ساخت تخت جمشید

بخش دوم

اشتباه مورخین گذشته که امروز تصحیح شده این بود که تصور می کردند کاخ پرسپولیس کاخ محل سکونت دایمی داریوشو پسرش خشایارشا و سلاطین دیگر هخامنشی بوده است. در صورتی که داریوش آن کاخ را برای مسکن دایمی نساخت، یلکه می خواست با بنای آن کاخ یک موزه بین المللی از مجموع صنایع و هنر ملل امپراطوری ایران و ملت هایی که خارج از امپراطوری ایران هستند تشکیل بدهد.

اشتباه دیگری که بعضی از مورخین معاصر کرده اند این است که تصور نموده اند کاخ پرسپولیس پرستشگاه بود و برای یک منظور مذهبی ساخته شد، در صورتی که آن کاخ را برای این نساختند که پرستشگاه شود و هدف اصلی این بوده که یک موزه بین المللی از صنایع و هنرهای ملل امپراطوری ایران و اقوام دیگر به وجود بیاید و در ضمن، در بعضی از ایام، در آنجا شکوه دول

نیلوفر،گل نیلوفر،گل

ت و ارتش به نظر ملل ایران برسد و در ایامی که داریوش و جانشین های وی به طور رسمی در کاخ پرسپولیس حضور به هم می رسانیدند نمایندگان تمام ملل امپراطوری در آن کاخ حاضر بودند.

چون از کاخ پرسپولیس قریب پانزده هزار کتیبه به دست آمده که قسمتی از آنها را «کامرون» استاد و مشرق شناس آمریکایی خوانده، ما امروز راجع به شماره کارگران و گروه های آنها و این که چگونه زندگی می کردند و چه می خوردند و چه اندازه مزد می گرفتند و چه مصالحی به کار می بردند،اطلاعات مفصل داریم و اگر تمام کتیبه هایی که از پرسپولیس به دست آمده خوانده شود اطلاعات ما بیشتر خواهد شد.

ما می دانیم که بیست و پنج هزار کارگر که هر یک در رشته ای دارای

نیلوفر،گل نیلوفر،گل

نیلوفر،گل نیلوفر،گل

تخصص بوده اند، به طور مستمر در پرسپولیس کار می کردند و در فصل زمستان اگر هوا خیلی سرد می شد کار را تعطیل می نمودند، اما در روزهایی که کار تعطیل بود مزد آنها پرداخته می شد.

کارگران غیر ایرانی که در پرسپولیس کار می کردند با زن و فرزندان خود زندگی می نمودند و هر کس که از شهر کارگران(در جلگه مرودشت) عبور می کرد، زن های مصری را با سرهای تراشیده و زن های یونانی را با موهای سیاه یا خرم

نیلوفر،گل نیلوفر،گل

ایی طولانی و زن های لیدی را در فصل تابستان با لباسی که فقط برای ستر عورت می پوشیدند و زن های بابلی را با جامه های بلند می دید و شهر پرسپولیس یک شهر بین المللی به شمار می آمد و هر گروه از کارگران مصری و سوریانی و لیدیایی و یونانی و بابلی و کرتی(اهل جزیره کرت) و غیره که در پرسپولیس کار می کردند در آن شهر یک معبد داشتند و خدای خود را می پرستیدند.

در نیمه روز تابستان کار مدت چهار ساعت تعطیل می شد و کارگران از کارگاه ها به خانه های خود می رفتند و بعد از صرف غذا استراحت می نمودند و در عوض، صبح ها زودتر بر سر کار حاضر می شدند و شاید ما حیرت کنیم اگر بشنویم که در تابستان ساعات کارکارگرانی که در پرسپولیس کار می کردند ده ساعت بود و در فصل زمستان هشت ساعت، در صورتی که در همان موقع ساعات کار کشورهای دیگر از طلوع آفتاب آغاز می گردید و به غروب افتاب منتهی می گردید که روزهای تابستان تقریبا پانزده ساعت یا زیادتر می شود.

تمام کارگرانی که در پرسپولیس کار می کردند مزد می گرفتند و بیگاری نمی کردند، در صورتی که در مصر هر موقع که فرعون می خواست یک هرم یا یک معبد بسازد تمام مردان مصری را به بیگاری می گرفت و به آنها مزد نمی داد و فقط شکمشان را با نان و باقلای پخته و گاهی با ماهی رودخانه نیل سیر می کرد.

از کتیبه های تخت جمشید چنین برمی آید که مزد استادان صنعتگر و هنرمند اعم از ایرانی و خارجی که در پرسپولیس کار می کردند زیاد بوده و هر پنج روز یک داریک که سکه طلای داریوش بود یا معادل آن نقره دریافت می کردند و برای اینکه بدانیم که مزد استادکاران چقدر جالب توجه بوده کافی است بگوییم که قیمت یک گوسفند یک «سیگلو» یعنی یک سکه نقره بوده و یک سکه طلا با بیست سکه نقره مبادله می شد و بی اغراق استادکارانی که در پرسپولیس کار می کردند، مانند اشراف زندگی می نمودند و می توانستند تمام وسایل راحتی را جهت خویش فراهم نمایند.

در ساختمان پرسپولیس، چیزی که در مرحله اول جلب توجه می نماید پایه ایست که داریوش برای ساختن آن کاخ استوار کرد. پادشاه ایران تا آن موقع کاخ نساخته بود و از مقتضیات ساختن یک بنای عظیم مانند پرسپولیس اطلاع نداشت.

یک مرد ناشی که می خواهد کاخی به عظمت پرسپولیس بسازد قدم به قدم گام برمی دارد و در هر مرحله آزمایش می کند و گاهی مرتکب اشتباه می شود و شاید آنچه را ساخته ویران می نماید تا دوباره بهتر از آن را بسازد. اما داریوش طوری شروع به ساختن کاخ پرسپولیس کرد که پنداری قبل از آن، کارهای بنایی بزرگ را به انجام رسانیده بود و از تجربیاتش در ساختن کاخ پرسپولیس استفاده می کرد.

حقیقت این است که داریوش، تجربه مبادرت به کارهای ساختمان بزرگ را در مصر به دست آورده است.

داریوش در کشور مصر دانست که وقتی می خواهند یک معبد یا یک هرم بسازند، بعد از اینکه نقشه های آن را ترسیم کردند، مبادرت به تهیه نمونه کوچک آن ساختمان می کنند و بعد کارگران را اجیر می نمایند یا به بیگاری می گیرند و عمل ساختمان طوری آغاز می شود که تا پایان کار هیچ موقع تعطیل نمی شود.

داریوش هم وقتی تمام وسایل کار را فراهم نمود ساختن کاخ بین المللی پرسپولیس را آغاز کرد.

در کاخ پرسپولیس گل کاری نمی شد تا این که کارگران غیرمتخصص را اجیر نمایند. مصالحی که در آن کاخ به کار می رفت تمام از مصالح درجه اول بود و حتی ساروج در آن کاخ به کار نرفت مگر ساروج پخته آن هم برای بعضی از پی ها. ساروج پخته همان است که امروز به اسم سمنت (سیمان) خوانده می شود و تصور می کنند که از اختراعات جدید می باشد در صورتی که در قدیم می توانستند ساروج را بپزند و سمنت بسازند.

برای ساختن کاخ پرسپولیس بیست نوع سنگ مرمر و ده چوب گرانبها از اطراف ایران یا اطراف دنیا آوردند.

برای سقف تالارها از چوب درخت های سدر لبنان استفاده کردند و برای نرده پلکان ها و بالکن ها از چوب فوفل یا چوب آبنوس یا چوب گز که بعد از تراش و روغن خوردن خیلی زیبا می شود استفاده می نمودند.

زینت همه تالارها با زینت تالارها و اتاق های دیگر فرق داشت و بعد از اینکه کاخ پرسپولیس را آتش زدند، اول یونانی ها هر چه زر و سیم و جواهر در آن کاخ بود بردند.

چوب های گرانبهای کاخ پرسپولیس در حریق سوخت و از بین رفت، ولی سنگ های مرمر و کاشی ها باقی ماند و آن را هم به تدریج بردند و عمارت ساختند و در قرن اول هجری که سه قرن از سوختن کاخ پرسپولیس گذشته بود جز سنگ های آن باقی نماند.

از آن سنگ ها هم هر چه قابل حمل و به کار بردن در ساختمان بود برده شد و آنچه به جا مانده به مناسبت سنگینی سنگ ها بوده و نتوانسته اند که آن را حمل کنند و به جای دیگر ببرند و در ساختمان مورد استفاده قرار بدهند.

طلا از کشور مصر، نقره از کشور لیدی(واقع در ترکیه امروزی)، آهن از کشور قدیم هاتی(واقع در ترکیه امروزی)، مس از ایران، لعل از کوه های بدخشان، زمرد از کوه های آلتایی، یشم از کوه های هندوکش، سنگ علیمرادی که دارای رنگ قرمز روشن و زیبا است از کوه های هزارمسجد، فیروزه از کوه های خراسان، قیر از خوزستان، عاج از سرزمین کوش واقع در جنوب مصر، چوب سدر از لبنان، چوب فوفل از هندوستان، چوب آبنوس از آفریقا، چوب گز ار قسمت های مختلف ایران از جمله اصفهان و فارس، انواع سنگ های گرانیت که ما مجموع آن ها را به اسم سنگ خارا می خوانیم و نوعی از آن سیاه است و نوع دیگر موسوم به سنگ سماق و نوعی سبز رنگ و موسوم به سنگ سبز است، از نقاط مختلف ایران و افغانستان، انواع سنگ مرمر از قفقاز و یزد و لیدی و یونان.

برای رسانیدن مصالح ساختمان به طور دایم به پرسپولیس، یک عده صد هزار نفری در قسمت های مختلف کشور ایران و کشورهای دیگر دایم مشغول رفت و آمد بودند و از جاده های ارابه روی وسیع که داریوش ساخته بود عبور می کردند.

بعضی از مصالح به قدری حجیم و سنگین بود که جز به وسیله ارابه های بزرگ که گاهی پنجاه اسب چهار به چهار به آن ها بسته می شد، نمی توانستند حمل کنند.

نمونه آن سنگ عبارت از حجاری است که اینک در کاخ پرسپولیس دیده می شود و این سنگ ها بعد از این که تراشیده شده و مقداری زیاد از آن از بین رفته این قدر حجیم و سنگین است که می توان از روی قیاس فهمید که قبل از این که تراشیده شود چقدر سنگین بود.

داریوش که در کشور مصر، اهرام و معبد «رامسس دوم» را که امروز «ابو سمبل» می گویند دیده بود و مشاهده کرد که مرور زمان نتوانست در آن ابنیه محکم خلل به وجود بیاورد تصمیم گرفته بود که پرسپولیس را آنقدر محکم بسازد که مرور زمان نتواند آن را ویران کند و باید تصدیق کرد که به منظور خود رسید، زیرا با اینکه در مدت دو هزار و پانصد سال تا این اواخر(که پرسپولیس تحت حمایت ملت ایران قرار گرفت) هر کس به هر اندازه که می توانست از روی کینه یا جهالت یا به طمع بردن مصالح آن کاخ برای خرابی پرسپولیس کوشید هنوز آن عمارت از بین نرفته و باقی است.

داریوش که می خواست یک بنای بین المللی بسازد، خدایان تمام ملل بزرگ دنیای قدیم را در پرسپولیس جای داد یعنی برای هر یک از خدایان مزبور یک اتاق(یا غرفه) در نظر گرفت اما نه برای اینکه ملل جهان وقتی به پرسپولیس می آیند خدایان خود را بپرستند.

2007apa2.jpg

در قدیم هنر از الوهیت جدا نبود و در یونان و روم، هر یک از هنرها یک خدا داشتند و داریوش با اختصاص دادن اتاق هایی از کاخ پرسپولیس به خدایان ملل دیگر خواست که مظهر هنرهای مللی که شریک بنای آن کاخ بودند در پرسپولیس باشد. هر صنعتگر و هنرمندی که در پرسپولیس کار می کرد به صنعت و هنر خود اشتغال داشت. زرگر طلا و نقره می ساخت و جواهری سنگ های گرانبها را می تراشید تا اینکه درخشندگی آنها را به جلوه درآورد و نجار و منبت کار با چوب های گران قیمت کار می کرد و سنگ تراشان سنگ های گوناگون را می تراشیدند و صیقل می دادند آن هم صیقلی که تا آن روز در دنیا بی سابقه بود.

سنگ های معابد مصر و یونان و روم هم صیقلی است و سنگ های شبق پرسپولیس هم صیقلی می باشد و وقتی آن صیقل ها با هم مقایسه می شود، می فهمیم که فن صیقل دادن سنگ در کاخ داریوش طوری به کمال رسید که گویی آن ها را با ماشین هایی که امروز جهت صیقل دادن سنگ مورد استفاده قرار می گیرد صیقلی کرده اند. از سنگ های مرمر کاخ پرسپولیس چیزی باقی نمانده که بدانیم وضع صیقل کردن آن ها چگونه بوده و هر چه سنگ مرمر در پرسپولیس بود بردند. اما چون سنگ های خارا را این طور که امروز دیده می شود صیقلی کرده اند، می توانیم حدس بزنیم که سنگ مرمر را بهتر صیقلی می نمودند.

از کاشی های کاخ پرسپولیس هم چیزی باقی نمانده و به کار بردن کاشی در آن کاخ نشان می دهد که ایرانیان در علم شیمی خیلی پیشرفته بودند، زیرا رنگ های مختلف کاشی با اکسیدهای فلزی ساخته می شود و ملل قدیم که در علم شیمی دست نداشتند نمی توانستند کاشی بسازند، اما ایرانیان که اکسیدهای فلزی را می شناختند با آن کاشی هایی می ساختند که وقتی روی بنا نصب می شد بیننده تصور می نمود که دیوارها را مرصع کرده اند.

بخش سوم

امروز گفته می شود یک قسمت از سنگ هایی که در پرسپولیس به کار رفته بعد از این که در بنا نصب گردید از طرف حجاران تراشیده شد.

از جمله ستون های بلند سنگی بعد از نصب سنگ، در بنا حجاری گردید و بر کسی پوشیده نیست که معمار و حجار چقدر باید در کار خود بصیر باشند که پس از این که سنگ روی کار قرار گرفت آن را بتراشند به طوری که نه بزرگ باشد نه کوچک و هر ستون به اندازه ستون دیگر درآید.

اگر این نظریه مورد تایید قرار بگیرد و تصدیق کنند که اول سنگ ها را (یا بعضی از آنها را) در بنا کار گذاشتند و بعد آنها را تراشیدند، ناگزیر باید تصدیق کرد که هنگام ساختن کاخ پرسپولیس برای به حرکت درآوردن سنگ ها و قرار دادن آنها روی کار جرثقیل به کار می رفته است.

از کتیبه های کشف شده می توان عده ای از استادکارهای بنای عمارت پرسپولیس را شناخت و دانست که پادشاه ایران، چگونه با آنها قرارداد منعقد کرده بود. فیثاغورث المثل «کارودس» استادکار و حجار برجسته یونانی که در پرسپولیس کار می کرده مکلف بوده که در مدت کار لااقل بیست شاگرد را تعلیم بدهد تا این که آنها بتوانند تمام کارهای او را به انجام برسانند و در صورتی که در مدت پانزده سال بیست شاگرد را پرورش ندهد باید مزدی را که در آن مدت از پادشاه ایران دریافت کرده مسترد بدارد!

کارودس گفته بود که هر تعلیم دارای دو طرف است یکی معلم و دیگری متعلم. در تعلیم نه فقط معلم باید جاهد باشد، بلکه شاگرد هم باید استعداد داشته باشد و شاگرد بدون استعداد، نمی تواند از تعلیم استاد استفاده کند.

داریوش گفت هر کس را که تو خود دارای استعداد می دانی برای شاگردی خود انتخاب کن خواه ایرانی باشد خواه یونانی یا اهل کشورهای دیگر.

آنچه سبب گردید که داریوش استادکاران را وادار به تربیت شاگرد کند این بود که می دانست ساختن کاخ پرسپولیس در حدود پنجاه سال طول می کشد و اگر استادکارها بمیرند، کار ناتمام می ماند و باید کسانی باشند که بعد از مرگ استادکاران به کار ادامه بدهند.

به نظر می رسد که در آن دوره، بخل صنعتی و هنری وجود داشته و استادکاران مایل نبوده اند که صنعت و هنر خود را به دیگران بیاموزند. در مورد علوم، تردیدی راجع به بخل علمی نداریم اما در مورد صنعت و هنر مردد هستیم.

اسناد تاریخی نشان می دهد که دانشمندان قدیم، علم خود را به هر کس نمی آموخته اند و یک قسمت از دانستنی ها جزء اسرار بوده است و دانشمندان از این جهت علم خود را به هر کس نمی آموختند که مبادا علم به دست نااهلی بیافتد. اما مثل اینکه بخل صنعتی و هنری تعمیم نداشته و تمام استادکاران بخیل نبوده اند و بعضی از آنها صنعت و علم خود را به شاگردان می آموختند.

یکی دیگر از استادکاران که در کاخ پرسپولیس کار می کرد، «هنه» مصری بوده و او مدیریت کارهای تذهیبی کاخ را بر عهده داشته و آن استادکار هم مکلف بوده که عده ای شاگرد پرورش بدهد که اگر قبل از اتمام کاخ پرسپولیس زندگی را بدرود بگوید کار ناتمام نماند و کسانی باشند که بتوانند عهده دار تذهیب شوند.

یکی دیگر از استادکاران کاخ پرسپولیس «اکلون» اهل بابل بود که حجار محسوب می شد و حجاری های او با حجاری های مجسمه ساز یونانی «کارودس» فرق داشت.

امروز، از مجسمه هایی که «کارودس» و سایر یونانیان برای کاخ پرسپولیس ساخته اند اثری وجود ندارد، زیرا آن مجسمه ها کوچک بودند و قابل حمل و بعد از اینکه پرسپولیس به دست یونانیان ویران گردید، آن مجسمه ها را بردند. اما مجسمه هایی که «اکلون» بابلی و شاگردانش ساخته اند به شکل گاوهای بالدار هنوز وجود دارد (مشروط بر اینکه مجسمه های مزبور کار اکلون باشد زیرا غیر از او حجاران بابلی دیگر نیز در پرسپولیس کار می کرده اند).

اگر تمام کتیبه هایی که از پرسپولیس به دست آمده خوانده شود بعید نیست که تمام استادکارهایی که در آن کاخ مشغول کار بودند شناخته شوند و میزان کار هر یک جداگانه تعیین گردد و بدانیم که هر قسمت از کاخ به دست کدام استادکار ساخته شده و هر استادکار چند کارگر داشته است، چنانچه امروز می دانیم «ایلیدس» اهل کشور لیدی که استادکار بود و در پرسپولیس کار می کرد بر سیصد کارگر حکمفرمایی می نمود.

گفتیم که در پرسپولیس سنگ های گران را با جرثقیل روی کار می گذاشتند. «ریچارد فرای» دانشمند ایران شناس معاصر و استاد دانشگاه در آمریکا فرض کرده است که جرثقیل هایی که در پرسپولیس به کار می رفت از نوع جرثقیل هایی بود که در مصر هم به کار می بردند و شاید از مصر به ایران رسید و آن جرثقیل ها را امروز در السنه اروپای غربی «پالان» می خوانند که خیلی شباهت به اسامی ایرانی دارد.

نظیر این جرثقیل را امروز می توان در بعضی از کشتی های حامل کالا دید و آن عبارت است از یک دکل که طنابی دارای مقره به آن آویخته و آن طناب دو سر دارد و اگر باری سنگین را به یک سر طناب ببندند و سر دیگر را بکشند بار بلند می شود و آنگاه می توانند با گردانیدن دکل، آن بار را در هر نقطه که میل دارند و به خصوص انبار کشتی جا بدهند.

استاد دانشگاه آمریکا فرض کرده است که در تخت جمشید برای قرار دادن سنگ های گران روی کار، از این نوع جرثقیل استفاده می شده است.

اگر این فرض مورد قبول قرار بگیرد، ناگزیر باید گفت که کارگران بنایی پرسپولیس از یک نوع جرثقیل استفاده می کرده اند که به کلی از بین رفته و کوچکترین اطلاعی از آ« باقی نمانده است. کتزیاس مورخ یونانی نوشته است که در بنای پرسپولیس از مکانیک استفاده می شده است. و معنای مکانیک در نوشته مورخ یونانی همان است که در قدیم از آن فهمیده می شد، در صورتی که امروز«مکانیک» به علمی اطلاق می شود که بدان وسیله می توان به تاثیر انرژی (نیرو) روی ماده پی برد، اما در قدیم مکانیک را به چیزی می گفتند که ما امروز به اسم ماشین می خوانیم و نوشته کتزیاس هم وجود جرثقیل را هنگام ساختمان پرسپولیس تایید می نماید.

وقتی که شهر کارگران در مرودشت ساخته شد تا مدتی خود داریوش به وسیله کارگزاران، خواربار و لباس و سوخت کارگران را به آنها می رسانید. زیرا در آ« شهر سوداگر وجود نداشت و سوداگران، بعد به مرودشت رفتند و در آنجا شروع به کسب نمودند و خواربار و پوشاک و سوخت به کارگران فروختند. غذایی که داریوش به استادکاران و کارگران پرسپولیس می داد کافی و مقوی بوده است و از این جهت به آ«ها غذا و پوشاک می دادند که کارگران نمی توانستند برای خرید غذا و پوشاک و پای افزار، کار خود را ترک کنند.

«کامرون» دانشمند ایران شناس معروف آمریکایی که قسمتی از پانزده هزار کتیبه پرسپولیس را خوانده، صورتی از میزان خواربار استادکاران و کارگران پرسپولیس ارایه می دهد که جالب توجه است و بعد از بیست و پنج قرن، ما که آن صورت را از نظر می گذرانیم می فهمیم که استادکاران و کارگران پرسپولیس خوب غذا می خوردند و در مرودشت، میزان غذای استادکاران و کارگران یک اندازه بود، منتها استادکاران می توانستند به اصطلاح در بازار آزاد اغذیه دیگر را خریداری نمایند و سفره خانوادگی را رنگین تر کنند. زیرا تمام استادکارهای ایرانی و خارجی که در پرسپولیس به کار مشغول بودند با زن و فرزندان خود به سر می بردند.

ولی غذاهای اصلی که از طرف داریوش داده می شد به یک اندازه و یک نوع بین استادکاران و کارگران تقسیم می گردید.

به قول کامرون، با استفاده از کتیبه های تخت جمشید، به هر استادکار و کارگر برای او و هر یک از بزرگسالان خانواده اش در هر روز یک سنگ گوشت می دادند و اگر سنگ دوره هخامنشی را دو کیلو و نیم بدانیم به هر استادکار و کارگر در هر روز 250 گرم گوشت می رسید و او می توانست که برای هر یک از بزرگسالان خانواده اش در هر روز 250 گرم گوشت دریافت کند.

نیلوفر،گل نیلوفر،گل

هر استادکار و کارگر در هر روز نیم سنگ نان دریافت می نمود و هر ده روز ربع سنگ روغن یا کره به او داده می شد و جیره ی عسل او هر ده روز نیم سنگ بود و هر ده روز یک چهارم سنگ به او پنیر کهنه می دادند و ایرانیان اولین ملتی هستند که متوجه شدند پنیر اگر کهنه شود لذیذتر می گردد و می توانستند پنیر را کهنه کنند بدون اینکه فاسد گردد.

این ها اقلام خواربار اصلی بود که به استادکاران و کارگران می دادند و غیر از این ها به کارگران تره داده می شد که از انواع سبزی هایی است که خام خورده می شود و در فصل تابستان به آن ها انگور و خربزه می دادند.

اگر یک استادکار یا کارگر در خانواده خود چهار عضو بزرگسال داشت می توانست برای هر یک از آ«ها به مقیاس امروز 250 گرم گوشت در روز بگیرد و نیم سنگ نان دریافت کند و جیره خردسالان، نصف جیره بزرگسالان بود.

خوارباری که به استادکاران و کارگران فروخته می شد با حداقل قیمت آن دوره در دسترس آنها قرار می گرفت.

اما بعد از اینکه شهر پرسپولیس در مرودشت وسعت به هم رسانید و سوداگران در آن شروع به کسب کردند روش توزیع خواربار از طرف پادشاه، بین استادکاران و کارگران متروک شد، چون آ«ها می توانستند مایحتاج خود را در شهر خریداری نمایند و بعد از داریوش مدرکی وجود ندارد که نشان بدهد به کارگرانی که مشغول ساختن کاخ پرسپولیس بودند جیره غذایی داده شده است.

آریان مورخ مشهور می گوید که کارگرانی که در پرسپولیس کار می کردند هر ده روز یک بار تعطیل داشتند و لذا به مقیاس ماه های سی روزی این دوره در هر ماه بیست و هفت روز کار می کردند. علاوه بر این ایام تعطیل، کارگران هر ملت که در پرسپولیس کار می کردند اختیار داشتند که در روز عید خدای بزرگ خودشان کار را تعطیل نمایند و در آن روز به مناسبت این که عده ای از کارگران دست از کار می کشیدند، در قسمتی از کارگاه کار متوقف می شد.

 

بخش چهارم

برای این که بدانیم داریوش نقشه ساختمان پرسپولیس را با چه اقدامات اساسی شروع کرد، غیر از چیزهایی که گفتیم، ذکر این نکته که امروز موجب شگفتی ما می شود ضروری است.

امروز با این که در دنیا کارهای ساختمانی بزرگ صورت می گیرد و کارهایی به وجود می آید که هزارها کارگر و استادکار در آن مشغول کار می شوند، کسی در آن اولین روز شروع به کار از کارگر و استادکار نمی پرسد اگر تو زندگی را بدرود گفتی پس انداز تو را به که بدهیم.

در پرسپولیس یک هشتم مزد کارگران و استادکاران آنها پرداخت نمی شد و در صندوق داریوش باقی می ماند تا این که کارگر یا استادکار هنگامی که نخواهد کار کند و بخواهد به وطن برگردد پس اندازی قابل توجه داشته باشد.

داریوش می دانست که ساختمان کاخ او نیم قرن به طول می انجامد و پیش بینی می کرد که عده ای از کارگران و استادکاران در این مدت فوت خواهند کرد، لذا همین که کارگر یا استادکاری اجیر می گردید از او می پرسیدند که اگر زندگی را بدرود گفتی پس انداز تو را به که بدهیم؟

کارگران و استادکاران مختار بودند که بعد از چندی نظریه خود را راجع به وارث خویش تغییر بدهند و دیگری را وارث خود معرفی نمایند.

کارگری که هنگام ورود به پرسپولیس زن نداشت، فی المثل می گفت که بعد از مرگش پس اندازش را به مادرش بدهند و اگر او مرده بود به برادرش واگذارند، اما بعد از این که مدتی در پرسپولیس کار می کرد، زن می گرفت و دارای فرزندان می شد و آن گاه نظریه اش راجع به وارث خویش تغییر می کرد و می گفت بعد از مرگم پس اندازم را به فرزندانم بدهید و مطابق دستور او عمل می کردند و به فرزندانش می دادند.

کسانی هم که نمی خواستند کار کنند پس انداز را دریافت می نمودند و به وطن برمی گشتند تا این که در آنجا بنیان یک زندگی جدید را استوار کنند.

مزدی که به کارگران و استادکارها داده می شد به قدری بود که غیر از یک هشتم مزد آنها که در صندوق داریوش پس انداز می شد، خود آنها هم از آنچه دریافت می کردند پس انداز می نمودند و کارگرانی که دست از کار می کشیدند و به وطن برمی گشتند مردانی با بضاعت محسوب می شدند.

بعضی گفته اند که بعد از داریوش جانشینان او بر عمارت پرسپولیس افزودند و از جمله تالار «آپادانا» را که دارای یکصد ستون سنگی بود بر ساختمان پرسپولیس اضافه کردند. اما این نظریه با توجه به مدارکی که در خود پرسپولیس از زیر خاک به دست آمده درست نیست. چون نقشه ساختمان پرسپولیس در آغاز طوری طراحی شد که نمی توانستند بعد از شروع به کار آن را تغییر بدهند مگر این که عمارت را ویران نمایند و از نو عمارتی دیگر بسازند.

3dperspolis.jpg

شاید بعد از داریوش، جانشین های او در جزییات ساختمان کاخ مداخله کرده باشند و قسمتی از تغییرات به دستور آنها تغییر کرده باشد، اما تغییر دادن نقشه ساختمان کاخ پرسپولیس قابل اجرا نبود مگر این که عمارت را ویران کنند تا عمارتی دیگر بسازند و ویران کردن پرسپولیس هم کاری بسیار دشوار به شمار می آمد، به دلیل این که بعد از بیست و پنج قرن هر کسی هر چه توانست برد و شکست و دست روزگار هم به ویران کردن پرسپولیس کمک کرد و هنوز قسمتی از آن کاخ باقی است و عوامل خرابکار، در طول دوهزار و پانصد سال، هنوز نتوانسته اند آن موزه بین المللی صنایع و هنرهای قدیم را از بین ببرند.

می دانیم که پرسپولیس در

نیلوفر،گل نیلوفر،گل

نیلوفر،گل نیلوفر،گل

نیلوفر،گل نیلوفر،گل

زمان سلطنت سه پادشاه که داریوش و خشایارشا و اردشیر درازدست باشند ساخته شد و در زمان اردشیر درازدست شماره کارگران پرسپولیس پنج هزار نفر بود و این را «دی نون» مورخ یونانی می گوید و هم اوست که برای اولین بار بین مورخین جهان اردشیر پادشاه ایران را با لقب درازدست معرفی کرد و توضیح داد که این لقب دارای مفهوم مجازی نبود یعنی به معنای مردی که بر همه جا مسلط است به شمار نمی آمد، بلکه اردشیر به راستی دست های دراز داشت و از این جهت دست های او دراز شد که از جوانی با هر دو دست زربین پرتاب می کرد.

علت این که شماره کارگران پرسپولیس در دوره اردشیر درازدست کم شد این بود که آن کاخ تقریبا به اتمام رسیده بود و تزیینات کاخ را می خواستند به کمال برسانند.

در دوره خشایارشا تالار آپادانا که دارای یکصد ستون بود به اتمام رسید و در دوره اردشیر درازدست که کاخ پرسپولیس خاتمه یافت شاهکاری بود از هنر و صنعت که دیگر نظیرش به وجود نیامد و روز و شب می درخشید.

زیرا هنگام روز، سیم و زر و جواهر گرانبها که در آن کاخ برای تزیین به کار رفته بود درخشندگی داشت و در موقع شب، چراغ هایی که آن کاخ را روشن می نمود قصر داریوش را به جلوه درمی آورد و «دی نون» می گوید کسی که شب به کاخ پرسپولیس نزدیک شود چراغ ها را نمی بیند اما مشاهده می کند که روشنایی آنها بر قسمت های مختلف کاخ می تابد و همه جا را روشن می نماید، زیرا در شب، کاخ داریوش با نور غیر مستقیم چراغ ها روشن می شد.

کسانی که امروز حجاری های کاخ پرسپولیس را از نظر می گذرانند از تفاوتی که بین سبک حجاری ها هست تعجب می کنند و اگر نقاشی های آن کاخ باقی می ماند از تفاوت بین سبک نقاشی ها حیرت می کردند. اما حریق و دست روزگار آن نقاشی ها را به کلی از بین برد، همان گونه که مجسمه های زیبای آن کاخ هم از بین رفت و درهم شکست یا این که یونانیان که مدت یک قرن در ایران سلطنت کردند آنها را بردند و در آن یک قرن کتابت زبان پهلوی هخامنشی هم از بین رفت و ایرانیان به زبان یونانی مکاتبه می کردند.

استرابون منشی اسکندر که کاخ پرسپولیس را دید و ناظر حریق آن کاخ بود می گوید در آن کاخ تالاری مخصوص خدایان در کوه «المپ» وجود داشت که زئوس (ژوپی تر) و تمام خدایان یونان مشغول به کار خود بودند.

بر کسی پوشیده نیست که به عقیده یونانیان خدایان آنها که ژوپیتر بر آنها سلطنت می کرد در کوه اولمپ سکونت داشتاغ (همان کوه که نمایش های ورزشی المپیک در پای آن داده می شد) و هر یک از آن خدایان عهده دار یک کار بودند و مجسمه تمام آنها مزین به زر و سیم جواهر در حالی که شب با چراغ ها روشن می شد در پرسپولیس وجود داشت.

 

بخش پنجم (پایانی)

ایرادی که بر حجاری های کاخ پرسپولیس گرفته شده این است که چرا بعضی از آن حچاری ها ظریف و دقیق است؛ به طوری که انسان از مشاهده آنها قرین لذت و تحسین می شود و چرا بعضی از آنها ظرافت ندارد و اثر یک هنر بدوی است و حتی حجاری ها و نقاشی هایی که بیست هزار سال قبل از این نوع بشر در غارها پدید می آورد ظریف تر از آنها می باشد.

کسانی که این ایراد را گرفته اند متوجه نبوده اند که پرسپولیس یک موزه بین المللی از صنعت و هنر تمام مللی بود که در دنیای قدیم صنعت و هنر داشتند.

امروز وقتی ما وارد یک موزه می شویم یک ظرف سفالین را که در هفت هزار سال پیش از این با دست و بدون چرخ و به طرزی خشن و بدون هیچ ظرافت ساخته شده می بینیم، مجسمه پیروزی را هم که به احتمال زیاد کار «کاردوس» مجسمه ساز یونانی بود و چشم از تماشای آن سیر نمی شود مشاهده می کنیم.

در پرسپولیس هم آثار برجسته ی حجاری یونانی و آثار هنری بدوی ملل دیگر وجود داشت.

گفتیم که استادکار حجاری یونانی در پرسپولیس کاردوس بود که عده ای از شاگردان خود را تربیت کرد و هنگامی که بر اثر سالخوردگی دستش به ارتعاش درآمد به اصطلاح امروزی بازنشسته شد و به یونان مراجعت کرد و از مزدی که از داریوش و پسرش خشایارشا گرفت آن قدر ثروتمند شد که در یونان کنیزان جوان و زیبای او، بدن آن پیرمرد را با عطر می مالیدند.

حجاری های ظریف و دقیق کاخ پرسپولیس کار کاردوس و شاگردان او است و شاید اسم او هم در کتیبه های پرسپولیس که هنوز تمام آنها خوانده نشده کشف گردد.

گاوهای بالدار و سرستون هایی که در تخت جمشید دیده می شود کار «اکلون» استادکار بابل است و حجاران استادکار بابل در ساختن آن مجسمه ها و سرستون ها مهارت داشتند. اما حجاری های ساده که در آنها دقت و ظرافت و ریزه کاری حجاران یونانی دیده نمی شود، کار «ابلیدس» استادکار اهل کشور لیدی است.

داریوش و بعد از او خشایارشا و پس از وی اردشیر درازدست می دانستند که آن حجاری ها در قبال حجاری های یونانی و مجسمه هایی که یونانیان ساختند و سرستون ها و گاوهای بالدار که بابلی ها حجاری کردند بدون جلوه است، اما تعمد داشتند که هنر تمام ملل آن عصر در پرسپولیس نمونه ای داشته باشد و به همین جهت بعد از اینکه قسمتی از کاخ پرسپولیس ساخته شد و تالار آپادانا در آن کاخ به اتمام رسید، داریوش از تمام سلاطین جهان دعوت کرد که به پرسپولیس بروند و آن کاخ را ببینند و در همان موقع در تالار آپادانا تاجگذاری کرد و «اس دراس» دانشمند یهودی که در دوره ی داریوش می زیست و از او جهار کتاب باقی مانده می گوید «داریوش در سال پانزدهم بعد از جلوس بر تخت سلطنت در پرسپولیس تاجگذاری کرد و محل جلوس او تالاری بود که سی و شش ستون سنگی داشت» و امروز می دانیم که تالار مزبور آپادانا بوده است.

«سوئه تون» و «فلاویوس آریان» مورخین رومی می گویند که داریوش بیست سال بعد از این که بر تخت نشست در پرسپولیس مبادرت به تاجگذاری کردو هنگام تاجگذاری پادشاهان دنیا در پرسپولیس حضور داشتند.

اگر روایت اخیر صحیح باشد داریوش در سال 495 قبل از میلاد در تالار آپادانا تاجگذاری کرده، زیرا می دانیم که وی در سال 521 قبل از میلاد بر تخت نشست.

دومین تالار کاخ پرسپولیس به اسم «تات جارا» در زمان داریوش ساخته شد و آن تالار را پسرش خشایارشا شروع کرد و خود او هم موفق به اتمام آن نگردید و اردشیر دراز دست آن را به اتمام رسانید و همه می دانند که تالار تات جارا یکصد ستون داشت و سلاطین ایران گارد سلطنتی را که نام دیگر آن گارد جاوید است در آن تالار سان می دیدند.

«سوئی داس» مورخ رومی می گوید که پرسپولیس اولین عمارت ایرانی است که در آن آبگینه به کار رفت و مقصود از آبگینه عبارت از شیشه هایی است که امروز بر پنجره ها نصب می کنند تا اینکه نور را وارد اتاق نماید بدون اینکه باد وارد اتاق شود. نظریه سوئی داس مورد تردید است، همانگونه که نظریه باستان شناسان قدیم اروپا که می گفتند عمارت پرسپولیس شیشه نداشته مورد تردید می باشد.

این موضوع مسلم است که در پانصد سال قبل از میلاد در اسکندریه (که در آن موقع نام دیگر داشته) شیشه می ساختند و با رابطه ای که بین ایران و مصر وجود داشته بعید می نماید که شیشه پنجره وارد ایران نشده باشد.

آنهایی که می گفتند در پرسپولیس شیشه به کار نرفته متکی به این موضوع بودند که در حفاری های پرسپولیس شیشه به دست نیامده است.

همان موقع در یونان شیشه بوده و لااقل در دوره افلاطون در یونان شیشه وجود داشته و در فصل زمستان که افلاطون برای تدریس از باغ (آکادمی) به اتاق می رفت، آنهایی که از کوچه عبور می کردند افلاطون و شاگردانش را می دیدند، بدون اینکه در اتاق باز باشد و همچنین ارسطو شاگرد افلاطون بعد از اینکه استاد شد در فصل زمستان موقعی که در اتاق راه می رفت تا به شاگردان درس بدهد به چشم مردمی که از کوچه عبور می کردند می رسید. واضح است که افلاطون و ارسطو بعد از داریوش می زیسته اند.

ولی سندی دیگر وجود دارد که نشان می دهد در یونان در دوره ای که پرسپولیس ساخته می شد شیشه وجود داشته و یونانی هایی که برای استفاده از غیب گویی طالع بینان به معبد مشهور «دلفی» می رفتند کاهن یا کاهنه معبد را از پشت آبگینه مشاهده می کردند. با رابطه ای که از دوره کوروش بین یونان و ایران به وجود آمد بعید است که در یونان از شیشه پنجره استفاده بکنند و در ایران نکنند.

به دست نیامدن خرده شیشه از خرابه کاخ پرسپولیس دلیل بر این نمی شود که در آن عمارت شیشه پنجره به کار نرفته بود. زیرا می دانیم که شیشه زیر خاک از بین می رود و مواد شیمیایی خاک آن را از بین می برد و بعد از اینکه کاخ پرسپولیس ویران شد و شیشه های آن در هم شکست، خرده شیشه زیر خاک از بین رفت همانگونه که تمام قسمت های فلزی کاخ بر اثر تاثیر اکسیژن هوا یا مواد شیمیایی زمین غیر از دو لوح طلا و نقره که در پایه کاخ گذاشته بودند و در یک جعبه سنگی قرار داشت از بین رفت و باید بر هوش معمارانی که طرح کاخ پرسپولیس را افکندند آفرین گفت که دو لوح طلا و نقره را در یک جعبه آهنی و مفرغی قرار ندادند و اگر آن کار را می کردند آن جعبه و الواح از بین می رفتند، اما جعبه مضبوط سنگی که کوچکترین منفذی نداشت مانع از این شد که هوا یا مواد شیمیایی زمین،  در آن دو لوح اثر کند و بعد از بیست و پنج قرن الواح مزبور سالم و بدون کوچکترین نقص به دست رسید در صورتی که قسمت های فلزی کاخ از بین رفت.

در هر حال، با روابطی که بین ایران و یونان و ایران و اسکندریه در مصر وجود داشته بعید می نماید که در یونان و مصر، از شیشه پنجره استفاده بکنند و در ایران از آن شیشه استفاده نشود.

پرسپولیس همانگونه که یک موزه جهانی بود، بزرگترین مرکز سیاسی دنیای قدیم به شمار می آمد و سه بار، پادشاهان دنیا در کاخ مجتمع شدند: بار اول برای گشایش پرسپولیس و بار دوم و سوم برای بحث در مورد مسایل سیاسی جهان.

اکنون ضروری است که نظری به هزینه ی ساختمان کاخ پرسپولیس بیندازیم و بفهمیم که داریوش و خشایارشا و اردشیر اول که در مدت نیم قرن آن کاخ را ساختند، چقدر خرج کردند.

در کاخ پرسپولیس به طور متوسط هزار استادکار مشغول کار بودند و هر یک از آنها با مقیاس گاه شماری امروزی، در هر ماه شش داریک مزد می گرفتند لذا در هر سال هفتاد و دو هزار داریک فقط مزد استادکاران بوده است.

غیر از هر استادکار بیست و چهار هزار کارگر به طور مستمر (غیر از دوره اردشیر اول که بنای کاخ تقریبا به اتمام رسیده بود) در کاخ پرسپولیس کار می کردند. باید دانست که کارگران مزبور، به اصطلاح امروز متخصص بودند و عمله به شمار نمی آمدند لذا مزد خوب دریافت می کردند.

به هر کارگر در روز یک سیکلو مزد داده می شد و چون هر بیست سیکلو معادل بود با یک داریک که پول طلا به


مطالب مشابه :


معرفی آیکیا (IKEA) بعنوان بزرگترین برند مطرح جهان در صنایع چوبی

با کیفیت پایین و قیمت ارزان تولید کند های کم حجم و تخت قرار می صنایع چوب آپادانا




کاربردهای چوب

در صنایع و موارد با استفاده از مغاز تخت ، ابتدا چوب از اين نقش برجسته قصر آپادانا در




چوب

در صنایع و موارد با استفاده از مغاز تخت ، ابتدا چوب از اين نقش برجسته قصر آپادانا در




آموزش ساخت وسایل دکوری زیبا با روکش چوب برای دکوراسیون منزل!

کیت از گره های چوب گردویی، چوب افار و چوب مغازه صنایع تخت خواب یک احساس طبیعی و




ساخت تخت جمشید

مجموع صنایع و هنر با چوب های گران قیمت کار و از جمله تالار «آپادانا» را




آموزش دکوپاژ روی تخم مرغ

قیمت: 15000 تومان چسب چوب رو رقیق می کنیم و روی تخم عکسها و مدلهای پرده سرای آپادانا(قم)




فلزکاری در دوران هخامنشیان

بهترین وبلاگ تاریخی ایران و




تزیین دستشویی و حمام عروس ( دکوپاژ وسایل دستشویی)

قیمت: 15000 تومان - چسب مخصوص دکوپاژ یا چسب چوب شفاف - قلم موی تخت و عکسها و مدلهای پرده سرای




مزايده تاريخ 1390/09/12

100 تن --- چوب و تخته در شهرک صنایع چوب جنب هتل آپادانا تخت جمشید --- کافی




برچسب :