دغدغه پژوهش هاي آموزشي در مراكز تربيت معلم(مقاله)


تغيير در شيوه هاي تدريس (از سنتي به مسئله محور)، حمايت مادي و معنوي از پژوهش هاي دانشجو معلمان در قالب مراكز رشد، تامين منابع و نيازهاي اطلاعاتي پژوهشگران و برخي ديگر از راهكارهاي پيشنهادي در سطور آتي ذكر شده اند؛
    دگرگوني هاي جهان در هزاره سوم همراه با نيازها و اهداف جامعه ما، ضرورت بازنگري در شيوه هاي ياددهي و يادگيري را جدي ساخته است. رويكردهاي نوين آموزشي جايگاه شيوه هاي سنتي را متزلزل كرده و وفاق عمومي براي ورود به اين حوزه فراهم آمده، با اين وجود حركت بطئي و ناموزون اين قافله، دغدغه هاي اهل نظر را افزوده و احساس ناخوشايند ناكارآمدي را دو چندان نموده است. آيا نيازمند مباني فلسفي و روان شناختي جديد هستيم؟ آيا شالوده تجربه و تفكر در عرصه آموزش معلمان نيازمند بازنگري و بازسازي جدي است؟
    رويكردهاي جديد انسان گرايانه غرب، اهميت تلاش مستمر براي بودن و شايسته زيستن را در هيئتي نو عرضه نمود. در چنين شرايطي و در قلمرو تربيت نيروي انساني كارآمد براي آتيه كشوري كه در افق بيست ساله، داعيه برتري علمي- فرهنگي منطقه را دارد، به سختي مي توان روش هاي موجود را مفيد و واجد مزيت نسبي دانست. آيا برخورداري معلمان از معلومات پايه، جوابگوي نيازهاي آموزش و پرورش است؟
    كومبز (1963) در پژوهشي به اين نتيجه رسيد كه معلمان قوي و ضعيف، شرايط تدريس را در حد نسبتا قابل قبول مي شناسند در حالي كه اين شرايط كافي نيست و داشتن معلومات صرفا شرط لازم براي تدريس محسوب مي شود (كومبز، 1370، 18)

    با اين وجود، مراكز تربيت معلم همچنان به شيوه سنتي اداره مي شوند!
    اين شيوه در فاصله دو جنگ جهاني و با حاكميت تفكر محرك- پاسخ رايج بوده و به مدد خلاء مباني علمي (تجربي) در تعليم و تربيت از رونق چشمگيري برخوردار شد. اين روند به تدريج و با ظهور محدوديت هاي روش آزمايشگاهي به سمت فلسفه اي انساني ميل كرد به قسمي كه كنترل و هدايت امر يادگيري جاي خود را به شيوه هاي عملي براي تسهيل و كمك به آن داد. در تفكر جديد، انسان ها به مثابه اشيايي براي قالب گيري نيستند و براي رسيدن به خود شكوفايي، موجوداتي منحصر به فرد تلقي مي شوند.
     قرن حاضر را عصر دانايي محوري ناميده اند. اما نه دانايي به معناي سنتي آن كه فضيلت را در انباشتگي محفوظات مي ديد. عبارت «هر كتاب به يك بار خواندنش مي ارزد» در مسير انبوه اطلاعات توليد شده اعتبار خود را از دست داده و مطالعات هدايت شده تخصصي به شكلي كه در مباني علمي تقسيم كار از آن ياد مي شود، اجبار حرفه اي زيستن را به انسان تحميل مي نمايد. بنابراين تربيت معلماني كه همانند اسفنج، جاذب دانش نبوده و بتوانند دانش آموزاني خلاق، نقاد، جستجوگر، مولد و تحليل گر را پرورش دهند، اهميتي روزافزون يافته است و به عنوان يك ضرورت اساسي در نظام تعليم و تربيت مطرح مي شود.
     بخش قابل توجهي از اهداف مورد نظر به كمك توسعه فعاليت هاي پژوهشي به دست مي آيند. زيرا جهان فردا، جهان انديشه، بنياد است و نه عضله، بنياد. بنابراين به آموزش و پرورش انديشه- بنياد نياز خواهد بود، نه حافظه بنياد (قاسمي پويا، 1374.)
     در اين ميان سوالي اساسي به ذهن خطور مي كند. آيا شيوه فعلي آموزش پژوهش در مراكز تربيت معلم كشورمان، قادر به تامين اهداف مورد نظر در عصر دانايي است؟ آيا سرفصل ها، منبع درسي، ساعات اختصاص يافته به مطالعات پژوهشي جوابگوي نيازهاي معلمان هستند و قادر خواهند بود دانش آموزاني را درافق 1404 با هدف قدرت اول علمي منطقه تربيت كنند؟
    سرفصل درس مقدمات پژوهش، مصوب وزارت علوم بدون بازنگري در حال اجرا است. در حالي كه الگوهاي نگارش مقالات علمي توسط مراجع مربوط به روز اطلاع رساني شده و در قالب هاي گوناگون منتشر مي شوند. اين الگوها به عنوان زبان مشترك اهل قلم مطرح شده و امكان پذيرش يافته هاي پژوهشي را در مجلات تخصصي ايراني و خارجي فراهم مي كنند. طبيعي است كه با استناد به الگوهاي دو دهه قبل نمي توان مقالات را ISI نمود. جديدترين ويرايش راهنماي انتشارات انجمن روانشناسي آمريكا كه مبناي نگارش مقالات علمي در سطح جهان است در سال 1994 انتشار يافته است (سيف، 1375، 17)
    مضافا اينكه بخشي از مناقشات مربوط به چگونگي نگارش كلمات زبان فارسي در سال 1381 و توسط فرهنگستان زبان و ادب فارسي منتشر شد (اژه اي و همكاران، 1382، 7. ) با اين وجود، منابع معرفي شده براي درس مطالعه و پژوهش، بسيار قديمي و بعضا طي دهه 50 چاپ شده اند. دو ساعت كلاس در هفته جوابگوي نيازهاي اين رشته نيست. زيرا فعاليت پژوهشي بيش از آنكه مجموعه اي از دانستني ها باشد، نوعي مهارت به حساب مي آيد كه با استفاده از پيش نيازهايي همچون، توانايي كار رايانه، ترجمه متون اينترنتي، نگارش صحيح و ... به سامان مي رسد. بنابراين هرگز نمي توان طي دو ساعت كلاس هفتگي، اين اهداف را تامين نمود.
     شايد ضرورتي براي فعاليت پژوهشي وجود ندارد. آيا قابليت انجام پژوهش يك ضرورت است؟ اگر هيچ پژوهشي انجام نشود، چه اتفاقي خواهد افتاد؟ پژوهش ها چه كمكي به عرصه علم مي كنند؟ چه كساني از آن بهره مند مي شوند؟ آيا پژوهش نوعي اتلاف انرژي و اعتبارات است؟
    در باب اهميت توجه به پژوهش و آموزش صحيح آن همين اندازه كافي است كه بنا بر نوعي وفاق عقلاني در ميان اهل علم، كميت و كيفيت پژوهش هاي دانشمندان هر كشور را مي توان نمادي ازتوانايي و دانايي آنان تلقي نمود. در گزارشي كه موسسات علمي آمريكا و برخي كشورهاي جنوب شرقي آسيا منتشر كرده اند؛ هيچ يك از دانشگاه هاي كشورمان در رتبه هاي اول تا پانصد قرار نمي گيرند. تعداد مقالات ISI شده و بويژه تعداد استنادهايي كه توسط ساير دانشمندان ذكر مي شود، از مهمترين شاخص هاي رتبه بندي دانشگاه ها محسوب مي شوند (گزارش معاون پژوهشي وزارت علوم، شبكه چهار سيما، آذر 1386.) پيشينه غرورآفرين ايرانيان متكي به دانشمنداني است كه عمر خود را در راه پژوهش وقف كرده اند. رشد كشور مستلزم برخورداري از روحيه پرسشگري و كاوش براي يافتن حقايق و توليد علمي است. اين رشد در علوم تجربي و دانش فني، بويژه طي سال هاي اخير در حوزه پژوهش هاي كاربردي به چشم مي خورد. توليد انواع دارو، شيوه هاي جديد درماني، غني سازي اورانيوم و ... از اين جمله اند. در اين ميان سوالي اساسي مطرح مي شود، چه دلايلي موجب ضعف توليد دانش در زمينه علوم تربيتي مي شوند؟ چگونه مي توان نقش موثري در توليد علم براي حل مشكلات مربوط به قلمرو تعليم و تربيت ايفا نمود و جايگاه مراكز تربيت معلم براي رسيدن به جايگاه قدرت برتر علمي منطقه آسيا در افق 1404، كجاست؟ آيا روش هاي جاري آموزش و پرورش در مراكز تربيت معلم قادر به تامين اهداف مورد نظر هستند؟
    مسئله يابي و جايگاه آن در آموزش پژوهش:
    چنين به نظر مي رسد كه مباني تئوريك و مسئله يابي در آموزش و پژوهش به دانشجو معلمان از استحكام و پختگي لازم برخوردار نيست به همين دليل، پژوهشگر قادر به تحليل مسئله به شكل عميق نبوده، و از آنجايي كه پژوهش، با سطحي نگري ناسازگار است، نتايج آن نيز در بيشتر موارد مفيد و قابل اعتنا نخواهد بود. موضوع يادگيري در هر آموزشي بهتر است به صورت مسئله براي يادگيرنده مطرح شود. معارف فعلي بشر محصول مسائلي است كه گذشتگان با آن روبرو بوده اند و راه حل هاي ارائه شده توسط آنها، امكان تكامل علوم را فراهم نموده است (شريعتمداري به نقل از سراجي، 1385، 29.) چنين به نظر مي رسد كه توجه به مسئله و آموزش هاي مسئله محوري از ضروريات آموزشي در مراكز آموزشي است كه توليد دانش بومي از پيامدهاي آن به حساب مي آيد.
    مهر محمدي در تحليل نشانه هاي بلوغ نظام پژوهشي آموزش و پرورش ايران، اتكا به ژرفانگري و بينش عميق را از دو جهت مورد بررسي قرار مي دهد، اول، ژرف انديشي موضوعي، كه در انتخاب سوژه و اولويت هاي پژوهشي نقش دارد. توجه به اين نكته، موجب پرهيز از انجام پژوهش هاي واكنشي شده و آينده انديشي را سرلوحه حركت خود قرار مي دهد.
    نكته دوم به برخورداري پژوهش از بينش عميق و عنايت ويژه به ژرف انديشي روش شناختي مربوط مي شود. به اعتقاد مهر محمدي توجه افراطي به پژوهش هاي كمي، موجبات كمرنگ شدن مطالعات كيفي را فراهم نموده است. (مهر محمدي، 1384، 9.)
    اين وضعيت، موجبات ناكارآمدي، پژوهش ها را نمايان و چرخه بي توجهي به تصميم گيري مبتني بر پژوهش را تقويت مي كند. هارگريوز (1996) معتقد است كه بخش قابل توجهي از پژوهش هاي آموزشي هر ساله اجرا و هيچ سهم قابل توجهي در توسعه دانش بينادي يا كاربردي ندارند.
     همچنين كيوز (2000) تنزل سطح پژوهش ها به عنوان يك فعاليت اداري را از آسيب هاي جدي اين عرصه مي داند. مورتيمور (2003) نيز تاثير پژوهش بر فعاليت هاي مدرسه را اندك دانسته و فاصله زياد ميان تحقيقات آموزشي و نظام آموزش و پرورش را جدي مي شمارد (به نقل از ساكي، 12، 1384.)
    ساندرس (1981) پژوهش هاي آموزشي را بي اندازه فاقد تئوري و لانگمن و شالمن (2000) پژوهش هاي آموزشي را نيازمند پاسخگويي به سوالات اساسي نظام آموزشي مي دانند (لانگمن و شالمن، 2000، 14.)
    ضعف در مباني تئوريك موجب ارائه مسئله ضعيف شده و نهايتا نتايج حاصله جوابگوي نيازهاي آموزش و پرورش نيستند. بنابراين توجه جدي به مطالعات زيربنايي براي آموزش پژوهش از ملزومات تقويت پژوهش هاي آموزشي محسوب مي شود. از آنجايي كه بعد از صدرالمتالهين نظريه جديد بومي در حوزه فلسفه ارائه نشده؛ بسياري از علوم نيز قادر به تغيير اين شرايط و توليد علم نيستند. به همين دليل، تفكر فلسفي حاكم بر فضاي پژوهشي كشور، مباني علمي مورد نياز خود را از مكاتب غربي به عاريه مي گيرد و بدين ترتيب انديشه جديدي توليد نمي شود. (پژوهش نامه آموزشي، 1384، 12.) مطالعه عميق در متون علمي و پژوهش هاي جديد، عموما در سطوح كارشناسي ارشد و بالاتر رخ مي دهند زيرا سطح انتظارات تحصيلي تكميلي بيش از مراكز تربيت معلم است. از اين رو پژوهش هايي كه در اين مراكز انجام مي شوند؛ عمدتا دچار سطحي نگري شده و از مطالعات تئوريك به شكل عميق آن دور هستند. آموزش و پرورش در شرايطي جوابگوي نيازهاي جامعه خواهد بود كه به دانش جديد، كشفيات و نظريه هاي تازه، اختراعات بديع و روش هاي نوين آموزشي كه محصول فعاليت پژوهشگران است مجهز شود. صاحب نظران، پيشرفت هاي ژاپن پس از جنگ دوم جهاني را مرهون تحقيقات آموزشي مي دانند كه خود مستلزم سرمايه گذاري در زمينه تحقيقات است (آقازاده، مهر محمدي، نادري، به نقل از بختياري، 1384، 9.)
    فرهاد كريمي در تحليل استراتژيك وضعيت پژوهش در نظام آموزش و پرورش مي گويد: «عدم تشخيص و ارزيابي درست از نيازهاي قابل رفع به وسيله پژوهش و خلا، تئوريك در اين بخش موجب روي آوردن به تحقيقات تقليدي براساس ژورنال هاي علمي و بررسي متغيرهاي تصنعي شده است» (كريمي، 1384، 5.)
    همچنين عبداللهي (1384) اثر بخشي و كارآمدي فعاليت هاي پژوهشي در آموزش و پرورش را مستلزم نظام مندي مبتني بر مسئله شناسي مي داند و معتقد است كه شيوه هاي مسئله يابي نيازمند بازنگري هستند. او دلايلي را كه به عنوان چالش هاي اساسي اين حوزه، مطرح مي كند كه عبارتند از: ضعف بدنه كارشناسي، نظام مند نبودن بخش پژوهش و توسعه در آموزش و پرورش، بي توجهي به نظام هاي فراسوي سيستم و توجه محض به درون نظام آموزشي و غفلت از رويدادهاي بين المللي، اين عوامل موجب انحراف مسئله شناسي در پژوهش هاي آموزشي، ايجاد فاصله علمي و فناوري ميان ايران و جهان توسعه يافته شده اند، وي دستگاه آموزش و پرورش را فاقد انسجام لازم براي مسئله شناسي، اولويت بندي، اجرا، نظارت و ارزشيابي و سرانجام كاربست نتايج حاصل از پژوهش هاي در راستاي اثربخشي سازماني مي داند.(عبداللهي، 1384، 4.)
    جمع بندي آراي كارشناسان در حوزه پژوهش هاي آموزشي نشان مي دهد كه فرايند مسئله يابي در آموزش و پرورش با چالش هاي جدي روبروست و محصول آن را مي توان در عناوين پژوهشي كه توسط معلمان انتخاب مي شوند، مشاهده نمود. ضعف تئوريكي و مطالعه ناكافي، مجموعه اي از گزارش هاي پژوهشي فاقد بدعت و كارآيي براي حل مشكلات و پاسخگويي به نيازهاي آموزش و پرورش در كتابخانه ها گردآوري كرده است. فضاي حاكم بر اين پژوهش ها، مراكز تربيت معلم را متاثر نموده و آموزش پژوهش نيز دچار ناكارآمدي شده است. به قسمي كه دستيابي به منابع جديد را محدود و موجب استفاده افراطي از منابع دست دوم- سوم و غير معتبر مي گردد.
     براساس يك بررسي نيازسنجي كه توسط نگارنده و به كمك چك ليست ويژگي هاي لازم براي مقالات پژوهشي روي آثار ارسالي به فراخوان ها و شوراي بررسي آثار و تاليفات آموزش و پرورش در سال هاي 78 -82 انجام شد، 73 درصد مقالات فاقد موضوع مناسب و علمي بودند. عناوين تكراري، مبهم و كلي در ميان اين آثار به وفور مشاهده مي شود. هشت درصد آثار نيز هيچ ارتباطي با آموزش و پرورش نداشته و موضوعات خود را از حوزه هايي چون حقوق و پزشكي به عاريت مي گرفتند.
     علل ضعف مسئله يابي
    پيشتر اشاره شد كه بخش عمده مباني تئوريك حوزه علوم تربيتي در سده هاي اخير و توسط كشورهاي توسعه يافته ساخته شده اند. دستيابي به اين اطلاعات مستلزم برخورداري از امكانات و مهارت هايي براي برقراري ارتباط با منابع است. اين موارد عبارتند از:
    -1 ضعف در به كارگيري رايانه براي دستيابي به اطلاعات
    مطالعات زماني و آقا كثيري (1383) در مدارس اصفهان نشان داده است كه علي رغم صرف هزينه هاي بسيار سنگين براي آموزش مهارت هاي كار با كامپيوتر و شركت 89 درصد معلمان در اين دوره ها، تنها 23 درصد از آنها مهارت هاي مذكور را براي آموزش و پرورش به كار برده اند (زماني، آقا كثيري، 1383.)
    همچنين رجبي (1379) معتقد است كه ضعف معلمان در كار با كامپيوتر موجب عدم استفاده از آن در فرايند ياددهي - يادگيري شده است. روشن است كه سوء استفاده از امكانات رايانه و اينترنت نيز مزيد علت مي شود. در گزارشي كه توسط مجله تايمز منتشر گرديده به سرقت مقالات و گزارش پژوهش توسط دانش آموزان اشاره شده و %58 معلمان اين نكته را به عنوان يك معضل در آموزش پژوهش ذكر كرده اند. شواهد اندكي از شيوع اين معضل در كشور ما نيز ديده مي شود؛ كه در اين صورت و با توجه به حاكميت ارزشيابي نتيجه مدار (عدم بررسي فعاليت هاي پژوهش دانشجويان به شكل مرحله اي و فرايندي) امكان خريد و فروش مقالات وجود دارد.
    -2 ضعف در ترجمه متون انگليسي
    دنياي امروز با حاكميت زبان انگليسي (بويژه پس از جنگ دوم جهاني) در عرصه هاي گوناگون فرهنگي، اجتماعي و ... روبروست. بخش قابل توجهي از مقالات جديد علمي به زبان انگليسي چاپ مي شوند. ارائه چكيده مقالات و انتشارات نمايه ها به زبان انگليسي رايج و تسلط بر اين زبان براي برقراري ارتباط موثر با دنيا بديهي است به قسمي كه مراكز آموزش تحصيلات تكميلي نيز تسلط در حد تافل را براي ورود به دوره دكتري به عنوان پيش شرط قرار داده اند. از سوي ديگر استفاده از نرم افزارها، پست الكترونيك و... نيز مستلزم تسلط نسبي بر زبان انگليسي است. رجبي (1379) نا آشنايي بسياري از معلمان به زبان انگليسي را از عوامل اساسي عدم استفاده از شيوه هاي جديد ياددهي - يادگيري مي داند( به نقل از امام جمعه، 1383)
    -3 كمبود امكانات مورد نياز براي آموزش پژوهش
    رضا ساكي( 1379) از سه نوع نگاه رايج نسبت به پژوهش در آموزش و پرورش سخن مي گويد. وي معتقد است عده اي پژوهش را كاري تجملي مي دانند و پرداخت هزينه هاي آن را در شرايط فعلي جايز نمي دانند. گروهي ديگر پژوهشگران را نظريه پردازاني در برج عاج مي دانند كه با مشكلات آموزش و پرورش آشنا نيستند و دسته سوم در انتظار حل يك روزه كليه مسائل به كمك پژوهش هستند(پژوهش در آموزش و پرورش ، بهمن 1379 ، 11)
    اين نگرش موجب بي توجهي به تجهيز نهادهاي آ موزشي- پژوهشي مانند مراكز تربيت معلم مي شود. كمبود سايت مجهز به اينترنت پرسرعت ،كتاب هاي جديد و معتبر خارجي، مجلات تخصصي و نمايه هاي دوره اي از جمله عوامل محدود كننده آموزش پژوهش در مركز تربيت معلم هستند.
    مطالعات امام جمعه نيز نشان مي هد كه صرفا 5 درصد از معلمان داراي كامپيوتر شخصي در منزل هستند(امام جمعه ، 1383) عده كثيري از معلمان نيز عهده دار مسئوليت هاي زندگي بوده و قادر به استفاده طولاني از سايت مدارس يا مراكز تربيت معلم نيستند.
    -4 فاصله زياد ميان پژوهشگر و مدرسه
    طي سال هاي اخير وزارت علوم اقدام به تاسيس مراكز رشد دانشگاهي نمود . اين مراكز با هدف تلفيق ايده هاي خلاق ، سرمايه وامكانات راه اندازي شده مسير تحقيق و توسعه را تعقيب مي كنند. به اين ترتيب مراكز رشد در حكم انكوباتور عمل كرده خلاقيت دانشجويان جوان خود را به خط توليد و كسب درآمد نزديك مي كنند. اميد به تامين نيازهاي مالي منجر به تقويت روحيه پژوهشگري ، توليد مفيد وكارآفرين مي شود وچرخه اي مولد را شكل مي دهد. محروميت مراكز تربيت معلم از چرخه مذكور،انگيزه هاي دانشجويان خلاق را كاهش مي دهد و روزمرگي را به آنها ارزاني مي دارد. ممنوعيت پژوهش و كسب اطلاعات توسط دانشجويان كارداني نيز مزيد بر علت مي شود تا هيچ تمايلي براي تحمل دشواري هاي بوروكراتيك نداشته و انجام پژوهش هاي غيرمرتبط با مشكلات واقعي مدرسه را ترجيح دهند.
    راهكارهاي پيشنهادي براي بهبود آموزش پژوهش در مراكز تربيت معلم
    -1 تامين تجهيزات وامكانات مورد نياز پژوهشگران از جمله كتاب هاي جديد، مجلات تخصصي، اينترنت پرسرعت ،نمايه ها و چكيده هاي مقالات علمي .
    -2 افزايش ساعات درس زبان انگليسي بويژه ترجمه متون حوزه علوم تربيتي.
    -3 تاكيد بر تقويت مهارت هاي كار با كامپيوتر و نرم افزارهاي مورد نياز در فعاليت هاي پژوهشي .
    -4 تعريف پروژه هاي تحقيقاتي در فضاي واقعي كلاس و مدرسه .
    -5 تاسيس مركز رشد تحقيق و توسعه در مراكز تربيت معلم با هدف كارآ فرين سازي ايده هاي معلمان وحل مشكلات واقعي مدرسه .
    -6 تقويت توان حرفه اي مدرسين درس مطالعه و پژوهش در قالب كارگاه هاي كشوري و با حضور اساتيد وزارت علوم.
    -7 افزايش ساعات درس مطالعه و پژوهش .
    -8 اختصاص لازم براي بررسي دقيق مطالعات دانشجويان و ارائه بازخوردهاي مستمر به آنها توسط مدرس مربوط .
    -9 تقويت بينش علمي براي مواجهه خلاق و منطقي با مسائل در دانشجويان. نظارت مستمر بر كارورزي دانشجويان ازعوامل زمينه ساز نيل به اين اهداف خواهدبود.
    -10 الگودهي به دانشجويان معلمان از طريق جذب اساتيد پژوهشگر براي مراكز تربيت معلم.
    -11 ايجاد تحول اساسي در شيوه هاي تدريس( به كارگيري روش هاي مسئله محور در مراكز تربيت معلم به جاي شيوه هاي سنتي تدريس.)
    به خاطر داشته باشيم كه هدف تعليم و تربيت بايد قادر كردن دانش آموزان به طرح سوال هاي خوب باشد با ائولوفريره، به نقل از مهرمحمدي ، 1386، 51)

    

    جواد ناصح- محمد قربانيان (آموزش و پرورش شهرستان كاشان)



 روزنامه رسالت، شماره 6564 به تاريخ 13/8/87، صفحه 19 (فرهنگي- آموزشي)

منبع:http://www.magiran.com


مطالب مشابه :


چگونگی جذب فارغ‌التحصيلان ارشد براي تدريس در دانشگاهها

چگونگی جذب فارغ‌التحصيلان ارشد براي تدريس در در دانشگاه شرايط باشند و دانشگاه




شرايط و ضوابط پذيرش دانشجو براي دانشگاه فرهنگيان در كنكور 92

و ساير شرايط و ضوابط مندرج در دفترچه شده در دانشگاه به تدريس




دانشگاه معارف اسلامی دانشجو می‌پذيرد

لازم برای تدريس در دانشگاه‌ها، عدم را از جمله شرايط پذيرش دانشجو در اين رشته




شرايط وضوابط ، تاريخ و نحوه‌ ثبت‌ نام‌ در آزمون‌ ورودي‌ تحصيلات‌ تكميلي‌(دوره‌هاي‌ كارشناسي‌ ارشد نا

و يا رشته تدريس شرايط و ضوابط مربوط در دفترچه ثبت نام در دانشگاه مدت 6 ماه از




آگهي پذيرش دانشجو در دورة دكتراي تخصصي (Ph.D) پژوهش هنر براي سال تحصيلي 89_1388 در دانشگاه هنر

داراي هر يك از شرايط درج شده در اين تقاضانامه موظف تدريس خود را در دانشگاه محل




دغدغه پژوهش هاي آموزشي در مراكز تربيت معلم(مقاله)

ضعيف، شرايط تدريس را در حد يك از دانشگاه هاي كشورمان در رتبه آن را در شرايط




برچسب :