طبقه بندي فرش هاي ايران :

طرح هاي نوزده گانه شركت فرش ايران عبارتند از :

گروه 1- طرح هاي آثارباستاني و ابنيه اسلامي

كليه ي طرح هايي كه ملهم از نقوش و اشكال تزييني بناها ، عمارات و كاشيكاري هاي آنها مي باشند در اين گروه جاي دارند.البته طراحان فرش در برخي از طرح هاي اصلي نقوش اين بناها حسب سليقه خود تغييراتي را وارد نموده اند اما ساختار و تشابه اصلي طرح فرش با طرح اصلي بنا كاملاً حفظ گرديده است . معروف ترين طرح هاي اين گروه عبارتند از:
گنبد مسجد شيخ لطف الله ، سر در امامزاده محروق، گنبد ، مسجد امام ، تخت جمشيد، طاق بستان ، مسجد جامع اصفهان و...

goup.gif


گروه 2- طرح هاي شاه عباسي

اساس كليه طرح هاي شاه عباسي بر مبناي كاربرد گل معروف شاه عباسي در اين طرح است. در اين طرح هاي گل هاي شاه عباسي به همراه بندهاي ختايي و گاه تلفيق آنها با اسليمي ها، انواع مختلفي از نقوش فرش را ارايه مي دهند . انواع طرح هاي اين گروه عبارتند از لچك ترنج شاه عباسي ، افشان شاه عباسي ، شاه عباسي درختي ، شاه عباسي شيخ صفي ، شاه عباسي جانوري و... goup.gif


گروه 3- طرح هاي اسليمي

قالب اصلي اين طرح بر مبناي گردش منظم و به غايت سنجيده بندهاي اسليمي است. از آنجايي كه اسليمي خود داراي انواعي است لذا با توجه به نوع و شكل آن نيز مي توان طرح هاي اسليمي را طبقه بندي نمود . معروف ترين طرح آن ، اسليمي دهان اژدهاست. در اين نوع اسليمي انتهاي هر بند اسليمي به دو شاخه تقسيم شده و حالتي شبيه به فكين اژدها را به وجود مي آورد . انواع مختلف طرح اسليمي عبارتند از: اسليمي بندي ، اسليمي افشان ، اسليمي لچك و ترنج و... goup.gif


گروه 4- طرح هاي اقتباسي

گفته مي شود اغلب طرح هاي اين گروه شباهت زيادي به طرح هاي فرش مناطق مرزي ايران و كشورهاي همسايه و حتي ساير كشورها دارد و به همين دليل آنها را اقتباسي مي نامند مانند طرح هاي معروف به قفقازي و گوبلني . goup.gif


گروه 5- طرح هاي افشان

در اين طرح كليه بند ها و نگاره هاي فرش پيوستگي و ارتباط كاملي دارند، به نحوي كه به نظر مي رسد نقاش از هنگام شروع طرح تا پايان آن قلم از كاغذ برنداشته و يك ارتباط مداوم بين قسمت هاي مختلف نقش به وجود آورده . به عبارت ساده تر همان گونه كه از نام نقوش اين گروه پيداست ، تمامي گل و برگ ها و بندهاي موجود در طرح ، در متن فرش پراكنده و افشان شده اند . طرح هاي افشان اصولاً به گونه اي طراحي مي شوند كه هيچ يك از گل و برگ هاي قرينه نداشته و اصول قرينه نگاري در ان وجود ندارد . انواع مختلف طرح هاي افشان عبارتند از:
افشان دسته گلي ، افشان حيوان دار، افشان ختايي و...
goup.gif


گروه 6- طرح هاي واگيره اي (بندي)

طرح اصلي آن به گونه اي است كه سرتاسر فرش هم از جهت طول و هم ازجهت عرض به قطعات منظم تقسيم شده و هر قسمت توسط خطوط يا بندهايي به قسمت همجوار مي پيوندد و به اين ترتيب از به هم پيوستن اين قسمت ها و بندهاي آنها ، كل طرح به وجود مي آيد. طرح هاي اصلي اين گروه عبارتند از: بندي اسليمي ، بندي خشتي، بندي ترنج دار ، بندي شير و شكري ، بندي شاخه گوزني ، بندي دسته گلي ، بندي مبناخاني و... goup.gif


گروه 7- طرح هاي بته اي (بته جقه)

كليه طرح هاي اين گروه بر مبناي كاربرد بته جقه است و در آن با استفاده از انواع و اقسام مختلف بته به تزيين متن و حاشيه فرش پرداخته مي شود . انواع مختلف طرح هاي بته جقه اي كه هر يك به گونه اي شيوه يافته اند عبارتند از بته ميري ، بته خرقه اي ، بته قلمكار ، بته كردستاني و... goup.gif


گروه 8- طرح هاي درختي

در طرح  هاي اين گروه درخت و درختچه هاي كوچك و بزرگ به ويژه به صورت انفرادي تركيب اصلي را تشكيل داده اند و با اجزاي ديگري تركيب شده اند.معروف ترين طرح هاي اين گروه عبارتند از درختي سبزي كار و درختي حيوان دار . goup.gif


گروه 9- طرح هاي تركمن

طرح هاي تركمن همگي درگروه نقوش هندسي قرار دارند و به صورت ذهني بافته مي شوند.معروفترين طرح هاي تركمن در ايران كه در اين گروه نام برده مي شوند، عبارتند از غزال گز ، قاشقي ، آخال و... goup.gif


گروه 10- طرح هاي شكارگاهي

بنياد اصلي اين گروه از طرح ها نمايش صحنه هاي شكار و شكارگاه است. به نحوي كه در قسمت هاي مختلف طرح يك سوار كار با وسيله اي همانند تير و كمان يا نيزه مشغول شكار آهو و يا ساير جانوران است. goup.gif


گروه 11- طرح هاي گل فرنگ

كليه طرح هاي اين گروه بر مبناي گل هاي طبيعي به ويژه گل رز با رنگ هاي بسيار روشن نظير زرد ، آبي و سرخ مي باشد. انواع طرح هاي گل فرنگ عبارتند از: گل فرنگ بيجار ، گل فرنگ دسته گلي ، گل فرنگ دسته گلي، گل فرنگ گل و بلبل ، لچك و ترنج گل فرنگ ، افشان گل فرنگ و... goup.gif

گروه 12 - طرح هاي قابي ( خشتي)

متن فرش دراين طرح ها به قسمت ها يا قاب هاي مختلفي تقسيم گشته كه به طور منظم در كنار هم قرار دارند ودر داخل هر قاب با گل وبرگ هاي مختلفي تزيين شده است . معروفترين طرح اي قابي عبارتند از: قابي بختيار وقاب قرآني . goup.gif


گروه 13-  طرح هاي گلدا ني

ويژگي اصلي اين طر ح وجود يك يا چند گلدان در اندازه هاي مختلف است كه تمام متن فرش را مي پوشاند . اما اغلب طرح هاي گلداني داري گلداني بزرگ در يك طرف فـرش هستنـد كـه شاخه هاي گل هـاي آن تـمام متن فـرش را مي پوشاند . معروف تـريـن  طرح هاي گلداني عبارتند از : گلداني هزار گل،گلداني محرابي ،گلداني ظل السلطاني. goup.gif


گروه 14- طرح  ماهي درهم

طرح ماهي در هم از قديمي ترين و رايج ترين طرح هاي فرش ايران است .اين طرح اغلب به صورت يك واگيره مي باشد وبافنده همان واگيره را در طول وعر ض فرش تكرار مي كند .در اين طرح يا واگيره يك حوض به صورت لوزي باچهار برگ – ماهي در اطراف آن مشاهده مي شود .طرح ماهي درهم در نقاط مختلف ايران به نام هاي مختلفي مشهور است .مهمترين انواع آن عبارتند از:ماهي هراتي ،ماهي فراهان ،ماهي زنبوري،ماهي كردستان و زيره ماهي . goup.gif


گروه 15-  طرح هاي محرابي

طرح اصلي در اين گروه بر مبناي محراب است .همان مكاني كه در مساجد ،مكان نمازگذاردن امام جماعت است .دراين طرح هامعمولاً محراب را با تزييناتي از قبيل قنديل، گلدان وحتي درختچه هاي كوچك مي پوشانندو گاه دو طرف محراب را با ستون هاي بزرگي كه سقف محراب بر روي آن قرار دارد نشان مي دهند . انواع طرح هاي اين گروه عبارتند از : محرابي قنديلي ،محرابي گلداني ومحرابي درختي . goup.gif


گروه 16- طرح هاي محرمات

در اين طرح كل متن فرش از جهت طولي به چند رديف موازي تقسيم ميگردد و درون اين رديف ها با نگاره هايي همچون بته جقه، انواع اسليمي و يا ختايي و گل و برگ هاي ديگر تقسيم مي گردد.به عبارت ديگر متن فرش به صورت راه راه مي باشد .محرمات بته جقه اي معروف ترين طرح اين گروه است. goup.gif


گروه17- طرح هاي هندسي

همان گونه كه از نام هاي اين گروه پيداست ، كليه نقوش اين گروه به صورت هندسي كف ساده، هندسي جوشقان، هندسي خاتم شيراز، هندسي لچك و ترنج و هندسي قابي . goup.gif


گروه 18 -  طرح هاي ايلي وعشايري

اين طرح ها عموما توسط عشاير ايران بافته مي شوند واغلب نگاره ها وتزيينات طرح ملهم از ذهن قاليبافان است.دراين طرح ها قرينه بودن چندان معنا ندارد وحتي همين ويژگي وسادگي نقوش از عوامل اصلي زيبايي طرح هاي اين گروه است. goup.gif


گروه 19 – طرح هاي تلفيقي

طرح هاي اين گروه به مرور زمان وبا ادغام  شدن طرح هاي مختلف به وجود آمده است و ده ها و بلكه صد ها نوع از آن را مي توان در ميان مناطق مختلف ايران مشاهده كرد. برخي از طرح هاي تلفيقي به جهت تلفيق زيبا و صحيح نقوش مختلف از جذابيت بالايي برخوردارند . اما برخي از آنها ناشي از تلفيق نابهنجار چند طرح مي باشند . گونه هاي مختلفي از طرح هاي تلفيقي را مي توان نام برد مانند لچك و ترنج تلفيقي ، تلفيقي دسته گلي ، تلفيقي گل فرنگ ، تلفيقي هندسي و...

طبقه بندي فوق نوعي طبقه بندي قديمي است كه هم اكنون نيز مورد استفاده بسياري از طراحان و كارشناسان فرش قرار مي گيرند .
تعدادي از محققين تغييرات خاصي در آن به وجود آورده اند و بعضي نظير آقاي احمد دانشگر اين طرح ها را در دو بخش و هشت گروه اصلي تقسيم بندي كرده اند . دو بخشي كه شامل طرح هايي است كه منحصرا از طبيعت الهام گرفته اند و طرح هايي كه با توجه به نقش و نشمايه ، محل طراحي و بافت ، نام ايل و قبيله و اقوام و افراد ، نقش ابنيه و آثار تاريخي يا ديني و مذهبي نام گذاري شده اند.
ايشان بدين وسيله ديگرطرح ها را در ذيل اسامي اين دو بخش و گروه هاي هشت گانه قرار مي دهند . در واقع در اين طبقه بندي نيز همان اسامي نوزده گانه تقسيم بندي قبلي به شكل جديدي ارايه مي شود .
بيشترين بررسي هايي كه طبق اين روند در خصوص طبقه بندي فرش ايران به كار رفته است،عموماً توسط محققين غربي و نا آشنا با فرهنگ و تاريخ ملت ايران انجام شده است . اكثراً اين افراد با جبهه گيري هاي يك جانبه و سياسي علاوه بر اشتباهاتي كه در تفسير و تاويل معاني طرح فرش ايران نموده اند ، سعي بر صحه گذاردن بر پيدايش غير ايراني فرش در جهان داشته اند و منشأ آن را تركي ، قفقازي يا آناتولي مي دانند .
در باب تعريف نقوش به كار رفته در فرش ايران توسط محققين غير ايراني ، نظريه چند تن ازاين پژوهشگران را مورد كنكاش قرار مي دهيم . سيسيل ادواردز در كتاب ارزشمند خود با نام قالي ايران ادغان مي دارد: “آيا نقوش و اشكال طرح هاي قالي ايران هر يك نمايانگر يك نظريه يا نوعي زندگي و وجود است؟ هدف طراحان ايراني ايجاد لذت بوسيله قرينه سازي و زيبايي است . آنها يا طرح ها را از زندگي واقعي (طبيعت) الهام گرفته اند و و يا از منابع خارجي استفاده نموده اند . در هر يك از اين دو حالت بايد ارتباط داشتن اين اشكال و نقوش را با افكار صوفيانه و عارفانه با احتياط ذكر كرد. چه بسا اين اشكال ، شكل هاي ساده شده حيوانات ، گياهان و پرندگان باشد كه با گذشت زمان تغيير يافته اند. آنچه مسلم است زن قاليباف وقتي پشت دار نشسته ، بيشتر از آنچه ديده الهام گرفته مي انديشد.”
همچنين به نقل از دكتر پرهام در زماني كه پژوهش در خصوص نمادپردازي مغرب زمين ، جايگزين انديشه هاي رمزي ، نمادي و اساطيري مشرق زمين گرديده ،نمادهاي شرقي به قياس با مفاهيم نمادي غربي سنجيده شدند . بدين ترتيب نقشمايه بيد مجنون نقشمايه اي مالامال از غم و اندوه نام گرفت . فرش هايي با چنين نقشمايه فرش عزا و نقش بيد مجنون بيد گريان در نزد غريبان ، تلقي گرديد.
در همين زمان بود كه نگاره هاي سه گوش سر و گردن تجريد يافته جانوران كليد يوناني و قلاب ، نقشمايه چهار بازويي ميانه ترنج هاي قاليهاي فارس خرچنگ و رتيل نام گرفت .
با توجه به طبقه بندي رايج 19 گانه طرح هاي فرش ايران فرصت را مغتنم شمرده و به ذكر گونه اي تقسيم بندي از ديد نگارنده اين سطور با تمام كاستي هاي آن مي پردازيم. در اينجا بايستي مجددآ به اين نكته اذعان داشت كه اهميت بيان اين طبقه بندي از اين لحاظ است كه مي توان به ارتباط اسطوره و طرح در يك گروه كلي اشاره كرد به صورتي كه معاني و مفاهيم كاربرد اسطوره در يك طرح قابل تعميم براي هم گروه هاي ديگر آن باشد . به طور مثال با تعريف معناي اسطوره اي درخت سرو ، تاويل اسطوره اي نقش در مورد طرح هايي نظير گلداني ، حاج خانمي و بوته مصداق پيدا مي كند .
از آنجا كه طبقه بندي اخير بر مبناي مكاتب طراحي نقوش فرش گذارده مي شود لذا به بيان سبك و اجراي آن مي پردازيم. سبك هنري ، گونه اي روش و شيوه كار است كه در يك رشته هنري توسط هنرمندي براي اولين بار ابداع مي شود وبه مرور زمان توسط ديگران اين شيوه كاربرد يافته و در آثار آنها تكرار و كامل مي شود ، در اين حالت هنرمنداز ساختار،فرم و بافت يكساني در كارهايش استفاده مي كند و بدين گونه سبك هنري به مكتب هنري توسعه مي يابد. اين مكاتب همان است كه غربيان سعي بر بيرون كشيدن آنها در ميان آثار هنري هنرمندان خويش داشته اند. آنها را حتي مي توان در تقسيم بندي شيوه اي نقاشي ، نگارگري ، معماري، ادبيات ايران جستجو كرد و دريافت نمود.
هر سبك هنري شامل سه مقوله مهم تفكيك اثر از حيث ساختار، شكل و بافت مي باشد. چنانچه بخواهيم طبقه بندي فرش هاي ايراني را به لحاظ سبك هنري آن مورد قضاوت قرار دهيم، مي بايد كليه طرح هاي موجود را در قالب اين سه عنصر اصلي بررسي محتوايي نماييم.
ساختـار قالب و هيات كلي طرح است كه تصوير غالب خود و پيرامون اثر خود را نشان مي دهد. فرم يا شكل عبارت است از روابط دروني بين اجزا در يك تركيب بندي بيشترين شاخص ايجاد فرم در طرح خط است.پهناي خطوط جهت حركت خطوط، امتداد و انحناي خطوط، زواياي تقاطع و محيط خطوط از جمله شاخص هاي خطي آن محسوب مي گردند.
بافت الگوي تكرار شده اي است كه وزن دارد. بافت حتي مي تواند شامل غلظت و رقت رنگ يا نور باشد. وزن در كار آهنگ حركت آن است. اين ملودي در احجام و سطوح نيز خود را نشان مي دهد و حتي مي توانيم اين وزن يا ريتم را به صورت موضوعي در كار داشته باشيم يعني ارتباطي كه بين سوژه ها و فضاي موضوعي اثر هنري بوجود مي آيد.
بر مبناي اين الگو، فرش ها از حيث ساختار به ساختار هاي هندسي، گردان و انتزاعي قابل تقسيم اند. به لحاظ شكل و فرم به مدد خطوط انواع نقوش انساني، گياهي، جانوري، تلفيقي، اماكن ايجاد مي شود و از لحاظ بافت كه همان وزن و آهنگ كلي كار است در انواع تك موضوعي، خشتي، قاب قابي، محرمات، لچك ترنجي، بندي. اسليمي قابل تقسيم اند.
صرف نظر از اين تقسيم بندي محتوايي كليه فرش هاي شاخصي كه از نقوش گياهي و حيواني در آن استفاده مي شود عبارتند از :
goup.gif

نقوش گياهي

درختي ‏؛ افشان؛ گلداني(سجاده اي،محرابي)بوته اي؛لچك ترنج؛محرمات، گلستان؛باغي، پاليز،بهشت؛گل انار وشاه عباسي؛ بندي ( مينا خاني و واگيره اي)؛ اسليمي، ختايي؛ گل فرنگ، گل سرخ؛ خشتي، قاب قابي goup.gif

نقوش حيواني

شكار گاه ، گرفت و گير؛ ماهي در هم؛ شيري نگاره ها يا ريز نقش هاي مورد استفاده شامل گل هاي هشت پر، 12پر، گله مرغي، طاووس، بز كوهي، قوچ،اسب، ماهي. پرنده و... است. goup.gif

ارتباط طرح و نقش فرش با اسطوره

شايد بتوان به صرا حت راجع به هنر ايران اين نظر را داد كه هنري است نمادگرا و كاركرد نماد را در رشته هاي متفاوت هنـري ايـران به وضـوح مي توان ديـد .ايـن وجه و مشخصـه هنر ايراني از سويي ارتباط آن را با اسطوره و مفاهيم اسطوره اي تقـويت نموده است. چـه نـماد سـه خـصوصيـت بـارز دارد: در طبـيعـت اسـت ، قــــــراردادي تكـرار پذيـر اسـت. اسطوره بـا مشخصات كاربردي نماد مطابقت داشته و به گونه اي پس از زمــــاني كه بشر زندگي هوشمندانه خويش را باز مي يابد همراه با نماد و مذهب و ساير عــــوامل زندگي اجتماعي،به نظام زندگي افرادقدم مي گذارد. در اينجـا تعابــير قـديــمي يـــوناني نـــيكي(agathos)،سودمندي(chresimon)،فن(tekhne)،عشق(eros) ،تقليد(mimetis) جاودانگي (eternity) ، زيبايي (kalon) به دنبال شيوه تفكر اساطيري كه در آن روح از تن جدا نيست و جسم ، جسم اثيري است در قالب نماد اسطوره اي ، تداعي گر انديشه هاي دروني آدميان مي شود. در مرور تاريخ هنر هاي زيبا در دوران رنسانس شاهد ورود هنر عقلاني وكنش عقلي (liberal art)به عرصه فعاليت هاي فرهنگي انسان مي باشيم.به دنبال چنين نگرشي هنر كاربردي(techniqual art) نيز به ميدان وارد گرديد.
ليكن هنر ايران در اين هم زماني تاريخي از ابتدا داراي پايه و اساس عقلاني و مبتني بر درايت و هوشمندي واكنش ذهن مبدعين آاست ارسطو در تحليل اثر هنري سه بعد معرفت، عمل و آفرينش هنري را در نظر مي گيرد. اين مراحل صعودي در روح هنرمند ايراني هم زمان عجين گشته است.
شاهد مثال ما نماد دايره در تفكر اساطيري است كه نمايانگر اجرام سماوي و هستي و فرهنگ اسطوره اي است. همين نماد در كاركرد چهار گوش، نماد فلسفه و خرد تـلقي مي گردد. اصولا حركت هاي زاويه دار و ايستا نماد مردانگي و روان شناسيتفكر در نگرش فرهنگي است . در بررسي وزن و آهنگ، ساختار طرح قالي اكثرا جهت نقش نگاره ها منحني دوار يا به عبارتي نماد حيات وهستي است كه علاوه بر تداعي معاني رواني نشان دهنده نماد زنانه، ما را به اين واقعيت نزديك مي سازد كه بافندگان و نقش آفرينان چنين بدايعي، زنان گران قدر كشور مان بوده اند. اين تداوم هماهنگي (هارموني ) بين فرم ومحتوي كه ازسويي شكل ظاهر را به محتواي تفكر اسطوره اي آن پيوند مي زند، همان هارموني فرم يا شكل هگل است كـه بـدان گشتالت يا همـاهنگي ســوژه مفهــوم مي گويد.
به طور كلي نگرش هاي فرهنگي در طول اعصار متفاوت ارتباط مستقيمي با ايجاد باورهاي اسطوره اي مردمان دارد. هرچند به لحاظ تقسيم بندي فرهنگي،هريك از دوره ها محتواي مفهومي خاصي را در بر مي گيرد، ليكن در خلق اسطوره اين تقدم هاي مورد اشاره مصداق هم زماني كاربرد ندارد. به طور مثال ممكن است كه حتي در حال حاضر با شخصيت اسطوره اي مواجه شويم كه از لحاظ تقسيم بندي فرهنگي مرتبط با فرهنگ مردم در دوران اعتقادات جادويي ما قبل تاريخي باشد.
در تقسيم بندي ادوار فرهنگي ابتدا به زماني برمي خوريم كه تمامي نگرش هاي فرهنگي مردم در زمانه خويش ، نگرش ها و اعتقاد به آيين هاي جادويي بوده است. اين باورها را به خصوص در ذهن انسان دوران ماقبل تاريخ باز مي يابيم . بعد از اختراع خط و يا به عبارتي وارد شدن انسان به عرصه تاريخي به دوران پيش از اسطوره باز مي گرديم پس از آن نگرش اسطوره اي (mythological)، در دوراني بعد از آن به باورهاي انساني با دگرديسي انسان به خدا وخدا به انسان(anthropomorphism)مواجه شده و دردوره اي ديگر اين باورهاي فرهنگي جاي خود را به نگرش متافيزيك و زماني كه خدايان از زمين به آسمان صعود مي يابند ، مي دهد پس از ان اعتقادات فرهنگي انسان به فرهنگ مذهبي بدل شده و تا امروز به عصر فرهنگ مدرن مي رسيم كه شكل و فرم كاملاً فرو پاشيده اند و سوژه اهميت خود را از دست داده است.
goup.gif

نقش فرش و اسطوره

به تناسب طبقه بندي لحاظ شده براي طرح هاي فرش ايراني آن گونه كه از حيث شكل به انواع گياهي ، جانوري ، ابنيه ، تلفيقي تقسيم مي شوند بيشترين اشكال اسطوره اي نيز در بين همين شكل هاي درختي و جانوري پديدار مي گردد . اينكه بتوانيم به صراحت نظر دهيم كه ترسيم و نقش كردن اين اشكال بر متن قالي دقيقاً منطبق با تاويل مفاهيمي است كه امروزه توسط بزرگترين اسطوره شناسان و جامعه شناسان و تاريخ دانان انجام مي شود، امري ناشدني است. ليكن اين كلمات زبان نوشتاري مردماني هستند كه قدرت انتقال چنين انديشه هايي را در وادي نقش و رنگ و پشم تجربه نموده اند . آدميان فضاهاي انديشه مشتركي دارند . همين مسئله است كه باعث مي شود گاه با مرور نمودن يك مطلب در كتاب يا باز گوكردن آن در لحن يك فرد. گويا مطلبي را شنيده ايم كه قرين دايمي روان و جسم ما بوده و كاملاً با افق و ساحت تفكر ما مطابقت دارد . چنين است كه آسمان، زمين، درخت، آب در فرهنگ هاي گوناگون با مفاهيم كماكان مشترك، رنگ تكرار در تجلي يافته و با يكديگر در كاربرد سنخيت مي يابند.
“ هم چنان كه در زمان سرآغاز ( tempore illo in ) اسطوره بهشت، كوه درخت ، ستون يا گياه خزنده ، زمين را به آسمان پيوند مي زند تا انسان بتواند با بالا رفتن از آن به آساني به آسمان صعود كند. زمان سرآغاز در باورهاي اسطوره اي ديدار با ايزدان اتفاق مي افتاد . به همين نسبت ، قدر و منزلت جانوران در چشم انسان نخستين بسيار بالاست . جانوران از رازهاي زندگي و طبيعت با خبرند و حتي رازهاي عمر طولاني و فنا ناپذيري را مي شنــاسند . دوستي بـا جـانوران و دانستن زبـان آنهـا، جـز نشانه هاي مينوي محسوب مي گردد.”
اين اسطوره هاي سازنده ، در جهان بيني ونوع نگرش فردي بافنده فرش نيز جلوه گر مي شود . اسطوره بهشت ، هبوط ، فنا ناپذيري انسان، سر منشأ مرگ و كشف روح، گفتگو با پروردگار ، همه ديدارهاي آشنايي است كه بر روح بافنده فرش نيز عيان شده و قدرت تخيل ذهن سيال او را به نبوغ و خلاقيت مي رساند . اين مردمان سوي هنري زندگي را ژرف تر و به ظرفيت هاي ادراك حواس ظاهر و باطن را در وجود او آشكار مي سازند.
اين مسئله بـه نـوعي همـان تمـرين روح در جهت خروج از زمان است. به نمادگرايي مي انجامد كه در اين مقوله همه افسانه هاي مربوط به پرنده انسان (يا انسان هاي بالدار) جاي مي گيرد و حاكي از نوعي عروج به سوي آسمان است.  هفت گام عروج بودا ، هفت پله راز آموز آيين ميترا . عروج هفت گانه آيين شمني كه در قالي ايران در هفت حاشيه فرش متظاهر مي شود از حيث ساختار همان قدر مشترك آيين هاي نمادين در هندوستان ، آسياي مركزي و خاورميانه است. مفهوم آن فراروي از جهان به ياري گذر از هفت آسمان و دستيابي به اوج كيهان است كه حتي در سنت هاي سامي هم ديده مي شود و نقطه مركزي اين عروج هاي آسماني نظير جايگاه كيهاني در هندوستان و شمسه مركزي و يا ترنج و حوض اصلي لچك ترنج هايي است كه در فرش ايران اقوام مي يابد. در جايي كه نقش ، طرح و رنگ به ياري مفهوم مي شتابند و تداعي بصري آن را در نظر مخاطبين خويش به زيور زيبايي هاي جاودانگي ، قدرت مي بخشند؛ اين جايگاه مركزي رجعت دوباره به كمال سرآغاز است يعني نوزايي به دوره اي كه هنوز در آن آلودگي و بي حرمتي . فرسودگي و بي رنگي نبود . چنان است كه مي بينيم بودا براي نيالودن زمين و بي حرمت نكردن آن نه بر زمين كه بر نيلوفر آبي پا مي نهد . صعود جان هماره با نوعي آرامش و دستيابي به صفا قرين است چرا كه شكل دهنده وحدت پويا از مجموعه حواس ما مي باشد . مسئله اي كه يونگ علت آن را به ناخودآگاه جمعي انسان مرتبط مي داند و معتقد است كه در اثر كمترين ايجاد ارتباط با اين ناخودآگاه تجربه ابديت براي انسان حاصل مي شود.
goup.gif

نقوش گلداني ، افشان

اين نقوش در واقع اسطوره تكوين هستي پيوند مي زنند . گلدان گلي كه ارتباطي وسيع با زمين مادر و ايزد بانوي باروري دارد و همين معنا به طور مشابه در نقوش موزون و بديع به صور مختلف در طراحي فرش ايران ديده مي شود . زاده شدن انسان از زمين ، عقيده اي جهاني است. اين احساس ژرف برون آمدن از زمين و زاده شدن از آن ، مانند باروري فرسوده ناشدني زمين و زندگي بخشيدن به عناصر حيات همچون درخت ، گل ، سبزه و رود است.
زمين مولود ، نه تنها جايي است زندگي و ما بعد زندگي از آن آغاز مي شود شاهد بزرگي براي راز آموزي نوع جديدي از هستي است. مسئله زمين مادر و تجلي آن در نقوش مختلف به تاريخ اديان تعلق دارد كه از زمان پارينه سنگي شناخته شده است. گاه زمين ايزدبانوي مرگ مي شود . مرگ به بذري تشبيه مي شود كه در سينه زمين كاشته مي شود تا به گياهي نو جان بخشد . زمين در اينجا منبع فرسايش ناپذير آفرينش است.
مرگ در همه آيين ها ، گذرا به شيوه بودني ديگر است. جزء لاينفك نوزايي و آغاز يك زندگي جديد است. همين طرز تفكر و نگرش است كه در آثار هنري به اشكال مختلف و با ابزار گوناگون خود را نشان مي دهد . اين برداشت بيدار كننده اين ذهنيت است كه پايان جهان هرگز مطلق نيست و همواره به دنبال آفرينشي نو، نوزايي ديگري ايجاد مي شود.
از بين نقوش مرتبط با توضيحات ادا شده ميتوان به نقش ناظم قالي هاي فارس اشاره كرد.” اين نقش بسيار قديم بوده و از روزگار صفويه با نام نقش گلداني در شهر هاي ايران و هند بافته مي شده است. نقش ناظم به حاج خانمي يا باغي نيز مرسوم بوده و سجاده اي نام غلطي بر آن است چون علاوه بر آن كه نقش چنين پر از گل و برگ مناسب با سجاده نمازگزار نمي باشد بافت اين گونه قاليچه ها در بين ايليات فارس نيز مرسوم نيست . بافت نقش ناظم بر روي فرش به طور حتم مستلزم الگوبرداري يا نقشه است و در اكثر مواقع زنان قشقايي اين نقش را واگيره بافي مي كنند . در مواقع بسيار نادر به بافت ذهني آن اقدام مي نمايند . دو قوس نيمه بالاي طرح ناظم را بعضاً قوس كنگره اي آن را ، تعدادي از محققين نظير ريگل به طاق تشبيه كرده و نقش را منسوب به هند مي دانند ليكن اين قوس ها به احتمال زياد پرده اي هستند كه از معماي زيباي هستي پرده بر مي دارند.”
نقش گلداني در بررسي مسير تكاملي خويش ، فرايندي سه هزار ساله دارد و در اين نقش،درخت سرو به شيوه اي نمادين در گلداني كه نماد و مظهر زمين به عنوان مركز ثقل بوده، نشانده شده است. اين نماد در عصر تيموري بسيار پرداخته شد و شايد در اوايل سده دوازده هجري، تك سرو راست قامت دوگانه شده و از مركز بــه دو جانب طرح منتقل مي شود. در مركز گلداني قرار گرفته و با گذشت زمان، سرو هاي دو گانه به دو نيم سروتبديل شده و بخشي از آنها به زير حاشيه ها مي افتد كه مظهر بي كرانگي و پايان ناپذيري است.
با اين تفاسير نقش ناظم از زمره نقوشي است كه به تبع ويژگي ها يش نمي تواند قدمتي پيش از دوره صفويه داشته باشد. در واقع بايد گفت كه اين نقوش به كار رفته در فرش دستباف كه شايد هر يك به گونه اي بيانگر روايات اسطوره اي تاريخي اند در بسياري از موارد منطبق با تعاريف و مفاهيم به كار رفته در باره خود اسطوره مي باشند.” اسطوره ها دو لايه دارند شكل ومعنا، اسطوره طبيعت را به تاريخ و معنا را به شكل تبديل مي كند و نظامي نشا نه شناسي است.از طرفي اسطوره ادعاي فراروي به واقعيت را دارد. ”
goup.gif

نقشنمايه درختي

نقش درخت يكي از اصلي ترين نقوش رايج در فرشبافي ايراني است كه به گونه هاي مختلف يا به صورت نقش اصلي يا در متن و بافت طرح به كار مي رود.اين نقش از جمله نقوش اساطيري مهمي است كه راز و رمز به كارگيري آن توسط اسطوره پردازان بزرگ تحرير شده است. از جمله الياده در اين باره چنين ميگويد:” نماد پردازي درخت جهان به معناي نماد پردازي كل كيهان است. قلمرو اين درخت در ناخودآگاه و زندگي ژرف تر ماست. در كار برد اين نقش فعاليت رواني و ذهن يكپارچه مي شود. اين نماد در اساطير و اديان به معناي نوزايي، بي پاياني، تجديد دوره، منبع زندگي و سر چشمه جواني و واقعيت است.” چنين اسطوره اي بيانگر حقيقت است چون تاريخ مقدسي را بيان مي كند و بدين وسيله تكرار پذير مي شود. نقش درخت كه اكثرا به صورت درخت سرو طراحي مي شود در انواع طرح هاي درختي، گلداني،(ونقش ناظم)، متن نقش محرمات، طرح گلستان با باغي يا بهشت وپاليز ، در انواع بافت قاب قابي يا خشتي بوته، به كار مي رود.
نقش سرو از جمله نقوشي است كه علاوه بر قالي در بافت پارچه نظير ترمه و چاپ قلم كار، قلم زني بر فلزات و سنگ و در انواع هنر هاي سنتي ايراني كاربرد فراوان دارد. همين پراكندگي كاربرد و اعتبار دراز مدت نقش است كه شكل آن را دگرگوني وسيعي داده و باعث گرديده تا اقسام اين نگاره امروزه حدود بيش از60صورت متفاوت داشته باشد.
در خصوص درخت سروي كه به شكل بوته درآمده تفاسير متعددي وجود دارد: مظهر رازآميز شعله آتش آتشكده هاي زرتشتي، تمثيل شكل بادام ياگلابي، تجسمي شيوه يافته از گياهي هندي كه از همانجا نيز به ايران راه يافته است، ليكن آقاي پرهام بر ايراني بودن نقش و ورود آن به هند از ايران و كاربرد در شال كشمير هند تاكيد مي ورزند و شايد زيبا ترين و نزديك ترين تعريف به معناي شكل بوته سرو تارك خميده از باد موجود در طبيعت باشد.
تحول و تبديل سرو به بوته به سه دوره در هنر قبل و بعد اسلام قابل تفكيك است. در ابتدا سرو درختي مقدس و رمزي مذهبي و نشاني از خرمي، هميشه بهاري و مردانگي است. در اين مرحله سرو به صورت هيات اصلي و طبيعي خود در تمدن آشور، ايلام و هنر هخامنشي خود را نشان ميدهد و حالت نگاره تزييني ندارد. نگار گري آن در اينجا مقطعي بوده و برش عمودي درخت را با شاخه هاي افقي مجسم مي سازد كه در سنگ نگاره هاي تخت جمشيد در نهايت دقت و ظرافت به كار مي رود. در ادامه دوره اول، نقش سرو در هنر پارتي و ساساني يگانه درخت مقدس نيست هر چند منزلت آن هم چنان مستدام باقي مي ماند. ليكن اين منزلت ديگر بار رمزي و مذهبي ندارد و صرفاً مداومت يك نقشمايه سنتي است.
در دومين مرحله تطور درخت سرو، هم زمان با نفوذ تمدن اسلامي سرو از ريشه هاي باستاني جدا شده و به نگارهاي زينتي مبدل و از ماهيت مذهبي خود دور مي شود. هر چند براساس شواهد به دست آمده اين اعتقاد همچنان پا بر جاست كه تا سده دوازدهم هجري سرو مظهر و نماد خرمي جاويدان درخت زندگي بوده است. از اينجاست كه سرو به صورت ساده بته جقه تصوير شده و به يك نگاره زينتي نزديكتر مي گردد. از سده ششم به بعد سرو بته و سرومنقش ازصورت هاي ساده نخستين بيرون مي آيد و بته جقه اي شكل شيوه يافته كامل ونهايي خود را مي يابد.پيدايش بته بر قالي ايران زماني صورت مي گيرد كه نماد ها تنها بازتاب نياز ها و باور هاي اشتراكي نيستند بلكه جنبه زيبايي شناختي و تزييني دارند.
علاوه بر نقش افشان مي توان اشاره كرد. همچنين از بين نقشمايه ها گل بوته سه شاخه يا سه گل كه در آن گل ميانه بلند تر از سطح هم رديف دو گل بوته ديگر است، نشانگر طلوع خورشيد ، اوج نيمروزي و غروب آن است. ، دو جفت مرغي كه از درخت مقدس پاسداري مي كنند، گل هاي انار ، هشت پر... قابل ذكر است كه در آنها هر يك به نوعي اين گياه و درخت نماد بي پاياني ، جاودانگي و سلسله ناگسستني هستي است.
goup.gif

نقش گلستان

اين طرح در زمان صفوي به گلزار هم مشهور بوده و پوپ از نقشه گلستان كه مي توان آن را فردوس يا پاليز هم ناميد با نام باغ فردوس كه گلستان مينوي است ياد مي كند . باغ فردوس يكي از اساسي ترين مفاهيم در فرهنگ ايراني است و هميشه در انديشه و احساسات ايرانيان موقعيتي مركزي داشته است . فردوس باغي است محصور با چند حصار پشت سر هم كه يك حصار از همه بلند تر و پهن تر است. تعداد حصارها معمولاً هفت عدد است ( با توجه به جايگاه عدد هفت در عرفان اسلامي ) به صورت كه اهريمن نتواند به آن راه پيدا كند. حاشيه هاي مكرر در فرش ايران همين ديوارهاي متعدد فردوس است. فردوس داراي سرچشمه آب است، ازلي – ابدي كه هميشه آب در سرچشمه آن جريان دارد در فردوس انواع حيوانات و گياهان از بهترين انواع وجود دارند و بدون آسيب اهريمن و مرگ ، زندگي شاد و جاودانه اي را مي گذرانند. همين مفهوم در ذهن طراح نقش به صورتي تصوير شده است كه ديدن چنين صحنه اي بر فرش مصداق بارز مفاهيم باغ بهشت را يادآوري مي كند.
باغ گلستان فرش ايراني با ساختار هندسي طراحي شده و حوض يا آبگير مركزي به شكل مدور يا چهار گوش نقش مي شد در اطراف آن با تقسيمات منظم و بنيادين ايراني كه از الگوي دوازده قسمتي تبعيت مي كند، آبگيرها يا شبكه هاي آبي در چهار طرف حوض اصلي با چهار باغچه مزين به نقوش گياهان طراحي مي شد . گاهي در نقشه هاي متفاوت تعداد آبگيرهاي اطراف حوض اصلي به مضارب عدد دو ، افزايش مي يابد.
در اين فردوس ماهي و پرندگان و ديگر حيوانات و گياه ها پراكنده بود به گونه اي كه گل كاري و درخت كاري گياهان و حيوانات منظم و سنجيده بوده و شبكه آبياري راه هايي براي عبور داشته باشد.
عمده قالي هاي نقش گلستان باقي مانده از دوران صفويه به بعد است . در قالي معروف كاخ تيسفون ، نقش گلستان است. در كل تعداد فرش هاي موجود و باقي مانده از اين نقش در جهان به بيست عدد مي رسد.
نقوش خشتي و قاب قابي نيز در بافت اشكالي را تشكيل مي دهند كه نقشمايه اصلي تمامي آنها را باغ فردوس مي سازد . حتي نقشه سبزي كار كرمان هم ، يادآور حكايت فردوس بر فرش است.
goup.gif

لچك ترنج

داستان اسطوره اي باغ بهشت دگر بار با نقش آفريني متمايزي در فرش ايران تداوم مي يابد و بصورت حوضي پر آب در مركز متن فرش با نام ترنج ظاهر مي شود . حوضي كه تزيينات جانوري و گياهي درون يا اطراف آن نمايانگر فضاي فردوس و مجسم كننده نعمات آن است. بديهي است كه استمرار كاربرد اين نقش در ذهن پويا و خلاق توليد كننده ، به مرور زمان منجر به ايجاد تغييرات جزيي يا كلي به تناسب اجزاي طرح و بازنمود زيبايي آن گرديده و چنين استنباط شده است كه محدود نمودن فضاي متن به يك ترنج،باعث منقسم شدن تدريجي يك ترنج به دو نيم ترنج و سرانجام به چهار ربع ترنج شده و هر ربع ترنج در فضاي سه گوشه يا لچكي كنج هاي متن جاي گرفته است.
الگوي اوليه اين طرح مفهومي فردوس را كه به جايگاه اسطوره اي حيات ديني در قلمرو وجدان آدمي بستگي دارد، از نقش گلستان مي دانند. ”حيات ديني و رابطه اي كه با قلمرو وجدان دارد به تامين خير و سعادت وجداني افراد و الزام آنها به اجتناب از شر و گرايش به خير نظر مي نمايد . انديشه نشئه خير و مكافات اعمال ، حتي در اديان باستاني مصر و بين النهرين هم، التزام عمل به خير و احتراز از افعال شر را از انسان مطالبه كرده است . از استمرار رسوم و عقايد آكنده از غرايب در طول تاريخ اين نكته نيز بر مي آيد كه انسان به آنچه وجدان و قلب او را ارضا نمايد بيشتر از آنچه فهم و عقل او را خرسند كند، پايبندي و خرسندي دارد.” همين مفاهيم حيات ديني و ارتباط آنها با ذهن فرارونده آدمي است كه در طول اعصار همراه با او بوده و از زندگي فردي ، اجتماعي ، اقتصادي ، فرهنگي و هنري او نه تنها جدا نشد


مطالب مشابه :


نگاهی به انواع طرح های فرش

فرش - نگاهی به انواع طرح های فرش - - طرح‌ ماهي درهم: اين طرح در رديف طرح‌هاي بومي و ايلي است.




نقوش شاه عباسي

دانشنامه فرش ايران - نقوش شاه عباسي - جمع آوري مطالب در ارتباط با فرش گليم گبه تابلو فرش




جلوه گاه آفرينش خلاقيت درفرش دستباف استان مركزی نمايان است

مهمترين طرح‌هاي فرش استان مركزي، نقشه بته بافت و كوتاهي پرز و طرح ماهي، لچك و ترنج بر




کلید نفوذ در بازار فرش آلمان

فرش - کلید نفوذ ب - طرح: بلوچ خراسان، مود (ماهي درهم يا ريزه ماهي)




اصطلاحات فرش دستباف

چله کشی ونظارت فنی انواع فرش دستباف طرح ماهي درهم از جمله طرح هايي است كه به وسيلة تكرار




طرحها ونقشه های فرش ایران وجهان - جهت مطالعه دانش آموزان سوم طراحی فرش -قسمت اول

بافت فرش ماهي ظريف و بزرگ طرح جدید سه ترنج از طرحهاي جديد سنندج با هويت خاص و تركيبي




صادرات فرش ایران

و به اين لحاظ آن را طرح ماهي نيز از طرح در متن فرش در جهات طول و عرضي تكرار




طبقه بندي فرش هاي ايران :

طرح هاي نوزده گانه شركت فرش ايران عبارتند از : گروه 1- طرح هاي آثارباستاني و ابنيه اسلامي




برچسب :