شرح و تفسیر دعای ابوحمزه ثمالی - شب چهاردهم رمضان المبارک 1433

شرح دعای ابوحمزه ثمالی

شب 14رمضان المبارک 1433            جلسه: سیزدهم        91/05/13

ilt7ugu4v83b3zw1lfcr.jpg

«وَ بِدُعَائِكَ تَوَسُّلِي مِنْ غَيْرِ اسْتِحْقَاقٍ لِاسْتِمَاعِكَ مِنِّي وَ لَا اسْتِيجَابٍ لِعَفْوِكَ عَنِّي بَلْ لِثِقَتِي بِكَرَمِكَ وَ سُكُونِي إِلَى صِدْقِ وَعْدِكَ»

 

تنها عامل برگشت بنده بعد از گناه فراوان

عرض کردیم علّت این که انسان متّصل به دعاست و می­داند اجابت هست، برای این است که می­داند ذوالجلال و الاکرام کریم است. او، آن کریمی است که هیچ­گاه وعده او خلاف نمی­شود.

«وَ سُكُونِي إِلَى صِدْقِ وَعْدِكَ» سکون و مسکن و ... به معنی جایگاه آرامش برای انسان هست. در این فراز می­گوید: می­دانیم ذوالجلال و الاکرام صادق الوعد است و اگر وعده کرد، وفا می­کند.

لذا وقتی پروردگار عالم فرمود: تو بیا، من کریم هستم، ولو به این که انسان مستحق این نیست که خدا صدای او را بشنود «مِنْ غَيْرِ اسْتِحْقَاقٍ لِاسْتِمَاعِكَ مِنِّي» و موجب عفو او هم نیست «وَ لَا اسْتِيجَابٍ لِعَفْوِكَ عَنِّي»، امّا تنها عامل که هر چه گناه می­کنیم، آخر هم برمی­گردیم «بَلْ لِثِقَتِي بِكَرَمِكَ» امید ما به کرم خداست.

خدا هم صادق الوعد است، اگر گفت کریم هستم؛ کرامت خودش را نشان داده و خلف وعده نمی­کند و این نکته بسیار مهمّی است که در این فراز از این دعای شریفه تبیین می­کنند.

پس علّت امید به کرم این است که می­دانیم حضرت حقّ صادق الوعد است.

 

خدای صادق الوعد؛ در باب رحمت و انتقام!

در رابطه با صادق الوعد بودن حضرت حقّ بیان می­شود: اگر انسان در هر حالی امید به پروردگار عالم داشته باشد، پروردگار عالم می­گوید: نگران نباش، من وعده کردم، وفا می­کنم.

امّا ما هزار بار وعده کردیم که دیگر گناه نکنیم؛ یعنی توبه، وعده ما بود امّا خلاف کریم، مجدّد گناه کردیم امّا ذوالجلال و الاکرام تفاوت دارد. البته او چه درباره خوبی ها و چه حتّی درباره عذاب، صادق­الوعد است. اگر جدّی پروردگارعالم بخواهد بعد از مهلت­هایی که داد، کسی را دچارعذاب کند؛ وعده حضرت حقّ صادق است.

یکی از این مطالبی که ذوالجلال و الاکرام می­فرمایند من خلف وعده نمی­کنم، این هست که در سوره اسراء آیه 5 می­فرمایند: «فَإِذا جاءَ وَعْدُ أُولاهُما بَعَثْنا عَلَيْكُمْ عِباداً لَنا أُولي‏ بَأْسٍ شَديدٍ فَجاسُوا خِلالَ الدِّيارِ وَ كانَ وَعْداً مَفْعُولاً»[1]. ذوالجلال و الاکرام به زیبایی تبیین می‌فرمایند که شما بدانید وقتی انتقام فرا برسد، من به واسطه سرکشی و ظلمی که بعضی کردند، چنان انتقام می‌گیرم که خواهید دید وعده خدا حتمی خواهد بود.

می‌فرمایند: وقتی زمان انتقام فرا برسد، ما کاری می‌کنیم که آن‌ها درون خانه‌های شما نیز وارد شوند - خطاب به کفّار است - و جستجو کنند و این وعده انتقام خدا حتمی است - در این آیه بحث همان بخت النصر و مطالبی است که تبیین می‌فرمایند دلیل این مطلب هم فسادی است که در آیه قبل می‌فرماید: «وَ قَضَيْنا إِلى‏ بَني‏ إِسْرائيلَ فِي الْكِتابِ لَتُفْسِدُنَّ فِي الْأَرْضِ مَرَّتَيْنِ وَ لَتَعْلُنَّ عُلُوًّا كَبيراً»[2] -

اولیاء خدا راجع به این آیات می‌گویند: حضرت حقّ می‌خواهد بفرماید من در هر صورت صادق‌الوعد هستم؛ چه در باب رحمت و پذیرش مذنبین که اگر به حقیقت توبه کنند، من آن‌ها را می‌بخشم و چه در جایی که بخواهم انتقام بگیرم که من به شدّت انتقام می‌گیرم.

شما در همین دعای افتتاح می­خوانید: «وَ أَيْقَنْتُ أَنَّكَ أَنْتَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِينَ فِي مَوْضِعِ الْعَفْوِ وَ الرَّحْمَةِ» امّا در ادامه هم می­گویید: «وَ أَشَدُّ الْمُعَاقِبِينَ فِي مَوْضِعِ النَّكَالِ وَ النَّقِمَةِ» پروردگار عالم در مقام عقاب و انتقام‌گیری، شدیدترین و سخت‌ترین انتقام را خواهد گرفت. پس در همه حالات صادق‌الوعد است.

لذا حضرت حقّ می‌فرمایند: من صادق‌الوعد هستم، پس اگر گناه کنید، گرفتار می‌شوید. امّا این را هم می‌فرمایند که اگر ما وعده احسان و اجابت دعا هم بدهیم، باز صادق‌الوعد هستیم.

دقّت بفرمایید، در سوره طه، آیه 86 بحث فتنه سامری است که وقتی حضرت موسی کلیم(علي نبيّنا و آله و عليه الصّلوة و السّلام) برگشت، دید سامری قومش را فریب داده است، «وَ واعَدْنا مُوسى‏ ثَلاثينَ لَيْلَةً وَ أَتْمَمْناها بِعَشْرٍ فَتَمَّ ميقاتُ رَبِّهِ أَرْبَعينَ لَيْلَةً وَ قالَ مُوسى‏ لِأَخيهِ هارُونَ اخْلُفْني‏ في‏ قَوْمي‏ وَ أَصْلِحْ وَ لا تَتَّبِعْ سَبيلَ الْمُفْسِدينَ»[3]، خدا وعده کرده بود که حضرت موسی(علي نبيّنا و آله و عليه الصّلوة و السّلام) چهل شبانه­روز به کوه طور برود، ولی حضرت موسی(علي نبيّنا و آله و عليه الصّلوة و السّلام) تبیین کرده بود من سی شبانه‌روز می‌روم. لذا می‌فرماید که ما «أَرْبَعينَ لَيْلَةً» را گفته بودیم.

سی و دو و سه روز که گذشت، تا سامری دید حضرت موسی(علي نبيّنا و آله و عليه الصّلوة و السّلام) نیامده است، مردم احمق بنی‌اسرائیل را فریب داد و آن­ها هم بلافاصله به بت‌پرستی رو آوردند، منتها مدرن و جدیدش که گوساله­ای از طلا از خودش صدا درمی­آورد.

بعد از رجوع حضرت موسی(علي نبيّنا و آله و عليه الصّلوة و السّلام) به قومش «فَرَجَعَ مُوسى‏ إِلى‏ قَوْمِهِ»[4]، از فتنه آگاه شد، «غَضْبانَ أَسِفاً» غضبناک و متأسّف شد از این که این چه قوم جاهلی است؟! به سوی قوم خودش (بنی اسرائیل) آمد و گفت: «قالَ يا قَوْمِ أَ لَمْ يَعِدْكُمْ رَبُّكُمْ وَعْداً حَسَناً‏» ای قوم! مگر به شما از طرف پروردگار عالم وعده احسان داده نشد که همین­طور هم شد.

پرورگار عالم وعده کرد اگر قوم حضرت موسی(علي نبيّنا و آله و عليه الصّلوة و السّلام)، مطیع او شوند، آن­ها را نجات بدهد که از فرعون نجات داد و همه این­ها را از دریا گذراند و بعد به شما نعمت کتاب بزرگ، آن هم تورات عطا کرد. لذا خدا وعده نیکو به آن­ها داد و عملی کرد.

       «أَ فَطالَ عَلَيْكُمُ الْعَهْدُ أَمْ أَرَدْتُمْ أَنْ يَحِلَّ عَلَيْكُمْ غَضَبٌ مِنْ رَبِّكُمْ فَأَخْلَفْتُمْ مَوْعِدي‏» بعد فرمودند: آیا وعده خدا طولانی شد که شما این­طور عهد شکستید؟! یا این ­که مایل شدید مستوجب غضب خدا شوید. شما خلف وعده کردید امّا پروردگار عالم خلف وعده نکرد و شما را نجات داد.

خدا اگر وعده کند، در وعده­اش صادق الوعد است. در یک آیه هم پروردگار عالم بالصرّاحه بیان می­فرمایند: «إِنَّ اللَّهَ لا يُخْلِفُ الْميعادَ»[5]؛ خدا خلف وعده نمی­کند.

مسئله دیگر که پروردگار عالم در باب مبارزه انسان با نفس امّاره و شیاطین و دشمنان وعده می­دهد که آن­ها را به درجات بالا ببرد، این است: «إِنَّ اللَّهَ اشْتَرى‏ مِنَ الْمُؤْمِنينَ أَنْفُسَهُمْ وَ أَمْوالَهُمْ بِأَنَّ لَهُمُ الْجَنَّةَ يُقاتِلُونَ في‏ سَبيلِ اللَّهِ فَيَقْتُلُونَ وَ يُقْتَلُونَ وَعْداً عَلَيْهِ حَقًّا فِي التَّوْراةِ وَ الْإِنْجيلِ وَ الْقُرْآنِ»[6] در این سه کتاب الهی، وعده داده شده است که خدا جان و مال اهل ایمان را به بهای بهشت خریداری کرده با این ­که ما متعلّق به خودش هستیم امّا پروردگار عالم می­گوید: من مشتری­ام، اگر مشتری خوب می­خواهی، خود من هستم.

«إِنَّ اللَّهَ اشْتَرى‏ مِنَ الْمُؤْمِنينَ أَنْفُسَهُمْ وَ أَمْوالَهُمْ» خدا جان­ها و اموالشان را می­خرد «بِأَنَّ لَهُمُ الْجَنَّةَ» که در مقابل این­ها بهشت را مرحمت می­کند. «يُقاتِلُونَ في‏ سَبيلِ اللَّهِ فَيَقْتُلُونَ وَ يُقْتَلُونَ» آن­ها کسانی هستند که در راه دین با دشمنان خدا می­جنگند و دشمنان را به قتل می­رسانند و یا خودشان کشته می­شوند. «وَعْداً عَلَيْهِ حَقًّا فِي التَّوْراةِ وَ الْإِنْجيلِ وَ الْقُرْآن» این وعده قطعی خداست که این­ها را به آن جنّت می­رساند.

در ادامه خیلی زیبا بیان می­فرمایند: «وَ مَنْ أَوْفى‏ بِعَهْدِهِ مِنَ اللَّهِ» از خدا باوفاتر در عهد کیست؟! اولیاء الهی با توجّه به این آیه می­گویند: پروردگار عالم خودش دارد بالصرّاحه بیان می­فرماید که بدانید اگر پروردگار عالم وعده داد، هیچ کس باوفاتر از او در وفای به عهد و وعده خود نیست.

«فَاسْتَبْشِرُوا بِبَيْعِكُمُ الَّذي بايَعْتُمْ بِهِ وَ ذلِكَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظيم» ای اهل ایمان! شما به خودتان در این معامله بشارت بدهید که رستگاری بزرگی برای شما هست.

لذا با این­ که جان و مالمان متعلّق به خداست امّا فرمود: شما با من معامله کنید و در حقیقت بدانید این معامله و معاهده­ای که شما دارید با خدا می­کنید «وَ ذلِكَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظيم» سعادت و فوز بزرگی برای شما هست.

خدا باوفاست، پس بدانید پروردگار عالم وعده­اش حتمی است و صادق الوعد است.

این مقداری از آیات الهی بود که پروردگار عالم در آن­ها به صادق الوعد بودن خود اشاره دارد.

 

مایه آرامش بنده

براساس همین آیات است که حضرت در این فراز از دعای ابوحمزه می­فرمایند: «وَ سُكُونِي إِلَى صِدْقِ وَعْدِكَ» چرا من امید به کرم تو دارم؟ برای این که من آرامش و سکنایی دارم و آن این است که تو صادق الوعد هستی. دیگر جای نگرانی برای من نیست، می­دانم که وقتی درب خانه تو بیایم، اجابت می­کنی؛ چون خودت فرمودی: «اُدْعُوني‏ أَسْتَجِبْ لَكُم»[7]و نفرمودی چه کسی و با چه زبانی بیاید.

حتّی در روایات بیان شده اگر کسی صادقانه خدا را بخواند و جدّی از همه جا بریده باشد، بداند که پروردگار عالم منتظر اوست. پروردگار عالم نمی­گوید: تو مذنب هستی، نیا، بلکه برعکس می­گوید: اتّفاقاً مذنب هستی، بیا و بدان پروردگار عالم صادق الوعد و کریم است و براساس کریم بودن من و تو را دعوت کرده است.

پروردگار عالم بیان می­فرماید: خودت هم در درون خودت می­دانی که مستحق این که خدا صدایت را بشنود نیستی امّا ای بنده من! من کریم هستم و گفتم با کرم برخورد می­کنم، یک موقعی هم نگویی: مگر می­شود؟! «مگر می­شود» در کار نیست؛ چون من صادق الوعد هستم و وقتی گفتم با کرم برخورد می­کنم، حتماً با کرم برخورد می­کنم، «وَ مَنْ أَوْفى‏ بِعَهْدِهِ مِنَ اللَّه» چه کسی باوفاتر از پروردگار عالم به عهد خودش است؟!

این لطف خداست که ما را دعوت می­کند و با این که مستحق نیستیم صدای ما را بشنود و ما هم نباید توقع داشته باشیم امّا می­فرماید من کریم هستم. چه چیز عامل می­شود ما به حضرتش امیدوار بشویم؟ «بَلْ لِثِقَتِي بِكَرَمِكَ» همین که می­گوییم: «یا کریم و یا ربّ» یعنی خدایا! می­دانم تو کریمی؛ پس تمام است. علت این که من این کریم بودن را احساس می­کنم و در جایی می­نشینم که برای من آرامش دارد و به کرم تو دل می­بندم، این است که می­دانم حضرتم صادق الوعد است «وَ سُكُونِي إِلَى صِدْقِ وَعْدِكَ».

 

عامل یأس و ناامیدی

لذا در کتاب احادیث القدسیه شیخ حرّ عاملی آمده که پروردگار عالم به داوود نبی فرمود: داوود! هیچ گاه بندگان من را از من مأیوس نکن؛ چون هیچ کس مثل من کریم نیست. او صادق الوعد است، وقتی خودش فرموده مأیوس نکن؛ پس انسان باید با امید به سمت او برود.

تنها کسی هم که یأس را ایجاد می­کند، شیطان است. در اخلاق عرض کردیم که یأس یکی از گناهان کبیره است؛ چون شیطان عامل یأس است امّا پروردگار عالم می­گوید: هر که هستی بیا، گر کافر و گبر و بت پرستی باز آی؛ چون درگاه حضرت حقّ درگاه کرم هست، نه ناامیدی و هیچ­گاه نباید یأس باشد.

 

گناه؛ پشت کردن به کرم خدا!

منتها آسیّد جمال الدّین گلپایگانی(اعلي اللّه مقامه الشّريف)، آن عارف بالله بیان فرموده بودند: درست است او کریم است امّا ما هم باید یک مقداری با حیا و خجل باشیم. ایشان یک تعبیر عوام النّاسی هم به کار می­بردند و می­فرمودند: در دیزی باز است، حیای گربه کجا رفته؟!

انسان با بی­حیایی صد بار بیاید، مدام توبه کند و بعد هم توبه را بشکند. یک مقدار هم خود انسان باید خجالت بکشد؛ چون او که کریم است و هر موقع درب خانه­اش بروی، درب باز است، به خصوص این ماه مبارک رمضان که هر لحظه­اش درب­های آسمان باز است.

آن روایت را خواندیم که پیامبر فرمودند: از روز اوّل ماه مبارک تمام ابواب آسمان باز می­شود و تا روز آخر بسته نمی­شود. در طی سال شب­های جمعه این­طور است که از غروب شب جمعه منادی مابین زمین و آسمان می­آید و ندا می­زند: کیست توبه کننده؟ لذا از غروب پنجشنبه تا غروب روز جمعه تمام ابواب الهی باز است، ولی در ماه مبارک رمضان هر لحظه این­طور است.

حال، درست است که هرلحظه می­توانیم توبه کنیم امّا آیا برای انسان خجالت ندارد که می­بیند پروردگار عالم این­قدر کریم است که ابواب رحمتش را باز کرده، بعد او بیاید گناه کند؟! انسان باید خجالت بکشد.

یکی از چیزهایی که اولیاء به خاطرش ناله و فغان می­زدند، این بود که خدایا! تو کرم می­کنی امّا بنده­ات در عوض گناه می­کند و پشت به کرم تو می­کند.

این حال را انسان باید مدّنظر بگیرد، مخصوصاً مثل امشب که شب جمعه ماه مبارک است و نورٌ علی نور، نورٌ فوق کلّ نور است. در ماه مبارک رمضان ابواب رحمت الهی باز است، در طی سال هم که شب جمعه این­گونه است، دیگر ببینید شب جمعه در ماه مبارک چه قیامتی است!

ابواب تنبیهیّه پروردگار برای بازگرداندن بنده

حالا اگر نعوذبالله، نستجیربالله کسی جدّی بیاید در این شب گناه کند، چقدر بدبخت و بیچاره است. عرض کردیم که اگر کسی در شب جمعه گناه کند، پروردگار عالم عذابش را مضاعف می­کند. آن هم خداوندی که هیچ موقع گناهان بنده­اش را مضاعف نمی­کند امّا این­قدر ناراحت می­شود از این که در این شب که تمام ابواب رحمتش باز است، بنده­اش گناه کند که عذاب گناهش را مضاعف می­کند.

حضرت امام محمّدباقر(عليه الصّلوة و السّلام) فرمودند: هر که وارد شب جمعه شود و تائب باشد، خیر دنیا و آخرت را به او مرحمت می­کنند و با هر پیغمبری که بخواهد محشورش می­کنند ولی اگر کسی شب جمعه گناه کند، پروردگار عالم می­فرماید: من تمام ابواب رحمتم را باز کردم که بنده­ام برگردد، ملائکه شاهد باشید که من غضبم را بر او قرار دادم و گناه او را مضاعف کردم.

این صحبت را خدای ارحم الراحمین می­کند؛ چون بنا نیست حالا که کریم عنایت کرد، بنده اهانت وجسارت کند و کرم حضرت حقّ را نادیده بگیرد.

به نظر این­ها هم ابواب تنبیهیّه است که انسان را برگرداند؛ چون خداوند متعال بندگانش را دوست دارد. بارها عرض کردیم خداوند از پدر و مادر و همه انبیاء به انسان مهربان­تر است و نمی­خواهد انسان در آن وضعیّت لجنزار گناهش بماند، بلکه می­خواهد او را طاهر و پاک کند و از این کثافات و پستی­ها و پلشتی­ها بیرون بکشد.

لذا در طی سال شب جمعه را قرار می­دهد و یک ماه را هم ماه مبارک رمضان قرار می­دهد که همه بیایند.

امشب من و شما بگوییم: خدا! لطف کردی، کرم کردی، ما هم می­دانیم صادق الوعد هستی و ما همه به همین امید آمدیم. خدایا! ما در شب جمعه و با دعای خضر نبی(علي نبيّنا و آله و عليه الصّلوة و السّلام) (دعای کمیل) که همه انبیاء خواندند و امیرالمومنین(عليه الصّلوة و السّلام) به شیعیانش هبه کرد، آمدیم.

 

 



[1]اسراء/ 5

[2]اسراء/ 4

[3]اعراف/ 142

[4]طه/ 86

[5]آل عمران/ 9

[6]توبه/ 111

[7]غافر/ 60


مطالب مشابه :


برگشتن مال دزديده شده

دعا و طلسمات - احضار و تسخيرات - كتب خطي - برگشتن مال دزديده شده - دعا و طلسمات - احضار و




می خواهید همسرتان که شما را ترک کرده برگردد؟؟

برگشت از طلاق یا برگشت از و کلا پولی که انصافا مال شماست دعای خیر شما برای




دعا برای مال گمشده يا دزديده شده!!!

مرید مولا - دعا برای مال گمشده يا دزديده شده!!! >> ختم سوره یس جهت حاجت با دعای مربوطه !!!




لعن چهار ضرب برای بازگشت گمشده

سه روز مهلت خواست و دل به هلاکت نهاد و به خاطرش رسید که از برای برگشت مال بسیار به دعای




گم شده شخص یا مال

گم شده شخص یا مال. جهت پیدا کردن شئی یا شخص گم شده یا برگشت مال از سپس دعای ذیل:




دعای سریع الاجابه !!!!!! مجرب است

مرید مولا - دعای سریع الاجابه !!!!! مجرب است - داروخانه دعا براي مال گمشده يا دزديده




دعای فرشته

دعای فرشته به سر جایش برگشت موس را حرکت دادونشت تا بقیه نه این مناسبت نیست این مال




ده فراز از دعای روز عید فطر امام سجاد(ع)

و ما مفتخریم که دعای عرفۀ عظیم و پر محتوای مال ماست . در این دعا برگشت و به آن جوان




تعجيل ازدواج

هم چنين نذر چيزى از مال براى هفت قبل از دعای معراج درکتاب مفاتیح توبه راهيست براي برگشت




شرح و تفسیر دعای ابوحمزه ثمالی - شب چهاردهم رمضان المبارک 1433

حوزه علمیه امام مهدی عج - شرح و تفسیر دعای ابوحمزه ثمالی - شب چهاردهم رمضان المبارک 1433 - مذهبی




برچسب :