سیری کوتاه بر پیشینه و آیینهای نوروزی در افغانستان
سیری کوتاه بر پیشینه و آیینهای نوروزی در افغانستان
افغانستان امروز در تاریخ کهن به نام «هنیره»، «اییران وییجه» و «خراسان» یاد میشده است. این کشور در دو سدهی اخیر به نام افغانستان مشهور شده است. افغانستان وارث فرهنگ اصیل و تاریخ پر افتخار ایران کهن و خراسان است و بدون آن کالبد بدون روح خواهد بود. مردم شریف افغانستان علی رغم ارادههای سیاسی فرامرزی و استعماری، فرهنگ اصیل خود را حفظ کرده و در بسیاری از موارد خردمندانه آن را با مظاهر جدید دینی خود هماهنگ ساختهاند. قدیمی ترین فرهنگهای مردمی و ملی این سرزمین در قالب فرهنگ ملی و خرده فرهنگهای محلی محفوظ مانده است. افغانستان زادگاه ادیان تاریخی «مهر پرستی»، «میترایی»، «ودایی»، «زردشتی» و... بوده است که بسیاری از مظاهر فرهنگی ادیان گذشتهی مهرپرستی، ودایی، زردشتی، بودایی و... در فرهنگ رفتاری این مردم موجود است.
افغانستان زادگاه کهن ترین میراث مکتوب بشری است. «ریگ بید» یا ریگ ودا، در سرچشمهی رود سَرَسوَتی (به تعبیر ریگ بید) یا رود هَرَخوَتی (به تعبیر اوستا) یعنی در منطقهی «بهسود» افغانستان کنونی سروده شده است. این کتاب مهم ترین منبع زبان شناختی مردم شریف افغانستان است که بسیاری از مظاهر فرهنگی این آیین در میان مردم بومی و محلی یعنی «هزارههای» افغانستان موجود است. کتاب دینی زردشت، «اوستا» نیز در کنارهی «رود دایتی» که از «بند امیر بامیان» سرچشمه میگیرد سروده شده است. مردم بومی و محلی زادگاه این دو میراث فاخر زبان دری بیشترین ویژگیهای زبانی این دو کتاب را حفظ کردهاند. اصیل ترین لهجهی زبان پارسی در گفتار مردم محلی و زادگاه این دو کتاب موجود است. دانشمند ارجمند استاد نجیب مایل هروی به نکته در کیهان فرهنگی پرداخته است.
پس از استقبال مشتاقانهی مردم خراسان از فرهنگ متعالی اسلام، بسیاری از مظاهر تمدنی و فرهنگی این مرز و بوم رنگ دینی به خود گرفت و همان مظاهر فرهنگی با آیین جدید سازگار شد. یکی از توانمندیهای شگرف مردم فرهیختهی خراسان، به روز رسانی فرهنگی است. بر پایهی آن که مردم شریف خراسان و حاکمان فرهیختهی آن، در زمان حاکمیت مولا علی (ع) مشتاقانه اسلام را پذیرفتند و مولا حکومت خراسان را به خاندان غوری (شَنسَب و ماهویَ بَراز) تفویض کرد و اقتدار سیاسی این مردم را ارتقا بخشید؛ این مردم عاشقانه محبت مولا (ع) را در دلشان مهمان کردهاند. فرهیختگی مردم خراسان و شایسته سالاری حکومت مولا علی (ع) در هم آمیخت و شالوده فرهنگ این مردم را با عشق علی (ع) سرشت. این مردم به عشق علی، بندهای زیبا و طبیعی بامیان را به نام مولا سکه زدند و «بند امیر»، «بند قنبر» «بند پنیر» و... نام گذاری کردهاند. افسانههای پیشین را به نام مولا برگردانده و قهرمان آن را مولا علی(ع) دانستهاند. عشق علی (ع) در دل مردم خراسان آن روز و افغانستان امروز بسیار گسترده و ژرف است. نوروز نیز با نام مولا (ع) گره خورده است. بر پایهی برخی گزارشهای تاریخی، روز عید غدیر خم، برابر با نوروز بوده است، بنا بر این در روز مراسم ویژهای متناسب با آن برگزار میشود.
مراسم نوروز در افغانستان رنگ و بوی دینی به خود گرفته و تنها یک مراسم ملی نیست. مردم افغانستان از همهی اقوام و ملیتها به نوروز به دیدهی احترام مینگرند و نوروز از مظاهر وحدت ملی به شمار میآید. در نوروز مردم افغانستان آیینهای خاصی برگزار میکنند. در این نوشتار مختصری از آن را مینگاریم، باشد که در معرفی و پایداری این سنت دیرینه و همگامی طبیعت و انسان گامی کوچک برداشته باشیم.
مردم از مدتها پیش، به استقبال نوروز میروند و لباس نو، وسایل نو و... تهیه میکنند و آمدن نوروز را انتظار میکشند.
نوروز، یادگار کهن فرمان روایان و مردم ایران باستان و خراسان است که شاهان پیشدادی بامیان و کیانیان بلخ پایهگذار آن بوده است. نام نوروز با نام «یمه» یا «جمه» و یا «جمشید» گره خورده است. عمر خیام در «نوروز نامه» شاهان پیشدادی و کیانی بلخ چون کیومرث و هوشنگ و جمشید و فریدون و گشتاسب را به ترتیب از نخستین بانیان و برگزار کنندگان جشن نوروز و جشن مهرگان و جشن سده نام برده است.[1]
ابو عثمان جاحظ/225ق/ به نقل از کسروی[2] جمشید (ملقب به کیومرث) را نخستین بانی نوروز دانسته و نوشته است: «نخستین بانی نوروز «کیا خسرو بن ابرویز جهان» ابن ارفخشد ابن سام ابن نوح است. روزی که او پادشاه جهان شد و ممالک «ایرانشهر» یعنی سرزمین بابل را آباد نمود، آن روز را جشن گرفت و پس از او افریدون وقتی که بر ضحاک غلبه کرده و او را در سرزمین غربی([3]) اسیر کرده و به کوه دنباوند زندانی نمود، آن روز را مهرگان نامید. پس نوروز از جمشید است و مهرگان از افریدون است و تاریخ نوروز دو هزار و پنجصد سال از مهرگان پیشتر است. «جَمه» (جمشید) روزهای ماه فروردین را شش بخش نمود. پنج روز نخست را برای بزرگان و نجبای مملکت نوروز قرار داد و از ششم تا دهم، نوروزِ شخص پادشاه بود تا با مردم دیدار کرده و به آنان بخشش کند. از یازدهم تا پانزدهم برای خدمتکاران شاه و از شانزدهم تا بیستم برای نزدیکان و درباریان و از بیست و یکم تا بیست و پنجم برای لشکر و سرانجام پنج روز آخر ماه را برای باقی افراد ملت نوروز قرار داد.»[4] ابوریحان بیرونی نیز جشن سی روزه نوروز و بخش ششگانه این جشن را با اندک تفاوت در کتاب خود آورده است.[5]
فردوسی نیز جشن نوروز را به جمشید کیانی بلخی نسبت داده است:
به جمشيد بر، گوهر افشاندند/ مر آن روز را «روز نو» خواندند
سر سال نو، هرمز فرودين/ بر آسوده از رنج، تن؛ دل، ز کين
بزرگان به شادي بياراستند/ مي و جام و رامشگران خواستند
چنين روز فرخ، از آن روزگار/ بمانده از آن خسروان یادگار – فردوسی.
جایگاه نوروز در اندیشهی اسلامی
نوروز در اندیشهی دینی ما جایگاه رفیعی دارد. اسلام دین جاوید، جهانی و فرافرهنگی است، در برابر خرده فرهنگها موضع تعاملی دارد و نه موضع تهاجمی! معلّى بن از امام صادق (ع) در بارهی نوروز نقل میکند که امام (ع) فرمود: «در نوروز بود كه خدا از بندههايش پيمان گرفت، او را بپرستند و شريك با او نياورند، و برسولان و حججش بگروند، و به ائمّه عليهم السلام ايمان آرند. نخست روز است كه خورشيد تابيده، باد وزيده، گل شكفته در زمين، روزى كه كشتى نوح بر جودى استوار شده، روزى كه خدا در آن هزارها كه از ترس مرگ گريخته و مرده بودند زنده كرد، روزى كه جبرئيل به پيغمبر فرود آمد روزى كه پيغمبر (ص)، على (ع) را به دوش گرفت تا بتهاى قريش را از فراز كعبه افكند و خرد كرد، و همچنين بود ابراهيم عليه السّلام، روزى كه پيغمبر فرمود تا اصحابش با أمير المؤمنين بيعت كردند، روزى كه پيغمبر صلى اللَّه عليه و آله على عليه السّلام را به وادى پريان فرستاد تا از آنها بيعت گيرد: روزى كه دوباره مردم با على عليه السّلام بيعت كردند، ... روزى كه قائم ظهور كند و روزى كه بدجّال پيروز شود و او را در زبالهدان كوفه بدار زند، نو روزى نيايد جز اينكه ما توقع فرج داريم زيرا از روزهاى ما و روزهاى شيعيان ما است.» (آسمان و جهان، ترجمه كتاب السماء و العالم، بحار الانوار، ج3، ص: 81)
امام صادق (ع) ميفرمود: سعد و مبارك است! روز شادي است، با اميران و سروران در آن سخن گویيد، حوائج را بخواهید كه برآورده شوند به اذن خدا، نوزادش مبارك است، نزد سلطان برويد، بخريد، بفروشيد، زراعت كنيد، درخت بكاريد بنا كنيد، سفر كنيد كه همه كار را شايد و تزويج را، بيمارش به زودى به شود گمشدهاش يافت شود ان شا اللَّه.(همان)
نوروز در اندیشهی اسلامی شبیه دیگر آیینهای دینی برگزار میشود و آداب ویژهای دارد؛ در مفاتیح الجنان چنین آمده است: امام (ع) فرمود: «چون نوروز شود، غسل کن و پاکیزه ترین جامههای خود را بپوش و به بهترین بوی های خوش خود را معطر گردان. پس چون از نمازهای پیشین و پسین و نافلههای آن فارغ شدی، چهار رکعت نماز بگزار یعنی هر دو رکعت به یک سلام و در رکعت اول بعد از حمد ده مرتبه سوره قدر ( انا انزلناه ) و در رکعت دوم بعد از حمد ده مرتبه سوره قل یا ایها الکافرون و در رکعت سوم بعد از حمد، ده مرتبه قل اعوذ برب الناس و قل اعوذ برب الفلق را بخوان و بعد از نماز به سجده شکر برو و این دعا را بخوان «اللهم صل علی … و بسیار بگو یا ذالجلال و الا کرام !» نماز عید نوروز مشتمل است بر قرائت سوره حمد و سوره های قدر ، کافرون ، توحید ، فلق و ناس و بسیار شبیه به نمازی است که ضمن آداب و اعمال روز جمعه و همین طور اعمال روز عید غدیر خم وارد شده است . از آنجا که قرائت سوره قدر در نماز عید نوروز توصیه شده است می توان دریافت که عید نوروز نیز چون دیگر اعیاد اسلامی با نزول برکات و آیات الهی همراه بوده است . تأکید بر قرائت سوره های کافرون ، توحید ، معوذتین نیز می تواند اشاره به درخواست دفع انواع شرور و بدی ها داشته باشد .
1. بلند کردن جَندَهی مولا (ع)
بر اساس این باور که مولا علی (ع) در روز غدیر خم همزمان با نوروز به امامت رسیدهاندر؛ مردم افغانستان پرچم بسیار بزرگی را به نام «جَندَهی مولا (ع)» در شهرهای مختلف در زیارتگاههای بزرگی مانند مزار سخی در کابل، حرم منسوب به امام علی (ع) در مزار شریف، و... برگزار میشود. گفتنی است که امام علی (ع) در افغانستان بیشتر با صفت «سخی » یا میشوند و بناهایی با عنوان سخی به یاد مبارک او بنان شده است. این پرچم بزرگ را گاهی به نام جنده سخی نیز یاد میکنند.
آیین جنده بالا کردن تقریبا مراسم نیمه دولتی به شمار میآید و دولت مردان افغانستان در این مراسم به گونهی رسمی شرکت میکنند. این بیرق خیلی بلند است عدهای پهلوانان عهده دار بلند کردن آن میشوند و با طنابهایی آن را میکشند و با چوبهای بلند دو شاخه، تکیه و کمک میکنند تا بیرق به اهتزار در آید. مردم باور دارند اگر بیرق مولا به راحتی بالا رفت؛ سال خوبی به برکت مولا خواهند داشت و اگر به سختی بلند شد؛ سال چندان خوبی نخواهند داشت. نو روز در در نزد مردم افغانستان با نام علی (ع) آمیخته است، به گونهای در اشعار شاعران و ترانه سرایان زیادی بازتاب یافته است؛
ای نوبهار عاشقان! داری خبر از يار ما؟
از تو آبستن چمن وی از تو خندان باغ ما- مولوی بلخی
نوروز رسید و عید اکبر گردید / بر گِردِ سرِ ساقیِ کوثر گردید
امروز علی نشست برتخت نبی / زان روست که روز و شب برابر گردید.
برافراشتن بيرق سخي در كابل
معتقدان و اخلاصمندان علي شير خدا، چند روز پيش از نوروز به خاطر آمادگی از تجليل روز تولد شاه اوليا و پوش جديد علم مبارك و برافراشتن علم ترتيبات ميگيرند. شب نوروز همان جا در زیارتگاه سخي شب را با منقبت خواني در صفات امام علي و دعا خواني به پایان مي رسانند و روز نوروز كه نخستين روز سال نو خورشيدي ميباشد، ساعت ۹ صبح در حالي كه شاروال (شهردار) و والي كابل و تعدادي از روحانيها و جمع کثیری از اهالي كابل حاضر ميباشند، عَلَم سخي، شاه اوليا، توسط معتقدان و اخلاص مندان سر سپرده اش در ميان شور و هلهله و هيجانات مردم بلند ميگردد. هنگام بلند شدن علم، اركستر شاروالی كابل موزيك احترام مينوازد و از هر سو صداهاي هيجان آميز«يا علي! يا علي!» و صداي كف زدنهاي هيجان انگيز به گوش ميرسد.
بر گزاری این آیین ریشه در تاریخ کهن این مرز و بوم دارد. در تاریخ کهن کشور ما، در برابر حاکمیت استبدادی ضحاک مار دوش، مردی از بامیان قیام کرد و پیش بند آهنگریاش را بر چوبی بست و ضحاک را با کمک مردم شکست داد. فریدون نیکو سیرت پرچم کاوهی آهنگر بامیانی را پرچم کشور خود ساخت و آن را با جواهراتی تزیین کرد. پس فریدون نیز حاکمان ایران باستان درفش کاویانی را حرمت گذاشتند و این پرچم، در ادبیات سیاسی این ملت به نماد عدالت خواهی و آزادگی تبدیل شد و مردم آن را احترام ویژهای میگذاشتهاند. به دلیل آن پس اسلام مردم با حکومت الهی مولا علی آشنا شدند؛ دل در گرو او سپردند و مفاخر ملی خود را به امام علی سکه زدند که یکی از این مفخر درفش کاویانی است. مردم با تغییر قهرمان کاویانی اصل جریان عدالت خواهی و دادگری را پاس داشتند. به دلیل همین ریشه تاریخی، این مراسم در افغانستان مراسم، ملی و تقریبا نیمه دولتی تلقی میشود.
شكل ظاهري جنده مولا
جَندَهی مولا (ع)، پرچمي با رنگ سبز است و دور پرچم كلمه لااله الا الله، محمد رسول الله، علي ولي الله، و نامهای مقدس الله، محمد، علي، فاطمه، حسن و حسین و در وسط آن آيه شریفه نصر من الله و فتح قريب نوشته شده است و با سليقهی خاصي تزيین میشود.
جشن و مِیلهی گل سرخ، یکی از آیینهای زیبا و بی بدیل مهرگان ملی مردم افغانستان است. همگامی طبیعت با آیینهای مذهبی مردم افغانستان روحیه و عواطف وصف نا پذیری به این مردم بخشیده است. بر اساس تقلید طبیعت از سفره سخاوت مولا علی، در ایام نوروز، تمام دشتها و پشت بامهای گلی بلخ و شهر مزار شریف، پر از گل سرخ میشود، گویی بلخ سبدی از گل سرخ است یا چراغ نو بهار بلخ که در آن لاله میسوزد. این گل فقط در بلخ به فراوانی میروید و از این رو جشن نوروز و جشن گل سرخ هر دو به یک معنی به کار میرود و مردم از سراسر کشور و برخی کشورهای دیگر به تماشای آن به مزار شریف میروند.
در شهر کابل نيز، ميلههای نوروزی در محلههایی به نام خواجه صفا، شاه شهيد، دامنه سخی، کاريز مير، تپه زيبای استالف ، گلغندی چاريکار و دشت برچی برگزار می شود. در هرات نيز، مردم به اين مناسبت، روزهای اول سال و چهارشنبه اول سال و نيز در سيزدهمين روز از نوروز، در تفريحگاههای داخل و خارج شهر گردهم میآيند.
3. هفت میوه یا هفت سین
در افغانستان بر سفر نوروزی، هفت میوه به نمایندگی از طبیعت سخاوتمند میگذارند. عدد هفت نماد فراوانی است و خود هفت خصوصیتی ندارد. به دلیل در قدیم همه میوهها در فصل نوروز نبوده، مردم برای جشن نوروز میوهها را خشک میکردهاند. هفت میوه خشک بر سفره با تزیین خاصی میگذاشتهاند. هفت میوه هم به عنوان تبرک و هم به عنوان پذیرایی در سفره گذاشته میشود. هفت میوه چیزی شبیه به سالاد میوه است که از هفت نوع میوهی خشک گوناگون تشکیل میشود. این هفت میوه عبارتاند از کشمش، سنجد، پسته، کِشتهی قیسی (برگه زردالو)، چهار مغز (گردو) و یا آلو. عدد هفت از زمان فرهنگ ودايی در سرزمین ما عدد نيک و حتی مقدس پنداشته ميشده است. در آيين ميترايی بر هفت اصل تاکيد ميشده است. باور به پروردگار يکتا، داشتن تنها يک همسر، مخالفت با بردگی و برده داری، اسير افسون ثروت نشدن، انتخابی بودن زمام داران و رهبران دينی و دولتی، از شمار همين اصول است. همچنین هفت مرحله سلوک: طلب، عشق، معرفت، استغنا، توحيد، حيرت و فنا ــ وجود داشته، که شيخ عطار از آن در منطق الطير به نام هفت وادی سلوک ياد کرده است. در آيين زردشتی نيز عدد هفت مقدس بوده است، چنانکه پيروان اين آيين بايستی راستی و درستی، پاک مَنشی، پندار نيک، گفتار نيک و کردار نيک، عشق و محبت و خدمت گذاری به انسان و جامعه را رهنما قرار میدهد. در ادیان موسوی و عيسوی و همچنان در دین مقدس اسلام نيز عدد هفت به تکرار آمده است.
هفت میوه یا هفت سین ریشه کهن دارد. پس از اسلام در آیین هفت سین تاریخی تغییرات پیش آمد و در افغانستان بیشتر هفت میوه شهرت دارد.
هفت سین پیش از اسلام
روایت است که قبل از اسلام، خوان نوروزی را با هفت «شین» می آراستند که عبارت بودند از:
شیر، شکر، شراب، شمع، شانه، شربت و شاخ شمشاد.
روز نوروز در زمان کیان
می نهادند خسروان جهان
شهد و شیر و شراب و شکر ناب
شمع و شمشاد و شانه اندر خوان
پس از ورود دین اسلام هفت «شین» به هفت «سین» تبدیل شده است که عبارتند از: سیر، سرکه، سبزه، سماق، سیب، سنجد و سکه.
یکی از رسمهای نوروزی تهیهی شربت هفت میوه است. هفت میوه را در آب تر میکنند و از آن شربتی تهیه میکنند و هنگام تحویل سال هر یک از اعضای خانواده به عنوان تبرک و کام شیرین کردن مینوشند.
مردم برای روزهای نوروز به ویژه شب سال نو اقدام به پخت غذاهای خاصی میکنند. معمولاً غذای سبزی چلو، در این شب پخته میشود. کلوچه پزیها نیز در این روزها نوعی کلوچه میپزند که به آن کلوچه نوروزی میگویند و فقط در نوروز پخته میشود.
افغانستان امروز و خراسان و ایران باستان (که 764 سال پایتخت ایران باستان بلخ بوده است) بر اساس گزارش اوستا و ریگ بید، نخستین سرزمینی است که کشاورزی در آن کشف شده و رواج یافته است. به همین دلیل جمشید، بنیان گداز نوروز را کیومرث یعنی پادشاه کشاورزی و خاک نام گذاری کردهاند. واژهی «مرث» در لهجهی هزارههای افغانستان تا کنون زنده و رایج است و با کلمهی خاک همراه میآید و به گونهی «خاک و مَرَث» تعبیر میشود. بنا بر این پیشه اصلی مردم ایران باستان و خراسان کشاورزی بوده و در فرهنگ فیودالی گذشته، زمین داران نقش برجسته داشتهاند. حالا نیز جشن دهقان با شور و هیجان و با شکوه برگزار میشود. در این مراسم که در روز اول سال اجرا میشود کشاورزان به شهرها میآیند و تولیدات خود را به نمایش میگذارند. در سالهای اخیر این مراسم تنها در کابل و برخی شهرهای بزرگ اجرا میشود و حتی شخصیتهای بلند پایه حکومتی نیز در تماشای آن شرکت دارند.
چهار شنبه سوری یکی از رسمهای نوروزی در افغانستان است. در این مراسم، مردم و به ویژه جوانان و نوجوانان، آتشی فراهم میکنند و از روی میپرند.
پریدن از آتش، یکی از رسمهای کهن مردم هزاره افغانستان است. پریدن از روی آتش به دو منظور انجام میشود؛ یکی به عنوان رسم و آیین ملی کهن که با نیت دور شدن بلاها و خوش بخت شدن انجام میشود و دیگر به عنوان بازی و سرگرمی. «در روزگاران قدیم این سنت، در تمام قریهجات مناطق مرکزی در چهار ماه مشخص که به نامهای «الغوهای اول، دوم، سوم و (چهارم مرسوم و موسوم بود؛ طی مراسم خاصی انجام میشد. فلسفه آن همانا گذر از سختی و سوزندگی و عذاب و عقاب بود که در جلو درِ بیرونی، مجمر بزرگی از آتش بر افروخته شده، روشن میگردید و اهالی به نوبت از بالای آن خیز(الغو) بر میداشتند جمله زیر را زمزمه میکردند: «بخت و ... بیه؛ غم برو، ماه نو نیک شوه!» (لعلی، انجینیر علیداد، سیری در هزاره جات، چاپ نخست، نشر احسانی، 1372: 321). در میان هیچ قوم دیگری از افغانستان کنونی آیینهای کهن مهر پرستی، ودایی و زردشتی به این روشنی و پررنگی خبری نیست.
حلوا پزان یکی از رسمهای رایج در نوروز است. این مراسم در برخی جاها به عنوان میله سمنو یا میله سمنک شناخته میشود. در برخی جاها مانند مناطق هزاره نشین، شب بیست و نهم حوت (اسفند) برای خوشنودی مردگان حلوا میپزند. در برخی مناطق دیگر شب عید نوروز حلوا میپزند. تر کردن گندم، رویاندن سبزه و پختن سمنک هم از زمره آیینهای نوروزی است که خانوادهها آن را به عنوان نذر بر آورده شدن حاجتها با مراسم ویژه برگزار میدارند. زنها در طول شب یک مراسم خاص برای سمنو میگیرند و از اواخر عصر تا صبح روز بعد مشغول پختن آن هستند و شعری به این مضمون را تکرار میکنند:
سمنک در جوش، ما کفچه زنیم
دیگران در خواب، ما دفچه زنیم
و
یا این شعر را باهم همخوانی میکنند:
سمنک پیک بهار است
میله شب زنده دار است
این خوشی سال یکبار است
سال دیگر یا نصیب
آرزو امشب خروشد
سمنک در خود بجوشد
دل خوش جامه بپوشد
سال دیگر یا نصیب
در برخی جاها مانند مناطق هزاره نشین، شب بیست و نهم حوت (اسفند) برای خوشنودی مردگان حلوا میپزند. هم چنین در شب بیست و نهم ماه رمضان و شب نهم ذی الحجة، برای خوشنودی مردگان حلوا میپزند. آیین «حلوا پزان» به این صورت است که همسایگان یکجا جمع میشوند و به گونهی مشارکتی حلوا میپزند و یکی از بزرگان محل، با دعا و طلب حاجت؛ حلوا را میان همسایگان تقسیم میکنند. در این مراسم همه سال نو را به همدیگر تبریک میگویند.
جالب است که این رسم مردم هزاره افغانستان با رسم کهن مردم ایران باستان انطباق کامل دارد؛ «ايشان نوروز و مهرگان و ايام فروردگان را بزرگ مىشمارند و معتقدند كه در اين ايام ارواح مردگان به منازلشان باز مىگردند و در اين ايام، خانهها را پاكيزه مىكنند و فرشها را مىگسترند و طعامهايى مىسازند و برآنند كه ارواح مردگان را از بوى و همچنين روشنايى آنها بهرهاى است. (مقدسى، مطهر بن طاهر، البدء و التاریخ (آفرينش و تاريخ)، ترجمه محمد رضا شفيعى كدكنى، تهران، آگه، چ اول، 1374ش.)
مردم افغانستان در چهار شنبه اول سال هر سال به دامان طبیعت میروند. مردم کابل در چهار شنبه اول سال و در طول دو هفته اول سال به تماشای دشتهایی که گل ارغوان میرویند میروند.
در طول مراسم و جشنهای مختلف معمولاً مسابقات بزکَشی نیز انجام میشود. این مسابقات معمولاً در ولایتهای شمالی افغانستان و کابل اجرا میشود. بزکشی در بسیاری از آیینهای ملی و محلی به عنوان مسابقه و ایجاد نشاط و شور اجرا میشود. تعدادی اسپ سواران ماهر، در یک میدان بزرگ مسابقه، بز کشتهای را در وسط میدان و داخل خط دایرهای قرار میدهند و هر اسپ سواری که توانست بز را از چنگ دیگر سوارکاران به طرف دیگر میدان برساند؛ برنده است. افزون بر خود بز مسابقه، جایزههای دیگری نیز نصیبش خواهد شد.
یکی از رسمهای نوروزی مردم افغانستان، بردن هدیه نوروزی از سوی شاهداماد به خانه «خواسته» و نامزد است. این سبد هدیه شامل لباس نو برای عروس، شیرینی و ماهی پخته و یا حلوا است.
12. هدیه دادن به کودکان
ابوریحان بیرونی در مورد نوروز و هدیه دادن میگوید:
«با آغاز سال نو سالمند ترین فرد خانواده به پا میخاست و قاشقی عسل یا پاره قندی بر دهان یکایک خانواده میگذاشت و با دادن هدیه و یک برگ سبز و یک سکه که در داخل سیب و لیمو قرار داده شده بود، آمدن نوروز را شاد باش میگفت.»
فصل نوروز است صحرا لاله زار
زنگ دل را می برد باد بهار
ای پدر برخیز نوروزی بیار
تا تو را رحمت کند پروردگار
یکی از رسمهای برخی از مناطق افغانستان رفتن به دل طبیعت در سیزدهم حمل (فروردین) است. مردم هرات علاوه بر چهارشنبه اول سال در روز سیزده فروردین نیز به گردش در طبیعت میپردازند.
در مناطق مرکزی افغانستان جشن نوروز با راه افتادن «کمپیرک» با دهها نفر دیگر به روستاها، بازارها و مراکز تجمع مردم به شیوه ویژهای برگزار میشود. کمپیرک مردی است با لباس بلند سبز رنگ، که نماد بهار دانسته میشود؛ ریش دراز و کلاه بلندی بر سر دارد. او به زبان قلمی فصیح و لهجه ویژهای حرف میزند. کمپیرک با پیروزی در جنگی نمایشی با لشکر سپید پوش، که نماد زمستان است، نوید بهار را به مردم میدهد و با سخنان طنز آمیز و اداهای ویژه، شادی میآفریند!
«کمپیرک مردی مُسن و قد خمیده است که لباس رنگی میپوشد، ترکیبی از سرخ و سبز. کلاه بلندی به سر دارد. مو و ریش سفید و بلندی دارد. معمولا یک شمشیر و یک عصا به دست دارد و یک تسبیح که دانه های درشت دارد. چکمه های بلند می پوشد.
کمپیرک لشکری دارد که آنها هم لباس های رنگی دارند. لشکر کمپیرک از او محافظت می کنند. کمپیرک به محلات تجمع مردم سر میزند، مردم به دورش حلقه میزنند و او خطاب به آنها سخنان پند آمیز و پر از اندرز میگوید. آنها را میخنداند و بعد به تجمع دیگر سر میزند.
مردم تارهایی از ریش کمپیرک را به عنوان تبرک با خود میبرند. ریش کمپیرک ساختگی است. در میان لشکر کمپیرک افراد خاصی هستند که از مردم کمک جمع میکنند و بعد همه کمکهای جمع شده را میان فقرا تقسیم میکنند و یا هم به مراکز عام المنفعه، مثل مسجد، مدرسه و یا هم چیز دیگر کمک میکنند.
یکی از جنبه های جالب نمایش کمپیرک این است که پیش از رسیدن کمپیرک یک مرد دیگری که خود را به دروغ کمپیرک جا زده است، میآید و او و لشکریانش لباس سفید به تن دارند که نماد زمستان هستند. پس از آن لشکر کمپیرک اصلی از راه میرسد و این دو لشکر در گیر یک جنگ نمایشی میشوند. در این نبرد نمایشی لشکر کمپیرک اصلی که به نشانهی بهار لباسهای رنگارنگ به تن دارند، بر لشکر سفید پوش کمپیرک دروغین پیروز میشوند.» (از سخنان دکتر عبدالغفور آرزو در مورد نوروز در افغانستان)
مردم غور و غرجستان(هزارهها)، در نوروز اعتقادات مخصوصی دارند و باور دارند که «پیر زنی» که عاشق «بابه نوروز» است؛ و همیشه عاشق دیدار نوروز است و چند روز پس از نوروز سراغ نوروز را میگیرد؛ چون میفهمد که نوروز گذشته و رفته؛ از شدت شیفتگی، آشفتگی و ناراحتی خود را بر زمین یا آب و خاکستر میزند. اگر خود را به آب بزند روزهای برفی و بارانی در پیش خواهد بود و اگر خود را به خاکستر بزند روزهای باد و بوران و برفباد در راه خواهد بود.
نمایش «پیرک» به شکل مرد کهن سال و ژنده پوش، با بَروت (سبیل) کلفت و ریشی سفید و بلند است. کمپیر کسی است که با هیکل غیر عادی و مخوف، شکم گنده، ریش انبوه و با صدا، و اطوار آماتوریک وارد صحنه نمایش میشود و وجود نوروز را به سیمای ظاهر آن تجسم میکند. او دارای افراد تحت امر و محافظ است. او وارد خانهی محله میشود و این گونه شادی را به همگان تقسیم میکند. هنگامی وارد خانه مورد نظر میشوند؛فضایی از هیاهو و غوغا و هلهله بر پا میکنند و این جملهها گفته میشود:
کمپیر کمپیر در آمد/ با ریش بمبول[8] در آمد
کمپیر درآمد! نوروز سر آمد!
در این هنگام یکی از اهالی منزل کمپیر را صدا میزند که: «کمپیر!»، «بابه نوروز مرده» کمپیر با شنیدن آن، خود را به زمین میزند و میمیرد! اطرافیانش او را به آن حال نگذاشته همان دم بابه نوروز را بلند کرده از او استدعای دعای خیر میکنند و بابه نوروز در حالی که دعای خیر میکند اطرافیانش را به نامهای مختلف و خنده دار معرفی میکند. دعای خیر کمپیر شامل کلیات و جزئیات امور زندگی و عمدتا سلامتی وجود، تعداد اولاد، وفور نعمت، دارای عمر و زندگی خوش و خندان می شود. بخشی از دعاهای پیرک:
اَنجه کنه، پنجه کنه/ صاحب چهل بچه کنه[9] / جاگه ره پر پیچه کنه[10]!
پیرک، در قبال دعا، درخواست کمک جنسی و نقدی میکند و کلمات زیر را ایراد میکند:
پیله چقوره پُر کو/ پِیله چَدَکه دور کو[11]
این آیین، بازتابی از سنتهای کهن و فولکور مردمی است، که امروز از رونق افتاده است.
15. جشن معارف
یکی از آیینهای نوروزی به معنای واقعی روز نو است؛ آغاز سال تحصیلی در افغانستان است که فصل دانش و خرد با طبیعت گره خورده است. جهت آغاز سال تعلیمی در سراسر کشور جشن و سرور بر پا میشود. این میله، برای کودکان، نوجوانان، معلمان و خانوادهها بسیار دلچسب و شیرین است.
16. خانه تکانی
خانه تکانی به عنوان نماد نظافت و پاکیزگی از آیینهای نوروزی است. خانوادهها پیش از فرا رسیدن نوروز به پاک کاری منازل و شستشوی فرشها و اثاثیه میپردازند، تا نوروز، عروس بهار، و سال نو را با پاکی و صفا استقبال کنند.
بهار آمد، بهار آمد، بهار خوش عذرا آمد
شِفا آمد، شِفا آمد، شِفای هر نزار آمد
بنفشه پیش نیلوفر در آمد که مبارک باد
که زردی رفت و خشکی رفت و عمر پایدار آمد - مولوی بلخی
پانوشتها:
[1] نوروز نامه خیام مشهور ترین اثر پارسی قرن پنجم/ حدود سال 495 ق/ است. اینک به متن اصلی نوروز نامه و سخنان خیام توجه کنید: «چون گیومرث اول ملوک عجم به پادشاهی بنشست، خواست که ایام سال و ماه را نام نهد و تاریخ سازد تا مردمان آن را بدانند، بنگریست که آن روز بامداد، آفتاب به اول دقیقه حمل آید. موبدان عجم را گِرد کرد و بفرمود که تاریخ از اینجا آغاز کنند. موبدان جمع آمدند و تاریخ نهادند... و این روز را جشن ساختند و عالمیان را خبر دادند تا همگان آن را بدانند و آن تاریخ نگاه دارند...( خیام، نوروز نامه، صص 11- 12- 14، چاپ علی حصوری/ تهران، 2537 شاهی) پس گیومرث این مدت (دوازده ماه سال) را بدین گونه به دوازده بخش کرد و ابتدای تاریخ پدید کرد و پس از آن چهل سال بزیست. چون از دنیا برفت، هوشنگ به جای او نشست... (همان ص 16) و از پس او طهمورث نشست و آفتاب را پرستید... و از پس او پادشاهی به برادرش جمشید رسید و از این تاریخ هزار و چهل سال گذشته بود... چون از مُلک جمشید چهار صد و بیست و یکسال بگذشت و جهان بر وی راست گشت جشن ساخت و نوروزش نام نهاد و مردمان را فرمود که هر سال چون فروردین نو شود، آن روز جشن کنند... آفریدون از تخم جمشید بود. (همان صص 17- 18) چون صد و شصت و چهارسال از ملک آفریدون بگذشت دور دوم از تاریخ گیومرث تمام شد و او دین ابراهیم پذیرفته بود... و مهرگان هم او نهاد و همان روز که ضحاک را بگرفته و مُلک بر وی راست گشت جشن سده بنهاد... و از جهت فال نیک، آن روز را جشن کردندی و هر سال تا امروز آئین آن پادشاهان نیک عهد، در ایران و توران به جای می آرند... و چون روزگار او بگذشت و آن دیگر پادشاهان که بعد از او بودند تا به روزگار گشتاسب. چون از پادشاهی گشتاسب سی سال بگذشت زردشت بیرون آمد و دین گبری آورد و گشتاسب دین او پذیرفت و بر آن [میرفت] و از گاه جشن آفریدون تا این وقت نُهصد و چهل سال گذشته بود. و آفتاب نوبت خویش به عقرب آورد. گشتاسب بفرمود تا کبیسه کردند و فروردین آن روز آفتاب به اول سرطان گرفت و جشن کرد و گفت این روز را نگه دارید و نوروز کنید... و بفرمود که هر صد و بیست سال کبیسه کنند. تا سالها بر جای خویش بماند... پس آن آئین تا به روزگار اسکندر رومی بماند و تا آن مدت کبیسه نکرده بودند و مردمان هم بر آن میرفتند تا به روزگار اردشیر بابکان که او کبیسه کرد و جشن بزرگ داشت و عهدنامه بنوشت و آن روز [را نوروز] بخواند. و هم بر آن آئین میرفتند تا به روزگار نوشین روان عادل. چون ایوان مداین تمام گشت نوروز کرد و رسم جشن به جا آورد...» (همان صص 19- 20) / به ترجمه التفهیم بیرونی ، چ همائي ص 352، نیز رجوع شود.
[2] منظور از کسروی، موسی بن عیسی کسروی است. به جز جاحظ، بلعمی و حمزه نیز از کسروی یا خسروی نام برده اند. بلعمی از کتاب «نامه ساسانیان» نوشته موسی بن عیسی خسروی، به عنوان یکی از منابع طبری نام برده است. تاریخ بلعمی تک جلدی، صص 4 تا 9 چاپ 1341 تهران.
[3] از این عبارت «سرزمین غربی» دانسته میشود که ضحاک مربوط به سرزمین غربی و فریدون مربوط به سرزمین شرقی بوده است.
[4] جاحظ، المحاسن و الاضداد، (متن عربی) ص211، چ بیروت
[5] ابو ریحان بیرونی، آثارالباقیه، ترجمه دانا سرشت، ص 284 / متن عربی، ص 218 / چاپ دانشگاه لیپزیک
[6]. این واژه به گونه «مِلَه» با کسره میم تلفظ میشود؛ بر اساس رواج واو معدوله در لهجهی مردم افغانستان با واو مجهول نوشته میشود. این واژه در میان مردم هزاره در موارد مختلف استفاده میشود، مانند تعبیر اَله میله کردن به معنای شادی کردن و تمایل به خوردن چیزی داشتن و.....
مواد لازم
1. سه نوع کشمش:
- کشمش سرخ، 500 گرام؛
- کشمش سبز، 500 گرام؛
- کشمش سیاه، 500 گرام؛
2. شکر پاره یا غولنگ، 1000 گرام؛
3. سنجد، ۲۰۰ الی ۲۵۰ گرام؛
4. چهارمغز(گردو) ۲۰۰ گرام؛
5. پسته، ۲۰۰ گرام؛
6. بادام،۲۰۰ گرام؛
7. عرق گلاب و هل؛
8.
طرز تهیه
دو شب قبل از نوروز اول کشمش را چیده و همه میوههای خشک را خوب شسته، پاک میکنند و در بین دیگی میاندازند؛ سپس آب شیر گرم[آب ولرم] - یک چهارم میوه و سه چهارم آب- اضافه میکنند. سر دیگ را بسته و در جای سرد نگهداری میکنند .یک پیش شب از نوروز چهار مغز، پسته و بادام را با آب گرم تر میکنند و بعد پوست میکَنند. میوههای مذکور به نام مصالح هفت میوه یاد میشود. در روز نوروز قدری عرق گلاب و هل با هفت میوه اضافه میکنند .اکثر مردم مصالح هفت میوه را بین دیگ روی میوههای دیگر میاندازند و مخلوط میکنند. بعضی هم جداگانه نگه میدارند و هنگام سرویس یک مقداری آن را با میوه تر کرده اضافه میکنند. اگر شیرینیاش کم باشد، کمی بوره (شکر) هم علاوه گردد.
روز نوروز ابتدا بزرگان فامیل بالای دیگ هفت میوه دعا میکنند و نذر هفت میوه را به روح حضرت علی (ع) نثار میکنند و با تشریفات خاصی سر دیگ را باز میکنند .اعضای خانواده سال نو را به هم تبریک گفته و از میوه تر کرده به عنوان نماد روزی و نعمت استفاده میکنند . و هفت میوه را برای نزدیکان، دوستان و همسایگان تقسیم میکنند .
[8] بمبول: پر مو، پوپک.
[9] کنایه از خوشبخت شدن و صاحب فرزند شدن است.
[10] جاگه: جایگاه و بستر، پیچه: موی گره شده زنان؛ کنایه از همسر گرفتن.
[11] پیله: پیاله، چُقور: گود و عمیق، چدک: کم عمق و چَلَس؛ کو: کن.
مطالب مشابه :
تزئین سکه عید غدیر
تزئین سکه عید غدیر تزیین سنبل هفت سین 1393; شیرینی های عید;
تزئین سکه عید غدیر ۲
تزئین سکه عید غدیر ۲ گل سینه قدیمی یا پروانه های تزئینی روی آنها بچسبانید تزیین
ویژگی های فرهنگی مازندران -پایانی
ویژگی های عید غدیر عروس ابتدا وارد خانه نمیشود مگر اینکه پدر داماد سکهای یک
دانلود کتاب افزایش قد
وبلاگ سکه - دانلود سام یوسف حذف شده اهنگ های یاشار ppt اسیب ورزشی جک عید غدیر خم اس ام اس
سیری کوتاه بر پیشینه و آیینهای نوروزی در افغانستان
به نام مولا سکه زدند و های تاریخی، روز عید غدیر خم، برابر با جواهراتی تزیین
برچسب :
تزیین سکه های عید غدیر