هوشنگ ابتهاج _ در باغ آتش

نگاهت می کنم خاموش و خاموشی زبان دارد

زبان عاشقان چشم است و چشم از دل نشان دارد

چه خواهش ها در این خاموشی گویاست،نشنیدی؟

تو هم چیزی بگو چشم و دلت گوش و زبان دارد

بیا تا آنچه از دل می رسد بر دیده بنشانیم

زبان بازی به حرف و صوت معنی را زیان دارد

چو هم پرواز خورشیدی مکن از سوختن پروا

که جفت جان ما در باغ آتش آشیان دارد

الا ای آتشین پیکر برآی از خاک و خاکستر

خوشا  آن مرغ بالاپر که بال کهکشان دارد

زمان فرسود دیدم هرچه از عهد ازل دیدم

زهی این عشق عاشق کش که عهد بی زمان دارد

ببین داس بلا ای دل مشو  زین داستان غافل

که دست غارت باغ است و قصد ارغوان دارد

درون ها شرحه شرحه ست از دم و داغ جدایی ها

بیا از بانگ نی بشنو که شرحی خون فشان دارد

دهان سایه می بندند و باز از عشوه عشقت

خروش جان او آوازه در گوش جهان دارد.

 


مطالب مشابه :


هوشنگ ابتهاج _ در باغ آتش

هوشنگ ابتهاج _ در باغ بیا از بانگ نی بشنو که شرحی خون فشان کتاب صوتی ;




اشعار هوشنگ ابتهاج

اشعار هوشنگ ابتهاج. آن بانگ بلند چو نی نفس تو در من افتاد و




اشعار هوشنگ ابتهاج

اشعار هوشنگ ابتهاج. غروب و گوشه ی زندان و بانگ مرغ با نی کسایی. دلم




اشعار هوشنگ ابتهاج

اشعار هوشنگ ابتهاج. وان پیر که چون طفل به بانگ جرسی نی خاموش. باز




اشعار هوشنگ ابتهاج

اشعار هوشنگ ابتهاج که سایه با تو چو نی از نوا دریغ دانلود کتاب




گلچین غزلیات هوشنگ ابتهاج -بخش دوم

گلچین غزلیات هوشنگ ابتهاج -بخش که چون طفل به بانگ جرسی برسان زان لب شیرین که چو نی




اشعار هوشنگ ابتهاج

اشعار هوشنگ ابتهاج ای روح مسیحا نفسی در نی ما دانلود کتاب




با موسیقی ایرانی می توان به پالایش نفس رسید

نــــــــی این ابیات از هوشنگ ابتهاج است که وقتی که با و از آن بانگ عشق برآوريم و از




بهارانه به مناسبت عید باستانی نوروز 1391

نوای نی - بهارانه کاش حتی "برقی از" نعل اسبی به سواره بر جهد و جای "بانگ --هوشنگ ابتهاج




برچسب :