نوآوری در توسعه محصول

در حال حاضر نبرد براي دست‌يابي به سهمي از بازار آينده جهاني دردو عرصه آغاز شده است : يكي در رويارويي با مشتري و ديگري در عرصه خلق محصول. توليد كنندگاني كه از نو آوري و مهندسي در فرايند خلق محصول بهره گرفته اند به مزاياي رقابتي دست يافته اند.



چكيده

در حال حاضر نبرد براي دست‌يابي به سهمي از بازار آينده جهاني دردو عرصه آغاز شده است : يكي در رويارويي با مشتري و ديگري در عرصه خلق محصول. توليد كنندگاني كه از نو آوري و مهندسي در فرايند خلق محصول بهره گرفته اند به مزاياي رقابتي دست يافته اند. نو آوري عموماً زاييده ذهن محققان خوش فكر يا هسته هاي متفكر در شركتهاي بزرگ است. در نگاه اول چنين به نظر مي رسد كه تلفيق نو آوري با اقدامات مهندسي در رابطه با توسعه محصول، كار مشكلي است. در مقاله حاضر مي پردازيم به بيان مفهوم «نوآوري» در صنعت خودرو مي پردازيم.

اهميت فرايند خلق محصول

ممكن است اين سوال به ذهن عده اي برسد كه آيا تا اين حد اهميت دادن به فرايند خلق محصول لازم است ؟ و آيا قراردادهاي فرعي موفقيت آميز با شركتهاي قطعه ساز براي توسعه و توليد محصول نشان دهنده آن است كه قابليت آنها در اين زمينه ها سريعاً قابل انتقال نيست ؟ لزومي ندارد كه كليه حلقه هاي زنجيره ارزش در تمامي قسمتهاي خودرو در يك سازمان متمركز شود. حتي بخشهاي مهم مي تواند در بيرون ساخته شود. در عين حال سازندگان بايستي توانمنديهاي خود را بشناسند و در آن موارد ازمنابع بيروني استفاده نكنند. قدرت تمركز بر قابليتهاي كليدي در فرايند، پيش نياز مقابله با چالشهاي موجود در عرصه رقابتي آينده است. صنعت خودرو درحال تجربه آزمون دشواري است كه ناشي از جهاني شدن و ظرفيتهاي مازاد است. اين موضوع منجر به سير نزولي قيمت و تغيير موقعيت خودرو در جامعه شده ، به نحوي كه از حالت نماد طبقاتي درآمده و تبديل به كالاي مصرفي شده است. هم زمان تقاضاي مشتريان بيشترو بيشتر مي شود. نتيجه عبارت خواهد بود از رقابت خشن در قيمت و مبارزه بر سر سهم بازار همراه با ادغام مداوم شركتهاي عمده قطعه ساز. تنها سازندگاني ماندگار خواهند بود كه هزينه ها را كاهش دهند ، بهترين ايده را نسبت به خودرو داشته باشند، بيشترين اطلاعات را از مشتريان داشته باشند و بهترين روابط را با آنها بر قرار كنند. اين نشان مي دهد كه فرايند خلق محصول عاملي كليدي براي تضمين بقاست.

چالش

چالش موجود در فرايند خلق محصول عبارت است از پديد آوردن يك ايده جديد كه ضمن جذابيت، جوابگوي نياز هاي آينده مشتري باشد. بهترين ايده آن است كه در كوتاهترين زمان، با كمترين هزينه‌هاي توليدي و بالا ترين كيفيت ممكن قابل اجرا باشد. اهميت هزينه هاي توليد هنوز به دفعات دست كم گرفته مي‌شود. بدين ترتيب با علم به اينكه ظرفيت مازاد تقريباً برابر كل تعداد خودرو هاي موجود است‌، مي توانيم به روشني شدت تهديد موجود را درك كنيم. با قطعيت مي توان ادعا كرد كه نبرد قيمتها منجر به كاهش آن خواهد شد و در نهايت تنها شركتهايي ادامه حيات مي‌دهند كه قادر باشند قيمتها را سريعاً كاهش دهند و همزمان محصولات جذابي را بيافرينند. در واقع رمز موفقيت در فرايند خلق محصول نهفته است. براي پاسخگويي به تقاضاي متنوع و رو به رشد مشتريان، شركتهاي قطعه ساز اصلي تنوع مدل هاي خود را گسترش داده اند. دراين راستا خيلي از اين شركتها، دامنه مزيتها را توسعه داده‌اند تا بتوانند خدمات بهتري به مشتريان عرضه كنند. اين اقدامات هزينه هايي را به همراه دارد كه بايستي به گونه اي پاسخگوي آن باشيم. صرفه جوييهاي ناشي از پلتفرم ، انتقال هزينه ها به دوره هاي بعد و استاندارد سازي براي جبران اين افزايش هزينه ها كافي نيست.
در حالي كه ايجاد فضاي دلنشين در خودرو، راحتي و ايمني بيشتر، مصرف سوخت كمتر و قيمت رقابتي به قصد متقاعد كردن مشتري به خريد صورت مي گيرد ، به نظر مي رسد دنيايي از سرگرمي و جذابيت، مشتري را گول خواهد زد. با روشهاي معمول نمي توان به رويارويي با اين چالشها پرداخت ، بلكه رويكرد هاي تحول‌يافته و جديد ضروري است. طرحهاي جديد ابداعي و پيشرفته خودرو به تنهايي كافي نخواهد بود. براي اجتناب از عواملي كه هزينه ها را افزايش مي دهند، لازم است فرايند توليد خودرو به كلي تجديد ساختار شود. اين عوامل عبارتند از :
كيفيت نازل محصول ناشي از كنترل ناقص ، ارزيابي نا‌كافي ريسك توسعه ، تاخير در معرفي مدل جديد ، راه اندازي كند توليد ، گلوگاههاي توليد و تمايل عام مشتريان به انجام حد اعلاي تست مدل جديد. اين امر خيلي دشوار است بخصوص وقتي كه موارد زير را نيز لحاظ كنيم :
خطوط توليد مدل هاي متنوع‌، خط مشي هاي جهاني ، عوامل منطقه‌اي‌، يكپارچه سازي تامين كنندگان جهاني قطعات و مجموعه ها ، مجموعه سازي و ...‌. عامل مهم ديگر طول زمان ايده تا معرفي محصول به بازار است كه بايستي با توجه به رقابت شديد تا حد ممكن كوتاه شود. از نگرگاه بازار اين موضوع قابل درك است زيرا شرايط كلي در مشخصات محصول، تحت تاثير روند طراحي در دوره زماني مربوط اثر مي گذارد و وجود خصوصيات جديد در محصول تاثير قابل ملاحظه اي در تصميم خريدار دارد.

نو آوري و اجراي مهندسي ، عوامل تعيين كننده موفقيت

نوآوري و اجراي مهندسي ، به عنوان بخش جدا نشدني از فرايند خلق محصول ، كليد غلبه بر چالشهاي آينده است. با تمسك به اصل «كارهاي صحيح را قاطعانه انجام دهيد» سعي كرده ايم عناصر اساسي موفقيت در نو آوري و اجراي مهندسي را بيان كنيم.
در زمينه نوآوري چهار عنصر كليدي وجود دارد :
_ توانايي خلق ايده هاي نوين
_ جو ترويج و تشويق نوآوري در سازمان
_ شناسايي نيازهاي مطرح نشده مشتريان
_ پژوهش و گزينش ويژگيهاي نو آورانه براي محصول.

منظور از خلق ايده هاي نوآورانه اين است كه پيوسته يك خزانه ايده هاي قابل اجرا در اختيار داشته باشيم كه بتوانيم به كمك آن به طيف جديدي از خودرو ها برسيم. بنابر اين توجه خاصي بايد معطوف شود؛ بويژه به ايده هايي كه موجب جهشي در فناوري و منافع مشتريان مي شود. پيش نياز اصلي خلق ايده هاي نو در سازمان فراهم كردن بستر جوشش در تمام سطوح و قسمتها و پيگيري دقيق آن است.حتي بهترين ايده ها اگر نيازهاي مشتريان هدف را ناديده بگيرند به درد نمي خورند. با توجه به اينكه از طراحي خودرو تا عرضه به بازار مدت زماني طول مي كشد ، بنا بر اين شناخت زودهنگام نياز مشتريان بسيار مهم است. اكثر مشتريان نهايي بدون كمك نمي توانند نيازهاي آينده خود را منتقل كنند. چنانچه يك شركت قطعه ساز اصلي موفق به انجام موارد يادشده شود ، به ايده هاي نوآورانه زيادي دست خواهد يافت ، حتي بيشتر از آنچه بتواند همه را عملي كند. چون بيشتر تصميمات در فرايند خلق محصول بر مبناي ذهنيات است، لازم است چارچوبي هدفمند براي ارزيابي راههاي رسيدن به نوآوري تدوين شود تا بتوان به آن عينيت بخشيد. اساساً بايستي توجه شود كه مطمئن شويم براي عينيت بخشيدن به ايده ها از روشمندي مفرط اجتناب كنيم، زيرا با جو فكري نوآورانه در سازمان سازگار نيست. همزمان با اجراي مهندسي كه عامل كليدي موفقيت و نيل به كاهش هزينه توليد است، سه عنصر اصلي بايستي مورد توجه قرار گيرد :

_ فرايند توسعه قطعه و خودرو در سطح كلان

_ فرايند توسعه قسمتي در سطح خرد

_ فرايند درسهاي آموخته.

نكته مهم در اينجا، تفكيك سطوح خرد و كلان است. فرايند خلق محصول در سطح كلان ، برنامه زمان‌بندي كلي، گامهاي اجرايي عمده و محصول قابل عرضه را تعريف مي‌كند ، ولي چگونگي رسيدن به محصول و كيفيت مورد انتظار را بيان نمي كند.اين جايي است كه تعريف فرايند در سطح كلان به تصوير در مي آيد. (يعني اينكه فرايند براي هر شركت كننده يا قسمت تعريف مي‌شود) به عنوان مثال ، سطح كلان تعريف مي كند كه ميزان مقاومت در تصادف بايستي بر روي اولين نمونه در زمان XYZ محاسبه شود و داراي كيفيت هاي معيني باشد ، در حالي كه سطح خرد تعريف مي كند كه بدنه چطور طراحي شود يا تست ضربه چگونه اجرا شود. نكته ديگري كه لازم است تاكيد شود فرايند درسهاي آموخته است كه قاعدتاً در پايان هر مرحله اصلي يا پروژه بايد به وقوع پيوندد. اجراي اين فرايند در خيلي از شركتها فقط در مراحل مقدماتي باقي مي‌ماند و اولويت بالايي نمي يابد. با وجود اين فرايندي است كه نشان دهنده يك عنصر محوري در انتقال دانش و بهره گيري از ظرفيتهاي بهينه سازي است.چنانچه روندهاي كنوني در «سازمان يادگيرنده» و مديريت دانش ادامه يابد، اين فرايند ها به اولويتي مي رسند كه شايسته آن هستند.

آفرينش ايده‌هاي نو

گرچه آفرينش ايده هاي نو كار دشواري است، اغلب قطعه سازان اصلي فرايندها و نهادهايي براي شناسايي ايده ها و فناوري‌هاي نو دارند، البته با تفاوتهايي از يكديگر. با توجه به تجارب به دست آمده‌، 8 عامل وجود دارد كه تعيين كننده يك فرايند خوب توليد ايده است :
_ رهنمود هاي راهبردي روشن: چنانچه رهنمود هاي روشني در رابطه با بيانيه ارزشها و اصول راهبردي شركت وجود نداشته باشد‌، خلق ايده هاي مناسب و نو عملاً امكان پذير نيست. از نظر منطقي، بايستي هر شركتي بينش لازم را نسبت به زمينه هاي رشد و نو آوري مورد انتظار خود و همچنين تعريف روشني از برنامه هاي راهبردي براي پيشرفت داشته باشد. چهار سوال ساده ولي اساسي اين مطلب را تائيد مي كند:
1. ارزشهايي كه شركت بايستي براي آن ايستادگي كند، كدامند؟
2. چه محصولات و خدماتي را مي خواهيم عرضه كنيم؟
3. ارائه خدمت به چه گروه از مشتريان هدف را ترجيح مي دهيم؟
4. محصولات ما بايد چه شان و منزلتي در نظر مشتريان داشته باشد؟

_ طيف وسيعي از منابع ايده آفرين: خلق كارآمد ايده ها ، نيازمند شمار زيادي منابع مختلف داخلي و بيروني است. هنگامي كه راجع به منابع ايده هاي نو سوال مي شود ، بسياري از شركتها طرح «پيشنهادهاي داخلي» خود را نام مي برند كه با اجراي آن كاركنان پاداشهايي را بر مبناي كاهش هزينه ناشي از پيشنهادهايشان دريافت مي كنند. براي بالا بردن شانس خلق ايده هاي نو، موفق و پيشرو ، لازم است از چارچوب شركت فراتر رويم و جرياني قوي از تبادل ايده ها و همكاري با مشتريان ، تامين كنندگان ، موسسات تحقيقاتي ، انجمنهاي صنعتي و غيره راه بياندازيم. اقتضاي سري بودن غالباً دليل پرهيز از چنين تعاملاتي است. در اكثر موارد اين بحث در سازمانهايي مطرح است كه با وجود داشتن ايده هاي مفيد ، به دليل مشكلات فرايندي داخلي ، با تاخير بسيار طولاني مي توانند اين ايده ها را وارد بازار كنند.
_ روشني كامل مسئوليتهاي مديريت فرايند نو آوري: خلق بي وقفه ايده ها نيازمند خطوط روشن مسئوليتها و وظايف است. يكي از نقشهاي مهم مديريت فرايند نوآوري عبارت است از جمع آوري ايده‌‌ها از طريق كارگاههاي طوفان ذهني ، اختصاص بودجه‌هايي براي مطالعات امكان سنجي ، پروژه هاي تحقيقاتي و بر قراري ارتباط با واحد هايي ازسازمان مانند واحد سرمايه‌هاي معنوي. در ساختار سازماني‌، مي‌توان واحدي براي نوآوري در نظر گرفت و بودجه و امكانات آموزشي برايش فراهم كرد. هم چنين بايستي روشنگري لازم انجام شود، مبني بر اينكه نوآوري وظيفه واحد خاصي نيست، بلكه هر واحد عملياتي موظف است آن را روال كار خود قرار دهد. هر روش ديگري منجر به منزوي شدن و در نتيجه قطع جريان ايده هاي مفيد مي‌شود.
_ روشها و فنون ارتقاي خلاقيت و بهبود جريان ايده ها: در سالهاي اخير انفجاري از فنون خلاقيت و شبيه سازي براي توليد ايده ها را مي توان مشاهده كرد. با روشهايي همچون ركود زدايي ذهني ، پرورش خلاقيتها و حل ابتكاري مسئله ، جريان ايده ها مي تواند چنان فزوني يابد كه الگو هاي رايج را به كلي دگرگون كند. يكي از اقداماتي كه باعث پيشرفت عمده اي در روش طوفان ذهني به لحاظ كيفي ، مناسب بودن و سرعت شده است ، مديريت سازمان يافته ايده هاست كه ضمن پشتيباني از ايده آفريني ، پارامتر هاي زمان و بودجه را نيز مد نظر قرار مي دهد
نمودار 1 فرايند چگونگي توليد ، ارزيابي و اولويت بندي ايده ها را در چندين مرحله نشان مي دهد.
_ منابع براي مطالعات امكان سنجي: در اكثر موارد ، بدون تحقيقات پيگيرانه در مورد ايده و طرح محصول ، فرايند توليد و يا سلائق مشتريان ، نمي توان به مسئله امكان سنجي ايده هاي نو پاسخ داد. بنابر اين منطقي است كه بودجه هاي خاصي براي پروژه هاي تحقيق و توسعه يا بررسيهاي بازار مانند گروههاي كانون يا «سنجش مشترك» كنار گذاشته شود كه در دسترس قسمتها قرار گيرد تا بتوانند فوري و بدون تشريفات اداري دست و پاگير و حتي نيازي به لحاظ كردن در بودجه قسمتي كار را انجام دهند.
_ نظامهاي انگيزشي: به منظور بر انگيختن كاركنان براي ايفاي نقش عمده درخلق ايده ها ، ايجاد جو مشوق نو آوري ضروري است. نظام پاداش و انگيزش كارآمد سهم بسزايي در ايجاد اين جو دارد. اكثر شركتها نسبت به مطلوبيت پرداختهاي اضافي ابهام دارند ، زيرا خلق ايده هاي نو بخشي از شرح شغل اكثر كاركنان در فرايند خلق محصول است. با وجود اين اقدامات زيادي هست كه بدون تحميل هزينه هاي اضافي مي تواند محرك و مشوق كاركنان باشد. در اينجا چهار نمونه ذكر مي كنيم:
1. مديريت سازمان جايزه اي براي نو آوري تعيين مي كند.
2. به كساني كه نو آوري به نامشان ثبت شود پاداش داده مي شود.
3. نام كاركنان ماهيانه اعلام مي شود (‌مثلاً در خبر نامه ) ، و در مورد مشاركت فعالانه در خلق ايده هاي نو از آنان تقدير مي شود.
4. خلق ايده هاي نو بخشي از هدف هاي مقرر سالانه مي باشد ، بنا بر اين مي تواند در فيش حقوق كاركنان به عنوان پرداخت غير مستمر منظور شود.
_ ارزيابي كارايي فرايند ايده آفريني: هفتمين عامل موفقيت، ارزيابي كارايي فرايند
ايده آفريني بر مبناي موفقيتهاي به دست آمده است. باوجود اينكه اين ابعاد در شركتهاي مختلف با يكديگر تفاوت دارند، ارزيابي موفقيتها بايستي به طور دوره اي انجام شود و بتواند ابعاد كمي و كيفي را در بر گيرد. مثال براي ابعاد مورد ارزيابي، تعداد ايده ها ، تعداد ايده هاي ثبت شده ، تعداد ايده هاي عملي شده و درصد سود حاصله از گردش سرمايه محصولات جديد است.
_ فرايند ايده آفريني استاندارد: اساس موفقيت اين عوامل وجود فرايند استاندارد براي آفرينش ايده هاي نو است. اين فرايند بايستي شفاف و قابل فهم همه كاركنان باشد‌، يعني بايستي در حد بالايي خود راهنما باشد و بتواند بدون تشريفات اداري و اطلاعات و دستورالعملهاي مفصل و دست و پا گير كار كند.

فضاي مشوق نوآوري

ممكن است فرايند ايده آفريني سازمان يافته و نظام مند مهم باشد ، اما اگر فضاي شركت فاقد مشوقهاي نو آوري باشد، كاملاً ناكار آمد خواهد بود. در تحقيقي از 700 شركت در سراسر جهان ، بيش از 50 درصد دست اندر كاران صنعت خودرو معتقد بودند وجود فضاي مشوق كاركنان به نو‌آوري و پرداخت پاداش براي به كارگيري ابتكار شخصي عامل مهمي در توفيق نو آوري است. از نظر اين شركتها چالش عمده پيش روي نو آوريها و آفرينش محصول جديد ناشي از غلبه عقايد خرافي است ، مانند : «اختراع كار ما نيست». براي مشخص كردن اينكه سازمان تا چه حد خوب و يا ضعيف در رابطه با عوامل فرهنگي يأس آور عمل كرده است ، مي توان فضاي نو آوري سازمان را با «سازمانهاي موفق» مقايسه كرد. لازمه ايجاد فضاي نو آورانه، اقدامات و تلاشهاي جاه طلبانه براي تحميل فرهنگي جديد از بالا نيست ، بلكه به شيوه‌هايي در سازمان اشاره مي كند كه چنانچه آن شيوه ها كنار گذاشته نشود حتي مطلوبترين تلاشها را با شكست مواجه مي سازد. به منظور شناخت اين شيوه‌ها ، روشهاي تحليلي دقيقي تدوين شده است. پس از شناسايي شيوه هاي نادرست، مي‌توان اقداماتي را براي اصلاح آن تدوين و اجرا كرد.
مهمترين عوامل موثر در نو آوري در صنعت خودرو را مي توان در دو مورد خلاصه كرد : يكي ترس از ريسك و ديگري باور غلط «اختراع كار ما نيست». ترس از ريسك در صنعت خودرو قابل درك است‌، زيرا ذهنيت و ارزش بازار قوياً بر پذيرش نداشتن رسيك ازسوي مشتري تاكيد دارد. با اين همه به دليل حياتي بودن ايده هاي نو براي بقاي شركت ، بايستي فرايند هايي طراحي شود كه به كمك آن بتوان ريسك را مديريت كند و به حداقل رساند. در بخش اجراي مهندسي، اطلاعات بيشتري در اين مورد ارائه خواهد شد.

پيش بيني نياز هاي آينده مشتريان

باوجود اينكه خودرو به عنوان نماد شخصيت و جايگاه اجتماعي در حال رنگ باختن است ، تقاضاي مشتريان به سوي محصولات سفارشي با ويژگيهاي فني ممتاز در فواصل زماني كوتاه و كوتاهتر سوق يافته است. راهبرد توليد انبوه محصولات استاندارد شده همراه با فشار بر فروش براي حفظ خود در بازار ديگر كافي نيست. توانايي عرضه خودرو هاي مشتري پسند به بازار و پيشگامي در نو آوري يا تقليد سريع ضرورت حياتي صنعت خودرو است. بويژه اين توانايي بستگي به تركيب مناسبي از ويژگيهاي ناشناخته محصول (‌فشار فناوري‌) و نياز هاي مشتريان و بازار ( كشش بازار ) دارد ، به طوري كه خودرو نه به طور افراطي نوآورانه باشد و نه محصولي كه پاسخگوي نيازهاي مشتري باشد ولي جذاب نباشد. اكثر قطعه سازان اصلي در گذشته تمايل داشته اند كه بيش از حد به سوي فشار فناوري حركت كنند ، مانند دايملـــر بنز و بي ام و، يا به سوي كشش بازار بروند ، مانند اپل و فورد.
با اين همه ، عامل تعيين كننده موفقيت در آينده تفكري پايدار از درون است كه بتوانددر كشمكش مابين نياز هاي بازار بيروني و نو آوريهاي داخلي تعادل ايجاد كند. هدف اين خواهد بود كه بر اين مبنا خزانه اي از ويژگيهاي نو آورانه ايجاد شود كه با آن بشود جايگاه مناسبي براي هر مدلي به وجود آورد. براي وارد شدن به اين عرصه كشمكش ، لازم است كه نه تنها كليه ايده ها و نو آوريها را به كار بگيريم، بلكه آگاهي زيادي نسبت به گروههاي هدف و بازار كسب كنيم. بعضي قطعه سازان اصلي در حال حاضر تجربه اين را دارند كه ويژگيهاي محصول را كه اشتياق و علاقه را بر مي انگيزد و گاهي در تعميرگاهها ابراز مي شود، دريابند. دليل اين امر آن است كه هميشه مشتري تمايل دارد تجربه اي را ارائه دهد كه در گذشته اندوخته است و برايش مشكل است كه نياز‌ها و خواسته ها يش را بيان كند.
چنانچه از مشتريان سوال شود كه چه چيزي را در رابطه با خودروي خود دوست ندارند ، اين شانس وجود دارد نكاتي را بشنويم كه با بيان بسيار روشني بدان اشاره مي شود و در غير اين صورت تنها به شكل كاملاً فيلتر شده در سازمانها به گوش مديران مي‌رسد. بنابر اين شناسايي خواسته‌هاي آينده مشتري كه نمي‌تواند بيان شود، مهمترين كار است و انجام موفقيت آميز آن مي تواند به وضوح در قالب سهم بازار بيان شود. كليد اصلي آن تجزيه و تحليل كافي و دسته بندي گروههاي مشتريان هدف است ، زيرا كم و بيش مبنا هايي را براي توسعه فرضيات خواسته هاي آينده ارائه مي دهد.
گروههاي مشتريان هدف و خصوصيات آنان: چنانچه گروههاي مشتريان هدف به درستي دسته بندي نشده باشند، به كار‌گيري فرايند هاي آماري مانند ارزيابي طرح اوليه ، زماني كه اين نتايج بعداً مبنايي مي شود براي تعيين جايگاه خودرو ، تبديل به يك بازي خطرناك مي شود. نو آوري نبايستي منحصراً محصول محور باشد ، در حالي كه مي تواند مسير خود را با توجه به ارزشهاي مورد نظر نسل هاي مختلف تعيين كند و از آن طريق ملاكهايي را تدوين كند كه موجب ترغيب در تصميم گيري خريد وسيله نقليه شود.

تعيين و گزينش ويژگي هاي نو آورانه محصول

هنر سازندگان خودرو نهفته در توانمندي آنان در تعريف ويژگيهاي جذاب براي محصول است، به نحوي كه پاسخگوي نياز هاي مشتريان باشد. در زير دو فرايند به تفصيل مورد بررسي قرار مي گيرد : فرايند خلق ويژگيهاي نو آورانه و فرايند انتخاب بهترين ويژگيها از ميان آنان.

توليد ويژگيهاي جذاب محصول

ويژگيهاي نوآورانه به عنوان بخشي از تعريف مدل جديد، به دليل متفاوت سازي پايدار محصول در مقابل رقيبان اهميت زيادي پيدا مي كند. آنان كه در اين وضعيت بتوانند اطلاعات كاملي از نيازهاي گروههاي هدف و خزانه اي از ايده هاي نوآورانه فراهم كنند، خود را در نقطه شروع نويدبخشي قرار داده اند. گام اول عبارت است از گرد آوردن ويژگيهاي محصول، تعريف فوايد حاصل از آن ويژگيها مانند راحتي يا ايمني كه عوامل تعيين كننده اي در خريد هستند و بالاخره گزينش تامين كنندگاني كه پيشتازند. اين فرايند نبايستي در خلأ به وقوع بپيوندد بلكه در كارگاههايي كه بخشهاي مختلف(طراحان‌، توليد كنندگان ، كارشناسان بازاريابي و .. ) در آن مشاركت دارند، واقعيت پيدا كند. گام بعدي كنترل قابل پذيرش بودن اطلاعات و تشكيل دسته هايي از موضوعاتي است كه ارتباط روشني با اهداف راهبردي دارد و براي توجيه انتخاب اين ويژگيها توسط مباحث و اطلاعاتي پشتيباني شود. نكته مهم در اين سلسله استدلالهاي موافق و مخالف آن است كه بايستي بر مبناي معيارهاي تعيين شده تدوين شود و به طور همزمان مبناي ارزيابي و انتخاب بعدي قرار گيرد.
ارزيابي و گزينش ويژگيهاي محصول: روش ارزيابي، تابع گزينش معيار هاي كلي ارزيابي
است. در حالي كه ويژگيهاي محصول از يكديگر مستقل اند و اشاره روشني از محصول دارند ( مثلاً تنظيم خودكار آينه‌هاي داخلي ) ، ارزيابي مبتني بر جذابيت و ريسك به عنوان روشي كارآمد به اثبات رسيده است. نكته مهم در اينجا نياز به ارزيابي جذابيت و ريسك بر مبناي معيارهاي شخصي قابل اندازه گيري است. كليه ويژگيهاي محصول پس از بررسي از نظر جذابيت و ريسك ، مي تواند توسط يك تيم ميان رشته اي در خزانه اي دسته بندي و بر مبناي راهبرد هاي استاندارد و تعريف شده از پيش گزينش شود. به هر جهت ويژگيهايي كه حامل ريسك بالايي هستند نبايستي فوراً كنار گذاشته شود، بلكه بايستي در وضعيتهاي خاص و مناسب به كار رود و از جنبه ريسك به طور عميقتري تجزيه و تحليل شود. اينگونه ويژگيها بايستي در هر صورت به شكل يك اندوخته بالقوه حفظ شود. ويژگيهاي محصول كه بدين ترتيب به دست مي آيد قبل از اينكه به صورت كتابچه در قفسه قرار بگيرد، بايستي در اختيار كاربران پيشتاز قرار گيرد تا ارزش‌گذاري شود. پس از ارزش گذاري اوليه ويژگيهاي برگزيده محصول توسط كاربران ، كلينيك‌هاي محصول مي توانند به عنوان گام ممكن بعدي در نظر گرفته شوند.
منبع:
ANDREAS FEIGE AND ROBERT GROOKER, FACTORS DETERMINING SUCCESS IN THE PRODUCT CREATION PROCESS IN THE 21TH CENTURY: INNOVATION AND ENGINEERING EXECUTION, BOSTON, MA.


مطالب مشابه :


آدرس وب سایت آموزش پرورش ( بخشنامه )( فیش حقوقی ) آذربایجان غربی

اداره آموزش و پرورش ناحيه 1




حوزه اجرا

سنجش آموزش و پرورش بگمارد تا پس از مشاهده ي كارت ورود به جلسه ي فيش حقوق




حوزه تصحيح

سنجش آموزش و پرورش شده باشد و درصورت مشاهده ي هر گونه مشكل يا نا فيش حقوق




سازمان حمایت از کودکان بی سرپرست

فيش حقوق كاركنان در كانون اصلاح و مسئولين آموزش و پرورش قرار گرفت و




نقش كاركنان نامرئي در استفاده مناسب از منابع بخش سلامت

مدیریت منابع انسانی مشاوره مدیریت استخدام حقوق و دستمزد




آخرین مهلت ثبت نام برای دکتری دانشگاه عالی دفاع ملی دررشته های مدیریت راهبردی / آینده پژوهی / مدیری

فيش حقوق / شهرستان مشاهده ودریافت دانش پژوهان جوان / دانش آموزي / كانون پرورش فكري




نوآوری در توسعه محصول

را مي توان مشاهده پرورش خلاقيتها و مي تواند در فيش حقوق كاركنان به




آموزش گام به گام انجام يك پروژه تحقيقاتي

کانون پرورش فکری دادن آزمایش، مشاهده و مصاحبه ، ابزار كانون زبان استان




سخني با والدين كلاس اوّلي ها

سامانه ، فيش حقوق نزديك با كاركنان مدرسه و تماس آموزش و پرورش ، سازمان مرکزی




برچسب :