ارزشیابی کیفی - توصیفی در دوره ابتدایی و چالشهای اجراء

مقدمه:در خاطر دارم در جلسه ی، یکی از حاضران، خانمی از پیش کسوتان آموزش و پرورش )که خدایش بیامرزد( در نهایت دردمندی و نگرانی از وضعیت کنکور ومسایل و مشکلات آن تعبیر جالبی را به کار برد و گفت گروهی در جریان آب گل آلودرقابت جوانان برای موفقیت در کنکور سراسری، چونان ضحاك از مغز جوانان ما ارتزاق می کنند. مراد این بانوی محترم،موسساتی بود که با سوار شدن بر موج استقبال از کنکور با تهیه تولید آزمونها و اجرای آزمونهای شبیه سازی شده مکرر بر اینرقابت ها دامن زده و از این نمد کلاهی برای خود دست و پا کرده اند. بدیهی است که تشدید این رقابت ها آثار زیانباری برروح و جان جوانان دارد که از چشم صاحب نظران بدور نمانده است. لذا می توان گفت تشدید این رقابت تنها به سود اینموسسات است و جوانان و نظام آموزشی کمتر فایده ای نصیبشان می گردد و حتی متضرر نیز می گردند. این مقاله در صدد استتا نشان دهد که صدای پای ضحاك در دوره دبستان نیز به گوش می رسد، این بار ذهن و فکر کودکان را نشانه رفته است.

ارزش تجارب مدرسه اي :یکی از افتخارات هر جامعه ای این است که نوباوگان و نونهالان خود را برای زندگی بالنده و سازنده در آینده آماده نمایند. هرجامعه ای تلاش دارد تا زمینه های مناسب برای نشو ونمای فرزندان خود فراهم کند این زمینه گاه معنای عام دارد که در تمامی آنات زندگی، فرصت ها و تجربیات، گسترده است و گاه معنایی خاص و تعریف شده دارد این معنا ویژه و تعریف شدهزمینه سازی برای بالندگی نوباوگان همان تجربه بهره گیری از فرصتهای تربیتی مدرسه ای است. از این رو تدارك مدرسه بخش مهمی از تکاپوی جامعه برای فراهم ساختن فرصتهای مناسب تربیتی است.امّا حضور در مدرسه و تجربه زندگی مدرسه باید ویژگی ها و خصوصیاتی داشته باشد، لذا هر مدرسه ای بالنده نیست. فضا ومحیط مدرسه و سازوکارهای اجرایی آن) تدریس، ارزشیابی،مدیریت، فعالیتهای تربیتی و ...( باید در چارچوب اصول قرار گیرد.این سازوکارها پیوسته مورد پایش قرار گیرد وگرنه راه به ترکستان خواهد برد.یکی از سازوکارهای تعیین کننده و سرنوست ساز جاری واساسی در مدرسه همانا ارزشیابی پیشرفت تحصیلی است. اهمیت این سازوکار در شکل دهی به فضای حاکم بر مدرسه و اصلاح و بهبود سازوکارهای دیگر مانند تدریس، یادگیری بی بدیل می باشد.در تاریخ تحولات عناصر و مؤلفه های نظام تربیت رسمی )آموزش و پرورش( مؤلفه ارزشیابی پیشرفت تحصیلی کمتر مورد تغیر وبازاندیشی اساسی واقع شده است. بررسی آئین نامه های امتحانات در هشتاد سال گذشته نشان می دهد که این مؤلفه تا دهه هفتاد وهشتاد هجری روند یکسان داشته است امّا در سالهای اخیر با عنایت به تحولات علمی در این حوزه، سیاست گذاران تصمیم به تغییراتی گرفتند که برخی از مهمترین آنها ارزشیابی مستمر، ارزشیابی کیفی توصیفی و اصول حاکم بر ارزشیابی در آموزش وپرورش می باشد. بی تردید این تغییرات در جهت اصلاح و بهبود و ارتقاء کیفیت یاددهی یادگیری صورت گرفته است. به ویژه اصول حاکم بر ارزشیابی که به نظر مصوبه کم نظیر در تاریخ مصوبات شورای عالی آموزش و پرورش به شمار می رود.این 2اصول، مبنا و ملاك عمل کارگزاران نظام آموزش در تهیه و تدارك ساز و کار ارزشیابی پیشرفت تحصیلی است که با پیشرفت های علمی در این حوزه کاملاً هماهنگی دارد. و به واقع می بایست برنامه و طرح ها وبه طور کلی جهت گیری کلی نظام اموزشی در راستای این اصول باشد.امّا درست بر خلاف این جریان تحولی و اصلاحی و در کنار آن جریانی خزنده و اسیب زا در مدارس کشور به ویژه در دوره دبستان در حال نشو و نماست. این جریان توسعه و گسترش آزمون های در مقیاس وسیع است. ازمون های مقیاس وسیع و آزمونهای شبیه سازی شده با کنکور برای آمادگی شرکت در آزمون های مدراس نمونه مردمی و تیز هوشان در دبستان های کشورهمه گیر شده است. شواهد نشان می دهد که موسسات آزمون ساز دوره دبستانی را بازار پر سودی برای خود در نظر گرفته اند وبرا ی این کار از روش های مختلف بهره می برند. در واقع تب رقابت برای اجرای این آزمونها در مدارس دولتی و غیر دولتی بالا گرفته است. آمار دقیقی در دست نیست اما شواهد نشان می دهد که این تب بسیار بالا گرفته است. پرسش این است که این رویکردها در مدرسه تا چه حد با اهداف و اغراض مدرسه در نظام اموزشی ایران سازگار است تا چه حد دانش آموزان ازاین برنامه ها سود می برند. برای پاسخ گویی به این پرسش کافی نظری به ویژگی های آزمونهای مداد کاغذی که به صورت مسابقه وآمادگی در مدارس انجام می گیرد بیندازیم. به طور کلی این آزمونها دارای ویژگی های زیر است:  این آزمونها از نوع مداد کاغذی است و عمدتاً پرسشهای چند گزینه ای آن بر محتوای کتابها و اهداف شناختی ) سطوح پایین(توجه دارد. به سخن دیگر نگاهی فروکاهش گرایانه به اهداف برنامه های درسی دارند. در واقع بخش کم ارزش تر برنامه درسی را فرا چنگ می آورند . به سخن دیگر آن برنامه ای که این آزمون ها می سنجند می کنند " پوسته تهی شده" است از برنامه درسی . مانند یک برنامه غذایی کم ارزش که نیاز های واقعی کودك را برآورده نمی کند . اما پرطمطراق. به قول سعدی) ره( چون طبل غازی بلند آواز و میان تهی.برخی از این آزمونها به سبب تأکید بر آمادگی برای آزمونهای ورودی مدارس تیزهوشان و نمونه دولتی ازسطح توانایی ذهنی و آمادگی بیشتر دانش آموزان بالاتر است و پیچیدگی زیادی دارد. گروهی از موسسات آزمون گستر بر آماده کردن و باهوش تر کردن دانش آموزان دبستانی یا به سخن دقیق تر برچسب باهوش زدن تاکید دارند ودر این راستا تلاش می کنند خدمات آموزشی وسنجشی به ویژة از نوع آزمونهای پیچیده ارائه دهند. از نظر این گروه هوشمند بودن بالا بودن سطح انتزاعی آنها ست در حالی که این تعریف سنتی از هوشمندی است . هوش در نظریات جدید مانند نظریه هوش های چندگانه هاوارد گاردنر توسعه معنایی پیدا کرده است. و ابعاد مختلفی علاوه بر انتزاعی بودن یا داشتن تفکر انتزاعی یا حل مساله یا فته است. طبق این نظریه هوشمندی دارای ابعاد موسیقیایی، درون فردی ، برون فردی و مانند اینهاست. ازاین رو به نظر می رسد این گونه آزمون ها و توسعه آنها می تواند برای دانش آموزان اسیب زا بوده و آثار ناگوار روانی در پی داشته باشد. §         دراین آزمون ها بازخورد ها کمی، رقابتی و ارائه رتبه های کلاسی ، مدرسه ای، منطقه ای، استانی و کشوری است. درست بر خلاف رویکرد ارزشیابی کیفی توصیفی این آزمونها عملکرد دانش آموزا در بارتبه های هنجاری اعلام می کنند و وضعیت فرد را در کلاس و مدرسه و منطقه استان و کشور گزارش می کنند. این رتبه های مقایسه ای بیش از آن که نقاط ضعف وقوت دانش آموز ار در فرایند یادگیری بنمایاند. بیشترفرد را در مقایسه مدام قرار می دهد. تصور بر این است که این رتبه بر انگیزاننده است و موجب انگیزش تحصیلی می شود. این مدعای است که تردیده ای جدی در آن است تجارب جهانی نیز از این مدعا حمایت نمی کند. این وضعیت برای والدین حساس محملی برای فشار وارد کردن بر دانش آموزان محسوب می شود. توبیخ تحقیر، تهدید و تنبیه از نتایج آن است. به ویژه گروه کثیری از دانش آموزان که در این رقابت کمتر موفق می شوند از نتایج بهره می برند یعنی به توسعه آسیب ها روانی منجر می شود. اینها رویدادها خود یکی از منابع استرس زا در مدرسه و در حیطه تجارب مدرسه ای محسوب می شوند . نگرش منفی نسبت به مدرسه و ترس از مدرسه و گریز عاطفی از مدرسه را به دنبال دارد. رقابت انگیز بودن این آزمون با هدف تشویق و تحریص دانش آموزان به یادگیری، به رقابت بین دانش آموزان ساعی دامن می زند. دانش آموزان ضعیف در این نوع آزمون ها بی تفاوت شده یا نسبت به توانمندی خود نگرش منفی پیدا می کنند و دانش آموزان ساعی را بیشتر به تشدید رقابت و در نتیجه تشدید اضطراب و استرس امتحان وامی دارد. این آزمونها مبتنی بر نظریه رفتار گرایی هستند که اساساً منابع انگیزشی را در بیرون از وجود انسان در نظر می گیرند . فرض بر این است که دانش آموزان در چنین فضای رقابتی و در کنار پاداش ها و تنبیه ها به تلاش بیشتری واداشته می شوند. در حالی که نظریه انگیزشی رفتار گرایی با مشکلات جدی روبرو ست و اساساً این نظریه منابه انگیزشی درونی و میل به یاد گیری و فهمین و شناختن را که در وجود انسان نهاده شده است نادیده می گیرد. کیفیت آزمون ها نامشخص است. روشن نیست که تهیه کنندگان این آزمون ها آیا ملاك ها و شاخص های آزمون های استاندارد و متعبر را رعایت می کنند یا نه؟ هیچ گزارش علمی و متناسب با اصول آزمون سازی را در این خصوص به مصرف کنندگان یا مراجع ذیصلاح ارائه نمی دهند . به طور کلی در این زمینه پاسخگو هم نیستند. کسی هم از آنها طلب نمی کند. این جریان پیوست های زیادی نیز دارد یکی از پیوستهای آن توزیع کسترده کتاب های آزمون در مدارس واستفاده بی حساب و کتاب آنها در مدارس است. به گونه ای که برخی مدارس به ازائ هر کتاب درسی یکی دو کتابازمون کمکی نیز برای دانش آموز تجویز و گاه تحمیل می کنند. اگر تعداد چاپ های کتایهای آزمون) که گاهی برخلاف واقع آن را کمک درسی نیز می نامند( را ملاحظه کنیم می بینیم که به چاپ های بالاتر از بیست رسیده است.این نشانه موفقیت آن جریان آزمون گستری و به تبع آن این جریان ایجاد اشتهای مصرف این کتاب ها در خانواده هاو مدرسه است.

دلايل ظهوراين پديده :بی تردید شناخت دقیق یک پدیده از طریق بسترها و عوامل شکل دهنده آن میسور است. پدیده ورود و گسترش تب آزمونهای تستی مقیاس وسیع در مدارس ابتدایی کشور دلایل و بسترهایی دارد که لازم است مورد بررسی قرار گیرد.

 نگاهيكمّيبهموضوعپيشرفتويادگيري: ییشرفت تحصیلی و یادگیری پدیده ای کیفی و پیچیده در نظام تربیتی است. تمامی امکانات و فرصتهای مدرسه برای توسعه و2( این نگاه کمی را به پیشرفت و - اعتلای آنها است. اندازه گیری پیشرفت و یادگیری رسمی مدرسه ای با مقیاس عددی یادگیری دامن زده است که گویی نمره مساوی است با یادگیری و پیشرفت امّا این تساوی میان آنها برقرار نیست زیرا یادگیری وپیشرفت در اساس با عدد و رقم قابل شناخت و تبیین نیست. یادگیری و پیشرفت اگرچه ابعاد کمی و قابل سنجش با ابزارهای معمول را دارند امّا ابعاد کیفی آن بسیار است که نمی توان این پدیده تربیتی را به ابعاد کمی آن فروکاست و این فرو کاهش موجب قلب ماهیت یادگیری و پیشرفت می شود و آن را به سوی سطحی شدن سوق می دهد.

o تأكيدبرمحتواوحفظ ياحداكثرفهم محتوا :یکی از جلوه های ناپسند تربیتی در نظام آموزشی همین محتوا مداری است. بسیاری چنین تصوری دارند که هدف اساسی تحصیل و تدریس، یادگیری محتوای کتاب است در حالی که در اغلب موارد محتوا وسیله ای برای رسیدن به هدف اصلی است.لذا ماندن در سطح محتوا، غفلت از اهداف اساسی تر است. این دیدگاه تربیتی بر گرایش آزمون های گسترده مداد کاغذی درکشور تأثیر گذار است. زیرا عمدة این آزمون بر محتوای کتاب تأکید دارند و پرسشهای آن بر مبنای محتوا شکل می گیرد.

o تأكيدبررقابت بين فردي : رقابت برای دستیابی به موفقیت)طبق تعریف کمی نمره بالاتر و یا معدل ) 02 ( جلوه ممتازی در نظام آموزشی ما دارد. کودکان از بدو ورود به مدرسه خود را در یک فضای رقابتی سخت برای کسب نمره می بینند که با شرایط رشدی آنان ناسازگار است. جریان توسعه آزمون های مداد کاغذی و با شیوه ارائه بازخورد رقابتی آن با جو رقابتی حاکم تناسب زیادی دارد. گروهی از صاحب نظران تعلیم و تربیت رویکرد رقابتی در مدارس به ویژه دبستان ها سر مخالفت دارند. زیرااین رقابت ها نه اسیب زا می دانند

 روشگزينشمدارستيزهوشانونمونهدولتي : بسیاری از خانواده ها برای ورود فرزندانشان به مدارس تیزهوشان و نمونه دولتی و رقابت مدارس برای اعلام میزان موفقیت دانش آموزان در ورود به این گونه مدارس موجب شده است که سبک وسیاق گزینش این مدارس در این آزمون ها دنبال شود. این آزمون از این منظر تجربه و نوعی آمادگی برای آزمون اصلی ورود به مدارس تیز هوشان و نمونه دولتی است. یعنی تمام تجارب مدرسه ای آنها یا اگر منصفانه تر بگوییم بیشتر تجارب یادگیری آنا به آمادگی برای این آزمون ها صرف می شود.همچنین این آزمون ها به گونه ای بر فرایند تدریس و یادگیری دانش آموزان تاثیر می گذارد. همانند تاثیری که کنکور بر روش های یاددهی و یادگیری پیش دانشگاهی می گذارد. دانش آموزان پیش دانشگاهی با تمرکز بر یادگیری نکات کنکوری ومحتوای قابل تبدیل به پرسش های کنکوری راهبرد یادگیری خود را سامان می دهند .به سبب رقابت بین مدارس به ویژه غیردولتی ها برای کسب رضایت ظاهری مشتریان) والدین دانش آموزان( از طریق ارائه این آزمون ها ، ملاك ها و معیارهای مناسب برای مدیریت فرصتهای تربیتی در این گونه مدارس عمدتا مغفول مانده و ملاك و معیارهای ظاهری فاقد ارزش اصیل تربیتی جایگزین آنها شده است. به سخن دیگر دغدغه جاری برخی از این مدارس توجه به کمیت یادگیری است و از توجه به کیفیت یادگیری غفلت می نمایند. لذا برخی مدارس غیردولتی و حتی دولتی در رقابت اقدام به توسعه این آزمون ها می نمایند تصور بسیاری از مدارس بر این است که آزمون ها موجب بهبود یادگیری می شود و از این رو به افزایش پیشرفت تحصیلی دانش آموزان منجر می شود. در حالی که به سیاق مرسوم این آزمونها تاثیر قابل ملاحظه ای بر پیشرفت دانش آموزان ندارد. زیرا منطق آن ارزشیابی ها ، اندازه گیری میزان یادگیری است نه ارزشیابی برای یادگیری بهتر و بیشتر دانش اموزان .البته در شرایطی این آزمون های پیوسته می تواند به بهبود پیشرفت تحصیلی کمک نماید. اما تحقق آن شرایط به سختی ممکن است. یکی از این شرایط وجود انگیزه بالای تحصیلی در این دانش آموزان و فهم منطق تکرار این آزمون ها، دو دیگر ارائه بازخوردهای مناسب و برای کشف نقاط ضعف و قوت یادگیری و توصیه ها و راهکارهای بهبود یادگیری به دانش آموزان. در حالی که اساساً چنین روالی وجود نداشته است زیرا منطق این آزمون ها بر توسعه رقابت بین فردی استوار است نه رقابت درون فردی.

بسترنامناسب :به نظر می رسد علت مهم و قابل توجه که به عنوان بستر گسترش این جریان محسوب می شود چیزی فرا تر از این عنوان است .این علنل خلا و شاید بگوییم فقر تفکر عمیق تربیتی در عرصه آموزش و پرورش است . منظور این نیست که ما کارگزاران اندیشمند و فکور نداریم منظور این است که کارگزاران تربیت فکور کم داریم . آنقدر که می گوییم با چند گل بهار نمی شود. تفکر ات عمیق تربیتی در نظام تربیت رسمی ما نهادینه نشده یا کمتر نهادینه شده است. این معضل در تمامی سطوح از صدر تا ذیل و از فرش تا عرش دیده می شود. این وضعیت شرایط ماسبی را برای رشد افکار نا مناسب و ارزش های نادرست تربیتی فراهم می آورد. بهترین راه مبارزه با این اندیشه ها توسعه اندیشه های تربیتی اصیل و عمیق است. یعنی مشتریان این افکار باید نگرششان تغییر کنند آن هم با راهبرد های اقناعی و انسانی نه راهبردهای دستوری و فرمایشی.

سندرمآزمون :می خواهم به نکته ای اشاره کنم که شاید کمتر شنیده یا خوانده باشید. با این عوامل و نشانه های یاد شده می توان نتیجه گرفت که نظام تربیت رسمی و عمومی ما به بيماريسندرمآزمونمبتلا ست. نشانه هایش هم این است که این نظام به ازمون از نوع مداد کاغذی و به ویژه تراکمی آن با شکل پرسش های چند گزینه اهمیت می دهد. انگیزس تحصیلی به وسیله این آزمون ها ، ایجاد رقابت با این آزمون ها ، گسترش بی روویه این موسسات سودجوی آزمون گستر و مانند اینها همه نشان از این بیماری را می دهد

عواقب وآثارنامناسب اين پديده :علی رغم این که توسعه آزمون ها در دبستان های کشور با تصور آثار مثبت پیامدهای سازنده صورت می گیرد امّا نگاه رژف تربر آن دوری از سطحی نگری و چشم و هم چشمی ها، عواقب ناگوار این پدیده را آشکار می گرداند که در ادامه بحث به آنهامی پردازیم.

كاهشبهداشتروانيدانشآموزاندرمحيطيادگيري:یکی از شاخص های اساسی بهداشت روانی در محیط های یادگیری فقدان یا نبود استرس و اضطراب است. مربیان و مدیران آگاه در تلاشند به روشهای مختلف محیط های آموزشی خود را شادی آور و بانشاط سامان دهند به گونه ای که کودکان در آن احساس آرامش کنند.

یکی از عوامل استرس زا و اضطراب آور در محیط های یادگیری طبق مشاهدات و مطالعات مکرر امتحان و نحو اجرای آن است. آزمون های مورد بحث به دلیل سبک و سیاق اجرای آن)کنترل های زیاد( و نحوه بازخورد و رویکرد رقابتی حاکم بر آن بی تردید در بخش قابل توجهی از دانش آموزان اضطراب ایجاد می کند . تکرار این تجربه های اضطراب آور)آزمون ها( علاوه بر عواقب جسمانی عواقب روانی بلند مدتی را برجای می گذارد. لذا در نظامهای آموزشی با استانداردهای بالا، به ویژه در دوره دبستان ملاحظات دقیقی در خصوص عوامل استرس زا در مدرسه به ویژه چگونگی این آزمون ةا دارند. لذا نمی توان نسبت به این موضوع بی تفاوت بود. این خطای بزرگی است که برای یادگیری بیشتر، آرامش و امنیت روانی دانش آموزان کاهش یابد. زیرا حقوق انسانی کودکان در تعارض است. این موضوع اگر با انگیزه شهرت آموزشگاه صورت گیرد که خطای بزرگ تر و نابخشودنی خواهد بود.اخیر اًشاهد هستیم که مؤسساتی با هدف آموزش تیزهوشان با تبلیغات وسیع اقدام به جذب و آموزش گروهی از دانش آموزان این مرزوبوم می نمایند. این مؤسسات)البته در موارد بسیار افراد حقیقی به صورت معلم خصوصی( با تحریک حس علاقمندی والدین به ارتقاء آموزش فرزندانشان و تمایل آنها به پذیرش کودکانشان در مدارس تیزهوشان و نمونه دولتی، اقدام به ارائه خدمات آموزشی ویژه و آزمون های شبیه سازی شده با آزمون های ورودی مدارس سمپاد و نمونه های دولتی می نمایند.بدیهی است که حق والدین است که فرصتهای مناسب تربیتی را در حد وسع برای کودکانشان فراهم آورند و بخش خصوصی طبق مقررات می تواند در این عرصه وارد شود. امّا چندوچون هایی وجود دارد که نمی توان به سادگی از آن گذشت. پرسش مهم و اساسی این است که: چه کودکی تیرهوش است؟ بر اساس چه ملاك و معیاری کودکان تیزهوش انتخاب می شوند؟ چه ابزارممعتبری برای این کار مورد استفاده قرار می گیرد؟ روشن است که به سادگی نمی توان کودکان تیزهوش را شناسایی نمود و این مشکل به ویژه با ارائه نظریات جدید در خصوص هوش مانند نظریه هوش های چندگانه شدیدتر می شود. با توجه به فقدان دانش وتخصص کافی برای شناسایی دانش آموزان تیزهوش، در موارد بسیار کودکانی که پیشرفت مناسبی در تحصیل داشته اند وارد این میدان می شوند و رقابتی سنگین و آسیب زا را تجربه می نمایند. حضور در کلاس های آمادگی، اجرای آزمون های مستمر علاوه بر تحمیل هزینه های گزاف به والدین آثار حیاتی و روانی ناخوشایندی را بر طیف وسیعی از این دانش آموزان برجای می گذارد. لذا اگر بر این رقابت دامن زده شود و عرصه برای ورود مؤسسات سودجو فراهم شود آسیب زیادی به کودکان و نوباوگان وارد خواهد شد بی تردید جامعه از این جریان بهره ای نخواهد برد حتی متضرر نیز خواهد شد.

كاهش كيفيت يادگيري وتوجه صرف به محتوا :آزمون های مدادکاغذی علی رغم کاربرد گسترده و قوائد زیادی که دارند محدودیت قابل توجهی نیز دارند. توسعه و گسترش این ابزار ارزشیابی پیشرفت تحصیلی و محوریت دادن به آنها به سبب همین محدودیت ها عوارض ناگوار تربیتی دارد. از جمله این که این آزمون به دلیل ماهیتشان بر محتوای کتاب و اهداف سطوح پائین شناختی مانند)حافظه و فهم( متمرکز دارند. لذا اهداف یادگیری به نحو ضمنی بر این سطوح محدود می شود و این محدودیت ها بر راهبردهای آموزشی معلمان و به دنبال آن برراهبردهای یادگیری دانش آموزان تأثیر می گذارد و به سخن دیگر معلمان تلاش می کنند به گونه ای تدریس نمایند که با این روشهای ارزشیابی تناسب داشته باشند و دانش آموزان نیز برای کسب موفقیت و نمره متناسب با آن یادمی گیرند کافی است به پدیده کنکور و تأثیر آن با روش درس خواندن دانش آموزان کنکوری توجه کنید و یا به پدیده جزوه گفتن معلمان و یا مجموعه سؤالات پیشنهادی معلمان که به دانش آموزان پیشنهاد می شود فکر کنیم. همه این پدیده ها، تحت تأثیر نوع ارزشیابی ها شکل می گیرد. از این رو، این آزمون ها خود، مانع کاربرد گسترده روشهای نوین و فعال تدریس به شمارمی روند. به سخن دیگر این آزمون ها بر راهبرد " درس خواندن برای نمره گرفتن" تاکید مب کنند وقتی نمره گرفتن از طریق موفقیت در آزمون ها مداد کاغذی با کیفیت آنچانی صورت می گیرد لذا شیوه یادگیری دانش آموز و نحوه مداخله والدین تعریف می شود. دانش آموزان به محفوظات و نهایت فهم محتوا می پردازند و والدین هم برای بالا بردن نمرات فرزندشان به تولید پاسخ و تولید کا رمی پردازند یعنی به جای فرزندشان فعالیت های یادگیری را انجام می دهند زیرا یادگیری در حاشیه است و هدف نمره است.اخیراً برخی از مؤسسات تولید کننده این کتاب های آزمون )به اصطلاح کمک آموزشی( در تبلیغات خود ادعا می کرد)بخوانید، امتحان بدهید و بیست بگیرید( یعنی با خواندن این کتاب به کتاب درسی و یادگیری کلاسی آنچنان نیازی نیست معنای دیگر این رویکرد این است که هدف درس خواندن، امتحان دادن و هدف امتحان دادن،بیست گرفتن)نماد کمی پیشرفت تحصیلی( است. تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل. آیا در واقع هدف اساسی تربیت رسمی و عمومی در دوره دبستانی امتحان دادن و بیست گرفتن است؟ آیا محدود نمودن اهدف دوره دبستانی تا این حد برای آینده جامعه زیانبار نیست؟ جان کلام این که گسترش این سبک آزمون ها و حد زدن موفقیت و پیشرفت و یادگیری به موفقیت در این آزمون ها باعث فراموش شدن اهداف اساسی تربیت در دوره دبستانی می شود و این برای همه دلسوزان نظام آموزشی نگران کننده خواهد بود.

نتيجه گيري :سالیانی است که نظام آموزشی متوسطه ما در اسارت دو جریان اسطوره گونه قرار گرفته است. به گونه ای که بسیاری ازطرحها و برنامه های اصلاحی را که به قصد بهبود کیفیت یادگیری اجرا شده است از بازدهی و ثمر بخشی دور کرده است. این اسطوره عبارتند از: کنکور و مسابقات المپیادی . هنوز تلاشها برای حذف کنکور بی نتیجه مانده است و جریان دوم نیز به همان قدرت سابق ادامه دارد.در مجموع این دو جریان مسائل و مشکلات زیادی بر نظام آموزشی و حتی جامعه ایجاد نموده است در نظام آموزشی دبستانی نیز مشایه این دو جریان اسطوره ای در حال شکل گیری است. جریان نخست آزمون های شبیه سازی شده با آزمون های ورودی مدارس تیز هوشان و نمونه مردمی و جریان دوم ازمون های مسابقات علمی در مقیاس وسیع )کشوری( این دو جریان به شدت در حال گسترش می باشد. بی تردید مسائل و مشکلاتی به مراتب شدید تر از دوره متوسطه برای دوره دبستانی را بوجود خواهد آورد. دلیل اصلی این اسیب شدید هم حساسیت دوره رشدی کودکی است . کودکان سن 8 دبستانی بیشتر از ناملایمات و دشواری های تجارب تربیتی مدرسه ای اسیب می بینند. در مجموع می توان گفت که سندرم آزمونبیماری مزمن نظام آموزشی ماست. از سوی دیگر توسعه و گسترش این آزمون ها در دوره دبستانی با سیاست های جاری مورد تأیید نهادهای سیاست گذاری به ویژه شورای عالی آموزش و پرورش در تعارض می باشد. برای اثبات این مدعا کافی است که به اصول شانزده گانه مصوب ارزشیابی تحصیلی شورای عالی آموزش و پرورش مراجعه کنیم.توسعه این آزمون ها با اصول یاد شده سازگاری و تناسب ندارد. حتی در یک تفسیر دقیق تر می توان گفت که با آنها ناسازگار می باشد. همچنین با توجه به سیاست کلان نظام آموزشی مبنی بر گسترش الگوی ارزشیابی کیفی توصیفی در دوره دبستانی این روند در مدارس مانع استقرار مناسب این الگوی ارزشیابی خواهد بود. به نظر می رسد که هنوز گسترش ارزشیابی کیفی توصیفی و اصول کلان حاکم بر ارزشیابی تحصیلی صرفا برای سیاست گذاران معنی دارد و برای بخشی گسترده ای از کارگزاران در سطوح اجرایی فاقد معنای کاربردی است  . به نظر می رسد لازم است به نحو جدی و معقولانه با این جریان مواجهه شد و آن را به درستی مدیریت نمود در غیر این اصول امیدی به تحقق موفقیت امیز الگوی ارزشیابی توصیفی نخواهد بود به احتمال در اثر این جریان های پیدا و پنهان، دچار مشکلات زیادی خواهد شد. به طور کلی اگر بررسی دقیقی صوررت گیرد ورود این جریان به نظام آموزشی ابتدایی از جنبه های مختلف برا یدانش آموزان اسیب زا ست و این آسیب ها موجب ضایع شدن حقوقو دانش آموزان خواهد بود . چنین می نماید که نظام تربیت رسمی و عمومی نیازمند تشکیلاتی است که به امر دیده بانی حقوقی سازو کارهای نظام تربیت رسمی بپردازد. و پیوسته کنش بخش های مختلف این نظام اعم از دولتی و غیر دولتی را از منظر حقوقی مورد بررسی قرار داده و به مراجع ذیصلاح گزار ش دهد و به تبع آن اقدمات مناسب برای آن در نظر گرفته شود.. این پدیده یعنی عدم اشاعه فلسفه تدوین اصول حاکم بر اررشیابی و گسترش الگوی ارزشیابی توصیفی بی تردید ناشی از نظام متمرکز مدیریت و الگوی دستوری گسترش نوآوریهاست .


مطالب مشابه :


انگيزش 2

21-شوراي عالي آموزش وبرورش . 22-معاونت آموزش ابتدايي وزارت آموزش و 24-بورتال امام خميني .




مدرسه اي در يك كلاس - كلاسهاي چند بايه

21-شوراي عالي آموزش وبرورش . 22-معاونت آموزش ابتدايي وزارت آموزش و 24-بورتال امام خميني .




درس بژوهي در دوره ابتدايي

21-شوراي عالي آموزش وبرورش . 22-معاونت آموزش ابتدايي وزارت آموزش و 24-بورتال امام خميني .




در راستای طرح آداب ومهارتهای زندگی اسلامی - کرامت

21-شوراي عالي آموزش وبرورش . 22-معاونت آموزش ابتدايي وزارت آموزش و 24-بورتال امام خميني .




آیین نامه ارزشیابی پیشرفت تحصیلی و تربیتی در دوره ابتدایی ( ارزشیابی کیفی - توصیفی ) ( 3 )

21-شوراي عالي آموزش وبرورش . 22-معاونت آموزش ابتدايي وزارت آموزش و 24-بورتال امام خميني .




ارزشیابی کیفی - توصیفی در دوره ابتدایی و چالشهای اجراء

21-شوراي عالي آموزش وبرورش . 22-معاونت آموزش ابتدايي وزارت آموزش و 24-بورتال امام خميني .




ارزشیابی کیفی - توصیفی ( 2 )

21-شوراي عالي آموزش وبرورش . 22-معاونت آموزش ابتدايي وزارت آموزش و 24-بورتال امام خميني .




درس پژوهی و راههای توسعه آن در دوره ابتدایی

21-شوراي عالي آموزش وبرورش . 22-معاونت آموزش ابتدايي وزارت آموزش و 24-بورتال امام خميني .




برچسب :