دردم مداوا میکنی

دردم مداوا میکنی مثل همیشه
عقده ز دل وا میکنی مثل همیشه
آیینه زیبا می شود با یک نگاهت
دل را تو شیدا میکنی مثل همیشه
دروازه لطف و کرم را می گشائی
وقتی که لب وا می کنی مثل همیشه
از گوشه چشمت کرم می ریزد آقا
از بس که غوغا میکنی مثل همیشه
پرونده اعمال ما گرچه سیاه است
می دانم امضا میکنی مثل همیشه
دل مرده ام اما تو با یک گوشه چشمی
کار مسیحا میکنی مثل همیشه
بهر ظهور خود چرا ای یوسف عشق
امروز و فردا میکنی مثل همیشه
تو مثل بابایت علی غمهای خود را
با چاه نجوا میکنی مثل همیشه
تو مثل زهرا مادرت از بس که خوبی
با ما مدارا میکنی مثل همیشه
شبهای جمعه کربلا همراه مادر
تو روضه برپا میکنی مثل همیشه

 


 

شیعیان رسم تشیّع این نبود
باید این زنگار غفلت را زدود
شیعه ای؟ سنگین چرا گوشّت شده؟
عهد و پیمانت فراموشت شده
در ازل با او تو پیمان بسته ای
پس چرا پیمان خود بشکسته ای
شیعه مولای خودت را یاد کن
از غم هجران او فریاد کن
هیچ دانی حال مولا چون بّود
دیده اش گریان و قلبش خون بوّد
هیچ می دانی که قلبش خسته است
پشت او از بار غم بشکسته است

شیعیان! بس نیست غفلت هایمان!؟
غربت و تنهایی مولایمان
ما زخود مولای خود رانده ایم
از امام خویش غافل مانده ایم
گرچه از یُمن وجودش زنده ایم
قلب او را بارها سوزانده ایم
دست مهدی بسته از رفتار ماست
قفل زندانش همین کردار ماست
ما عبید و عبد دنیا گشته ایم
غافل از مهدی زهرا گشته ایم....
بی خبر از غصه مولا شدیم
جملگی سرگرم این دنیا شدیم
از دعا بهر فرج غافل شدیم
سخت مشغول ره باطل شدیم!
ای که داری ادعای بندگی
پاسخی داری به جز شرمندگی
غافلی از غربت مهدی اگر
گشته ای کوفی نداری خود خبر

غفلت از مولای خوبان تا به کی؟
این چنین مبهوت و حیران تا به کی؟
ای که از آل عبا دم می زنی
دم زمهدی پس چرا کم می زنی
مهدی زهرا حسینی دیگرست
آخرین معصوم نسل حیدر است
غیبت او کربلایی دیگر است
بهر شیعه ابتلایی دیگر است
کلّ عرض کربلا یعنی همین
خالی از حجت نمی ماند زمین!
شیعان « هل من معین » آید به گوش
بشنوید ای حق پرستان این سروش
کیست مهدی را کنون یاری کند
از امام خود طرفداری کند
کو بُریر و کو زهیر و کو حبیب
تا نماند مهدی زهرا غریب
کو ابوفاضل علمدار شهید
سیصد و اندی صحابی رشید
عون و جعفر، اهل ولا و درد، کیست؟
اندر این وادی غربت، مرد کیست؟
صبح عاشوراست، دین باور شوید
بر امام عصر خود، یاور شوید
اسب های رزمتان را زین کنید
کوچه های شهر را آذین کنید
می رسد از ره ولیّ کردگار
وارث حیدر، به دستش ذوالفقار


مطالب مشابه :


دردم مداوا میکنی

اشعار فراق حضرت مهدی(عج) - دردم مداوا میکنی - اللهم عجل لولیک دست مهدی بسته از رفتار ماست




مهدی جهاندار

اشعار فراق حضرت مهدی(عج) - مهدی جهاندار - اللهم عجل لولیک




اشعاری در مورد حضرت مهدی(عج)

گلچین - اشعاری در مورد حضرت مهدی(عج) - گلچينی از گل ها - دیوان اشعار استاد کلامی زنجانی .




اشعار وفات حضرت ام البنین(س) - مهدی رحیمی

اشعار مداحی حاج مهدی ایروانی - اشعار وفات حضرت ام البنین(س) - مهدی رحیمی -




شعر حضرت مهدی

آقا بیا - شعر حضرت مهدی - براي سلامتي و فرج آقا امام زمان(عج) صلوات




اشعار فاطمیه - ایام بعد از شهادت حضرت زهرا(س)

اشعار ایام بعد از شهادت حضرت زهرا(س) - مهدی نظری سهم گلوی حسین رفتی میان غصه مرا جا گذاشتی




اشتیاق به حضرت مهدی

اشعار مذهبی - اشتیاق به حضرت مهدی - بانک اشعار اشتیاق به حضرت مهدی. آن کوی بی نشان است!




زیباترین اشعار و جملات عاشقانه در مدح حضرت مهدی (عج)

بلاگفا شعر - زیباترین اشعار و جملات عاشقانه در مدح حضرت مهدی (عج) -




برچسب :