جیم جارموش

جیم جارموش

هتاک زشتی‌های عصر مدرن<?xml:namespace prefix = o ns = "urn:schemas-microsoft-com:office:office" />

جیم جارموش در 22 ژانویة سال 1953 در شهر آکرون از ایالت اوهایو آمریکا دیده به جهان گشود. شرایط به خصوص خانوادة جیم موجب گشت تا او از همان سال‌های کودکی با سینما آشنا شود. مادرش که در آن زمان برای یکی از روزنامه‌های محلی تحت عنوان «آکرون بیکن ژورنال» گزارش فیلم می‌نوشت برای خلاصی از شر مزاحمت‌هایی که جیم کوچک برایش ایجاد می‌کرد او را ساعت‌ها به سالن سینمایی در نزدیکی خانه می‌فرستاد و بدین ترتیب جیم مجبور بود در روز، تعداد دو تا سه فیلم را تماشا کند. در سال 1972، جیم پس پایان دبیرستان، شیفته نویسندگی شد و بر خلاف میل پدرش که دوست داشت او همچون خود، در رشته حقوق درس بخواند، در مدرسة روزنامه‌نگاری دانشگاه «نورث ورث» ثبت نام و شروع به تحصیل نمود و یک سال بعد برای ادامة تحصیل در رشتة ادبیات انگلیسی و آمریکایی راهی دانشگاه کلمبیا شد. در سال 1974 جارموش برای گذراندن ترم پایانی تحصیل خود، به شعبة دانشگاه کلمبیا در فرانسه رفت، اما در آنجا بیشتر وقتش به جای درس خواندن، در جلسات نمایش فیلم سینماتک پاریس گذشت و همانجا بود که با سینمای مستقل اروپا آشنا و بتدریج شیفته آن شد. شرکت جیم در این جلسات به نوعی بر روی نوشته‌های دانشگاهی او نیز اثر گذاشت و ماهیتی نمایشی به آنها بخشید. در سال 1976 جارموش به آمریکا بازگشت و در مدرسه عالی فیلمسازی نیویورک (NYU) ثبت نام کرد و برای مدت چهار سال در آنجا به تحصیل سینما پرداخت. در سال آخر جارموش ضمن عضویت در یک گروهک کوچک موسیقی، به عنوان دستیار آخرین فیلم «نیکلاس ری»، «آذرخش روی آب»، که آن زمان در مدرسه عالی فیلمسازی تدریس می‌کرد، شروع به فعالیت حرفه‌ای سینمایی نمود و هم‌زمان مقدمات ساخت نخستین فیلمش تحت عنوان «تعطیلات همیشگی» را فراهم آورد.

در سال 1979، جارموش سرانجام توانست با کمک هزینه تحصیلی که از NYU گرفته بود، مراحل ساخت «تعطیلات همیشگی» را به پایان برساند و آنرا برای شرکت در چند جشنواره کوچک اروپایی عرضه نماید. «تعطیلات همیشگی» که جارموش فیلمنامه آنرا بر اساس زندگی هنرپیشه اصلی فیلم، «کریس پارکر»، نوشت، روایتی ساده و بی‌پیرایه از زندگی نوجوان سرگردانی است که گویی تنها برای پرسه‌زنی در خیابان‌ها به دنیا آمده است و جارموش در آن به چگونگی تقابل یک فرد با جامعه و اثرات متقابلی که ایندو بر یکدیگر می‌گذارند اشاره می‌کند. «تعطیلات همیشگی» در اروپا مورد توجه قرار گرفت و موفق به دریافت جایزه اصلی جشنواره «مانهایم» آلمان شد. سه سال پس از این فیلم جارموش با پشتوانة پولی که تلویزیون آلمان برای خرید «تعطیلات همیشگی» به او پرداخت کرده بود و همچنین بهره‌گیری از نگاتیوهای خامی که از پروژه «وضعیت امور» ساخته «ویم وندرس» بر جای مانده بود، فیلمی پانزده دقیقه‌ای تحت عنوان «عجیب‌تر از بهشت» را کارگردانی کرد که دو سال بعد با سرمایه‌گذاری تلویزیون ZDF آلمان تبدیل به فیلمی بلند گردید. «عجیب‌تر از بهشت» فیلمی سیاه و سفید و اپیزودیک در تداوم «تعطیلات همیشگی» است که جارموش در آن، با لحنی کنایی و هجوآمیز به انتقاد از فضای سرد و دلمردة جامعه‌ای می‌پردازد که احساس و عاطفه در آن معنایی نمی‌یابد. «عجیب‌تر از بهشت» تصویر صریح و بی‌آلایشی از روزگارِ تلخ و محنت‌بار انسان‌هایی‌ست که در رؤیای رسیدن به خوشبختی رهسپار ینگه‌دنیایی شده‌اند که همه چیز در آن خاموش و یخ‌زده است. «عجیب‌تر از بهشت» در سال 1984 موفق به دریافت جایزه «دوربین طلایی» از فستیوال فیلم کن و همچنین «یوزپلنگ طلایی» جشنواره لوکارنو گردید و بدین طریق نام جارموش را به عنوان فیلمسازی صاحب‌سبک و نو اندیش در دنیا مطرح ساخت.

در سال 1986 جارموش بار دیگر با تکیه بر مؤلفه‌های مورد علاقه‌اش در سینما، فیلمی با نام «زمین‌خوردۀ قانون» را پیش روی دوربین برد. «زمین‌خوردۀ قانون» کمدی سیاهی‌ست که همچون «عجیب‌تر از بهشت» و «تعطیلات همیشگی»، موضعی انتقادی نسبت به سیاست‌ها و شرایط حاکم بر جامعه غرب اتخاذ می‌کند. جارموش در «زمین‌خوردۀ قانون» از طریق نمایش پریشانی و سرگشتگی انسان‌هایی که هریک به نوعی اسیر رفتار خشک و خودکامة قانون گشته‌اند، دنیایی دلمرده و ماتم‌زده را ترسیم می‌کند که تمامی ساکنانش در تمام طول زندگی مغلوب قانون بوده‌اند. «زمین‌خوردۀ قانون» همان سال در بخش مسابقه فستیوال کن به نمایش درآمد و مورد توجه بسیار منتقدین قرار گرفت. در سال 1989، جارموش فیلم اپیزودیک دیگری تحت عنوان «قطار اسرارآمیز» را در امتداد همان درون‌مایه‌ای که در «عجیب‌تر از بهشت» و « زمین‌خوردة قانون» به دنبال آن بود، کارگردانی کرد. فیلم در سه اپیزود خود سرنوشت مهاجرینی ژاپنی و ایتالیایی‌ را روایت می‌کند که به بهانه‌های مختلف پا به آمریکا گذاشته‌اند و از بدو ورودشان به چیزی جز خشونت و سردی و البته تنهایی بر نخورده‌اند. جارموش در «قطار اسرارآمیز» بار دیگر بر ماهیت خشن، نا امن و پر تشویش غرب تأکید می‌ورزد و با قرار دادن آن در کنار «عجیب‌تر از بهشت» و «زمین‌خوردة قانون» تریلوژی درخشان و کوبنده‌ای را پدید می‌آورد که در آن آمریکا از چشم مهاجران به تفسیر گذاشته شده است. «قطار اسرارآمیز» برای دومین بار جارموش را به جمع فیلم‌سازان حاضر در بخش مسابقه فستیوال کن راه داد و موفق به اخذ جایزة بهترین دستآورد هنری از این جشنواره گردید.

«شب روی زمین» عنوان چهارمین فیلم بلند جیم جارموش بود که در سال 1991 روانة پردة سینماها گردید. این فیلم روایتی پنج‌گانه در پنج اپیزود است که در پنج نقطه مختلف دنیا اتفاق می‌افتد. جارموش در «شب روی زمین» ضمن بکارگیری شیوه‌ای بدیع از درهم‌آمیزی عناصر تراژیک و کمیک، می‌کوشد تا با بخشیدن شناسه‌ای برجسته به داستان هر قسمت، بر ماهیت متفاوت هر جامعه در نتیجه تغییر جغرافیایی اشاره کند و بدین ترتیب به جستجوی منطقی برای وجود تفاوت‌های قومی و فرهنگی در نقاط مختلف جهان بپردازد. «شب روی زمین» که اثری تجربی در کارنامة جارموش محسوب می‌شود، بر خلاف دیگر آثار او چندان مورد توجه قرار نگرفت و سر و صدایی برپا نکرد. دو سال پس از این فیلم، جارموش با قسمت سوم از مجموعه فیلم‌های کوتاه «قهوه و سیگار» که ساخت آنرا از سال 1986 آغاز نموده بود، به جایزه نخل طلایی بهترین فیلم کوتاه در فستیوال کن دست یافت و دو سال پس از آن با ارائه اثر تحسین‌آمیز «مرد مرده»، بار دیگر بر توانایی‌های بالایش در به انتزاع در آوردن قواعد ژانر صِحه گذاشت. «مرد مرده» که همچون سایر آثار جارموش با تکیه بر مؤلفه‌های سینمای پست‌مدرن نظیر ایهام و ابهام، تمرکز بر شخصیت اصلی، شیوه ارجاعات بینامتنی و از همه مهم‌تر پایان‌بندی باز و سیال، ساخته شد، روایت مردی به نام ویلیام بلیک است که در عصر ورود صنعت، برای یافتن کار در کارخانه‌ای واقع در غرب، راهی آنجا می‌شود، اما به جای پیدا کردن شغل، پا به ورطه هولناکی می‌گذارد که لحظه به لحظه او را به مرگ نزدیک‌تر می‌کند. «مرد مرده» روایتی شاعرانه، طنز آلود و در عین حال تلخ، از تسلسل مدور مرگ و زندگی و چگونگی کیفیت این‌دو مقولة مجرد است. «مرد مرده» علیرغم قرار گرفتن در زیرمجموعه سینمای وسترن، اثری مطلقاً وسترن نیست و به عبارتی می‌توان آنرا نوعی از آشنایی زدایی ژانر وسترن به شمار آورد که تضاد موجود در عناصر و سمبل‌های بکار گرفته شده‌اش، متفاوت با سایر وسترن‌های رایج سینما بویژه نمونه‌های کلاسیک آن است. به عبارت بهتر جارموش به جای آکنده کردن فیلم از تصاویر پر هیاهو و کشت و کشتارها و یا با شکوه نشان دادن درگیری‌ها و قهرمان‌پروری به سبک وسترن‌های کلاسیک، بیش از هر چیز تمرکزش را معطوف شخصیت اصلی داستان می‌کند و او را به عنوان نماد انسانی می‌خواند که به اجبار و بر حسب تصادف، به آدم کشتن و درگیری دست می‌زند و در آخر هم کفة مرگ او بر کفة زندگی‌اش می‌چربد. جارموش «مرد مرده» را با نگاهی استعاری به دنیای مدرن و متعلقات آن آغاز می‌کند و در ادامه موضوع افزایش توحش بشر با گذر زمان را پیش می‌کشد و با بکارگیری زبانی شاعرانه که لهجه‌ای کنایی به خود گرفته، از حرکت انسان به سوی مدرنیسم در حالی که اخلاقیاتش در جهت معکوس پیش می‌رود، سخن می‌گوید. «مرد مرده» در سال 1995 نخستین نمایشش را در فستیوال فیلم کن تجربه کرد، اما علیرغم شایستگی‌های فراوان موفق به دریافت جایزة نخل طلا نگردید. دو سال پس از این فیلم جارموش مستندی تحت عنوان «سال اسب» را با همکاری دوست قدیمی و آهنگسازش، «نیل یانگ»، ارائه داد که درباره یکی از تورهای کنسرت گروه راکِ «اسب‌های دیوانه»  که خود یانگ یکی از اعضای آن به شمار می‌رفت، بود.

«گوست داگ: راه و رسم سامورایی»، محصول 1999، عنوان ساخته بعدی جارموش در عرصه فیلمسازی بود. «گوست داگ» روایت زندگی عجیب آدم‌کشی است که تک و تنها بر بام آسمان‌خراشی به ‌شيوة سامورايي‌ها زندگي مي‌كند، آيين‌ها و رسم‌های آنان را به ‌جای مي‌آورد و براساس آموزه‌ها و آيينِ سلحشوريِ سامورايي آدم مي‌كشد. جارموش در این فیلم با تکیه بر طنزی تلخ و همچنین نگاهی بدبینانه به زندگی، بار دیگر به مضامین آشنای آثار پیشینش رجعت می‌کند و در ساختاری مینیمال که بر پس زمینه‌های سورئال استوار گشته، تم‌هایی همچون از خود بیگانگی، عدم درک متقابل انسان‌ها، توحش دنیای مدرن و در نهایت مرگ و رهایی را بازگو می‌نماید. «گوست داگ» ضمن به ارمغان آوردن چهارمین نامزدی نخل طلای کن برای جارموش، او را به جوایز متعددی از فستیوال‌های مختلف رسانید. در سال 2002 جارموش کارگردانی یکی از اپیزودهای فیلم چند قسمتی « «ده دقیقه دیرتر» را بر عهده گرفت و یک سال پس از آن مجموعه فیلم‌های کوتاهی که طی 17 سال گذشته زیر نام «قهوه و سیگار»، تهیه کرده بود را کنار یکدیگر نهاد و فیلم بلندی با همین عنوان را عرضه نمود. «قهوه و سیگار» متشکل از گفتگوهای دو یا چندنفره‌ای است که وجه مشترک تمامی‌شان حضور دو فاکتور مشترک قهوه و سیگار در صحنه است. جارموش در این فیلم تجربی، قهوه و سیگار را به عنوان دو عنصری که انسان در هنگام خستگی، اندوه و یا تنهایی به سراغشان می‌رود، بهانه می‌کند تا بدین ترتیب پا به لحظاتی غیر دراماتیک از زندگی شخصیت‌های غریب و اغلب تنهای قصه‌اش بگذارد و در این ورطه به یأس و پوچی ناشی از روزمرگی و همچنین ناتوانی انسان در جهت برقراری ارتباط با دیگران در دنیای مدرن اشاره نماید.

«گل‌های پژمرده» فیلمی تحسین‌برانگیز و متفاوت از جیم جارموش بود که در سال 2005 برای نخستین بار در بخش مسابقه فستیوال کن به نمایش گذاشته شد و ضمن برانگیختن ستایش اغلب منتقدان، موفق به دریافت جایزة بزرگ هیئت داوران گردید. «گل‌های پژمرده»، روایتی یک دست و منسجم از زندگی مرد میانسال و تنهایی به نام دان جانسون (با بازی بیل موراى) است كه در پی دریافت نامه عجیبی، در می‌یابد كه پدر یك فرزند 19 ساله از دلدادة قدیمی‌اش، شری، است. او که نسبت به پذیرش این موضوع بی‌اعتنا است، سرانجام در پى اصرارهاى دوست آفریقایى تبارش، مجاب مى شود تا برای یافتن فرزندش، پا در سفری به نامعلوم و بدون مقصد مشخص بگذارد. جارموش در «گل‌های پژمرده» با بکارگیری طنز غیرمتعارف و منحصر بفرد خود، قهرمانش را به طی طریقی وا می‌دارد که دست آخر او را به شناختی عمیق‌تر نسبت به خود و گذشته‌اش می‌رساند.

«محدوده کنترل» عنوان تازه‌ترین ساختة جیم جارموش است که اخیراً به اکران عمومی در آمده و در همین شماره به نقد و تفسیر گذاشته می‌شود.

 

فیلم شناسی:

محدودۀ کنترل (2009) / گل‌های پژمرده (2005) / قهوه و سیگار (2003) / تریلی شبانه (2002) فیلم کوتاه / گوست داگ: راه و رسم سامورائی (1999) / سال اسب (1997) مستند / مرد مرده (1995) / قهوه و سیگار: قسمت سوم (1993) فیلم کوتاه / شب روی زمین (1991) / قطار اسرارآمیز (1989) / قهوه و سیگار: قسمت دوم (1989) فیلم کوتاه / زمین‌خوردۀ قانون (1986) / قهوه و سیگار: قسمت اول (1986) فیلم کوتاه / عجیب‌تر از بهشت (1984) / عجیب‌تر از بهشت (1982) فیلم کوتاه / تعطیلات همیشگی (1980)

 

جوایز و افتخارات:

نامزد دریافت جایزة نخل طلایی کن برای فیلم‌های گل‌های پژمرده (2005)، گوست داگ: راه و رسم سامورایی (1999)، مرد مرده (1995)، قطار اسرارآمیز (1989)، زمین خورده قانون (1986) / برندة جایزة بزرگ هیئت داوران از فستیوال کن برای فیلم گل‌های پژمرده (2005) / برندة جایزة نخل طلایی بهترین فیلم کوتاه از فستیوال کن برای فیلم قهوه و سیگار (1993) / برندة جایزة بهترین دستآورد هنری از فستیوال کن برای فیلم قطار اسرارآمیز (1989) / برندة جایزة دوربین طلایی از فستیوال کن برای فیلم عجیب‌تر از بهشت (1984) / برندة جایزة یوزپلنگ طلایی از فستیوال لوکارنو برای فیلم عجیب‌تر از بهشت (1984) / نامزد جایزة سزار بهترین فیلم خارجی برای فیلم گوست داگ: راه و رسم سامورایی (1999)

 

پی‌نوشت:

این مطلب پیش‌تر در شماره ۱۱۶ مجلة «سینما تئاتر» آمده است.

 

آرش سیاوش

 

 

 


مطالب مشابه :


غرب وحشی وحشی وحشی (جیم وست)

تلویزیون دهه 50 - غرب وحشی وحشی وحشی (جیم وست) - شرح فیلمها ی سینمایی و سریالها وکارتونهای پخش




جیم کری

در خلاصه داستان فیلم ذکر شده است که جیم کری در یکی از در سینمای کلاسیک و حتی در دهه 1960




سینمای کلاسیک / مدرن / پست مدرن

تدوین - سینمای کلاسیک / مدرن / پست مدرن - آموزش تصویر سازی




الوین (کلاسیک)

گالری مبل کلیم - الوین (کلاسیک) - فروش انواع مبلهای راحتی،کلاسیک ،آوانگارد - گالری مبل کلیم




جیم جارموش

f i l m o l o g y: arash siavash - جیم جارموش - notes on cinema by arash siavash




فیلم کلاسیک

فیلمهای نایاب - فیلم کلاسیک - فیلمهای نایاب و یانکی و مهاجر کوچک (لی وان کلیف-جیم براون)




برچسب :