بـــومــرنــگ + فرودگاه مهرآباد تهران + خلبان های ماهر ایران + آموزش ساخت هواپیما

 

بـــومــرنــگ

  

  

"بومرنگ" نام يك جنگنده ي جنگ جهاني دوم است كه ميان سال هاي 1942 تا 1945 در استراليا و در شركت CAC طراحي و توليد شد. شركت CAC (مخفف Commonwealth Aircraft Corporation) اين هواپيما را طي چند قرارداد با نام های CA-12، CA-13، CA-14 و CA-19 به توليد رساند، به طوري كه در هر قرداد، بهسازي ها و اصلاحات جديدي گنجانده شده بود. اهميت بومرنگ در آن است كه نخستين هواپيماي جنگي طراحي و توليد شده در استراليا است.  


 




زمينه ها و انگيزه ها    جنگ اقيانوس آرام در 7 دسامبر 1941 با حمله ي غافلگيرانه ي امراطوري ژاپن به "پرل هاربر" آمريكا، تايلند، مالايا و فيليپين آغاز شد. نيروهاي ژاپن ظرف چند ماه نواحي گسترده اي از اقيانوس آرام و جنوب شرقي آسيا را تصرف كردند. در جريان اين لشكركشي ها نيروهاي هوايي متفقين كه آمادگي چندانی نداشتند تلفات ويرانگري را به خود دیدند.

 

 

به دليل وجود روابط سياسي و فرهنگي ميان انگلستان و استراليا، توليد كنندگان بريتانيايي منبع اصلي نيروي هوايي سلطنتي استراليا براي تهيه ي هواپيما بودند. اما مدت زيادي بود كه صنعت هواپيماسازي بريتانيا براي پاسخ به نياز هاي نيروي هوايي سلطنتي انگلستان تحت فشار بود. كمپاني هاي هواپيماسازي ايالات متحده نيز اگر چه ظرفيت توليد بسيار بالايي داشتند اما توليدات آن ها پيش از هر چيز به يگان هاي هوايي آمريكا داده می شد. بدين روي، شركت استراليايي CAC كار بر روي يك طرح بمب افكن را كه از پيش موجود بود، از سر گرفت و همچنين امكان طراحي و ساخت جنگنده را بررسي كرد.  
 

 

چالش اصلي اين بود كه تا آن زمان هيچ جنگنده اي در استراليا ساخته نشده بود و تنها دو پرنده ي نظامي در آن هنگام در استراليا توليد مي شد كه يكي بمب افكن جفت پيشرانه ي بوفرت (Bristol Beaufort) و ديگري هواپیمای آموزشي مسلح ويرْاِويْ (CAC Wirraway) بود.  

 

 

در استراليا هيچ زمینه ی مناسبي براي ساخت يك جنگنده ي به روز ديده نمي شد، اما بمب افكن بوفرت (Bristol Beaufort) داراي پيشران تقريباً نيرومندي به نام "توين واسپ" (Twin Wasp) بود كه 1200 اسب قدرت داشت و تحت مجوز (ليسانس) شركت "پرات اند ويتني" آمريكا (Pratt & Whitney) در كارخانه ي شركت CAC در "ليدكوم" سيدني توليد مي شد. اين پيشران در جنگنده ي وايلدكت (Grumman Wildcat)نيروي دريايي آمريكا نيز به كار رفته بود و بنابراين گزينه اي منطقي براي يك جنگنده به شمار مي آمد.

 

 

توسعه    هواپيماي آموزشي ويرْاِويْ (Wirraway) نقطه ي آغازي براي پيكره ي بومرنگ بود. سرطراح سابق و مدير شركت CAC آقاي لارنس واكت و سرطراح فرد ديويد در 21 دسامبر 1941 كار طراحي تفصيلي را در كارخانه ي شركت CAC در "فيشرز بند" ملبورن آغاز كردند. آقاي ديويد يك آواره ي يهودي اهل اتريش بود كه پيش ظهور رژيم نازي در شركت هاينكل (Heinkel) آلمان و همچنين در شركت هاي ژاپني ميتسوبيشي (Mitsubishi) و آييچي (Aichi) بر روي طرح هاي هواپيما كار كرده بود. در نتيجه او فهم بسيار بالايي از طرح هاي جنگنده نظير He 112ساخت شركت هاينكل و A6M (زیرو) ساخت شركت ميتسوبيشي داشت كه در آن زمان جنگنده هايي پيشرفته بودند.


 

300px-Wirraway_%28AWM_AC0141%29.jpg
هواپیمای ویراوی (Wirraway) که در نیروی هوایی سلطنتی استرالیا کار آموزش و مصارف عمومی را به عهده داشت.

  

پيش از آن كه پيش نمونه ي بومرنگ در 29 مي 1942 نخستين پروازش را انجام دهد، نيروي هوايي سلطنتي استراليا در 2 فروئري 1942 ، ساخت 105 فروند CA-12 Boomerang را سفارش داد. بومرنگ يك جنگنده ي كوچك بود كه با تأكيد بر ويژگي مانورپذيري طراحي شده بود. درازاي اين هواپيما 7.7 متر و فاصله ي نوك دو بال 11 متر بود. اگر چه در آغاز، قصد بر اين كه تا مي شود از اجزاء هواپيماي آموزشي ويرْاِويْ (Wirraway) در بومرنگ استفاده شود، اما طرح نهايي كاملاً تفاوت داشت، به طوري كه بال ها كوتاه تر بود، پيكره چارچوب آلومينيومي و پوشش چوبيداشت و كوتاه تر بود، مقاومت سازه براي تحمل فشارهاي نبرد افزايش يافته بود و بخش مياني آن جديد بود.


 


 

آزمون هاي پروازي نشان داد كه BoomerangCA-12 هواپيمايي فرمانپذیر (داراي هندلينگ خوب) است. CA-12 با دو توپ 20 ميلي متري و چهار تيربار 7.7 ميلي متري كه در بال هاي كوتاه و كلفت اين جنگنده نصب شده بودند به خوبي مسلح شده بود. به علاوه، خلبان بومرنگ به طور سخاوتمندانه اي با روكش زرهي محافظت مي شد. اما عملکرد كلي اين هواپيما در سطح متوسطي قرار داشت. اگر چه بومرنگ در ارتفاع پايين هواپيماي سرزنده اي بود، اما در فراز هاي بالاتر از 4600 متر (15 هزار پا) عملکرد آن زود افت مي كرد و نيز سرعت بيشينه ي 490 كيلومتر بر ساعت براي رويارو يي با جنگنده ي مشهور ژاپني "زیرو" (Zero) كافي نبود. همچنين بهترين جنگنده هاي اروپايي تقريباً به سرعت 650 كيلومتر بر ساعت دست يافته بودند و هواپيماهاي نسبتاً كند تر مانند وايلدكت (Wildcat) و كيتيهاوك (Kittyhawk) بسيار سريع تر از بومرنگ بودند.   در اوايل سال 1942 كار بر روي گونه ي C-14 آغاز شد. طراحي اين گونه ي بومرنگ به واسطه ي سفارش 145 پيشران R-2600 ساخت شركت آمريكايي "رايت سايكلن" (Wright Cyclone) شكل گرفت. پيشران R-2600 داراي 1700 اسب قدرت بود و براي برطرف كردن كاستي هاي سرعت، اوجگيري و سقف پرواز گونه ي C-12 در نظر گرفته شده بود اما شركت رايت سايكلن آن ها را بر اساس برنامه نفرستاد و بنابراين در اواسط سال 1942 آقاي واكت (مدير شركت CAC ) اجازه ي استفاده از پيشران R-2800 را كه 1850 اسب قدرت داشت و تحت ليسانس شركت "پرات اند ويتني" آمريكا در كارخانه ي شركت CAC در "ليندكوم" سيدني توليد مي شد صادر كرد، اما استفاده از چنين پيشران سنگيني در جنگنده ي بومرنگ ريسك غير قابل قبولي را در مورد نقص ارابه ي فرود به دنبال داشت. شايان يادآوري است كه شركت CAC بعداً پيشران R-2800 را به عنوان پايه اي براي طراحي هواپيماي بزرگ تر و نيرومندتر CA-15 به كار برد كه به طور غير رسمي با نام "كانگرو" شناخته مي شد.


 

220px-Pratt-Whitney_R-2800.jpg
پیشران پرت اند ویتنی آر-2800
Pratt & Whitney R-2800



 

220px-Boomerang_construction_%28AWM_0431
تصویری از تولید بومرنگ در کارخانه ی شرکت CAC
در فیشرمنز بند (Fisherman's Bend)


 

به هر حال شركت CAC دوباره به سراغ پيشران "توين واسپ" كه در C-12 از آن استفاده كرده بود رفت و اما اين بار يك توربوسوپرشارژر (turbo-supercharger) ساخت شركت جنرال الكتريك آمريكا را به آن افزود. اين توربوسوپرشارژر در درون بخش پسين پيكره نصب مي شد. همچنين يك تيغه و سكان عمودي بزرگ تر نيز در دم اين جنگنده به كار رفت. ديگر تغييراتي كه در گونه ي C-14 اعمال شد شامل تجهيزات جديد ملخ و يك پروانه ي خنك كننده بود، كه تحت تأثير گزارش هاي بدست آمده از جنگنده هاي Fw 190 كه از آلمان نازي غنيمت گرفته شده بود اعمال شدند.


 


 

در جولاي 1943، پيش نمونه ي CA-14 كه حاصل تغييرات و اصلاحات گسترده اي بود و با عنوان CA-14A نمگذاري شده بود به پرواز درآمد. سرعت بيشينه ي اين هواپيما 25 تا 30 درصد بيش تر از CA-12 و سقف پرواز آن 1200 متر (4000 پا) بيش تر بود. در كل، CA-14 را مي شد با خوش بيني با جنگنده هاي بنام اسپتفاير، تاندربولت و موستانگ مقايسه كرد. به هر حال، جنگنده هاي بريتانيايي اسپيتفاير تا آن هنگام نقش رهگيري را بر عهده گرفته بودند و موستانگ هاي آمريكايي نيز براي نقش هاي برتري هوايي، پشتيباني نزديك هوايي و اسكورت بمب افكن سفارش گرفته بودند. به همين دليل بود كه بومرنگ هايي كه به توليد انبوه رسيدند از سوپرتوربوشارژر استفاده نكردند.

 


 

بومرنگ هايي كه به يگان هاي خط مقدم نيروي هوايي سلطنتي استراليا فرستاده شدند عبارتند از: CA-12 ، CA-13 و CA-19 . از گونه ي CA-12 به تعداد 105 فروند، از گونه ي CA-13 به تعداد 95 فروند، و از گونه ي CA-19 به تعداد 49 فروند ساخته شد. گاهي به هواپيماهاي CA-12 مي گويند بومرنگ مارك1 (Boomerang Mark I) و به هواپيماهاي CA-13 و CA-19 مي گويند بومرنگ مارك 2 (Boomerang Mark II) .


 


 

تنها پيش نمونه ي ساخته شده براي CA-14 كه نامش CA-14A بود، براي تحقيقات در يگان يكم عملكرد هواپيماي نيروي هوايي سلطنتي استراليا به كار گرفته شد. اين هواپيما بعد از جنگ براي مدتي در خدمت دفتر هواشناسي بود. 

   
 

سرگذشت عملياتي  
 
به دنبال یورش هوایی ژاپنی ها به بندر داروین استرالیا در 19 فبروئری 1942، نیاز به جنگنده های رهگیر بیش از پیش احساس شد. به رغم آن که روند توسعه ی جنگنده ی "بومرنگ" به طرز ناباورانه ای آهسته بود – به ویژه بدین خاطر که در گذشته هیچ جنگنده ای در استرالیا ساخته نشده بود، تا چه رسد به این که طراحی شده باشد –بومرنگ توانست همزمان با ورود جنگنده های کارآمد آمریکایی "P-40 کیتیهاوک" به استرالیا، وارد خدمت شود. جنگنده های P-40 در جنیوئری 1943 به جای جنگنده های اسپیتفایر (Spitfire Mk Vc) اسکادران No-1 که از اروپا برگشته بود به کار گرفته شد.    
 

1851801.jpg

 

دو یگان، از سه یگان نخستین "بومرنگ" با نام های اسکادران No. 83 و اسکادران No. 85 در زمینه ی دفاع سرزمینی به کار گرفته شدند. اسکادران دیگر بومرنگ ها، No. 84 بود که در جزیره ی هورن در تنگه ی تورس (Torres) و در گینه ی نو هلند (پاپوآ ی غربی) جای داشت که پاسخی به کمبود جنگنده در این منطقه بود. این اسکادران چندان که باید موفق نبود. عملکرد ضعیف بومرنگ ها در فرازهای بالا و سرعت بیشینه ی پایین این جنگنده ها بدین معنی بود که بومرنگ های اسکادران No. 84 تنها می توانستند هواپیماهای ژاپنی را فراری دهند، ولی کمتر پیش می آمد که به هواپیماهای دشمن به اندازه ای نزدیک شوند که از تیربار خود کار بکشند. تنها یک بار شد که یک بومرنگ توانست به هواپیماهای ژاپنی نزدیک شود که آن هم تیربارش گیر کرد. خوشبختانه در منطقه ی اسکادران No. 84 یورش های هوایی کمی رخ می داد و پس از 8 ماه، اسکادران No. 84 بومرنگ ها را کنار گذاشت و جنگنده های آمریکایی "P-40 کیتیهاوک" را به خدمت گرفت.


 


 

بومرنگ سرانجام کاربرد واقعی خود را در پشتیبانی نزدیک هوایی یافت. بر خلاف اروپا و شمال آفریقا، جنگ زمینی در جنگل های جنوب غربی اقیانوس آرام هیچ خط مقدم آشکاری نداشت. جنگ زمینی در این مناطق، به طور کلی، در بر گیرنده ی یک زنجیره از یگان های عملیاتی کوچک در سنگرهای بسیار تنگ بود که به وسیله ی نیروهای پراکنده شده در یک پهنه ی گسترده می جنگیدند. این جا بود که بومرنگ توانست جایگاه خود را بیابد، جایی که تا می شد به نیروهای زمینی نزدیک شد.


 


 

بومرنگ که معمولاً در نزدیکی منطقه ی عملیات زمینی مستقر بود، با بردی که داشت می توانست به هر جایی که بدان نیاز داشتند برود. بر پایه ی استانداردهای آن زمان، این هواپیما مهمات سنگینی بر می داشت و چون پرواز با آن آسان تر از جنگنده های دیگر بود، خلبانش می توانست به هدف نزدیک شود و بر روی نیروهای زمینی تمرکز کند. فرمانپذیری پایین دستی (low-level handling) خوبی که بومرنگ داشت، این هواپیما را از گزند آتش ضدهوایی و موانع زمینی دور می کرد و زره گسترده ی آن از خلبان محافظت می نمود. افزون بر این ها، پیکره ی ساده ی چوبی و آلومینیومی بومرنگ باعث می شد تا بتواند آسیب های جنگی را در خود جذب کند و بقاپذیری خوبی داشته باشد. به هر روی، چندین فروند از این جنگنده سرنگون شد که دو تای آن ها با خطاکاری یگان های همرزم آمریکایی بود. بیش تر تلفات بومرنگ ها در پیشآمدهای فرود بود، چرا که این هواپیما در گردش بر روی زمین (ground looping) بسیار بد و آسیب پذیر بود بود.
  اسکادران های No. 4 و No. 5 نیز جنگنده های بومرنگ را برای پشتیبانی نزدیک در گینه ی نو، در حمله به جزایر سلیمان و در حمله به بورنئو پرواز دادند که با موفیقت در انجام وظیفه همراه بود. این جنگنده ها به صورت جفتی (یکی برای پاییدن زمین و دیگری برای پاییدن آسمان) پرواز می کردند و کارشان دربرگیرنده ی بمباران، تیرباران در فراز پست، پشتیبانی نزدیک از نیروهای پیاده و زدن جنگ افزارهای سنگین دشمن بود. بیش تر این گونه بود که بومرنگ ها در هنگام یورش به آرایش های بزرگ و انبوه تر دشمن با هواپیماهای بزرگ تر پرواز می کردند. در این گونه عملیات، بومرنگ ها باید به دشمن نزدیک می شدند تا هدف را بازشناسی کنند (هویت هدف را تأیید کنند) و سپس آن را با یک بمب دودزا ی 9 کیلوگرمی نشان می دادند تا هواپیمای همرزم بزرگ تر که مهمات اصلی را داشت و در فاصله ای ایمن از هدف پرواز می کرد به آن حمله کند. همکاری بومرنگ های اسکادران پنجم و جنگنده بمب افکن های Corsair نیروی هوایی سلطنتی نیوزیلند در حمله به بوگینویلا (Bougainville) یکی از کارهایی بومرنگ بود که مخصوصاً اثربخش بود.   یکی دیگر از کاربران بومرنگ در گینه ی نو، یگان هشتم ارتباطات (No. 8) بود که از بومرنگ در کمک به عملیات نجات هوادریایی بهره می برد.   اکنون سه فروند از بومرنگ ها در استرالیا توانایی پرواز دارند.           
 





 

ویژگی های بومرنگ گونه ی C-12:    خدمه: یک خلبان
درازا:7.77 متر
پهنای میان نوک بال ها:10.96 متر
بلندا:2.29 متر
مساحت بال:20.09 متر مر


مطالب مشابه :


چگونه خلبان شویم؟ چگونه مهندس هوافضا شویم؟

علمی- کاربردی فنون و خدمات هوایی مشهد/ مرکز آموزش دانشگاه علوم و فنون هوایی




مرکز آموزش فنون و خدمات هوایی

مرکز آموزش فنون و خدمات هوایی ( دانشگاه صنعتی مالک اشتر mut ) مشهد – تبريز




آشنایی با شرایط دانشگاه افسری هوایی شهید ستاری

تاسیس مرکز مشاوره و ارائه خدمات دانشگاه افسری هوایی ها و كالج‌ها و دانشگاه




چگونه می توانم خلبان شوم؟

نخست انتخاب رشته هوانوردی در دانشگاه هوایی ارتش است و فنون و خدمات هوایی و مشهد مراکزی




اف14 + ایرلاین + مشخصات هواپیما + ویژگی های هواپیما + خصوصیات هواپیما

وبسایت تخصصی مهندسی علوم و فنون دانشگاه آزاد مشهد. سوختگیری و درگیری هوایی




بـــومــرنــگ + فرودگاه مهرآباد تهران + خلبان های ماهر ایران + آموزش ساخت هواپیما

وبسایت تخصصی مهندسی علوم و فنون دانشگاه آزاد مشهد. های هوایی کمی رخ می داد و پس از




آشنایی با دوره آموزشی مدیریت فنی دفاتر خدمات مسافرتی(بند ب)

تــدریس در دانشـگاه ها و مـراکز های ستاد در مشهد. خدمات مسافرت هوایی و




برچسب :