معماري سازمانی چيست؟

سرفصل مطالب:
الف: معماری سازماني
ب: چارچوب هاي معماری سازماني
ج: معماری سازماني سرويس گرا


الف: معماری سازماني
معماري چيست
"معماري " واژه ناشناخته اي نيست، لااقل براي مهندسان و آشنايان به رشته هاي مهندسي، كلمه معماري يادآور يك طرح و ديد همه جانبه و كلان بر ساختار و رفتار موجوديتي است كه داراي خواصي چون پيچيدگي و پويائي بوده و تهيه و نگهداشت آن مستلزم داشتن توجه ويژه اي به جامعيت، يكپارچگي، انعطاف پذيري و تعامل پذيري است. واژه معماري بيشتر در رشته هاي مرتبط با علوم ساختماني شنيده مي‌شود، آنجا كه "معمار " با نگاهي جامع به كليه عوامل تاثيرگذار بر بنا و با بهره‌مندي از بهترين تجارب گذشته، طرحي از چگونگي ساخت عمارت با استفاده از قطعات سازنده اوليه ترسيم مي‌كند، علاوه بر اين معمار در تمامي ‌طول مراحل طراحي و ساخت نيز حضور داشته و همه جوانب را تحت كنترل خود دارد.
در حوزه كاري فناوري اطلاعات و ارتباطات نيز ابتدا اين مفهوم در محدوده سخت افزار اهميت پيدا كرد، زمانيكه موضوع استفاده مجدد از قطعات از پيش ساخته شده مورد توجه واقع شد و اين سئوال كه با چه تركيب و تلفيقي از عناصر موجود مي‌توان سيستم جديد را طراحي نمود، موضوع معماري نيز به عنوان يكي از موضوعات مهم در حوزه سخت افزار مطرح گرديد. اين مبحث به تدريج در ساير حوزه هاي فناوري اطلاعات و ارتباطات نيز وارد شد و هر جايي كه نياز بود كه ساختار و رفتار بطور توأم مد نظر قرار گيرند، معماري مورد توجه قرار گرفت. براي تعريف دقيق و استاندارد "معماري" مي توان به استاندارد IEEE 1471 اشاره نمود: "ساختار بنيادي يك سيستم محاط شده توسط مولفه هايش و روابط بين آنها با هم و محيط كه توسط قوانين و رهنمودهایی براي طراحي و تكامل پشتيباني مي شود."

بطور خلاصه مي‌توان گفت تجربه ساير رشته هاي علوم و مهندسي ثابت كرده است كه عواملي نظير ابعاد، پيچيدگي، قابليت گسترش و نيازمنديهاي خاص، مهمترين پارامترهاي تصميم گيري در رابطه با لزوم هر نوع معمارّي به حساب مي‌آيند . به عبارت ديگر هر جا كه نياز به طراحي موجوديت يا سيستمي‌باشد كه ابعاد يا پيچيدگي آن از يك حد معيني فراتر رفته، يا نيازمنديهاي خاصي را تحميل نمايد، نگرش ويژه و همه جانبه اي را نياز خواهد داشت كه در اصطلاح به آن « معماري » گفته مي‌شود. معماري تركيبي است از علم، هنر و تجربه كه در رشته هائي نظير ساختمان داراي قدمتي چند هزارساله است.

معماري سازماني
يك سازمان عبارتست از مجموعه هائي كه داراي محدوده كاري متنوع و توزيع شده باشند و تحقق ماموريت از پيش تعريف شده اي را دنبال نمايند. در اين صورت سازمان شامل منابع متعددي نظير نيروي انساني، تشكيلات مرتبط و فناوري است كه مي‌بايست اين امور را هماهنگ كرده و اطلاعات مشترك جهت تحقق ماموريت هاي مشترك را منتشر نمايد. زكمن، "معماري سازمانی " را بصورت زير تعريف نموده است:
مجموعه اي از ارائه هاي توصيفي (مدل ها) در ارتباط با تشريح يك سازمان چندان كه بتواند منطبق بر نيازمندي هاي مديريت (كيفيت)، توليد شده باشد و در دورة حيات مفيدش قابل نگهداشت باشد(تغييركند).

لزوم معماري سازماني را مي‌توان در ظهور سازمانهاي بزرگ، نياز به طراحي و توسعة سيستمهاي اطلاعاتي پيچيده، ظهور سيستمهاي اطلاعاتي با منظورهاي خاص و اهميت انعطاف پذيري سازمانها در برابر فشارهاي بيروني نظير تغيير كسب و كار، تغيير مأموريتها و ساختارهاي سازماني و تغييرات سريع فناوري ارزيابي كرد.
تعريف معماري سازماني در طول سالهاي اخير دچار تغيير و تكامل شده است. قانون دولت الكترونيك امريكا در سال 2002 معناي معماري سازماني را اينگونه تشريح مي كند:
    - يك پايگاه از اطلاعات راهبردي كه ماموريت را تعيين مي كند
    - اطلاعاتي كه براي انجام ماموريت لازم است
    - فناوری هایی كه براي انجام ماموريت مورد احتياج است
    - فرآیندهاي انتقالي كه براي پياده سازي فناوری هاي جديد در پاسخگویی به تغيير نيازها لازم است و شامل سه قسمت كليدي مي شود:
    - معماري موجود
    - معماري مطلوب
    - يك برنامه انتقالي
راهنماي كاربردي معماري سازماني فدرال نيز از همين تعريف استفاده كرده، مضاف بر اينكه معماري را اينگونه تشريح كرده است: "ساختار مولفه ها، روابط بين آنها و قوانين و راهنمائي هائي كه حاكم بر روند طراحي و تكامل آنها مي باشد"
امروزه برداشت حداقلي بر روي كليات معماري سازماني وجود دارد به اين گونه كه معماري سازماني شامل مدل هاي كسب و كار، فرآیندها ، داده ها، سيستم هاي پشتيباني كننده حرفه و همچنين زيرساختارهاي فناوری براي هر دوي معماري موجود و مطلوب تعريف مي شود، همچنين در معماري سازماني نياز به استانداردها، ملاحظات امنيتي و يك طرح انتقال مي باشد.

انواع معماري سازماني
براي معماري سازماني فقط يك تعريف مشخص وجود ندارد، يكي از دلايل اين امر برداشت هاي مختلفي است كه از اين مفهوم شده است. سه گروه عمده با مقوله معماري سازماني سروكار دارند و بنابراين بايد سه دسته تعريف متفاوت براي معماري سازماني ارائه داد، هر تعريف شامل اهداف، دلايل و ديدگاهها و ذينفعان خاص خود است.

معماري سازماني با محوريت فناوري اطلاعات
در اين مورد هدف از معماري سازماني همراستا نمودن فناوري اطلاعات با كسب و كار جهت بهبود كارائي و بازدهي است. تاكيد اين رهيافت بر لايه هاي پائين بوده و يكپارچگي سيستم هاي اطلاعاتي و موثر بودن زيرساخت هاي فناوري مورد هدف است، بدين ترتيب با سازماندهي منظم فناوري اطلاعات، كارائي بهبود يافته و هزينه هاي سازمان كاهش مي پذیرد. معماري حرفه در حد مدلسازي فرآیندها و نيازهاي اطلاعاتي انجام مي شود تا سيستم هاي اطلاعاتي با توجه به اين نيازها طراحي يا تكميل شوند. اكثر پروژه هاي معماري سازماني از اين جنس هستند و معمولا توسط اداره(معاونت) فناوري اطلاعات سازمان ها مديريت و اجرا مي شوند.
اين رهيافت معمولا با ساختاري چند لايه از زير معماريهاي حرفه، اطلاعات، سيستم، داده و فناوری نمايش داده مي شود. هر لايه نيازهاي خود را به لايه پائين تر منتقل مي كند و از طرفي ديگر مسئول برآورده سازي نيازهاي لايه هاي بالاتر خود است. لايه هاي بالائي مستقيما با اهداف و ماموريت سازمان در ارتباط بوده و به دنبال برآورده سازي رضايت ذينفعان هستند درحاليكه لايه هاي پائين تر پشتيباني كننده لايه هاي بالائي از طريق فناوري اطلاعات هستند.
توجه اصلي اين رهيافت بر معماري سيستم هاي اطلاعاتي و زيرساخت هاي فناوری است، به كسب وكار در حد شناسائي نيازها و انتقال آنها به لايه هاي پائين تر توجه مي شود و خبري از مهندسي مجدد فرآیندها نيست.
معماري سازماني فرآیند محور
اين نوع معماري سازماني با هدف مديريت و بهبود فرآیندها صورت مي پذيرد، اهداف حرفه با رويكردي بالا به پائين به عمليات و فعاليت ها نگاشت مي شود تا نهايتا كليه فرآیندهاي حرفه به روشي كه گفته خواهد شد، سازماندهي شوند، اين نوع پروژه هاي معماري سازماني توسط مديران ارشد حرفه اجرا شده و زير نظر مستقيم رياست سازمان مي باشند.
    - ابتدا فرآیندها بهينه سازي مي شوند و سپس هر فعاليت به يك نقش يا سيستم اطلاعاتي اختصاص داده مي شود. بهينه سازي فرآیندها بدون در نظر گرفتن فناوري اطلاعات انجام مي شود، اما نتيجه كار در مرحله بعد به فناوري اطلاعات سازمان متصل مي شود.
    - فرآیندها طراحي مجدد مي شوند تا حداكثر استفاده از قابليت هاي انساني و ماشيني محقق شود.
    - در سطح فناوري اطلاعات طراحي يا پياده سازي انجام نمي شود، بلكه از امكانات موجود در جهت بهره وري حداكثري استفاده مي شود.
فرآیندهاي موجود درهر سازمان را مي توان به سه دسته كلان تقسيم بندي نمود:
    - فرآیندهاي توليدي(اوليه): اين فرآیندها محصول يا خدمات سازمان را براي مشتريان ارائه مي كنند.
    - فرآیندهاي پشتيباني: پشتيباني كننده فرآیندهاي نوع اول هستند و هدف آنها تهيه منابع و مواد مورد نياز براي توليد(ارائه خدمت) است.
    - فرآیندهاي مديريتي: هدايت كننده و هماهنگ كننده فرآیندهاي توليدي و پشتيبان هستند، اهداف و شرايط را در نظر مي گيرند و به دنبال جلب رضايت مشتري و محقق نمودن اهداف سازمان هستند.
هر سه دسته اين فرآیندها در حوزه معماري سازماني فرآيند محور قرار دارند.
معماري سازماني دولت محور
در اين رهيافت كه مخصوص سازمانهاي ستادي است، هماهنگي و هدايت بين اجزاء و حوزه هائي كه خود نوعي سازمان محسوب مي شوند، مورد توجه است. دربحث مديريت سازماني و به هنگام مواجهه با پيچيدگي دو راهبرد كلان مورد توجه معماران قرار دارد، اول مديريت و كنترل يكپارچه و مركزي سازمان در حوزه هاي مختلف است كه بصورت جامع و متمركز انجام مي شود و دوم تقسيم سازمان به زير مجموعه هائي است كه هر كدام داراي مديريت مخصوص خود بوده ولي هماهنگي هاي بين اين مجموعه ها بصورت فدرالي و ستادي انجام مي شود، معماري سازماني دولت محور بر پايه اين راهبرد است.
در اين روش همانطور كه گفته شده سازمان به اجزائي با نام حوزه هاي كسب و كار تقسيم مي شود، هر حوزه تصميم گيريها و مديريت داخلي خود را داراست، درحاليكه اهداف سازمان و وظايف كلي توسط ستاد هماهنگ و مديريت مي شود. هر حوزه به دنبال افزايش كارائي و بهره وري در بخش خود بوده و مي توان آن را نوعي سازمان كوچك در نظر گرفت، مجموعه اين حوزه ها با همديگر تشكيل سازمان مركزي را داده كه وظيفه نظارت و همراستا نمودن حوزه ها را بعهده دارد.
دراين نوع معماري فعاليت هاي داخلي هر حوزه كنترل و مديريت نمي شود بلكه نتيجه و ما حصل اين فعاليت ها در قالب شاخص هاي كارائي و جهت گيريهاي رقابتي با ديگر حوزه ها هماهنگ و همراستا مي شود، لذا مديريت و بهبود فرآیندهاي داخلي هر حوزه يا طراحي و يكپارچه سازي سيستمهاي اطلاعاتي خارج از موضوع معماري سازماني دولت محور بوده و مربوط به معماري داخلي هر حوزه مي شود.
مجموعه عناصري كه در اين رهيافت مورد توجه هستند به اين قرار مي باشد:
    - ماموريت سازمان
    - راهبردهاي سازمان
    - فروش و داد و ستد
    - رقباي تجاري
    - محصولات و سرويسها
    - منابع كليدي
    - روش هاي عملياتي
    - مشتريان
    - محيط
    - ذينفعان
 

ضرورت و نتايج معماري سازماني
جان زكمن انگيزه اصلي خود از ارائه معماري سازماني را "حل مشكل مربوط به پيچيدگي سيستم هاي اطلاعاتي و بهبود مديريت بر آن" مي داند. وي پيچيدگي را نه فقط از جنبه بزرگ شدن سيستم ها بلكه مربوط به عوامل متعددي نظير توزيع شدگي جغرافيائي سيستم ها، نياز به تغييرات سريع سيستم ها به دليل رشد سريع بازار تجارت، نيازمنديهاي خاص و كليدي شدن جايگاه فناوري اطلاعات در سازمانها مي داند.
امروزه فوايد و دلايل استفاده از معماري سازماني را شامل اين موارد مي دانند:
    - كاهش هزينه هاي فناوري اطلاعات
    - كاهش هزينه مديريت پيچيدگي ها
    - حذف افزونگي
    - گسترش سيستم هاي فناوري اطلاعات
    - پاسخ به نرخ تغييرات حرفه
    - نياز به اشتراك گذاري اطلاعات
    - برون سپاري
    - دلايل مربوط به شرايط آينده
مهمترين نتايج معماري سازماني را بايد بهبود روشها و فرآیندها در ماموريت هاي سازماني، ايجاد نظامي يكدست و قابل مقايسه در توصيف سيستم ها و يكپارچگي دانست.


ب: چارچوب هاي معماری سازماني
چارچوب چيست
بطور كلي "چارچوب" وسيله اي براي طبقه بندي اشياء است و از آنجاكه موضوع ما مربوط به سازمان است، اشياء مورد نظر نيز توصيفاتي از جنبه ها و حوزه هاي سازمان هستند. اين توصيفات(مدل ها) توسط هر فردي كه به آنها احتياج داشته باشد، قابل استفاده است به شرطي كه اجازه دسترسي به آنها را داشته باشد. تهيه كننده چنين توصيفاتي، متخصصان در زمينه مربوط به آن مدل هستند. مي‌توان سازمان را به ساختمانی تشبيه كرد، اگر ساخت يك ملك را به عنوان مثال در نظر بگيريم، مالك آنچه را در ذهن خود دارد (توصيف كلي از شكل و خصوصيات ساختمان) به معمار ساختمان مي‌گويد تا اين توصيفات را بصورت "اشكال و نقشه هاي" ساختماني درآورد. حال تصورات مالك از ساختمان به گونه اي تبديل شده كه قابل ساخت توسط سازنده مي‌باشد، به اين ترتيب فرآیند معماري ساختماني منجر به توليد ساختمان مي‌شود.
براي هر سازمان حداقل دو چارچوب وجود دارد، يكي چارچوبي از مدل هاي پايه كه توصيف كننده "وضعيت فعلي " سازمان است و به آن چارچوب معماري موجود گويند و ديگري كه "وضعيت آينده "(پس از اعمال معماري سازماني) را مشخص مي‌كند و آن را چارچوب معماري مطلوب مي‌نامند. نكته مهم اين است كه اگر از "مدل هاي پايه " براي توصيف يك سازمان استفاده شود، تا زمانيكه تغييري در حرفه سازمان بوجود نيامده، نيازي به تغيير مدل ها نيست.

چارچوب زكمن
چارچوب معماري زکمن که به نوعي جدول مندليف مدل هاي معماري به حساب مي‌آيد، چارچوب مرجعي است که شش جنبه اطلاعات، فرآیند ها، مکانها، افراد، رويدادها و اهداف را تحت پوشش قرار مي‌دهد. چارچوب زکمن نقشي کليدي در ايجاد چارچوبهاي ديگر، مانند "چارچوب معماري فدرال" داشته است. جان زکمن، ارائه کننده چارچوب فوق، كه از پيشكسوتان "معماري سازماني"به حساب آمده و امروزه او را بعنوان پدر اين علم مي‌دانند، معماري سازماني را ضرورتي غيرقابل اجتناب براي سازمانهاي بزرگ مي‌داند.
چارچوب زکمن، يک چارچوب جامع و عمومي است که با ويژگي هاي انعطاف پذيرخود در حوزه هاي کاربردي زيادي قابل استفاده است. اين چارچوب يک مدل پايه براي توسعه متدولوژی برنامه ریزی معماری سازمانی درسال 1992 بود و مجموعه این دو خود بوجود آورنده چارچوب هاي فدرال (1999) و به دنبال آن چارچوب خزانه داری (2000) مي باشند.
اگرچه امروزه چارچوب زكمن قدري قديمي شده و مطابق با نيازهاي روز نمي باشد اما هنوز به عنوان مرجع و منبعي براي معماري سازماني به حساب مي آيد، بدين صورت كه مفاهيم و چارچوبهاي جديد كه با توجه به نيازهاي روز و دانش جديد توسعه يافته اند، ايده هاي اوليه خود را از اين چارچوب مادر گرفته و آن را مطابق نيازها و شرايط خاص خود شكل داده اند.
امروزه جان زكمن معتقد است چارچوب وي نقش "يك ابزار تفكر" را بازي مي كند، بطوريكه به معماران و مديريان كمك مي كند حوزه ها و جنبه ها را جداسازي و مرتب كنند. چارچوب معماري زكمن تاثير مستقيمي بر اكثر چارچوب هاي بعدي و مفاهيم معماري داشته است.
نقاط مثبت چارچوب زكمن:
    - فراگيري و كار با آن ساده است.
    - جامع و هم جانبه است، همه ديدگاه ها و جنبه ها را پوشش مي دهد
    - مبتني بر مجموعه اي از توصيفات پايه با نام مدل هاي معماري است
كمبودهاي چارچوب زكمن:
    - بحثي در خصوص امنيت نشده است، زكمن تنها يك يادداشت در اين مورد نوشته و شرحي در اين خصوص وجود ندارد.
    - بحثي در خصوص استانداردها، قوانين و راهبرد هاي انتقال انجام نشده. ستون انگيزه را شايد بتوان با برنامه هاي انتقالي و نگاه راهبردي به نوعي تركيب كرد.
    - برخي ستونها مانند زمان و انگيزه به اندازه ديگر ستونها كاربرد و استفاده ندارند
    - چارچوب دارای متدولوژي و ابزار مشخصی نیست.
    - چگونگي همراستا نمودن فناوري اطلاعات با كسب و كار مشخص نشده است.
    - عدم توجه به ارتباط بين جنبه ها با يكديگر، موضوعي كه بعدها با معرفي ماتريس هاي نگاشتي بين عناصر ستون ها با يكديگر توسط روش هاي معماري مورد توجه قرار گرفت.
    - چارچوب (و مدل ها) فاقد قانون هستند.

چارچوب C4ISR
با وجود اينكه در اكثر متون به چارچوب زكمن به عنوان اولین چارچوب معماري سامانه هاي اطلاعاتي اشاره مي‌شود، ولي بايد گفت كه تلاشي كه در وزارت دفاع آمريكا در جهت معماري سامانه هاي اطلاعاتي و ارتباطاتي صورت گرفت، مستقل از چارچوب زكمن و مسائل مطرح شده در آن بود. C4ISR كه در ابتدا براي معماري سامانه هاي ارتباطي و اطلاعاتي در صحنة عمليات نظامي‌تدوين شده بود، رفته رفته جاي خود را به عنوان يك راه حل ممتاز براي پرداختن به معماري در حوزه هاي ديگر نيز باز كرد. چارچوب C4ISR بر خلاف زكمن كه شامل شش ديدگاه مي‌شد از سه ديدگاه تشكيل شده كه با هم تفاوت عمده دارند. اين سه ديدگاه عبارتند از :
    - ديدگاه عملياتي : اين ديدگاه توصيف كننده وظايف و عملكردهاي گره هاي عملياتي و گردش اطلاعات بين اين گره ها در جهت انجام عمليات نظامي‌است. با استفاده از نمادهاي گرافيكي مي‌توان گره ها و عناصر عملياتي، چگونگي انجام و پشتيباني عمليات، نحوه گردش و تبادل اطلاعات بين گره ها را مشخص نمود.
    - ديدگاه سيستمي : اين ديدگاه توصيف كننده سيستمهاي اطلاعاتي و چگونگي ارتباط بين آنها در جهت انجام يا پشتيباني يك عمليات نظامي‌است. آنچه كه نشان دهنده نقش فناوري در كمك به انجام بهتر ماموريتهاي نظامي‌بوده، در اينجا توصيف مي‌شود. از ديدگاه عملياتي كه به ديدگاه سيستمي‌وارد شويم، گره هاي عملياتي با سيستم هاي اطلاعاتي و فواصل با خطوط انتقال اطلاعات جايگزين مي‌شوند.
    - ديدگاه تكنيكي : اين ديدگاه توصيف كننده قوانين، مشخصات و ملزومات تعيين شده براي هر سيستم در جهت نيل به اهداف و وظايف تعريف شده آن است. در حقيقت هدف از اين ديدگاه، تضمين تطابق در عملكرد سيستم ها با انتظارات خواسته شده از آنهاست.

چارچوب FEAF
در سال 1996 قانوني موسوم به كلينگر كوهن در كنگره آمريكا به تصويب رسيد كه مطابق آن، همه وزارتخانه ها و سازمانهاي فدرال آمريكا ملزم شدند معماري فناوري اطلاعات خود را ايجاد كنند. مسئوليت تدوين، اصلاح و اجراي معماري فناوري اطلاعات يكپارچه در هر سازمان بر عهده مدير ارشد اطلاعاتي آن سازمان قرار گرفت. در سال 1998 بر اساس همين قانون شوراي مديران ارشد اطلاعاتي موظف شدند كه جهت توسعه، پشتيباني و تسهيل پياده سازي معماري اطلاعات سيستمهاي دولتي، راهكار واحدي را ارائه دهد. چارچوب معماري سازمان فدرال در سپتامبر سال 1999 توسط شوراي مديران ارشد اطلاعاتي دولت ايالات متحده آمريكا تهيه و تنظيم شد.
اين چارچوب از 4 سطح و 8 مولفه تشكيل شده است، در سطوح بالا طرح ها و راهبردهاي كلان مطرح مي‌شود درحاليكه هر چه به سمت سطوح پائين تر حركت مي‌كنيم با طرح ها و مشخصات جزئي تر برخورد مي‌كنيم تا سرانجام در سطح 4 به ماتريس محصولات FEAF برمي‌خوريم كه همان چارچوب اوليه زكمن است(اين ماتريس شامل سه جنبه داده، فرآیند و مكان است كه در پنج ديدگاه برنامه ريز، مالك، صاحب، سازنده و پيمانكار طبقه بندي شده است).
FEAFبرخلاف زكمن تنها به معرفي چارچوب و محصولات نمي‌پردازد، بلكه روش و چگونگي برپاسازي معماري را نيز مشخص مي‌كند. در مستندات FEAF ، از متدولوژي "برنامه ريزي معماري سازماني " آقاي اسپيواك به عنوان راهنماي انجام معماري، نامبرده شده است.
نقاط ضعف چارچوب فدرال:
    - اگرچه چارچوب فدرال از استانداردها و طرح هاي انتقالي به عنوان بخشي از معماري بهره برده است ولي مشخص نكرده كه اين استانداردها چگونه مي بايست سازماندهي و بكار برده شوند.
    - در مورد طرح انتقالي هيچ راهنمائي ارائه نشده است
    - اگرچه در مستندات چارچوب فدرال نياز به مخزن مدل ها مطرح شده ولي توضيح يا پيشنهادي داده نشده است.
    - راهنمائي درخصوص امنيت وجود ندارد.
    - چارچوب معماري سازماني فدرال به عنوان "راهنما" براي سازمانهاي فدرال ارائه شده و جنبه "اجباري" ندارد.
نقاط قوت چارچوب فدرال :
اين چارچوب گامي مهم در راستاي تعريف عناصر و اجزاء معماري سازماني است. برخلاف زكمن كه تنها به خود چارچوب محصولات و مدل ها مي پردازد در اينجا به اهداف راهبردي و نيازهاي گذار(تحول) نيز پرداخته شده است. از متدولوژي برنامه ريزي معماري سازماني اسپيواك به عنوان روش برپاسازي نام برده شده و لايه هاي معماري تشريح شده اند.

چارچوب DODAF
ريشه اين چارچوب به C4ISR باز مي گردد كه در سال 1996 منتشر شد، توسعه C4ISR با هدف ايجاد توصيفات و مدل هاي كامل و تعامل پذير معماري براي سيستم هاي پيچيده نظامي يا سيستمي از سيستمهاي تعامل پذير انجام پذيرفت. مدل هاي معرفي شده در DODAF زيادتر از نياز اكثر سازمانها بوده و معمولا هر سازماني بنا به نيازها و شرايط خاص خود از تعدادي از اين مدل هاي معماري استفاده مي كند.

چارچوب TEAF
چارچوب خزانه داري بر اساس چارچوب هاي زكمن، فدرال و C4ISR ساخته شده و تحت عنوان راهنمائي بر معماري وزارت خزانه داري و ادارات آن در سال 2000 ارائه شد. چارچوب معماري سازماني خزانه داري تركيبي است از چارچوب معماري فدرال با چارچوب C4ISR كه محصولات آن شباهت زيادي به محصولات C4ISR دارند اگرچه چارچوب و ماتريس محصولات آن بيشتر شبيه چارچوب فدرال است.
برنامه راهبردي فناوري اطلاعات وزارتخانه خزانه داري ايالات متحده بر پايه هدفي است مبني بر " بسط ، نگهداشت و تهيه راهنماي پياده سازي معماري فناوري اطلاعات براي اين وزارتخانه". در راستاي اين برنامه، در ژوئيه 2000 ، وزارت خزانه داري آمريكا، چارچوب مرجع معماري خود به نام TEAF را تعريف نمود. هدف اين چارچوب عبارتست از:
    - هدايت ادارات و بخش هاي مختلف خزانه داري براي توليد معماري سيستمهاي اطلاعاتي
    - ارائه مفاهيم، قوانين، فناوري و استانداردهاي يكپارچه و مشترك براي توليد سيستم هاي وزارت خزانه داري
    - ارائه قالبي استاندارد براي توصيف معماري سازماني.
ماتريس TEAF كه جهت تدوين يك ساختار ساده و يكسان براي كل چارچوب استفاده مي‌شود، شامل 4 جنبه (عملكرد، اطلاعات، سازمان و زيربنا) به عنوان ستون و 4 ديدگاه (برنامه ريز، مالك، طراح و سازنده) به عنوان سطرهاي ماتريس مي‌باشد. نقطه قابل توجه در اين چارچوب را بايد استفاده از بهترين تجارب موفق دانست بطوريكه ماتريس محصولات اين چارچوب با چارچوب مرجع زكمن و FEAF همخواني دارد. محصولات كاري كه طي فرآیند معماري، توليد و توسعه مي‌يابند بايد مورد اولويت بندي قرار گيرند. محصولات كاري پايه كه براي هر سازمان مهم هستند، به عنوان محصولات كاري "ضروري" شناخته مي‌شوند ومحصولات كاري ديگري كه ممكن است در بعضي سازمانها لازم شوند، محصولات كاري "پشتيبان" خوانده مي‌شوند.


ج: معماری سازماني سرويس گرا
معماري سرويس گرا چيست
"معماري سرويس گرا " حاوي قوانين، الگوها و ضوابطي است كه منجر به ايجاد خصايصي نظير پيمانه اي بودن ، بسته بندي ، اتصال سست ، استفاده مجدد و تركيب پذيري شده و از نظر ساختار از يك ارائه دهنده سرويس و يك درخواست كننده سرويس تشكيل شده است. درمعماري سرويس گرا منظور از اتصال سست قابليت تعامل بين سرويس ها به صورت مستقل از كدنويسي و مكان سرويس ها است، بگونه اي كه سرويس ها در زمان اجرا مي توانند تغيير مكان داده، روالهاي داخلي خود را تغيير دهند يا حتي از يك فناوری جديد تر استفاده كنند، بدون اينكه تاثيري منفي بر سرويس گيرندگان گذاشته شود.
معماري سرويس گرا شما را قادر مي سازد تا به سرعت سيستم هاي خود را تغيير دهيد. اين چابكي هم از جهت كاركردهاي سيستم و هم از جهت تغيير جغرافيائي يا ارتقاء سكوها و حتي تغيير تامين كننده فناوری مي تواند باشد. این سبک معماري مجموع هزينه صرف شده براي فناوري اطلاعات و سرويس هاي حرفه را به دو روش كاهش مي دهد. اول با حذف هزينه هاي ميان افزارها و فناوری هاي اختصاصي و جايگزين كردن آن با فناوری هاي استاندارد مانند وب سرويس و دوم با تركيب كاركردهاي حرفه در قالب سرويس هائي كه توسط واحدهاي مختلف قابل استفاده باشد.
تعریف معماری سرویس گرا:
براي معماري سرويس گرا تعاريف متنوع و بعضا مختلفي ارائه شده كه هر كدام از نگاهي به تبين خصوصيات آن پرداخته اند، براي درك بهتر اين مفهوم و آگاهي از كليه برداشت ها و نگاه هاي موجود، در ادامه تعدادي از اين تعاريف آورده شده است.
   - يك چارچوب استراتژيك از فناوری كه به تمام سيستم هاي داخل و خارج اجازه ارائه يا دريافت سرويس هاي خوش تعريف را مي دهد.
   - روشي براي طراحي و پياده سازي نرم افزارهاي گسترده سازماني به وسيله ارتباط بين سرويس هائي كه داراي خواص اتصال سست، دانه درشتي و قابل استفاده مجدد هستند.
   - سبكي از معماري كه از اتصال سست سرويس ها جهت انعطاف پذيري و تعامل پذيري حرفه و بصورت مستقل از فناوری پشتيباني مي كند و از تركيب مجموعه اي از سرويس هاي مبتني بر حرفه تشكيل شده كه اين سرويس ها انعطاف پذيري و پيكربندي پويا را براي فرآیندها محقق مي كنند.

مقايسه اي ميان معماري سازماني با معماري سرويس گرا
معماري سازماني را رهيافتي بالا به پائين مي دانند كه با توجه به نيازهاي كسب و كار(اهداف، راهبرد ها، نيازها و ..) سازمان، فناوري اطلاعات را به خدمت مي گيرد ، حتي كساني كه معماري سازماني را مقوله اي در حوزه فناوري اطلاعات دانسته و هدف آن را يكپارچگي اطلاعات و سيستم ها تعريف نموده اند بر اين نكته اذعان دارند كه اين رهيافت بالا به پائين بوده و لايه هاي فناوري اطلاعات (حرفه، اطلاعات، سيستمها، داده، فناوري) رابطه ترتيبي از بالا به پائين با هم دارند بطوريكه هر لايه نيازها و اهدافش را جهت پشتيباني به لايه پائين تر اعلان مي كند. نتيجه آنكه در معماري سازماني لايه هاي مختلفي وجود دارد كه ممكن است مرتبط با فناوري اطلاعات باشند يا خير، ولي نگاه معماري بالا به پائين بوده و در آخرين لايه ها به فناوری و زير ساخت ها مي رسد.
در خصوص معماري سرويس گرا تعريف ثابت و مورد توافقي وجود ندارد ولي اكثر تعاريف و متون بر اين موضوع توافق دارند كه اين معماري مربوط به لايه هاي پائين بوده و رهيافتي متكي بر فناوري است كه تاثير آن بر هر دو حوزه كسب وكار و فناوري واقع مي شود. در اكثر متون، معماري سرويس گرا را نگرشي پائين به بالا ارزيابي مي كنند، البته اين موضوع به اين معنا نيست كه فرآیند معماري سرويس گرا از جزئيات به كليات مي رسد، مشخص است كه ابتدا بايد سرويس هاي كلان شناسائي شوند، سپس سرويس هاي كاربردي و دست آخر نوبت به پياده سازي آنها مي رسد لذا منظور از اينكه گفته مي شود معماري سرويس گرا پائين به بالاست به اين معنا است كه رهيافت بر مبناي راه حل هاي حوزه فناوری ارائه شده كه به جامعيت سيستم هاي اطلاعاتي و يكپارچگي حرفه و فناوري كمك مي كند.
به طور خلاصه مي توان گفت مفاهيم معماري سرويس گرا و معماري سازماني درحال ادغام با يكديگرند اگرچه ريشه و محل رويش معماري سرويس گرا در حوزه فناوری بوده درحاليكه معماري سازمانی از حوزه مديريت حرفه آمده است.

تفاوت معماري سازماني با معماري سرويس گرا
   - با توجه به مطالبي كه در فصل قبل د رخصوص مدل بلوغ گفته شد، تعيين وضعيت موجود يكي از اولين مراحل در معماري سازماني به حساب مي آيد ولي در معماري سرويس گرا چندان به آن توجه نمي شود. شروع معماري سرويس گرا با يك پروژه در اندازه كوچك آغاز مي شود.
   - تمركز هر دوي آنها بر وضعيت مطلوب است ولي با اين تفاوت كه معماري سازماني بر موضوعات سطح بالا تاكيد دارد ولي معماري سرويس گرا مبتنی بر استانداردهای سطوح پائين و فناوری است.
   - شالوده معماري سازماني بر اساس چارچوب هاي شناخته شده اي چون زكمن است درحاليكه تاكنون چارچوبي براي معماري سرويس گرا ارائه نشده است.
   - در مراحل آخر كه معمولا مربوط به انجام يكپارچگي است معماري سرويس گرا بر سطوح پائين و فني تمركز دارد در حاليكه معماري سازمانی به سطوح بالاتر مي پردازد.
   - معماري سازماني بر تعامل پذيري بين حرفه و فناوري تاكيد دارد در حاليكه معماري سرويس گرا بر تعامل بين فناوري با فناوري متمركز شده است.
شباهتهاي هر دو:
   - بر فناوري اطلاعات در سطح گسترده و سازماني تاكيد دارند.
   - از جمله مهمترين اهداف آنها تعامل پذيري و يكپارچگي است.
   - اگرچه از سرچشمه اي مختلفي هستند ولي داراي اهدافي نزديك به هم هستند
   - لایه های کسب و کار، سیستمهای اطلاعاتی و فناوری در هردو وجود دارد
مي توان معماري سرويس گرا را بدون معماري سازماني انجام داد ولي در اينصورت نمي توان از تمام پتانسيل هاي معماري سرويس گرا استفاده نمود. واژه "معماري" در معماري سرويس گرا با همان واژه در معماري سازماني معاني متفاوتي دارد. مفهوم معماري در سرويس گرائي سبكي از رهيافت است كه با نمونه هاي چون سبك سرويس دهنده – سرويس گيرنده يا سبك چند لايه در سیستم های اطلاعاتی شباهت دارد و به نوعي مشخص كننده نوعي سبك در توسعه و طراحي سيستم هاي اطلاعاتي است، درحاليكه واژه معماري در معماري سازماني بيان كننده نگاهي همه جانبه، بالا به پائين و از ديدگاه هاي مختلف به جنبه های مختلف سازمان بوده كه نهايتا منجر به طبقه بندي و توصيف عناصر و اجزاء سازمان بصورت همه جانبه و فراگير مي شود.

خصوصيات معماري سازماني سرويس گرا
از نگاه لايه كسب و كار، معماري سرويس گرا كمك مي كند اتصال بين فرآیندهاي حرفه با فناوري اطلاعات منعطف باشد بطوريكه با تغيير فرآیندها ، فناوري نيز به آساني هماهنگ شود. اتصال بين حرفه و فناوري از طريق تعيين سرويس ها محقق مي شود كه واسط بين اين دو هستند. از نگاه لايه سيستم هاي اطلاعاتي، هدف معماري سرويس گرا در نهايت حل معضل تعامل پذيري بين سيستم هاي اطلاعاتي با فناوری ها و سكوهاي مختلف است و اين امر با كمك تعريف پروتكل هاي مستقل از سكو و استاندارد و ايجاد سرويس هاي وب مهيا مي شود.
از نگاه لايه فناوری، معماري سرويس گرا از يك سو سبب مي شود لايه فناوری از استقلال بيشتري برخوردار باشد بطوريكه بتوان سكوها و فناوری هاي مختلفي را به كار برد بدون آنكه نگران تعامل پذيري آنها باشيم و از طرف ديگر جهت پياده سازي معماري سرويس گرا نياز به توسعه يك زيرساخت جهت استفاده از پروتكل ها و استانداردهاي مخصوص ان(SOAP،WSDL،XML ،..) در سطح فناوری خواهد بود.
 


مطالب مشابه :


قانون وظايف و اختيارات وزارت نفت

و اختيارات وزارت نفت جامع فناوري اطلاعات و ارتباطات منابع سازماني و نظارت بر طراحي و




طرح جامع فناوری اطلاعات و ارتباطات چیست؟

طرح جامع فناوری اطلاعات و و ارتباطات شبكه فناوري سامانه جامع ict وزارت نفت




نمایشگاه فن آوری اطلاعات و شهر الکترونیکی در مشهد( اله سیت )

نمایشگاه فن آوری اطلاعات و شهر و ارتباطات شبكه فناوري سامانه جامع ict وزارت نفت




480 نرم افزار تخصصي بالادستي نفت در صنعت نفت

مدير فناوري اطلاعات و وزارت نفت و ارتباطات شركت ملي نفت




ثبت نام کارجویان (سازمان منطقه ویژه اقتصادی انرژی پارس

سامانه جامع سايت فناوري اطلاعات و سامانه فن آوري اطلاعات و ارتباطات شركت ملي نفت




سال نو می شود ، زمين نفسی دوباره می کشد

تازه هاي فناوري اطلاعات و ارتباطات شبكه فناوري وزارت نفت سامانه جامع ict




سامانه جامع اطلاعات بیمه شدگان تامین اجتماعی

( طرح ایجاد سامانه جامع اطلاعات و فناوري يافته و به يك مركز ارتباطات




معماري سازمانی چيست؟

در حوزه كاري فناوري اطلاعات و ارتباطات فناوري اطلاعات و سامانه جامع ict وزارت نفت




در نمايشگاه فناوري هاي راهبردي صورت گرفت

فناوري اطلاعات و ارتباطات و فناوري و توليد نفت، و سامانه




آشنایی با مراحل و حوزه های ارزیابی امنیتی و تست نفوذ

شبکه ، سورس کد و اطلاعات و ارتباطات شبكه فناوري وزارت نفت سامانه جامع ict




برچسب :