گذری خودمونی به مراسم انجمن روابط عمومی ایران

خانه هنرمندان مکانی است که وقتی پایت را از پشت پارک به داخل ساختمان اصلی می گذاری و باید چند پله یی را بالا بروی تا به داخل ساختمان هدایت شوی ... با چشمانت اول از همه براندازی می کنی به این ساختمان هنری و بعد دور و اطراف را نگاه می کنی که از تجمع دختران و پسرانی با هزار ناز و ادا و لباس ها و مدهای عجق و وجق... و از همه مهمتر دخترانی که تعدادشان از پسران بیشتر است و هر کدامشان برای ژست است یا چیز دیگری در حال سیگار کشیدن و دودی در هوا پراکندن...

مشکلی ندارم با این گونه رفتارها و پیروی از این گونه مدها... ولی از اسمش هم پیداست دیگر خانه هنرمندان... چون اول چیزی را که در ذهن تداعی می کند دود است و خماری و ... نمی دونم شاید هم دارم اشتباه می کنم. بگذریم...

شاید تعجب کنید که چرا با این نقد پرشتاب مراسم را آغاز می کنم... شاید به من ربطی ندارد که آدم های آن مکان را قضاوت کنم و آمدم که از مراسم انجمن روابط عمومی و برگزاری بیستمین جشنش که کیکی هم بریدند این چهره های دوست داشتنی برای کسانی که نتوانستند حضور بهم رسانند و از این جلسه با شکوه فیض ببرند که جایشان هم بسیار خالی بود... چیزکی بنویسیم و این روزگار وصل در دل خودش مثل همه مراسم های دیگر نقدی و گفتگویی را در دل خود به رسم صفحه روابط عمومی داشته باشد...

از جنبه رسمی جلسه نمی گویم چون حتما در این سایت و اون سایت و این ایمیل و اون ایمیل برایتان آمده که چه گذشت! اما خلاصه یی به سبک روزگار وصل خودمان می گذریم...

اول اینکه اگر من نقدی بر آدم ها دارم و مستقیما اسم می آورم و در لای هزار اما و اگر حرفهایم را نمی گویم در جایش هم از نقاط قوتشان هم می گویم. در جلسه چهارشنبه اولین نقد من بر روی انتخاب مجری بود. البته عزیزی چون جناب ظهوریان که مدت زمانی نمی گذرد که گوینده خبر در تلوزیون هستند موفقیت ایشان در این مدت کوتاه ولی پرشتاب در دنیای خبر بر کسی پوشیده نیست. اما به اعتقادم آقای ظهوریان اگر همان گوینده خبر باشند موفق ترند تا این که یک مجری آن هم برای یک برنامه یی که حالت جشن و تجلیل دارد. بهتر بود همان آقای خسروی خودمان برنامه را اداره می کرد و بهتر هم از آب در می آمد.

ظهوریان با القاب خبری حالتی را ایجاد کرده بود که مدعوین خسته شده بودند و نه که بعد از یک روز کاری هم بود تا حدودی همه خسته بودند پشت سر هم خمیازه می کشیدند. کسی باید مجری می شد که مخاطب را سر ذوق بیاورد... ایشان در حال و هوای خبرخوانی بودند و فکر می کنم که خودشان هم تا حدودی خسته به نظر می آمدند.

از میزبان اصلی مراسم خانه هنرمندان شروع می کنم که به همت آقای دکتر نعمت اللهی عزیز که هم استاد بنده هستند و هم زمانی که مدیر کل روابط عمومی پتروشیمی بودند و ما زیر پرچم ایشان کسب علم تلمذ می کردیم. و آقای سرسنگی مدیر خانه هنرمندان که با گفتگویی شیرین جلسه را آغاز کردند.

از کل مراسم باید بگویم حضور پروفسور معتمد نژاد بیشتر از همه مرا خرسند کرد. ایشان با وجود کسالت جسمانی چنان بزرگوارنه برخورد می کردند که واقعا عشق این مرد به دنیای ارتباطات ستودنی است و باید به انجمن روابط عمومی برای این تجلیل از ایشان تبریک گفت.

نکته ی مهمی که در سخنان کوتاه پروفسور می توان به آن اشاره کرد. نصحیتی بود که به روابط عمومی ها داشتند و توصیه کردند روابط عمومی ها به دنبال پژوهش کاوی باشند. با کسب اطلاعات و اعمال این اطلاعات در درون و برون هر سازمان و نوع ارتباط برقرار کردن روابط عمومی نمی تواند به اهداف بلند مدت خود دست یابد. زمانی روابط عمومی می تواند موثر باشد که مانند یک فیلترینگ در سازمان عمل کند. اگر روابط عمومی ها ناظر بر رفتار مسئولین باشند مشکلاتی که امروزه دنیا را متعجب می کند از مسئولین ایران سرنخواهد زد و بار این مسئولیت بر دوش روابط عمومی های پژوهش کاو نهاده شده است.

بدون شک دیگر چهره های ماندگار که اکثر ایشان از اساتید بنده هستند و خاطراتی فراوان از دوره دانشجویی با ایشان داشتم نیز جای تقدیر دارد.

دکتر میرسعید قاضی از سختی ها و مصائب روابط عمومی گفت و این که چطور افرادی چون نطقی و معتمدنژاد توانستند بعد از انقلاب روابط عمومی را تا به امروز سر پا نگه دارند و تشکر کردند از کسانی که پای روابط عمومی تا امروز ایستادند...

دکتر محسنیان راد ضمن عذرخواهی از تاخیر خود خاطره یی تعریف کردند از زمانی که خیلی جوان بودند و سرپرشوری از روابط عمومی داشتند . و جواب دندان شکنی که به وزیر فرهنگ و ارشاد وقت داده بودند.

گویا آن وزیر محترم زیاد به روابط عمومی اعتقاد نداشتند و علیرغم تمام تلاش هایی که دکتر محسنیان راد و همکارانشان در این زمینه تلاش مستمر کردند. روابط عمومی را به قطاری تشبیه کردند که مخاطبین را درون آن قطار قرار داده و ایستگاه را نیز خودشان معین کردند که در جواب آن وزیر کاردان دکتر محسنیان راد هم دندان شکن دادند که چه تضمینی وجود دارد که تا آخر ایستگاه بتوان مخاطبان را با هزاران سلائقی که دارند بدون تغییر و خطر به مقصد رساند. و برای افراد نمی توان خط مشی تعیین کرد که چه بکنند و چه نکنند بلکه باید بر اساس ضوابط و معیارها پیش رفت تا این قطار از حرکت متوقف نشود.

درست مثل امروز که کشتی روابط عمومی کم نمانده که به گل بنشیند. با تمام تلاش ها باز هم فریاد روابط عمومی به جایی نمی رسد.

دکتر افخمی هم با اشاره به جوان بودن روابط عمومی در ایران تاکید کردند. با برگزاری این همایش ها باید راه روابط عمومی بین الملل را به ایران باز کرد. با تمام تلاش هایی که صورت گرفته که به دنیا نشان دهیم که روابط عمومی در ایران هم فعال است اما زمانی موثر می شود که علنی با برگزاری کنفرانس های بین المللی در تبادل افکار فعالیت روابط عمومی در ایران را به نمایش بگذاریم.

و در پایان آخرین چهره دکتر هوشنگ عباس زاده یکی از چهره هایی که همپای انجمن بوده و هستند بعلت کسالت در بیمارستان بستری بودند که جایشان خالی بود و در این مراسم بیشتر باید از ایشان تقدیر می شد به خاطر یار همیشگی انجمن روابط عمومی ایران که همین جا برای سلامتی ایشان از خداوند مهربان طلب سلامتی مسئلت دارم.

در پایان گروه موسیقی سنتی به میزبانی خانه هنرمندان اجرا شد که بسیار عالی بود و در آخر هم کیک مراسم به دست پروفسور معتمد نژاد بریده شد و بعد هم عکس های یادگاری و بعد هم دید و بازدید بین مدیران و هیات مدیره و اعضا و آشنایان ... که این قسمتش از همه جالب تره... چون کسانی رو دیدم که بسیار بسیار خوشحال شدم و دلم براشون تنگ شده بود.

*پی نوشت : جای خیلی دوستان هم خالی بود. مثل آقای بزرگمهر. آقای کاظمی دینان که البته با ارسال گل تبریک گفته بودند و نام ایشان از تریبون اعلام شد.


مطالب مشابه :


درمان دو کودک 6-7 ساله مبتلا به سرطان خون که توسط کاشف سیستم خودرمانی جناب اقای پروفسور خرسند که به

غذادرمانی - درمان دو کودک 6-7 ساله مبتلا به سرطان خون که توسط کاشف سیستم خودرمانی جناب اقای




منابع و سرمایه های ایران کهن

ماریا خرسند. پروفسور پرویز آقای موسیوند چهارده اختراع بزرگ پزشکی دارد که میتوان گفت




زندگی نامه و عکس بعضی از نخبگان ایرانی الاصل مقیم خارج

پروفسور مجید سمیعی تا حد زیادی مربوط به نوآوری های آقای خاکی خرسند رئیس




جمعی از نخبگان ایران در خارج از کشور

پروفسور علی جوان در سال 1958 زمانی که ماریا خرسند رئیس اقای ایمان ده بزرگی نفر




اسامی ایرانیان موفق جهان با ذکر سمت

* پروفسور مهدی صباغیان استاد سرشناس مهندسی مکانیک ارتعاشات * ماریا خرسند (آقای گل دنیا)




گذری خودمونی به مراسم انجمن روابط عمومی ایران

از کل مراسم باید بگویم حضور پروفسور معتمد نژاد بیشتر از همه مرا خرسند آقای کاظمی دینان




برچسب :