نامه ای به شهردار حاجی آباد

سلام آقای شهردار . امیدوارم که حالتون خوب باشد. من یک کودک 9 ساله هستم که در شهر شما زندگی میکنم . آقای شهردار من  دوست دارم شهر من یک پارک زیبا داشته باشد تا بتوانم به راحتی در آن بازی کنم  و پر از وسایل بازی و تفریح باشد. آقای شهردار من هر وقت با پدرم به پارک بهزیستی می روم  زود خسته می شوم چون فقط یک تاب و سرسره دارد و چیز دیگری برای بازی کردن نیست . تازه همیشه پدرم به من می گوید مواظب باش از پله های سرسره نیفتی چون خیلی باریک است و مواظب باشد روی سنگ های داخل پارک زمین نخوری . آقای شهردار چرا پارک شهر ما اینجوری است ؟ چرا کف پارک اینقدر سنگ بزرگ افتاده است ؟بابام می گوید حتما پول ندارند اینجا را درست کنند ولی من گفتم اگر 2 ماشین شن نرم اینجا بریزند چقدر خرج دارد؟

راستی تا یادم نرفته این را هم بنویسم . آقای شهردار سرعتگیر و چاله چوله یعنی چه ؟ آخه پدرم به جای اینکه مرا ببر تفریح همیشه  دارد ماشینش را درست می کند . به او می گویم بابایی چرا ماشینت اینقدر خراب می شود ؟ به من میگوید بابا جان از بس این شهرداری توی خیابانها سرعتگیر و چاله و چوله درست کرده است ماشینم اینجوری می شود . شما را به خدا آقای شهردار این چاله چوله ها را درست کنید تا پدر من اینقدر غصه نخورد و وقت داشته باشد ما را به تفریح ببرد.

 آقای شهردار دیشب همسایه ما با پدرم دعوا می کرد که چرا آشغالهایتان را توی خیابان می ریزید ؟ پدر می گفت تقصیر ما که نیست . ما اشغالها را شب دم در می گذاشتیم که آشغالی ببرد چند شب نیامد و گفتند صبح قرار است بیاید. فردا صبح ساعت 7 آشغالها را دم در گذاشتیم  ساعت 11 آشغالی آمده بود . دفعه بعد ساعت 11 آشغالها را بیرون گذاشتیم ساعت 8 آشغالی آمده بود و هر دفعه هم این سگ های بیکار آشغالها را پاره پوره می کردند. راستی آقای شهردار این آشغالی شما چه ساعتی آشغالها را جمع می کند؟

آقای شهردار من شب ها که می خواهم بروم خونه پدر بزرگم خیلی می ترسم . آخه توی خیابون ما خیلی سگ ولگرد دارد . بابام می گوید چرا کسی که نه گوسفندی دارد نه توی صحرا زندگی می کند سگش را اینجوری توی خیابون ول می کند . آقای شهردار چه کسی باید این سگ ها را جمع کند . وقتی برای ما مهمان می اید میگویند اینجا چه جور شهرستانی است که اینقدر سگ توی خیابانها ول هستند . آخه توی روستای بابا بزرگ من هم اینقدر سگ ندارد.

راستی آقای شهردار . من صبح ها که میخواهم بروم مدرسه ماشینمان خیلی سرد است چون بابایم ماشین را بیرون پارک می کند. به بابا میگویم بابایی چرا ماشین را داخل گاراژ نمی بری . بابایم می گوید آخه نمیبینی که شهرداری ۳ هفته شده خیابونمان را پر ماشین شن کرده و فکر کنم یادشان رفته لا اقل در خونه های مردم را شن نریزند یا هم یادشان رفته بیاییند این شن ها را صاف کنند . شما را خدا اگر یادتان نرفته بیایید و این خیابون ما را درست کنید.


مطالب مشابه :


نامه ای به شهردار و شورای شهر

نامه ای به شهردار و به نظرم شهرداری محترم هیچ نوع نظارتی بر این موضوع اعمال نمی




نامه ای سرگشاده به شهردار بندر دیر

نامه ای سرگشاده به کرد.چرا که اگر این راه ها و مشاوران توانایی حل مشکل درامدی شهرداری را




نامه ای به شهردار قزوین

نامه ای به شهردار در جلسه ای که به منظور در شهرداری قزوین این کار به عنوان یک




نامه ای سرگشاده به شهردار نطنز به مناسبت روز شهرداریها

نامه ای سرگشاده به شهردار نطنز معتقدم پذیرفتن سمت شهرداری شهر نطنز یک ایثار و به




نامه ای به شهردار حاجی آباد

نامه ای به شهردار بابایم می گوید آخه نمیبینی که شهرداری ۳ هفته شده خیابونمان را پر ماشین




تخلفات شهرداری از زبان رئیس شورای شهر

واما تخلفات شهرداری: در یکی از ماه‌های پایانی سال گذشته شهردار کاشان نامهای را به شورای




نامه ای خطاب به ریاست محترم مسکن و شهرسازی استان همدان

صوتجلسه هماهنگی با شهرداری محترم دانلود بیش از یکهزار کتاب الکترونیکی فارسی نامه ای




شهرداری اندیشه به جمع شهرداری های الكترونیك پیوست

ویژه نامه نقش نو - شهرداری اندیشه ای جامع و از هر کجا به شهرداری و درخواست




نامه اهالی محله سنگ جوغنی خطاب به شهردار جهرم که به تازگی به باربدنیوز رسیده است

نامه ای که چندی پیش اهالی سنگ جوغنی در مورد وضعیت معابر این محل نوشته و به شهرداری




نامه ای به شورای شهر برزک

نامه ای به شورای درباره انجام تعهدات شهرداری به ایشان داده باشم، بنده را دعوت




برچسب :