سیری کوتاه بر پیشینه و آیین­های نوروزی در افغانستان

نوروز؛ سرگاه بهار

سیری کوتاه بر پیشینه و آیین­های نوروزی در  افغانستان

پیشواز بهار

افغانستان امروز در تاریخ کهن به نام «هنیره»، «اییران وییجه» و «خراسان» یاد می­شده است. این کشورسال نو مبارک! در دو سده­ی اخیر به نام افغانستان مشهور شده است. افغانستان وارث فرهنگ اصیل و تاریخ پر افتخار ایران کهن و خراسان است و بدون آن کالبد بدون روح خواهد بود. مردم شریف افغانستان علی رغم اراده­های سیاسی فرامرزی و استعماری، فرهنگ اصیل خود را حفظ کرده و در بسیاری از موارد خردمندانه آن را با مظاهر جدید دینی خود هماهنگ ساخته­اند. قدیمی ترین فرهنگ­های مردمی و ملی این سرزمین در قالب فرهنگ ملی و خرده فرهنگ­های محلی محفوظ مانده است. افغانستان زادگاه ادیان تاریخی «مهر پرستی»، «میترایی»، «ودایی»، «زردشتی» و... بوده است که بسیاری از مظاهر فرهنگی ادیان گذشته­ی مهرپرستی، ودایی، زردشتی، بودایی و... در فرهنگ رفتاری این مردم موجود است.

افغانستان زادگاه کهن ترین میراث مکتوب بشری است. «ریگ بید» یا ریگ ودا، در سرچشمه­ی رود سَرَسوَتی (به تعبیر ریگ بید) یا رود هَرَخوَتی (به تعبیر اوستا) یعنی در منطقه­ی «بهسود» افغانستان کنونی سروده شده است. این کتاب مهم ترین منبع زبان شناختی مردم شریف افغانستان است که بسیاری از مظاهر فرهنگی این آیین در میان مردم بومی و محلی یعنی «هزاره­های» افغانستان موجود است. کتاب دینی زردشت، «اوستا» نیز در کناره­ی «رود دایتی» که از «بند امیر بامیان» سرچشمه می­گیرد سروده شده است. مردم بومی و محلی زادگاه این دو میراث فاخر زبان دری بیشترین ویژگی­های زبانی این دو کتاب را حفظ کرده­اند. اصیل ترین لهجه­ی زبان پارسی در گفتار مردم محلی و زادگاه این دو کتاب موجود است. دانشمند ارجمند استاد نجیب مایل هروی به نکته در کیهان فرهنگی پرداخته است.

پس از استقبال مشتاقانه­ی مردم خراسان از فرهنگ متعالی اسلام، بسیاری از مظاهر تمدنی و فرهنگی این مرز و بوم رنگ دینی به خود گرفت و همان مظاهر فرهنگی با آیین جدید سازگار شد. یکی از توانمندی­های شگرف مردم فرهیخته­ی خراسان، به روز رسانی فرهنگی است. بر پایه­ی آن که مردم شریف خراسان و حاکمان فرهیخته­ی آن، در زمان حاکمیت مولا علی (ع) مشتاقانه اسلام را پذیرفتند و مولا حکومت خراسان را به خاندان غوری (شَنسَب و ماهویَ بَراز) تفویض کرد و اقتدار سیاسی این مردم را ارتقا بخشید؛ این مردم عاشقانه محبت مولا (ع) را در دل­شان مهمان کرده­اند. فرهیختگی مردم خراسان و شایسته سالاری حکومت مولا علی (ع)  در هم آمیخت و شالوده فرهنگ این مردم را با عشق علی (ع) سرشت. این مردم به عشق علی، بندهای زیبا و طبیعی بامیان را به نام مولا سکه زدند و «بند امیر»، «بند قنبر» «بند پنیر» و... نام گذاری کرده­اند. افسانه­های پیشین را به نام مولا برگردانده و قهرمان آن را مولا علی(ع)  دانسته­اند. عشق علی (ع) در دل مردم خراسان آن روز و افغانستان امروز بسیار گسترده و ژرف است. نوروز نیز با نام مولا (ع) گره خورده است. بر پایه­ی برخی گزارش­های تاریخی، روز عید غدیر خم، برابر با نوروز بوده است، بنا بر این در روز مراسم ویژه­ای متناسب با آن برگزار می­شود.

مراسم نوروز در افغانستان رنگ و بوی دینی به خود گرفته و تنها یک مراسم ملی نیست. مردم افغانستان از همه­ی اقوام و ملیت­ها به نوروز به دیده­ی احترام می­نگرند و نوروز از مظاهر وحدت ملی به شمار می­آید. در نوروز مردم افغانستان آیین­های خاصی  برگزار می­کنند. در این نوشتار مختصری از آن را می­نگاریم، باشد که در معرفی و پایداری این سنت دیرینه و همگامی طبیعت و انسان گامی کوچک برداشته باشیم.

مردم از مدت­ها پیش،  به استقبال نوروز می­روند و لباس نو، وسایل نو و... تهیه می­کنند و آمدن نوروز را انتظار می­کشند. 

منشأ تاریخی جشن نوروز

نوروز، یادگار کهن فرمان­ روایان و مردم ایران باستان و خراسان است که شاهان پیشدادی بامیان و کیانیان بلخ پایه­گذار آن بوده است. نام نوروز با نام «یمه» یا «جمه» و یا «جمشید» گره خورده است.  عمر خیام در «نوروز نامه» شاهان پیشدادی و کیانی بلخ چون کیومرث و هوشنگ و جمشید و فریدون و گشتاسب را به ترتیب از نخستین بانیان و برگزار کنندگان جشن نوروز و جشن مهرگان و جشن سده نام برده است.[1]

ابو عثمان جاحظ/225ق/ به نقل از کسروی[2] جمشید (ملقب به کیومرث) را نخستین بانی نوروز دانسته و نوشته است: «نخستین بانی نوروز «کیا خسرو بن ابرویز جهان» ابن ارفخشد ابن سام ابن نوح است. روزی که او پادشاه جهان شد و ممالک «ایرانشهر» یعنی سرزمین بابل را آباد نمود، آن روز را جشن گرفت و پس از او افریدون وقتی که بر ضحاک غلبه کرده و او را در سرزمین غربی([3]) اسیر کرده و به کوه دنباوند زندانی نمود، آن روز را مهرگان نامید. پس نوروز از جمشید است و مهرگان از افریدون است و تاریخ نوروز دو هزار و پنجصد سال از مهرگان پیشتر است. «جَمه» (جمشید) روزهای ماه فروردین را شش بخش نمود. پنج روز نخست را برای بزرگان و نجبای مملکت نوروز قرار داد و از ششم تا دهم، نوروزِ شخص پادشاه بود تا با مردم دیدار کرده و به آنان بخشش کند. از یازدهم تا پانزدهم برای خدمتکاران شاه و از شانزدهم تا بیستم برای نزدیکان و درباریان و از بیست و یکم تا بیست و پنجم برای لشکر و سرانجام پنج روز آخر ماه را برای باقی افراد ملت نوروز قرار داد.»[4] ابوریحان بیرونی نیز جشن سی روزه نوروز و بخش ششگانه این جشن را با اندک تفاوت در کتاب خود آورده است.[5]

فردوسی نیز جشن نوروز را به جمشید کیانی بلخی نسبت داده است:

به جمشيد بر، گوهر افشاندند/ مر آن روز را «روز نو» خواندند

سر سال نو، هرمز فرودين/ بر آسوده از رنج، تن؛ دل، ز کين

بزرگان به شادي بياراستند/ مي و جام و رامشگران خواستند

چنين روز فرخ، از آن روزگار/ بمانده از آن خسروان یادگار – فردوسی.

 resized-ja811061.jpg

جایگاه نوروز در اندیشه­ی اسلامی

نوروز در اندیشه­ی دینی ما جایگاه رفیعی دارد. اسلام دین جاوید، جهانی و فرافرهنگی است، در برابر خرده فرهنگ­ها موضع تعاملی دارد و نه موضع تهاجمی! معلّى بن از امام صادق (ع) در باره­ی  نوروز نقل می­کند که امام (ع) فرمود: «در نوروز بود كه خدا از بنده‏هايش پيمان گرفت، او را بپرستند و شريك با او نياورند، و برسولان و حججش بگروند، و به ائمّه عليهم السلام ايمان آرند. نخست روز است كه خورشيد تابيده، باد وزيده، گل شكفته در زمين، روزى كه كشتى نوح بر جودى استوار شده، روزى كه خدا در آن هزارها كه از ترس مرگ گريخته و مرده بودند زنده كرد، روزى كه جبرئيل به پيغمبر فرود آمد روزى كه پيغمبر (ص)، على (ع) را به دوش گرفت تا بت­هاى قريش را از فراز كعبه افكند و خرد كرد، و همچنين بود ابراهيم عليه السّلام، روزى كه پيغمبر فرمود تا اصحابش‏ با أمير المؤمنين بيعت كردند، روزى كه پيغمبر صلى اللَّه عليه و آله على عليه السّلام را به وادى پريان فرستاد تا از آن­ها بيعت گيرد: روزى كه دوباره مردم با على عليه السّلام بيعت كردند، ... روزى كه قائم ظهور كند و روزى كه بدجّال پيروز شود و او را در زباله‏دان كوفه بدار زند، نو روزى نيايد جز اينكه ما توقع فرج داريم زيرا از روزهاى ما و روزهاى شيعيان ما است.» (آسمان و جهان، ترجمه كتاب السماء و العالم، بحار الانوار، ج‏3، ص: 81)

امام صادق (ع) مي­فرمود: سعد و مبارك است! روز شادي است، با اميران و سروران در آن سخن گویيد، حوائج را بخواهید كه برآورده شوند به اذن خدا، نوزادش مبارك است، نزد سلطان برويد، بخريد، بفروشيد، زراعت كنيد، درخت بكاريد بنا كنيد، سفر كنيد كه همه كار را شايد و تزويج را، بيمارش به زودى به شود گمشده‏اش يافت شود ان شا اللَّه.(همان)

آداب اسلامی نوروز

نوروز در اندیشه­ی اسلامی شبیه دیگر آیین­های دینی برگزار می­شود و آداب ویژه­ای دارد؛ در مفاتیح الجنان چنین آمده است: امام (ع) فرمود: «چون نوروز شود، غسل کن و پاکیزه ‌ترین جامه­‌های خود را بپوش و به بهترین بوی ­های خوش خود را معطر گردان. پس چون از نمازهای پیشین و پسین و نافله­‌های آن فارغ شدی، چهار رکعت نماز بگزار یعنی هر دو رکعت به یک سلام و در رکعت اول بعد از حمد ده مرتبه سوره قدر ( انا انزلناه ) و در رکعت دوم بعد از حمد ده مرتبه سوره قل یا ایها الکافرون و در رکعت سوم بعد از حمد، ده مرتبه قل اعوذ برب الناس و قل اعوذ برب الفلق را بخوان و بعد از نماز به سجده شکر برو و این دعا را بخوان «اللهم صل علی … و بسیار بگو یا ذالجلال و الا کرام !» نماز عید نوروز مشتمل است بر قرائت سوره حمد و سوره ‌های قدر ، کافرون ، توحید ، فلق و ناس و بسیار شبیه به نمازی است که ضمن آداب و اعمال روز جمعه و همین طور اعمال روز عید غدیر خم وارد شده است . ‏از آنجا که قرائت سوره قدر در نماز عید نوروز توصیه شده است می توان دریافت که عید نوروز نیز چون دیگر اعیاد اسلامی با نزول برکات و آیات الهی همراه بوده است . تأکید بر قرائت سوره‌ های کافرون ، توحید ، معوذتین نیز می‌ تواند اشاره به درخواست دفع انواع شرور و بدی ‌ها داشته باشد . ‏

 

آیین­های جشن نوروزی

 

1.               بلند کردن جَندَه­ی مولا (ع)

برافراشتن نمادین جنده مولا

بر اساس این باور که مولا علی (ع) در روز غدیر خم همزمان با نوروز به امامت رسیده­اندر؛ مردم افغانستان پرچم بسیار بزرگی را به نام «جَندَه­ی مولا (ع)» در شهرهای مختلف در زیارت­گاه­های بزرگی مانند مزار سخی در کابل، حرم منسوب به امام علی (ع) در مزار شریف، و... برگزار می­شود. گفتنی است که امام علی (ع) در افغانستان بیشتر با صفت «سخی » یا می­شوند و بناهایی با عنوان سخی به یاد مبارک او بنان شده است. این پرچم بزرگ را گاهی به نام جنده سخی نیز یاد می­کنند.

آیین جنده بالا کردن تقریبا مراسم نیمه دولتی به شمار می­آید و دولت مردان افغانستان در این مراسم به گونه­ی رسمی شرکت می­کنند. این بیرق خیلی بلند است عده­ای پهلوانان عهده  دار بلند کردن آن می­شوند و با طناب­هایی آن را می­کشند و با چوب­های بلند دو شاخه، تکیه و کمک می­کنند تا بیرق به اهتزار در آید. مردم باور دارند اگر بیرق مولا به راحتی بالا رفت؛ سال خوبی به برکت مولا خواهند داشت و اگر به سختی بلند شد؛ سال چندان خوبی نخواهند داشت. نو روز در در نزد مردم افغانستان با نام علی (ع) آمیخته است، به گونه­ای در اشعار شاعران و ترانه سرایان زیادی بازتاب یافته است؛

ای نوبهار عاشقان! داری خبر از يار ما؟

از تو آبستن چمن وی از تو خندان باغ ما-  مولوی بلخی 

نوروز رسید و عید اکبر گردید /  بر گِردِ سرِ ساقیِ کوثر گردید

امروز علی نشست برتخت نبی / زان روست که روز و شب برابر گردید.

برافراشتن بيرق سخي در كابل

معتقدان و اخلاص‌مندان علي شير خدا، چند روز پيش از نوروز به خاطر آمادگی از تجليل روز تولد شاه اوليا و پوش جديد علم مبارك و برافراشتن علم ترتيبات مي­‌گيرند. شب نوروز همان جا در زیارتگاه سخي شب را با منقبت‌ خواني در صفات امام علي و دعا خواني به پایان مي‌ رسانند و روز نوروز كه نخستين روز سال نو خورشيدي مي‌باشد، ساعت ۹ صبح در حالي كه شاروال (شهردار) و والي كابل و تعدادي از روحاني­ها و جمع کثیری از اهالي كابل حاضر مي‌باشند، عَلَم سخي‌، شاه اوليا، توسط معتقدان و اخلاص ‌مندان سر سپرده ‌اش در ميان شور و هلهله و هيجانات مردم بلند مي‌گردد. هنگام بلند شدن علم‌، اركستر شاروالی كابل موزيك احترام مي­‌نوازد و از هر سو صداهاي هيجان ‌آميز«يا علي! يا علي!‌» و صداي كف ‌زدن­هاي هيجان‌ انگيز به گوش مي‌رسد.

ریشه تاریخی جنده­ی مولا

بر گزاری این آیین ریشه در تاریخ کهن این مرز و بوم دارد. در تاریخ کهن کشور ما، در برابر حاکمیت استبدادی ضحاک مار دوش، مردی از بامیان قیام کرد و پیش بند آهنگری­اش را بر چوبی بست و ضحاک را با کمک مردم شکست داد. فریدون نیکو سیرت پرچم کاوه­ی آهنگر بامیانی را پرچم کشور خود ساخت و آن را با جواهراتی تزیین کرد. پس فریدون نیز حاکمان ایران باستان درفش کاویانی را حرمت گذاشتند و این پرچم، در ادبیات سیاسی این ملت به نماد عدالت خواهی و آزادگی تبدیل شد و مردم آن را احترام ویژه­ای می­گذاشته­اند. به دلیل آن پس اسلام مردم با حکومت الهی مولا علی آشنا شدند؛ دل در گرو او سپردند و مفاخر ملی خود را به امام علی سکه زدند که یکی از این مفخر درفش کاویانی است. مردم با تغییر قهرمان کاویانی اصل جریان عدالت خواهی و دادگری را پاس داشتند. به دلیل همین ریشه تاریخی، این مراسم در افغانستان مراسم، ملی و تقریبا نیمه دولتی تلقی می­شود.

 

شكل ظاهري  جنده مولا

جَندَه­ی مولا (ع)، پرچمي با رنگ سبز است و دور پرچم كلمه لااله الا الله، محمد رسول الله، علي ولي الله، و نام­های مقدس  الله، محمد، علي، فاطمه،  حسن و حسین و در وسط آن آيه شریفه نصر من الله و فتح قريب نوشته شده است و با سليقه­ی خاصي  تزيین می­شود.

 

 

2.               مِیله­ی گل سرخ[6]

جشن و مِیله­ی گل سرخ، یکی از آیین­های زیبا و بی بدیل مهرگان ملی مردم افغانستان است. همگامی طبیعت با آیین­های مذهبی مردم افغانستان روحیه و عواطف وصف نا پذیری به این مردم بخشیده است. بر اساس تقلید طبیعت از سفره سخاوت مولا علی، در ایام نوروز، تمام دشت­ها و پشت بام­های گلی بلخ و شهر مزار شریف، پر از گل سرخ می­شود، گویی بلخ سبدی از گل سرخ است یا چراغ نو بهار بلخ که در آن لاله می‌‌سوزد. این گل فقط در بلخ به فراوانی می‌‌روید و از این رو جشن نوروز و جشن گل سرخ هر دو به یک معنی به کار می‌رود و مردم از سراسر کشور و برخی کشورهای دیگر به تماشای آن به مزار شریف می­روند.

در شهر کابل نيز، ميله­های نوروزی در محله­هایی به نام خواجه صفا، شاه شهيد، دامنه سخی، کاريز مير، تپه زيبای استالف ، گلغندی چاريکار و دشت برچی برگزار می شود. در هرات نيز، مردم به اين مناسبت، روزهای اول سال و چهارشنبه اول سال و نيز در سيزدهمين روز از نوروز، در تفريح­گاه­های داخل و خارج شهر گردهم می­آيند.

 

3.               هفت میوه یا هفت سین

در افغانستان بر سفر نوروزی، هفت میوه به نمایندگی از طبیعت سخاوتمند می­گذارند. عدد هفت نماد فراوانی است و خود هفت خصوصیتی ندارد. به دلیل در قدیم همه میوه­ها در فصل نوروز نبوده، مردم برای جشن نوروز میوه­ها را خشک می­کرده­اند. هفت میوه خشک بر سفره با تزیین خاصی می­گذاشته­اند. هفت میوه هم به عنوان تبرک و هم به عنوان پذیرایی در سفره گذاشته می­شود. هفت میوه چیزی شبیه به سالاد میوه است که از هفت نوع میوه­ی خشک گوناگون تشکیل می­شود. این هفت میوه عبارت­اند از کشمش، سنجد، پسته، کِشته­ی قیسی (برگه زردالو)، چهار مغز (گردو) و یا آلو.
عدد هفت از زمان فرهنگ ودايی در سرزمین ما عدد نيک و حتی مقدس پنداشته مي­شده است. در آيين ميترايی بر هفت اصل تاکيد مي­شده است. باور به پروردگار يکتا، داشتن تنها يک همسر، مخالفت با برد‌گی و برده ‌داری، اسير افسون ثروت نشدن، انتخابی بودن زمام داران و رهبران دينی و دولتی، از شمار همين اصول است. همچنین هفت مرحله سلوک: طلب، عشق، معرفت، استغنا، توحيد، حيرت و فنا ــ وجود داشته، که شيخ عطار از آن در منطق الطير به نام هفت وادی سلوک ياد کرده است. در آيين زردشتی نيز عدد هفت مقدس بوده است، چنانکه پيروان اين آيين بايستی راستی و درستی، پاک مَنشی، پندار نيک، گفتار نيک و کردار نيک، عشق و محبت و خدمت گذاری به انسان و جامعه را رهنما قرار می­دهد. در ادیان موسوی و عيسوی و همچنان در دین مقدس اسلام نيز عدد هفت به تکرار آمده است.

هفت میوه یا هفت سین ریشه کهن دارد. پس از اسلام در آیین هفت سین تاریخی تغییرات پیش آمد و در افغانستان بیشتر هفت میوه شهرت دارد.

هفت سین پیش از اسلام

روایت است که قبل از اسلام، خوان نوروزی را با هفت «شین» می آراستند که عبارت بودند از:

شیر، شکر، شراب، شمع، شانه، شربت و شاخ شمشاد.

روز نوروز در زمان کیان

می نهادند خسروان جهان

شهد و شیر و شراب و شکر ناب

شمع و شمشاد و شانه اندر خوان

پس از ورود دین اسلام هفت «شین» به هفت «سین» تبدیل شده است که عبارتند از: سیر، سرکه، سبزه، سماق، سیب، سنجد و سکه.

 

1.               شربت هفت میوه[7]

یکی از رسم­های نوروزی تهیه­ی شربت هفت میوه است. هفت میوه را در آب تر می­کنند و از آن شربتی تهیه می­کنند و هنگام تحویل سال هر یک از اعضای خانواده به عنوان تبرک و کام شیرین کردن می­نوشند.

 

4.               خوراک‌های ویژه­ی نوروز

مردم برای روزهای نوروز به ویژه شب سال نو اقدام به پخت غذاهای خاصی می‌کنند. معمولاً غذای سبزی چلو، در این شب پخته می‌شود. کلوچه پزی‌ها نیز در این روزها نوعی کلوچه می‌پزند که به آن کلوچه نوروزی می‌گویند و فقط در نوروز پخته می‌شود.

5.               جشن دهگان

افغانستان امروز و خراسان و ایران باستان (که 764 سال پایتخت ایران باستان بلخ بوده است) بر اساس گزارش اوستا و ریگ بید، نخستین سرزمینی است که کشاورزی در آن کشف شده و رواج یافته است. به همین دلیل جمشید، بنیان گداز نوروز را کیومرث یعنی پادشاه کشاورزی و خاک نام گذاری کرده­اند. واژه­ی «مرث» در لهجه­ی هزاره­های افغانستان تا کنون زنده و رایج است و با کلمه­ی خاک همراه می­آید و به گونه­ی «خاک و مَرَث» تعبیر می­شود. بنا بر این پیشه اصلی مردم ایران باستان و خراسان کشاورزی بوده و در فرهنگ فیودالی گذشته، زمین داران نقش برجسته داشته­اند. حالا نیز جشن دهقان با شور و هیجان و با شکوه برگزار می­شود. در این مراسم که در روز اول سال اجرا می‌شود کشاورزان به شهرها می‌آیند و تولیدات خود را به نمایش می‌گذارند. در سال‌های اخیر این مراسم تنها در کابل و برخی شهرهای بزرگ اجرا می‌شود و حتی شخصیت‌های بلند پایه حکومتی نیز در تماشای آن شرکت دارند.

6.               چهارشنبه سوری

چهار شنبه سوری یکی از رسم­های نوروزی در افغانستان است. در این مراسم، مردم و به ویژه جوانان و نوجوانان، آتشی فراهم می­کنند و از روی می­پرند.

پریدن از آتش، یکی از رسم­های کهن مردم هزاره افغانستان است. پریدن از روی آتش به دو منظور انجام می­شود؛ یکی به عنوان رسم و آیین ملی کهن که با نیت دور شدن بلاها و خوش بخت شدن انجام می­شود و دیگر به عنوان بازی و سرگرمی. «در روزگاران قدیم این سنت، در تمام قریه­جات مناطق مرکزی در چهار ماه مشخص که به نام­های «الغوهای اول، دوم، سوم و (چهارم  مرسوم  و موسوم بود؛ طی مراسم خاصی انجام می­شد. فلسفه آن همانا گذر از سختی و سوزندگی و عذاب و عقاب بود که در جلو درِ بیرونی، مجمر بزرگی از آتش بر افروخته شده، روشن می­گردید و اهالی به نوبت از بالای آن خیز(الغو) بر می­داشتند جمله زیر را زمزمه می­کردند: «بخت و ... بیه؛ غم برو، ماه نو نیک شوه!» (لعلی، انجینیر علی­داد، سیری در هزاره جات، چاپ نخست، نشر احسانی، 1372: 321). در میان هیچ قوم دیگری از افغانستان کنونی آیین­های کهن مهر پرستی، ودایی و زردشتی به این روشنی و پررنگی خبری نیست.

7.               جشن سمنک یا حلوا پزان

حلوا پزان یکی از رسم­های رایج در نوروز است. این مراسم در برخی جاها به عنوان میله سمنو یا میله سمنک شناخته می­شود. در برخی جاها مانند مناطق هزاره نشین، شب بیست و نهم حوت (اسفند) برای خوشنودی مردگان حلوا می­پزند. در برخی مناطق دیگر شب عید نوروز حلوا می­پزند. تر کردن گندم، رویاندن سبزه و پختن سمنک هم از زمره  آیین­های نوروزی است که خانواده­ها آن را به عنوان نذر بر آورده شدن حاجت­ها با مراسم ویژه برگزار می­دارند.  زن‌ها در طول شب یک مراسم خاص برای سمنو می‌گیرند و از اواخر عصر تا صبح روز بعد مشغول پختن آن هستند و شعری به این مضمون را تکرار می‌کنند:

سمنک در جوش، ما کفچه زنیم

دیگران در خواب، ما دفچه زنیم

و

 یا این شعر را باهم همخوانی می­کنند:

سمنک پیک بهار است

میله شب زنده دار است

این خوشی سال یکبار است

سال دیگر یا نصیب

آرزو امشب خروشد

سمنک در خود بجوشد

دل خوش جامه بپوشد

سال دیگر یا نصیب

 

8.               عید مرده­ها

در برخی جاها مانند مناطق هزاره نشین، شب بیست و نهم حوت (اسفند) برای خوشنودی مردگان حلوا می­پزند. هم چنین در شب بیست و نهم ماه رمضان و شب نهم ذی الحجة، برای خوشنودی مردگان حلوا می­پزند. آیین «حلوا پزان» به این صورت است که همسایگان یکجا جمع می­شوند و به گونه­ی مشارکتی حلوا می­پزند و یکی از بزرگان محل، با دعا و طلب حاجت؛ حلوا را میان همسایگان تقسیم می­کنند. در این مراسم همه سال نو را به همدیگر تبریک می­گویند.

جالب است که این رسم مردم هزاره افغانستان با رسم کهن مردم ایران باستان انطباق کامل دارد؛ «ايشان نوروز و مهرگان و ايام فروردگان را بزرگ مى‏شمارند و معتقدند كه در اين ايام ارواح مردگان به منازلشان باز مى‏گردند و در اين ايام، خانه‏ها را پاكيزه مى‏كنند و فرش­ها را مى‏گسترند و طعام­هايى مى‏سازند و برآنند كه ارواح مردگان را از بوى و همچنين روشنايى آنها بهره‏اى است. (مقدسى، مطهر بن طاهر، البدء و التاریخ (آفرينش و تاريخ)، ترجمه محمد رضا شفيعى كدكنى، تهران، آگه، چ اول، 1374ش.)

9.               چهارشنبه اول سال

مردم افغانستان در چهار شنبه اول سال هر سال به دامان طبیعت می‌روند. مردم کابل در چهار شنبه اول سال و در طول دو هفته اول سال به تماشای دشت‌هایی که گل ارغوان می­رویند می­روند.

10.          بزکشی

در طول مراسم و جشن‌های مختلف معمولاً مسابقات بزکَشی نیز انجام می‌شود. این مسابقات معمولاً در ولایت‌های شمالی افغانستان و کابل اجرا می‌شود. بزکشی در بسیاری از آیین­های ملی و محلی به عنوان مسابقه و ایجاد نشاط و شور اجرا می­شود. تعدادی اسپ سواران ماهر، در یک میدان بزرگ مسابقه، بز کشته­ای را در وسط میدان و داخل خط دایره­ای قرار می­دهند و هر اسپ سواری که توانست بز را از چنگ دیگر سوارکاران به طرف دیگر میدان برساند؛ برنده است. افزون بر خود بز مسابقه، جایزه­های دیگری نیز نصیبش خواهد شد.

11.          هدیه آوردن برای نامزدها

یکی از رسم­های نوروزی مردم افغانستان، بردن هدیه نوروزی از سوی شاه‌داماد به خانه «خواسته» و نامزد است. این سبد هدیه شامل لباس نو برای عروس، شیرینی و ماهی پخته و یا حلوا است.

12.          هدیه دادن به کودکان

ابوریحان بیرونی در مورد نوروز و هدیه دادن می­گوید:

«با آغاز سال نو سالمند ترین فرد خانواده به پا می­خاست و قاشقی عسل یا پاره قندی بر دهان یکایک خانواده می­گذاشت و با دادن هدیه و یک برگ سبز و یک سکه که در داخل سیب و لیمو قرار داده شده بود، آمدن نوروز را شاد باش می­گفت.»

فصل نوروز است صحرا لاله زار

زنگ دل را می برد باد بهار

ای پدر برخیز نوروزی بیار

تا تو را رحمت کند پروردگار

 

13.          سیزده به در

یکی از رسم­های برخی از مناطق افغانستان رفتن به دل طبیعت در سیزدهم حمل (فروردین) است. مردم هرات علاوه بر چهارشنبه اول سال در روز سیزده فروردین نیز به گردش در طبیعت می‌پردازند.

14.          پیرک - کمپیرک

963725.jpg

در مناطق مرکزی افغانستان جشن نوروز با راه افتادن «کمپیرک» با ده­ها نفر دیگر به روستاها، بازارها و مراکز تجمع مردم به شیوه ویژه­ای برگزار می­شود. کمپیرک مردی است با لباس بلند سبز رنگ، که نماد بهار دانسته می­شود؛ ریش دراز و کلاه بلندی بر سر دارد. او به زبان قلمی فصیح و لهجه ویژه­ای حرف می­زند. کمپیرک با پیروزی در جنگی نمایشی با لشکر سپید پوش، که نماد زمستان است، نوید بهار را به مردم می­دهد و با سخنان طنز آمیز و اداهای ویژه، شادی می­آفریند!

«کمپیرک مردی مُسن و قد خمیده است که لباس رنگی می­پوشد، ترکیبی از سرخ و سبز. کلاه بلندی به سر دارد. مو و ریش سفید و بلندی دارد. معمولا یک شمشیر و یک عصا به دست دارد و یک تسبیح که دانه های درشت دارد. چکمه های بلند می پوشد.

کمپیرک لشکری دارد که آن­ها هم لباس های رنگی دارند. لشکر کمپیرک از او محافظت می کنند. کمپیرک به محلات تجمع مردم سر می­زند، مردم به دورش حلقه می­زنند و او خطاب به آن­ها سخنان پند آمیز و پر از اندرز می­گوید. آن­ها را می­خنداند و بعد به تجمع دیگر سر می­زند.

مردم تارهایی از ریش کمپیرک را به عنوان تبرک با خود می­برند. ریش کمپیرک ساختگی است. در میان لشکر کمپیرک افراد خاصی هستند که از مردم کمک جمع می­کنند و بعد همه کمک­های جمع شده را میان فقرا تقسیم می­کنند و یا هم به مراکز عام المنفعه، مثل مسجد، مدرسه و یا هم چیز دیگر کمک می­کنند.

یکی از جنبه های جالب نمایش کمپیرک این است که پیش از رسیدن کمپیرک یک مرد دیگری که خود را به دروغ کمپیرک جا زده است، می­آید و او و لشکریانش لباس سفید به تن دارند که نماد زمستان هستند. پس از آن لشکر کمپیرک اصلی از راه می­رسد و این دو لشکر در گیر یک جنگ نمایشی می­شوند. در این نبرد نمایشی لشکر کمپیرک اصلی که به نشانه­ی بهار لباس­های رنگارنگ به تن دارند، بر لشکر سفید پوش کمپیرک دروغین پیروز می­شوند.» (از سخنان دکتر عبدالغفور آرزو در مورد نوروز در افغانستان) 

مردم غور و غرجستان(هزاره­ها)، در نوروز اعتقادات مخصوصی دارند  و باور دارند که «پیر زنی» که عاشق «بابه نوروز» است؛ و همیشه عاشق دیدار نوروز است و چند روز پس از نوروز سراغ نوروز را می­گیرد؛ چون می­فهمد که نوروز گذشته و رفته؛ از شدت شیفتگی، آشفتگی و ناراحتی خود را بر زمین یا آب و خاکستر می­زند. اگر خود را به آب بزند روزهای برفی و بارانی در پیش خواهد بود و اگر خود را به خاکستر بزند روزهای باد و بوران و برفباد در راه خواهد بود.

نمایش «پیرک» به شکل مرد کهن سال و ژنده پوش، با بَروت (سبیل) کلفت و ریشی سفید و بلند است. کمپیر کسی است که با هیکل غیر عادی و مخوف، شکم گنده، ریش انبوه و با صدا، و اطوار آماتوریک وارد صحنه نمایش می­شود و وجود نوروز را به سیمای ظاهر آن تجسم می­کند. او دارای افراد تحت امر و محافظ است. او وارد خانه­ی محله می­شود و این گونه شادی را به همگان تقسیم می­کند. هنگامی وارد خانه مورد نظر می­شوند؛فضایی از هیاهو و غوغا و هلهله بر پا می­کنند و این جمله­ها گفته می­شود:

کمپیر کمپیر در آمد/ با ریش بمبول[8] در آمد

کمپیر درآمد! نوروز سر آمد!

در این هنگام یکی از اهالی منزل کمپیر را صدا می­زند که: «کمپیر!»، «بابه نوروز مرده» کمپیر با شنیدن آن، خود را به زمین می­زند و می­میرد! اطرافیانش او را به آن حال نگذاشته همان دم بابه نوروز را بلند کرده از او استدعای دعای خیر می­کنند و بابه نوروز در حالی که دعای خیر می­کند اطرافیانش را به نام­های مختلف و خنده دار معرفی می­کند. دعای خیر کمپیر شامل کلیات و جزئیات امور زندگی و عمدتا سلامتی وجود، تعداد اولاد، وفور نعمت، دارای عمر و زندگی خوش و خندان می شود. بخشی از دعاهای پیرک:

 اَنجه کنه، پنجه کنه/ صاحب چهل بچه کنه[9] / جاگه ره پر پیچه کنه[10]!

پیرک، در قبال دعا، درخواست کمک جنسی و نقدی می­کند و کلمات زیر را ایراد می­کند:

پیله چقوره پُر کو/ پِیله چَدَکه دور کو[11]

این آیین، بازتابی از سنت­های کهن و فولکور مردمی است، که امروز از رونق افتاده است. 

 

15.          جشن معارف

یکی از آیین­های نوروزی به معنای واقعی روز نو است؛ آغاز سال تحصیلی در افغانستان است که فصل دانش و خرد با طبیعت گره خورده است. جهت آغاز سال تعلیمی در سراسر کشور جشن و سرور بر پا می­شود. این میله، برای کودکان، نوجوانان، معلمان و خانواده­ها بسیار دلچسب و شیرین است. 

16.           خانه تکانی

خانه تکانی به عنوان نماد نظافت و پاکیزگی از آیین­های نوروزی است. خانواده­ها پیش از فرا رسیدن نوروز به پاک کاری منازل و شستشوی فرش­ها و اثاثیه می­پردازند، تا نوروز، عروس بهار، و سال نو را با پاکی و صفا استقبال کنند.

بهار آمد، بهار آمد، بهار خوش عذرا آمد

شِفا آمد، شِفا آمد، شِفای هر نزار آمد

بنفشه پیش نیلوفر در آمد که مبارک باد

که زردی رفت و خشکی رفت و عمر پایدار آمد - مولوی بلخی

پانوشت‌ها:


[1] نوروز نامه خیام مشهور ترین اثر پارسی قرن پنجم/ حدود سال 495 ق/ است. اینک به متن اصلی نوروز نامه و سخنان خیام توجه کنید: «چون گیومرث اول ملوک عجم به پادشاهی بنشست، خواست که ایام سال و ماه را نام نهد و تاریخ سازد تا مردمان آن را بدانند، بنگریست که آن  روز بامداد، آفتاب به اول دقیقه حمل آید. موبدان عجم را گِرد کرد و بفرمود که تاریخ از اینجا آغاز کنند. موبدان جمع آمدند و تاریخ نهادند... و این روز را جشن ساختند و عالمیان را خبر دادند تا همگان آن را بدانند و آن تاریخ نگاه دارند...( خیام، نوروز نامه، صص 11- 12- 14، چاپ علی حصوری/ تهران، 2537 شاهی)  پس گیومرث این مدت (دوازده ماه سال) را بدین گونه به دوازده بخش کرد و ابتدای تاریخ پدید کرد و پس از آن چهل سال بزیست. چون از دنیا برفت، هوشنگ به جای او نشست... (همان ص 16) و از پس او طهمورث نشست و آفتاب را پرستید... و از پس او پادشاهی به برادرش جمشید رسید و از این تاریخ هزار و چهل سال گذشته بود... چون از مُلک جمشید چهار صد و بیست و یکسال بگذشت و جهان بر وی راست گشت جشن ساخت و نوروزش نام نهاد و مردمان را فرمود که هر سال چون فروردین نو شود، آن روز جشن کنند...  آفریدون از تخم جمشید بود. (همان صص 17- 18)  چون صد و شصت و چهارسال از ملک آفریدون بگذشت دور دوم از تاریخ گیومرث تمام شد و او دین ابراهیم پذیرفته بود... و مهرگان هم او نهاد و همان روز که ضحاک را بگرفته و مُلک بر وی راست گشت جشن سده بنهاد... و از جهت فال نیک، آن روز را جشن کردندی و هر سال تا امروز آئین آن پادشاهان نیک عهد، در ایران و توران به جای می آرند... و چون روزگار او بگذشت و آن دیگر پادشاهان که بعد از او بودند تا به روزگار گشتاسب. چون از پادشاهی گشتاسب سی سال بگذشت زردشت بیرون آمد و دین گبری آورد و گشتاسب دین او پذیرفت و بر آن [میرفت] و از گاه جشن آفریدون تا این وقت نُهصد و چهل سال گذشته بود. و آفتاب نوبت خویش به عقرب آورد. گشتاسب بفرمود تا کبیسه کردند و فروردین آن روز آفتاب به اول سرطان گرفت و جشن کرد و گفت این روز را نگه دارید و نوروز کنید... و بفرمود که هر صد و بیست سال کبیسه کنند. تا سالها بر جای خویش بماند... پس آن آئین تا به روزگار اسکندر رومی بماند و تا آن مدت کبیسه نکرده بودند و مردمان هم بر آن میرفتند تا به روزگار اردشیر بابکان که او کبیسه کرد و جشن بزرگ داشت و عهدنامه بنوشت و آن روز [را نوروز] بخواند. و هم بر آن آئین میرفتند تا به روزگار نوشین روان عادل. چون ایوان مداین تمام گشت نوروز کرد و رسم جشن به جا آورد...» (همان صص 19- 20) / به ترجمه التفهیم بیرونی ، چ همائي ص 352،  نیز رجوع شود.

[2] منظور از کسروی، موسی بن عیسی کسروی است. به جز جاحظ، بلعمی و حمزه نیز از کسروی یا خسروی نام برده اند. بلعمی از کتاب «نامه ساسانیان» نوشته موسی بن عیسی خسروی، به عنوان  یکی از منابع طبری نام برده است. تاریخ بلعمی تک جلدی، صص 4 تا 9 چاپ 1341 تهران.

[3] از این عبارت «سرزمین غربی» دانسته می­شود که ضحاک مربوط به سرزمین غربی و فریدون مربوط به سرزمین شرقی بوده است.

[4] جاحظ، المحاسن و الاضداد، (متن عربی) ص211، چ بیروت 

[5] ابو ریحان بیرونی، آثارالباقیه، ترجمه دانا سرشت، ص 284 / متن  عربی، ص 218 / چاپ دانشگاه لیپزیک

[6].  این واژه به گونه «مِلَه» با کسره میم تلفظ می­شود؛ بر اساس رواج واو معدوله در لهجه­ی مردم افغانستان با واو مجهول نوشته می­شود. این واژه در میان مردم هزاره در موارد مختلف استفاده می­شود، مانند تعبیر اَله میله کردن به معنای شادی کردن و تمایل به خوردن چیزی داشتن و.....

[7] دستور تهیه­ی هفت میوه

مواد لازم

1.               سه نوع کشمش:

 -  کشمش سرخ، 500 گرام؛

 - کشمش سبز، 500 گرام؛

 - کشمش سیاه، 500 گرام؛

2.               شکر پاره یا غولنگ، 1000 گرام؛

3.                سنجد، ۲۰۰ الی ۲۵۰ گرام؛

4.                چهارمغز(گردو) ۲۰۰ گرام؛

5.                پسته، ۲۰۰ گرام؛

6.                بادام،۲۰۰  گرام؛

7.                عرق گلاب و هل؛

8.                

 طرز تهیه

دو شب قبل از نوروز اول کشمش را چیده و همه میوه­های خشک  را خوب شسته، پاک می­کنند و در بین دیگی می­اندازند؛ سپس آب شیر گرم[آب ولرم] - یک چهارم میوه و سه چهارم آب- اضافه می­کنند. سر دیگ را بسته و در جای سرد نگهداری می­کنند .یک پیش شب از نوروز چهار مغز، پسته و بادام را با آب گرم تر می­کنند   و بعد پوست می­کَنند. میوه­های مذکور به نام مصالح هفت میوه یاد می­شود. در روز نوروز قدری عرق گلاب و هل با هفت  میوه اضافه می­کنند .اکثر مردم مصالح هفت میوه را بین دیگ روی میوه­های دیگر می­اندازند و مخلوط می­کنند.  بعضی هم جداگانه نگه می­دارند و هنگام سرویس یک مقداری آن را با میوه تر کرده اضافه می­کنند.  اگر شیرینی­اش کم باشد، کمی بوره (شکر) هم علاوه گردد.

روز نوروز ابتدا بزرگان فامیل بالای دیگ هفت میوه دعا می­کنند و نذر هفت میوه را به روح حضرت علی (ع) نثار می­کنند  و با تشریفات خاصی سر دیگ را باز می­کنند .اعضای خانواده سال نو را به هم تبریک گفته و از میوه تر کرده به عنوان نماد روزی و نعمت استفاده می­کنند . و هفت میوه را برای نزدیکان،  دوستان و همسایگان تقسیم می­کنند .

[8] بمبول: پر مو، پوپک.

[9] کنایه از خوشبخت شدن و صاحب فرزند شدن است.

[10] جاگه: جایگاه و بستر، پیچه: موی گره شده زنان؛ کنایه از همسر گرفتن.

[11] پیله: پیاله، چُقور: گود و عمیق، چدک: کم عمق و چَلَس؛ کو: کن.


مطالب مشابه :


تزئین سکه عید غدیر

تزئین سکه عید غدیر تزیین سنبل هفت سین 1393; شیرینی های عید;




تزئین سکه عید غدیر ۲

تزئین سکه عید غدیر ۲ گل سینه قدیمی یا پروانه های تزئینی روی آنها بچسبانید تزیین




ویژگی های فرهنگی مازندران -پایانی

ویژگی های عید غدیر عروس ابتدا وارد خانه نمی‌شود مگر اینکه پدر داماد سکه‌ای یک




دانلود کتاب افزایش قد

وبلاگ سکه - دانلود سام یوسف حذف شده اهنگ های یاشار ppt اسیب ورزشی جک عید غدیر خم اس ام اس




سیری کوتاه بر پیشینه و آیین­های نوروزی در افغانستان

به نام مولا سکه زدند و های تاریخی، روز عید غدیر خم، برابر با جواهراتی تزیین




برچسب :