وقايع و سوابق تاريخي و فرهنگي معاصر در شهرستان خدابنده

 حوادث ، وقايع و سوابق  تاريخي  و فرهنگي معاصر  در شهرستان خدابنده


 الف : حوادث دوران فئودالي ( خان خاني يا ارباب رعيتي )

 

كرسف مركز دهستان كرسف : قصبه كرسف با فتحه كاف و راء سكون سين و فاء مركز دهستان سهرورد از توابع شهرستان خدابنده . در دوازده كيلومتري جنوب غربي قيدار در منطقه كوهستاني واقع شده است و سكنه آن قريب 5500  نفر كه مقر حكومت خوانين امير افشاري بوده است و در اين روستا قلعه هاي متعددي به چشم مي خورد كه هر يك به نوبه خود شاهد خاطرات تلخ گذشته مي باشد و در صدر اين قلعه ها قلعه ( فريك بلاغي ) بيش از همه قلعه ها نمايانگر است كه در وسط باغي بزرگ و مسطح و با سبك بسيار جديد بنا شده است كه فعلاً بلا استفاده است . جهانشاهخان سر دودمان اين خانواده كه مرد كوتاه قدي بوده و در روستاي جهانشاهلو از بخش افشار بدنيا آمده كه غالب حكومت زنجان در زمان ناصرالدين شاه به وي محول مي شد و او حكومت را به اسد الدوله تفويض مي نمود . در زمان سلطنت ناصر الدين شاه وي با حاكمان زنجان كه يكي از شاهزادگان نزديك به شخص شاه از حيث نسب بود طرفيت پيدا كرده و آخرالامر موضوع به جنگ كشيده شد و جهانشاهخان در اين جنگ حاكم زنجان را شكست داد ولي از غضب ناصرالدين شاه ترسيد و به خارج از كشور فرار كرد . مدتي در خارج بود تا به تبريز آمد و به مرحوم حاج ميرزا جواد آقا مجتهد معروف به تبريزي صاحب اسرار الصلوه ملتجي شد و در اثر وساطت آقاي حاج ميرزا جواد آقا ناصر الدين شاه از تقصيرات آن درگذشت و اجازه داد به زنجان برگردد و در سال 1331 هـ  . ق شجاع الدوله مراغي كه مرد درويش مسلك و بي تدبير بود و با رؤسا در تبريز حكومت مي نمود و برادرش سردار مؤيد حاكم و فرماندار زنجان بود شجاع الدوله مي خواست زنجان را به طور قطع به آذربايجان الحاق كند . جهانشاهخان مقاومت نمود و شجاع الدوله 30 هزار قشون از عشاير تبريز ، اردبيل ، مراغه جمع كرد و زد و خورد شديدي در چمن مزيد آباد ( روستاي نزديك قيدار ) درگرفت كه در اثر مداخلات حكومت مركزي بالاخره امير جهانشاهخان غالب شد و از تجاوزات شجاع الدوله جلوگيري بعمل آمد .

در تاريخ رجال آذربايجان دارد كه امير افشار نسبت به حجت الاسلام آخوند ملاقربانعلي اعتقادي نام داشت و او را پس از سقوط محمد علي شاه قاجار تحت حمايت خود قرار داد و  تحت حراست و حمايت خود او را به عراق عربستان بود وليكن دانشمند محترم آيت اله آقاي حاج احمد موسوي زنجاني در كتاب نفيس خود            ( الكلام بحر الكلام ) مينويسد سردار بهادر بختياري اصفهاني كه اخيراً لقب اسعد را داشت وارد زنجان شد . مرحوم آخوند احساس كرد آن شخص بايپرم مسيحي( ارمني ) نسبت به او خالي از سوء قصد نيستند فرداي آنروز از زنجان خارج شد چند روز در قريه قلاده اقامت نمود بعد به جانب قريه كرسف كه مقر جهانشاهخان بود عزيمت نمود ليكن امير افشار از بيم عاقبت كار ، پسر خود محمد علي خان صارم السلطان را به استقبال آن مرحوم فرستاد و با احترام تمام آخوند را در كالسكه خود نشاند و تحويل مجاهدين داد و اينكار به امير افشار خوش يمن نداشت چون آنقدر نگذشت كه همين جوانش را از دست داد .

مجاهدين آخوند را به  زنجان آورده و به دارالحكومه وارد نمودند و شب در آنجا بود بعد بطرف تهران فرستادند كما اينكه امير افشار با اتفاق 25 هزار نفر تفنگچي او را به عراق روانه اش نمود .

امير افشار در نود سالگي در تاريخ پنجشنبه پانزده رجب سال 1347 مطابق با سال 1307 شمسي در نجف اشرف از دنيا چشم پوشيد و در همانجا مدفون گشت .

نوه او محمد حسن خان امير افشار فرزند سردار است كه در جنگ جهاني دوم ( 1320 ) شمسي زماني كه متفقين به ايران وارد شدند انگليسي ها طرف جنوب ايران و روسها طرف غرب ايران را اشغال نمودند ، رفته رفته ميدان فعاليت را در ايران باز نمودند يك عده از مردم ساده ايران داخل حزب كمونيست و حزب توده شدند و قوايي تشكيل دادند بنام دموكرات و حزب توده . روز و شب به اغواي مردم ايران طرف اردبيل ، سراب ، ميانه ، تبريز ، زنجان مشغول شدند . رئيس جمهور كه بنام جعفر پيشه وري دست نشانده استالين بود انتخاب نمودند از اول آذربايجان تا حدود تاكستان مسلط شدند و قواي دولت مركزي را از آن ولايتها تخليه نمودند . در سال 1324 به خدابنده ريخته و با قشون محمد حسن خان امير افشار درگير شدند . سرگرداني قشون امير افشار كه به اسب سواران معروف بودند اسلحه دار باشي و يميني كه از خوانين منطقه بودند به عهده داشتند عده أي از منطقه سجاسرود نيز به آنها پيوستند از جمله غلامحسين خان اصانلو و نصرت خان جهانشاهي 1 و 2 به قواي دموكرات گرويدند . دموكرات چند بار به فرماندهي همان غلام يحيي سرايي به كرسف حمله كرد و در خدابنده ظلم فراوان به مردم نمود . از جمله در فروردين سال 1325 سه نفر از اهالي اين شهر را در جلو دروازه جنوبي صحن قيدار نبي تير باران كردند و بازار آن روز كه در حجرات صحن حضرت قيدار از رونق بسزايي برخوردار بود به تاراج رفت و تمام بزرگان شهر را شكنجه كردند و پس از چندين بار درگيري در منطقه و تمام روستاهاي آن ( 3 ) بالاخره حزب توده بر آن شد كه كار را يكسره كند و نبردي كه معروف به نبرد ( قويي ) است بر ضد قشون امير افشار شروع كردند . غلام يحيي سرايي به آنجا هجوم مي كند خوانين و قشون امير افشار را محاصره مي نمايند خبر به سلطان محمود خان ذوالفقاري مي رسد . محمود خان با قشون خود به كمك محمد حسن خان مي شتابد و به زد و خوردي شديد شروع مي شود و در اثناي نبرد با اينكه آفتاب در برج اسد يعني وسط تابستان بود باران شديدي مي بارد و به قشون حزب توده ايها كه در پايين بودند صدمه رسانيده سواران امير افشار و ذوالفقاري از ارتفاعات سرازير مي شوند و نفرات افراد حزب توده ها را تعقيب مي نمايند . حزب توده ايها در مراجعت مي بينند كه رودخانه به نام قوري چاي ( رود خشك 5 ) كه از پنجاه سال به اين طرف در آن سابقه آب و سيل نبوده است پر از سيل است و راه عقب نشيني به كلي مسدود است . مجبوراً افراد خودشان را به سيل مي زنند و تلفات فراوان مي دهند و شكست سختي نصيبشان شده و منطقه را ترك مي نمايند و به همين خاطر امير افشار به درجه سرهنگ افتخاري از رژيم منصوب گرديد و بدين وسيله در بازگشت مفتضحانه افراد دموكرات منطقه خدابنده به آتش كشيده شد و مجدداً حكومت به دست خانها افتاد كه نتيجه آن بعد از گذشت چندين سال و اشاعه ستم و ظلم ماجراي روستاي دوتپه سفلي بوقوع                   مي پيوندند و بدين ترتيب به شرح آن مي پردازيم :

دوتپه سفلي كه مالك اصلي زمينهاي آن شخصي بنام رضا خان افشار ساكن روستاي كرسف بوده است و از صاحبان زمينهاي متعدد كه بزور تصاحب نموده بودند و نماينده تام الاختيار برادرش بنام مشهود خان بوده كه از زمينهاي دوتپه سفلي      بهره مالكانه دريافت مي داشت اما پس از انقلاب به اصطلاح سفيد ، خان زمينهاي روستا را به چهار قسمت ( شمال ، جنوب ، غرب ، شرق ) تقسيم مي نمايد

روز 22 بهمن سال 1357 ( پيروزي انقلاب اسلامي ايران ) نقطه عطفي بود كه در تاريخ ايران زمين بخصوص براي مردم ستم ديده و زير استبداد دولت طاغوتي و خان خاني اين منطقه كه ملت هميشه زير ظلم و ستم را از زير يوغ استعمار خان ها بيرون كشيد .

 

فرهنگ و آداب و رسومي كه د راين منطقه رايج است ، همانند ساير نقاط كشور ، اغلب منشاء مذهبي ملي و محلي دارد . مهم ترين اين مراسم عبارتند از ، الف : مراسم عزاداري براي اهل بيت بويژه در ايام ماه محرم      ( عاشورا و تاسوعاي حسيني ) : از آنجائيكه در ماه محرم بخصوص روزهاي نهم و دهم برخي از عزاداران اقدام به قمه زني ( بصورت آشكار يا پنهان ) مي كنند ، بنابراين از لحاظ امنيتي و اجتماعي و سياسي تبعات سوءي به همراه خواهد داشت ، اگر چه اين اقدام از سوي مقام معظم رهبري حـــرام اعلام شـــده اســت ولي اين عمــل                           

علاوه بر مواردي كه ذكر شد همانطور كه اين عزاداريها در كشور باعث نوعي اتحاد و همدلي در بين مردم       مي شود در اين منطقه نيز همين مسئله صدق مي كند .

ب – دسته دوم از اين آداب و رسوم منشأ ملي و محل دارد : مانند ديد و بازديد عيد نوروز و يا اعياد ديگر كه اين عمل باعث كنار گذاشتن برخي از كينه ها و اختلافات در بين مردم مي شود .

از جمله رسومي كه منشأ محلي دارد ( كه البته مي توان به كل كشور نيز تعميم داد ) آداب و رسوم خاصي است كه در عروسي ها انجام مي گيرد كه اين مراسم به نوبه خود پيامدهاي مثبت و منفي به همراه دارد .

از جمله پيامدهاي مثبت آن مي توان به وصلت دو جوان اشاره كرد كه ممكن است از دو طايفه رقيب در يك روستا و يا در دو روستاي جدا از هم باشند كه بر سر برخي از مسائل و يا منابع اختلاف دارند كه همين امر مي تواند موجب كاهش و يا كم رنگ شدن اين اختلافات و يا حتي باعث حل اين اختلافات گردد .

از پيامدهاي منفي آن مي توان به فرار دختر و پسري كه علاقمند به ازدواج با يكديگر هستند ولي با مخالفت پدر و مادر و يا حتي طايفه ، بدليل اختلافات و رقابتهائي كه ممكن است با هم داشته باشند روبرو شوند اشاره كرد ، كه همين اقدام منجر به درگيري و دعواي طرفين مي گردد . با توجه به تعصبات سنتي در منطقه ، درگذشته شاهد بسياري از اين نوع درگيري ها و اختلافات بوديم كه به مرور زمان اين نوع درگيري ها رو به كاهش است . علاوه بر مواردي كه ذكر شد ، آداب و رسوم ، فرهنگهاي خاصي در منطقه وجود داشته كه در حال حاضر يا از بين رفته و يا كم رنگ شده ، البته در برخي از روستاهاي دور افتاده هنوز رايج است مانند كشتي گرفتن افرادي از طرفين در عروسي ها كه گاه منجر به درگيري ها و به هم خوردن عروسي مي شد .


مطالب مشابه :


محمودخان ذوالفقاری کیست؟

آقاي محمود ذوالفقاري با و زنجان وتوصیف محمود محمود خان




محمود خان ذوالفقاری

از طرف دموكرات‌ها، آقاي محمود ذوالفقاري با برادران خود دردهات محمود خان, زنجان,




عمارت ذوالفقاری

محمودخان ذوالفقاري در زمان قضيه زنجان، خانه‌ي ذوالفقاري‌هاي زنجان كاربري اداري




عمارت ذوالفقاری در یکی از محلات قدیمی شهر زنجان در ولایت آذربایجان

عمارت ذوالفقاری در یکی از محلات قدیمی شهر زنجان در عمارت ذوالفقاري: عمارت محمود خان




زندگی و شرح مبارزات محمودخان ذوالفقاری با فرقه دموکرات پیشه وری

ها، آقاي محمود ذوالفقاري با ورزش زنجان، محمود محمود خان




وقايع و سوابق تاريخي و فرهنگي معاصر در شهرستان خدابنده

مجاهدين آخوند را به زنجان آورده و به سلطان محمود خان ذوالفقاري محمود خان با قشون




ويژگي‌هاي معماري و شهرسازي قصرها و دارالحكومه‌ي قاجاريه در زنجان

محمود خان ذوالفقاري و حميد خان و مصطفي خان ذوالفقاري و خان ماكويي حاكم زنجان




برچسب :