بهداشت روان در قرآن

مقدمه:

موضع قرآن نسبت به بهداشت روان

مباحث بهداشت روانى در قرآن به نحو بسيار گسترده اى مطرح شده‌اند. اين مباحث شامل موضع قرآن نسبت به مقوله بهداشت روان، روان‌شناسى شخصيت سالم (psychology of healthy personality), انحراف از سلامت روانى و مكانيسم‌هاى بروز و روش‌هاى اصلاح آن و نيز شيوه‌هاى ارتقاء سلامت روانى (mental health promotion) و رشد عاطفى و عقلانى است.

در اين مقاله عنوان اول يعنى موضع قرآن نسبت به بهداشت روان، و عنوان دوم يعنى روان‌شناسى شخصيت سالم در قرآن به استناد آيات كريمه و با استفاده از تفاسير معتبر مورد بحث قرار گرفته‌اند.

 

موضع قرآن نسبت به مقوله بهداشت روانى

حتى يك نگاه اجمالى و سطحى به آيات قرآن نشان مى دهد كه سلامت روانى انسان يك موضوع بسيار اساسى در سراسر اين كتاب الهى است. اما براى اثبات اين كه هدف گيرى اصلى قرآن, بهداشت روانى است لازم است به نكات زير توجه شود:

 

1. شرط رستگارى اخروى بهداشت روانى است:

يوم لا ينفع مال ولا بنون الا من اتى الله بقلب سليم (شعراء:89); روز جزا آن روزى است كه مال و فرزندان سودى نمى بخشد و تنها آن كس كه با سلامت روانى به نزد خدا آمده باشد اين امر به حال او فايده خواهد داشت.

يا ايتها النفس المطمئنه ارجعى الى ربك راضيه مرضيه فادخلى فى عبادى وادخلى جنتى(فجر: 27 تا30 ); اى روان آرام به سوى پروردگار خود بازگرد در حالى كه راضى هستى و از تو رضايت وجود دارد و به جمع بندگان خاص من و به بهشت من داخل شو.

قد افلح من زكيها و قد خاب من دسيها (شمس: 9و10); هركس كه جان خود را از انحراف پيراست رستگار شد و هركس كه آن را بيالود زيان كار شد.

 

2 . قرآن فلسفه ايمان و هدف آن را (رشد عاطفى و عقلانى) معرفى مى‌كند و خلاف آن را قرين عقب‌افتادگى عاطفى و عقلانى مى‌داند:

فليستجيبوا لى و ليؤمنوا بى لعلهم يرشدون(بقره:186); بندگان بايد مرا اجابت كنند و به من ايمان بياورند تا رشد يابند.

و من يرغب عن مله ابراهيم الا من سفه نفسه(يقره: 130); چه كسى از آيين ابراهيم روگردان مى شود جز آن كه جان خود را به ورطه بى خردى انداخته باشد.

 

 

3 . سرشت انسان الهى است، لذا به پرستش خداوند نياز دارد و اين نياز در طول زمان تغيير نمى‌كند. ناديده گرفتن نيازهاى سرشتى نيز به سلامت روانى آسيب مى زند. از اين رو فلسفه پرستش خدا پاسخ به يك نياز سرشتى و حفظ و ارتقاء بهداشت روانى است:

فاقم وجهك للدين حنيفا فطره الله التى فطر الناس عليها لا تبديل لخلق الله(روم: 30); پيوسته رو به سوى دين پاك خداوند داشته باش كه انسان ها را بر آن سرشته است و خلقت خدا مبدل نخواهد شد.

4 . حتى دستوراتى مانند بخشش به ديگران نيز داراى فلسفه بهداشت روانى است:

الذين ينفقون امولهم ابتغاء مرضات الله و تثبيتاً من انفسهم(بقره: 265); آنان كه اموال خود را براى خشنودى خدا و ثبات روانى خويش انفاق مى كنند.

5 . از آن جا كه انسان و حيات او يكى از محورهاى اساسى بحث در قرآن كريم است, لذا نمى تواند نسبت به روان شناسى و بهداشت روانى انسان فاقد موضع باشد. در واقع قرآن را بايد كاتالوگ انسان دانست كه از سوى خالق انسان فراهم شده است. به زبان علوم بهداشتى, اين كتاب يك راهنماى اسلوب زندگى (life style) براى دست يابى به سلامتى به طور اعم و سلامت روانى به طور اخص مى‌باشد:

لقد انزلنا اليكم كتاباً فيه ذكركم افلا تعقلون (انبياء:10); به واقع كتابى را به سوى شما فرو فرستاديم كه ياد شما در آن است آيا تعقل نمى‌كنيد؟

 

 

6 . علم به كليه حقايق در نزد خداست و اگر مبحث بهداشت روانى شاخه اى از علوم و معارف است لاجرم به طور اكمل و به نحو صحيح در نزد خدا موجود است:

قل انما العلم عند الله و انما انا نذير مبين(ملك:26 ); بگو حقيقت آن است كه تمامى دانش در نزد خداست و من ترساننده اى هستم و بس.

 

 

در قرآن كريم آيات بسياري وجود دارد كه فطرت وجودي انسان و حالاتگوناگون روان او را متذكر شده علل و عوامل انحراف و بيماري ها و همچنين راه هايتهذيب و تربيت و درمان روان انسان را نشان داده است.


آياتيكه در خصوص روان انسان در قرآن كريم وجود دارند نشانه هايي هستند كه انسان برايشناختن خود و خصلت هاي گوناگونش مي تواند از آن ها راهنمايي بجويد و براي دست يابيبه روشي درست به منظور تهذيب و تربيت نفس خويش، توسط آيات مزبور ارشاد شود. ما بهطور كامل مي توانيم به كمك حقايقي كه در قرآن درباره انسان و صفات و حالات رواني اوآمده است، به ترسيم چهره اي درست از شخصيت انساني راهنمايي شويم و نيز انگيزه هاياصلي محرك رفتار انسان و عواملي را كه در هماهنگ كردن شخصيت و تكامل و ايجاد بهداشترواني او تاثير به سزايي دارند، بشناسيم تا «روان شناسي قرآن» به صورت هماهنگ ومنسجم در اختيار ما قرار گيرد.

روانشناسان جديد به دليل اين كه در پرتو پژوهش هاي خويش روش علوم تجربي را به كار ميگيرند، خود را تنها در چارچوب بررسي آن بخشي از پديده هاي رواني كه امكان مشاهده وبررسي موضوعي آنها وجود دارد، محصور مي كنند و از پژوهش و كاوش درباره بسياري ازپديده هاي مهم رواني كه از محدوده مشاهده و آزمون تجربي نمي گنجند، دوري مي كنند. از اين رو، كار بررسي در مورد «نفس» را از حوزه پژوهش هاي خود كنار گذاشتند، چون «روان» چيزي نيست كه بتوان آن را ديد و يا به آزمايش گذاشت. به همين دليل، اين هابررسي هاي خود را تنها به آن بخش از «رفتار» انسان كه قابل مشاهده و ارزيابي است،محدود مي كنند؛ حتي برخي از روان شناسان معاصر پيشنهاد كرده اند كه نام «روان شناسينوين» به «رفتارشناسي» تغيير يابد؛ زيرا روان شناسان كنوني بيشتر به بازتاب هايرفتاري انسان توجه دارد نه به خود روان؛ از اين رو نمي توان آن را دانش روان شناسيدانست.

يكياز پيامدهاي گرايش به تطبيق روش هاي علوم تجربي در حوزه پژوهش روان شناسي اين بودكه تنها به پديده هاي رواني ناشي از فعاليت هاي فيزيولوژيك بسنده شد و بعد معنوي وحقيقت انسان در پژوهش ها به دست فراموشي سپرده شد؛ از اين رو از تحقيق درباره مسالهعشق، محبت و مانند آن بازماندند و از بحث در مورد كيفيت هماهنگي ميان شخصيت انساناز طريق ايجاد توازن ميان جنبه هاي مادي و معنوي او و موضوعات ديگري از اين دستكنار گذاشته شد.

البتهدر سال هاي اخير كوشش هايي از سوي روان شناسان در جهت شناخت روان آغاز شده است وتوجه بيشتري نيز به ساز و كارها و عوامل سازنده واكنش ها و غرايز انسان و به پديدههاي اصلي رواني چون محبت، عقل، شعور، آگاهي و ارزش هاي ديگر انساني مبذول شده استولي با اين همه هنوز در آغاز راهي بس دشوار و دراز هستند.

انگيزه هاي رفتار در قرآن:

انگيزهها نيروهاي محركي هستند كه در موجود زنده حالتي از نشاط و فعاليت برمي انگيزد ورفتارش را آشكار مي سازند و او را به سوي هدف يا هدف هاي مشخصي راهنمايي مي كنند. انگيزه ها وظايف ضروري و مهمي براي موجود زنده انجام مي دهند.

        در واقع اين انگيزهها هستند كه انسان را به برآوردن نيازهاي اساسي و ضروري زندگي و ادامه آن وا ميدارند؛ و نيز او را به انجام بسياري از كارهاي مهم

ديگر كه در هماهنگ كردن انسان بامحيط زندگي مفيد هستند، بر مي انگيزند. 

اينانگيزه ها يا جسمي يا رواني هستند. انگيزه هاي جسماني براي حفظ نفس و بقاي فرد ونوع مهم است، مانند گرسنگي، تشنگي، خستگي، گرما و سرما، درد و تنفس و انگيزه هايجنسي. اما انگيزه هاي رواني، انگيزه هايي هستند كه به طور مستقيم نمي توان آنها رابه حالت فيزيولوژيك بدن كه نتيجه نيازهاي جسماني هستند برگرداند ولي ارتباط با آنهادارند مانند عشق و محبت كه در نتيجه تاثير و تاثر مهارت ها و عوامل رشد اجتماعي فردبه وجود مي آيند. البته همه روان شناسان به وجود «عناصر فطري» در انگيزه هاي روانياذعان دارند. در حقيقت انگيزه هاي رواني و نيازهاي روحي، نيازهاي فطري و اساسي درسرشت انسان هستند كه قابل فراگيري و اكتساب از محيط اجتماعي نيست، مانند نياز بهپيوستگي به ديگران، نياز به بزرگي و ارجمندي، نياز به هويت، و نيازهايديگر:

پساگر نيازهاي معنوي در برگيرنده جنبه هاي معنوي نيازهاي انسان هستند؛ مانند: عدالتخواهي، نيكي، زيبايي، نظم و اتحاد، اين نوع نيازهايي كه فطري هستند موجب تكامل، رشدو بالندگي شخصيت فرد مي شود و انسان را از حيوان جدا مي سازد. انگيزه هاي ديگري درانسان وجود دارد كه بررسي آنها نشان مي دهد كه برخي از آن ها فطري و برخي ديگراكتسابي هستند و يا آن كه محيط تاثير به سزايي در تكامل و رشد آن انگيزه وجود دارد.

الف: انگيزه مالكيت:

 اين انگيزه از آن دسته انگيزه هاي رواني است كه انسان آن را درجريان رشد اجتماعي مي آموزد؛ زيرا انسان از طريق فرهنگ محيط خود كه در آن پرورش مييابد و نيز از راه مهارت ها و آگاهي هاي شخصي، عشق به تصاحب پول و مستغلات و اراضيو اموال ديگر را مي آموزد. به نظر او، اين عوامل باعث مي شوند تا در برابر فقراحساس امنيت كند؛ چرا كه به دست آوردن نفوذ و مقام و قدرت اجتماعي به او كمك ميكنند. قرآن در بسياري از آيات ، به انگيزه مالكيت اشاراتي دارد: زین للناس حبالشهوات من النساء...(آل عمران آیه 14)بهطور فطري و غريزي حب و كشش به شهواتي چون زن و فرزند و كيسه هاي زر و سيم و اسب هاينشاندار نيكو و چارپايان و مزارع و املاك زيبا و دلفريب نشان داده شد. اين متاعزندگاني دنياست. همين انگيزه مالكيت يكي از دو انگيزه مهمي است كه شيطان آن را درنفس آدم(ع) برانگيخت و باعث شد تا از فرمان خدا سرپيچي كند.

خداوندمي فرمايد:فوسوس الیه الشیطان ؛ پس شيطان او را وسوسه كرد(طه ؛ آیه 120) و گفت: ايآدم! آيا ميل داري تو را به درخت ابديت و ملك جاوداني راهنمايي كنم.
بهنظر مي رسد كه مالكيت نوعي غريزه در انسان باشد و وسوسه شدن آدم توسط شيطان كه اورا به «ملكي پايدار» راهنمايي مي كند مي توان نتيجه گرفت كه انگيزه مالكيت در آدم وفرزندانش فطري يا غريزي است؛ هرچند برخي بر اين باورند كه شايد اين انگيزه را شيطاندر انسان برانگيخت و به فعليت درآورد؛ با اين همه سخن نقص گفتار و برداشت ما نيست،چون تا به طور «بالقوه» در انسان چنين چيزي وجود نداشت، شيطان نمي توانست آن رابرانگيزد. پس اين انگيزه در انسان به طور بالقوه يعني غريزي يا فطري در او وجودداشته و ابليس تنها كاري كرد اين بود كه آدم آن را از قوه به فعليتدرآورد.

 

 

ب: انگيزه پرخاشگري و تجاوز:

 انگيزه پرخاشگري در رفتار تجاوزگرانه انسان در برابرديگران با هدف آزار آنها ظاهر مي شود. اين انگيزه نيز غريزي و يا فطري است چنانچهفرشتگان به اين مسئله اشاره دارند: وَإِذْقَالَ رَبُّكَ لِلْمَلاَئِكَةِ إِنِّي جَاعِلٌ فِي الأَرْضِ خَلِيفَةً قَالُواْأَتَجْعَلُ فِيهَا مَن يُفْسِدُ فِيهَا وَيَسْفِكُ الدِّمَاء وَنَحْنُ نُسَبِّحُبِحَمْدِكَ وَنُقَدِّسُ لَكَ قَالَ إِنِّي أَعْلَمُ مَا لاَ تَعْلَمُونَ؛ به يادآور هنگامي كه پروردگارت به فرشتگان فرمود من در زمين خليفه خواهم گماشت: آنهاگفتند: آيا مي خواهي كساني را بگماري كه در زمين فساد مي كنند و خونها مي ريزندوصال آن كه ما خود تو را تسبيح و تقديس مي كنيم.» خداوند فرمود: من چيزهايي را ازاسرار آفرينش مي دانم كه شما نمي دانيد.(بقره؛ آیه 30)
اينانگيزه سپس در داستان فريب و اخراج خود را به خوبي نشان مي دهد: وَ قُلْنَااهْبِطُواْ بَعْضُكُمْ لِبَعْضٍ عَدُوٌّ «و گفتيم كه از بهشت فرود آييد كه برخي ازشما برخي را دشمن هستيد.»(بقره ؛ آیه 36) و پس از مدتي اين دشمن، پرخاشگري و تجاوزخود را به صورت تجاوز قابيل نسبت به برادرش هابيل بروز كرد: فَطَوَّعَتْلَهُ نَفْسُهُ قَتْلَ أَخِيهِ فَقَتَلَهُ فَأَصْبَحَ مِنَ الْخَاسِرِينَ  «آنگاه هواي نفس او را به كشتن برادرش ترغيب كرد تا او را به قتلرسانيد.»(مائده آیه 29)
قرآنبيان مي دارد كه اين انگيزه غريزي چگونه در رفتار و گفتار مانند غيبت، تهمت، ناسزاو تمسخر ديگران ظاهر مي شود.( آل عمران ؛ آیه 118  و نیز ممتحنه ؛ آیه2و هم چنین بقره ؛ آیه 212)

اينانگيزه در نظر قرآن يك ابزار دفاعي و لازم براي انسان است تا در برابر تجاوزحيوانات و به ويژه ابليس از خود دفاع كند ولي ابليس با بهره گيري از اين غريزه درجهت ضدتكامل استفاده و به كار گيرد.

عواملچندي در اين تغيير كاربري مؤثر است، بررسي ها نشان مي دهد كه رفتار پرخاشگرانهمتأثر از نحوه بينش، نگرش و تربيت و شرايط اجتماعي و فرهنگي دگرگون مي شود و از يكابزار كارآمد تكاملي به يك بيماري و ابزار در دست دشمن تبديل مي شود: وَهَدَيْنَاهُالنَّجْدَيْنِ « ما راه خير و شر را نشان داديم.»(بلد ؛ آیه 1(

 

 

ج: انگيزه رقابت:

 رقابت آن دسته انگيزه هاي رواني است كه انسان آن را از محيط رشدفرهنگي خود فرا مي گيرد و تربيت فرد او را به جنبه هاي مثبت و خوب رقابت در جهتپيشرفتش براساس ارزش هايي كه جامعه به آن پاي بند است، هدايت مي كند؛ مثلا گاهي فرداز فرهنگ جامعه خويش رقابت اقتصادي، سياسي، علمي، و يا انواع ديگر رقابت را كه درميان مردم در فرهنگ هاي مختلف بشري رواج دارد، مي آموزد.

 

 

قرآنمردم را به رقابت در تقواي خدا و كار نيك و پاي بندي به ارزش هاي والاي انساني وپيروي از روش الهي در زندگي تشويق مي كند(مطففین ؛ آیات 22 و 26  ونیز بقره ؛ آیه 148 و حدید ؛ آیه 21 و مائده ؛ آیه 48)

د: انگيزه دينداري:

 انگيزه دينداري نيز يك انگيزه رواني است كه ريشه فطري در سرشتانسان دارد؛ در اعماق انسان انگيزه اي است كه احساس مي كند نيازمند آفريدگار و پناهبردن به او است. اصولاً انسان امنيت و آرامش خويش را در پناه جويي به خدا مي يابد. انگيزه دينداري نيز يك انگيزه فطري است: أَقِمْ وَجْهَكَ لِلدِّينِ حَنِيفًا «پسروي به جانب آيين پاك اسلام آور.»(روم ؛ آیه 30) همان فطرتي كه خداوند مردم را برآن آفريده است فطرتي كه در آن تبدل نيست.
برخورد با انگيزه ها و درگيري رواني:

انگيزههاي انسان بسيار متنوع و متعدد است. اين تنوع و تعدد گاه باعث مي شود كه برخي ازانگيزه ها با هم درگير شوند؛ مثلاً انگيزه اي انسان را به يك سو و انگيزه اي ديگربه سوي مقابل مي كشاند. در اين صورت به انسان حالتي دست مي دهد كه احساس سرگرداني وترديد مي كند و از تصميم گيري درباره تعيين سمت حركت و شيوه عمل خود ناتوان مي شود. چنين حالتي را درگيري رواني مي گويند، قرآن اين درگيري رواني را كه اشخاصي در برابرايمان موضعي مشكوك و ترديدآميز دارند و از آن رنج مي برند به خوبي تصوير مي كند. اين گونه افراد كساني هستند كه نه كاملاً به سوي ايمان مي آيند و نه به طول كامل بهطرف كفر مي روند بلكه در انتخاب حق و باطل مردد هستند و نمي توانند تصميم نهايي رااتخاد كنند. (انعام/ 71) در اين آيه حالت درگيري رواني و سرگرداني و ترديد ناشي ازآن به خوبي توصيف شده است. در آيات ديگري چون توبه/45 و نساء/142 نيز به اين حالتاضطراب و ترديد اشاره شده است.

 

 

ايجاد تعادل ميان انگيزه ها:

 قرآنمي كوشد تا ميان انگيزه هاي متنوع و متعدد تعادل ايجاد كرده و انسان را از اضطراب ودرگيري هاي رواني رهايي دهد. قرآن همه انگيزه ها را مي پذيرد و آن را به عنوانغرايز يا فطرت مورد توجه قرار مي دهد.

 سپس با بيان آموزه ها و دستورهايي ميكوشد تاانسان با به كارگيري آنها توازن و تعادل شخصيتي را در خود ايجاد نمايد.

قرآناز بشر مي خواهد كه تعادل در انگيزه ها را مورد اهتمام قرار دهد، نه آن كه آنها راسركوب يا انكار نمايد. در حقيقت قرآن، خواهان ايجاد تعادل و كنترل نه سركوب انگيزههاست. ميان اين دو روش تفاوت هاي محسوس است.

ايجادتعادل و كنترل به معناي بازداشتن ارادي يك انگيزه يا تمايل و مقاومت در برابر اشباعآن در شرايط نامناسب است و به معناي انكار يا نپذيرفتن آن نيست؛ اما سركوب يكانگيزه در حقيقت به معناي انكار، پست شمردن و نپذيرفتن آن است. قرآن به شدت باسركوب انگيزه ها مخالفت مي كند زيرا سركوب انگيزه چيزي جز ايجاد بحران در تعادلشخصيتي انسان نيست

     به طور كلي سركوب انگيزه ها و بيرون راندن آن از حوزه آگاهي بهسوي ضمير ناخودآگاه فراهم كردن زمينه هاي بروز بيماري هاي رواني است. چون با سركوبآن، انگيزه از دايره آگاهي و شعور دور شده و در اعماق ضمير ناخودآگاه انسان مدفونگشته، اما از آن جايي كه به طور كلي نابود شده است، همواره خود را به صورتي ديگرمطرح مي كند و همين مسأله موجب پيدايش عوارض گوناگوني مي شود كه اضطراب، تزلزل وديگر بيماري ها را در رفتار و جان آدمي پديد مي آورد.

قرآننمي گويد انگيزه هاي فطري را سركوب كنيم بلكه از ما مي خواهد آنها را كنترل كنيم وبر آنها تسلط يابيم و طوري هدايتشان كنيم كه تعادل شخصيتي حفظ شود. خداوند ميفرمايد: يَا أَيُّهَا النَّاسُ كُلُواْ مِمَّا فِي الأَرْضِ حَلاَلاً طَيِّباً «ايمردم از آنچه در زمين است حلال و پاكيزه را تناول كنيد.»(بقره ؛ آیه 168) و نيز ميفرمايد: يَاأَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ لاَ تُحَرِّمُواْ طَيِّبَاتِ مَا أَحَلَّ اللّهُلَكُمْ «اي اهل ايمان حرام نكنيد خوراك هاي پاكيزه اي كه خدا براي شما حلال كردهاست و ستم مكنيد(مائده ؛ آیه 87).» و نيز مي فرمايد: وَأَنكِحُواالْأَيَامَى مِنكُمْ «مردان بي زن وزنان بي شوهر و كنيزكان و بندگان خود را به نكاحيكديگر درآوريد.»(نور ؛ آیه 32) و يا مي فرمايد: فَانكِحُواْ مَا طَابَ لَكُم مِّنَالنِّسَاء «آن كس از زنان را به نكاح خود درآوريد كه براي شما نيكو ومناسب با عدالتاست.»(نساء ؛ آیه 3)

آياتفوق و آيات ديگري از قرآن به روشني بيان مي دارد كه نه تنها انسان نبايد انگيزه هايفطري و غريزه هاي خود را سركوب كند بلكه بايد در ارضاي آن از راه حلال بكوشد وليهرگز نبايد از حدود بگذرد. از اين رو در همه آيات سخن از تقوا، عدم تجاوز و ظلمرفته است كه نشانگر خروج از حالت تعادل است. سركوب هر يك از اين غرايز و انگيزه هايفطري درگيري رواني و اختلالات روحي در پي دارد. همان گونه كه افسارگسيختگي و افراطدر راه ارضاي اين انگيزه ها باعث خروج ازحد اعتدال و در نتيجه بحران روحي و روانياست.

حتيقرآن براي رسيدن به اين سلامت رواني برنامه ها و راهكارهاي پيشگيرانه اي را نيز بهعنوان بهداشت رواني مطرح ساخته است تا انسان با به كارگيري آن از سلامت رواني درهمه شرايط برخوردار گردد.

قرآندر راستاي بهداشت رواني فرد و جامعه و رسيدن و يا حفظ سلامت رواني در شرايط نامساعدبراي ازدواج راهكارهاي پيشگيرانه اي را بيان مي دارد تا فرد باتسلط بر غريزه جنسيآن را تا مدت محدودي به كنترل درآورد و آنان كه وسيله نكاح نمي يابند بايد عفت پيشهكنند تا خدا آنها را به لطف خود بي نياز گرداند.»(توبه ؛ آیه 28 و نیز آیاتدیگر)
قرآنجوانان مسلمان را به زندگي در جامعه و محيطي تشويق مي كند كه در غلبه بر انگيزهجنسي به آنها كمك كند و آنها را در معرض چيزهايي قرار ندهد كه سبب برانگيختن وتحريك غريزه جنسي شوند. ازاين رو، قرآن ازمردان مسلمان مي خواهد كه از نگاه نامشروعخودداري كنند و از زنان مي خواهد زينت و آرايش و زيبايي هاي جسمي خويش را آشكارنكنند و آن را بپوشانند.(نور ؛ آیه 60) و از والدين مي خواهد كه زمينه هايبرانگيختن جنسي را فراهم نسازند و فضاي خانواده را (نور ؛ آیه 58) طوري فراهم سازندكه فسادبرانگيز نباشد.(همان) بلوغ زودرس جنسي از آثار نادرستي فضاي خانواده و جامعهاست كه بهداشت رواني كودك و جوان را به مخاطره مي اندازد.


قرآنبه بهداشت رواني كودك توجه داشته و از علني و آشكار شدن و در نتيجه بلوغ زودرس جنسيباز مي دارد و از خانواده و جامعه به شدت مي خواهد تا فضاي سالم را براي كودكانآورد.


مطالب مشابه :


سخنان بزرگان در مورد بهداشت روان

لاظهيركالمشاوره حضرت علی(ع) لاغنی کالعقل - سخنان بزرگان در مورد بهداشت روان - اصل اصیل




جملات خواندني: سخنان بزرگان

بهداشتروان در خانواده و محل سخنان بزرگان. البته در مورد اوّلی مطمئن نیستم!




بهداشت روان در قرآن

مقدمه: موضع قرآن نسبت به بهداشت روان . مباحث بهداشت روانى در قرآن به نحو بسيار گسترده اى مطرح




سخنان بزرگان در مورد عدالت

سخنان بزرگان در مورد مكن جز به داد / كه از داد باشد روان تو خانه بهداشت شهرها




سخنان بزرگان

تأثير ورزش بر بهداشت روان نکاتی در مورد تست و تست زنی در کنکور سخنان بزرگان




پیامهای مناسب هفته بهداشت روان

پیامهای مناسب هفته بهداشت روان سخنان بزرگان. بدون شرح ، نیازسنجی آموزشی در عصر کنونی!!




مهارت زندگی

مقالات روان سازمان بهداشت جهانی مهارت های دهگانه قرار دهیم و پس از آن، در مورد رد یا




سخنان بزرگان در مورد قرآن

سخنان بزرگان در مورد ذکر سخن تمامي بزرگان در مورد قرآن امکان پذير نيست ذيلا به سخنان




پدران

مقالات روان نقش بسزایی در نهادینه كردن بهداشت روانی در مورد تمایل




برچسب :