره کرد.

معبد آپولون : این بنا در شهر دیدوما ، شهر ایونیک کهن در ساحل غربی آسیای صغیر (ترکیه) واقع است. این معبد ایونیک و دورستونی برروی پایه های هفت پله ای در ارتفاع تقریباً 4 متری سطح مقصوره آن که عملاً بی سقف و رو به آسمان باز مانده بود ساخته شده است. ابعاد آن 180*51 متر و ارتفاع ستونهای پیرامونش 19.5 متر است. دارای تالاری گود پر از ستون است که مقدم بر یک کفش کن ساخته شده است. و از آنجا که پلکان بزرگی به عرض پانزده متری به سوی حیاط رو باز معبد سرازیر می شود، راه دسترسی بسیار شکوهمندی برای زیارتگاه کوچک آن که دارای ستون بندی خلفی و محل نگهداری از پیکره پرستشی است ، فراهم می آید. این طراحی پیچیده فضای درونی تالارهای بزرگ ، مستقیماً به شیوه رومی پس از خود می انجامد و گسست چشمگیری از معماری کلاسیک یونان به شمار می رود که بر نمای بیرونی ساختمان تقریباً به عنوان یک تندیس تاکید می کرد و درون آنرا تقریباً ساده رها می کرد.

شهر پرگاموم در آسیای صغیر با داشتن معابد و پیکره های بسیار ، شهر بزرگ عصر هلنی محسوب می شود. در این شهر به تقلید آکروپلیس آتن ، مجموعه ای بر پا گردید که دارای معابدی برای خدایان یونانی بود.

معبد زئوس: بنایی است با شکوه و عظمت بسیار که در حدود سال 180 ق .م پسر و جانشین آتالوس اول به عنوان مذبح با شکوهی به یاد پیروزیهای پدر بر بالای تل مشرف به شهر پرگاموم بنا کرد. خود مذبح در مرکز حیاطی مستطیل شکل قرار دارد، و اطرافش را ردیفی از ستون های ایونیایی واقع بر صفحه ای بلند به مساحت حدود 93 متر مربع احاطه کرده است، که به جبهه غربی آن با پلکانی وسیع و پرشکوه به سطح زمین متصل می شود. احتمالاً بناهای مذبحی با این عظمت یادگار سنت معماری ایونیایی از دوره ای کهن بوده است. اما مذبح پرگاموم از جهت وسعت و شکوه بر همه آنها برتری دارد، و نیز تنها مذبحی است که بقایای عمده ای از آن برجا مانده است. برجسته ترین خصوصیت آن کتیبه بزرگی است منقوش بر دیواره صفه که 120 متر درازای و 2متر بلندی دارد. این نقشها چنان برجسته تراشیده شده اند که تقریباً به کلی جدا از زمینه می ماند.

تئاتر اپیداوروس: نمونه دیگری از طراحی ، ماهرانه فضای روباز یونانی است. این بنا با اینکه در دوره هلنی ساخته شده به سبک کلاسیک است. به این دلیل در اینجا نام آن را ذکر نمودیم که تمام واحدهای کارکردی و ترتیب ظاهری تئاتر های بعدی را داراست. ردیفهای متحدالمرکز نشستنگاههای نسبتاً بیشتر از نیمدایره تماشاگران ، در سراشیب یک تپه ساخته شده بود و قطر دایره بیرونی اش تقریباً 120 متر است. راه پله ها یا راهروی میان پله ها به صورت چندین شعاع از مرکز دایره که محل ارکستر یا اجرای نمایش بود تا محیط دایره کشیده شده اند. و نشستنگاههای سنگی را که با یک راهروی پهن به دور بخش بالایی و پایینی تقسیم شده اند از هم جدا می سازند . محل ارکستر ، پیش صحنه ،طوری طراحی شده اند که بیشترین درجه سهولت ممکن برای دیدن اجرای نمایشها و اماده شدن بازیگران فراهم آید.

انطباق اندیشمندانه فضا بر نیازهای انسان نه همچون روزگار باستان کهبرای ستایش از خدایان و ارضای هوسهای شاهان بود، بلکه بخشی از سنت انسان دوستی یونان است. هلنی ها بر دامنه تصور خویش از طراحی معمارانه افزودند تا شهرهای مهمی مانند پرگاموم در آسیای صغیر ، اسکندریه در مصر و اطاکیه در سوریه ساخته شدند. در همین دوره بود که می توان از خانه سازی سخن گفت نمونه خانه ای در شهر پرینه که با دیوار محصور می شد و آنرا از فضای خیابان و کوچه جدا می کرد ، کشف شده است.

شیوه های معماری یونان : به طور کلی آثار معماری یونانی براساس شیوه های خاص ساختمانی بنیاد شده اند. کهن ترین شیوه های قابل تقسیم بندی در معماری یونانی عبارتند از : شیوه دوریک ،ایونیک (ایونیایی) و شیوه کرنتی . شیوه هایی(سبک هایی ) که معماران یونانی پدید آوردند ، تا حدودی برحسب جزئیات ،ولی عمدتاً براساس تناسبهای اجزا از یکدیگر متمایز می شوند. هر سبکی برای هدف خاصی بکار گرفته می شد و هر یک مفاهیم متفاوتی را مجسم می کرد. اذا بر همین اساس هر یک از شیوه های معماری یونان دارای ویژگیهای خاصی هستند.

در اینجا پیش از پرداختن به شیوه های فوق الذکر ، باید تصریح نمود که اصطلاح شیوه یا سبک معماری که درباره یونان اطلاق می شود ،و این کاملاً رواست. زیرا بناهای یونانی از ثبات و کمال لازم برخوردارند.

همانطوریکه در اکثر پیکره های یونانی این مسئله مشهود است. مثلاً معبد دوریک نیز مانند پیکره (جوان یونانی) مظهری از قرار و پایداری درونی و سازگاری متقابل اجزای بیرونی است که به آنها ویژگی منحصر به فرد و وحدتی خاص موجودات زنده می بخشد.

الف:شیوه دوریک:شیوه دوریک یا دوریسی که نام خود را از سرزمین مرکزی یونان گرفته است،اصلی ترین شیوه معماری یونان است. زیرا هم قدیمی تر وهم مشخصتر از سایر شیوه های یونانی است. ستون دوریک مشتمل بر بدنه ستون که از قاعده دایره برخوردار است، و از پایین به بالا از قطر دایره کاسته می شود .

سطح بدنه ستون با شیارهای کم عمق عمودی به نام قاشقیها تزیین شده است. در انتها بخش بدنه با یک خط افقی معرف به گلوبند یا گلویی به سر ستون متصل می شود. سر ستون از بالشتگی و تاوه چهارگوش واقع برروی آن تشکیل یافته است. اسپر از دو بخش اصلی دیگر مختلط تر و اجزا آن عبارتند از : فرسب (ردیف سنگهای صیقل خورد ،و افقی که مستقیماً بر روی سرستونها تکیه دارد) و افریز با سه ترکیها و چهارگوشیهای تزئینی اش و طره به صورت مثلثی در می آید، و با لبه برجسته به بیرون خود سطح سنتوری را احاطه می کند.

همه بخشهای بنا از سنگهایی شده که بدون ملات بر روی هم قرار گرفته اند. و بدیهی است که در نهایت استادی ساخته وپرداخته شده اند. نسبت ارتفاع به قاعده در ستون دوریک در آغاز 4 به 1 بوده ولی در دوره کلاسیک این نسبت به پنج ویک دوم وپنج و سه چهارم می رسد ف در دوره هلنی نسبت 7به 1 می شود.

ب: شیوه ایونیک (ایونیایی): این شیوه معماری به سرزمین ایونیا واقع در ساحل آسیای صغیر (ترکیه) منسوب بوده و کمتر از شیوه دوریک صلابت و استواری و رسمیت دارد. و خاستگاه آن نیز همچون دوریک ناشناخته مانده است. نخستین بقایای معماری شیوه ایونیک از پرستشگاههایی است که متعلق به قرن ششم ق.م است. از ویژگیهای این شیوه : ستون باریک و بلند با سرستونی پیچ خورده (حلزونی شکل ) است. طرح ستون این شیوه به بیننده از هر طرف دید مشابهی می دهد. نسبت ارتفاع به قاعده ستون در این شیوه 9 به 1 و 10 به 1 یعنی نسبت به ستون دوریک بلندتر است و تعداد شیارهای روی بدنه ستون نیز 24 عدد است.

مهمترین عنصری که شیوه ایونیک را از نظام دوریک مجزا می کند ،تغییر شکل سرستونها است. ستون سنگی در شیوه ایونیک به جای اینکه مستقیماً روی سکوی پله دار (استیلوبات) قرار گیرد بر روی پایه ستون دایره شکلی که از سنگ یکپارچه تراشیده شده و دارای فرو رفتگیهایی نیز می باشد ، قرار      می گیرد. این سنگ حجاری شده روی یک لوحه سنگی مربع شکل قرار دارد که به این نوع پایه ستون در شیوه ایونیک توروس گفته می شود.سطح جانبی شیارهای ستون ها در این شیوه در بیشتر موارد ، به صورت صاف و تراشیده شده و فاقد گوشه است.در صورتیکه در شیوه معماری دوریک خلاف این امر دیده می شود. تعداد شیارهای قاشقی بدون گوشه سبک ایونیک چهار عدد بیشتر از تعداد شیارهای گوشه دار سبک دوریک است. در شیوه ایونیک بخش پایینی آنتا که به شکل مربع در انتهای دیوارهای مقصوره دیده میشود در صورتیکه در شیوه دوریک ساده رها می گردد. معابد بسیاری در یونان و سرزمینهای تابعه آن به شیوه ایونیک ساده رها می گردد. معابد بسیاری در یونان وسرزمینهای تابعه آن به شبوه ایونیک برپا شدهاند که می توان به معبد ارختئوم(ارختئون)در اتن و معبد آرتمیس در افسوس و...اشاره کرد.

ج: شیوه کرنتی(قرنتی): شیوه کرنتی در اواخر در اواخر سده پنجم ق.م توسط معماری بنام (کالیماخوس) ابداع و به کار گرفته شده و به ناحیه کرنیت واقع در جنوب شرقی بخش مرکزی یونان منسوب است. برای نخستین بار از ستون کرنتی در داخل معابد استفاده گردید،ولی اوج گسترش این شیوه در معماری از حدود سال 300 ق.م به بعد است که در ستون های بیرونی ساختمان ها مورد استفاده قرار گرفته است.

ویژگی آن: سرستونی به شکل کاسه زنگ روبه بالا ،با آرایش برگ کنگری به گرد آن است. بدنه ستون کرنتی هم از بدنه ستون دوریک باریکتر و بلندتر است، ولی قطر آن ، مانند بدنه ستون ایونیک ، ار روی پایه ستون به یک میزان بالا می رود. بهترین نمونه معبدی که به این شیوه ساخته شده ، معبد زئوس (سده دوم ق.م) در شهر آتن است. سر ستون کرنتی با ظرافت بسیار تزئینی اش بیشتر به عنوان یک المان تزئینی مورد توجه بوده و دقت بسیار زیادی که در حجاری های پیکره ها بکار رفته ، در سرستون های این شیوه نیز دیده می شوند.

سر ستون کرنتی در حقیقت کمال ملوب یونانیان بود ، چون در مورد ستون ایونیک مسئله دید در گوشه ها برای معماران معابد مشکلی بود و به کار گیری سرستون ایونیک در زوایا با دید دو جانبه آن مشکل دید کنج ها لاینحل مانده بود ، با ابداع شیوه کرنتی که سرستون تزئینی آن از تمام جوانب دید یکسان داشت، همین امر موجب گردید تا یونانیان در رسیدن به کمال مطلوب مورد نظرشان توفیق حاصل کنند.

آثار معماری یونانی: در یونان باستان بر خلاف بسیاری تمدنهای کهن و باستانی کمتر توجهی به ساخت کاخها و آرامگاههای شاهان شده است، بلکه توجه آنان بیشتر معطوف به ساختمانهایی بوده که جنبه دینی و کاربردی داشته است. بطوریکه این مسئله در ساخت معابد و قربانگاهها، تئاترها،گنج خانه ها،تولوس ها(بناهای دایره شکل) و ساختمانهایی مانند ادئون مشخص است.

یونانیان در ساخت آثار معماری بسیار تحت تاثیر طبیعت و زیبایی پیرامون خویش بوده اند. و بطوریکه افلاطون در تعریف زیبایی گوید:( چیزی زیباست که ایده های زیبا را در برگرفته باشد)  او طبیعت را هنر و کارالهی میپندارد. چون این احساس به سوی طبیعت با یونانیان متولد شده است. یعنی از آغاز تولدشان آنها چشم به زیبایی های طبیعت یونان می گشودند. و همین موجب گردیده بود که برای هر یک از عناصر طبیعی خدایی خاص را تصور نموده و معبدی برایش بسازند، چنانکه معماری یونان را باید در معابد آن سرزمین بررسی و مطالعه نمود.

معابد: معبد مکانی است که معماران یونانی تحقیقات و مطالعات خود را در زمینه زیبا شناسی در آن به نمایش گذارده اند. با شکست پادشاهی میسن، دیگر قصرهای مجلل در یونان ساخته نشدند ، اما معابد بسیار برپاگردیدند. در دوره دولت شهرها برخوردهای مردم با هنر آغاز گردید . المانهای جدید شهر گسترش پیدا می کند. هر دولت شهر هر قدر هم کوچک بود ، معبدی مختص به خود داشت.

نخستین معبد های یونان ، به سبب فقر جامعه از چوب و آجر ساخته شده اند. در مرحله بعد که پرستشگاهها را از سنگ ساختند، سبک پیشین که ویژه ساختمانهای چوبی بود، همچنان محفوظ ماند. هر چه بر ثروت یونانیان افزوده گردید ،آنها توانستند از سنگ ،آهک و سپس در سال 580 ق .م از سنگ مرمر برای تزئینات معبد بهره بگیرند.به طوریکه قبلاً اشاره گردید در سه شیوه معماری یونان توجه فراوانی به نمای خارجی معبد مبذول داشته اند. معماران پس از انتخاب زمینی مرتفع ، پی گذاری می کردند و ستونها را در ابتدا با شیوه دوریک که در قسمت بالا کمی باریک و به شکل تنه درخت بودند ، استفاده می کردند. يونانيها ژيش از آنكه معبد را به صورت ساختمان بسازند، براي نياش از سنگ چهار گوش مقدسي كه در فضاي باز قرار داشت و گاهي نيز براي آن قرباني مي كردند، استفاده مي نمودند. اما به مرور زمان و با اعتقاد به اينكه تصور و نجسم خدايان در يك مكان سرپوشيده بهتر ميسر مي گرديد و يا اينكه سمبل خدايان معبد به صورت يك مكان سرژوشيده در ذهن آنها شكل گرفت.

پلان اغلب معابد يوناني مستطيل شكل بوده و در مركز آن بخش اصلي معبد نيز يك اتاق مستطيل شكل قرار داشته كه آنرا مقصوره (نائوس) مي ناميدند. تنديس الهه در داخل مقصوره بدون ستون بوده اما بتدريج يك رديف ستون براي حمل بار سقف سنگي معبد در دو طرف ، در امتداد يكديگر كار گذارده شد. مقصوره داراي ايوان ستوندار قدامي يا پيشين است كه در معماري يونان آنرا پرونائوس مي گويند.

در پشت مقصوره يك رواق خلفي شبيه رواق قدامي وجود داشته ، كه آنرا پشيخوان يا اوپيستودوموس مي ناميدند. انتهاي ديوارهاي دو رواق مذكور به پايه هاي مربع شكل پايان مي پذيرد. كه آنرا آنتا مي گويند. بندرت بخش پاييني آنتا و قسمت تحتاني ديواره مقصوره از طرف بيرون با نقوش برجسته تزيين مي گرديد.

در اكثر معابد دورادور مقصوره ،بويژه معابدي كه بزرگترند، با يك رديف ستون احاطه مي گرديد كه آنرا دور ستوني پريستيليون نامند. در بعضي معابد به جاي يك رديف ستون كار گذاشته شده ،كه معبد آرتميس در شهر افسوس واقع در بخش غربي تركيه امروزي از اين نوع است.

مقصوره يك بناي سرپوشيده است،كه ديوارهاي آن با سنگهاي تراشيده شده منتظم بدون ملات ساخته شده است. از درگاهي كه دقيقاً در وسط ايوان ستوندار تعبيه گرديده ، به داخل مقصوره را نقاشي كرده اند. گاهي اين بخش به صورت دو طبقه ساخته شده كه براي ورود به طبقه بالا از راه پله استفاده مي كردند شده است. بخش ديگر معبد كه اساساً عمده ترين قسمت آن است. سنتوري است كه به شكل يك مثلث است و داراي دو طره افقي مايل است. در آن نقشهاي برجسته مربوط به داستان يك الهه كه معبد براي آن ساخته شده حجاري شده مي گرديد. ديگر بخش معبد، چهارگوشيها و فرسب هاست كه در شيوه هاي سه گانه با هم متفاوت هستند. بطور كلي معابد يونان با رديف ستونهاي نماي ورودي شان مشخص و نامگذاري مي شوند، معبد با رواق جلويش به بناي پيش ستوني يا پروستيل ناميده مي شود، و زمانيكه رواق در قسمت عقب قرار مي گرفت آنرا ژس ستوني يا آنفي پروستيل نام مي نهادند. انواع معابد با تعداد ستونهاي مقابلشان (نماي ورودي )عبارتند از: چهار ستوني ،ژنج ستوني ، شش ستوني ، هفت ستوني و هشت ستوني.

مسئله مهم در تكامل معبد هاي يوناني ، روابط هندسي ،ابعاد آنها بوده كه در روند تكاملي شان نزديك شدن به نسبتهاي 2 به 1 ديوار طولي دو برابرديوار عرضي را مشاهده مي كنيم. اگر چه هيچگاه اين نسبت به طور دقيق در معابد يونان ديده نشده ولي تناسب در معماري و پيكر سازي و هارموني در موسيقي از نظر يونانيها مقوله واحدي بوده است. البته ذكر اين نكته ضروري است كه معابد دوره كهن يونان غالباً دراز و كم عرض بودند كه نسبت ميان ديوار طولي به ديوار عرضي 3 به 1 است.

به طوريكه اشاره شد، معماري يونان در راستاي معتقدات ديني و در ساخت پرستشگاهها تجلي نمود. و از نظر تزيين ،بر خلاف معابد مصري و هندي كه به درون مي پرداختند. به بيرون معابد توجه خاصي داشتند ، وبيشتر با نقش برجسته ها در نماها بويژه در چهارگوشيهاي تزئيني ،معبد را با موضوعات مختلف تزئين كرده اند. معابد از نظر شيوه معماري شديداً تحت تاثير مگارونهاي ميسني كه به شكل مستطيل (چهار گوش) ساخته شده اند، قرار گرفته و به تدريج تكامل يافته اند. تاثير شيوه ستون گذاري معابد سر در دار مصري معابد يوناني بعيد به نظر نمي رسد. به خصوص در شكل و فرم ستونهاي شيوه دوريك اوليه اين مسئله بارزتر است.

قربانگاهها: قربانگاه يا مذبح ، در ساده ترين شكل، شبيه به يك اجاق بود كه بر روي صفه يا سكويي بلند از سنگ ساخته مي شد. در داخل آن حيواني كه جهت قرباني هديه شده بود ، سوزانده مي شد تا دود آن به سوي خدايان در آسمان نظاره گر انسانها بودند، متصاعد گردد. اين مذبح ها معمولاً در مقابل در ورودي معابد ايجاد مي گرديد.

گنج خانه :گنج خانه بناهاي دولتي و يا خصوصي بودند، كه براي ياد بود و نگهداري اشيا در كنار پرستشگاهها ساخته مي شدند. اين ساختمانها محلي براي نگهداري اشيا اهدا شده بودند. اين بناها متشكل از يك اتاق داراي رواقي با چند ستون بود كه بهترين نمونه گنج خانه سيفنوسيها در دلفي و المپيا است.

تولوس: اين بناها نيز معبد هستند اما به خاطر شكل پلان شان كه دايره است ، به تولوس معروفند. و در واقع ستونهايي گرداگرد يك اتاق دايره شكل تعبيه مي شده است. معبد دور ستوني است ولي با پلان دايره، معمولاً پوشش سقف اين گونه بناها گنبدي بوده است. در ساختمان اين گونه معابد بيشتر مواقع از هر سه شيوه معماري يوناني استفاده مي گرديد، تولوس هاي شهر هاي دلفي ، آتن ،اپيداوروس، بهترين نمونه هاي ساخته شده در معماري يوناني هستند.

تئاترها: تئاتر را بايد از ابتكار يونانيان (البته ژيش از آنها مينوسيها) به معناي واقعي دانست. يونانيها اجتماعات ورزشي بزرگي مانند المپيك داشتند كه از قرن هفتم ق م در بين ورزشكاران دولت شهرهاي يوناني برگزار مي گرديد. و همين امر موجب گرديد كه آنها به ايجاد فضاهاي بزرگي نظير تئاتر مبادرت ورزند. اين فضاها در نوع خود و همزمان در جهان كم نظير بوده اند. يونانيها تئاتر را اكثراً در دامنه كوه يا شيب تپه طبيعي به شكل نيم دايره احداث كرده اند، كه در آغاز مكاني براي ديونيسوس خداي شراب آوازها و رقصهايي را ترتيب دادند كه مردم در آن شركت مي جستند . در وسط تئاتر معمولاً جايي براي نمايش ها به صورت دايره ساخته شده بود. جايگاه تماشاچيان به صورت پله هايي در سنگ صخره اي ايجاد شده و گاهي روي آن را با روكشي مرمرين فرش نموده بودند.

تئاتر هاي يوناني فاقد سقف بودند. در نزديكي جايگاه خوانندگان صندليهاي مرمرين براي افسران و افراد بلند پايه حكومتي ايجاد شده بود. براي تعويض ژوشاك بازيگران نمايش در بخش ورودي اتاقي به ساختمان تئاتر الحاق شده بود كه آن را اسكن مي گفتند.

قديمي ترين تئاتر يونان در آكروپل آتن كشف شده است. كه براي خداي فوق الذكر ساخته شده است. در شهر هاي افسوس و پرگاموم ،ميلتوس و پرينه تئاترهاي زيبايي به جا مانده است. اما بهترين آنها تئاتر سرگشاده اپيداوروس است كه قبلاً آنرا به طور مختصر شرح داديم.

ادئون: بناي كوچكي است . كه براي برگذاري مراسم و مسابقات و محافل ادبي ساخته مي شد،اين بناها را گاهي سالن باز و آواز نيز گفته اند. داراي پلان دايره يا چهار گوش كه هميشه مسقف بوده است. اطراف آن را ستونهايي احاطه مي كرده ،كه گاهي ستونها به شكل نيم ستون در ديوار تعبيه مي شده اند.

آگورا: ميدان عمومي شهر كه نخستين بار در منطقه اي كه به طورطبيعي چند خيابان به هم مي رسند، شكل گرفت. اين فضا يك فرم هندسي خاصي را دنبال نمي كرد، بلكه با گذشت زمان به شكلهاي منظم هندسي رسيد ساختمانهاي عمومي داخل اين ميدان ساخته مي شدند . كه يكي از آنها فضاي ستوندار و درازي بود كه شهروندان و بازرگان در آنجا مبادله كالا مي كردند. آگورا در سه دوره :1- كلاسيك قرن پنجم ق. م 2- دوره هلينسي قرن سوم ق.م 3- دوره رومي قرن دوم ميلادي ساخته شده اند.

خانه يوناني : در خانه هاي يوناني تمام اتاقها به حياط مركزي متصل و راه دارند، كه ساختمان و عملكرد هر يك از آنها نسبت به فضاهاي خارجي را دارا بوده است. علت اين است كه معماري مسكوني يونان درونگرا بوده ، چون خواستار آن بودند كه زندگي خصوصي خود را حفظ نمايند. بديهي است كه چنين مردمي سازنده بناهاي تحسين برانگيز شهري و مذهبي براي نوعي زندگي ساده گسترده اجتماعي بودند و به طور عميق تكامل بشر در ايجاد رابطه منظم بين زندگي اجتماعي را حس مي كردند.    

 

برگرفته از كتاب معماري جهان

 

 

شیوه های یونانی


به طور کلی آثار معماری يونانی براساس شيوه های خاص ساختمانی بنياد شده اند. کهن ترين شيوه های قابل تقسيم بندی در معماری يونانی عبارتند از : شيوه دوريک ، ايوني: (ايونيايی) و شيوه کرنتی ، شيوه هايی (سبک هايی) که معماران يونانی پديد آورند، تا حدودی بر حسب جزئيات، ولی عمدتاً براساس تناسبهای اجزاء از يکديگر متمايز می شوند . هر سبکی برای هدف خاصی بکار گرفته می شد و هر يک مفاهيم متفاوتی را مجسم می کرد. لذا بر همين اساس هر يک از شيوه های معماری يونان دارای ويژگيهای خاصی هستند .

اصطلاح شيوه يا سبک معماری که درباره ی يونان اطلاق می شود، کاملاً رواست زيرا بناهای يونانی از ثبات و کمال لازم برخوردارند .
همان طوری که در اکثر پيکره های يونانی اين مسئله مشهود است. مثلاً معبد دوريک نيز مانند پيکره «جوان يونانی» مظهری از قرار و پايداری درونی و سازگاری متقابل اجزای بيرونی است که به آنها ويژگي منحصر به فرد و وحدتی خاص موجودات زنده می بخشد .

الف) شيوه ی دوريک: شيوه دوريک يا دوريسی که نام خود را از سرزمين مرکزی يونان گرفته است، اصلی ترين شيوه معماری يونان است . زيرا هم قديمی تر و هم مشخصتر از ساير شيوه های يونانی است. ستون دوريک مشتمل بر بدنه ستون که از قاعده دايره برخوردار است و از پايين به بالا از قطر دايره کاسته می شود .
سطح بدنه ستون با شيارهای کم عمق عمودی به نام «قاشقيها» تزيين شده است. در انتها بخش بدنه با يک خط افقی معروف به «گلوبند» يا گلويی به سر ستون متصل می شود. سر ستون از بالشتگی و تاوه چهار گوش واقع بر روی آن تشکيل يافته است. اسپر از دو بخش اصلی ديگر مختلط تر و اجزاء آن عبارتند از: فرسب (رديف سنگهای صيقل خورد ، و افقی که مستقيماً بر روی سر ستونها تکيه دارد) و افريز با سه ترکيها و چهار گوشيهای تزئينی اش و طره به صورت مثلثی در می آيد، و با لبه ی برجسته به بيرون خود سطح سنتوری را احاطه می کند .
همه بخشهای بنا از سنگهايی تراشيده شده که بدون ملات بر روی هم قرار گرفته اند. و بديهی است که در نهایت استادی ساخته و پرداخته شده اند. نسبت ارتفاع به قاعده در ستون دوريک در اغاز 4 به 1 بوده ولی در دوره کلاسيک اين نسبت به پنج و يک دوم و پنج و سه چهارم می رسد . در دوره ی هلنی نسبت 7 به1 می شود

ب) شيوه ايونيک (ايونيايي): اين شيوه معماری به سرزمين ايونيا واقع در ساحل آسيای صغير (ترکيه) منسوب بوده و کمتر از شيوه دوريک صلابت و استواری و رسميت دارد و خاستگاه آن نيز همچون دوريک ناشناخته مانده است. نخستين بقايای معماری شيوه ايونيک از پرستشگاههايی است که متعلق به قرن ششم ق م است از ويژگيهای اين شيوه ستون باريک و بلند با سر ستون پيچ خورده (حلزونی شکل) است طرح ستون اين شيوه به بيننده از هر طرف ديد مشابهی می دهد. نسبت ارتباع به قاعده ستون در اين شيوه 9 به 1 و 10 به 1 يعنی نسبت به ستون دوريک بلندتر است و تعداد شيارهای روی بدنه ستون نيز 24 عدد است .
مهمترين عنصری که شيوه ايونيک را از نظام دوريک مجزا می کند، تغير شکل سر ستونها است. ستون سنگی در شيوه ايونيک به جای اينکه مستقيماً روی سکوی پله دار (استيلوبات) قرار گيرد بر روی پايه ستون دايره شکلی که از سنگ يک پارچه تراشيده شده و دارای فرو رفتگيهايی نيز می باشد، قرار می گيرد. اين سنگ حجاری شده روی يک لوحه سنگی مربع شکل قرار دارد که به اين نوع پايه ستون در شيوه ايونيک «توروس» گفته می شود. سطح جانبی شيارهای قاشقی بدون گوشه سبک ايونيک بخش پايينی «آتنا» که به شکل مربع در انتهای ديوارهای مقصوره ديده می شود. در صورتی که در شيوه دوريک ساده رها می گردد. معابد بسياری در يونان و سرزمينهای تابعه آن به شيوه ايونيک بر پا شده اند که می توان


مطالب مشابه :


منابع کنکور کارشناسی ارشد گرایش معماری-معماری

(تاریخ معماری جهان، معماری معاصر، معماری محمد ابراهیم زارعی دانلود کتاب معماری




منابع کنکور معماری و معماری منظر

دانلود معماری کتاب 504 لغت زبان آشنایی با معماری جهان،ابراهیم زارعی




منابع دکتری معماری- معماری اسلامی

دانلود معماری سازه به مثابه معماری، کتاب مرجع برای معماران و مهندسان سازه، ابراهیم




معرفی کتاب(9)

آشنایی با معماری جهان . دکتر محمد ابراهیم زارعی. کتاب دانلود پروزه معماری دانلود




معماری یونان

معـــــــماری و دانلود آشنایی با معماری جهان اثر محمد ابراهیم زارعی




دروس و منابع امتحانی رشته معماری کاردانی به کارشناسی

*آشنایی با معماری جهان ابراهیم زارعی (کتاب قدیمیه 91 معماری دانلود دفتر چه




منابع کاردانی به کارشناسی معماری

۲۰- آشنایی با معماری جهان محمد ابراهیم زارعی. ۲۱- تاسیسات




منابع کنکور ارشد دانشگاه دولتی معماری

مرجع عالی دانلود نرم جهان / ابراهیم زارعی معماری. مجموعه کتاب های




آزمون های معماری ارشد (84 تا 89) + منابع

معماری-معماری (نام کتاب جهان - محمد ابراهیم زارعی و معماری دانلود کتاب و




منابع كنكور ارشد دانشگاه دولتی معماری

آشنایی با معماری جهان / ابراهیم زارعی مفاهیم پایه در معماری کتاب های دانلود کتاب معماری.




برچسب :