لئوناردو داوینچی هنرمندی برای آینده 2

 

 لئوناردو داوینچی هنرمندی برای آینده 2 :

 

برخی از معتقدین به این پیش گویی ها طوفانهای شدیدی چون طوفان کاترینا و زلزله هایی مانند زلزله ساحل سوماترا در سال 2004 و زلزله و سونامی مهیب ژاپن در سال 2011 را نشانه هایی از به واقعیت پیوستن هشدار های لئوناردو می دانند .

کارشناسان به شکل بدنهای دفرمه شده انسانها در اولین نقاشی های داوینچی اشاره می کنند . به نظر آنها این تصاویر شاید نشان از ترس او از قدرت طبیعت در نابودی بشر داشته باشد .

لئوناردو دانش عمیق و روبه رشد خود را در زمینه کالبد شکافی با قطعه قطعه کردن اجساد می آموخت که آنرا علیرغم شئونات مذهبی در آن زمان به دست می آورد . کالبد شکافی او را با مرگ آشنا کرد . او اشکال مختلف مرگ را در زمان کودکی خود مشاهده کرده بود اما او از نقطه نظر علمی به مرگ علاقه داشت . شیفتگی بیمار گونه لئوناردو به مرگ او را بر آن داشت که برای درک ماهیت مرگ اجساد مردگان را بررسی کند .

 او می نویسد :

 

... اجساد مردگان به ما می آموزند که چگونه در آرامش بمیریم ...

 

آثار داوینچی به دنبال شناخت مرگ و زندگی هستند . لئوناردو مخفيانه كالبد شكافی هايی انجام می داد تا از نيرو های طبيعت و جايگاه انسان درك عميق تری پيدا كند . لئوناردو می خواست ريشه مسائل و مبدا خلقت را كشف كند . او جسد انسان را كالبد شكافی می كرد و كاسه سر را می گشود و درون بدن را بررسی می كرد .

او مسير معكوس ساخت بدن انسان را آغاز كرد . نه تنها برای درك داخل بدن انسان بلكه نحوه كار آن  تا از آن برای ساخت ماشين و فن آوری های گوناگون استفاده كند . اما لئوناردو داوينچی می بايست مخفيانه كار می كرد زيرا در آن عصر كالبد شكافی امری خطا بود و در بعضی از موارد غير قانونی محسوب می گردید .

از نظر كليسا قطعه قطعه كردن بدن انسان قابل قبول نبود و چون كليسای كاتوليك معتقد بود كه بدن انسان پس از مرگ باقی خواهد ماند تصور كردن يك بدن قطعه قطعه شده پس از مرگ ناپسند بود .

ظرافت و دقت طراحی های داوينچی نشان می دهد كه او زمان زيادی را صرف كالبد شكافی می كرده است . او جنين داخل شكم مادران مرده را تشريح می كرد و تا وقتی كه توان داشت اجساد را با كارد كند و كاو می كرد .

هدف نهایی او چه بود ؟ آيا به دنبال كشف ارتباط نسان و طبيعت بود ؟ به عنوان دو نيروی هماهنگ و نه دو نيروی مخالف ؟

لئوناردو نسبت به جهان ديد گسترده ای داشت . از ديد او جهان بيرون از دنيای درون بدن ما جدا نبود . در واقع اين ديد به او كمك كرد كه با بررسی و مقايسه بدن انسان و طبيعت  يا به گفته خودش بدن زمين بين اين دو رابطه ای پيدا كند.

 به نظر لئوناردو داوينچی همانگونه كه بدن انسان از گوشت ، استخوان و رگ و خون تشكيل شده ، زمين هم از سنگ و خاك و رود و آب ساخته شده است . او گردش خون در بدن انسان را مشابه گردش آب در بدن زمين می ديد .

آيا او به اين نتيجه رسيده بود كه همانگونه كه ريختن خون انسان او را می كشد سيل و هوای متلاطم نيز می تواند زمين زنده مارا نابود كند ؟

او مي نويسد :

 

... آنكه به ما نور و غذا می دهد با شتاب از آسمان نازل خواهد شد ...

 

مفسرین معتقدند داوينچی برای نقل و در عين حال پنهان كردن باور خويش دانش خويش را از اين طريق در نقاشیهايش به رمز می آورد .از طريق تركيب ، بافت ، سبك ، رنگ و حتی شيوه به كار بردن قلمو .

سرنوشت انسان در بوم نقاشی او نهفته بود . او مانند تمام كسانی كه در آن زمان زندگی می كردند نمی توانستند شرايطی را تصور كنند كه در آن صلح برقرار شود . از اين ديدگاه انسان نااميدانه به دنبال پايانی برای اين شرايط آشفته می گردد . اين باور اورا وادار می كرد كه طبيعت آشفته زمين را در هنرش باز سازی كند . مفسرين معتقدند كه در پس زمينه نقاشی شام آخر سه پنجره وجود دارد كه می تواند اشاره به تثليث مقدس باشد در حالی كه تصوير سر مسيح (ع) در مقابل پنجره ميانی قرار گرفته و تمامی اينها مي تواند يك نماد باشد و اگر نمادهای ديگری نيز در اين نقاشی وجود داشته باشد پنهان بودن آنها از ديد به دليلی بوده است . لئوناردو سه نقاشی را كه برايش اهميت ويژه ای داشتند تا آخر عمر در كنار خود حفظ كرد . اين سه نقاشی عبارت بودند از : موناليزا ، مريم باكره ، كودك و صنعان و سومی يوحنا يا يحيی تعميد دهنده .

چه نشانه ای از باور داوينچی از روز قيامت در اين نقاشی های معروف از ديد انسان پنهان است ؟

به اعتقاد مفسرین اين نقاشی ها عميقا فلسفی هستند او بيش از نقاشی به انتقال دانش و آگاهی علاقه مند بود . از يك سو موناليزا تصوير ساده ای به نظر می رسد اما فراموش نكينيم كه اين تصوير به شكل حيرت آوری دگرگون كننده است . اولا اين زن به ما نگاه مي كند كه برای يك زن جسورانه به نظر می رسد وی عكس العمل نشان می دهد و لبخند می زند در اين حال بيننده از خود می پرسد اين شخص به چه می انديشد ؟ كوههای سمت چپ تصوير به نظر بی ثبات می آيند مانند اين كه در حال نابودی هستند . رودها در جريانند ، يك درياچه در بالا و يكي در پائين ديده می شوند ، درياچه بالايی لبريز شده و آب آن چون سيل تمامی چشم انداز نقاشی را در بر گرفته . امواج سيل در پيچ و خم مو و چين و چروك لباس موناليزا ديده می شود اين ويژگی در تمامی آثار لئوناردو مشترك است . به نظر مي رسد طغيان های طبيعی موناليزا را تهديد می كند . انسان از خود مي پرسد منظور لئوناردو چه بوده است ؟ مورخين هنری می گويند شايد لئوناردو می خواسته جنبه ديگری از موناليزا يعنی شخصيت او را نشان دهد ولی اين فقط نظر آنهاست .

آيا اين نمادهای مذهبی همانگونه كه برخی معتقدند هشداری نهان به يك فاجعه در آينده است ؟ اما همه با اين نظر موافق نيستند .

نقاشی ديگر لئوناردو يعنی مريم باكره ، كودك و صنعان باور به يك فاجعه را فراتر می برد . اين نقاشی زمينه های مشابه ديگری را به پرسش می گيرد . در اين نقاشي صنعان مانند يوحنا است . مفسرين می گويند به نظر می رسد كه او از اسرار خبر دارد ، كودك بره ای را در بغل دارد كه يك حيوان قربانی است كه نشان از قربانی شدن مسيح (ع) برای انسان را دارد و صنعان ناظر اين صحنه روحانی است . در اين صحنه كوچك روحانی بشر در لبه پرتگاه قرار دارد . شايد لئوناردو بشر را در مرز يك نابودی به تصوير می كشد . اما اين پايان ماجرا نيست . او در نقاشی ديگر خود يوحنای تعميد دهنده همچنان ماهرانه پيچ و تابهایی را كه ويژه اوست مجسم می كند . موی بلند يوحنا كه در تاريكی احاطه شده به پايين فرو می ريزد و او را در آنچه كه می توانست سيلابی خروشان باشد در بر می گيرد .

هرگاه كه لئوناردو به پديده ای نظر دارد به چيز ديگری می انديشد ؟ بايد گفت وی زمانی كه به مو می نگرد در اصل به فكر پيچش موست . سرانجام انگشت يوحنا كه به آسمان اشاره می كند ممكن است اشاره ای به تنها راه نجات انسان باشد . يوحنا خبر از وجود والا و مقدسی می دهد كه نشان حضور و قدرت معنوی او در زمين در مسيح نهفته است .

يوحنا به شما لبخند می زند و می گويد وجودی می آيد غير قابل توضيح و شگفت آور .

آيا لئوناردو در سه تابلوی آخر خود تصويری از آفرينش ، تعادل در طبيعت و نابودی جهان را پنهان كرده است ؟

آيا ممكن است او معضلات دوران ما و حركت انسان به سوی فاجعه را پيش بينی كرده باشد ؟ همه با اين نظر موافق نيستند .

معتقدین می گویند او مانند كارگردانی بود كه پايان فاجعه باری را پيش بينی كرده بود . بنابر اين به ديدگاه كاملا هنرمندانه ای متوسل شده بود . اين نقاشی ها ديدگاههای مختلف لئوناردو نسبت به درك ما از دنيا و آگاهی ما از وجود نيروی ورای اين دنيا را نشان می دهد حتي اگر ما ندانيم اين نيرو چيست .

داوينچی در سالهای پايانی زندگی خود در حالی كه تصاوير وحشتناك نابودی انسان را در سر داشت آخرين مجموعه كارهای خود در مورد پايان جهان را با يك رشته طراحی تحت عنوان سيل عظيم آغاز كرد . در اين تصاوير وحشتناك موجهای خروشان ، تند باد ، طوفان و سيل هایی كه جهان را از  بين می برد نشان داده شده اند . او برای نيروی طبيعت احترام زيادی قائل بود و پديده های طبيعی دوره ما نظير سونامی اشاره ای است به انسان ، انسان پر غروری كه می انديشد دنيا و جهان هستی در چنگ اوست در صورتی كه چنين نيست .

مفسرين معتقدند كه ديدگاههای لئوناردو بازتاب يكی از خشن ترین كتب انجيل يعنی كتاب مكاشفه يوحنا است .

در اين كتاب آمده است :

 

... زلزله ای عظيم به وقوع پيوست ، خورشيد مانند توده ای از مو به سياهی گراييد ، تمامی ماه مانند خون شد و ستاره ها ی آسمان بر زمين فرو ريختند ...

 

لئوناردو داوينچی علاوه بر هشدار در يادداشتهايش احتمالا پيش بينی غم انگيزی از نابودی جهان را در مجموعه سيل عظيم تصوير كرده است .

چه پيام به رمز كشيده ای در اين تصاوير وجود دارد كه خبر از طوفان و سيل آخرين می دهد ؟

به نظر می رسد پيش بينی های داوينچی خبر از سيلی بزرگ و وحشتناك می دهد كه بشر را نابود می كند .

آيا اتفاقی است كه پيش گويی های او خبر از فجايع امروزه می دهند كه دانشمندان نگران تشديد آنها در چهل سال آينده هستند؟ چگونه ممكن است داوينچی بالا آمدن سطح آب دريا ها در دوران ما را كه نتيجه گرم شده تدريجی كره زمين است پيش بينی كرده باشد ؟ به نظر مفسران آثار وی دغدغه او نسبت به نابودی بر اثر آب كه در تابلو هايش مشهود است اهميت بسياری دارد . مجموعه طراحی های او تحت عنوان سيل عظيم ظاهرا به طرز عجيبی پايان دنيا را پيش بينی می كند .

 حدود سال 1482 داوينچی می نويسد :

 

... كوههای بسيار بلد گرچه از ساحل دور هستند دريا را از جای خود بيرون خواهند كرد ...

 

بيش از 400 سال هدف او از طراحی های سيل آخرين بصورت يك معما باقی مانده است . آنها پيش طراحی هایی برای خلق يك نقاشی يا به منظور شناخته شده ديگری نبودند .

آيا اين تصاوير از فاجعه ای كه آب به بار می آورد آخرين هشدار های او از جهانی بود كه وی آنرا ترك كرد و ما در آن رندگی می كنيم ؟

مفسرين می گويند باورهای لئوناردو ناشی از باورهای مسيحی است و متئاثر از همان سيل عظيمی است كه در انجيل به وقوع آن اشاره شده كه ظاهرا تمام زمين را در خود فرو می برد . برخی می گويند داوينچی پس از سالها مشاهده سرشت شيطانی بشر و بيرحمی  وحشيانه انسان مجازات خداوند را به شكل يك سيل پيش بينی كرد . مانند سيلی كه در زمان نوح (ع) برای مجازات بشر به خاطر گناهانش رخ داد . لئونارو در تصاوير خود از سيل هم پديده های طبيعی و هم نقش های نمادين را گنجانده است .

لئوناردو در اين طراحی های مطلق گرانه از رنگ سياه بر سياه استفاده كرده است و ساير رنگ ها را به دست فراموشی سپره تا بر ديد و بينش خود تاكيد كند . او در عنفوان جوانی از سيل عظيمی كه در انجيل از آن ياد شده آگاهی داشت . آنطور كه در انجيل آمده است تنها نوح (ع) و خانواده و كشتی آنها كه مملو از حيوانات بود از اين سيل بزرگ كه تمام كره زمين را در بر گرفت جان سالم به در بردند . زمين ديگر بار به آهستگی  از زير موجها پديدارد گشت . او برای درك اينكه اقيانوس ها چطور آنقدر بالا می آيند كه كوهها را می پوشانند از شيوه ای استفاده كرد كه امروزه نظريه طبقات زمين ناميده می شود . مدرك اصلی لئوناردو در نشان دادن عمر زمين چيزی بود كه امروزه آنرا فسيل می ناميم . او می ديد كه بر روی كوهها فسيلهایی از موجودات دريايی بويژه صدف وجود دارد كه سالم مانده بودند . در قرن شانزدهم باور عموم بر اين بود كه بالا آمدن آب دريا ها فسيلها را به بالای كوه برده بود. لئوناردو اين باور را رد كرد . او معتقد بود زمين بسيار كهنسال تر و متغيرتر از آن است كه مردم می پندارند . او معتقد بود كه شواهدی وجود دارد كه نشان می دهد چندين دگرگونی بزرگ ، چندين سيل عظيم و چندين فراز و نشيب در پيكره زمين رخ داده كه نظام آرايشی فعلی را به وجود آورده است .

لئوناردو می نويسد :

 

... تمام عناصر به گونه ای آشفته با هم همراه می شوند ، گاه به مركز زمين و گاه به آسمان می روند ، گاه از شرق به غرب و از نيم كره ای به نيم كره ديگر ...

 

بنا بر اين لئوناردو از بالا و پائين زمين خبر داشت اين دقيقا نظريه طبقات مختلف زمين به گونه ای كه امروزه مطرح می شود نيست . آنچه او با ديد مدرن خود ارائه داد واقعيت حركات گسترده و فراگير حركاتی است كه منطقه ای نيستند بلكه جهانيند .

او در طرح های مجموعه سيل عظيم طوفانی را به تصوير می كشد كه ارتشها را با خود می برد ، موجهايی كه ناوگانهای دريايی را در هم می كوبد و سيلابها و زلزله هايی كه اقيانوسها را جابجا می كنند و جهانی را نابود مي سازند . در طرح های او عناصر طبيعی كاملا بی ثباتند ، حتی صخره ها در آسمان ديده می شوند ، مانند روز قيامت !

در طرحهای او عناصر طبيعی در غير عادی ترين وضعيت خود قرار دارند ، انسان بسيار كوچك است و در مقايسه با نيرو های طبيعت تقريبا وجود ندارد . در حاليكه اين تصاوير خود به خود ترسناك هستند در نوشته های داوينچی وحشتناك تر هم می شوند :

 

... آبهایی كه به ساحل می كوبيد به نظر می رسيد با اجساد غرق شدگان پيكار می كرد ...

 

هشدارهای لئوناردو به انسان در اين مورد كه اگر به تعادل عناصر طبيعی احترام نگذارند چه بر سر جهان و بشريت می آ يد در كلمات موثر او و طراحی هايش در سيل عظيم ديده می شود . كافی است جزئيات طراحی های لئوناردو را ديد و كلمات و پيش گويی های او را خواند . مفسران معتقدند كه تصاوير سيل عظيم نتيجه تفكرات نهايی او بوده است . بسياری از اين بيم دارند كه چرخه ويرانگر نيروهای طبيعت در دوران ما به شدت رو به فزونی است ! آنها سيل عظيم داوينچی را تصاويری ازآينده ما می دانند !

آيا همانگونه كه داوينچی به تصوير كشيده است گرمايش زمين و آب شدن توده های يخ بار دیگر باعث بالا رفتن سطح آبها می شود ؟

برخی معتقدند لئوناردو داوينچی پيشگوی نابغه ای بود كه سيل عظيم و فاجعه آميز دوران ما را پيش گويي كرده است !

آيا بايد اين نظريه را پذيرفت ؟

آيا اين طراحی ها نشان ديگری از تطابق پيش گويی های وی با بحران زيست محيطی زمان ماست ؟ آيا اين نمونه ای است از پيش گويی های ديگرانی چون مايا ها ، هوپی ها ، هندوها و نوستر آداموس ؟

تكامل دنيای لئوناردو در پايان عمرش فرا می رسد به عبارتی پيش گويی وی حاصل مشاهداتش از دوران كودكی به بعد است .

او می نویسد :

 

... در ميان عوامل ويرانگر و جبران ناپذير طبيعی قطعا بايد طغيان رودخانه ها را ماوراء هر عامل ترسناك و وحشتناك ديگر قرار داد ...

 

هر سال هشدار دانشمندان به عواقب گرم شدن جهان و دگر گونی زمين نگران كننده تر می شود . طی ده سال گذشته سطح آب درياها تا سه سانتی متر بالا آمده است و انتظار می رود تا يك متر نیز افزايش يابد . شرايط زمين روز به روز وخيم تر می گردد . اقيانوس اطلس طوفانهای شديدتر و مخرب تری را ايجاد می كند و در اقيانوس آرام مرگبار ترين سونامی ها كه تا كنون ثبت شده اند مناطق گسترده ای را به زير آب فرو برده اند.( همانند سونامي اخير ژاپن در سال 2011 ) . نگرانی دانشمندان از به زير آب رفتن خشکی ها در سطح جهانی افزايش می يابد اما از درك كامل اين پديده عاجزند.

داوينچی می نويسد :

 

... گل و لای آنقدر عميق خواهد بود كه در روستا ها انسان بر فراز درختان قدم بر می دارد ...

 

مفسرين می گويند آخرين آثار لئوناردو به دو راه پيش روی انسان اشاره می كنند . آخرين اثر او يعنی يوحنای تعميد دهنده بيانگر اميد در ميان سيلی است كه در اين نقاشی در لباس و موی او به تصوير كشيده شده است . يوحنا با غرور لبخند می زند و با اشاره به آسمان راه رسيدن به خداوند را نشان می دهد . اما طراحی های سيل عظيم دقيقا عكس آنرا نشان می دهند ، جهانی نامتعادل و طبيعتی آشفته كه تمام سياره مارا تهديد می كند .

در انجيل آمده است :

 

... زجه ها شنيده خواهد شد ، فرياد های بلند ، صداهای گرفته و خفيف كسانی كه شكنجه و غارت می شوند و در پايان بدنشان عريان و بی حال رها خواهد شد ...

 

لئوناردو كه در سالهای پايان عمر بر اثر سكته فلج شده بود به انسانی غمگين بدل شد كه تصور رويدادهای خشن آينده او را آزار می داد و او تلاش كرد آثارش را نظم دهد و به نسل های آينده واگذار كند اما اكثر آنها فروخته شد . بسياری از آثار هنری و نوشتاری او ناپديد شدند و هنوز هم يافت نشده اند . شايد برخی از پيش بينی های او در آينده كشف شوند . اما باور او به يك سيل بزرگ جهانی چطور ؟ اين استاد بزرگ در باره بی ثباتی بيش از حد جهان ما چه می انديشيد ؟

او می نويسد :

 

... شهر های آفريقا ! كودكان شما در منازلشان قطعه قطعه خواند شد ...

 

او در مورد سقوط اقتصادی اخير جهان چه می انديشيد ؟

می نويسد :

 

... سكه های نامرئی به پيروزی كسانی كه آنها را خرج می كنند می انجامد ...

 

او در مورد مرگ بشريت می نويسد :

 

... زندگی های بيشماری از بين خواهد رفت و حفره های بيشماری در روی زمين ايجاد خواهد شد ...

 

مفسران می گويند كه قدرت و تاريكی مطالب اوست كه قابل احترام است و ما هميشه بايد به آغاز ، پايان و نحوه پايان بيانديشيم .داوينچی يك نهان بين بود . ادراك امروزه بشر نشان می دهد او به نحو شگفت انگيزی باهوش بود .

آيا انسان مسير خود را تغيير خواهد داد يا آنگونه كه لئوناردو داوينچی به تصوير كشيده است به پايان وحشتناك جهان نزديك می شود ؟

 


مطالب مشابه :


وحشتناک ترین خانه مردگان+تصاویر

باستان شناسان پی بردند این اجساد که به طور طبیعی مومیایی شده اند مربوط به مراسمی مذهبی




اجساد ناقص(2)

اجساد ناقص(2) از كشور برزيل است با تعدادي از اندام برداري هاي متقاعد كننده وحشتناك كه از




مراسم بسيار وحشتناك كه با عقل سالم جور در نمياد

مراسم بسيار وحشتناك در می ‌آورند و لباس ‌‌هایی نو بر تن آنها می‌ کنند و دوباره اجساد




معروف ترین هک ها در سال 90

را هك كردند و عكس‌هايي وحشتناك از اجساد سوخته شده را برروي اين شبكه اجتماعي فرستادند.




خطرناك ترين و مرگبارترين اسلحه دنيا

چندين نمونه از اين اجساد را در درصورتي كه اين مرگ ، تنها در اثر مواجهه با اسلحه وحشتناك




اسلحه مرگبار تسلا

درصورتي كه اين مرگ ، تنها در اثر مواجهه با اسلحه وحشتناك چندين نمونه از اين اجساد را در




لئوناردو داوینچی هنرمندی برای آینده 2

اجساد مردگان داوينچی در سالهای پايانی زندگی خود در حالی كه تصاوير وحشتناك نابودی




مكاني وحشتناك با 8 هزار موميايي (+16عكس)

مكاني وحشتناك با 8 باستان شناسان پی بردند این اجساد كه به طور طبیعی مومیایی شده اند




افسانه دروغين همراه با عکس و فیلم :سوزاندن یهودیان در کوره و تهیه صابون از چربی آنها

شايعات زمان جنگ در اين زمينه كه آلمانها از اجساد پس از آن جوكهاي وحشتناك در مورد




تدابیر قبلی

اجساد به موقع و با استاندارد و شرایط مناسب تدفین نشود، آسیب‌های بهداشتی وحشتناك




برچسب :