کتابشناسی کتاب تجارب الامم

 کتابشناسی کتاب تجارب الامم

 
تَجارِبُ الْاُمَم، عنوان یکی از مشهورترین منابع تاریخی، نوشتۀ ابوعلی مسکویه (ه‍ م)، مورخ، فیلسوف، پزشک و ادیب پرآوازۀ ایرانی.
تجارب ‌الامم تاریخ عمومی جهان، و مشتمل بر اخبار و رویدادها از آغاز تا روزگار مؤلف است. در برخی از منابع نام این کتاب را تجارب الامم و عواقب الهمم (ابوسلیمان، 347؛ رودراوری، 5؛ قس: امین، 10/96، که دنبالۀ نام کتاب را تعاقب الهمم آورده است) ضبط کرده‌اند، ولی چنان‌که مؤلف خود در مقدمۀ کتاب تصریح کرده (نک‍ ‍: چ امامی، 1/ 49) و بسیاری منابع دیگر نیز همان را آورده‌اند (مثلاً نک‍ ‍: ابن اثیر، 7/ 118؛ قفطی، 331؛ ابن خلکان، 2/191)، نام اصلی کتاب تجارب الامم است (در برخی منابع صورت کوتاه شدۀ التجارب نیز دیده می‌شود؛ مثلاً نک‍ ‍: صفدی، 8/ 109) و احتمالاً کاتبان به پیروی از سجع‌گرایی معمول در نام‌گذاری کتابها، خود عبارت تعاقب الهمم را افزوده‌اند (امامی، 1/35). گرچه ابوعلی در مقدمۀ کتاب پادشاه ممدوح خود را بسیار می‌ستاید، اما به نام او تصریح نمی‌کند (چ امامی، 1/ 49-50)؛ با این‌همه، از آنجا که خود را کارگزار ویژۀ ممدوح دانسته (همانجا)، و شرح رویدادها را نیز تا 369ق/ 979م، یعنی اواخر پادشاهی عضدالدوله (324-372ق/936-982م) پی گرفته، پیدا ست که کتاب به نام همین پادشاه نامدار آل‌بویه(ه‍ م) مصدّر شده است.
تجارب الامم مانند هر تاریخ عمومی دیگر از دو بخش تشکیل شده است: بخشی برگرفته از منابع، و بخشی که گزارش روزگار مؤلف است. این بخش دوم از مهم‌ترین و معتبرترین منابع تاریخ آل بویه در قرن 4ق/10م به‌شمار می‌رود. ابوعلی مسکویه آغاز این بخش را که با شرح حوادث سال 340ق/951م شروع می‌کند، می‌گوید: «بیشتر گزارشهایی که پس از این سال می‌آورم، از مشاهده‌ها و دیده‌های خود من، یا گزارشی است هم‌سنگ دیده‌های من که از دیگران شنیده‌ام» (نک‍ ‍: چ قاهره، 2/136-137؛ نیز امامی، 1/ 38).
ابوعلی حدود 12 سال مصاحب و ندیم خاص ابومحمد مهلّبی، وزیر معزالدولۀ بویهی بود؛ سپس به مدت 7 سال (353-360ق/964-971م) در خدمت و مصاحبت ابوالفضل ابن عمید، وزیر رکن‌الدوله و خازن کتابخانۀ او در ری بود و پس از آن، در شیراز به عضدالدوله پیوست و در زمرۀ ندیمان و رسولان او درآمد و خازن کتابخانه و بیت‌المال وی شد و تا مرگ این سلطان در آن مقام بود (نک‍ ‍: ه‍ د، ابوعلی مسکویه). از این‌رو، مؤلف در مقام کارگزار دولت آل بویه، خود شاهد و ناظر بسیاری از رویدادهایی بوده که در کتابش به شرح باز گفته، و یا به تصریحِ خود، از دولتمردان دیگر شنیده است.
در کهن‌ترین و معتبرترین نسخۀ تجارب الامم، کتاب بر پایۀ دوره‌های تاریخی به 6 بخش تقسیم شده است: بخش یکم، رویدادهای روزگار پیشدادیان تا 37ق؛ بخش دوم، سالهای 38-103ق؛ بخش سوم، 104-191ق؛ بخش چهارم، 191-233ق؛ بخش پنجم،234-326ق؛ و بخش ششم، 326- 369ق (امامی، 1/37- 38).
در این مقاله، کتاب تجارب الامم در دو بخشِ کلی «پیش از اسلام» و «دورۀ اسلامی» بررسی می‌شود:
الف ـ پیش از اسلام: این بخش مشتمل است بر مقدمه و شرح رویدادهای دوران سلسله‌های اساطیری پیشدادیان و کیانیان، ماجراهای اسکندر و دودمانهای تاریخی اشکانیان و ساسانیان و معاصران ایشان. ابوعلی مسکویه در مقدمۀ کتاب به اجمال دربارۀ تاریخ‌نگاری سخن گفته، و انگیزۀ خود را از تألیف کتاب تجارب‌الامم چنین آورده است: خوانندگان و جویندگان تاریخ از سرگذشت مردمان و کارنامۀ شاهان و سرگذشت کشورها پند گیرند تا آزمون گذشتگان، راهنمای آیندگان باشد و از آنچه مایۀ گرفتاری گذشتگان بوده، دوری جویند و به آنچه مایۀ نیک‌بختی دیگران بوده است، چنگ زنند (نک‍ : چ امامی، 1/47- 48). از این‌رو، محور مطالب کتاب پندآموزی از رویدادهای تاریخی است و عنوان کتاب (تجارب الامم) هم منبعث از همین نگرش نویسنده به تاریخ است. گذشته از این، ابوعلی به رویدادهای تاریخی خردورزانه می‌نگرد که از این لحاظ ــ به گفتۀ کائتانی (ص 11) ــ به اصولی نزدیک می‌شود
که مورخان معاصر غربی از آن پیروی می‌کنند (نیز نک‍ ‍: سجادی، 121). از همین‌رو، نویسنده شرح رویدادهای پیش از طوفان نوح را که به گفتۀ او نمی‌توان از نگاه خردورزی چندان دل بـه آنها بست و حتـى معجزه‌های پیامبـران را ــ که از آنها پندی نتوان گرفت ــ یکسره فرو نهاده، ولی به رویدادهایی که از «بختِ» کسان، نه خواست کسـی، روی داده ــ هرچند پندی در آنها نباشد ــ پرداخته است (چ امامی، 1/ 49-50).
ابوعلی در شرح رویدادهای پیش از اسلام از منبع یا منابع خود نام نبرده، ولی پیدا ست که مانند مورخان دیگر آن عصر، بر تاریخ پرآوازۀ محمدبن جریر طبری که به گفتۀ خود او، آن را نزد ابن کامل (ه‍ م) خوانده، متکی بوده است (امامی، 1/30-31).
گرچه تجارب الامم تاریخ عمومی است، ولی هستۀ اصلی و قسمت اعظم مطالب این بخش به تاریخ ایران اختصاص دارد؛ چنان‌که از عنوان فصلهای این بخش («پیشدادیان و معاصران ایشان»، «کیانیان و معاصران ایشان» و...) پیدا ست، ابوعلی مسکویه افسانه‌های یهودی را رها کرده، و از تاریخ عربستان پیش از اسلام، فقط به رویدادهایی اشاره کرده است که مستقیماً با تاریخ ایران مرتبط‌اند (کائتانی، 12). افزون بر این، مورخ در تجارب ‌الامم بر پایۀ اصول تاریخ‌نگاری خود، از یک‌سو مطالب منابع خود را بسیار تلخیص کرده، یا از روایات مختلف یکی را برگزیده، و از سوی دیگر، گزارشهای افسانه‌آمیز را به کلی رها کرده، یا در صورت اشاره به آنها، توجیه و تفسیر عقلانی و خردپسندانه‌ای از آنها کرده است؛ مثلاً مارهایی را که بر کتف بیوراسب (ضحاک) روییده، به دو زائدۀ گوشتین تعبیر کرده است که ضحاک به خواست خود آنها را چون دو دست خویش می‌جنبانید تا فرودستان و نابخردان از وی بهراسند (چ امامی، 1/55). دیوان (شیاطین) روزگار طهمورث را به بزهکاران (اشرار) تفسیر می‌کند (همان چ، 1/52) و مطابق دیدگاههای خود، مبنی بر سودمندی و پندآموزی تاریخ، داستان معروف آرش کمانگیر را در جنگ منوچهر با افراسیاب، نادیده می‌گیرد و صرفاً به این جمله بسنده می‌کند که «ایرانیان در این‌باره داستانها گویند که در گزارش آنها سودی نباشد» (همان چ، 1/61). همچنین، بدان سبب که در اخبار مربوط به جنگهای منوچهر با پورِتور پندی ندیده، از شرح آنها خودداری کرده است (همانجا).
ابوعلی مسکویه دربارۀ رفتن کیکاووس به آسمان و ساختن شهر «گنگ دژ» که گفته‌اند در میان آسمان و زمین معلق بوده است، می‌گوید: پارسیان را افسانه‌هایی است نشدنی (همان چ، 1/75). وی عامل جنگ میان ایران و توران را پادشاهی (فریدون) می‌داند که کشور را میان فرزندان خویش بخش کرد (همان چ، 1/ 59-60). اما از آنجا که مورخ به سودمندی تاریخ باور دارد، کوشیده است تا اندرزهای پادشاهان و بزرگان ایران را عیناً از منبع خود نقل کند (مثلاً برای سخنان منوچهر، نک‍ : همان چ، 1/62-67؛ قس: طبری، 1/436-440). افزون بر این، متنِ یک اندرزنامه (عهد اردشیر) و نیز متن زندگانی‌نامۀ خودنگاشتِ خسرو انوشیروان ساسانی را با عنوان «ذکر قطعة من سیرة انوشروان و سیاساته» آورده است که هیچ‌یک در تاریخ طبری نیست و دومی فقط در تجارب الامم باقی مانده است (همان چ، 1/ 188 بب‍‌ ).
عهد اردشیر منقول در تجارب الامم (همان چ، 1/122-144) که مشتمل است بر وصایای سیاسی اردشیر بابکان (سل‍‍ 224-240م) به شاهان بعدی، دارای مطالب گوناگونی از این قبیل است: تأکید بر اتحاد دین و دولت؛ براندازی فرقه‌های بدعت‌گذار؛ طبقات چهارگانۀ رعایا («جنگجویان»، «روحانیون»، «دبیران و منجمان و پزشکان»، و «صنعتگران و بازرگانان و کشاورزان»)؛ پرهیز از سهو، تن‌آسایی، بخل، خشم، ستم و حسد؛ و تأکید بر میانه‌روی. از مطالب مهم عهد اردشیر، سفارش پادشاه به انتخاب ولیعهد خوب است. او توصیه می‌کند که شاه نباید نام جانشین خود را آشکار کند (برای خلاصه‌ای از عهد اردشیر، نک‍ : تفضلی، 216-217).
مطالب این اندرزنامه با نامۀ تَنْسَر (از روحانیان معروف اوایل دورۀ ساسانی) همانندیهایی دارد و چنان‌که از نام آن پیداست، اصل آن احتمالاً به اوایل دورۀ ساسانی باز می‌گردد، اما متن فعلی در اواخر دورۀ ساسانی تدوین شده است (همو، 217). اصل پهلوی عهد اردشیر از میان رفته، اما گذشته از متن منقول در تجارب الامم، چند تحریر عربی دیگر از آن باقی مانده است (دربارۀ این تحریرها، نک‍ : عباس، 35؛ گرینیاسکی، 48-50؛ تفضلی، 215-216). عهد اردشیر به کوشش احسان عباس در 1387ق/1967م در بیروت به چاپ رسیده است.
عهد اردشیر در دورۀ اسلامی معروف بوده، و در بسیاری از کتابهای تاریخ و ادب از آن یاد شده است (مثلاً نک‍ ‍: مسعودی، مروج...، 1/ 288، التنبیه...، 98؛ مجمل...، 61؛ ابن بلخی، 60؛ طبری، 1/ 898؛ ثعالبی، 606). به گفتۀ جاحظ (2/191-192)، دبیران از عهد اردشیر و امثال بزرگمهر استفاده می‌کردند و به گفتۀ مبرد (نک‍ ‍: عباس، 34)، یکی از کتابهایی که مأمون به معلم الواثق بالله دستور داد که بر او بخواند، عهد اردشیر بود (برای این روایات، نک‍ ‍: تفضلی، 217- 218).
زندگانی‌نامۀ خود نگاشت یا سرگذشت نامۀ خسرو انوشیروان («ذکر قطعة من سیرة انوشروان و سیاساته») که متن آن تنها در تجارب الامم باقی مانده است، از منابع مهم در شناخت دورۀ پادشاهی خسرو انوشیروان محسوب می‌شود. این متن احتمالاً همان کتابی است که ابن ندیم در یک‌جا آن را الکارنامج فی سیرة انوشروان (ص 364) و در جای دیگر (ص 132) التاج فی سیرة انوشروان نامیده، و گفته است که ابن مقفع آن را به عربی برگردانده، و ابان لاحقی (ه‍ م) آن را به شعر عربی درآورده است (نک‍ ‍: تفضلی، 222-223؛ محمدی، 2(1)/102). «کارنامۀ‌انوشیروان» درمیان نویسندگان دورۀ اسلامی معروف‌بوده و افزون بر ابن‌ندیم، ابن بلخی (ص 88، 96) نیز بدان استناد کرده است. متن منقول در تجارب الامم چنین آغاز می‌شود: «در آنچه انوشروان دربارۀ زندگی خویش نوشته است، خواندم». این زندگی‌نامه که مطالب آن به روایت اول شخص نقل شده، دارای 12 بخش است که هریک با جملۀ «قال انوشروان» آغاز می‌شود (نک‍ ‍: چ امامی، 1/ 188-204).
در بخش یکم و دوم، انوشیروان توطئۀ گروهی بدعت‌گذار را شرح می‌دهد که رهبر آنها در ملاقات با او شجاعانه عقاید خود را ابراز می‌کند و حتى قتل شاه را واجب می‌شمرد؛ بخشهای سوم و چهارم مشتمل است بر سیاستهای مملکت‌داری انوشیروان؛ در بخش پنجم او از معتقدان به دینی جز زردشتی (احتمالاً مسیحیان نسطوری) سخن می‌گوید که اشراف مملکت پنهانی آن را تبلیغ می‌کردند؛ بخش ششم مشتمل بر مذاکرۀ انوشیروان با قبایل ترک شمالی (هونها) است که به اتحاد با ایشان انجامید؛ در بخش هفتم او از کارهای خود در بیست و هشتمین سال حکومتش (559م) سخن می‌گوید؛ در بخش هشتم به کار معتمدانی پرداخته است که برای رسیدگی به امر مالیاتها مأمور شده بودند؛ و در بخش نهم از پیمان بستن شاه با 4 دسته از ترکان ناحیۀ خزر در سی و هفتمین سال سلطنتش (568م) سخن می‌رود. اظهار ندامت خاقان بزرگ از عهدشکنیهای خود و تأکید بر دادگری، توجه پادشاه به روشهای حکومتی اقوام دیگر و تسامح و تساهل مذهبی او، از دیگر بخشهای این زندگی‌نامه است (برای خلاصه‌هایی از این متن، نک‍ ‍: تفضلی، 223-226).
از متن «سیرة انوشروان» 5 ترجمۀ فارسی با عنوانهای مختلف در دست است:
1. «کارنامۀ انوشیروان»، ترجمۀ محمد محیط طباطبایی،شرق، تهران، 1309- 1310ش، دورۀ اول، ص 552- 559، 590-602.
2. یادداشتهای خسرو انوشیروان دادگر، ترجمۀ علی‌اصغر رحیم‌زاده، تهران، 1310ش.
3. «قطعه‌ای از سیرت انوشروان و سیاستهای او»، ترجمۀ محمد محمدی، الدراسات الادبیة، بیروت، 1340ش، س 3، شم‍ 4، ص 347- 378ش.
4. «رفتارنامۀ انوشروان»، ترجمۀ محمدعلی امام شوشتری، بررسیهای تاریخی، تهران، 1348ش، س 4، شم‍ 5 و 6، ص 237-254.
5. «بخشی از زندگی‌نامه و کشورداری انوشروان»، تجارب‌ ‌الامم،ترجمۀ ابوالقاسم امامی،تهران، 1369ش، 1/ 169- 181.
«سیرة انوشروان» به قلم گرینیاسکی به زبان فرانسوی نیز ترجمه شده است (نک‍‍ : ص 16-45).
باید گفت که توجه ابوعلی مسکویه به تاریخ و فرهنگ ایران پیش از اسلام و تألیف این بخش از کتاب احتمالاً به سیاستهای ممدوح او،عضدالدوله در احیای ‌شاهنشاهی ایران در مقابل‌خلفای عباسی مربوط می‌شود (کائتانی، 12-13)؛ به‌ویژه که گفته‌اند، عضدالدوله نخستین فرمانروای ایران دورۀ اسلامی است که گویا خود را به‌طور رسمی شاهنشاه نامیده است (نک‍ ‍: ه‍ د، آل‌ بویه).
همان‌گونه که کریستن‌سن یادآور شده است (ص 88-90)، اگرچه بخش پیش از اسلامِ تجارب الامم به لحاظ اهمیت در پژوهشهای تاریخی، نه همپایۀ منابع دست اولی چون تاریخ طبری و تاریخ حمزۀ اصفهانی، بلکه مانند آثار مورخانی چون ابن اثیر و حمدالله مستوفی، منبع درجۀ دوم محسوب می‌شود، ولی دو بخشِ «عهد اردشیر» و «سیرة انوشروان» منقول در این کتاب، بی‌گمان از منابع دست اول در تاریخ و فرهنگ ایران دورۀ ساسانی است.

مآخذ: ابن اثیر، الکامل؛ ابن بلخی، فارس‌نامه، به کوشش گ. لسترنج و ر. ا. نیکلسن، لندن، 1921م؛ ابن خلکان، وفیات؛ ابن ندیم، الفهرست؛ ابوسلیمان سجستانی، محمد، صوان‌الحکمة، به کوشش عبدالرحمان بدوی، تهران، 1974م؛ ابوعلی مسکویه، احمد، تجارب الامم، به کوشش ابوالقاسم امامی، تهران، 1379ش/2001م؛ همان، قاهره، 1333ق/1915م؛ امامی، ابوالقاسم، مقدمه بر ترجمۀ تجارب الامم ابوعلی مسکویه، تهران، 1369ش؛ امین، محسن، اعیان الشیعة، بیروت، 1380ق/1961م؛ تفضلی، احمد، تاریخ ادبیات ایران پیش از اسلام، به کوشش ژاله آموزگار، تهران، 1376ش؛ ثعالبی مرغنی، حسین، غرر اخبار ملوک الفرس و سیرهم، به کوشش زُتنبرگ، پاریس، 1900م؛ جاحظ، عمرو، رسائل، به کوشش عبدالسلام محمدهارون، قاهره، 1384ق/1965م؛ رودراوری، محمد، ذیل تجارب الامم، قاهره، 1334ق/1916م؛ سجادی، صادق و هادی عالم‌زاده، تاریخ‌نگاری در اسلام، تهران، 1380ش؛ صفدی، خلیل، الوافی بالوفیات، به کوشش محمدیوسف نجم، ویسبادن، 1402ق/1982م؛ طبری، تاریخ، به کوشش دخویه، لیدن، 1964م؛ عباس، احسان، مقدمه و حاشیه بر عهد اردشیر، بیروت، 1387ق/1967م؛ قفطی، علی، تاریخ الحکماء، به کوشش یولیوس لیپرت، لایپزیگ، 1321ق/1903م؛ کریستن‌سن، آرتور، ایران در زمان ساسانیان، ترجمۀ غلامرضا رشید یاسمی، تهران، 1351ش؛ مجمل التواریخ و القصص، به کوشش محمدتقی بهار، تهران، 1318ش؛ محمدی ملایری، محمد، تاریخ و فرهنگ ایران در دورۀ انتقال از عصر ساسانی به عصر اسلامی (دل ایرانشهر)، تهران، 1375ش؛ مسعودی، علی، التنبیه والاشراف، به کوشش دخویه، لیدن، 1893م؛ همو، مروج الذهب، به کوشش شارل پلا، بیروت، 1965م؛ نیز:

Caetani, L., introd. The Tajārib al-Umam, Leyden, 1909, vol. I; Grignaschi, M., »Quelques spécimens de la littérature sassanide conservées dans les Bibliothèques d’Istanbul«, JA, 1966, vol. CCLIV.
ابوالفضل خطیبی
ب ـ دورۀ اسلامی (تا 369ق):
روش تاریخ‌نگاری در تجارب الامم: بسیاری از مورخان پیشین و در رأس همه طبری، در نگارش تاریخ، روش روایی را برگزیده، و تنها به گردآوری اخبار و روایات با ذکر سلسله سندها پرداخته‌اند. این گروه از مورخان در تاریخ‌نگاری، عنصر عقل و خرد را دخالت نمی‌دهند و «نقل» را مرجح می‌شمارند. از
این‌رو، روایات مختلف و گاه متضاد را بدون هیچ‌گونه دخل و تصرف و تهذیب و پالایش گرد می‌آورند و عرضه می‌کنند (نک‍ ‍: سجادی، 37)؛ اما ابوعلی مسکویه شیوه‌ای دیگر پیش گرفته، و با حذف سلسله سندها از یک‌سو، و انتخاب و تهذیب روایاتی که به نظر او درست‌تر است، و نیز برخی اظهار نظرها و تحلیلها از سوی دیگر، کوشیده است تا ساختاری یکدست، پیوسته و منسجم از تاریخ به دست دهد. از این‌رو، وقایعی را درخور ذکر و دارای ارزش تاریخی دانسته است که سازگار با عقل و منطق، و به دور از مبالغه و خرافات باشد، تا انسان در زندگی فردی و اجتماعی بتواند از آن عبرت گیرد و بر تجارب خویش بیفزاید (1/ 48- 49؛ امامی، 1/27- 28). از این‌رو، محققان تجارب‌الامم را نوعی تاریخ تحلیلی دانسته‌اند که مؤلفِ فیلسوف آن برای نخستین‌بار در تاریخ‌نگاری عصر اسلامی، حوادث را مورد تحلیل و دقت عقلانی قرار داده است (سجادی، 46).
در نظر ابوعلی‌مسکویه تاریخ بشر آزمایشگاهی برای تحصیل تجربه و استفاده از آن در سیاست مدن و تدبیر منزل و تهذیب اخلاق است و بر آن است که ذکر حوادث یا واقعه‌نگاری صرف نمی‌تواند این هدف را تحقق بخشد، مگر آنکه حوادث مشابه با یکدیگر مقایسه شود و علل و اسباب پیروزیها، شکستها، ظهور و انقراض دولتها ذکر گردد (نک‍ ‍: 1/ 47- 48؛ سجادی، همانجا). البته گفتنی است که ابوعلی مسکویه نیز همچون ابن خلدون در عملی ساختن دیدگاههای خود نسبت به فلسفۀ تاریخ ــ آن‌گونه که هر دو در مقدمۀ کتاب خود گفته‌اند ــ توفیق چندانی نیافته، و در بیشتر موارد تنها به وقایع‌نگاری صرف روی آورده است.
ابوعلی مسکویه در ذکر وقایع عصر اسلامی در تجارب‌الامم تا حدود سال 270ق بیشتر بر تاریخ طبری اعتماد کرده است؛ به‌خصوص ذکر وقایع سدۀ 3ق/ 9م در تجارب‌الامم به گونه‌ای است که به نظر می‌رسد تاریخ طبری تنها مأخذ مؤلف بوده، و ابوعلی بدون هیچ‌گونه‌تغییری در نثر طبری ــ بدون اینکه از وی نام برد ــ عبارتها را عیناً نقل کرده است (مثلاً نک‍ ‍: طبری، 9/103-105، 107؛ قس: ابوعلی مسکویه، 4/260-261). به‌علاوه، ابوعلی مسکویه در نقل این روایات تنها به تاریخ ایران عنایت داشته، و از ذکر وقایعی که در سرزمینهای عربی یا روم اتفاق افتاده، و با ایران ارتباط نداشته است، به کلی چشم پوشیده، یا آنها را بسیار مختصر آورده است (مثلاً نک‍ ‍: وقایع سال 230 و 231ق: طبری، 9/116-124، 129-135؛ قس: ابوعلی مسکویه، 4/273-279؛ نیز نک‍ : وقایع سال 267ق: طبری، 9/557-561؛ قس: ابوعلی مسکویه، 4/455-457).
از اوایل سدۀ 4ق/10م که مؤلف، دیگر مأخذ کامل و معتبری همچون تاریخ طبری را در دست نداشته، از منابع مهم و معتبر دیگر همچون کتاب التاجی اثر ابواسحاق ابراهیم صابی (د 384ق) و تاریخ ثابت بن سنان (نک‍ : ابوعلی مسکویه، 5/82، 313) و تواریخ دیگر استفاده کرده، اما جز در مواردی اندک، نام آن نویسندگان را نیاورده است و از آنجا که این منابع امروزه در دسترس ما نیستند، این بخش از کتاب تجارب‌الامم از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است.
رودراوری (7/33) که ذیل تجارب‌الامم را نگاشته، کتاب التاجی فی الدولة الدیلمیه اثر صابی را در اختیار داشته است و ضمن مقایسۀ آن با تجارب‌الامم می‌گوید: «اواخر کتاب التاجی به اواخر کتاب تجارب‌الامم بسیار شباهت دارد، چندان‌که برخی عبارتها و الفاظ با هم یکی است». اگرچه متن کامل کتاب التاجی امروزه در دسترس نیست، اما کتاب الوزراء اثر ابوالحسیـن هلال ابن محسـن صابـی (د 448ق) ــ نـوۀ وی ــ و بخشی از تاریخ او امروز در اختیار ماست (جلد هشتم از تاریخ وی به نام الملحق بذیل الرودراوری در بردارندۀ حوادث 389-393ق، چ تهران، 1379ش) و هلال صابی بی‌شک کتاب جدش، یعنی التاجی را در اختیار داشته، و در کتاب خود از آن بهره برده است؛ چنان‌که رودراوری نیز قطعاتی از التاجی را نقل کرده است (مثلاً نک‍ : 7/ 69-70).
شباهت برخی عبارات در تجارب‌الامم با الوزراء صابی، این نظر رودراوری را به خوبی اثبات می‌کند و نشان می‌دهد که هلال صابی و ابوعلی مسکویه، هر دو از کتاب التاجی بهره برده‌اند (نک‍ ‍: ابوعلی مسکویه، 5/61-63، 176-177؛ قس: صابی، 30-31، 51-53). نکتۀ دیگری که از مقایسۀ تجارب‌الامم با الوزراء صابی به دست می‌آید، آن است که ابوعلی مسکویه و صابی، هر دو از کتاب تاریخ ثابت بن سنان که دربردارندۀ حوادث تاریخی از آغاز خلافت مقتدر تا 360ق بوده است، نیز استفاده کرده‌اند. ابوعلی مسکویه در تجارب الامم تنها در 3 مورد از ثابت بن سنان نام برده (نک‍ : 5/82، 313، 482)، اما از مقایسۀ تجارب‌الامم با الوزراء چنین برمی‌آید که استفادۀ ابوعلی مسکویه از تاریخ ثابت بن سنان بیش از این بوده است؛ زیرا در چندین مورد، صابی روایاتی را از ثابت بن سنان با ذکر نام وی نقل کرده، و ابوعلی مسکویه همان روایتها را بدون آنکه از ثابت بن سنان نام برد، عیناً آورده است (مثلاً نک‍ ‍: صابی، 110-111؛ قس: ابوعلی مسکویه، 5/117). در یک مورد نیز ابوعلی مسکویه و صابی هر دو در نقل یک خبر به نام ثابت بن سنان اشاره دارند، اما روایت تجارب‌الامم مفصل‌تر از روایت الوزراء است (نک‍ ‍: همو، 5/82-83؛ قس: صابی، 349-350).
به هر حال، میان کتاب‌الوزراء و تجارب‌الامم در ذکر وقایع‌ اواخر سدۀ 3 و اوایل سدۀ 4ق همانندیهای بسیاری است که نشان می‌دهد مؤلف هر دو کتاب در ذکر وقایع این سالها از منابع‌مشترک استفاده‌کرده‌اند (مثلاً نک‍ :‌صابی،307،310،314، 340- 343؛ قس: ابوعلی‌مسکویه،5/95، 166، 258-260). این همانندیها به‌اندازه‌ای است که مصحح کتاب الوزراء، گاه اشتباهات یا افتادگیهای نسخۀ اساس خود را با اتکا بر تجارب‌الامم تصحیح یا تکمیل کرده است (مثلاً نک‍ ‍: ص 314، 315، جم‍‌).
بی‌شک مهم‌ترین بخش کتاب تجارب‌الامم شرح وقایعی است که به‌روزگار مؤلف اتفاق افتاده، و این کتاب را به‌مهم‌ترین منبع سدۀ 4ق و به‌ویژه تاریخ آل بویه، بریدیان و حمدانیان تبدیل کرده است (نک‍ : سجادی، 121)؛ به‌خصوص که مؤلف برخی‌نامه‌ها و توقیعات را که ارزش تاریخی بسیار دارند،ضمیمۀ کتاب کرده است (نک‍ : 5/414، 6/ 349، 375، 376، 379-380). بخشی از کتاب نیز حاصل دیده‌ها و شنیده‌های خود مؤلف (مثلاً نک‍ : 6/332) و یا نقل از کسانی است که خود شاهد وقایع بوده‌اند (5/ 388، 6/1-2). همچنین اخباری که وی مستقیماً از قول وزیران آل‌ بویه، به‌خصوص ابوالفضل ابن عمید ــ که به گفتۀ خـود 7 سال نـدیـم وی بـوده اسـت (6/315) ــ و نیـز ابــومحمـد مهلبـی و ابوالفتح ابن عمید نقل کرده است، از اهمیت فراوان برخوردارند.
ابوعلی مسکویه در ذکر حوادث سال 340ق تصریح کرده که پس از این بیشتر آنچه را که نقل می‌کند، وقایعی است که یا خود شاهد آن بوده، یا از قول شاهدان عینی و به‌ویژه بزرگانی چون ابن عمید و ابومحمد مهلبی شنیده است (6/170). این سخن برخلاف نظر برخی محققان، بیانگر آن نیست که مؤلف وقایع را به روز می‌نوشته است. قراین و شواهدی در دست است که نشان می‌دهد ابوعلی مسکویه بسیاری از وقایعی را که خود شاهد آن بوده، و یا از اشخاص موثق شنیده، بعدها به نگارش درآورده است؛ مثلاً مؤلف در ذکر وقایع 340ق تا دست کم 352ق هرجا از مهلبی (د 352ق) و ابن عمید (د 360ق) نقل قول می‌کند، عبارت «رحمةالله» و «رضی‌الله عنه» را به کار می‌برد (نک‍ : 6/170، 171، 173، 174، 176). این اشاره نشان می‌دهد که وی وقایع این سالها را دست کم پس از مرگ این دو وزیر، یعنی مدتها پس از 340ق نگاشته است. به‌علاوه، خود ابوعلی مسکویه در ذکر وقایع سال 340ق می‌گوید: «... مهلبی، رحمةالله، بیشتر وقایعی را که در روزگار خود او (یعنی دوران وزارتش) اتفاق افتاده بود، برایم نقل کرد» (6/170)؛ حال آنکه مهلبی 5 سال بعد، یعنی در 345ق به وزارت معزالدوله درآمده است (همو، 6/ 199). همچنین مؤلف در حوادث سال 352ق در شرح ماجرای مسمومیت و قتل مهلبی یادآور می‌شود که این واقعه را مدتها بعد و «چون آن روزگار به سر آمد» (6/ 238) از شخصی به نام فیروز، پزشک معالج مهلبی شنیده است؛ نیز به هنگام ذکر فضایل ابوالفضل ابن عمید دربارۀ وقایع سال 359ق می‌گوید: گوشه‌ای از تدابیر ابن عمید را در سیرۀ عضدالدوله ذکر خواهد کرد (6/322-323) و سیرۀ عضدالدوله را 6 سال بعد در وقایع سال365ق آورده است. همچنین در ذکر وقایع سال 361ق دربارۀ سوء تدبیر ابوالفتح ابن عمید یادآور می‌شود که در حوادث سال 365ق به شرح مفصل آن خواهیم پرداخت (6/345).
با وجود این شواهد، دو احتمال متصور است: یکی اینکه ابوعلی مسکویه با اتکا بر آثار و منابع کتابخانه‌های غنی و معتبر ابن عمید و عضدالدوله که خود کتابدار آنها بوده (نک‍ : 6/262)، نخستین نسخۀ کتاب تجارب‌الامم را تدوین کرده، و سپس در تحریر دوم برخی حوادث دیگر را که خود شاهد آنها بوده، و یا از افراد موثق شنیده، به آن افزوده است. در این صورت باید نگارش تجارب‌الامم را در 340ق، یعنی حدود 20 سالگی آغاز کرده باشد ــ که اندکی بعید می‌نماید. احتمال دیگر اینکه در برهه‌ای از زمان، یعنی پس از آنکه وزارت ابوالفضل ابن عمید، مهلبی و ابوالفتح ابن عمید به پایان رسیده (چون مؤلف از ایشان با عبارت رحمه‌الله یاد کرده)، و نیز دوران درخشش حکومت آل بویه به سر آمده، و پریشانی همه‌جا را گرفته بود، ابوعلی مسکویه که خود شاهد بسیاری از وقایع تلخ آن روزگار بوده، بر آن شده که براساس منابع تاریخی موجود و نیز یادداشتها، دیده‌ها و شنیده‌های خود کتابی در تاریخ به رشتۀ تحریر درآورد تا به گفتۀ خود (1/ 48- 49) همگان از این تجارب بهره‌مند شوند. در این صورت می‌توان حدس زد که تجارب‌الامم به اقرب احتمال حدود سال 375ق تألیف شده، یعنی زمانی که مؤلف در حدود 55 سال داشته است. اگر این احتمال را بپذیریم چند نکتۀ مبهم دربارۀ تجارب‌الامم روشن می‌شود:
نخست اینکه مؤلف از کسی که کتاب به نامش مصدّر شده، یاد نکرده است و تنها در خطبۀ کتاب عبارت «مولانا الملک السیدالاجل، ولی النعم اطال‌الله بقاءه و... اعزّ سلطانه» را آورده است (1/47) که ظاهراً مرادش صمصام‌الدولۀ بویهی است؛ چون ابوعلی مسکویه از ندیمان خاص صمصام‌الدوله و نیز از نزدیکان وزیر او، ابن سعدان بوده است (ابوسلیمان، 347؛ ابوحیان، 1/31-32)؛ و به‌علاوه برخی منابع دیگر نیز صمصام‌الدوله را با عبارت «مولانا الملک السید» یاد کرده‌اند (نک‍ : قلقشندی، 6/570، 8/141).
برخی محققان بدون استناد به منبعی موثق و شاید تنها به این دلیل که مؤلف شرح وقایع را در 369ق در دورۀ عضدالدوله به پایان برده است، گفته‌اند که وی این کتاب را برای عضدالدوله نوشته است (نک‍ : ه‍ د، ابوعلی مسکویه)؛ حال آنکه اولاً در هیچ‌یک از منابع کهن اشاره‌ای به این امر نشده، و ابوعلی مسکویه تنها خازن کتابخانۀ وی بوده است، ثانیاً ابوعلی مسکویه در هیچ جای کتابش از عضدالدوله با القاب معمول و متعارف آن روزگار یاد نکرده است. مهم‌تر اینکه عضدالدوله مورخی رسمی همچون ابواسحاق صابی را در اختیار داشته که
کتاب التاجی را برای وی نگاشته است (ثعالبی، 2/222) و به گفتۀ رودراوری (7/33)، چون مؤلف بخشی از آن را به پایان می‌برد، بر عضدالدوله عرضه می‌کرد و او پس از جرح و تعدیل و تأیید، دستور می‌داد آن را در کتابخانه‌اش نگهداری کنند. با این حال، بعید است که این فرمانروای بویهی ابوعلی مسکویه را نیز به کار تاریخ‌نگاری گمارده باشد. نکتۀ دیگر اینکه وی در تجارب‌الامم از برخی امیران و وزیران آل بویه ازجمله ابن بقیه و عزالدوله بختیار (نک‍ ‍: 6/356، 357، 365، 368) به شدت انتقاد کرده، و ابوالفتح ابن عمید را که ندیم وی بوده (نک‍ : 6/383)، بی‌کفایت، بی‌تدبیر و پیرو هوا و هوس خوانده است (نیز نک‍ : 6/344، 399).
باتوجه به اوضاع سیاسی و اجتماعی دورۀ آل بویه، حتى ابوعلی مسکویه بی‌طرف و منصف ــ آن‌گونه‌که برخی‌از محققان در توجیه این انتقادات گفته‌اند (مثلاً نک‍ : فضایلی، 3؛ امامی، 1/30، به نقل از مارگلیوث) ــ جسارت چنین کاری را نداشته است، مگر آنکه بنا بر احتمال دوم بپذیریم که وی تاریخش را سالها پس از مرگ آنان نوشته است. اگرچه این معنی را هم نمی‌توان نادیده انگاشت که عضدالدوله، عموزادۀ خود، بختیار را دشمن می‌داشت و سرانجام نیز او را کشت؛ و سپس ابن عمید هم به دستور او به قتل رسید. بنابراین، ممکن است ابوعلی مسکویه به سائقۀ این دشمنی و حوادث، بختیار و ابن عمید را مورد انتقاد قرار داده باشد. اما اینکه چرا مؤلف، با اینکه تا حدود سال 420ق زنده بوده، نگارش تاریخ خود را در 369ق به‌طور ناگهانی به پایان برده است، بر ما روشن نیست. چه‌بسا در اوضاع و احوال آشفته دورۀ صمصام‌الدوله حادثه‌ای اتفاق افتاده که وی نتوانسته است تألیف خود را ادامه دهد. احتمال دیگر نیز اینکه وی در نگارش تاریخ این دوره علاوه بر یادداشتهای خود تاریخ صابی را محور کار خود قرار داده بوده است و چون مقارن سال 369ق ابواسحاق صابی مغضوب عضدالدوله شد و به زندان افتاد و درنتیجه، تاریخ وی نیمه تمام ماند، ابوعلی مسکویه دیگر منبعی موثق در دست نداشته است تا به ادامۀ نگارش تاریخ خود بپردازد.
برخلاف طبری که هرچه به پایان کتاب خود نزدیک‌تر شده، روایتها و شرح وقایع را خلاصه‌تر آورده است، ابوعلی مسکویه وقایع روزگار خود را مفصل‌تر نقل می‌کند (نک‍ ‍: ج 5 تجارب‌الامم، که حدود 500 صفحه فقط دربردارندۀ وقایع 42 سال از 284 تا 326ق است). وی که پیش از این، از شرح وقایعی که مربوط به ایران نبود، چشم‌پوشی می‌کرد، در جلد پایانی کتاب خود همۀ حوادث، حتى آنچه را که مربوط به سرزمینهای عربی و روم است، نیز آورده است.
از مهم‌ترین مورخانی که در سده‌های بعد در نگارش وقایع مربوط به دوران آل بویه، تجارب‌الامم را اساس کار خود قرار داده‌اند، ابن اثیر که برخی اشتباهات وی را نیز اصلاح کرده است (6/150، 484، 7/ 9)، ابوالفدا (1/10) و ابن خلدون (3(4)/826) را می‌توان نام برد. برخی از مورخان نیز مانند رشیدالدین فضل‌الله (د 718ق) در جامع التواریخ، و سخاوی (د 920م) در الاعلان بالتوبیخ از روش او پیروی کرده‌اند.
نخستین‌بار مجلدات 1، 5 و 6 تجارب‌الامم میان سالهای 1909-1917م به کوشش کائتانی به صورت تصویری و سپس مجلدات 5 و 6 آن در 1914م به کوشش آمدرز در قاهره منتشر شد. ابوالقاسم امامی تمام اجزاء کتاب در 8 جلد به همراه ذیل رودراوری بر تجارب‌الامم و جلد 8 از تاریخ هلال صابی را در 1379ش در تهران منتشر کرده است.

مآخذ: ابن اثیر، الکامل؛ ابن خلدون، العبر؛ ابوحیان توحیدی، علی، الامتاع و المؤانسة، به کوشش احمد امین، بیروت؛ ابوسلیمان سجستانی، محمد، صوان الحکمة، به کوشش عبدالرحمان بدوی، تهران، 1974م؛ ابوالفدا، المختصر فی اخبارالبشر، بیروت، 1375ق/1956م؛ ابوعلی مسکویه، احمد، تجارب‌الامم، به کوشش ابوالقاسم امامی، تهران، 1376- 1379ش/1997-2001م؛ امامی، ابوالقاسم، مقدمه و حاشیه بر تجارب‌الامم (نک‍ ‍: هم‍ ، ابوعلی مسکویه)؛ ثعالبی، عبدالملک، یتیمةالدهر، قاهره، 1352ق/1934م؛ رودراوری، محمد، ذیل تجارب الامم، به کوشش ابوالقاسم امامی، تهران، 1379ش؛ سجادی، صادق و هادی عالم‌زاده، تاریخ‌نگاری در اسلام، تهران، 1380ش؛ صابی، هلال، الوزراء، به کوشش عبدالستار احمد فراج، قاهره، 1958م؛ طبری، تاریخ؛ فضایلی، محمد، مقدمه بر ترجمۀ تجارب‌الامم، تهران، 1366ش؛ قلقشندی، احمد، صبح‌الاعشى، به کوشش یوسف علی طویل، دمشق، 1987م. عنایت‌الله فاتحی‌نژاد

http://www.tarikheslam.com
منبع :تجارب الامم أَبَو عَلِىٍّ أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدٍ مِسْكَوَيْه -  ناشر: خزانة الأدب-تحقیق دکتر ابوالقاسم امامی-1379ه.ش


مطالب مشابه :


«ادب‌» در متون عربی‌ /دكترمحمد حسن صنعتي

(فرهنگ عمید). دکتر خطیبی از شاگردان شادروان ملک‌الشعرای بهار و استاد برجسته سبک




قله شهباز/روستای سورانه/اراک

سورانه رادر غروب جمعه سی ام مهر ماه وادع گفتیم ودر اراک عمید خطیبی پر انرژِی و دکتر




فهرست مشاهیرخمسه زنجان

6) عاصم السلطنه (خطیبی دکتر محمدجواد شیخ الاسلامی عباسعلی عمید زنجانی




مقامات حریری

همچنانکه در رسائل این عمید، صاحب ابن عباد 11- دکتر خطیبی، فن نثر در اب پارسی ،ص 564.




مقامات حریری

همچنانکه در رسائل این عمید، صاحب ابن عباد 11- دکتر خطیبی، فن نثر در اب پارسی ،ص 564.




بیوگرافی تصویری و نوازندگی استاد انوشیروان روحانی

در نهانخانه دل نشیند هایده طبیب اصفهانی 7 سراب هایده مهین عمید 8 دکتر نیر سینا خطیبی




تطَور نثر فارسی وعربی در قرن دوم هجری

(خطیبی ،1366 ،104) (دکتر حریر چی)در یعنی نویسندگی به وسیله عبد الحمید کاتب شروع و به ابن عمید




کتابشناسی کتاب تجارب الامم

ابوالفضل خطیبی ابن عمید، مهلبی و ابوالفتح ابن عمید به تحقیق دکتر ابوالقاسم




برچسب :