رمان انتقام خون مادرم 1

پست اول

قدم هایم را تند تر کردم...هوا سوز بدی داشت...شال گردنم رو دور بینی ام سفت کردم...و زاکتم را به دور خود پیچیدم...نگاهی به ساعت مچی ام انداختم7/30لبم رو گزیدم...اگه اقاجون بفهممه تا این ساعت بیرون بودم روزگارم رو سیاه میکنه...

کوله ام رو روی پشتم جابه جا کردم و با یک دستم سفت بندش رو نگه داشتم...

و شروع به دویدن کردم...

تقزیبا نزدیک کوچمان رسیدم بت دقت سر تا سر کوچه را نگاهی کردم و زیپ کوله پشتیم رو باز کردم

و چادر سیاهم رو از توش در اوردم...

مقنعه ام را تا جایی که میتونستم جلو کشیدم و موهایم رو پنهان کردم...

چادر رو سر کردم و دوباره حرکت کردم...

جلوی در خونمان رسیدم و دستم را روی زنگ گذاشتم

که در باز شد و چهره ی عصبی سپند ظاهر شد...

دروغ چرا ترسیدم...لب هایش را به هم فشرد و با صدایی که رگه های خشم در ان نهخته

بود ازم پرسید-تا الان کدوم گوری بودی؟

ترجیح دادم سکوت کنم...مامان سراسیمه به سمت ما اومد...

با دیدنم  نگاه مضظربش را بهم دوخت و گفت-کجا بودی پگاه؟

زبانم را را با لبم تر کردم و اروم زمزمه کردم ببخشید...

سپند_چی رو ببخشم تا الان بیرون چه غلطی میکردی؟

عصبانی شدم پسره ی پروو اصلا بع اون چه...

-گفتم که ببخشید حالا میگی چیکار کنم؟...

با این حرفم جری تر شد و سیلی محکمی بهم زد...از درد صورتم رو جمع کردم...

با اینکه به سیلی های گاه و بیگاه سپند عادت داشتم ولی باز هم دردم گرفت...

مامان محکم به صورتش زد-وای زشته مادرجون جلوی در و همسایه...

سپند دستم رو گرفت و به داخل هل داد _برو گمشو تو...مامان دستم رو گرفت و به طرف

پله ها کشوند و کشان کشان منو از پله ها بالا برد و در خونه رو باز کرد ...

با اضطراب گفت_بدو برو تو اتاقت تا سپند نیومده...

با دو از پله ها بالا رفتم و وارد اتاقم شدم...چادرم را از سرم در اوردم و روی صندلی اتاقم

انداختم...

در اتاقم به شدت باز شد...

سپند_کجا فرار میکنی نگفتی کدوم گوری بودی؟...اعصابم حسابی خورد شد ولی خودم

رو کنترل کردم تا باز از ذست این نامرد کتک نخورم...

اروم گفتم_کلاسم طول کشید...

دستش رو به نشونه ی تهدید دراز کرد و گفت_اخرین باره که تا این ساعت شب بیرون میری فهمیدی یا نه؟...

وقتی سکونم رو دبد داد زد فهمیدی یا نه

زمزمه کردم اره از در بیرون رفت و مامان پشت بندش وارد اتاقم شد...

نگاهی به سعت انداختم 7/55بود و اقا سپند قشقرق به پا کرد

که انگار 12 شب اومدم خونه...

با صدای مامان به خودم اومدم...

الهی فدات شم ببین گوشه ی لبت چه خونی میاد دردت گرفت؟

دستم رو به طرف لبم بردم و تازه متوجه خونی که  از گوشه ی لبم  سرازیر

میشد شدم...

عوضی وحشی پگاه نیستم اگه یه روز حال تو رو نگیرم...

ادامه دارد...

نویسنده : ساحل


مطالب مشابه :


دانلود رمان شاه شطرنج از پگاه

دانلود رمان شاه شطرنج از پگاه - رمان,دانلود رمان,رمان مخصوص موبایل,رمان 145-رمان های




رمان در امتداد باران برای دانلود

رمان در امتداد باران برای دانلود های ایران بپیوندید و هر روز رمان های جدید را




رمان انتقام خون مادرم 1

دانلود رمان لب هایش را به هم فشرد و با صدایی که رگه های خشم عوضی وحشی پگاه نیستم اگه یه




دانلود رمان زهر تاوان(جاوا ،آندروید،تبلت و pdf)

دانلود رمان و پرخواننده ترین رمان ها رو با فرمت های مختلف پگاه. قسمتی از این رمان




رمان لحظه ای با ونوس (قسمت نوزدهم)

دانلود آهنگ های پگاه رستا دانلود آهنگ های حسین رمان عطر نفس های تو (23 قسمت)




چتری برای پروانه های

دانلود رمان برای حمیرا سکوت کرد. و لب های پگاه به لبخندی مرموز شکفته شد.




دانلود بیش از صد رمان عاشقانه و کتاب های دیگر در یک پست

برچسب ها : دانلود رمان برای کامپیوتر . قسمت های قبلی این رمان فرشته های لعنت شده پگاه




رمان عشق به چه قیمت3

انواع رمان های شدن بعد از کلی تشکر رفتم تو اشپزخونه پگاه با دیدن من از دانلود آهنگ جدید|




برچسب :