تحلیل صرفی عربی و اعراب

 تحلیل صرفی عربی و اعراب(مخصوص دبیرستان و کنکوری ها)

التحلیل الصرفی که به آن تجزیه نیزگفته می شود عبارت است از بررسی یک کلمه جدای ازنقشی که درعبارت دارد ،به عبارت دیگرمی توان گفت تحلیل صرفی مشخصات فردی کلمه است.برای تحلیل صرفی ابتدا باید نوع کلمه رامشخص کرد.اقسام کلمه عبارت است از: اسم ، فعل، حرف .

اسم : کلمه ای دارای معنی مستقل است ولی زمان ندارد. مانند کتاب، علیّ ،مدرسة، الذی، أنت،هؤلاء،جلوس و......

علامت های مخصوص به اسم:      ال : الکتاب، الرجل......،  تنوین: کتابٌ ،رجلاً، بیتٍ ،   مجروربودن : فی بیتِ علیٍّ،   منادی بودن: یاحمید ، یاقدسُ،       مسند الیه بودن : أنتَ مجتهدٌ .( أنتَ، مسندالیه)،     مضاف بودن: باب الصفِّ .

 

فعل: کلمه ای است که دارای معنی مستقل همراه زمان معین است.«کَتَبَ» نوشت ، انجام فعل درزمان گذشته .«یکتبُ» می نویسد ، انجام فعل درزمان حال وآینده .«أُکْتُبْ» بنویس ،انجام فعل درزمان آینده .

علامت های مختص به فعل:       وجود «قد، سَ ، سوف،لَمْ » قبل ازکلمه،       وجود «تاء ساکن» درآخرکلمه : إستخرجتْ، نهضتْ....،   وجود ضمیرهای رفع متحرک درآخرکلمه « نَ ، تَ، تُما،تُم ، تِ ، تُنَّ...، وجود ضمیر«  یاء مخاطبة» درکلمه « تکتبینَ ، أکتُبی»، وجود « نون تأکید» درآخرکلمه « ینصُرَنْ، ینصُرَنَّ».

 

حرف: کلمه ای است که معنی مستقل ندارد. مانند :فی ، مِنْ ،لا، إنَّ ، و.......

 

آشنايي با چند مفهوم و كاربرد آنها

 

1- التحليل الصرفي

منظور از تحليل صرفي بررسي ويژگي هاي فردي كلمه ، جداي از نقشي است كه در عبارت مي پذيرد . براي اين منظور اول بايد نوع كلمه (اسم ، فعل و حرف) مشخص شود .

اسم : كلمه اي است كه معناي مستقل دارد وزمان ندارد. مانند : طالبً عليّ رجل ، انت ، هذا ، الّذين ، ه ، ذهاب ، تعليم ...

 

فعل : كلمه اي است كه داراي معني مستقل همراه زمان معين (گذشته ، حال ، آينده) است . مانند : كتب ، كاتَبَ ، يكتب ، يكاتب ، ترجم، يترجم ، اُكتبْ ، كاتِبْ ، ترجِمْ . . .

 

حرف : كلمه اي است كه معني مستقل ندارد. مانند : ال ، في ، مِن ْ ، الي ، اِنَّ ، لم ، لا ، و ، يا ، الاّ...

 براي تحليل صرفي اسم موارد زير را به ترتيب مي نويسيم :

١- عدد اسم (مفرد ، مثني ، جمع)

٢- جنس اسم (مذكر ، مؤنث)

۳- جامد و مشتق ( مشتقات وصفي : اسم فاعل ، اسم مفعول ، صفت مشبهه ، اسم مبالغه و اسم تفضيل  . مشتقات غير وصفي : اسم زمان ، اسم مكان و اسم آلت )

٤- معرب و مبني ( اسمهاي مبني عبارتند از : ضمير ، اسم اشاره ، اسم موصول ، اسم استفهام ، اسم شرط ، بعضي از ظرفها ( الآن ، متي ، اَينَ ، حيثُ ، أمسِ ، إذا و ...) ، اعداد از ۱۱ (احد عشر تا ۱۹ (تسعة عشر) غير از جزء اول عدد ١٢ ( اثنا ، اثني ، اثنتا ، اثنتي)

نكته ۱ – بعضي از اسمها در موقعيتي خاص مبني مي شوند . مانند مناداي علم و نكره ي مقصوده و اسم لای نفي جنس ، كه بناي آنها در قسمت نحو مطرح مي شود و در واقع بناي اين كلمات عارضي است.

 

نكته ۲ – اسم معرب قابليت گرفتن «ال» و تنوين را دارد و مضاف واقع مي شود.

نكته٣ – مثناي اسمهاي اشاره و موصول معربند.

٥- معرفه و نكره ( اسمهاي معرفه عبارتند از : اسم علم (خاص) ، ضمير ، اسم اشاره ، اسم موصول ، اسم داراي «ال» ، معرّف بالاضافه).

٦- منصرف و ممنوع من الصرف (غير منصرف) معروفترين موارد اسمهاي غير منصرف عبارت است از :

*علم مؤنث ( فاطمة ، مكّة ، حمزة )

* بيشتر اسمهاي علم غير عربي ( فرعون ، يوسف ، بهزاد)

*صفت بر وزن « اَفعَل »  و مؤنث آنها (  اكبر ، اخضر، سوداء)

 

*جمعهاي مكسري كه بعد از الف آنها دو حرف متحرك يا سه حرف ساكن الوسط داشته باشد ( جمع هاي مكسر بر وزن مفاعل و مفاعيل و يا هماهنگ آنها ) مانند : مدارس ، مصابيح ، تلاميذ ، فوائد ، اعاجيب ، تواريخ. . .

*اسم هاي داراي الف و نون زائد (فَعْلان ، فُعْلان) مانند : غضبان ، سلمان  عُثمان...

٧- تقسيم اسم از حيث آخر آن به مقصور ، ممدود ، منقوص و صحيح الآخر اسم مقصور اسمي است كه به الف تنها ختم مي شود ( هدي ، دنيا ، فتي ، مستشفي ... )

اسم منقوص اسمي است كه به ياء ماقبل مكسور ختم مي شود. (قاضي ، ليالي ، متعدِّي ، ايدي)

اسم ممدود اسمي است كه به الف و همزه ختم مي شود. (زهراء ، سماء )

اسم صحيح الآخر اسمي است كه جزء موارد بالا نباشد ( كتاب ، رجل ، طالب ) 

نكته ۱- براي مشخص كردن مذكر و مؤنث اسمهاي جمع و همچنين جامد و مشتق و نوع مشتق آنها به شكل مفردشان توجه مي كنيم.

مثال : ورثة  جمع وارث مذكر و اسم فاعل   

 مدارس : جمع مدرسة مؤنث و مشتق اسم مكان است.

نكته۲- « أيّ » به عنوان اسم استفهام و شرط از اسمهاي معرب است.

 

براي تحليل صرفي فعل به موارد زير اشاره مي كنيم.

۱- زمان (نوع) فعل [ ماضي ، مضارع ، امر]

۲- صيغه ي فعل [غايب ، مخاطب ، متكلم]

۳- ثلاثي مجرد و مزيد و رباعي مجرد و مزيد

٤- معرب و مبني [ از ميان فعلها فقط فعل مضارع معرب است . غير از صيغه هايي كه نون جمع مؤنث داشته باشد و يا نون تأكيد مستقيماً به آنها وصل شده باشد]

٥- لازم ومتعدّي [فعل لازم به مفعول به نيز ندارد ولي فعل متعدي نياز دارد]

٦- معلوم و مجهول

٧- صحيح ومعتل

 

چند نكته :

١- فعل لازم هميشه معلوم است.

٢- فعلهاي به كار رفته در بابهاي «افعال ، تفعيل ، مفاعلة و استفعال» غالباً متعدي هستند)

٣- فعلهاي به كار رفته در بابهاي « تفعّل ، تفاعل و افتعال» غالباً لازمند .

٤- فعلهاي باب «انفعال» هميشه لازم است.

 

براي تحليل صرفي حرف بايد به موارد زير اشاره كنيم :

۱- نوع حرف

- حروف جر : في ، مِن ، الي ، علي ، بـِ ، كـَ ، و ، حتّي ...

- حروف جازمه : لام امر ( لـِ ) ، لای نهي ( لا ) لَم ، لمّا ( اگر بر سر فعل مضارع باشد ) إنْ

- حروف ناصبه : أنْ ، لَنْ ، كَي (لكي) ، إذن ، حتي ، لـِ

-  حروف نفي : ما ، لا

- حروف مشبهة بالفعل : إنَّ ، أنَّ ، كأنَّ ، لكنَّ  ، لَيْت ، لعلّ

- حروف عطف : وَ ، فـَ  ، ثُمَّ ، بَل ، أمْ ، أو ، لا ، حتّي

- حروف ندا : يا ، أيا ، هيا ، أي ، أ ، آ ، وا

- حروف استثنا : إلاّ ...

- حروف استفهام : أَ ، هل

- واو حاليه و ...

۲- عامل و غير عامل ( حرف عامل حرفي است كه در اعراب كلمه ي بعد از خود اثر بگذارد . حروف جر ، جزم ، نصب ، مشبهة بالفعل و لاي نفي جنس عامل و بقيه حروف غير عاملند) .

۳- نوع بناي حرف ( مبني بر ضم – مبني بر فتح – مبني بر كسر – مبني بر سكون)

 

نموذج للتحليل الصرفي

 

 نري أنّ اساليبَ دعوة القرآن يختلف بعضها عن بعض اختلافا كثيراً.

 

نري : فعل مضارع ، للمتكلم مع الغير ، مجرد ثلاثي ، معرب ، متعد ، مبني للمعلوم ، معتل و ناقص

أنّ : حرف من الحروف المشبهة بالفعل ،مشبهة بالفعل ، عامل نصب ، مبني علي الفتح

اساليب : اسم ، جمع التكسير( مفرده أسلوب ) ، مذكر ، جامد ، معرب ، معرف بالاضافة ، ممنوع من الصرف ، صحيح الآخر

دعوة : اسم ، مفرد ، مؤنث ، جامد ، معرب ، معرف بالاضافة ، منصرف ، صحيح الآخر

ال: حرف تعريف ، غير عامل ، مبني علي السكون

القرآن : اسم ، مفرد ، مذكر ، جامد ، معرب ، معرّف بـ «ال» ، منصرف ، صحيح الآخر

يختلف : فعل مضارع ، للغائب، مزيد ثلاثي ، معرب ، لازم ، مبني للمعلوم ، صحيح و سالم

بعض: اسم ، مفرد ، مذكر ، جامد ، معرب ، معرف بالاضافة ، منصرف ، صحيح الآخر

ها : اسم ، ضمير متصل للنصب أو الجر ، للغائبة ، مبني علي السكون ، معرفة

عن : حرف ، عامل جر ، مبني علي السكون

بعض: كما مرّ

اختلافا : اسم ، مفرد ، مذكر ، جامد ، معرب ، نكرة ، منصرف ، صحيح لآخر

كثيرا : اسم ، مفرد ، مذكر ، مشتق (صفة مشبهة) ، معرب ، نكرة ، منصرف ، صحيح لآخر

 

التَّحليل الصَّرفِى  و الإعراب:

تحليل صرفي  همان «تجزيه كردن» و اعراب همان «تركيب كردن» در دستور زبان فارسي است.

دانش آموز: تجزيه و تركيب يعني چه؟

معلم : تجزيه يا  تحليل صرفي  يعني ذكر مشخّصات كلمه بدون توجّه  به موقعيت آن در جمله.

 تركيب يا إعراب يعني ذكر نقش و حالتي كه كلمه در جمله ايفا مي كند.

قبلاً آموخته ايم  كه كلمه سه نوع است:

 

 اسم، فعل و حرف.

حال ببينيم در تجزيه ي هر يك، چه مواردي را بايد ذكر كنيم.

مواردي كه در تجزيه «اسم» ( التحليل الصرفِى ) رعايت مي شود عبارتند از:

 ١- عدد: مفرد، مثنّي  يا جمع است؟

٢- جنس: مذكّر است يا مؤنّث؟

٣- جامد است يا مشتق. اگر مشتق است كدام يك از انواع هفتگانه  است؟

مواردي كه در تجزيه ي « فعل» (التحليل الصرفِى ) رعايت مي شود عبارتند از :

١- ماضي، مضارع يا امر است.

٢- صيغه فعل 

٣- ثلاثي مجرّد است يا مزيد و اگر مزيد است از كدام باب است؟

 

موارد تجزيه ي « حرف» عبارتند از:‌

١- نوع حرف

 ( حرف جر: مِن / فِى / عَنْ/عَلَي/ إلي/بِـ / لِـ )

(حرف تعريف: ال)

(حرف استفهام: هَل، أ)

(حرف نفي: لا ، ما )

( حرف استقبال = سَـ ، سَوفَ)

٢- حرف مورد نظر مبني بر چيست؟

 

در الإعراب يا تركيب ذكر اين موارد لازم است:

١- فاعل و مرفوع       ٢- مبتدا و مرفوع      ٣- خبر و مرفوع ٤- جارّ و مجرور                    ٥ - مجرور به حرف جر٦- فعل و فاعل   ٧- مفعول و منصوب   

٨- ذكرِ اين كه جمله، فعليّه است يا اسميّه .

مثال براي تجزيه و تركيب يا التحليل الصرفِى  و الإعراب.

( أكْتُبُ بِقَلَمٍ.)

 

أكتُبُ: فعلٌ مضارعٌ، لِلْمتكلّم مع الغير، ثلاثى مجرّد، الفعلُ و فاعلُه ضمیر مستتر «أنا » و الجملةُ فِعليةٌ

 

بِـ: حرفُ جرٍّ ، عامل جر ، مبني علی سکون

 

قلمٍ : اسمٌ، مفرد، مذكّر ، جامدٌ ، مجرورٌ بِحرفِ جرّ (بِقلمٍ، جارّ و مجرور)

 

تمرين:

 

عَيِّن الصّحيحَ:

 

 كَتَبَ الطالبُ دَرسَهُ فِى المنزلِ.

 

كَتَبَ:       فعلٌ مضارعٌ، مزيدٌ ثلاثى/ فعلٌ و فاعلُهُ « الطالب»

 

              للغائب، مجرّد ثلاثـﻰ / فعلٌ و الجملةُ فعليةٌ

 

ال:          حرفُ تعريفٍ

 

              حرفُ جَرٍّ

 

طالب:      اسمٌ، مفردٌ، اسم ُ فاعلٍ / مفعول و منصوب

 

               مذكّر ، مشتقّ / فاعل و مرفوع

 

درس:       اسم، مذكّر، صفة مشبهة / مفعول و منصوب

 

               مفرد، مذكّر/ مفعول و منصوب

 

ـهُ:           اسم، للغائب، ضميرٌ متّصل

 

               اسم، للمخاطب، ضمير منفصل

 

فِى :      حرفُ عطفٍ

 

             حرفُ جرٍّ

 

المنزل:     مفرد، مذكّر / مجرور بحرفِ جرّ

 

              اسمٌ مشتقّ ( اسم مكانٍ) / مفعول و منصوب

 

 

تحلیل صرفی حرف

 

برای تحلیل صرفی حرف باید به موارد زیر اشاره کنیم :۱- نوع حرف - حروف جر : فی ، مِن ، الی ، علی ، بـِ ، کـَ ، و ، حتّی ...- حروف جازمه : لام امر ( لـِ ) ، لاء نهی ( لا ) لَم ، لمّا ( اگر بر سر فعل مضارع باشد ) إنْ- حروف ناصبه : أنْ ، لَنْ ، کَی (لکی) ، إذن ، حتی ، لـِ -  حروف نفی : ما ، لا- حروف مشبهة بالفعل : إنَّ ، أنَّ ، کأنَّ ، لکنَّ  ، لَیْت ، لعلّ- حروف عطف : وَ ، فـَ  ، ثُمَّ ، بَل ، أمْ ، أو ، لا ، حتّی- حروف ندا : یا ، أیا ، هیا ، أی ، أ ، آ ، وا- حروف استثنا : إلاّ ...- حروف استفهام : أَ ، هل- واو حالیه و ..

۲- عامل و غیر عامل ( حرف عامل حرفی است که در اعراب کلمه ی بعد از خود اثر بگذارد . حروف جر ، جزم ، نصب ، مشبهة بالفعل و لای نفی جنس عامل و بقیه حروف غیر عاملند) .

۳- نوع بنای حرف ( مبنی بر ضم – مبنی بر فتح – مبنی بر کسر – مبنی بر سکون)

 

 

 

تحلیل صرفی فعل

برای تحلیل صرفی فعل به موارد زیر اشاره می کنیم.١- زمان (نوع) فعل [ ماضی ، مضارع ، امر]۲- صیغه ی فعل [غایب ، مخاطب ، متکلم]۳- ثلاثی مجرد و مزید و رباعی مجرد و مزید٤- معرب و مبنی [ از میان فعلها فقط فعل مضارع معرب است . غیر از صیغه هایی که نون جمع مؤنث داشته باشد و یا نون تأکید مستقیماً به آنها وصل شده باشد ]٥- لازم ومتعدّی [فعل لازم به مفعول به نیز ندارد ولی فعل متعدی نیاز دارد]٦- معلوم و مجهول ٧- صحیح ومعتل .

چند نکته :١- فعل لازم همیشه معلوم است.۲- فعلهای به کار رفته در بابهای «افعال ، تفعیل ، مفاعلة و استفعال» غالباً متعدی هستند۳- فعلهای به کار رفته در بابهای « تفعّل ، تفاعل و افتعال» غالباً لازمند .٤- فعلهای باب «انفعال» همیشه لازم است.

 

 

تحلیل صرفی اسم

برای تحلیل صرفی اسم موارد زیر را به ترتیب می نویسیم :۱- عدد اسم (مفرد ، مثنی ، جمع)    الف)مفرد : که بر یک شخص یا یک شیء دلالت دارد. و این کلمه نشانه خاصّی ندارد. مانند : جبل- ولد - عالم  ب ) مثّنی : که بر دو شخص یا دو شیء دلالت دارد .دو نشانه اش د: ان ِ و َین ِمانند : جبل :جبلان ِ ، جبلین ِ ،شبکه : شبکتان ِ ، شبکتین ِ  ج ) جمع : که بر بیش از دو شخص یا شیء دلالت دارد وبر دو قسمت است: - جمع مکسر که نشانه خاصی ندارد و از اضافه یا کم یا جابه جایی کلمه مفرد به کار می رود. مانند : عالم :عُلماء - شاهد : شهود- جمع سالم که بر دو قسمت است  :

مذکر که دو نشانه دارد  ون َ ، ین َ ؛ مانند : مُعلِّم : مُعَلِّمونَ - مُعَلِّمینَ  ٢- مؤنث که یک نشانه دارد مانند : مُعَلِّمة : مُعلِّمات ٣- جنس اسم (مذکر ، مؤنث) مذکر: که نشانه خاصی ندارد . مؤنث : سه نشانه دارد ۱- ة ( تاء ِ مُدوَّره : تای گرد )مانند : عالم +ة: عالمة - طالب +ة :طالبة۲- ا-ی ( الف مقصوره = الف کوتاه یا تنها )مانند : کُبری - لیلی ۳- اء ( الف ممدوده - الف کشیده )مانند : صحراء- زهراء- عَذراء - در ضمن دوگونه استثنا دارد با عنوان ۱- مؤنث لفظی (که در اصل مذکر است ولی نشانه مؤنث دارد)مانند : معاویه - طلحه ۲- مؤنث معنوی ( در اصل مؤنث است ولی نشانه مؤنث ندارد )مانند : زینب - مریم - شمس - بئر(چاه) - فأس(تبر)  ۳- جامد و مشتق ( مشتقات وصفی : اسم فاعل ، اسم مفعول ، صفت مشبهه ، اسم مبالغه و اسم تفضیل  . مشتقات غیر وصفی : اسم زمان ، اسم مکان و اسم آلت ).

اسم جامد اسمی است که از کلمه ی دیگری ساخته نشده باشد و نوع است ۱- مصدر : بر کار بدون زمان دلالت دارد . مانند : کتابة (نوشتن)- علم(دانستن)                                

 ۲- غیر مصدر : بر کار دلالت ندارد و صرفاً نام یک شخص یا شیء می باشد . مانند : کتاب- دفتر و..........اسم مشتق اسمی است که از فعل ساخته می شود و آن بر هشت قسمت می باشد : ۱- اسم فاعل : بر کننده کاری دلالت دارد مانند : معلّم: یاد دهنده    و به دو صورت ساخته می شود :  

   الف) از فعل مجرد : بر وزن فاعل مانند : کتب:کاتِب- شهد:شاهد  

  ب) از فعل مزید : از فعل مضارع استفاده می شود .به این ترتیب که  حرف فعل مضارع را حذف می کنیم و به جای آن مُ(میم مضموم) قرار می دهیم و حرف یکی به آخر مانده را کسره می دهیم     مانند : یَستَقبلُ: مُستَقبِل    - یَتَعَجّبُ:مُتَعَجِّب ۲- اسم مفعول : بر اسمی اشاره دارد که کار بر آن واقع می شود.مانند :مسئول: کسی که از او سؤال شده .  

 و آن هم بر دو وجه ساخته می شود:   

  الف) از فعل مجرد : بر وزن مفعول  مانند : کتب:مکتوب – شهد:مشهود     ب) از فعل مزید : از فعل مضارع استفاده می شود .به این ترتیب که  حرف فعل مضارع را حذف می کنیم و به جای آن مُ(میم مضموم) قرار می دهیم و حرف یکی به آخر مانده را فتحه می دهیم     مانند : یَستَقبلُ:مُستَقبَل    - یَتَعَجّبُ:مُتَعَجَب ۳- صفت مشبهه: بر صفت ثابت دلالت دارد و همان صفت ساده فارسی را می رساند. و مهمترین وزن آن فعیل است مانند عزیز - وحید - شهید - کریم - سمیع - علیم و .......وزن های دیگری هم وجود دارد مانند : فَعِل(خشن)- فَعل(سَهل)-  فَعلان(غضبان:خشمگین ، سهران:شب زنده دار) ۴- اسم مبالغه : بر بسیاری صفت در شخص دلالت دارد و معمولا بر سه وزن می آید : فعّال(غفّار) - فعّاله(نسّابه:بسیار نسب دار)- فَعول(صبور)۵- اسم تفضیل :یعنی برتری و برای مقایسه دو شیء یا دو شخص دلالت دارد و بر وزن أفعَل است مانند حسنُ اکبرُ مِن حسین ٍ-مریمُ أجملُ مِن فَریبا.و اگر بخواهیم صفت برترین را نشان دهیم برای مذکر از أفعل و برای مؤنث از فُعلی استفاده می کنیم مانند : الله اکبر(خدا بزرگترین است)-زینب الکُبری(زینب بزرگوار)۶و۷ - اسم مکان - اسم زمان : از نامش پیداست که بر جا و وقت دلالت دارد. و هردو بر دو وزن می آیند و از معنی و جای آنها در جمله می فهمیم که بر زمان دلالت دارد یا بر مکان! وزن آنها عبارت است از : مَفعَل(مَطلع : وقت یا جای طلوع)-  مَفعِل(مسجِد:جای سجده کردن)۸- اسم آلت یا ابزار : بر ابزاری اطلاق می شود که در کارها و حرفه های مختلف به کار می رود و بر وزنهای مختلف می آید . مانند : مِفعَل (مِضرَب:راکت بازی)- مِفعَلة (مِکنَسة:جارو)- مِفعال (مِنشار:ارّه)

٤- معرب و مبنی ( اسمهای مبنی عبارتند از : ضمیر ، اسم اشاره ، اسم موصول ، اسم استفهام ، اسم شرط ، بعضی از ظرفها ( الآن ، متی ، اَینَ ، حیثُ أمسِ ، إذا و ...) ، اعداد از ١١ (احد عشر تا ١۹ (تسعة عشر) غیر از جزء اول عدد ١۲ ( اثنا ، اثنی ، اثنتا ، اثنتی)نکته ١ – بعضی از اسمها در موقعیتی خاص مبنی می شوند . مانند منادای علم و نکره ی مقصوده و اسم لاء نفی جنس ، که بنای آنها در قسمت نحو مطرح می شود و در واقع بنای آین کلمات عارضی است.نکته ۲ – اسم معرب قابلیت گرفتن «ال» و تنوین را دارد و مضاف واقع می شود.نکته۳– مثنای اسمهای اشاره و موصول معربند.

معرفه و نکره معرفه (شناخته شده )نکره (نا شناخته)نکره نشانۀ خاصی ندارد. فقط در بعضی موارد تنوین می گیرد . مانند کتابٌولی معرفه بر شش قسمت است : که چهار قسمت آن معرفه اصلی و دوتای آنها مُعَرّف (معرفه شده ) می باشند.١- عَلم : عبارت است از اسم شناخته شده حالا اسم یک شخص  یا یک جای خاص یا یک شیء خاص باشد .مانند : حُسین- اصفهان – رَخش۲- ضمیر : تمام ضمایر چه متصل و چه منفصل ، چه مرفوع یا منصوب باشند چه مجرور همگی معرفه و شناخته شده هستند.۳- اشاره : اسمهای اشاره مانند هذا – اولئک – تلک و........٤- موصول : اسمهای موصول عام  مانند الذی – الّذین و خاص مانند مَن و ما معرفه به حساب می آیند.٥- مُعَرّف به ال : هر اسمی که ال دارد معرفه است . کتاب:نکره – الکتاب : معرفه٦- مُعَرّف به إضافه : هر اسمی که نکره باشد ولی برای یک اسم معرفه مضاف واقع شود ، معرفه می شود. مانند : کتاب: نکره -  علی:معرفه – کتاب +علی : کتاب علی .

در اینجا کتاب با اضافه شدن به علی معرفه شد و  آن هم از نوع معرّف به اضافه.به قول قدیمیها :

معارف شش بوَد مُضمَر      اضافه  عَلم موصول ذو اللام و اشاره

٦- منصرف و ممنوع من الصرف (غیر منصرف) معروفترین موارد اسمهای غیر منصرف عبارت است از : *علم مؤنث ( فاطمة ، مکّة ، حمزة ).

* بیشتر اسمهای علم غیر عربی ( فرعون ، یوسف ، بهزاد).

*صفت بر وزن « اَفعَل »  و مؤنث آنها (  اکبر ، اخضر، سوداء) .

*جمعهای مکسری که بعد از الف آنها دو حرف متحرک یا سه حرف ساکن الوسط داشته باشد ( جمع های مکسر بر وزن مفاعل و مفاعیل و یا هماهنگ آنها ) مانند : مدارس ، مصابیح ، تلامیذ ، فوائد ، اعاجیب ، تواریخ. . . .

*اسم های دارای الف و نون زائد (فَعْلان ، فُعْلان) مانند : غضبان ، سلمان  عُثمان...٧- تقسیم اسم از حیث آخر آن به مقصور ، ممدود ، منقوص و صحیح الآخر اسم مقصور اسمی است که به الف تنها ختم می شود ( هدی ، دنیا ، فتی ، مستشفی ... )اسم منقوص اسمی است که به یاء ماقبل مکسور ختم می شود. (قاضی ، لیالی ، متعدِّی ، ایدی) اسم ممدود اسمی است که به الف و همزه ختم می شود. (زهراء ، سماء )اسم صحیح الآخر اسمی است که جزء موارد بالا نباشد ( کتاب ، رجل ، طالب ).

  نکته ۱- برای مشخص کردن مذکر و مؤنث اسمهای جمع و همچنین جامد و مشتق و نوع مشتق آنها به شکل مفردشان توجه می کنیم. مثال : ورثة  جمع وارث مذکر و اسم فاعل   ؛  مدارس : جمع مدرسة مؤنث و مشتق اسم مکان است.

نکته٢.« أیّ » به عنوان اسم استفهام و شرط از اسمهای معرب است.

 

إعداد : کوثر تباسیدة تلمیذة من مدرسة : « فضیلت »


مطالب مشابه :


منابع مطالعات امام حسین (ع) ، محرم ، عاشورا و عزاداری

کتاب نمای صرفی - منابع مطالعات امام حسین (ع) ، محرم ، عاشورا و عزاداری - راهنمای دستیابی به




تحلیل صرفی عربی و اعراب

مطلب و میلاد علی پور - تحلیل صرفی عربی و اعراب - گالری عکس های شهر حُسین- اصفهان




بروشور تحلیل صرفی

تدریس عربی - بروشور تحلیل صرفی کارمند : نام حسین-نام خانوادگی شریفی- رنگ مو قهوه ای-قد 78




گروه اسمی 1

نوشته شده توسط حسین صرفی در 20:21 | لینک




قواعد ترکیب

نوشته شده توسط حسین صرفی در 20:16 | لینک




طنزیم

آینه ی صدا - طنزیم - مقالات فارسی، نقد ادبی ، درس زبان و ادبیات فارسی ، معرّفی کتاب، داستان




گروه اسمی 2

نوشته شده توسط حسین صرفی در 20:19 | لینک




گروه اسمی 3

نوشته شده توسط حسین صرفی در 20:17 | لینک




برچسب :