تحولات سالخوردگی جمعیت در ایران

نوشته شده توسط: حسین ضرغامی

منبع مقاله: ضرغامی، حسین، ۱۳۹۰، نگاهی به تحولات سالخوردگی جمعیت در ایران، ارایه شده در همایش تحلیل روندهای جمعیتی کشور، ۲۹ و ۳۰ آذرماه، تهران: دانشگاه تربیت مدرس.

نگاهی به تحولات سالخوردگی در ایران

چکیده

یکی از مهمترین موضوعات جمعیت‌شناختی کشور که توجه روزافزونی را به خود جلب می‌کند، بحث سالخوردگی جمعیت می‌باشد. جنبه‌های مختلف این پدیده مورد توجه محققان حوزه‌های مختلف قرار گرفته است. در این مقاله نگاهی به تحولات سالخوردگی کشور و روندهای جعیت‌شناختی آن از ابتدای سرشماریهای جمعیت تا امروز شده است و جهت پیگیری موضوع در آینده روند آن را بر مبنای پیش‌بینی‌های جمعیتی بخش جمعیت سازمان ملل تا دو دهه آینده دنبال کرده‌ایم. برای این هدف، از مهمترین و پرکاربردترین شاخصهای جمعیتی مطالعه سالخوردگی جمعیت همچون تعداد و درصد افراد بالای 64 سال، میانه سنی، نسبتهای وابستگی، شاخص سالمندی و هرمهای سنی استفاده شده است. مجموع شاخصها بیان کننده آنند که با توجه به وضعیت ثبات و گاهی افزایش باروری به همراه کاهش اساسی مرگ و میر کودکان و نوزادان درسالهای قبل از 1365، ساخت سنی کشور جوان و موضوع سالخوردگی جمعیت کشور مطرح نبوده است. بعد از آن و با کاهش اساسی و منحصر به فرد باروری در مدت زمان حدود یک دهه، ساخت سنی کشور هم به سرعت تغییر کرد و جمعیت به شدت به سمت سالخورده شدن پیش رفت. در حال حاضر هنوز جمعیت کشور از جهت شاخصهای سالخوردگی، سالخورده به حساب نمی‌آید ولی تا دو دهه آینده ساخت آن سالخورده خواهد شد و با یک جمعیت عظیم بالای 64 ساله یعنی حدود 9 درصد کل جمعیت در سال 1405 مواجه خواهیم شد. پیش‌بینی‌های دورتر برای اول نیمه قرن 21 میلادی (سال 2050)، تصویری از جمعیت بسیار سالخورده را با شاخص سالخوردگی حدود 170 برای ایران ترسیم می‌کند. آمادگی مواجهه با چنین وضعیتی و مهیا نمودن برنامه‌ها و سیاستهای متناسب باید از اولویتهای اصلی برنامه‌ریزان باشد.

کلید واژگان: سالخوردگی جمعیت، میانه سنی، هرم سنی جمعیت، شاخص سالمندی، نسبت وابستگی، خاکستری شدن جمعیت.

مقدمه

یکی از مهمترین موضوعات روز جمعیتی که توجهات زیادی را به خود جلب کرده است، سالخوردگی جمعیت می‌باشد. با آنکه سالخوردگی افراد همواره وجود داشته است، اما تنها در دوران کنونی است که سالخوردگی جمعیت تجربه شده یا خواهد شد. بسیاری از کشورهای توسعه‌یافته، امروزه ساخت جمعیتی سالخورده‌ای دارند، در حالیکه برخی کشورهای در حال توسعه، در آستانه ورود به مرحله سالخوردگی جمعیت می‌باشند و البته بسیاری از این کشورها هنوز ساخت جمعیتی بسیار جوانی دارند. با اینهمه، در فرایند انتقال جمعیت انتظار می‌رود که این کشورها هم چنین فرایندی را طی نمایند. به بیانی دیگر، سالخوردگی جمعیت، پدیده فراگیری است که همه کشورها را با شدت و ضعف فرا خواهد گرفت. سالخوردگی جمعیت بیش از هر چیز معلول و محصول 2 عامل جمعیت‌شناختی و تغییرات آنها می‌باشد. اول؛ کاهش باروری و تداوم آن در یک دوره نسبتا طولانی و دوم؛ کاهش مرگ و میر و افزایش امید زندگی. در کنار آنها، عامل سوم تغییرات جمعیت یعنی مهاجرت هم می‌تواند در تشدید یا تخفیف روند سالخوردگی جمعیت نقش داشته باشد. به این ترتیب، باید سالخوردگی جمعیت را که در آن بخش قابل توجهی از جمعیت سالمند هستند از سالخوردگی افراد تفکیک نمود. سالخوردگی جمعیت یک ویژگی توزیع سنی است (Swanson and Siegel 2004: 160).

با استفاده از نظریه انتقال جمعیت می‌توان به درک فرایند سالخوردگی یک جمعیت دست یافت. به طور ساده، نظریه انتقال جمعیت به گذار یک جمعیت از تعادل اولیه که مرگ و میر و باروری در سطحی بالا و نزدیک به همدیگر قرار دارند، به تعادلی دیگر که در آن باز هم مرگ و میر نزدیک به یکدیگر اما در سطحی پایین است، اشاره می‌کند. برای این تغییرات 4 مرحله (برخی 5 مرحله) را متصور شده‌اند. مرحله اول، همان تعادل اولیه است. مرحله دوم با کاهش مرگ و میر و ثبات باروری همراه است. در مرحله سوم، کاهش باروری هم اتفاق می‌افتد اما کاهش مرگ و میر نیز همچنان ادامه دارد. نتیجه این دو مرحله، رشد سریع جمعیت است. مرحله چهارم یا تعادل دوم، زمینه را برای سالخورده شدن جامعه فراهم می‌کند. با توجه به پایین بودن سطح باروری و مرگ و میر، جمعیت زیاد حاصل از تغییرات دو مرحله قبلی انتقال، به سنین بالاتر می‌رسند و تغییراتی را در ساخت سنی جامعه ایجاد می‌نمایند. مرحله پنجمی که برای انتقال در نظر می‌گیرند، در اصل محصول سالخوردگی جمعیت است. در این مرحله، میزانهای مرگ و میر از میزانهای باروری فزونی یافته، رشد جمعیت منفی می‌شود. برخی از کشورهای توسعه‌یافته اکنون در این مرحله قرار دارند.

به این ترتیب، در روند انتقال جمعیت، تغییرات شگرفی در ساخت سنی جمعیت پدید می‌آید که برخی از آن با عنوان انتقال سنی[1] یاد می‌کنند. برخی از جامعه‌شناسان و پیری ‌شناسان همچون پیتر پیترسون[2]، بر مبنای همین تغییرات سنی و سالخورده شدن جمعیت، از "خاکستری شدن جمعیت"[3] سخن به میان آورده‌اند و آن را ثمره دو عامل در روندهای طولانی‌مدت دو عامل جمعیتی دانسته‌اند: اول؛ تمایل به داشتن فرزند کمتر و دوم؛ زنده ماندن افراد بیشتر (Giddnes 2005).

یکی از موضوعاتی که در فرایند سالخوردگی جمعیت بسیار مورد توجه قرار می‌گیرد، افزایش سالخوردگان سالخورده‌تر یا پیران پیرتر[4] (افراد بالای 80 یا 85 سال) است که نکات کاربردی زیادی در برنامه‌ریزی‌های بهداشتی و رفاهی دارد. در برخی کشورها، حتی جمعیت بسیار سالخورده که به آنها صدساله‌ها[5] گفته می‌شود نیز به رقم قابل ملاحظه‌ای می‌رسد و اینها همه به خاطر زنده ماندن هر چه بیشتر افراد بیشتری است.

در روند سالخورده شدن جمعیت، غالبا وضعیت دو جنس با همدیگر تفاوت دارد. مردان به طور کلی، میزان مرگ و میر بالاتری نسبت به زنان دارند و امید زندگی[6] آنها عموما کمتر از زنان است، بنابراین، تعداد زنانی که به سنین سالخوردگی می‌رسند به مراتب بیش از مردان است و نسبت جنسی در سنین سالخوردگی در اکثر کشورها گویای همین امر است به طوری که برخی سخن از زنانه شدن[7] سالخوردگی به میان آورده‌اند. در ارتباط با همین موضوع، تعداد بیشتری از زنان در دوران سالمندی فاقد همسر بوده و تنهایی را بیش از مردان تجربه می‌کنند.

در مورد سالخوردگی جمعیت، همچون بسیاری از پدیده‌های اجتماعی دیگر، باید به تفاوتهای احتمالی در زیربخشهای کلان اجتماعی توجه داشت. در واقع، ممکن است روندهای مشاهده شده در سالخوردگی جمعیت در سطح کلان جامعه، تفاوتهای اساسی با زیرگروههای آن داشته باشد. یکی از مهمترین این زیرگروهها در مباحث سالخوردگی جمعیت، تفاوتهای شهری و روستایی است. غالبا مناطق روستایی به خاطر مهاجرفرستی، ساخت سنی سالخورده‌تری نسبت به مناطق شهری دارند. ناگفته پیداست که خود این بستگی به عوامل زیادی همچون سطح‌ توسعه‌یافتگی و شرایط آب و هوایی دارد.

کشور ما ایران نیز در دهه‌های اخیر تغییرات گسترده‌ای را از جهت مسایل جمعیتی تجربه کرده و در هر دوره‌ای یکی از مسایل آن توجه بیشتری را به خود جلب نموده است. اخیرا توجه به تغییرات ساختار سنی زیاد شده که یکی از موارد مهم آن سالخوردگی جمعیت می‌باشد. هر چند، در حال حاضر هنوز بحث سالخوردگی جمعیت کشور جدی نیست ولی این موضوع به سرعت در کانون توجه مسایل جمعیتی و اجتماعی قرار خواهد گرفت. به همین جهت در این مقاله بر آن هستیم تا نگاهی به تغییرات سالخوردگی جمعیت ایران از آغاز سرشماری‌ رسمی کشور یعنی سال 1335 تا به امروز داشته باشیم و در این راه از داده‌های سرشمایهای کشور در سالهای مختلف استفاده خواهیم کرد. علاوه بر این، موضوع را تا چند سال آینده (سال 1405) پیگیری خواهیم نمود که در اینجا از پیش‌بینی‌های بخش جمعیت سازمان ملل (فرض متوسط که پرکاربردترین است) در سال 2010 کمک خواهیم گرفت. معمولا پیش‌بینی‌ها برای مدت زمان کوتاه چندان نادرست درنمی‌آید.

برای درک درست تغییرات سالخوردگی جمعیت، باید تصویری از تحولات کلی دیگر متغیرهای جمعیتی داشت. همانگونه که یادآور شدیم تغییرات در رفتارهای باروری و شرایط مرگ و میر (و گاهی مهاجرت) زمینه سالخورده شدن جمعیت را فراهم می‌نماید. به همین جهت، ابتدا تصویری کلی و مختصر از تحولات جمعیت کشور را با در نظر گرفتن مهمترین شاخصهای آن در سالهای مورد بحث ارایه خواهیم کرد و سپس پویایی‌های سالخوردگی جمعیت ایران را با استفاده از شاخصها و معیارهای جمعیتی مناسب نشان خواهیم داد.

تحولات جمعیتی ایران

باروري: تا قبل از اجراي مرحله اول برنامه‌هاي تنظيم خانواده در سال 1346 ميزان باروري در حد بالايي قرار داشت. بعد از اجراي اين برنامه‌ها سطح باروري حداقل در مناطق شهري اندکي کاهش يافت به گونه‌اي که ميزان باروري کل[1] TFR در سال 1355 براي کل کشور 6.2 فرزند برآورد گرديد. (4.42 در مناطق شهري و 7.82 در مناطق روستايي) (زنجاني 1381: 58).

روندهاي باروري در سالهاي بعد همراه با نواساناتي بود. بر اساس مطالعات انجام شده، باروري کل در سالهاي بلافاصله بعد از انقلاب روند صعودي طي کرد به طوري که باروري کل از 6 فرزند در سال 1355 به 6.9 فرزند در سال 1359 افزايش يافت. اين روند تا سال 1363 ثابت و بعد از آن تا سال 1366 به صورت آهسته کاهش پيدا کرد و به 5.76 فرزند رسيد. پس از آن و به ويژه بعد از اجراي برنامه‌هاي تنظيم خانواده در سال 1368 روند کاهشي سرعت شتاباني يافت به گونه‌اي که ميزان باروري کل در سالهاي 1370 و 1375 به ترتيب به 4.9 و 2.52 فرزند تقليل پيدا کرد (عباسي شوازي 1379). تحلیل نتایج سرشماری 1385 کشور نشان داد که TFR به زیر سطح جانشینی رسیده است[2]. طبق پیش‌بینی سازمان ملل روند کاهشی در باروری کل همچنان ادامه خواهد داشت و در اویل قرن آینده (هجری)، ایران با TFR کمتر از 1.5، یکی از کشورهای در حال توسعه با باروری بسیار پایین خواهد بود.

مرگ و مير: وضعیت مرگ و میر و شاخصهای مربوط به آن در 50 سال اخیر بهبود چشمگیری داشته است. امید زندگی به عنوان یک شاخص مهم توسعه‌یافتگی به صورت جهشی افزایش یافته و انتقال مرگ و میر در این مدت صورت پذیرفته است. کاهش مرگ و مير نوزادان و اطفال، به ويژه کمتر از يکساله‌‌ها، اساسي‌ترين سهم را در کاهش عمومي مرگ و مير و افزايش اميد زندگي در بدو تولد داشته است (ميرزايي 1380: 270). دامنه تغييرات مرگ و مير اطفال طي دهه‌‌هاي اخير بسيار زياد و از چیزی بیش از 150 در هزار در دهه 1330 تا کمتر از 25 در هزار در سالیان اخیر نوسان داشته است. افزایش امید زندگی همچنان مورد انتظار هست، اما بیشتر تحت تاثیر کاهش‌ میرانهای مرگ و میر در سنین میانسالی و پیری است، موضوعی که افزایش بیشتر جمعیت سالمندان را به دنبال خواهد داشت. امید زندگی را معمولا به صورت مجزا برای دو جنس محاسبه می‌کنند. امروزه، غالبا امید زندگی زنان بیش از مردان است و با گذشت زمان این فاصله همچنان بیشتر می‌شود. بر این اساس، زنان به طور متوسط دوره تنهایی طولانی‌تری را در دوران سالخوردگی سپری خواهند کرد.

مهاجرت: مهاجرت‌های خارجی در ایران طی این سالها تاثیر چندانی بر ساخت سنی جمعت نداشته است. مهمترین موج مهاجرت خارجی به ایران در اویل دهه 60 رخ داد که در آن طبق برآوردها بین 2.5 تا 4.5 میلیون مهاجر خارجی وجود داشته که بیش از 80 درصد آنها را افاغنه تشکیل می‌داده‌اند (Mirzaei 2004: 2). از آنجا که این مهاجرتها عموما به صورت دسته جمعی و خانوادگی صورت پذیرفته و سن‌گزین نبوده است، نباید تاثیر چشمگیری بر ساخت سنی جمعیت کشور گذاشته باشد. بر خلاف این، در سطح داخلی تاثیر مهاجرتها بر سالخورده شدن جمعیت روستایی می‌تواند چشمگیر باشد. داده‌های مهاجرت در ایران هموراه دارای نقص و اشکالاتی بوده و به خوبی نشان‌دهنده میزانهای مهاجرتی نیست و باید در تحلیلها به این موضوع توجه داشت.

انتقال جمعت: بررسی وضعیت کلی تحولات جمعیتی کشور را می‌توان با کمک نظریه انتقال جمعیت‌شناختی[1] بهتر به تصویر کشید و همانگونه که گفته شد روند انتقال جمعیت در درک فرایند سالخوردگی جمعیت نیز کمک شایانی می‌کند. نمودار شماره 1 روند تغییرات میرانهای موالید و مرگ و میر را طی یک دوره 70 ساله نشان می‌دهد. با توجه به این نمودار، می‌توان بین سالهای 1300 تا 1365 را با چند سال اختلاف، مرحله اول انتقال دانست که در آن روند کاهشی در میزانهای مرگ به همراه ثبات در باروری وجود داشت. تغییراتی که در حجم جمعیت در این دوره رخ داد، عمدتا ناشی از تغییرات سطح مرگ و میر بود. مرحله دوم، با کاهش باروری آغاز شد. تنزل چشمگیر و اساسی باروری از نیمه دوم دهه 1360، انتقال بسیار سریع و منحصر به فرد جمعیت را در پی داشت. این مرحله حدود دو دهه طول کشید تا از اواسط دهه 1380، مقدمات تعادل دوم فراهم آید. در این زمان میزانهای باروری و مرگ و میر البته در سطحی پایین به همدیگر نزدیک شدند. با توجه به همین موضوع است که اکنون زمینه سالخوردگی جامعه فراهم گشته است و با توجه به روندهای گذشته، انتظار سالخوردگی شدید و سریع جمعیت می‌رود.

تعداد و درصد سالخوردگان

شمار مطلق سالمندان، به تنهایی در مطالعه سالخوردگی جمعیت کارآیی چندانی ندارد. اینکه صرفا بدانیم تعداد افراد سالمند افزایش یافته، هرگز نشان‌دهنده روند سالخوردگی یک جمعیت نخواهد بود. با اینهمه، چون تغییرات در تعداد مطلق مستقل از تغییرات در سایر گروههاست (بر خلاف بیشتر شاخص‌های سالخوردگی) شناخت تعداد مطلق سالمندان می‌تواند ارزشمند باشد. تعداد افراد 65 ساله و بیشتر که غالبا به عنوان جمعیت سالخورده یا سالمند در نظر گرفته می‌شوند، طی سرشماریهای مختلف روند افزایشی داشته است (نگاه کنید به جدول شماره 3). بر مبنای پیش‌بینی‌ها، روند افزایشی دست کم تا اواسط قرن 21 همچنان ادامه خواهد یافت و جمعیت سالمند کشور در سال 2025، یعنی کمتر از 15 سال دیگر، به بیش از 7 میلیون نفر خواهد رسید، این در حالیست که تعداد آنها در اولین سرشماری رسمی کشور یعنی سال 1335، حدود 750 هزار نفر بوده است. به بیانی دیگر، طی این 70 سال، جمعیت سالمند کشور حدود 10 برابر می‌شود و با توجه به اینکه جمعیت کل کشور هم در این مدت کمتر از 5 برابر خواهد شد، به طور ساده می‌توان استنباط کرد که جمعیت کشور در سال 1405، بسیار سالخورده‌تر از قبل خواهد بود.

سرعت سالخورده شدن جمعیت کشور طی این دوره متغیر بوده است. میزانهای رشد برای کل جمعیت و گروههای سنی بزرگ در جدول شماره 3 آمده است. طی دهه 65-1355، رشد جمعیت کل کشور حدود 4 درصد و رشد جمعیت سالمند در حد 2.5 درصد بوده است. رشد بالای جمعیت سالمند در دهه بعد جای تامل و تحلیل مناسب و منطقی دارد. امکان چنینی رشدی با توجه به رشد در دهه‌های بعد، به جهت منطقی شدنی نیست. احتمال خطا در داده‌ها را باید به عنوان یک احتمال بسیار ممکن در نظر گرفت. رشد بالا البته در دهه‌های بعد محتمل است.

جمعیت سالخورده یک محدوده بزرگی را شامل می‌شود که از بسیاری جهات با یکدیگر متفاوتند. به همین جهت آنها را معمولا در دسته‌ای کوچکتری مد نظر قرار می‌دهند. یک تقسیم بندی معمول شامل سالمندان سنین 65 تا 79 ساله و سالمندان سنین 80 ساله و بالاتر می‌شود که از این دسته اخیر با عنوان سالمندان سالخورده‌تر یا پیران پیرتر یاد می‌شود. در روند سالخوردگی جمعیت، توجه ویژه‌ای به سالمندان سالخورده‌تر می‌شود، گروهی که به سرعت در حال افزایش هستند. موقعیت مالی، بهداشتی و الگوهای مصرف ممکن است به طور قابل ملاحظه‌ای بین دو گروه ذکر شده، متفاوت باشد(Gavrilov and Heuveline 2003: 33). جمعیت سالمندان سالخورده‌تر نیز طی این مدت با روند افزایش روبه‌رو می‌شود و در پایان دوره به بیش از 1 میلیون نفر خواهد رسید. طبق آمارهای سرشماری، در دهه‌ی 75-1365، جمعیت سالمندان سالخورده‌تر با رشد منفی مواجه می‌شود که علت اصلی آن را باید در نقص داده‌ها جستجو نمود. امکان کاهش تعداد سالمندان در این دهه تقریبا به طور کامل منتفی است. همانگونه که سوانسون و سیگل اشاره می‌کنند؛ توزیع سنی در این سالهای عمر از مسایل گزارشی تاثیر می‌پذیرد. وسعت و اندازه گزارش غلط سن به خاطر فراموش کردن سن واقعی در بخشی از پاسخگویان در این محدوده سنی قابل توجه می‌باشد (Swanson and Siegel 2004: 153). در هر حال، باید انتظار افزایش شمار سالمندان سالخورده‌تر را تا چند دهه آینده داشت و این هم با خاطر روندهای جمعیتی گذشته است و هم به خاطر بهبود شرایط مرگ و میر در سنین مختلف به ویژه سنین سالخوردگی.

یک معیار ساده و در عین حال بسیار پرکاربرد در برررسی سالخوردگی جوامع، درصد افراد 65 ساله و بیشتر است. چون مطالعه سالخوردگی جمعیت اغلب با نگرانی‌ در مورد باری که بر سیستم‌های بازنشستگی وارد می‌کند، همراه است، سالخوردگی جمیعت عموما بوسیله افزایش در سنین بازنشستگی که معمولا 65 سال می‌باشد، اندازه‌گیری می‌شود (Gavrilov and Heuveline 2003: 32). به جمعیت‌هایی که سالمندان آن بیش از 10 درصد کل افراد جامعه را تشکیل دهند، عنوان سالخورده داده می‌شود. جمعیت‌هایی که این درصد کمتر از 5 باشد، جمعیت جوان محسوب می‌شوند (Swanson and Siegel 2004: 158). یک نکته مهم در این مورد آنست که تغییرات در درصد افراد سالخورده، در ارتباط نزدیک با تغییرات در سایر گروههای سنی است. بنابراین، ممکن است با آنکه تعداد سالمندان افزایش می‌یابد اما درصد آنها از کل جمعیت جامعه کاهش یابد و یا برعکس. برای مثال، کاهش باروری منجر به کاهش سهم گروههای سنی کودک و نوجوان می‌شود و سهم دیگر گروههای سنی افزایش می‌یابد.

درصد افراد سالخورده کشور تا دهه 1370، همواره کمتر از 5 درصد کل افراد جامعه بوده است که بیانگر یک ساخت سنی کاملا جوان می‌باشد. پایین‌ترین درصد در سرشماری 1365 مشاهده می‌شود که علت آن را باید در باروری بسیار بالای دهه 65-1355 جستجو کرد به گونه‌ای که سهم گروه سنی کودک و نوجوان (زیر 15 ساله) در سال 1365، به بیش از 45 درصد کل جمعیت می‌رسد. با شروع کاهش باروری از اواسط دهه 60 و شدت یافتن آن بعد از اجرای برنامه‌های تنظیم خانواده، از سهم گروههای سنی پایین کم شده و به گروههای میانی افزده می‌شود که در آینده به گروههای مسن‌تر انتقال خواهد یافت. نمودار شماره 2 یک شکل مفید ارایه تغییرات گروههای سنی در طول دوره بررسی می‌باشد. همانگونه که ملاحظه می‌شود تا سال 1375 تقریبا سهم گروههای سنی مختلف ثابت بود اما بعد از آن سهم جمعیت زیر 15 ساله کاهش چشمگیری یافت. در سال 1405، سهم جمعیت 49-30 سال از بقیه بیشتر است، اما در همان حال سهم جمعیت 64-50 ساله که به نوعی جمعیت بالقوه سالمند می‌باشند نیز افزایش قابل توجهی نسبت به دهه‌های گذشته پیدا می کند. در سال 1405، سهم سالمندان به 8.7 درصد کل جمعیت خواهد رسید که نسبت به دهه قبل آن حدود 3 درصد افزایش خواهد داشت. این مقدار افزایش در هیچ دهه دیگری تجربه نشده است و خود گواهی بر سرعت یافتن سالخوردگی جمعیت کشور در دهه‌های پیش رو است. بسیاری معتقدند که ایران در دهه‌های آینده به یکی از سالخورده‌ترین کشورهای در حال توسعه تبدیل خواهد شد و سرعت سالخوردگی آن همچون سرعت کاهش باروری، منحصر به فرد خواهد بود. اگر بخواهیم پیش‌بینی برای سالهای بعد را پیگیری کنیم، در سال 2050، یعنی کمتر از 40 سال دیگر، بیش از 30 درصد جمعیت کشور بالای 65 سال خواهند داشت.


دقت داشته باشید که در حال حاضر (سال 2011)، ژاپن سالخورده‌ترین کشور جهان است که حدود 23 درصد جمعیت آن بالای 65 است و با مسایل بیشماری روبه‌رو می‌باشد. بنابراین، همانگونه که کیانی و همکاران (Kiani et. Al. 2010) در مقاله خود با عنوان "جمعیت ایران در حال خاکستری شدن است: آیا آمادگی آن را داریم؟" متذکر شده‌اند، مسولان و برنامه‌ریزان باید آمادگی مواجهه با وضعیت سالخوردگی شدید را در دهه‌های آینده داشته باشند.

در مورد سهم سالمندان سالخورده‌تر با توجه به محاسبات صورت گرفته در جدول شماره 3، می‌توان ملاحظه کرد که درصد آنها در تمام سرشماریهای صورت گرفته کمتر از 1 درصد بوده است اما با توجه به پیش‌بینی‌ها، این درصد در سالهای آینده افزایش خواهد داشت و به بیش از 1 درصد هم خواهد رسید. در هر حال تغییرات در این گروه از سالخوردگان با توجه به وضعیت خاص آنها، کاربردهای مشخصی برای نظام‌های رفاهی و علی‌الخصوص بهداشتی و سلامتی دارد.

در اینجا بی‌مناسبت نیست یک گروه دیگر از سالمندان که تعداد آنها نیز در جوامع سالخورده رو به افزایش است را مورد توجه قرار دهیم. سالمندان با سن بیش از 100 سال که به نام مافوق صد ساله‌ها شناخته می‌شوند، در جوامع سالخورده‌ای همچون ژاپن با رشد قابل توجهی افزایش یافته‌اند و توجه بیشتری را بیش از قبل به خود جلب ساخته‌اند. سالخوردگی جمعیت همراه با سطح بالای سلامتی و پیشرفتهای پزشکی است. نتیجه آن زنده ماندن هر چه بیشتر افراد و رسیدن به سنین بالاتر است. به سخن دیگر، سالخوردگی جمعیت با انباشت سریع و نامتناسب در سالخوردگان ویژه و افراد ضعیف "عمیقتر" می‌شود (Gavrilov and Heuveline 2003: 33).

در اغلب سرشماریها، داده جداگانه‌ای در مورد افراد 100 ساله و بالاتر وجود ندارد. اضافه بر این، اشکال در گزارش سن هم در این سنین بسیار دیده می‌شود که اعتماد به داده‌های موجود را نیز تضعیف می‌کند. جدی‌ترین اشکالات گزارش سن در همین گروه سنی آخر دیده می‌شود. به طور خاص، گرایش زیادی وجود دارد که افراد خیلی مسن را به عنوان بالای 100 ساله گزارش کنند (Swanson and Siegel 2004: 153). طبق آمارهای موجود سرشماریها، در سال 1365 تعداد مافوق 100 ساله اندکی بیش از 10 هزار نفر بوده است که در سال 1385 به حدود 17 هزار نفر می‌رسد. به بیانی دیگر، طی این 20 سال، با رشد 2.4 درصد سالیانه، رشدی حدود 1 درصد بیش از جمعیت کل کشور را تجربه می‌کند. با توجه به روندهای بهداشتی و پزشکی و بهبود مرگ و میر، انتظار افزایش تعداد و سهم مافوق 100 ساله‌ها در سالهای آینده معقول و منطقی است.

در فرایند سالخوردگی جمیعت، توجه ویژه‌ای به تفاوتهای جنسیتی می‌شود. گفته شد که معمولا در سنین بالا تعداد زنان با توجه به میزان مرگ و میر کمتر و امید زندگی بالاتر آنها، بیش از مردان است. به این ترتیب، نسبتهای جنسی در سنین سالخوردگی باید به نفع زنان ‌باشد. در بیشتر کشورهای جهان، نسبتهای جنسی سالخوردگان کمتر از 100 می‌باشد و با بالاتر رفتن سن این موضوع بیشتر هم می‌شود. این بحث در مورد ایران صدق نمی‌کند و در تمام سرشماریها، نسبت جنسی بیش از 100 بوده (نگاه کنید به جدول) که موضوع قابل تاملی است. احتمالا در اینجا هم مورد نادرستی داده‌ها تاثیرگذار است. احتمال کم‌شماری زنان را به واسطه گرایش شدید زنان به جوانتر نشان دادن خود (گاهی بیش از یک دهه) و نیز دوباره‌شماری مردان نمی‌توان منتفی دانست. ضمن آنکه، مرگ و میر بالای مادران در سالهای بسیار قبل را هم می‌توان به عنوان یکی از دلایل در نظر داشت. به هر ترتیب، نسبتهای جنسی در این سالها با نوسانات زیادی همراه است که امکان اظهار نظر قطعی در این زمینه را با مشکل مواجه می‌سازد.

میانه سنی

از جمله معیارهای آماری استانداردی که کاربرد زیادی در مطالعه پویایی‌های سالخوردگی جمعیت دارد، میانه سنی[1] است. البته به خاطر اینکه گاهی این معیار به تغییرات در دامنه راست توزیع سنی حساس‌تر است، ممکن است میانگین سنی نسبت به آن ترجیح داده شود (Gavrilov and Heuveline 2003: 33). میانه سنی غالبا به عنوان مبنایی برای توصیف یک جمعیت به عنوان جوان یا سالخورده و یا در حال جوانی[2] یا در حال سالخوردگی استفاده می‌شود. طبق تعریف، جمعیت‌های با میانه سنی کمتر از 20 سال جوان و بیش از 30 سال سالخورده تلقی می‌شوند. مابین این دو عدد، اگر روند به سمت جوانی باشد، جمعیت روبه جوانی و اگر به سمت سالخوردگی باشد، جمعیت رو به سالخوردگی نامیده می‌شود (Swanson and Siegel 2004: 158).

نمودار شماره 3 روند تغیرات میانه سنی را در طی 70 سال برای جمعیت کل کشور نشان می‌دهد. ملاحظه می‌شود که این شاخص تا سال 1365 ثابت و در حد 17 سال بوده است. از این زمان زمان به بعد روند صعودی گرفته و با یک شیب نسبتا ثابت و تند تا پایان دوره مورد مطالعه افزایش می‌یابد. در سال 1375، با توجه به میانه سنی، جمعیت کشور هنوز جوان می‌باشد ولی دو دهه بعد به 30 سال می‌رسد و طی این دو دهه به یک جمعیت به سرعت رو به سالخوردگی تبدیل می‌گردد. پیش‌بینی‌های طولانی‌تر سازمان ملل نشان می‌دهد که میانه سنی کشور همچنان با همان سرعت افزایشی خواهد یافت و در اوایل نیمه دوم قرن 21 به بیش از 50 سال هم خواهد رسید. به بیان ساده‌تر، کشور ما حدود 4 دهه دیگر جمعیتی خواهد داشت که نیمی از افراد آن بالای 50 سال خواهند داشت. شاید به همین خاطر است که بسیاری معتقدند روند سالخوردگی در ایران منحصر به فرد خواهد بود.


نسبتهای وابستگی

نسبتهای وابستگی[1] عمدتا با یک رویکرد اقتصادی مطرح می‌شوند و تغییرات در آن در یک حالت کلی، سهم تغییرات ترکیب سنی به تغییرات در وابستگی اقتصادی را منعکس می‌سازد (Swanson and Siegel 2004: 160). نسبت وابستگی از تقسیم جمعیت کمتر از 15 ساله و بالای 64 ساله به جمعیت 64-15 ساله به دست می‌آید. معمولا برای سهولت، فرض می‌شود که سن فعالیت از 15 سالگی شروع می‌شود، هر چند بسیار محتمل است که بعد از این سن برخی افراد همچنان وابسته باشند (مثل دانشجویان). این نسبت خود از دو نسبت دیگر تشکیل شده است: نسبت وابستگی کودکان و نوجوانان[2] و نسبت وابستگی سالخوردگان[3]. در مطالعه سالخوردگی جمعیت، نسبت وابستگی سالمندان کاربرد بیشتری دارد. این معیار به عنوان نسبت وابستگی سالخوردگان یا بار وابستگی سالخوردگی جهت ارزیابی انتقالات درون نسلی، سیاستهای مالیاتی و رفتار پس‌انداز مطرح می‌شود (Gavrilov and Heuveline 2003: 33).

نمودار شماره 4 هر سه شاخص وابستگی را نشان می‌دهد. شاخص نسبت وابستگی سالمندان در طول دوره تقریبا تغییری ندارد و تنها از اواخر قرن حاضر به آرامی شروع به افزایش می‌کند. شاخص وابستگی کودکان و نوجوانان همچون دیگر شاخص‌ها از نیمه دوم دهه 1360 و با شروع کاهش باروری تغییر می‌کند و با کاهش سریع مواجه می‌شود. به دنبال آن هم شاخص وابستگی کلی با توجه به سهم بالای نسبت کودکان در آن، کاهش سریع پیدا می‌کند و به زیر 40 درصد می‌رسد. در واقع، از سال 1385 به بعد تا پایان دوره مورد بررسی، شاخص نسبت وابستگی در سطح پایینی قرار دارد که با توجه به فرض متوسط سازمان ملل در پیش‌بینی جمعیت، این نسبت در سال 2050 به حدود 60 درصد افزایش خواهد یافت. البته از سال 1385 به بعد نقش وابستگی سالخوردگان در نسبت وابستگی کلی افزایش می‌یابد. کاهش نسبت وابستگی به خاطر افزایش سهم افراد فعال از کل جمعیت می‌باشد.


در جدول شماره 3 ملاحظه می‌شود که در سالیان اخیر و دهه‌های پیش‌رو، سهم آنها بیش از 70 درصد کل جمعیت می‌باشد. بر مبنای همین تغییرات نسبت وابستگی و کاهش آن، برخی آن را زمینه مناسبی برای رشد و توسعه اقتصادی یک کشور می‌دانند و از آن با عنوان سود جمعیتی[1] یا پنجره جمعیتی[2] یاد می‌کنند. بلوم و دیگران بررسی کرده‌اند که سود جمعیتی –یعنی دوره‌ای چنددهه‌ای که در آن نسبت بزرگسالان در سنین فعالیت نسبت به کودکان و سالخوردگان بالاست- ناشی از کاهش باروری، رشد اقتصادی را می‌تواند تحت تاثیر قرار دهد (Bloom et, al. 2002: 3). به این ترتیب، سالهای پیش رو یکی از بهترین زمانهایی است که در صورت برنامه‌ریزی درست و متناسب، می‌تواند زمینه رشد اقتصادی کشور را فراهم آورد. ناگفته پیداست که همین فرصت، در صورت بی‌توجهی و بی‌برنامگی و یا اجرای سیاستهای نادرست، می‌تواند تبدیل به تهدید و چالش برای جامعه شود.

شاخص سالخوردگی

یکی از مهمترین معیارهای مرتبط با سالخوردگی جمعیت، شاخص سالخوردگی یا نسبت سالمندان به کودکان[3] است که از تقسیم جمعیت بالای 64 ساله به جمعیت زیر 15 سال به دست می‌آید. البته می‌توان دامنه‌های دیگری را هم انتخاب کرد. مثلا جمعیت بالای 50 ساله به جمعیت زیر 10 سال، ولی معمول همان است. شاخص سالخوردگی بیشترین حساسیت را به تفاوتها و تغییرات در ترکیب سنی دارد و برای برخی اهداف می‌تواند بهترین معیار باشد (Swanson and Siegel 2004: 160). این شاخص، تغییرات باروری را به سرعت در خود نشان می‌دهد که همین موضوع هم اهمیت زیادی در بررسی سالخوردگی جمعیت دارد. طبق این معیار، جمعیت‌های با رقم کمتر از 15، جوان و جمعیت‌های بیش از 30 سال، سالخورده به حساب می‌آیند (همان: 160). در سطح دنیا در سال 2000، شاخص سالخوردگی دو کشور ژاپن و بلغارستان بیش از 100 بوده و پیش‌بینی شده است که تا سال 2030، همه کشورهای توسعه‌یافته شاخص بیش از 100 داشته باشند و حتی در ژاپن و برخی کشورهای اروپایی به بالای 200 هم برسد (Gavrilov and Heuveline 2003: 33).

این شاخص در ایران تا سال 1365، روند کاهش تدریجی داشته و در این سال به زیر 8 رسیده است (نگاه کنید به نمودار شماره 5). این روند عمدتا به خاطر کاهش مرگ و میر کودکان و نوزادان و بخشی هم افزایش موالید بوده است که باعث شده میزان رشد سالیانه جمعیت کودک و نوجوان در این مدت بیش از میزان رشد جمعیت سالمند باشد. از سال 1365 و با کاهش سریع باروری، روند این شاخص هم معکوس شد و از اوایل دهه 80، جمعیت ایران دیگر جوان نبود. این شاخص در سالهای اول قرن آینده به حدود 50 می‌رسد و تنها 25 سال لازم است که شاخص سالخوردگی در سال 2050 به حدود 170 برسد. به این ترتیب، در نیمه قرن بیست و یکم، جمعیت سالمند کشور 1.7 برابر جمعیت کودک و نوجوان خواهد بود.

ساخت سنی

سالخورده شدن جمعیت به معنای تغییرات اساسی در ساخت سنی جمعیت است. ساخت سنی در یک جمعیت سالخورده با ساخت سنی جمعیت جوان کاملا متفاوت است. از بهترین ابزارهای جمعیت‌شناختی که ساخت سنی و جنسی یک جامعه را به تصویر می‌کشد، هرم سنی[1] می‌باشد. با استفاده از هرمهای سنی در زمانهای مختلف به آسانی می‌توان تغییرات در ساخت سنی یک جمعیت را مشاهده کرد. در جمعیت‌های جوان، قاعده هرم پهن و گسترده و راس هرم باریک است. هرمهای سنی که حجم کمتر جمعیت در سنین پایین و حجم بالای آن در سنین میانی را به نمایش می‌گذارند، نشان‌دهنده جمعیت‌های رو به سالخوردگی می‌باشند. در جمعیت‌های سالخورده، شکل هرم سنی در واقع شباهت چندانی به هرم ندارد بلکه بیشتر استوانه‌ای شکل است که بیانگر حجم بالای جمعیت در سنین کهنسالی می‌باشد. در نمودارهای 6 و 7 شکل هرمهای سنی کشور را در 4 نقطه زمانی مشاهده می‌کنید. هرمهای سنی در طول سرشماری‌ها تا سال 1365، از جهت ساخت سنی، شبیه یکدیگر بوده است. در اینجا برای نمونه، هرم سنی در سرشماری 1365 آورده شده است. در این سرشماریها، قاعده هرم کاملا پهن و گسترده بوده و همواره بیش از 40 درصد جمعیت زیر 15 سال قرار داشته‌اند. سالهای بعد شکل هرم سنی جمعیت تغییر اساسی پیدا کرد و این اتفاق احتمالا برای اولین بار در تاریخ کشور روی ‌داد. هرم سنی سال 1385، تاریخ این تغییرات و وسعت آن را طی دو دهه قبل از آن نشان می‌دهد. طی این دو دهه، تعداد متولدین در هر گروه سنی، کمتر از گروه سنی بالاتر بوده است. در سال 85، تمرکز اصلی جمعیت بین سنین 15 تا 29 ساله بود که بیش از 35 درصد جمعیت را شامل می‌شد. مسن‌تر شدن همین گروه سنی است که سالخورده شدن شدید جمعیت کشور را در 50 سال آینده رقم خواهد زد و البته در حال حاضر همان فرصت یا پنجره جمعیتی است که قبلا از آن صحبت به میان آمد.

دو هرم سنی دیگر که بر مبنای پیش‌بینی‌های جمعیتی بخش جمعیت سازمان ملل تهیه شده است، تصویر واضحتری از تحولات سالخوردگی در سالهای آینده را ارایه می‌کند. هرم سنی ترسیم شده برای سال 2025 (تقریبا معادل با 1405) افزایش مجدد در موالید را منعکس می‌سازد که ناشی از تاثیر گشتاور جمعیت می‌باشد. در اینجا، هرم سنی از شکل هرمی خود کمی خارج شده است و دو توده جمعیتی در آن دیده می‌شود: قسمت اول در سنین حول 40 سالگی دیده می‌شود که بازماندگان همان کوهورت موالید اوایل انقلاب می‌باشند. قسمت دوم با حجمی کمتر در سنین حول 10 سالگی مشاهده می‌شود که موالید ناشی از گشتاور رشد جمعیت است. در این هرم سنی، سالخوردگان (قسمت تیره‌رنگ در راس هرم) سهم بیشتری را به خود اختصاص می‌دهند و اندازه آنها در بالای هرم وسیع‌تر گشته است. هرم سنی در سال 2050، یک هرم سنی کاملا سالخورده و استوانه‌ای شکل خواهد بود. ملاحظه می‌شود که حجم گروههای سنی مختلف، تقریبا با یکدیگر برابر است و با هرمهای سنی کشورهای سالخورده امروزی همچون ژاپن شباهت فراوانی دارد. در این مورد هم، حجم سالخوردگان نسبت به کودکان و نوجوانان (قسمت تیره‌تر قاعده هرم) بیشتر است. با مقایسه این هرم و هرم سنی سال 1385، می‌توان تغییرات را بهتر مشاهده کرد. به طور کلی، هرمهای سنی تمام شاخص‌ها و مباحثی را که در زمینه سالخوردگی جمعیت مطرح شد را به نوعی در خود دارند و یک تحلیل‌گر جمعیت می‌تواند آنها را به درستی تشخیص دهد.

نتیجه‌گیری

کیانی و همکاران وی در مقاله خود، با نگاهی به آینده و پیش‌بینی‌های صورت گرفته، نشان داده‌اند که جمعیت ایران به سرعت در حال سالخوردگی است و با اشاره به روندهای باروری و مرگ ومیر آن را بسیار محتمل می‌دانند. در این مقاله هم جنبه‌های جمعیت‌شناختی سالخوردگی جمعیت کشور طی دهه‌های گذشته و پیش‌ رو مورد بررسی قرار گرفت و به نتایج مشابه رسید. آنگونه که از این مباحث برمی‌‌آید اکنون طلوع خاکستری در جمعیت کشور دیده می‌شود و به سرعت خاکستری شدن شدید جمعیت را نیز شاهد خواهیم بود. شاخص‌ها و معیارهای مختلفی هم که در این مقاله به آنها اشاره شد، همین موضوع را نشان می‌دادند. بر اساس تمام این شاخص‌ها، در حال حاضر جمعیت کشور هیچ نشانی از جوان بودن را ندارد و یک جمعیت در حال سالخوردگی محسوب می‌شود. اغلب معیارهایی که در مطالعه جمعیت‌شناختی سالخوردگی جمعیت از آنها نام برده می‌شود همچون درصد افراد سالخورده، میانه سنی، نسبتهای وابستگی، شاخص سالمندی و هرمهای سنی، برای کل دوره مورد مطالعه، محاسبه و ارایه شد. از مجموع آنها چنین بر می‌آمد که جمعیت کشور تا سال 1365 به رغم افزایش تعداد سالمندان، کاملا جوان بود و این عمدتا به خاطر کاهش مرگ و میر کودکان و نوزادان و سطح بالای باروری رخ داد. از این زمان به بعد که کاهش شدید باروری رخ داد و طی یک دهه شاخص TFR، از 6.2 به 2.5 تقلیل یافت، روند سالخوردگی جمعیت کشور آغاز و به مرور شدت یافت. کوهورت موالید دهه‌های گذشته به ویژه کوهورت متولدین دهه 65-1355، بالاترین حجم جمعیت کشور را به خود اختصاص داد و با گذشت زمان و مسن‌تر شدن این نسل، مسایل جمعیت‌شناختی سالمندان هم تغییر یافت. اکنون آنها در حال ورود به دهه چهارم عمرشان قرار دارند و حدود 4 دهه دیگر یک جمعیت بزرگی از سالخوردگان را تشکیل خواهند داد. احتمالا در آن زمان اوج خاکستری شدن جمعیت ایران رخ خواهد داد. به این ترتیب، روند سالخورده شدن جمعیت کشور از اویل دهه 1370 آغاز شده و به مرور زمان شدت می‌گیرد.

مطالعات سالخوردگی در کشورهای در حال توسعه عمدتا ناظر به وضعیت آینده است و بر اساس پیش‌بینی‌های جمعیتی صورت می‌گیرد. پیش‌بینی‌های جمعیتی هم همچون دیگر پیش‌بینی‌ها، به دور از خطا و نادرستی نیست. این مورد به ویژه در پیش‌بینی‌های طولانی مدت و بیش از 20 سال بیشتر صادق است. ما در این بررسی، روندهای سالخوردگی را تا سال 1405 که احتمال درستی پیش‌بینی‌ها در آن بیشتر است پیگیری کردیم و در برخی شاخصها به خاطر نشان دادن روندهای طولانی‌تر آمارهای سال 2050 را آوردیم. یکی از مواردی که می‌تواند روندهای آینده سالخوردگی جمعیت را بیش از سایر عوامل تحت تاثیر قرار دهد، روندهای باروری و احتمال افزایش آن می‌باشد. با این همه، عباسی شوازی با برشمردن دلایلی همچون افزایش سطح شهرنشینی، افزایش سطح سواد زنان، افزایش سن در اولین ازدواج و ... در آینده، افزایش در باروری را بعید دانسته و کاهش بیشتر باروری را پیش‌بینی کرده است (Abbasi-Shavazi 2009). به این ترتیب، به نظر می‌رسد سالخوردگی شدید جمعیت ایران در دهه‌های آینده اجتناب‌ناپذیر است و باید آمادگی رویارویی با چنین وضعیتی را به دست آورد.

در پایان باید یادآوری کرد که آنچه در این مقاله مطرح شد ناظر به وضعیت سالخوردگی در جمعیت کل کشور بود و از تفاوتهای بین مناطق شهری و روستایی و یا تفاوتهای بین استانهای کشور سخنی به میان نیامد. احتمالا این تفاوتها هم وجود دارد و هم می‌تواند زیاد باشد. برای مثال، درصد افراد بالای 64 ساله از کل جمعیت در مناطق شهری و روستایی در سرشماری 1385 به ترتیب 4.8 و 6.1 درصد بوده که این تفاوت عمدتا از مهاجرت جوانان روستایی به شهرها سرچشمه ‌گرفته است. پویای‌های سالخوردگی جمعیت در این مناطق و مقایسه تطبیقی آن موضوع مناسبی است که می‌تواند در یک مطالعه جداگانه بررسی شود و محور مقاله دیگری قرار گیرد.

منابع

- عباسي ‌شوازي، محمد جلال (1379)، «ارزيابي روش فرزندان خود براي برآورد باروري در ايران با استفاده از داده‌هاي سرشماري 1365 و 1375»، نامه علوم اجتماعي، شماره 16، صص 105-135.

- ميرزايي، محمد (1380)، «انتقال مرگ و مير، اختلال در سلامتي و برنامه‌ريزي بهداشتي»، نامه علوم اجتماعي، شماره 18، صص 269-288.

- Abbasi-Shavazi, M.J. McDonald, P. Hossein Chavoshi, M. 2009, The Fertility Transition in Iran, Springer Press.

- Bloom, David, David Canning and Jaypee Sevilla. 2002, The Demographic Dividend, A New Perspective on The Economic Consequences of Population Change. Population Matters.

- Gavrilov, Leonid A. and Patrick Heuveline. 2003, Aging of Population. In Encyclopedia of Population. Edited by Paul Demeny and Geoffrey Mcnicoll. Thamson Press. Macmillian Reference USA.

- Mirzaie, M. (2004), Swing in fertility limitation in Iran, Journal of Social Scince [Nameh-ye Olum-e Ejtemai], No. 22, Tehran, University of Tehran, pp. 1-15.

- Swanson, David and Jacobs Siegel. 2004, The Method and Materials of Demography, Second Edition, Elsevier Academic press.



[1]. Age Pyramid



[1]. Demographic Dividend

[2]. Population Window

[3]. Ageing Index (Elder-Child Ratio)


[1]. Dependency Ratio

[2]. Child Dependency Ratio

[3]. Old-Age Dependency Ratio


[1]. Median Age

[2]. Younging


[1]. Demographic Transition


[1] . Total Fertility Rate

[2] . در مباحث مربوط به باروری، سطح جانشینی را عموما 2.1 فرزند در نظر می‌گیرند.



[1]. Age Transition

[2] . Peter Peterson

[3]. Graying of the Population

[4]. Older Olds

[5]. Centenarians

[6]. Life Expectation

[7]. Feminization


مطالب مشابه :


افزایش جمعیت یا افزایش کیفیت جمعیت؛ کدام استراتژی؟

مطالعات جمعیتی - افزایش جمعیت یا افزایش کیفیت جمعیت؛ کدام استراتژی؟ - وبلاگی در زمینه جمعیت




این هم نمودار رشد جمعیت ایران از سال 1260 تا 1385 هجری شمسی

نگرش ثاقب - این هم نمودار رشد جمعیت ایران از سال 1260 تا 1385 هجری شمسی - دریچه ای به سوی کمال و توان




تحولات سالخوردگی جمعیت در ایران

مطالعات جمعیتی - تحولات سالخوردگی جمعیت در ایران - وبلاگی در زمینه جمعیت شناسی، آمار و




تغییر ترکیب جمعیتی ایران

اگر نمودار رشد یکی از دلائل جدی که در این زمینه مطرح است سیاست افزایش جمعیت اهل تسنن




بررسی برخی اقدامات دولت نهم و دهم برای افزایش جمعیت

وبلاگ دکتر خلیل علی محمدزاده - بررسی برخی اقدامات دولت نهم و دهم برای افزایش جمعیت - علمی




ایران، جمعیت و محیط زیست

برای روشن شدن قضیه نمودار زیر را ملاحظه مشکل دیگر افزایش جمعیت، نا متقارن بودن رشد آن در




پنجره جمعیتی، فرصت با تهدید؟

این نمودار به همراه آمارهای منتشره در غیر این صورت افزایش جمعیت در خانواده‌هایی پر




قسمت چهارم جغرافیا _ سال سوم راهنمایی

با افزایش جمعیت زمین بویژه افزایش جمعیت در شهرهای بزرگ مسائل و مشکلاتی پدید می آیند که برخی




گزیده ای از شهر حسن آباد یاسوکند- یاسوکند -جمعیت شهر یاسوکند

وبلاگ بیجار - گزیده ای از شهر حسن آباد یاسوکند- یاسوکند -جمعیت شهر یاسوکند - فرصت ها همچون ابر




ده کشور دارای بیشترین رشد منفی جمعیت در جهان

نمودار کاهش نرخ جمعیت روسیه چائوشسکو" سیاست افزایش نرخ جمعیت بشدت تبلیغ می شد و




برچسب :