جنبش دانشجویی در ایران

پیشگفتار

دانشجویان هر جامعه ای، یکی از اقشار آگاه جامعه نسبت به مسائل گوناگون هستند. ویژگی آرمان خواهی و منتقد بودن آنها، وجه تمایز دانشجویان با سایر گروهها و اقشار اجتماعی جامعه می باشد. جنبش های دانشجویی به سبب تأثیر پذیری از تحولات اجتماعی، اقتصادی، سیاسی جامعه و حتی تأثیر پذیری از افراد و احزاب به وجود می آید. بنابراین جنبش های دانشجویی جزیی از یک جامعه سیاسی محسوب می شوند. سابقه ی جنبش دانشجویی در ایران برمی گردد به دوره رضا شاه. با کمی دقت به عصر رضاشاه می توان به این نکته پی برد که در این زمان نه آزادی سیاسی وجود داشت و نه جامعه در شرایط مطلوب اقتصادی و فرهنگی قرار داشت. رضا شاه به عنوان یک فرد دیکتاتور و مستبد تمام امور جامعه را در دست داشت. این جنبش ها تا بعد از حکومت پهلوی اول نیز ادامه یافت و دانشجویان همواره در مسایل سیاسی کشور دخالت داشتند تا این که انقلاب اسلامی ایران به پیروزی رسید.

1.    پیشینه ی جنبش دانشجویی در ایران:

دانشجویان در تاریخ نهضت ها و حرکتهای سیاسی ایران، حضور فعال و دامنه داری داشته اند و پیوسته در برابر خودکامگی ها و ستمگری های فاجعه بار زورمندان به مقابله و اعتراض برخاسته اند. البته سازمانهای سیاسی و احزاب در این بین در تلاش بوده اند که فعالیتهای دانشجویی را در کنترل خود داشته باشند. ناآرامی در دانشگاهها به صورتهای گوناگون و به بهانه های مختلف ادامه می یافته و هر روز بیشتر اوج می گرفت. دانشجویان نیز تلاش می نمودند تا به هر بهانه ای، اعتراضات خود را با شعار، اعلامیه، تظاهرات و اعتصابات مبارزات دانشجویی را تداوم بخشند.

جنبش دانشجویی به حرکت و کوشش جمعی و البته کمتر سازمان یافته دانشجویان در قیاس با احزاب، به منظور ایجاد تغییر یا حفظ وضعیتی خاص در جامعه در عرصه های گوناگون گفته می شود.1 جنبش های دانشجویی معمولاً جزیی از جنبش های ایدئولوژیک و روشنفکر هستند که یا به صورت جنبش منفی در پی منافع گروهی اند و یا جزئی از جنبش های سیاسی محسوب می شوند.2 جنبش های دانشجویی قبل از سال 1342 را می توان به دو بخش قبل از تأسیس دانشگاه و بعد از تأسیس دانشگاه در ایران تقسیم نمود و سپس به تأثیر پذیری از حرکت بزرگ اسلامی 15 خرداد 1342 پرداخت.

الف) حرکتهای سیاسی دانشگاهیان در خارج از کشور: در حقیقت حرکتهای سیاسی دانشجویان و روشنفکران از عصر قاجار آغاز می شود. اعزام دانشجو به خارج زمانی به صورت یک خط مشی ثابت دولتی درآمد که شکست های فصاحت بار نظامی، بعضی از دولتمردان قاجار را متقاعد کرد که یادگیری دانش اروپائیان ضرورت دارد.3 مدرسه دارالفنون که به روش اروپایی در آن تدریس می شد در سال 1895 م. دولت، 42 دانشجو و از جمله اولین گروه فارغ التحصیلان ممتاز دارالفنون را به فرانسه اعزام نمود تا در رشته های پزشکی، نظامی و علوم مهندسی تحصیل نمایند که بعد از بازگشت به ایران در وزارت علوم مشغول به کار شدند. اما این افراد تحت نظارت شدید دولت مردان محافظه کار قاجار انجام وظیفه می کردند.4

مطبوعات و جریانات فرهنگی اروپا نیز زمینه حرکت روشنگری در جریان انقلاب مشروطه گشت. اشخاص همچون میرزا ملکم خان، در دوره قاجار که در پاریس تحصیل می کرد با انتشار روزنامه، تأثیری بر روند و پیروزی انقلاب مشروطه داشت.«در سال 1901 مجلس اولین قانون مربوط به اعزام دانشجو به خارج را به تصویب رساند، طبق شرایط از پیش تعیین شده هر ساله 30 دانشجو با بورس دولتی به اروپا اعزام می شدند که نیمی از این تعداد علوم نظامی و کشاورزی و نیمی دیگر در رشته های متنوع آموزش و پرورش تخصص پیدا کردند.5» تعدادی از دانشجویان که در اوایل سلطنت رضاشاه به اروپا اعزام شده بودند، به حزب کمونیست ایران که در خارج فعالیت داشت، گرایش پیدا کرده و در آلمان و فرانسه به فعالیتهایی علیه حکومت رضاشاه دست زدند. «یکی از این دانشجویان ایرج اسکندری بود که بعدها در کادر رهبری حزب توده قرار گرفت.6» رهبر گروه دانشجویی برلین نیز مرتضی علوی بود که اواخر سال 1928 م. در پاریس با اسنکدری ملاقات کرد. مأموریت اسکندری بحث سیاسی با دانشجویان ایرانی در فرانسه و جذب افراد فعال و بالقوه سیاسی و تبادل اطلاعات با رفقایش در آلمان بود. در محفل دانشجویی علوی، تقی ارانی نیز حضور داشت که در آن زمان در دانشگاه برلین دانشجو بود. ارانی بعدها از چهره های برجسته جنبش چپ ایران شد.7

عبدالحسین تیمورتاش که مؤسس حزب تجدد در دوره پهلوی اول بود، تحصیل کرده ی آکادمی نظامی سن پترزبورگ روسیه بود.8 او بعدها وزیر دربار رضاشاه شد و قهرمان اصلاحات اتحاد شکل لباس در عصر پهلوی. «در اواخر سال های دهة 1920 دانشجویان چپ گرای ایرانی مقیم آلمان دست به تظاهرات و تبلیغات علیه رضا شاه زدند. از جمله در سال 1928 در طول دیدار تیمورتاش وزیر دربار از آلمان حرکات اعتراض آمیزی انجام دادند.9» البته می توان گفت که یکی از علل تأسیس دانشگاه علاوه بر توسعه فرهنگی، همین حرکات اعتراض آمیز دانشجویان خارج از کشور بر علیه رضا شاه بود که وی را بر آن داشت تا در کشور دانشگاه تأسیس نماید تا بتواند از این طریق حامی برای خود ایجاد نماید. هرچند که وی از همان آغاز از حرکتهای سیاسی دانشجویان هراس داشت. این امر نیز بر خلاف تفکر او خودنمایی کرد و به مقابله با وی و سلطنت پهلوی قیام کردند. فکر تأسیس دانشگاه تهران در زمان وزارت محمد تدیّن به وجود آمد اما به علت بروز پاره ای از مشکلات در سال 1310 طرح احداث آن تصویب و در 24 اسفند 1313 به دست رضا شاه افتتاح شد.10

ب) آغاز فعالیت سیاسی دانشجویان در داخل کشور: فعالیت های سیاسی دانشجویان در کشور با تأسیس دانشگاه آغاز شد. حرکتهای سیاسی نخستین دانشجویان با توجه به فضای حاکم بر جامعه ایران بیشتر در قالب سه حزب توده، جبهه ی ملی و انجمن اسلامی بود.

1. حزب توده: با تأسیس دانشگاه مسئله ای به نام جنبش دانشجویی از سوی عده ای مارکیست مطرح شد. این روند با دستگیری افرادی که بعدها به گروه 53 نفر موسوم شدند، خاتمه یافت.11 حزب توده توسط 27 نفر از اعضای گروه معروف 53 نفر در سال 1316 و توسط افرادی چون علوی، بهرامی، انور خامه ای تشکیل شد که هدف آن گسترش مارکسیسم در ایران بود.12

در پی محدودیتهایی که از سوی حکومت پهلوی بر فعالیتهای حزب کمونیست ایران اعمال می شد، آن حزب تبلیغات خود را عمدتاً متوجه روشنفکران نمود.13 در سالهای اولیه تأسیس دانشگاه تهران اغلب دانشجویان آزادی خواه، ملی گرا که وجه اشتراک سیاسی آنان تأمین استقلال سیاسی کشور و ایجاد حکومتی دموکراسی در ایران بود تحت تأثیر افکار کمونیستی قرار گرفتند.14 در سال 1316 در دانشکده های حقوق، فنی دانشگاه تهران اعتصابهایی از سوی گروه کمونیستی تقی ارانی و همفکران او که به تبلیغ مارکسیسم در میان روشنفکران می پرداختند، ترتیب داده شد.15 «در سالهای پس از جنگ دوم جهانی، تنها موسسه آموزش عالی کشور یعنی دانشگاه تهران تحت سلطه کامل سیاسی حزب توده درآمده بود.»16

در بهار 1322 سازمان جوانان حزب توده در محوطه دانشگاه یک باشگاه و یک اتحادیه دانشجویی تشکیل داد. در سال 1324، این اتحادیه به عنوان تنها نماینده رسمی دانشجویان در دانشکده های حقوق، علوم، فنی، ادبیات، پزشکی، دندانپزشکی و داروسازی معرفی شد. در پاییز 1327، اتحادیه مزبور علیه قانون منع فعالیتهای سیاسی دانشجویان در محوطه دانشگاه دست به تظاهرات موفقیت آمیزی زد. در اوایل دهه ی 1330، منابع گوناگون تایید کردند که بیش از نیمی از دانشجویان دانشگاه تهران یا از اعضای حزب توده و یا از هواداران آن به شمار می روند. به طوری که مهدی بازرگان می گوید: در آن روزها، مدیریت دانشگاه، دچار دردسر بزرگی به نام حزب توده بود. 17

جلال آل احمد که یکی از روشنفکران زمانه بود در تشکیل اتحادیه دانشجویی و جمع آوری و سازماندهی دانشجویان توده ای فعال بود، در دانشکده علوم نیز رحمت جزنی پیشگام این امر بود و به زودی دانشکده های فنی و کشاورزی و پزشکی نیز دارای این تشکیلات شدند. انور خامه ای معتقد است که رهبری تمام اتحادیه ها به دست اعضاء حزب توده بود. 18با وقوع کودتای 28 مرداد 1332 دوران افول سیاسی حزب توده فرا رسید. در فاصله کودتا تا دو سال بعد و پیگیری رژیم و حامیان غربی آن، حزب توده در هم کوبیده شد. 19حزب توده تا سال 1337 فعالیتهای سیاسی داشت، حتی تا اوایل پیروزی انقلاب اسلامی نیز به صورت محدود فعالیت می کرد تا این که در سال 1361 به انحلال کامل انجامید. حوادث سالهای 1335 تا 1332 نشان می دهد که در سالهای اول و دوم کودتا هر چند که یک مبارزه جدی با حزب توده می شود ولی از آن پس مبارزه با حزب توده، آرام آرام کاهش می یابد و کم رنگ می شود.

2.    حرکتهای ملی گرایانه (جبهه ملی) و واکنش

دانشجویان در 16 آذر: حرکتهای ملی گرایانه یا ناسیونالیستی از سوی افرادی در ایران انجام گرفت که حس ملی گرایانه آنان در رابطه با حوادث بحرانی کشور حرارت بیشتری داشت و در فکر استقلال و پیشرفت کشور بودند. این گروه تلاشهای بسیاری در این زمینه انجام دادند که یکی از این اقدامات ملی کردن صنعت نفت بود. این حزب از سال 1328 تشکیل گردید. با منع رژیم شاه و انگلیس از ورود دکتر مصدق و آیت الله کاشانی به مجلس پانزدهم و دخالت برای عدم انتخاب درمجلس شانزدهم سبب گردید تا حدود 18 نفر از افراد ملی گرا، در دربار تحصن کرده و سپس در منزل دکتر مصدق هسته اولیه جبهه ی ملی را تشکیل دهند.20

دکتر مصدق به عنوان پیشتاز جبهه ی ملی، لایحه ی ملی کردن صنعت نفت را به مجلس برد و پس از کش و قوسهای فراوان توانست صنعت نفت ایران را ملی کند و پس از آن با حمایتهای مردمی به عنوان نخست وزیری منصوب شود. اما اقدام ملی کردن نفت ایران سبب دشمنی ابر قدرتها با وی و در نتیجه سرنگونی دولت او گردید. «به دنبال کودتای 28 مرداد 1332 ه‍.ش. دکتر مصدق و جبهة ملی از قدرت کنار گذاشته شدند و بدین شکل، جبهه ملی با شکست کامل مواجه شد و از هم فرو پاشید.»21در سالهای بعد از کودتا، یکی از هفت کمیته ی «نهضت مقاومت ملی» را کمیته ی دانشگاه تهران تشکیل می داد و دانشگاه یکی از مراکز عمده نهضت مقاومت ملی به شمار می رفت. تظاهراتی که در 16 مهر 1332 در اعتراض به محاکمه ی مصدق و یاران او برگزار شد از سوی کمیته ی دانشگاه ترتیب داده شد که منجر به تعطیلی دانشگاه، مدارس و بازار تهران شد.22 «فکر مقاومت در مقابل کودتای 28 مرداد، از فردای آن روز در ذهن مبارزینی در قالب نهضت مقاومت ملی شکل گرفت.»23

اغلب رهبران جبهه ی ملی که در مرداد 1332، دستگیر شده بودند در طول سال 1332، آزاد شدند و در اواخر سال 1333 با نام جدید نهضت مقاومت ملی ظاهر شدند. چهره های برجسته در این تشکیلات عبارت بودند از: سنجابی ـ سخنگوی اصلی حزب ایران و استاد سابق دانشکده حقوق ـ حبیبی، زیرک زاده، زنگنه، اصغر پارسا، شاپور بختیار، داریوش فروهر، مهدی بازرگان و محمود طالقانی. 24اگر چه نهضت مقاوت ملی با امیدهای بزرگی شروع به کار کرد، اما در عرض چهار سال کاملاً از هم پاشید.25 یکی از علل گرایش دانشجویان به نهضت مقاومت ملی، وابستگی حزب توده به شوروی و نقش این احزاب در بحران آذربایجان و مواضع حزب در قبال واگذاری نفت شمال به شوروی بود.26این نهضت خود سبب واقعه ی 16، آذر 1332 گردید که نقطه ی عطفی در تاریخ جنبش دانشجویی بود. امری که در واقعه ی 16 آذر 1332 به وقوع پیوست، ماهیت نظام دیکتاتوری را به بهترین نحو، نمایان ساخت.واقعه ی 16 آذر در پی بروز یک سری ناآرامی در روزهای 14 و 15 آذر در اعتراض به عملکرد دولت کودتا بود.

 دکتر امینی، وزیر دارایی دولت کودتا، کوشش می کرد تا رابطه با انگلستان را تجدید کند. دولت زاهدی نیز روز 14 آذر را روز تجدید رابطه با انگلستان اعلام نمود و همچنین اعلام کرده بود در همین روز نیکسون معاون رئیس جمهوری آمریکا به ایران وارد خواهد شد و دانشگاه به ایشان دکترای افتخاری اعطا خواهند نمود. به همین جهت از روز 14 آذر تظاهرات در گوشه و کنار شروع شد. روز 15 آذر تظاهرات گسترده ای در دانشگاه و بازار صورت گرفت. در روز 16 آذر جهت جلوگیری از هر گونه اعتراض، دانشگاه تقریباً اشغال نظامی شد. سربازان به بهانه اهانت دانشجویان به آنها وارد کلاسهای درسی دانشکده فنی شده و چند نفر را دستگیر و با ضرب و شتم با خود بردند. این موضوع باعث خروج دانشجویان از کلاس به نشانه ی اعتراض می شود و با شعار «دست نظامیان از دانشگاه کوتاه» دست به تظاهرات زدند که این امر موجب تیراندازی نظامیان به سوی دانشجویان شد و در جریان آن بیش از 30 نفر زخمی و 3 نفر به نام های احمد قندچی، آذر شریعت رضوی و مصطفی بزرگ نیا به شهادت رسیدند.27 در واقع، واقعه ی 16 آذر نماینگر عکس العمل رژیم نسبت به فعالیتهای سیاسی دانشجویان بود، به نشانه ی آن که هر عملی مخالف حکومت، در آینده نیز به همین شدت سرکوب خواهد شد.

3.    حرکتهای اسلامی (انجمن اسلامی دانشجویان):

انجمن اسلامی دانشجویان به وسیله ی عده ای از دانشجویان مسلمان دانشگاه تهران تشکیل شد. پایه گذاری این حزب در سال 1321 بود. 28«برای مقابله با این حضور گسترده و ناگهانی دانشجویان توده ای بود که اولین انجمن اسلامی دانشجویان در دانشکده پزشکی دانشگاه تهران در سال 1323 تشکیل شد. مهدی بازرگان، محمود طالقانی و یدالله سحابی از رهبران آن بودند.»29 این انجمن همچنان که از نامش پیداست با هدف مبارزه و دفاع از ارزشهای اسلامی تشکیل شد و هر چند در ابتدا قدرتی نداشت اما توانست خود را حفظ کند. بعد با حضور شخصی به نام آیت الله خمینی در صحنه مبارزات سیاسی، به عنوان یک چهره سیاسی مذهبی و مرجع بزرگ، گرایش این گروه از دانشجویان به سوی وی بیشتر شد.

فضای دانشگاه و جنبش دانشجویی در حد فاصل سالهای 1320 به بعد بیشتر فضای کمونیستی بود به طوری که تعداد اعضای کمونیست 1500 نفر و تعداد دانشجویان مسلمان 70 نفر می باشد. از دیدگاه بازرگان ایجاد انجمن اسلامی دانشجویان با هدف مبارزه و دفاع در برابر توده ای ها و بهایی ها که دانشگاه را در اختیار داشته اند بوده است.30 بر این اساس انجمن های اسلامی تنها نهاد خود جوش دانشجویی بود که به مقابله با نفوذ چپ گراها در دانشگاه پرداخته و یک نوع تشکل هر چند ضعیف را به وجود آوردند. این گروه به هیچ سازمان سیاسی وابسته نبودند ولی با اندیشه ی اصلاح طلبی مذهبی، خواهان نوعی اصلاحات مذهبی بودند.

اساسنامه انجمن اسلامی دانشجویان در چهار بند و به شرح زیر می باشد:

1.    اصلاح جامعه بر طبق دستورات اسلام 2.کوشش

درایجاد دوستی و اتحاد بین افراد مسلمان و مخصوصاً جوانان روشنفکر 3.انتشار حقایق اسلامی به وسیله ایجاد موسسه ی تبلیغاتی و نشر مطبوعات4.مبارزه با خرافات31. انجمن اسلامی دانشجویان از وجود افرادی چون طالقانی، سبحانی، بازرگان، راشد، فلسفی، آموزگار، عمید، دکتر آذر، صدر بلاغی جهت سخنرانی استفاده می کرد.32

2. وقایع سال 1341 و اعلان آشکار مخالفت آیت الله خمینی با رژیم پهلوی:

با آغاز دهه ی 1340، رژیم خود را مسلط بر جامعه دانسته و در صدد تحقق شعار خود به منظور ایجاد تمدن بزرگ برآمد. یکی از مهمترین اقدامات در این زمینه، گسترش فضای دانشگاه و تعداد دانشجویان می باشد. در مجموع چندین عوامل سبب شد تا جنبش دانشجویی در جریان ورود چهره ای جدید (آیت الله خمینی) به صحنه مبارزات سیاسی جهتی متفاوت با گذشته داشته باشد و نقش اساسی در تحولات بعدی انقلاب اسلامی ایفا کند: 1.افزایش تعداد دانشگاهیان و فارغ التحصیلان دانشگاهی 2..ظهور ایدئولوژی حکومت اسلامی تحت تأثیر رهبرانی چون آیت الله خمینی، آیت الله مطهری، دکتر شریعتی که سبب به چالش کشیدن ایدئولوژیهای سابق چون مارکسیستی، لیبرال و ملی شد. 3. ظهور رهبرانی از درون دانشگاه در سمت استادی 4.  ظهور و تأثیر پذیری از جنبشهای دانشجویی خارج از کشور 5. استبداد سیاسی در ایران.33

ظهور آیت الله خمینی در سال 1341 به عرصه تحولات سیاسی ایران، تغییراتی در فرایند سیاسی ایران، اجتماعی و اندیشه های دینی، با تاکید بر مبانی اسلام به وجود آورد. ایشان در کسوت مقتدرترین مرجع شیعه از یک سو در پی فرصتی بود تا رژیم شاهنشاهی را در اجرای نیات پلید خود و برنامه های غیر اسلامی خود ناکام سازد و از سوی دیگر، حکومتی را بنیان نهد که مجری احکام دین اسلام باشد.34 تصویب لایحه ی انجمن های ایالتی و ولایتی و فاجعه مدرسه فیضیه ی قم سبب شد تا وی مبارزات خود با رژیم پهلوی را به صورت علنی و آشکار اعلام کند.

الف) لایحه انجمن های ایالتی و ولایتی و نقش دانشجویان در همراهی با مخالفت آیت الله خمینی: اسدالله علم که به دنبال وعده های محمدرضا پهلوی به دولتمردان آمریکایی برای تداوم اصلاحات مورد نظر آن کشور به نخست وزیری منصوب شده بود. (تیر 1341) لایحه ی انجمن های ایالتی و ولایتی را به عنوان اولین برنامه در دستور کار دولت خود قرار داد.35 این لایحه در سال 1341 در هیأت دولت به تصویب رسید. «این تصویب نامه در غیاب مجلس حکم قانون را داشت. در حقیقت این لایحه زمینه ساز لوایح دیگر بود.»36 سه موضوع حساسی که علت اصلی مخالفت با آن بود، در 3ماده قابل بررسی است؛ 1. حذف شرط مسلمان بودن از شرایط انتخاب کنندگان و انتخاب شوندگان   2. حذف شرط مرد بودن از شرایط انتخاب کنندگان و انتخاب شوندگان    3. رسمیت بخشیدن به سایر اقلیت ها و لغو رسمیت دین اسلام و کتاب آسمانی قرآن.37 با این حساب این لایحه برای اسلام یک زنگ خطر محسوب می شد. زیرا در این لایحه قید سوگند به قرآن حذف شده بود و سوگند به کتاب آسمانی، جای آن گذاشته شده بود. این قانون، آزمایشی از جانب دولت علم برای مقابله با روحانیون بود و رژیم تصور می کرد رهبری مذهبی فعلاً تمرکز و قدرت اقدامی یک پارچه را ندارد. 39

لایحه ی انجمن های ایالتی و ولایتی در حقیقت طرحی بود برای گسترش ادیان دیگر به خصوص بهائیت که در آن زمان برخی از مسؤولین کشور نیز بهایی بودند. آیت الله خمینی نیز به این نکته پی برده بود و اعلام کرده بود: «در این صورت بهائیت هم باید در سطح ادیان الهی جایی پیدا کند.40» این سخن آیت الله خمینی سبب مخالفت عمومی در کشور شد. البته هدف آمریکا از تصویب انجمن های ایالتی و ولایتی در دولت علم این بود که همان بلایی را که بر سر ملت فلسطین آورده و یهودیها را در آن جا مستقر کرده، بر سر ایرانیان نیز بیاورد و بهایی ها را به حکومت برساند.41

اگر واکنش آیت الله خمینی در قبال تبدیل سوگند به قرآن، «کتاب آسمانی» و الغای شرط اسلام از شرایط انتخاب کننده و انتخاب شونده، رژیم را در بن بست قرار نمی داد و به عقب نیشینی وا نمی داشت، به رسمیت شناختن اقلیتهای وابسته به امپریالیسم و به اصطلاح مذهبی و سپردن سرنوشت ملت مسلمان ایران به دست آنان برای رژیم به سادگی امکان پذیر بود.42 به دنبال اعلام تصویب نامه انجمن های ایالتی و ولایتی در جراید عصر تهران، آیت الله خمینی بی درنگ علمای طراز اول قم را به نشست و گفتگو پیرامون این تصویب نامه دعوت کرد و در نتیجه به مخالفت علنی علیه این لایحه پرداخت.43

پس از حادثه ی 16 آذر 1332، سازمان ساواک تشکیل شد و متعاقب آن در سال 1335، گارد دانشگاه به منظور کنترل هر گونه اقدام و فعالیت دانشجویی تأسیس شد. اما با وجود کنترل شدید دستگاههای امنیتی، دانشجویان در مسائل مختلف سیاسی به صورت های گوناگون اعتراض خود را نشان می دادند.44 یکی از این مسائل همان لایحه ی انجمن های ایالتی و ولایتی بود. تصویب لایحه ی انجمن های ایالتی و ولایتی در واقع جرقه ای جهت شعله ور شدن حرکت انقلابی مردم ایران بود. زیرا حذف قید اسلام و سوگند به قرآن برای هیچ فرد مذهبی قابل تحمل نبود. به خصوص برای دانشجویان مذهبی که با تأسیس انجمن اسلامی سعی در حفظ اعتقادات و ترویج اسلام داشتند.

از سویی دیگر اعتراض های آیت الله خمینی و سایر مراجع تقلید و نهضت آزادی نسبت به مسئله ی انجمن های ایالتی و ولایتی که اوج گرفت، جنبش دانشجویی نیز با یک مرجع مبارز آشنا شد.45 که این آشنایی سبب شد تا دانشجویان مسلمان هم پای روحانیون به مقابله با آن برخیزند.

در پی انتشار مقالاتی توسط برخی نشریه ها که خود را منتسب به دانشجویان می دانستند، در مقابل نیز دانشجویان با ابلاغ اطلاعیه ای حمایت خود را از روحانیون اعلام کردند؛ دانشجویان عزیز در اثر مجاهده و رهبری خردمندانه مراجع محترم تقلید و همکاری عموم مردم در مخالفت با انجمن های ایالتی و ولایتی که منجر به لغو آن از طرف رژیم گشت، اما روزنامه ها و مجلات از گوشه و کنار جسته و گریخته شروع به انتشار مقالاتی کرده اند که بر جمیع مسلمانان و مخصوصاً دانشجویان تحمل ناپذیر است. دانشجویان مسلمان دانشگاه در تمام موارد پشتیبان مراجع تقلید بوده و هرگز عملیات خلاف قانون دولت ها را تایید نکرده اند. عوامل بیگانه می خواهند با یاوه گویی ها، بین علما و دانشجویان بدبینی ایجاد کنند و دانشجویان را در نظر روحانیون، فاسد و بی بند و بار و بی علاقه به اسلام نشان دهند. ما دانشجویان اعلام می کنیم که دین و سیاست تفکیک ناشدنی است و هر چه روحانیون دستور بدهند برای ما مطلع است ...؛ دانشجویان مسلمان دانشگاه تهران.46 دانشجویان دانشگاه تهران با تشکیل متینگ بزرگی به قم شتافته، در صحن مطهر، مسجد اعظم و منازل علمای قم به تظاهرات دست زدند و پشتیبانی خود را از خواسته های علمای اسلام اعلام داشتند.47

ب)فاجعه مدرسه فیضیه قم: مراسم و تشریفات عید نوروز سال 1342 با سال های قبلی تفاوت بسیاری داشت. یورش و حمله ی مأمورین امنیتی و انتظامی در آغاز سال 1342 و کشتار فجیع در قم، عید مردم را به عزا تبدیل کرده بود. زیرا دوم فروردین ماه سال 1342 که مصادف با شهادت امام جعفر صادق (ع) بود، در مدرسه فیضیه قم مراسم سوگواری بر پا شد. در آن جا ابتدا آقای آل طه و سپس حاج انصاری قمی سخنرانی کردند، که نیروهای پلیس و ساواک به جان طلبه ها و مردم افتادند و تعداد زیادی را شهید و عده ای را هم مجروح کردند.48

طبق اعلان قبلی که قرار بود عزاداری از ساعت 4 بعدازظهر در داخل مدرسه فیضیه برگزار شود. ساواک نیز قصد داشت مراسم را بر هم بزند. طبق برنامه تعیین شده، عده ای کماندو و با لباس کشاورزان و در حالی که با چاقو و چوب مسلح بودند، به وسیله چند دستگاه اتوبوس از تهران وارد قم شدند. این عده هنگام برگزاری مراسم عزاداری، وارد مدرسه شدند و ضمن سر دادن شعارهایی به طرفداری از رژیم و شاه، مجلس را بر هم زدند و در نهایت درگیری میان مردم و مأمورین ایجاد شد. درگیری با نزاع یک طلبه با مأموری از نیروی مخفی رژیم آغاز شد. بسیاری از مردم وحشت زده از مدرسه فرار کردند. شماری از طلبه ها به طبقه ی بالای مدرسه رفتند و با پرتاب سنگ و آجر به نیروهای رژیم حمله کردند. نیروهای کماندو نیز در حین درگیری تعدادی از آنها را از بالا به پایین پرت کردند. پس از پایان درگیری، مقداری از اثاثیه و لوازم طلاب، کتاب ها که در میان آن ها قرآن و مفاتیح و کتب ادعیه نیز بود را به آتش کشیدند.49 ظاهراً علت درگیری این بوده است که با پایین آمدن واعظ از منبر، یکی از مأمورین رژیم بلند شده و میکروفون را در اختیار گرفته و فریاد می زند «به روح پرفتوح اعلیحضرت فقید رضا شاه کبیر صلوات»50 که این قضیه سبب درگیری و به هم ریختن مجلس می شود.

آیت الله خمینی در همان لحظه ی اولی که خبر یورش به مدرسه فیضیه را دریافت داشت، بی درنگ از منزل خارج شده و به میان مردمی که با یک دنیا وحشت و نگرانی در بیرون از خانه ی ایشان گرد آمده بودند شتافت و با قیافه ای عادی و سازنده عملاً به آنان دل گرمی و شجاعت بخشید.51 وی همچنین در رابطه با حادثه فیضیه اعلامیه ای نیز صادر کردند که اعلامیه با این عنوان شروع می شد: «بسم الله الرحمن الرحیم ـ حمله سربازان مسلح با لباس مبدل و حال غیر عادی به مرکز روحانیت، هجوم مغول را تجدید کرد.52»

3. واکنش دانشجویان به تحولات سیاسی جامعه و تأثیر پذیری از اندیشه های انقلابی آیت الله خمینی؛ با توجه به حوادث اتفاق افتاده در تاریخ معاصر ایران به خصوص عصر پهلوی دوم، دانشجویان که خود را مسؤول در مقابل تحولات جامعه می دانستند به مقابله با اقدامات دولت های ایران که بر خلاف استقلال و پیشرفت کشور بود، برخاستند. تحولات سیاسی جامعه شامل کودتای 28 مرداد، شکست جبهه ی ملی، لایحه انجمن های ایالتی و ولایتی، حادثه فیضیه و همچنین قانون کاپیتولاسیون که عزت ایرانیان را لگدمال کرده بود می شد. بنابراین ترغیب مردم از سوی دانشجویان باعث عمومیت یافتن تظاهرات و احساس خطر مسؤولان امنیتی گردید. مسئله ای که در اینجا باید بررسی شود علل گرایش دانشجویان به آیت الله خمینی و مرجعیت ایشان، نقش دانشجویان در تحریم عید نوروز سال 1342 و حضور آنان در صحنه فعالیتهای سیاسی مذهبی است.

الف) علل گرایش دانشجویان به آیت الله خمینی و مرجعیت ایشان: همان طور که قبلاً ذکر شد با تأسیس دانشگاه، حزب توده نفوذ خود در دانشگاه را آغاز کرد و توانست جمعیت عظیمی را جذب نماید. در آن زمان حزب توده قوی ترین حزبی بود که در جامعه فعالیت داشت و تا حدودی توانسته بود در دولت مصدق نیز نفوذ کند. اما بعد از کودتای 28 مرداد 1332 و محدود شدن فعالیت های حزب توده و در نهایت انحلال آن در سال 1337 و همچنین شکست نهضت مقاومت ملی، دانشجویان دچار سرخوردگی شدند. خلاء رهبری در میان دانشجویان در فاصله ی سال های 1341 تا 1332 سبب رکود فعالیت های دانشجویی می شود. البته در فاصله زمانی کودتا، تا فوت آیت الله بروجردی به صورت جسته و گریخته نام یک شخص بر زبان ها جاری می شود که بعدها این اسم بعد از فوت آیت الله بروجردی و تصویب لایحه ی انجمن های ایالتی و ولایتی و حادثه فیضیه در تاریخ مبارزات مردم علیه استبداد جنبه ی تقدس می یابد که نام آن آیت الله سید روح الله موسوی خمینی به عنوان مرجع تقلید است.

اولین حضور دانشجویان در کنار روحانیون در فروردین 1340 می باشد. در این تاریخ در مراسم چهلم آیت الله بروجردی انجمن اسلامی دانشجویان به شکلی سازمان یافته شرکت کرد و با اتوبوس به قم رفتند که مورد استقبال روحانیون قرار گرفتند و این اولین حرکت سازمان یافته به شکل تظاهرات بود و در حقیقت سمبل پیوند طلبه و دانشجو بود.53 نهضت آیت الله خمینی نیز پس از درگذشت آیت الله بروجردی در سال 1342، آغاز شد.

نهضت آیت الله خمینی از نیمه ی دوم سال 1341 در جریان انجمن های ایالتی و ولایتی و برقراری ارتباط دانشجویان با وی، احساس رشد و شادابی در طیف مذهبی جنبش دانشجویی تقویت شد. زیرا با یک الگوی سیاسی در جایگاه مرجعیت مواجه بودند و خلاء رهبری برجسته را نداشتند. در آذر 1341 که اعتراض آیت الله خمینی به مسئله ی انجمن های ایالتی و ولایتی اوج گرفت، جنبش دانشجویی نیز با یک مرجع بزرگ آشنا شد.54 مسئله و علل دیگر این بود که نقش آیت الله خمینی تنها به افشاگری و تحریک افکار توده ها علیه رژیم محدود نمی شد. بلکه در نزدیک کردن و متحد کردن نیروهای ملی و روحانی تأثیر بسزایی داشت وراه را جهت پیوند حوزه و دانشگاه هموار می ساخت.55 زیرا پس از فروپاشی حزب توده دانشجویان رهبر واقعی خود را یافته بودند.

ارتباط حوزه و دانشگاه و مبادله ی پیام بین این دو مرکز علمی به انقلاب شتاب بیشتری بخشید و روحانی و دانشجو در کنار هم قرار گرفتند و در حقیقت مکمل یکدیگر شدند. «در سال 1342، پیروان آیت الله خمینی و مهمتر از همه، طلاب حوزة علمیة قم در کنار دانشجویان دانشگاه تهران در خط مقدم اپوزیسیون قرار گرفتند.56»از آغاز سال 1342، آیت الله خمینی به شجاع ترین سخنگوی مخالفین همه پرسی در خصوص اصلاحات پیشنهادی شاه تبدیل شده بود.57 و شاید یکی دیگر از علل گرایش دانشجویان به ایشان، همین شجاعت و اقتدار ایشان در خط مقدم مبارزه با استبداد باشد که توانست با رهبری درست، جنبش ها و اعتراضات را به سویی هدفمند ارشاد نماید.

یکی دیگر از علل گرایش دانشجویان به وی می تواند این نکته باشد که او در اعلامیه های خویش دانشجویان را نیز مورد خطاب قرار می داد، مسئله ای که کمتر کسی به آن توجّه می نمود. آیت الله خمینی در سخنانی با حضور دانشجویان دانشگاه تهران در 21/3/1343، ضمن تشریح وضعیت اقتصادی و نابرابری های اجتماعی، وابستگی، عدم استقلال کشور، نبود آزادی ها و تصویر بدلی که از اسلام ارائه شده است، از دانشجویان خواست که در دانشگاه پرچم اسلام را بالا ببرند، تبلیغات مذهبی بکنند و حتی تظاهر به نماز خواندن کنند و وحدت مذهبی خود را حفظ کنند.58

ب) تحریم عید نوروز سال 1342، حضور دانشجویان در صحنه ی فعالیت های سیاسی مذهبی: عید نوروز سال 1342 تقریباً مصادف شد با محرم 1383 ه‍.ق. رژیم شاهنشاهی توسط نیروهای امنیتی خود بعضی از اهل منبر را گرفته و به ساواک می برد و به واعظین اخطار می کرد که در ماه محرم نباید به جز ذکر مصیبت و مسائل، چیز دیگری روی منابر به مردم بگویند و از بازگویی سه مطلب پرهیز کنند:1. علیه شخص اول مملکت سخن نگویند.2. علیه اسرائیل نیز سخنی به میان نیاورند.3. مرتب به گوش مردم نخوانند که اسلام در خطر است. رژیم انگشت روی سه موضوع گذاشت که آیت الله خمینی درست روی آنها حساسیت داشت.59 اما آیت الله خمینی در پاسخ به دستور رژیم طی نطقی اعلام کردند که؛ «تمام گرفتاریها و اختلافات ما در این سه موضوع نهفته است. اگر از این 3 مسئله بگذریم اختلافی نداریم.60»

تشدید سرکوب و خفقان، جنگ تبلیغاتی بر ضد روحانیون و همچنین اظهارات صریح رژیم مبنی بر ادامه سیاست های اعلام شده باعث تشدید اقدامات روحانیون در مخالفت با رژیم شد و «عید نوروز فرصت مناسبی برای مقابله با جنگ روانی و تبلیغاتی بود؛ از این روی حضرت امام (ره) موضوع تحریم عید را ـ به مناسبت اقدامات دستگاه حاکمة ایران و تجاوزات آن به احکام مسلم اسلام ـ در حضور تعداد کثیری از علما مطرح کردند و این پیشنهاد مورد قبول و تأیید آنان قرار گرفت.61»

با نزدیک شدن عید نوروز 1342، که  تقریباً مصادف با ماه محرم بود، فرصت دیگری برای آیت الله خمینی پیش آمد تا به روشنگری و افشاگری دست بزند. بنابراین با دادن اطلاعیه ای به علمای بزرگ قم و دیگر شهرها اعلام کرد که امسال مسلمانان عید ندارند: «بسم الله الرحمن الرحیم ـ خدمت ذیشرافت حضرات علماء اعلام و حجج اسلام دامت برکاتهم اعظم الله تعالی اجورکم چنانچه اطلاع دارید دستگاه حاکمه می خواهد با تمام کوشش بهدم احکام ضررویة اسلام قیام و به دنبال آن مطالبی است که اسلام را به خطر می اندازد لذا اینجانب عید نوروز را به عنوان عزا و تسلیت به امام عصر عجل الله فرجه جلوس می کنم و به مردم اعلام خطر می نمایم...62»دانشجویان نیز به تبعیت از اعلامیه مرجع خود، شب یازدهم محرم 1383 تظاهرات با شکوهی را در دانشگاه تهران به عنوان پشتیبانی از آیت الله خمینی برپا کردند. آنان با شعار «خمینی پیروز است» به سوی بازار حرکت کردند و از آنجا به طرف میدان شاه رفتند و پشتیبانی خود از وی را طی اعلامیه ای اعلام کردند.63

در مراسم عزاداری که در ماه محرم انجام شد، به راهپیمایی و تظاهرات منجر شد و این تظاهرات در تهران تا برابر کاخ مرمر و دانشگاه پیش رفت؛ و روز یازدهم محرم به وحدت بازار و دانشگاه و روحانیت انجامید.64 روز عاشورا نیز که مطابق با 13 خرداد 1342 بود دسته ها به صورت هیأت عظیم عزاداری در خیابان ها ظاهر شدند و شعار «خمینی نگهدار تو، ملّت طرفدار تو» به طرف میدان شاه به راه افتادند. آنان پس از عبور از میدان بهارستان به خیابان فردوسی رفتند و با نطق و خطابه، انقلاب سفید شاه را محکوم کردند و سپس به سوی دانشگاه تهران رفتند و با دانشجویان همگام شدند.65

این تظاهرات ها و همقدم شدن با مردم در مراسم مذهبی نشان دهنده ی حضور گسترده دانشجویان در صحنه های مذهبی است. که حضور در این صحنه ها خود موجب تحکیم وحدت بیشتر دانشجویان با توده مردم و روحانیت می شد.

4. قیام 15 خرداد 1342 و واکنش دانشجویان و تأثیر قیام بر دانشجویان داخل و خارج از کشور: با نزدیک شدن محرم موضوع احضار آیت الله خمینی مسکوت گذاشته شد ولی با سخنرانی ایشان در 13 خرداد 1342 (عاشورای 1383 ق.) رژیم تصمیم گرفت وی را به اتهام «اقدام بر ضد امنیت داخلی» بازداشت کند.66 بنابراین به دنبال سخنرانی عصر عاشورای آیت الله خمینی، عملیات رژیم نیز آغاز گردید و هم زمان با دستگیری وی، اجتماعات و تظاهرات مردمی زنان و مردان در اعتراض به بازداشت آیت الله خمینی در قم و تهران و برخی شهرستان ها با هجوم نیروهای مسلح و مأمورین به خاک و خون کشیده شد. رژیم، دانشگاه را با تانک و مسلسل و افراد مسلح به محاصره در آورد.67

حدود ساعت 3 بامداد 15 خرداد هنگامی که آیت الله خمینی برای نماز شب برخاستند، سر و صدای زیادی از داخل کوچه شنیدند. در ورودی را که باز کردند مشاهده نمودند مأموران از افراد محل، مکان اقامت ایشان را جستجو می کنند. وی با مشاهده چنین وضعی خطاب به مأموران فرمودند: «روح الله خمینی منم، چرا اینها را می زنید... این چه رفتار وحشیانه است که با مردم می کنید؟ چرا به اصول انسانی پای بند نیستید؟ این چه وحشیگری ها است که از شما سر می زند؟»که مأموران با دیدن وی، او را دستگیر نموده و به طرف تهران حرکت کردند. قبل از طلوع آفتاب خبر دستگیری رهبر انقلاب در شهر قم و سایر شهرها منتشر شد و قیام مردمی 15 خرداد آغاز شد.68 مردم قم در حدود ساعت 6 صبح به سمت حرم مطهر حضرت معصومه (س) حرکت کردند و در حالی که شعار «یا مرگ یا خمینی» می دادند در چند خیابان دست به راهپیمایی و تظاهرات زدند. گزارش ساعت 9 صبح به ساواک رسید که ساعت 10 صبح تعدادی از نیروهای نظامی و امنیتی وارد عمل شدند و با تیراندازی شماری از مردم کشته و مجروح شدند.69

ارتشبد حسین فردوست در خاطراتش در مورد قیام 15 خرداد می نویسد؛ «تظاهرات 15 خرداد 42، کاملاً سازمان نیافته و از پیش تدارک نشده بود و به همین دلیل ساواک از قبل اطلاعی درباره آن نداشت. اگر تظاهرات قبلاً تدارک می  شد و دو موضوع در آن رعایت می گردید بدون هیچ تردید به سقوط محمد رضا می انجامید: اگر تظاهر کنندگان در حد یک گردان موتوریزه مسلح بودند و یا اگر یک گردان موتوریزه از ارتش به آنها می پیوست و با حدود5000 نفر جمعیت به سمت سعدآباد حرکت می کردند، بدون تردید زمانی که این جمعیت به حوالی قلهک می رسید، محمدرضا با هلیکپتر به فرودگاه می رفت. با رفتن او گارد در مقابل مردم تسلیم می شد و با این اطلاع محمد رضا با هواپیما ایران را ترک می کرد.70» با این که فردوست این قیام را آنی می دانست اما پاکروان مدعی بود که این قیام، از پیش تعیین شده بود و از طریق دول خارجی تأمین می شده. «طرح انجام تظاهرات و اغتشاشات امروز، به وسیلة یک دولت بیگانه تأمین گشته است.71» وی تأکید می کند که «احتمالاً جمال عبدالناصر، رئیس جمهوری مصر محرک این اغتشاش است.72»

پس از قیام 15 خرداد ترس محمدرضا پهلوی از آیت الله خمینی به حدی نمایان است که مجبور به دستگیری او می شود. فردوست که همواره یکی از نزدیکان محمدرضا شاه بود، می گوید: «پس از 15 خرداد 1342 مسئله مبارزات امام خمینی یک مسئله جدی برای محمدرضا شد.73» در جریان 15 خرداد 1342 با دستگیری آیت الله خمینی تظاهرات و اعتراض های مردم اوج گرفت. دانشجویان نیز اعتراض خود را با پیوستن به مردم و هم مستقلاً اعلام کردند و با حرکت به سوی بازار تهران موجب تعطیلی بازار شدند.74 تعدادی از دانشجویان نیز در دانشگاه تهران پس از اطلاع از وقایع جاری، کلاس ها را تعطیل کردند و در محیط دانشگاه به راهپیمایی دست زدند. «در داخل دانشگاه تهران تظاهرات ادامه دارد. شعار پارچه [ای] با خون تهیه کرده اند: دیکتاتور خون می ریزد، مرگ بر دیکتاتور خون آشام...75»

علاوه بر دانشجویان دانشگاه تهران، دانشجویان سایر دانشگاهها از جمله دانش سرای عالی تهران با تجمع در داخل و خارج دانش سرا، ضمن سر دادن شعارهایی علیه شاه، مردم را به شرکت در تظاهرات ترغیب و تشویق کردند.76 این قیام پیامدهای دیگری نیز داشت «وقایع خرداد 1342 مبدأ تحکیم رابطه ی دانشجویان دانشگاه تهران با نهضت اسلامی قرار گرفت.77» پیوستن دانشجویان به نهضت اسلامی که با مخالفت با لایحه ی انجمن های ایالتی و ولایتی شروع شد در خرداد 1342 استحکام یافت و آن را بیش از پیش در صحنه مبارزات قرار داد و موجب شد که به مناسبت های مختلف نارضایتی خود را از عملکرد حکومت به شکل برگزاری تظاهرات، پخش اعلامیه و تعطیلی کلاس های درس نشان دهند.

قیام 15 خرداد 1342 و سخنان افشاگرانه آیت الله خمینی بر ضد شاه نه تنها در داخل کشور بلکه در خارج از کشور نیز عامل مهمی بود که جوانان و دانشجویان بتوانند صراحتاً به مخالفت با شاه پرداخته و از روحانیت دفاع نمایند.78 سرکوب خونین قیام 15 خرداد نقطه عطفی در مبارزات صلح آمیز و قانونی اپوزیسیون در طول سال های پایانی دهه 1330 و سال های نخست 1340 به حساب می آید. دیری نگذشت که مخالفت آشکار با رژیم غیر ممکن شد و فقط تبعیدیان و دانشجویان خارج از کشور قادربه ادامه مخالفت بودند.79 این قیام کنفدراسیون را به نتایج تازه ای رساند و آنان را به مبارزه ای آشتی ناپذیر با رژیم ایران فرا خواند.80 دانشجویان مسلمان و متعهد ایرانی برون مرزی نیز در ارتباط مردم با آیت الله خمینی نقش بسزایی داشتند.«ارتباط گسترده دانشجویان و مبارزان ایرانی برون مرزی با امام که قهراً در اوج گسترش مبارزات دانشجویی در خارج و حتی در داخل بی تأثیر نبود، مایه نگرانی و اضطراب رژیم ایران بود.81»

به دنبال قیام 15 خرداد، گرایش های اسلام گرایانه در بین دانشجویان مبارز خارج از کشور رشد یافت. این گرایش اسلام گرایانه در کنفدراسیون سبب شکل گیری اپوزیسیون اسلامی شد و بعدها با عنوان انجمن اسلامی دانشجویان در اروپا و آمریکا به مبارزه علیه رژیم پهلوی پرداختند.82 برای خنثی کردن فعالیت های دانشجویان گویا رژیم شایع کرده بود که آیت الله خمینی با دانشجویان قطع رابطه کرده است که در ملاقات دبیر امور بین المللی کنفدراسیون جهانی محصلین و دانشجویان ایرانی با آیت الله خمینی که در تاریخ 4 دی ماه 1345، انجام گرفت، وی با اعلام پشتیبانی قاطع از دانشجویان و وعده همکاری و همراهی با آنان به شایعات قطع ارتباط خود با اُمّت به کلی پایان داد.83

بعد از قیام 15 خرداد 1342 و دستگیری آیت الله خمینی به تدریج بر محبوبیت ایشان در بین دانشجویان افزوده شد.84 زیرا در این زمان، وی در حقیقت با مخالفت علنی با حکومت شاه سلطه ی آمریکا و اسرائیل بر کشور، نقطه ی آغاز مبارزه و استقلال کشور را فراهم کرده بود.هر چند که بعد از تبعید، رابطه ی مستقیم آیت الله خمینی با طیف مذهبی دانشجویی قطع شد اما قیام همچنان به رهبری ایشان ادامه یافت تا این که در بهمن 1357 انقلاب به پیروزی رسید.

 

 

 

 

 

 

 

 

یادداشتها

1. کریمیان، علیرضا: جنبش دانشجویی در ایران از تأسیس دانشگاه تا پیروزی انقلاب اسلامی، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، تهران، چ اول، 1381، ص 61.

2. رهبری، دکتر مهدی: درآمدی بر جامعه شناسی سیاسی انقلاب اسلامی ایران، دانشگاه مازندران، بابلسر، چ اول، 1384، ص 151.

3. متین، افشین: کنفدراسیون تاریخ جنبش دانشجویان ایرانی در خارج از کشور 57ـ1332، ترجمه: آذری، ارسطو، شیرازه، تهران، چ اول، 1378، ص29.

4.    همان، ص38

5.    همان، ص 42

6.    ةمان ص 46

7.    همان ص 49

8. آبراهامیان، یرواند: ایران بین دو انقلاب، ترجمه: شانه چی، دکتر محسن و دیگران، مرکز، تهران، چ دهم، 1385، ص110.

9.    متین: کنفدراسیون، ص 47

10.     ضیاء ظریفی، ابوالحسن: سازمان دانشجویان دانشگاه تهران، شیرازه، تهران، چ اول، 1378، ص 14و 13

11.     رهبری: درآمدی بر جامعه شناسی سیاسی انقلاب اسلامی ایران، ص 152.

12.     کاظمیان، مرتضی: نظام سلطنتی، بحران هژمونی و اقتدار، قصیده سرا، تهران، بی تا، ص 117.

13.     کولایی، الهه: استالینیسم و حزب توده ایران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، تهران، چ اول، 1376، ص 82.

14.     میزبانی، مهناز و دیگران: نقش مساجد و دانشگاه در پیروزی انقلاب اسلامی، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، تهران، چ اول، 1383، ص150.

15.                       کولایی: استالینیسم و حزب توده ایران، ص 52.

16.                       متین: کنفدراسیون ، ص60.

17.     همان، ص 60. کریمیان: جنبش دانشجویی در ایران، ص 113. آبراهامیان: ایران بین دو انقلاب، ترجمه: شانه چی، ص 301.

18.                       ضیاء ظریفی: سازمان دانشجویان دانشگاه تهران، ص 36.

19.     صنعتی، محمد حسن: پایان پادشاهی، آیین تربیت، مشهد، چ اول، 1380، ص 130.

20.     نظرپور، مهدی و لطیفی، لطفعلی: جریان شناسی، معاونت آموزش نیروی مقاومت بسیج سپاه، تهران، چ چهارم، 1382، ص 25

21.                       همان: ص 27.

22.     میزبانی: نقش مساجد و دانشگاه ها در پیروزی انقلاب، ص 238.

23.     نصر اصفهانی، محمد و نصر اصفهانی، علی: بنیانهای انقلاب اسلای ایران، فرهنگ مردم، چ اول، بی جا، 1380، ص 117.

24.                       آبراهامیان: ایران بین دو انقلاب، ص 419.

25.                       همان، ص 422.

26.     میزبانی: نقش مساجد و دانشگاه ها در پیروزی انقلاب، ص 151.

27.     رهبری: درآمدی بر جامعه شناسی سیاسی، ص 153. میزبانی: نقش مساجد و دانشگاه ها، ص 238.

28.     یوسفی اشکوری: حسین: سیری در زندگی، آثار و افکار مهندس مهدی بازرگان (در تکاپوی آزادی)، ج 1، بنیاد فرهنگی بازرگان، تهران، 1376، ص 93و 92.

29.                       متین: کنفدراسیون، ص63

30.     یوسفی اشکوری: سیری در زندگی آثار و افکار مهندس بازرگان، ج1، ص 168

31.                       همان، ج 1، ص 168

32.                       همان، ج1، ص 170

33.                       رهبری: درآمدی بر جامعه شناسی سیاسی، ص 155 و 154

34.     جمعی از نویسندگان: انقلابی متمایز جستارهایی در انقلاب اسلامی ایران، بوستان کتاب (دفتر تبلیغات اسلامی حوزة علمیه قم)، قم، چ اول، 1385، ص 37

35.                       میزبانی: نقش مساجد و دانشگاه ها، ص 243

36.     منصوری، جواد: تاریخ قیام 15 خرداد به روایت اسناد، ج 1، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، تهران، چ اول، 1377، ص 228

37.                       همان، ج1، ص 230

38.     باقری، علی: خاطرات 15 خرداد دفتر پنجم، حوزه هنری (سازمان تبلیغات اسلامی)، تهران، چ اول، 1376، ص 18

39.     امینی


مطالب مشابه :


دانلود کتاب آشنایی با دفاع مقدس

دانلود کتاب آشنایی با دفاع دکتراسماعیل منصوری کتابخانه انقلاب اسلامی.




پرسش های کار در کلاس

و نیز کتاب آشنایی با انقلاب اسلامی (جواد منصوری) دانلود کتب استاد مطهری بصورت pdf




معرفی کتابهای حوزه فرهنگ

فرهنگ استقلال / جواد منصوری آشنایی با فرهنگ اسلامی / ج همگام با انقلاب اسلامی




روش های تحلیل مسایل سیاسی

5-11- آشنایی با روشهای حکومتی ومکاتب سیاسی جواد منصوری جزوه2سپاه پاسداران انقلاب اسلامی




کتاب «آقای سفیر» گفت و گو با محمدجواد ظریف

پس از انقلاب اسلامی ناشی می شود گو با دکتر محمد جواد ظریف توسط دانلود کتاب




جنبش دانشجویی در ایران

تا این که انقلاب اسلامی اسلام و کتاب آسمانی قرآن. 37 با این منصوری جواد: تاریخ




ناگفته‌های ابوشريف، نخستين فرمانده عملیات سپاه؛

عباس آقازمانی را نسل ‎‎ های اول انقلاب با همان محاسن آشنایی شما با دانلود کتاب.




دانلود مجموعه قرائت های مجلسی از قاریان مشهور

دانلود مجموعه قرائت آشنایی با جوادی آملی به ویژه کتاب قرآن در قرآن طراحی




برچسب :