بررسی وضعیت اجتماعی و اقتصادی روستای نران

جهت مشاهده بخش اول مطلب اینجا را کلیک کنید

بخش دوم:

ساختار اقتصادي روستا

3.1 – توليد كشاورزي :

3.1.1 زراعت :

الف – انواع محصولات و توليد معيشتي  :

        در روستا نسبت جمعيت به زمين قابل كشت خيلي  كم است وهمچنين تنوع كاشت اين محصولات خيلي زياد است به عنوان مثال ما مي بينيم كه يك كشاوزر حدود 20نوع محصول را كاشته است . در نتيجه محصولاتي كه روستايیان توليد مي كنند جنبه خود مصرفي دارد ( بجرمحصولات باغي ) و تقريباً همه  كشاورزان انواع محصولات مثل گندم ( باتوجه به نبود آسياب كشاورزان گندم خود را مي فروشند)، جو( براي دامها ) ، نخود ، پياز ، لوبيا ، هويج ، چغندر ، سيب زميني ، ذرت ، گوجه فرنگي ، فلفل، خيار ، هندوانه ، بادام زميني ، و ...  را توليد مي كنند كه كشاورزان تنها مقدار خيلي كمي از اين محصولات كه مازادبر مصرف خود آنها باشد مي فروشند.در روستا افرادي وجوددارد كه محصولات مازاد برمصرف خانواده ها را خريداري مي كند. و در بعضي موارد خانواده ها محصول خود را در شهر  به فروش مي رسانند .

ب - زراعت سنتي و جديد :

       زراعت سنتي تقريباً منسوخ شده و زراعت به سوي ماشيني شدن رفته و بجز چند خانواده كه از وسايل سنتي مثل گاو (براي شخم زدن زمين ) دروكردن گندم با داس و ... ديگر خانواده ها از وسايل ماشيني مثل تراكتور ، چق چقه ، ماشينها ي باری  و ... استفاده مي كنند.

پ - كشت و آيش :

       كشت وآيش در بين كشاورزان خيلي جدي انجام مي شود به صورتي كه كشاورزان زمينهاي خود را به چند دسته تقسيم نموده اند كه هر سالي محصول متفاوتي با محصول سال گذشته كاشت مي شود . برای مثال كاك عباس زمين يك هكتار و نيمي خود را به چهارقسمت تقسيم نموده كه در قسمتي از آن گندم مي كارد . در قسمتي ديگر شبدر ( علوفه ) مي كارد . در قسمتي ديگر صيفي جات ( تره كال ) مي كارد و درقسمت چهارم درختان راكاشته است كه فضاي بين درختان را يونجه كاشته است . در سال آينده مي بينيم كه كاك عباس زميني را كه پارسال گندم كاشته بود امسال شبدر مي كارد و به همين روال  محصولات ديگررا در زمينهاي مختلف .

ت – آبي وديم :

      چون روستا در يك منطقه كاملاً كوهستاني واقع شده است درنتيجه زمينهاي همواري ندارد و اين خود باعث شده است كه روستا زمين خيلي كمي نسبت به جمعيت داشته باشد . ولي با وجود اين در روستا هم زمين ديم وجود دارد وهم زمين آبي . زمينهاي ديمي كه در ميان كوها و دامنه ها و قسمتهايي از كوه كه قابل كشت با گاو باشد. وجود دارد . ونسبت به زمينهاي آبي از كمترين مقدار بر خوردار اند . و محصولات آنها نيز خيلي اندك ميباشد . درضمن نيز روستايان تمايل چنداني به كشت ديمي ندارند . چون اين زمينها اكثراً در مكانهايي قرار دارند كه دسترسي ماشين الات کشاورزی به آنها غير ممكن مي باشد .و در نتيجه اين زمينه به مراتع مي پيوندند . ولي زمينهاي آبي روستا كه در دره ها و دامنه كوه ها واقع شده و كشاورزان تمايل زيادي براي كشاورزي در اين زمينها دارند پوشيده از در ختان مثمر بوده و تنها در لابه لاي اين درختان و زمينهاي كه كشاورزان براي صيفي كاري نگه داشته اند امكان زراعت وجود دارد كه آن هم مقدار خيلي كمي از اين زمينها را شامل مي شود . 

ج- سهم زراعت در درامد خانواده :

        زراعت در درامد خانواده خيلي زياد نيست چون زمينهاي قابل كشت در روستا خيلي كم است .همچنان كه در بالاگفته شد اين زراعت بيشتر جنبه خود مصرفي دارد . ودرامد پولي زيادي براي كشاورزان روستا ندارد.

3.1.2 – دامپروري :

الف- انواع دامها :

       در روستا دامهايي مثل ماده گاو ( مانگا ) نره گاو (گا ) بز ، گوسفند ، (پز ) الاغ ، نگه داري مي شوند . كه اكنون نسبت به گذشته از تعداد آنها خيلي كاسته شده بطوري كه اكنون دو راس گاو نردر روستا وجود دارد و ...

ب- توليدات دامي :

         اين توليدات از نظر تنوع و مقدار نسبت به گذشته خيلي كم شده است . مثلاً در گذشته از شير فراورده هايي مثل كشك ، سوله كه ، كرره ، پنير ، ماست ، فرو ، سيراج ، دوه سول و... بدست مي امد ولي اكنون شير و ماست و دربعضي موارد هم سوله كه هم درست مي كنند .

پ - سهم دامپروري در درآمد خانوار :

          دامپروري  در روستا رو به انقراض نهاده به نحوي كه هر ساله از تعداد دامهاي روستا كاسته ، و بر خانوارهاي بدون دام افزوده مي شود . براين اساس خانواده ها از محصولات دامي سود چنداني نمي برند و در درآمد تعداد خيلي اندكي از خانوارها ي روستا موثر مي باشد . 

ج - توليد معيشتي و بازاري :

          توليدات دامي نيز همچون توليدات زراعي  جنبه خود مصرفي دارد وتنها در بعضي موارد افراد براي فروش و كسب درآمد از دام نگه داري مي كنند . و محصولات دامي توليد شده در روستا كفايت نكرده و روستايان لبنيات مورد نياز خود را از شهر تامين مي كنند.

ت – علوفه و مراتع :

         دامداران علوفه هاي مورد نياز خودرا در زمينهاي زراعي مي كارند و بين زمينهاي زراعي فرد و تعداددام او يك رابطه متقابل وجود دارد .يعني افرادي كه متمايل به دامداري هستند هرمقدار زمين قابل كشت زيادي داشته باشند به همان تعداد مي تواننداز  دامهاي زيادي نگه داري كنند. روستاي نران از بيشترين تعداد كوه برخوردار است، و با توجه به گفته بالا ( پيوستن زمينهاي ديمي  به مراتع ) مراتع روز به روز زياد شده. و از تعدا دامها كاسته مي شود.

ث - مالكيت دام :

          در اين روستا مالكيت دام به چند صورت رايج است : 1 – نوعي از مالكيت وجود دارد كه فرد خاصي دامهاي روستا را در مدت فصل بهار،تابستان ، وپاييز به چرا مي برد و پول دريافت مي كند . 2 – نوع ديگر فردي كه چراگاه مناسب و نيروي انساني در اختيار دارد دامهاي ( معمولاً بره ها و بزغاله ها ) خانواده هايي از روستا را در اوايل فصل بهار جمع آوري كرده و برروي هركدام از دامها قيمتي گذاشته مي شود .وفرد بايد درمدت سه فصل بهارو تابستان دوماه اول پاييز به چراببرد. و در فصل پاييز دامها را به روستا آورده و مي فروشند . مقدار پولي را كه اين دامها از قيمت اوليه ي خود بيشر شده است بين صاحب دام و چوپان به صورت مساوي تقسيم مي شود و پول اصلي خود دام هم به صاحب دام داده مي شود . به اين نوع از مالكيت ( مايه شريكي  ) گفته ميشود كه در آن سود حاصل از چراي 7 ماه دام بين صاحب دام وچوپان تقسيم مي شود . 3 – نوع ديگري وجود دارد كه خانواده هايي ، از گوسفندان ديگران نگه داري مي كنند بشرط اينكه از فراورده هاي انها استفاده نمايند  .

3.1.3 – باغداري :

الف – انواع درختان مثمر ونامثمر :

          منبع درآمد اصلي روستاييان باغداري مي باشد . وبراين اساس تمام زمينهاي آبي روستا از دختان مثمر كه از تنوع زيادي برخوردار ميباشد و تعدادي هم غير مثمر پوشيده شده است . از درختان مثمر  روستا مي توان به مو ، گردو ( محصول اول روستا وبه گفته مردم ، روستاي نران را بانام درختان گردو مي شناسند.) سيب(انواع سيبهايي كه هركدام در يك زمان معين ميرسند و داراي طعم و بوي متفاوتي هستند ) ، به ، گلابي ، زردالو ( به عنوان دومين محصول روستااز نظر مقدار) آلبالو ، گيلاس ، بادام ، هلو ، انجير ، سماق ، سنجد ، آلو ، اشاره كرد . درختان بي ثمر كه بيشتر درختان كهن سال و قديمي هستند مي توان از درختاني  مثل بيد ، چنار ، وزم  و جوهرنام برد .

ب – نوع محصولات :

     محصول اصلي روستا گردو ، سيب و زردالو ميباشد . كه گردوي آن زبان زد عام و خاص بوده و بيشترين سود ممكن را براي كشاورزان به بار مي آورد . دركنار اين محصولات از درختاني مثل آلبالو ، گيلاس ، گلابي ، انگور ، هلو و... نيز مي توان نام برد

پ – توليد معيشتي و بازار:

        تو ليدات باغي اين روستا بيشتر بازاري بوده و محصولاتي مثل گردو و زردآلو جدا از رفع نياز خود خانواده ها بلكه براي بازار توليد مي شوند . و مقداري از اين توليدات خود خانواده ها به مصرف مي رسانند.

ت – دسترسي به سرد خانه :

     در نزديكي روستا هيچ سرد خانه اي وجود ندارد وباغداران هم تمايلي به نگه داري محصولات در سردخانه ندارند . چون محصولي مثل گردو نيازي به سردخانه ندارد و ديگر محصولات نيز با توجه به نياز مالي كشاورز و نزديكي باغها به شهر توليدات بعد از برداشت به ميدان تربار شهرستان فرستاده مي شود .

ج - سهم باغداري دردرآمد خانوار :

  بيشترين درآمد خانوارها از فروش محصولات باغي بدست ي آيد (حدود 70درصد ) . وزندگي اين روستا وابسته به باغها مي باشد . و مقدارزراعتي هم كه اكنون صورت مي گيرد به سوي باغداري ميل مي كند .

د -  مالكيت باغ:

        بعد ازاصلاحات ارضي(كشاورزاني كه هركدام برروي زميني كه كار مي كردند مالك  زمين شناخته شدند ) . و اين مالكيت تا به امروز وجود داشته وهست. در بعضي موارد كه صاحبان زمينها خود توانايي يا امكان نگه داري و كاشت محصولات راندارند زمين خود را به فرديكه اين توانايي را داشته به صورت يك ساله مي دهند ومحصولات حاصله را بين زارع و صاحب زمين به صورت مساوي تقسيم مي كنند .

3.1.4 – مرغداري :

       در روستا فقط مرغ و خروس نگه داري مي شود . و آن هم براي توليد تخم مرغ مصرفي خود خانوار ها در نتيجه  نيازي به نگه داري تعداد زيادي مرغ ندارند و هركدام از خانواده ها حدود دو الي چهار مرغ نگهداري مي كنند .و مرغ هاي آنها بيشتر محلي بوده ( مامر محلی) و به صورت سنتي در داخل حياط يك كلبه ي كوچك براي آنها ساخته شده . وبه طور متوسط روزي 200 الي 300 تخم مرغ در روستا توليد مي شود.

3.1.5 – نبور داري :

      درنران زنبورداري زياد رايج نيست  بجز حدوداً تعداد 10 خانوار ديگر خانوار ها زنبور ندارند . زنبور داري بيشتر به صورت جديد انجام مي شود. و در كنار آن نيز تعدادي از خانوارها به صورت سنتي به انجام اين كار مي پردازند. توليدات آنها بجز مصرف خود براي فروش نيز مي باشد . اكنون حدودآً 400 كندو زنبور به صورت مدرن و 200 كندو نيز به صورت سنتي نگه داري مي شود كه مقدار  عسل توليد شده در روستا در هر سال حوداً 2 تن  مي باشد .

3.1.6–جاليز كاري و صيفي كاري

      جاليز كاري و صيفي كاري در روستا وجود ندارد بجز تعدادي از خانواده هاكه آن هم به صورت خود مصرفي .

3.1.7 – صنايع روستايي :

         در نران هيچ نوع كارگاهي وجود ندارد. و خانواده ها در محل زندگي خود به توليد اين صنايع مي پردازند . مهمترين صنعت دستي روستا قالي بافي مي باشد . كه بيشتر دختران روستا به آن مشغول اندو منبع درامد خوبي براي روستايان به حساب مي آيد . جدا ازقالي بافي زنان روستابه بافت انواع گلها ، ژاكت ها پادر ي ها و ... نيز مي پردازند.

3.1.8 –شكار و ماهي گيري

     ماهي گيري در رو ستا به علت نداشتن رودخانه دايمي وجود ندارد . ولي  بعضي از روستايان كه وسايل شكار مثل تفنگ ( ته پر ) دام ( تله ) دارند  دركوه هاي روستا به شكار كبك ، روباه ، خرگوش و... مي پردازند .

3.1.9  - پرورش كرم ابريشم :

هيچ نوع پرورش كرم ابريشم در روستا انجام نمي شود .

 

3.2 - عوامل توليد :

3.2.1 – زمين زراعي : 

الف -  مساحت زمينهاي زراعي :

           كل زمينهاي كه در تصرف اين روستا مي باشد ، حدوداً 11.000 هكتار مي باشد كه 1.000 هكتار آن زراعي مي باشد. و از ين مقدار حدود 600 هكتار باغات ، 200 هكتار زراعت و 200 هكتار ديم  مي باشد .

ب -  امكان گسترش زمينها :

       چون نران در يك منطقه كوهستاني مي باشد لذا  اين امكان وجود ندارد كه زمينهاي زراعي آن را گسترش داد . ودر حال حاضر هم كشاورزان كوه ها و مراتعي كه بتوان براي آن آب تامين كرد با انواع درختان پوشانده اند . البته تعداد چند خانوار توانسته اند با طرح طوبی كوه هايي كه در مجاورت زمينهايشان قرار دارد به باغ تبديل كنند .

پ – واحد اندازه گيري زمين :

            واحد اندازگير زمين درقديم از نوع كاشت سنتي كه با گاو انجام مي شد برگرفته شده است . به اين معني كه زمين 6 هكتاري را يك جفت ، زمين سه هكتاري را يك لن ، زمين 5/1 هكتاري را يك سم مي گفتند . ولي اكنون مزارع به علت وجود باغات كم شده و واحد اندازه گيري به تغار( يك هكتار ) و من ( زمين مورد نياز براي كاشت چهار كيلو گندم ) و تاحدودي هم به كيلو( زمين مورد نياز براي كاشت يك كيلو گندم ) تغير يافته است .  

3.2.2 – آب :

– منابع آب زراعي :

       آب روستا از چشمه ساراني كه در دره ها بوده واز كوه ها سرچشمه گرفته و به وسيله نهرهايي كه بر روي رودخانه اصلي روستا بسته شده به زمينها و باغهاي كشاورزان انتقال داده شده است. البته دريك دو سال اخير جهاد كشاورزي همت گماشته وآب تعدادي از اين نهر هارا به وسيله لوله به باغها و مزارع انتقال داده است .  اين آب نسبت به زمين ها و درختان خيلي كمي  بوده وباعث تقسيم بندي آب بين كشاورزان شده است . به شكلي كه در زمان اصلاحات ارضي بر اساس مقدار زمين مورد تملك به تعداد ساعات به اين زمينها آب تعلق مي گرفت. و اكنون هم بر همان روال قديم كشاورزان از اين آبها استفاده مي كنند.

ب – قنات و چاه ها :

       باتوجه به كوهستاني بودن هيچ نوع قناتي در ده وجود ندارد .ولي بعضي از خانواده ها ( حدود 5 مورد ) در زمين هاي خود چاه حفر كرده اند كه عميق ترين آن حدوداً 20 متر مي باشد . وجدا از آب نهرها ( جوب ) ا اين چاه ها هم براي آبياري استفاده مي شود. البته اكثر كشاورزان به علت همان كم آبي كه در بالا به آن اشاره شد . و نوبت بندي آن ممكن است هر 10 روز نوبت آب آنها برسد . درنتيجه براي اينكه محصولات در اين مدت تشنگي نكشند ، هركدام درباغهاي خود يك استخري ( گلي يا سيماني ) ساخته اند وآب را در آن نگه داري مي كنند تا در موقع نياز از آن استفاده نمايند .

پ – واحد اندازه گيري محلي :

         واحد اندازه گيري يا بهتر بگوييم واحد تقسيم آب در روستا ساعت مي باشد . و در برخي موارد كه كشاورزان از يك استخر مشترك استفاده مي نمايند واحد تقسيم آب استخر مي باشد .   

ت – سد و بند خاكي و سيماني :

         آب روستا از هيچ نوع سد يا بندي تامين نمي شود و تمام آب مورد نياز از چشمه ها تامين مي شود . البته يك تيم تحقيقاتي در روستا مشغول جمع آوري اطلاعات مورد نياز براي ساخت سد يا انتقال آب سد ديگري به وسيله لوله به روستا مي باشند .

3.2.3 – نيروي انساني :

        با توجه به كمبود زمين زراعي روستا نسبت به جمعيت آن بيشتر كارهاي كشاورزي توسط خانواده ها انجام مي شود. كه آبياري ها ، هرس كردن ها ، شخم زدن ها ،  چراي دامها ، چيدن علوفه ها و انبار آنها توسط مردان روستا آنجام مي شود . و زنها نيز علاوه بر كارهاي خانه در برداشت محصولاتي مثل زردآلو ، گردو و ... به مردان كمك مي رسانند.  البته تعدادي از خانواده ها كه نيروي كافي براي برداشت محصولات ندارند از جواناني كه به صورت روز مزد كار مي كنند استفاده مي نمايند. ودر كارهاي گروهي مثل خرمن كوب و درو كردن مردان روستا با هم همكاري كرده و به صورت ( پياو وپياو ) عمل مي كنند . كه در يك زمان تعدادي از كشاورزان باهم اين كارهارا براي همديگر انجام مي دهند .

3.2.4 – ابزار توليد :

         همان طوري كه گفته شد شغل اصلي روستا باغداري است در نتيجه ابزارتوليد زيادي نياز نيست به هر حال براي آبياری از وسايل سنتي مثل بيل ، كلنگ و براي برداشت محصول از روه ، نرده بان و ... استفاده مي كنند. ابزارتوليد جديد بجز تراكتور و وسايل جانبي آن مثل خرمن كوب ، كاو دان ، تريلي ، بادي ،دروگر و... وجود ندارد .  و همچنين تعميرگاه خاصي براي تعميرات اين وسايل وجود ندارد و خريد و تعمير آنها درشهر سنندج صورت مي گيرد .

3.2.5 – آموزش فني و حرفه اي :

    دراينجابايد گفت هيچ يك از نهادهاي دولتي آموزش خاصي را به باغداران نداده اند . البته بيشترديپلمه هاي روستا در هنرستان كشاورزي تحصيل كرده اند ولي هيچ كاربرد و يا جنبه عملي براي آنها در بر نداشته است . وكشاورزان بيشتر بر اساس تجربه ها و سنتها عمل مي كنند.

3.2.6 – سرمايه و اعتبارات :

    با توجه به اينكه باغها و مزارع به صورت سنتي نگه داري مي شوند .و از طرحها و روشهاي جديد استفاده نشده است . درنتيجه نزد روستايان وامي وجود ندارد . بجز تعداد 4 خانواده كه از طرح طوبي استفاده نموده اند .ديگر افراد اگر هم استخر يا هرنوع فعاليتي راكه در باغها انجام داده باشندبا استفاده از نيرو ي انساني و سرمايه خود به انجام رسانده اند.

3.2.7 – زيربناها و ارتباطات :

الف – موقعيت ارتباطي روستا :

         روستا در دل كوه ها و تقريباً در يك منطقه بن بست كه  با جاده ي در حدود30  كيلومتر( 24 كيلو متر آن اسفالت و 6 كيلومتر ديگر آن خاكي ) از روستاهايي مثل سمان ، دره باغ ، هواله ، بوربان ، قصريان و كيلک گذر كرده و به شهر سنندج وصل مي شود . عمر اين جاده حدود چهل سال مي باشد. كه به يمن اين جاده روستا توانسته با دنياي بيرون بيشتر در ارتباط بوده و خودرا با تحولات فرهنگي واقتصادي و سياسي متابقت دهد.

ب – وسائط نقليه :

        درروستا دو دستگاه ميني بوس وهشت دستگاه خودرو سواري براي حمل مسافران ازروستا به شهر و بلعكس موجود بوده . و تعداد سه د ستگاه وانت (سايپا ) براي حمل محصولات كشاورزان به ميدان بار شهر، وپنج دستگاه تراكتور و همچنين تعداد هشتاد دستگاه موتور سيكلت كه پديده اي جديد در روستا به حساب مي آيد . و كار كشاورزان در رساندن آنها به مزارع و باغهارا تسهيل نموده و همچنين سفر به شهر رانيز آسان نموده است،كمك مي رساند .

پ -  پست ، تلفن ، برق و آب  :

      راههاي ارتباطي ديگري مثل پست كه يك نفر ازاهالي روستا مسئول دريافت و ارسال نامه ها بوده ونامه هارا از پست شهر دريافت نموده وبه روستايان مي دهد . همچنين حدود  20 سال مي باشد كه در روستا يك ساختمان تلفن ساخته شده و اكنون تمام خانواده ها در منازل خودصاحب يك خط تلفن  مي باشند در ضمن مخابرات در داخل روستا چند تلفن عمومي رانصب كرده است  . درحدود بيست و هشت سال پيش در روستا يك موتور خانه توليد برق وجودداشته كه شب هااز ساعت شش بعد از ظهر تا ساعت دوازده شب روشن بوده ونور را به خانه روستايان مي برده است . ولي اكنون روستايیان از برق سراسري بهره مند شده و ازوسايل برقي جديد استفاده مي نمايند .  اين روستا از دير باز از آب لوله كشي برخوردار بوده و اكنون نيز مي باشد .

3.2.8 – وسايل ارتباط جمعي :

الف : انواع وسايل ارتباط جمعي :

      به گفته اهالي اولين رسانه اي كه روستايان ديده اند، يك راديو بوده ،كه در حدود 50سال پيش به وسيله يكي از اهالي ،كه در بغداد كارمي كرده ،وارد روستا شده . از آن روز به بعد اين رسانه ها روبه زيادي نموده اند و كم كم با ورود تلوزيون سياه و سفيد و ساخت يك دكل تلوزيوني توسط  دولت و تغير تلوزيون به رنگي ، همچنين با ورود انواع ويديو وسي دي هاي مختلف به روستا اين روند ادامه داشته است .

 3.3– توزيع :

3.3.1– مبادله :

الف – توليد معيشتي يا براي بازار :

         توليدات روستا به 3 بخش دامي و كشاورزي و صنايع دستي تقسيم مي شود . 1 - توليدات دامي بيشتر جنبه خودمصرفي دارد و معمولاً مازاد اين محصولات توسط خانوارهاي روستا خريداري شده و كمتر به شهر برده مي شود . 2 – توليدات كشاورزي نيز به دوبخش زراعي و باغي تقسيم شده كه بخش زراعي آن همانند توليدات دامي جنبه خود مصرفي دارد . و مازاد آن نيز به وسيله اهالي وهمچنين مغازه هاي داخل دهكده خريداري مي شود . ولي توليدات باغي كه بيشترين درآمد را براي روستا به ارمغان مي آورد . جدا از جنبه خود مصرفي مقدار و تعداد خيلي زيادي از آن با خودروها توسط صاحبان اين محصولات به شهر سنندج ودر بعضي موارد در استانهاي ديگر  به فروش مي رسد . و مقدار هم به وسيله افرادي كه از مناطق ديگر در فصل برداشت محصول به روستا آمده خريداري مي شود . 3 – صنعت دستي غالب در روستا  قالي باقي مي باشد كه توسط زنان و دختران روستا صورت گرفته وبيشتر اين توليدات براي بازار بوده و يكي ديگر از منابع درامد زاي روستا مي باشد . البته بايد گفت كه نسل امروزي كمتر به اين صنعت علاقه دارد و به تن آسايي روي آورده است .

ب – مغازه هاي روستايي :

          مغازه ها و كاسب كاران اهل روستا مبادرت به خريد محصولات كشاورزي روستايان كرده و مقدار زيادي از اين محصولات توسط همين مغازه داران خريداري مي شود .

پ – چوبداري :

        در روستا (چوبداري) زياد رايج نيست فقط صاحبان قصابي ها به اين كار مي پردازند و در بعضي موارد هم از نقاط ديگر به روستا آمده و حيوانات روستايان را خريداري مي كنند .

ت - دسترسي به بازار شهري :

      روستايان كمتر خود به فروش محصولات در شهر مي پردازند و اكثر آنان محصولات خود را در روستا به فروش مي رسانند و تعداد اندكي هم باوسايل نقليه اين محصولات را به شهر آورده و به فروش مي رسانند .

3.3.2  -فروشگاه ها :

          فروشگاهي در پايين دهستان در داخل ساختمان شركت تعاوني آن با مساحت 200 متر مربع وجود دارد كه توسط يكي از اهالي روستا اداره مي شود . دراين فروشگاه خوراكيهاي محتلفي مثل قند ، شكر ، روغن ، ماكاروني ، رب ، كنسرو،  و لوازمخانگي ازقبيل  اتو ، پتو ، چراغ ، قابلمه ، قوري ، و... وجود دارد كه تا حدودي توانسته نياز روستايان رابرطرف نمايد .

3.3.3 – شركتهاي تعاوني روستايي :

      دردهكده شركت تعاوني مصرف كه وظيفه آن توضيع كالا برگها مي باشد و شركت نفت كه نفت مورد نياز براي سوخت روستايیان را تامين مي كند در ساختماني جدا و مستقل وجود دارد . 

 3.4 - روابط توليد :

3.4.1– نظامهاي بهره برداري :

الف- نظام خانوادگي :

         بر خلاف گذشته كه نظام بهره برداري به صورت اربابي بوده اكنون نظام بهره بردار حاكم بر روستا خانوادگي بوده و در آن تمام خانواده از زن و مردكودك و جوان پير  در كاشت ، داشت و برداشت محصول فعالانه شركت كرده و همديگر را ياري مي نمايند . بلكه محصول بهترو بيشتري رابدست آورند .

ب : نظام ار بابي و سرمايه داري :

         اكنون برخلاف كذشته نظام اربابي در روستا وجود نداشته و تمامروستايان روي زمينهاي خود و براي خود به كار و فعاليت مي پردازند . همچنين نظام سرمايه داري و شركتي نيز در روستا وجود ندارد .

3.4.2 – واحدهاي بهره برداري :

        واحدهاي بهره برداري بيشتر فردي بوده و كمتر از مشاعي استفاده مي شود .

 

3.4.3– اصلاحات ارضي :

 

الف – اجرا در روستا:

        اصلاحات ارضي در همان اوايل در روستا اجرا شد و كشاورزاني كه بر زمينهايي كه  كار مي كردند . به نوعي مالكيت يافتند .و اين روستايان از كار كرده براي اربابان و خوانين رهايي يافتند .

ب- نتايج :

        به گفته كشاورزان  زماني كه اين اصلاحات صورت گرفت كشاورزان توانستند به شيوه واقعي و دلسوزانه بر اين زمينها كار كنند و به صورتي كه حدود هشتاد درصد درختاني كه در روستا وجود دارد بعداز اصلاحات ارضي كاشته شده اند .چون قبل از آن كشاورزان هيچ گونه حس تعلقي به زمين نداشتند . ولي اكنون كشاورزان به درختان خودعشق مي ورزند و با افتخار از اين درختان و كاشته ي دست خودشان نام مي برند . و احساس رضايت و شادماني مي كنند .

پ – واگذاري زمين پس از انقلاب :

         قبل از انقلاب اسلامي تمام زمينها به كشاورزان واگذار شده بود در نتيجه بعد از انقلاب هيچ گونه زميني به كشاورزي واگذار  نشده است .

ساختار فرهنگي روستا

  4.1 – دين ومذهب

 الف - دين و مذهب روستايان :

         تمام افرادروستا مسلمان و اهل تسنن هستند . ودر قديم تمام  مردان روستا  از پير جوان براي عبادت به مسجد مي رفتند و به خواندن و گوش دادن قران وبجا آوردن نماز جماعت مي پرداختند . ولي اكنون افراد با همان دين و مذهب قديم فقط تعداد اندكي از افراد سالخورده براي به جاآوردن نماز به مسجد مي روند .وبه گفته يكي از ريش سفيدان: ماهواره و تلوزيون خدارا ازيادشان برده .

ب – تصوف و عرفان :

        اين روستاازقديم مورد توجه شيخها و دراويش مختلف بوده به نحوي كه در گذشته روستايان خود را مريد و توبه كار درگاه يكي از شيخها يي مثل شيخ هادي ، شيخ حسام الدين ، شيخ عباس و ... مي دانستند و به انها احساس تعلق مي كردند .و هر ماه در اين روستا مراسم ذكر و عبادت دراويشي كه از روستا ها و شهرها همراه شيخ مورد مريد آنها به اين روستا مي آمدند . ودر انجا به انجام مراسمات مي پرداختند ولي اكنون چند سالي مي باشد كه خبري از اين گروها و هياتها نيست و  مردم روستا توجه چنداني نيز به آن ندارند.

پ -  اماكن مقدس :

          1- مهمترين مكان مقدس روستا سلطان سراج الدين واقع در 10 كيلومتري روستا بربالاي بلند ترين كوه آن منطقه مي باشد كه به نحوي جالب و تماشايي در بين دو تپه سنگ قرار گرفته و در اطراف آن تعدادي قبر واقع است . به گفته ريش سفيدان روستا سلطان يكي از اصحاب پيامبر بوده و زماني كه لشكر حضرت عمر از اين روستا گذر كرده ايشان شهيد شده اند ودر بالاي اين كوه  دفن كرده اند .درفصل بهار اهالي روستا ،طبيعت دوستان ،كوهنوردان ، دانشجويان ودانش آموزان زيادي از اين مكان ديدن مي كنند.   2 – باوه جه ژني اين مكان ( شخص )  نيز كه در دو كيلومتري روستا واقع شده است در قديم مكان زيارتي مهمي براي روستا بوده و به علت نزديكي به روستا در اعياد مختلف مذهبي مخصوصاً در روز طبيعت اهالي روستا به آن جا رفته و از خداوند منان  طلب خه يره نعمت و بخشش گناهان مي نمودند . وروز طبيعت را در آنجا با مردم روستا به سر مي بردند . 3 – خذر زنده ( خيره زنه ) اين مكان نيز در نزديكي روستا بوده و امروزه چندان توجهي به آن نمي شود . 4 –  موسي بيان اين مكان در داخل روستا ودر زير مسجد قديمي روستا بوده كه به علت ساخت مسجد اكنون ديگر اثري از آن باقي نمانده است . ولي در گذشته از اهميت زيادي برخوردار بوده 5 – سه وزه پوش كه در ورودي روستا واقع است ودر يك خانه قرار گرفته كه بر اساس خواب ديدن يكي از اهالي به اين مكان مقدس مبدل گشته است  .

ت - مراسم عزاداري :

        اگر فردي در دهكده فوت كند، مردان و بلاخص جوانان براي كندن قبري كه مكان آن توسط خانواده متوفي  تعين مي شود به قبرستان رفته و تعدادي ديگر نيز جسد را به مسجد آورده و در آنجابه وسيله يكي از اقوام  غسل داده مي شود و نماز ميت آن توسط امام جماعت خوانده مي شود. و بعد از آماده شدن قبر  مردم ميت را بر روي نرده ي مخصوصي قرار داده و زنان و مردان روستا جنازه را همراه گريه و زاري و نوحه سرايي بعضي از زنان  تاپايين آبادي ( لاي ده )همراهي كرده ودرآنجا ميت را به معناي خدا حافظي سه بار بر زمين گذاشته و بلند كرده و بعد زنها به مسجد بر گشته و مردان جنازه را به قبرستان برده و دفن مي كنند . بعد از خواندن ياسين و موعظه ماموستايان، مردان به روستا باز گشته و يك نفر بر قبر او مي ماند تا اذانی را به معني بلند شدن ميت در قبر و آماده شدن براي پاسخگويي به اعمال خود بدهد . مراسم عزاداري در روستا به مدت سه روز در مسجد روستا به نحوي كه زنان در طبقه پايين مسجد و مردان در طبقه بالا از باز ماندگان تسليت مي طلبند .

4.2– زبان ولهجه :

          زبان روستا سوراني بوده و بيشتر به زبان و لهجه  مردم سنندج نزديك مي باشد. به نحوي كه اين لهجه با لهجه روستاهاي اطراف متفاوت مي باشد . به عنوان مثال مردم روستاي نران فعل بودن را به شكل ( بووه ) و روستا هاي اطراف به شكل ( بيوه ) و سنندجي هانيز به شكل ( بوگه ) تلفظ مي كنند.

4.3 - فرهنگ وقوميت :

الف – مختصات قومي و نژادي :

          مردم روستا خود را از قوم آريایي مي دانند. و به گفته بعضي ها در ابتدا در روستا نژادي از اورامي ها زندگي مي كرده اند . ولي اكنون در اين روستا افراد كرد كه تعدادي از آنها از روستا هاي ديگر به روستاي نران كوچ كرده اند .و از نژادهاي مختلف كردي مي باشند سكونت گزيده اند .

4.4  – ظواهر زندگي :

 الف : خوراك :

     در قديم مرم خيلي قانع و ساده بودند ، به گفته ي اهالي روستا افراد با يك ليوان دوغ و نان جوين يك شبانه روز را به سر مي برد . و اكثر مردم از غذا ها يي كه از زمين زراعي، كوهها، حيوانات اهلي و كوهي و درختاني كه كاشته بودند مصرف ميكردند . غذاهايي مثل : پياز آو: كه از مقداري پياز و كمي روغن حيواني و گندم خردشده به دست مي آمد. پرپوله  : كه از گندم بدون سبوس درست ميشد . دانه كولانه كه از مخروط كردن گندم ، نخود ، لوبيا ، ذرت ، و سبزيجات معطري كه از كوه ها جمع آوري كرده اند بدست مي آمد. شه له مين : كه از مخلوط كردن  گندم، آب انگور ، نخود ، لوبيا ، عدس ، گياه كوهي پسل و... بدست مي آمد . ولي اكنون از غذاهايي مثل شه له مين ، دانه كلانه ، پرپوله و ... كمتر استفاده مي كنندو بيشتر از برنج ، خورشتهاي متنوع ، مرغ، ماكاروني  و... استفاده مي شود .

ب – پوشاك :

            نحوه لباس پوشيدن نراني ها با توجه به نزديكي به شهر و وسايل ارتباطي با گذشته فرق كرده به صورتي كه در گذشته مردان از عمامه و روپوشها و شلوار و پيرهن كردي استفاده مي كردند ولي اكنون اكثر جوانان شلوار مثل شلوار لي و پيرهن هاي تنگ برتن مي كنند .و زنان و دختران نيز از كوا و سلته ميزره و زيورآلات قديمي روي برگردانده اند و لباسهاي جديدمثل مانتو و شلوار، چادر كفشهاي پاشنه دار و روسري هاي شالي استفاده مي نمايند .

پ – نان پزي :

          حدود 5 سالي است كه نانوايي به روستا آمده و اكثر روستا يان تنورهاي خورا نابود و ويران ساخته اند . البته تعداد اندكي از اين تنورها برجاي مانده و زنان  روستا به قصد تفريح و يادي از گذشته نان  يا كلره اي در آن مي پزند .

4.5  – ارزشها و اعتقادات :

 الف : ارزشهاي اجتماعي :

         ارزشهاي حاكم بر نسل گزشته اكنون در روستا كمرنگ شده و اكثر سالخوردگان شاكي و ناراضي از اين وضع هستند مثلاً مي گفتند كه در كودكي اگر با دوستانمان دعوايي پيش مي آمد و او  حرف زشتي را به اجدادمان مي گفت از سوي والدين با شديد ترين تنبيه مواجه مي شديم و پدرانمان به اجدادمان بيشتر احترام مي گزاشتند. ويا اينكه فرزندان هيچ گونه حق مخالفت با پدر رانداشته و هرچي كه اوبگويد بايد انجام شود مثل ازدواج ، طلاق ، كار كردن ويا نكردن  و... . جوانان به افراد مسن و ريش سفيد روستا بيشترين احترام را قائل مي شدند . و اگر در جايي فرد پيري ايستاده بود ديگر بچه ها و جوانها آنجا بازي ويا شوخي نمي كردند  . به افراد باسواد و به گفته  اهالي روستا قرآن خوانها بيشترين احترام راداشتند .ولي اكنون اين ارزشها كمرنگ شده ودارد به سوي نابودي پيش ميرود . ارزش  ها بيشتر معطوف به مزاياي امروزي مثل تحصيلات ، شغل پردرامد و ... كشيده شده است .

   ب -  اعتقادات خرافي :

       خوشبختانه در روستا خرافات رو به نابودي مي رود و مردم بيشتر به علمي بودن مسائل توجه نشان مي دهند .باوجود اين مردان و بيشتر زنان مسن روستا بر همان خرافات قديم اسرار مي ورزند و به خرافاتي مثل چشم بد (چاو خراو ) اعتقاد به اماكن و قبرهايي كه در قديم مقدس بوده اند .

پ – خلقيات و روحيات :

نرانيها خوش اخلاق و متين و آرام بوده به نحوي كه از افراد بيگانه و ميهمان ديرتر و خيلي به ندرت عصباني شده و بيشتر تمايل به اين دارند كه رضايت ميهمانان و غريبه ها رابه جا بياورند . روستايان باهم مهربانب وده و نيازهاو احتياجات هم ديگر را براورده مي نمايند .و داراي روحيه همكاري و تعاون مي باشند به نحوي كه در كارهاي جمعي براي روستا تمام روستايان شركت مي كنند به عنوان مثال مسجد اين روستا با تلاش و همكار روستا بدون حمايت ، ارگان يا سازمان دولتي خاصي بنا كردند و هر ساله براي پاك و هموار نمودن جاده ها و راههاي عمومي شركت كرده و اين اوامر را وظايف خود مي دانند .

 

4.6  – گذران اوقات فراغت :

 

 الف – بازيها :

           طبق گفته افراد مسن روستا در قديم جوانان هم به باز يهاي محلي مي پرداختند كه مهمترين آن ( سه وه ته سه ري ) بوده كه در آن فردي در وسط ميدان مي نشست و يك نفر از آن محافظت مي كرد و ساير افراد به آن فردي كه نشسته حمله مي كرد ند و اورا مي زدند، و اگر محافظ  آن  شخص ، هر يك از افرادي كه حمله مي كرد ند را دستگير كند بايد او به جاي ديگري در وسط ميدان بنشيند و ديگران به او حمله كرده و اورا بزنند . ولي اكنون جوانان به اين بازي و بازي هاي  ديگر نمي پردازند و گهگداري با روستاهاي مجاور در مسابقات فوتبال  بازي مي كنند . ودر زمستان كه اوقات فراغت بيشتر است تعدادي از افراد دريكي از منازل گرد هم جمع مي شوندوبه  بازي با پاسور و جوراب مي پردازند .و تعداد ديگر جوانها در ميدانهاي روستا ( بيشتر در فصل زمستان )  گرد يك آتشي كه روشن كرده اند جمع مي شوند و به شوخي كردن ،  مضحكه ، و ... مي پرازند .درضمن در يك مغازه بازيهاي رايانه اي در روستا مي باشد كه بچه هابه بازي با آنها مشغول اند .

ب – شب نشيني :

       شب نشيني ها كه مختص به فصل پاييز و زمستان است بيشتر از همه  اوقات فراغت روستايیان را پر مي كند . شب نشيني ها اكثراً به صورت جمعي صورت مي گيرد به نحوي كه چند خانواده معمولاٌ همسايگان و اقوام نزديك به هم ، طي قراري كه مي گذارند ،به خانه يكي از آنها  مي روند . وشب را در كنار هم با خودن ميوهاي مثل سيب ، پرتقال ، انار ، گلابي، و... واجيلهايي مثل گردو ، بادام ،  كشمش ، تخمه ، و...كه اكثراً از  ميوه هايي است كه خود در باغهايشان  كاشته اند  از ميهمانان پزيرايي مي كنند. و مردان با بازي با جوراب و پاسورو ديدن برنامه ها وفيلمهاي ماهواره  شب را به سر مي برند .

پ - قهوه خانه :

       حدود 15 الي 20 سال پيش در روستا قهوه خانه اي وجود داشته كه اكثر مردان و ريش سفيدان  اوقات فراغت خود را آنجا به سر مي بردند . ولي در حال حاضر هيچگونه قهوه خانه اي در روستا وجود ندارد .

ت -  ميدان روستا :

          روستاي نران 3  ميدان يا بهتر بگوييم محل تجمع در آن وجود دارد كه اولي در ورودي روستا قرار دارد ( لاي ده ) دومي تقريباً در وسط روستا قرار گرفته (بر مزت ) و سومي هم در خروجي روستا قرار گرفته ( بر كاني )  كه  دراوقات فراغت اكثر جوانها دراين ميدانها  جمع شده و باهم به گفت و گو ،شوخي و ... مي پردازند .

ث – كتابخانه و زيارت :

  اين روستا يك كتابخانه با وسعت 40متر مربع و تعداد چهار ميز مطالعه براي 16 نفر، كه حدوداً 1500 جلد كتاب درآن موجود مي باشد. وتوسط يكي از اهالي روستا اداره مي شود .   ولي عملاًبدون هيچ استفاده اي است ، زيرا مردم روستا تمايلي به مطالعه ندارند . و كمتر كسي اوقات فراغت خود را به مطالعه اختصاص مي دهد .  بجز افراد سالخورده و تعداد اندكي ديگر به زيارت نمي پردازند بر خلاف اينكه در قديم اين  زيارت كردن خيلي شديد بوده است .

4.7 – فرهنگ عامه :

الف – مراسم تولد :

 اكنون بر خلاف گذشته كه تولد ها بيشتر در روستا صورت مي گرفت ،چند روز قبل از اينكه پچه به دنيا بيايد  مادر بچه در بيمارستان شهر بستري شده و در آنجا فرزند او متولد مي شود . و بعد از ترخيص از بيمارستان به روستا برگردانده مي شوند . همسايه ها و خويشاوندان به ديدن آنها رفته و براي بچه مقداري پول به عنوان هديه مي برند كه به شكلي هر كدام از ميهمانان بچه را بغل كرده و پول را در لباس بچه مي گذارند .

ب – مراسم نامگذاري بچه :

        اين مراسم كه معمولاً در هفتمين روز تولد بچه انجام مي شود خانواده و آشنايان دور هم در منزل بچه جمع شده و نامهاي مورد نظر خود را پيشنهاد مي كنند. در ابتدا اسم بچه را محمد مي گزارند و بر کنار گوش او اذان مي گويند ولي بعد از اذان اسمي  را كه مورد نظر بوده براي بچه انتخاب مي كنند . و بعد از چندروز بامراجعه به ثبت احوال شهرستان شناسنامه او صادر مي گردد.

پ- ختنه :

          ختنه كردن بچه پسر معمولاً دراولين سال تولدش توسط يك فرد(دلاك) كه بهروستا سر مي زند صورت مي گيرد. البته اكنون تعدادي از والدين فرزند خورا در شهر ختنه مي كنند .

ت – اعياد ملي :

مهمترين عيد ملي عيد نوروز مي باشد كه در اين شب جوانان در ميدانهاي اصلي روستا آتش روشن كرده و گرداگرد آن ايستاده و به ترقه بازي و آتش بازي مي پردازند. و خانواده ها نيز بر بالاي بامهاي خود آتش روشن كرده و تا خاموش شدن آتش دور آن نشسته و در اولين روز عيد مردم به هم ديگر سال نو را تبريك گفته  و به ديد و بازديد مي پردازند .

ج – اعياد مذهبي :

اهالی روستابيشترين احترام را براي اعياد مذهبي قائل بوده و در شبهايي مثل شب معراج مردم در مسجد جامع جمع شده و به خواندن قرآن و معراج نامه و دف نوازي  مي پردازند . همچنين در شبهاي قدر جوانان و زنان روستا تا صبح در مسجد نشسته و به خواندن نماز و قرآن و دعا براي شفاي بيماران و برکت جهت رزق و روزي  روستا مي پردازند .

د – موسيقي و آواز :

         مردان و زنان نران از ديگر مردم كرد مستثنی نبوده و موسيقي و آواز يكي از بخشهاي زندگي آنان را در بر گرفته و اين كشاورزان درباغها و مزارع خود، چوپانان در دره ها و مراتع و زنها و دختران در پاي دار قالي و هنگام مشك و دوشيدن حيوانات  براي اين كه خستگي كار و فعاليت را از خود دور كنند وغم وغصه ها را دور ريزند. به خواندن آواز هاي فولكلور مي پردازند.

4.8 -  فولكلورزراعي :

الف – فولكلورمربوط به زراعت :

         زراعت در قديم كه شغل اصلي روستا بوده ، سه مرحله داشت  ،كاشت و برداشت توسط كشاورز و خانواده او صورت مي گرفت . و فولكلور غني  را به خوداختصاص مي داد . ولي اكنون اين مراحل به وسيله ماشين آلات صورت مي گيرد و براي كشاورز ازخود بيگانگي را به وجو آورده است . باوجود اين به تعدادي از آوازهاي آن زمان در زمان شخم زن زمين با گاو اشاره مي كنيم .

هي كاكي جوتيار جوتو به به ربي                         خه له و خه رمانت به ره كه ت دار بي

هي كاكي جوتيار جوتوتمامه                             گارام ده سه كه ت طوله نه مامه

هي كاكي جوتيار جوتو هل نايه                         گاكانت نه وه ن يان دلو نايا

ب – خرمنكوبي و درو :

       خرمنكوبي و درو در روستا بيشتر به صورت جمعي انجام مي شود . زيرا كاري طاقت فرسا و خيلي خسته كننده است . به شكلي كه چند نفر از كشاورزان معمولاً همسايه گان باهم گروهي را تشكيل مي دهند .و به صورت نوبتي شروع به درو كردن و خرمنكوبي برای هم مي كنند .

منابع :

 

1- مشاهدات و تجربيات محقق ( ابوبكر مجيدي )

2 – پرس و جو از و مردان و زنان روستا

3 – آمار هاي خانه بهداشت و در مانگاه

4 – آمارهاي مدارس ونهضت سواد آموزي

5 – بيانات و اسناد شوراي اسلامي

6 – آمارهاواسناد دهداري

7 – آدرس اينترنتي    http://nahran.blogfa.com/

8 – آمارهاو اسناد كتابخانه

گرد آورنده : ابوبکر مجیدی

 جهت مشاهده بخش اول مطلب اینجا را کلیک کنید


مطالب مشابه :


بررسی وضعیت اجتماعی و اقتصادی روستای نران

البته تعداد چند خانوار توانسته اند با طرح طوبی كوه ندارد و خريد و اينترنتي




برچسب :