مكتب خانه هاو مدارس« اصفهان »به روايت «محمّد علي جناب » قسمت اول

 

علم و« اصفهان»

اوايل« اسلام»، سر و كار داشتن مردم با حكومت فاتح« عربي» از يك طرف و از طرف ديگر مكلّف بودن به اعمال و عبادات ديانت جديد «اسلام» كه آن هم« عربي» است مجبور كرد اهل «اصفهان »را به تعليم زبان« عربي»، بلكه آن را مانند يكي از علوم مهمّه تحصيل مي كردند( چون در آن وقت اهتمام حكومت به نشر ادبيّات و مدون ساختن اين علوم بود) جهت فهم اخبار و آيات ترقيّات به جائي رسيّد كه آخر قرن دويّم هجري/هشتم ميلادي مثل «داوود بن سليمان ظاهري» از «اصفهان» پيدا شد و بعد از چند قرن كه رسوخ كامل در ادبيّات و اخبار داشتند همين كه سلاطين «ديالمه» و «سلجوقيّه »متوجّه آباداني آن جا شدند بر« اسماعيل بن عبّاد» ،«صاحب كافي الكفاة» مانند «ابن مسكويه »حكيمي را افزودند.

و چنان چه در علوم نقليّه ي «اسلام »توانا شده بودند، در علوم عقليّه بناء پيش قدمي را گداردند، در اين اوقات و ايّام مي توان حكم كرد به سبب وجود اين اشخاص و اشخاص بزرگ ديگر كه اين ها از ميانه ي  آن ها پيدا شدند و آنهائي كه از وجود اين ها بر آمدند از اطراف و شهرهاي «ايران» جهت تحصيل علوم عقليّه و نقليه محصّلين به «اصفهان» مي آمده اند و [اگر در ] اين حالت [كه]دوام داشته تا ورود «ترك» كه« اصفهان »را مثل ساير شهرها ويرانه ساختند، درست دقّت شود معلوم مي شود كه« ترك ها» هر وقت هر جا رفته اند خراب كرده اند، «افراسياب ترك»، «چنگيز خان ترك»، «امير تيمور گورگان ترك»، و «عرب ها» هر جا رفته اند آباداني از روي اساس كرده اند« ايران»، «بين النهرين»، «فلسطين»،« مصر»، «آفريقاي جنوبي»،« اندلس» در عالم عمران اين دو طايفه را از حيث آثار روحي كه ديانت باشد و جسماني كه نظم معاش باشد مي توان دو ضّد دانست. شايد متشرعين هم اين مسأله را از بركات« اسلام »بگويند از آن تاريخ به بعد آثار علمي ظاهر نمي شود.

سلاطين« صفويّه »به« اصفهان» آمدند و دوره ي  علم را تجديد كردند مخصوصاً علوم شرعيّه را و علوم طبيعيّه و حكمت و رياضيه هم ضمناً ترقّي پيدا كرد و علمايي پيدا شدند اگر چه در اواخر نمي خواستند اين علوم ترقّي كند، شاهد كتيبه اي است كه در مدرسه ي « مريم بيگم» يكي از شاهزاده خانم هاي خانواده و سلطنت با كاشي نوشته است كه اگر كسي علم حكمت و طب و هيئت و رياضي را تحصيل نمايد از مدرسه خارج كنند.

از اين دوره باز از ساير بلاد جهت تحصيل ادبيات و شرعيّات و غيره به «اصفهان »مي آمده اند و ترقّي تا فتنه ي« افغان» امتداد داشت و از آن تاريخ باز فترت پيش آمد و لشكركشي «افشار »و «زند» و «لر» شيرازه ي  علم و عمران «اصفهان» را پاره پاره كرد.

گويند اوايل «قاجاريه» جنازه اي را درب مدرسه  ي «چهار باغ »گذاردند و از طلّاب مدرسه تقاضا كردند يك نفر نماز ميّت بر آن جنازه بگذارد، بعد از آن كه هر يك از طلّاب به ديگري حواله كرد بالاخره يك نفر داوطلب شد و آمد دو ركعت نماز مثل نماز صبح خواند. بعد از وصول اين حكايت به علماء« نجف»، «حاج كلباسي» و «سيّد رشتي» روانه ي « اصفهان »شدند،دوره ي شرعيّات تجديد شد ليكن به صورت تازه و بر خلاف سابق اهتمام عمده در تحصيل اصول شد و تزايد تا به اين زمان كشيده [ شده] است.

 

معارف و« اصفهان»

از تكيّه هاي زيادي كه هنوز آثار بسياري دارد معلوم مي شود اشخاص گسيخته ي  وارسته در« اصفهان» بسيار جمع بوده اند و محققاً زمان «سلطان حسين »آن بيچاره ها را پريشان كرده اند و تكيّه هاي آن ها را ويران نموده اند. از آن زمان به بعد اگر چه« اصفهان» از وجود آن ها خالي نشده است ليكن آن جلوه را هنوز ندارند. حكمت از جاهاي ديگر عقب نبوده بلكه در اين اواخر جلوتر بوده است.

ادبيات كنوني

[مدارس علميّه]

شروع در تحصيل از« امثله» و «صرف مير »مي شود، بعد يكي از عوامل با «شرح تصريف» و بعد« صمديّه» و «كبري»، اين دوره دو يا سه سال طول مي كشد. دوره ي  دويّم« سيوطي» و «شرح نظام» و «حاشيه  ي ملّا عبدالله »كه دو سال است. دوره ي  سيّم را بعضي مي خوانند «مغني» و «مطّول »و «شرح شمسّيه» است كليه  پنج ،شش سال طول مي كشد.

 

 

 

علم منقول سطح

 

بعد از مقدّمات وارد فقه و اصول مي شوند. باز سه دوره «شرايع» و «معالم »يك دوره، پس از آن« شرح لمعه »و« قوانين» دوره ي  دويّم، و بعد «كفاية» و «فرايد» و« متاجر» دوره ي سيّم، اين سه مرتبه از تحصيل در هيچ كدام تمام يك كتاب خوانده نمي شود و روي هم هفت هشت سال اشتغال دارند.

 

علم منقول خارج و مدرسيّن آن

از دوره هاي سابق كه تحصيل از روي كتاب مي شد و به همين سبب اين نوع تحصيل سطح ناميده مي شد، وقتي فارغ مي شوند و قوه ي عبارت فهميدن پيدا كردند، مشغول به تحصيل خارج مي شوند و اين نوع تحصيل عبارت از اين است كه مدرّس مسأله طرح مي كند و هم خود مدرّس و هم محصّلين  رجوع به مأخذ و مبادي آن مسأله را ساخته حاضر مي سازد.

روز موقع درس وقتي مدرّس ادلّه  ي مسأله را چنان چه رأي خود اوست ذكر مي كند محصّلين هم بر حسب نظريّه ي  خود آن چه از نقض و ابرام در آن خصوص دارند اظهار مي دارند به همين مناسبت اين طور تدريس را مباحثه مي گويند و نتيجه را هر كدام جداگانه مشروحاً مي نويسند تا مسأله تمام شود، وارد مسأله ديگري مي شوند مكرّر ديده شده است كه محصّلين با استعداد پس ازچهار پنج سال تحصيل داراي ملكه و قوّه شده اند كه توانسته اند استنباط حكم كنند.

حاليه هم از« شيراز» و «كرمان» و «خراسان» و «همدان» جهت تحصيل معقول و منقول به «اصفهان »مي آيند. كليّه ي محصّلين قريب هفتصد نفر مي شوند كه نزديك دويست نفر اهل خارج هستند و متجاوز از دويست سطح و سيصد نفر مقدّمات از« عربي» و ادبيّات و منطق.

متجاوز از چهل مجلس درس مقدّمات در« اصفهان »هست و بيست مجلس درس سطح و ده محضر خارج كه از آقايان مفصّله به ترتيب حروف تشكيل مي شود:

1- «آقا سيّد ابوالقاسم دهكردي».

2- «آقا آخوند ملّا محمّد حسين فشاركي».

3-« آقا شيخ محمّد رضا نجفي».

4- «آقا حاج ميرزا محمّد صادق نايب الصّدر».

5-« آقاحاج ميرزا عبدالحسين سيّد العراقين».

6- «آقا حاج ميرزا عبدالحسين نجفي».

7- «آقاسيّد علي نجف آبادي».

8- «آقا سيّد محمّد نجف آبادي».

9- «آقا سيّد مهدي دريچه اي».

10- «آقا حاج شيخ نورالله نجفي».

 

مدارس جديده

[در سال] 1300 [ه ق/1261ه ش/1872م]« ظل السّلطان» مدرسه  ي «همايوني» را در« هشت بهشت» تأسيس نمود تحت رياست «علي خان ناظم العلوم»،  [كه ]دو سال بيشتر دوام نكرد ليكن اثرات خوبي گذارد.

 [در سال] 1324-1318 [ه ق/1284-1279ه ش/1906-1900م] آقا «حاج ميرزاباقر خان مشير الملك نائيني» مدرسه ي « باقريه ي  شهشهان» و «چارسو» را افتتاح نمود، چند سالي بيش طول نكشيد نتيجه ي  مهم آن غير از عدّه  ايي جوان تحصيل شده كه يادگار گذارد اين بود كه آن وقت كسي را توانايي فتح اين باب نبود و چون مقام« مشيرالملك» مورد ملاحظه  ي همه  ي طبقات بود، به اين سبب به باز شدن« مدرسه  ي باقرِيّه» اعتراض نكردند، امر بعد از او سهل شد و ديگران جرأت كردند به اين اقدام.

 [در سال] 1320[ه ق/1281ه ش/1902م ] آقا «ميرزا سيّد علي نقي خان»،« مدرسه  ي اسلاميّه» را باز نمود و زود بسته شد.

[در سال]  1322[ه ق/1282ه ش/1903م] «آقا ميرزا اسدالله خان» منشي قونسول گري «روس »مدرسه  ي علميّه« دروازه دولت »را باز كرد و منحل شد.

[در سال] 1325[ه ق/1285ه ش/1907م] «آقا سيّد خليل قمشه اي» مدرسه ي« الا سلاميّه ي چارسوّ را باز كرد و نپائيد.

[در سال] 1328ه ق/1288ه ش/1910م به مديريّت آقا «ميرزا حسين خان» «مدرسه ي بلدّيه» در سمت «چارسو» باز شد. آقا «ميرزا سيّد علي نقي » ،«مدرسه ي ايمانيه» را داير كرد.

 [در سال] 1330 [ه ق / 1290ه ق/1911م ]«آقا حاج سيّد سعيد» ،«مدرسه ي نوريّه » و بعد «مدرسه ي ترقّي» را داير  نمود بعد تبديل به «اسعديّه »و بعد «شعبه ي گل بهار» گرديد.

«آقا ميرزا مسيح خان» و« آقا ميرزا محمّد علي» مدرسه ي« ايتام» را به سرپرستي انجمني مخصوص و به اسم انجمن علميّه داير نمودند به مساعي آقاي «محاسب الدّوله » ،مدرسه  ي علميّه به نظر همان انجمن تشكيل شد.

[برخي ديگر از مدارس و موسسين آنها در اصفهان]:

آقا «ميرزا عبدالحسين خوشنويس» ،«مدرسه ي قدسيّه».

آقا «ميرزا عبّاس نحوي»،« مدرسه ديانت».

آقا «ميرزا عبدالغفار خان شهشهاني»،« مدرسه ي شرف».

آقا «شيخ محمّد حسين»،« مدرسه ي اقدسيه».

آقا «ميرزا محمّد باقر خوانساري» ،«مدرسه ي  باقرِِيّه ».

آقا «ميرزا حسين خان ناظم باقريه» ،«مدرسه ي  سعادت».

آقا «حسام السّادات» ،«مدرسه ي ، نو بهار».

آقا «ميرزاعبدالحسين» ،«مدرسه ي  اماميه».

آقا «ميرزا عبدالوهاب خوشنويس»،« مدرسه  ي اتحاديه».

آقا «سيّد علي خوش نويس» ،«مدرسه ي شرافت».

بعضي از اين ها باقي و باقي منحل شد.

[در سال]  1331 ه ق /1291ه ش/1912م مدارسي كه با اصول و پروگرام بود [ند]:

«عليّه، اليانس،ستاره ي  صبح، مدرسه  ي گل بهار »را هم «آقا حاج سيّد سعيد» تأسيس نمود به مديريّت «آقا ضياءالدين جناب».

[در سال]   1334  ه ق /1294ه ش/1915م به كوشش «دكتر مزّين السّلطان» و مراقبت شركتي به نام «علميّه» مدرسه ي« اكابر مجّاني »در «مدرسه ي  گل بهار»  داير داشتند.

« كرنيس بلژيكي»،« پيش كار ماليّه »را باز نمود بعد به اسم« مليّه »،حاليه «نمره  ي يك  سعدي».

 

رياضيات

چهار پنج نفر مدرّس دارد كه« خلاصة الحساب »،«شيخ بهايي» و «فارسي هيئت»،« ملّا قلي قوش چي» و« سي فصل» را تدريس مي كنند، بعضي اوقات كتب ديگري كه در عرض اين هاست خوانده مي شود.

سابق بيشتر و عالي تر بوده چنان كه وقتي« آخوند ملّا علي محمّد» والد «نجم الدّوله» در «اصفهان» بوده متجاوز از ده نفر مستخرج تقويم بوده اند به طور نكث رسيّده است تا اينجا،ليكن رياضيات جديد در مدّت ده دوازده سال خيلي ترقّي كرده است، مطابق پروگرام وزارت« معارف»،[ در ] سال ششم متوسطه تدريس مي شود ،چهار پنج نفر معلّم آن هم حاليّه در« اصفهان» هستند.

 

طب

به طرز قديم كه عبارت بود از دوره ي  اوّل« قانون چه» و «موجز »دوره  ي دويّم «شرح نفيسي» و« شرح اسباب »و بالاخره« قانون شيخ الرّئيس »غير از دو نفر ديگر از اين طبقه باقي نيست كه شاگرد بلاواسطه ي « آخوندملّا عبدالجواد» بوده اند و« آخوند ملّا عبدالجواد »چون قبل از ورود ادوّيه ي  جديد به« اصفهان» وفات نموده يعني 1286[ه ق/1248ه ش/1869م ] سن اين دو نفر قريب يا متجاوز از صد مي شود و هنوز مرجع معالجات مي باشند و چهار نفر ديگر هم ،از شاگردان «آقا ميرزا محمّد باقر »خلف« آخوند» مي باشند ليكن اين طرز تحصيل به كلّي موقوف است.

 

تغيير طرز طبّ و تاريخ طبّ جديد

شروع مي شود از تاريخ تأسيس «مريض خانه ي  مرسلين انگليس»[در سال] 1286ه ش/1248ه ق/1869م  تحت رياست «دكتر هرنلي انگليسي» كه در «جلفاي اصفهان »تأسيس شده و فقط چند پارچه اسباب جرّاحي و چند تخت چوبي و جزئي دواهاي جديد كه تا آن وقت در «اصفهان» كسي استعمال نمي كرده است، دارا بوده است. در خانه ي يك نفر« ارمني» كه بعد از مدّتي خريداري كردند جهت مريض خانه در[سال] 1307 [ه ق/1268ه ش/1889م] ،«دكتر كار انگليسي» به رياست اين مريض خانه منصوب مي شود و تشكيلات مهم توسّط او شروع مي گردد. به سبب حسن خلق فوق العاده  ي رئيس جديد تدريجاً مريض خانه مورد توجّه عمومي مي شود، در طي اين مدّت دكتر جديدي موسوم به «دكتر كريت »آمد و مجالس درس تشكيل مي دهد كه از جمله محصّلين آن دكتر« عيسي قلي» نويسنده ي  اين تاريخ مريض خانه مي باشد.

[«انگليسي ها»]در[سال] 1320ه ق/1281ه ش/1902م در شهر محلّه ي « عباس آباد »قطعه زميني خريداري كردند و مشغول بنا و توسعه ي مريض خانه شدند در تحت سرپرستي« دكتر كار» كه هم مجلس درس طب با عمل بنا گذاردند با لوازم مكفي و تخت خواب هاي صحيح.

تا [سال] 1341 [ه ق/1301ه ش/1922م] «دكتر كار» هميشه از مريض خانه مواظبت داشت غير از ايّام مرخصي و در تاريخ فوق و بعد از مراجعت از «اروپا» مأمور «فارس »شد.

در [سال] [1335ه ق/1295ه ش/1916م]« دكتر مرابل» جهت معاونت« دكتر كار» از «اروپا» آمد و پس از مأموريّت او مستقلاً سرپرستي مريض خانه به عهده ي  او مي باشد. مدّت كمي بعد از آمدن« دكتر هرنلي» به «جلفا» دو نفر از شاگردان فارغ التحصيل طبّ «مدرسه ي دارالفنون »يكي شاهزاده «اسكندر ميرزا »و ديگر« آقا ميرزا  موسي خان حافظ الصّحه» از اولاد «آقا سيّد محمّد حسين» صاحب «قرابادين كبير« و «مخرن الادويّه ي  »معروف كه اكثر اسلاف و اقراباء او مانند اخلاقش مشغول طبابت بوده اند، چنان چه حاليه هم چند نفر از اولاد «آقا ميرزا موسي خان» در« اصفهان »به طبابت اشتغال دارند يكي از آن ها «آقا ميرزا مسيح خان »رئيس« اداره ي  حفظ الصّحه »است به« اصفهان »آمدند كه اوّلين معالج طرز جديد از« ايراني ها »در «اصفهان »محسوب مي شوند.

نزديك همان زمان عّده ي  بسياري از اساتيد طبّ قديم در «اصفهان» بودند كه از شهر هاي ديگر جهت تحصيل نزد آن ها مي آمدند مثل «آقا ميرزا محمّد باقر حكيم باشي صدر الاطباء»، «آقا ميرزا حبيب ميرزا عبدالكريم» ،«آقا ميرزا عبدالباقي »و غيره،چند نفر هم از اساتيد جديد بعد آمدند مثل آقا« ميرزا علي اكبر ناظم الاطباء»،« آقا ميرزا حبيب طبيب فوج»،« آقا ميرزا شيخ محمّد خان»،« آقا ميرزا محمود خان»،« آقا ميرزا حسين خان »و «دكتر ميرزا تقي خان كاشي» كه اقدام و مقدّم بر اينان بود و غيره .

در [سال] 1326  ه ق/1286ه ش/1908م مريض خانه ايي با چند تخت خواب مختصر« آقا دكتر  عيسي قلي» تأسيس كرد[كه] پس از چهار سال به سبب مسافرت او به «فرنگ »تعطيل شد.

در[سال] 1331 ه ق/1291ه ش/1912م بيمارستاني به سرپرستي« دكتر مزيّن السّلطان» و همّت و مساعدت اهالي «اصفهان »برقرار شد با لوازم مفصّل و بيست تخت خواب،  [كه ]در سال سيّم در اثر ورود قشون «روس» بر هم خورد.

مريض خانه ي « اسلامي» هم چندي در تحت رياست« آقا ميرزا مسيح خان» و« آقا احتشام الاطبّاء» و« آقا محمّد حسن ميرزا» بر پا بوده و رفت.

حاليّه اغلب ده نفر از اطبّايي كه به طرز حديد معالجه مي كنند حاضر هستند و از مدرسه ي «دارالفنون »داراي تصديق نامه مي باشند.

متجاوز از بيست نفر هم  صاحبان تصديق نامه مي باشند كه به طرز قديم معالجه مي كنند.


مطالب مشابه :


رزرو اینترنتی فرهنگیان در خانه معلم استانهای سراسر کشور

رزرو اینترنتی فرهنگیان در خانه معلم اصفهان. 100 کیلومتری از استخاره سه بار سوره ي




آدرس و شماره تلفن خانه معلم های سراسر کشور

اصفهان. اصفهان. 6248100 دروازه سامان خیابان پیروزی مجتمع ادارات خانه معلم شيوه نامه ي




شرایط رزرو اینترنتی خانه های معلم

اصفهان اصفهان 6248100 خیابان پیروزی مجتمع ادارات خانه معلم رضا جوانمرد آموزگار پايه ي اول




کاروانسراهای شاه عباس در حال ویرانی

مكتب خانه ي من معلم صفر زندگي كردن در استان بزرگي چون اصفهان اين را مي طلبد در اين چند




مكتب خانه هاي دهكرد[شهرکرد]به روایت«سیّدکریم نیکزاد امیر حسینی دهکردی»

خود بود به«اصفهان»و معلّم در [ ] خانه يا مسجدي جزء برنامه ي روزانه ي مكتب خانه




مكتب خانه هاو مدارس« اصفهان »به روايت «محمّد علي جناب » قسمت اول

مكتب خانه هاو مدارس« اصفهان »به روايت سيّد رشتي» روانه ي « اصفهان »شدند،دوره ي




اینجا خانه معلم بانه

خانه معلم بانه : شبكه‌ي ملی مدارس ایران (رشد) ا.ک آ.پ استان اصفهان




آبشار آب سفيد را نمي توان به هيچ چيز جز خودش شبيه كرد

مكتب خانه ي معلم صفر عضو تيم كوه نوردي استان اصفهان است در مورد موقعيت شهرها و




برچسب :