میتود تدریس1

فصل اول

میتودولوژی ( علم روشهای تدریس (

میتودولوژی درلغت بمعنی روش شناسی ، ، علم اصول ، اسلوب شناسی ، روش .

میتودولوژی یا علم روش های تدریس عبارت از یك سلسله فعالیت های منظم تعلیمی است كه معلم در تدریس از ان كار گرفته و به هدف درسی خود(تعلیم شاگردان،میرسد ).
یابه عبارت دیگر میتود راه و روش (عملیه منظم) درس دادن است كه معلم درجریان تدریس از آن استفاده نموده، معلم و شاگرد هر دو را در وقت كم به هدف میرساند.
استفاده از میتود ها نظر به سطح دانش، مضمون و نظر به و ضعیت تعلیمی شاگردان فرق میكند.

میتود چیست ؟

میتود از کلمه لاتینی " متد " Method  گرفته شده است ، وکلمه میتود در فرهنگ فارسی وفرهنگ انگلیسی به فارسی به: روش ، شیوه ، طریقه ، اصول ، راه ، طرز و اسلوب معنی شده است . به طور کلی ، « راه انجام دادن هر کاری » را میتود یاروش گویند ، که میتود یا روش تدریس عبارت است از « راه وروش منظم ، با قاعده ومنطقی برای ارایه درس » .

همچنان در تعلیم وتربیه میتود به مفهوم عام ، طریق رسیدن به هدف وشکل معین تنظیم فعالیت ها معنی میدهد. و به مفهوم خاص میتود عبارت است ازراه حل یا طریقه حل یک مساله یا روش با قاعده و منطقی برای تدریس نامیده میشود .

بصورت عموم تعریفات ذیل غرض ارایه مفهوم میتود داده شده است :

  • میتود عبارت از یک سلسله راه های منظم ، منطقی و با قاعده است که معلم در عملیه تدریس از ان کار میگیرد .
  • میتود یک سلسله فعالیت های سازنده و تعمیری است که شاگردان را به هدف می رساند .
  • میتود عبارت از طریقه علمی است غرض وصول به هدف انتخاب میگردد .
  • ویا میتود عبارت از طی کردن مراحل لازم برای انجام دادن یک کارویا یک وظیفه ویا به عبارت دیگرمیتود بکار بردن وسایل ویک سلسله فعالیت هائی است که به موقع و در مدت کوتاه وبه سهولت به هدف رسیدن را محیا میسازد . و درحقیقت میتود عبارت از تطبیق عملی اساسات تدریس خوب است که با درنظرداشت وضع شاگرد ف وضع مضمون وضرورت اموختن شاگرد بنا نهاده شده است.

فنون تدریس

فنون جمع فن است ، کلمه فن که معادل کلمه " تکنیک " به کار رفته است ، به معنی راه ، روش ، شیوه و مهارت معنی شده است . همچنان فن به معنی " راه به کارگیری مهارتهای اساسی ویا روش انجام ماهرانه کاری " تعریف شده است .

یاد گیری چیست ؟

روانشناسان یادگیری را چنین تعریف میکنند : یادگیری یعنی ایجاد تغیرات کم و بیش دائمی در رفتار بالقوه یادگیرنده ، مشروط براینکه این تغیردر اثر تجربه رخ داده باشد .

با توجه به تعریف مذکور ، تغیرات موقتی در رفتارمانند هیجانات ، خستگی ومانند آنها یادگیری به حساب نمی آید. از طرفی تاکید بر این است که این تغیرات در رفتار دراثرتجربه رخ داده باشد . همچنین رفتار بالقوه برای این گفته شده است که گاهی رفتاریادگرفته شده ممکن است در ظاهر قابل دید نباشد مثلاٌ میتود ها وفنون تدریس را معلمی یادگرفته است ولی وقتی این یادگیری قابل دید وعینی خواهد بود که صنف درسی وجود داشته باشد ووی تدریس نماید ، آن وقت معلوم حواهد شد که معلم تا چه اندازه میتود ها وفنون تدریس را یادگرفته است؟ وآنهارا در موقعیت های تعلیمی بکار میگیرد .

تعریف تدریس

از تدریس تعریف های مختلفی ارایه شده است . بعضی تدریس را " بیان صریح معلم در باره آنچه که باید یادگرفته شود" میدانند . عده ئی تدریس را ارتباط متقابل بین معلم وشاگرد ومحتوای درسی میدانند . وعده ئی زیادی از متخصصان تعلیم وتربیت ، " فراهم آوردن شرایط واوضاع واحوالی که یادگیری را برای شاگردان آسان کند " تدریس نامیده اند .

ویا تدریس عبارت از پروسه دوجانبه تعلیم بین معلم وشاگرد است، وهمچنان شناخت ورهنمائی شاگردان است خواه بشکل انفرادی باشد ویا دسته جمعی .

            تدریس به مجموعه فعالیتهای اطلاق میشود که هدفدار است وآگاهانه صورت میگیرد ، بشکل اتفاقی یا تصادفی صورت نمی گیرد .

از بررسی مجموع تعاریف ارایه شده میتوان نتیجه گرفت که تدریس یک فعالیت است اما نه هرنوع فعالیتی ، فعالیتی است که بطور قصدی وبر اساس هدفی خاصی انجام میگیرد ، فعالیتی که باید مطابق وضع شاگرد انجام گیرد وسبب تغیر مطلوب در سلوک شاگرد گردد . به هر صورت اگر یادگیری را تغییر در رفتار شخص در اثر تجربه بدانیم ، بدون شک فعالیتی که شرایط را برای تغییر فراهم کند ویا شرایط تجربه وتغییر لازم را در شاگرد سبب شود ، تدریس گفته میشود .

عمل تدریس یک سلسله فعالیت های مرتب ، منظم ، هدفدار واز قبل طراحی شده است ، فعالیتی که هدف اش ایجاد شرایط مطلوب یاد گیری است ، فعالیتی که بصورت تعامل متقابل بین معلم وشاگرد جریان دارد یعنی خصوصیات ورفتارمعلم بر رفتار واعمال شاگردان تاثیر میگذارد.

در نتیجه ، تدریس عبارت است از تعامل متقابل معلم وشاگرد براساس طراحی منظم بصورت هدفداروآگاهانه برای ایجاد تغییر مطلوب در رفتار شاگرد . دراین تعریف سه خصوصیت خاص برای تدریس مشخص میکند :

1 . وجود تعامل یا رابطه متقابل بین معلم وشاگرد.

2. هدفدار بودن فعالیت های معلم

3 . ایجاد تغییر در سلوک شاگرد .

بناءً نظربه تعریف فوق اگر فعالیت معلم درصنف بصورت رفتار متقابل وبراساس هدفی خاصی صورت نگیرد ، به هیچ وجه مفهوم تدریس به آن اطلاق نمی شود. ممکن است معلمی در صنف درسی صحبت کند ، تمرین حل کند ، اما مفهوم واقعی تدریس رانداشته باشد زیرافعالیت های پراگنده ویکجانبه معلم که هیچ گونه تغییری درشاگردان ایجاد نکند ، تدریس گفته نمی شود .

تدریس کدام نوع تغیر هارادرسلوک ورفتار شاگرد باید ایجاد کند . تدریس مفاهیم مختلف مانند نگرش ها ، گرایش ها ، باور ها ، عادات وشیوه های رفتار ویا بطور کل انواع تغییراتی را که میخواهیم در شاگردان ایجاد کنیم ، دربر میگیرد .

نکته مهم در جریان یک تدریس اینست که معلم مشخص کند چه باید یاد گرفته شود تا براساس آن محتوای تعلیمی وفعالیت های متناسب بادرک وفهم شاگردان فراهم گردد .

فعالیت های که باعث ایجاد تدریس میشود براثرتعامل سه عامل یارکن اساسی یعنی معلم ، شاگرد ومواد درسی استوار است . که در صورت عدم موجودیت یکی از این سه عامل تدریس صورت گرفته نمی تواند . همچنان تدریس متشکل از فعالیت های است که با فعالیت های جسمی وذهنی معلم وشاگرد همراه است ودر هر تدریس موجودیت این سه عامل یا اصل لازم وضروری است .

1 . اولین ومهمترین عامل در تدریس یادگیرندگان ( شاگردان ) هستند که باید فعالیت های ذهنی وتوانایی های بالقوه آنهارا شناخت واز نیازهای آنان آگاهی پیداکرد تا به تناسب نیاز ها واستعداد های شاگردان برنامه های متناسب انتخاب ودرقالب فعالیت های درسی گنجانیده شوند . موضوع شناخت شاگردان مربوط به روانشناسی رشد وروانشناسی تربیتی است که از ویژگیهای رفتاری واصول های تربیتی شاگردان رامورد بحث قرار میدهد .

2 . برنامه های درسی ( مواد درسی ) براساس هدفهای تعلیم وتربیت در هردوره تحصیلی پیش بینی میشوند که در مکاتب و موسیسات تحصیلی کتاب های درسی بادر نظرداشت برنامه های تعلیمی تهیه وتنظیم میشوند ومعلمان اساس فعالیت های تدریس خود را براساس برنامه های تعلیمی پشبینی واستوار می سازند.

3 . عامل مهمی دیگری درپروسه تدریس ، معلم است که علاوه ازویژگیهای شخصیتی ، اخلاقی واجتماعی معلم ، مهارت های او در تدریس ، آشنایی او با انواع میتود های مناسب تدریس وشناخت شاگردان یا ایجاد تعامل بین معلم وشاگردان با استفاده از منابع وموخذ ومحیط تعلیمی که اوتدارک دیده است مورد توجه می باشد . بنابر این انتخاب روش ووسایل مناسب با محتوای تعلیمی از وظایف اصلی معلم در تدریس میباشد .

اهمیت میتود های تدریس

معلمین محترم باید اینرا بدانند که یک میتود ویا اصول تدریس واحد موجود نیست بلکه راه ها وطریقه های زیادی وجود دارد که معلمین نظر به مضمون وموضوع دراوقات مختلف از آن استفاده میکنند .

تدریس یکنوع فن ومهارت است که معلمین تا حد ممکن کوشش میکنند تا شیوه ها وراه های تدریس مناسب وهمه جانبه راپیدا کنند . بناءً معلمین احتیاج دارند که از تمام طریقه ها ومیتود های تدریس تاحد ممکن معلومات وآگاهی حاصل کنند وبه این بفهمند که چرا بالای میتود وروشهای مختلف تدریس تاکید صورت میگیرد ؟

اصول تدریس وسیله یی است برای انتقال دانشها ومهارت ها وبدست آوردن دانش ومهارت که درجریان تدریس از آن استفاده بعمل می آید.برای مطالعه وتدریس هر رشته از علوم ، روش بخصوصی وجود دارد نظر به ماهیت موضوع ومضمون ونظر به تمایلات ، مهارت ها وخواسته های ذهنی شاگردان برای ارایه وتوضیح مطالب از آن کارگرفته میشود و هدف ازانتخاب روش مناسب تدریس آنست تا بتوان به اهداف تعین شده دسترسی پیدا کرد . بناءً اهمیت اصول تدریس را مطالب ذیل تشکیل میدهد :

1. مطابق به میتود تدریس ، تدریس آسان ، قابل فهم وتعلیم شاگردان بهتر وخوبترمیشود.

2 . میتود یا اصول تدریس از ضیاع وقت جلوگیری مینماید . چراکه میتود تنظیم کنندهً وقت بوده وکاربه سهولت وبه وقت آن انجام میشود.

3 . وقتیکه از شیوه مناسب تدریس پیروی گردد معلم میتواند علاقه وتوجه شاگردان را بخود جلب کند .

4 . اصول تدریس مناسب برای شاگردان سبب یادگیری موثر میگردد .

5 . با استفاده از شیوه های مناسب در تدریس تفاوت های فردی مراعات میشود یعنی استفاده از میتود های مناسب میتوان شاگردان کند ذهن را به سویه خود شان دریک صنف تدریس کرد .

6 . انتخاب میتود خوب معلم را درتهیه وانتخاب مواد درسی کمک میکند .

7 . میتود درسی مناسب زمینه را برای یادگیری دلچسپ مساعد ساخته واز خستگی شاگردان جلوگیری مینماید .

8 . میتود تدریس مناسب میتواند قوه ابتکار ، تفکر ، اندیشیدن و قوه استدلال شاگردان را ارتقا بخشیده زمینه زمینهً کنجکاوی واستفاده درست شاگردان را از معلم فوق العاده مساعد میگرداند.

9 . میتود تدریس مناسب زمینه تجربه وعمل را در صنف برای شاگردان مساعد میسازد یعنی تعلیمهای نظری را بشکل تجربی وعملی به اثبات میرساند زیرا تعلیم از طریق عمل بصورت کل صورت میگیرد.

اساسات وپرنسیپ های مهم تدریس

پرنسیپ ها واساساتیکه برای تطبیق میتود ها درساحه تدریس معلم را کمک میکند بسیار است . لازم است که معلم با تطبیق میتود از همه اولتر درباره هدف آن ، میتودیکه درنظرگرفته آگاهی ومعلومات حاصل نماید وکوشش کند که هیچ قسمت آن پوشیده وپنهان نباشد . معلم باید توانایی قدرت آنرا داشته باشد که فعالیت های خود را طوری تنظیم کند تا اورا قدم به قدم بطرف هدف نزدیک کند وهم بتواند خود را در هرمرحله فعالیت ارزیابی نماید تا قوت وضعف هر بخش فعالیت های خود را پیدا نموده وبه اصلاح آن اقدام نماید. علاوه بر آن معلم وطیفه دارد برای آموش شاگردان از میتود های گوناگون تدریس استفاده نماید .

معلمان در عملیه تعلیم پرنسیپ ها واساسات مهم میتود هارا ذیلاً در نظر داشته باشند :

1-      برای فرد وگروپ ، هردو باید فعالیت ها موجود باشد بخاطر اینکه تعلیم عملی بسیار با ارزش  ومفید است .

2-   رابطه داشتن موضوع درس با زندگی : باید تدریس یا موضوع درسی حقیقی بوده باشد با شرایط وحالات گذشته وفعلی زندگی شاگرد ارتباط داشته باشد .

3-   دلچسپی وعلاقه : معلمین باید درنظر داشته باشند که درس مطابق دلچسپی شاگردان باشد یعنی مطابق دلچسپی شاگردان تدریس نماید تا سبب ایجاد علاقه شاگردان وانکشاف ذوق آنها گردد .

4-      داشتن هدف مشخص ومعین : معلم باید به این اساس متوجه باشد که هر درس اهداف مشخص دارد .

5-      تهیه وتطبیق مواد ووسایل تدریس مطابق موضوع درس در جریان تدریس .

6-   تقسیم موضوع : معلم باید مطالب ضروری درس را به سویه ها ومراحل مختلف طوری تقسیم نماید که از آغاز تا انجام یک سلسله منطقی را مراعات کند .

7-      در انتخاب میتود تدریس سن وسویه شاگردان را در نظربگیرد.

8-   تمرین وتکرار : در هر درس تمرین وتکرار در نظر گرفته شود زیرا درس یادشده به مشق وتمرین ضرورت دارد.

9-   در عملیه تدریس تنها برخورد وطریقه تدریس معلم در ازدیاد تجارب ومعلومات شاگردان موثر نسیت ، بلکه وضع روانی وحالات صحی معلم کاملاً بالای حالت روانی شاگردان تاثر میگذارد .

10- در اصول تدریس باید وضع وحالات فردی شاگردان ( تفاوت های فردی شاگردان ) مدنظر گرفته شود زیرا که هرفرد استعداد جداگانه دارد.

11- تعلیم مهمتر از تدریس است وتدریس باید تابع تعلیم باشد . به همین اساس معلم باید به قوانین تعلیم ویادگیری آشنا باشد ومطابق آن برای تعلیم راه وروش مناسب تعلیم را بکار گیرد .

12- در تدریس وتعلیم مطالب درسی هرمضمون باید ازطریقه ومیتود خاص کار گرفته شود. بطور مثال در ریاضی از طریقه حل پراپلم ، درساینس ازطریقه تجربی ولابراتواری ف در ادبیات از اصول جمله سازی بصورت عملی کار شود .

13-  در هر میتود زبان در عملیه تعلیم رول مهم دارد.  پس به هر اندازه که زبان فرد متکامل شود به همان اندازه تعلیم خوبتر صورت میگیرد معلم باید خود در مهارت های زبانی کوشش کند .

14-  در تطبیق میتود معلم باید از اهداف تعلیم وتربیه ، کلتور وثقافت اجتماعی در آن زندگی میکند استفاده نماید.

15-  معلم باید در تطبیق میتود از اساسات وقوانین تعلیم باخبر باشد .

16- معلم باید از فرهنگ ملی جامعه خود شناخت علمی داشته باشد وجنبه های مثبت ومنفی آنرا بداند ودر اصلاح جنبه های منفی آن از میتود درست استفاده نماید .

17- معلم باید از فرهنگ اجتماعات دیگران معلومات داشته باشد تا به ارزش های ملی جامعه مربوط مخالف واقع نشود.

18-  در تطبیق میتود باید امکانات ، نیازمندیها واهداف در نطر گرفته شود .

19- به آن وسایل وروش های که ضرورت داریم باید آنرا آزمایش کنیم نواقص وکمبودی ها را اصلاح نماییم تا در آینده بتوانیم از غلطی ها واشتباهات جلوگیری بعمل آید .

اهداف آموزشی

طوریکه میدانیم تمام امورات زندگی را که ما وشما انجام میدهیم در آن اهداف موجود میباشد ، ولی در آنصورت این فعالیت ها واجراات ما خوب وموثر واقع شده میتواند که اهداف آن مشخص ، دقیق ، مکمل وخوب واضح ومعین باشد . برای اینکه اهداف در تعلیم وتربیه ضرورت اولیه را تشکیل میدهد ف بهتر اینست که اولتر از همه استادان باید درباره مشخص کردن اهداف معلومات پیدا کنند واین را بدانند که چطور آن را در پلان درسی خود جا دهند تا مانند معلمان هدفمند وظایف خود راانجام دهند . در اینجا لازم دیده میشود که راجع به تعریف هدف واقسام اهداف تعلیمی ذکر بعمل آید تا با استفاده از آن وطایف تدریس خود رابه وجه احسن انجام داده باشیم :

تعریف هدف :هدف درلغت مقصد ومرام را گویند ودراصطلاح نتیجهً پیشبینی شدهً یک کار راهدف گویند . یا نتیجهً پیش بینی شدهً مطلوب که جهت حصول آن یک فعالیت صورت گیرد هدف است . در امور اجتماعی اهداف مختلف وجود دارد که از آن جمله تعلیم وتربیه هم دارای اهداف ومقاصد است .

تعیین اهداف آموزشی چه فوایدی دارد؟

  • تعیین محتوای آموزشی
  • انتخاب روش تدریس
  • انتخاب مواد ووسایل درسی
  • چگونگی اجرای ارزیابی آموزشی
  • تعیین فعالیت های معلم و شاگرد

انواع اهداف آموزشی

  • دو نوع هدف وجود دارد: اهداف کلی Goals و اهداف جزئی (دقیق)  objectives
  • اهداف کلی آموزشی: بیاناتی کلی و عمومی هستند که شاگردان درباری آن چه را بیاموزند.
  • اهداف جزئی: بیاناتی هستند که یادگیری شاگردان را بر حسب تغییرات حاصل در رفتار یا عملکرد آنان نشان دهد.
  • به اهداف جزئی، اهداف رفتاری نیز گویند.
  • اهداف جزئی آموزشی، باید مشخص و قابل سنجش باشد.

بیان اهداف رفتاری

  • در اهداف رفتاری، فعل جمله باید بر حسب رفتارها و اعمال بیان شود. مثلا افعالی چون:  نام بردن، توضیح دادن
  • فعل هایی مانند درک کردن، فهمیدن، و دانستن؛ گنگ و مبهم هستند و نباید در اهداف رفتاری از آنها استفاده شود.
  • اهداف رفتاری بر اساس عملکرد شاگردان تعریف میشود.

سئوال: کدام یک از هدفهای آموزشی زیر، یک هدف رفتاری نیست؟

الف: شاگرد خواهد توانست قانون جاذبه زمین را توضیح دهد.

ب: شاگرد تعریف مثلث متساوی الاضلاع را خوب یاد بگیرد.

ج: شاگرد با استفاده از وسایل لابراتوار، می‌تواند یک ماشین ساده بسازد.

د: شاگرد می‌تواند، 50 متر طول یک حوض آب بازی را شنا کند.

نتایج متوقعه آموزشی

  • جدیداً به جای ”اهداف آموزشی“ از اصطلاح ”نتایج متوقعه  ی آموزشی“ Instructional outcomes، بیشتر استفاده میشود. زیرا میخواهند بر نتیجه پروسه ی آموزش تأکید بیشتری کنند.
  • آنها به درستی میگویند که پروسه ی تدریس و آموزش باید نتیجه محور باشد.
  • در حالت عمومی، تمامی فعالیتهای انسانی باید نتیجه محور باشد. زیرا صرفاً انجام یک فعالیت حایز اهمیت نیست.

رهنمای تهیه اهداف آموزشی

  • اهداف آموزشی باید واضح و مشخص باشد.
  • هدف آموزشی، باید رفتاری باشد.
  • تنها یک رفتار در هر هدف آموزشی آمده باشد.
  • هدف آموزشی باید واقع بینانه و متناسب با سویه شاگرد باشد.
  • هدف آموزشی باید زمان مند باشد.
  • هدف آموزشی باید شرایط لازم عملکرد را بیان کند.
  • هدف آموزشی باید معیارها و استانداردهای عملکرد را بیان کند.

 شرایط

مشخص كننده ی موقعیت ها، محدودیت ها، ملزومات، مواد ، ابزار و تجهیزاتی است كه تحت تاثیر آنها رفتار صورت می گیرد. مانند:

  •        شاگرد  در لابراتواربتواند....
  •         شاگرد در میدان فوتبال بتواند.....
  •       شاگرد  بدون استفاده از كتاب بتواند ....
  •         شاگرد با استفاده از میکروسکوپ بتواند ...
  •         شاگرد با توجه به نقشه  بتواند....

ملاك یا معیار

ملاك، استانداردها و معیارهای وقوع یادگیری در شاگرد را معین و مشخص می سازد و تشریح كننده ی میزان كار مورد نیاز و قابل قبول فعالیتی است كه باید آموخته شود. مانند:

  •        شاگرد در صنف بتواند حداقل چهار مورد از موارد توصیه های پیشگیری از سوء تغذیه را...
  •      شاگرد بدون استفاده از كتاب بتواند 6 مورد از سنت های  نماز ...
  •         شاگرد با استفاده از فشار سنج در مدت 5 دقیقه بتواند فشار خون حداقل 7 نفر را به طور صحیح اندازه گیری كند.
  •        شاگردان به 85 درصد پرسش از تمرین های درس پاسخ بدهد.

عملكرد

عملكرد بیان كننده رفتار قابل مشاهده ای است كه فراگیر باید از خود نشان دهد و كاری كه درنهایت توسط او باید انجام شود را مشخص می كند مانند:

  • شاگرد در صنف بتواند حداقل چهار مورد از موارد توصیه های پیشگیری از سوء‌ تغذیه را توضیح دهد.
  • شاگرد بدون استفاده از كتاب بتواند 6 فرق عمده نماز زن و مرد را نام ببرد.
  • با استفاده از فشار سنج در مدت 5 دقیقه بتواند فشار خون 7 نفر را اندازه گیری نماید.
  • شاگرد به 85 درصد پرسش های درس پاسخ دهد.

طبقه بندی بلوم

بلوم و همکارانش در سال 1956، معروفترین طبقه بندی را ارایه کرده اند.

در طبقه بندی بلوم، اهداف آموزشی را به سه طبقه کلی تقسیم کرده است.

·         اهداف حوزه ی شناختی

·         اهداف حوزه ی عاطفی

·         اهداف حوزه ی روانی- حرکتی

اهداف حوزه شناختی

هدفهای حوزه شناختی در ارتباط با فعالیتهای ذهنی و فکری آدمی هستند.

اکثر فعالیتهای تعلیمی در مکاتب و  سایر مؤسسات تعلیمی، به این حوزه مربوط  هستند و به همین دلیل این حوزه مهمترین حوزه ی یادگیری است.

 اهداف حوزه شناختی عموماً با آزمونهای کتبی سنجش میشود.

دانش

شامل حفظ کردن مخصوصاً به یاد آوردن یا تشخیص معلومات قبلی.

چند مثال:

·         تعریف اصطلاحات فنی با ذکر مشخصات و خواص آن

·         دانش مقیاس و علایم قرار دادی نقشه ها.

·         یاد آوری نظریه های عمده در باره فرهنگ های معیین.

·         دانستن رویداد های تاریخی یک کشور از 50 سال پیش تا کنون.

 فهمیدن

توانایی درک منظور یا مقصود یک مطلب. مانند:  ترجمه، تفسیر، خلاصه کردن، و کشف شباهتها و تفاوتها

مثال

توانایی بیان هر مسله خاص ، که به عبارات فنی یا انتزاعی همراه است ، به بیانی آسانتر و قابل فهم تر.

توانایی تبدیل علایم رمزی به علامتهای کلامی (گفتاری – نوشتاری) مانند نقشه خوانی ، خواندن جدولهای ، فرمولهای ریاضی و غیره.

توانایی فهمیدن معنی لغات خاصی که در شعر به کار می رود ، با قیاس از متن کلی.

کاربرد

توانایی استفاده از امور انتزاعی، قواعد و قوانین، اصول، اندیشه ها، و روشها در موقعیتهای عینی و عملی

توانایی کابرد قوانین اصطلاحات  و مفاهیم علمی مربوط به مقالات در نوشتن پایان نامه تحصیلی.

به کاربرد اصول روان شناسی در مشخص کردن خصوصیات یک موقعیت جدید اجتماعی .

توانایی کاربرد قوانین مثلثات در موقعیتهای عملی.

تحلیل

توانایی شکستن یک مطلب یا موضوع به اجزا یا عناصر تشکیل دهنده ی آن.

بیشتر به معنی و منظور مطلب تکیه میشود.

  • نخست کل را به اجزا کوچک  تقیسم میشود.
  • رابطه هر جز را با کل جهت پیوند آن جستجو میشود.
  • شناخت از آرایش موضوعات را بدست میاورد.

مثال:

مشکلات عمده معارف افغانستان را تحلیل نماید.

ترکیب

کنار هم قرار دادن عناصر و اجزا جهت ایجاد یک ساختار جدید یا مطلب جدید. همان خلاقیت و آفرینندگی است.

مثال

  • توانایی آفرینندگی در نوشتن داستان، مقاله یا شعر برای لذت شخصی یا جهت ارایه به دیگران .
  • توانایی بیان تجربه های شخصی به شیوه ای کار آمد.
  • توا نایی طراحی یک ساختمان طبق مشخصات مورد نظر.

ارزیابی

توانایی قضاوت و داوری کمی و یا کیفی درباره ی امور با توجه به ملاکهای معین

مثال

  • نقد و بررسی از یک حادثه تاریخی
  • ترجیح دادن یک صنعت ادبی بر صنعت دیگر
  • قضاوت در باره فعالیت های آموزشی یک معلم.

مثالها برای هر طبقه ی حوزه ی شناختی

  1. دانش:  شاگرد بتواند سه طبقه اهداف آموزشی را بر اساس نظر بلوم نام ببرد. 
  2. فهمیدن: شاگرد بتواند دلایل پیروزی طالبان بر مجاهدین را توضیح دهد. 
  3. کاربرد: شاگرد بتواند مساحت حویلی پوهنتون را محاسبه نماید.
  4. تحلیل: شاگرد بتواند اجزای مختلف یک گزارش تحقیقی را مشخص کند.
  5. ترکیب: شاگرد بتواند برای تدریس یک موضوع، یک طرح آموزشی ابتکاری ارایه کند.
  6. ارزیابی: شاگرد بتواند یک داستان را نقد و بررسی کند.

کارگروپی

برای تمام مراحل حیطه شناختی ٰ یک یک هدف مطابق مضمون که به آن علاقه دارید بنویسد.

افعال مناسب برای سطح «دانش» حوزه ی شناختی


·         فهرست کردن

·         تعریف کردن

·         توصیف کردن

·         نقل قول کردن

·         جمع آوری کردن

·         مشخص کردن

·         چه کسی؟

·         چه وقت؟

·         کجا؟


افعال مناسب برای سطح «فهمیدن» حوزه  ی شناختی


·         توضیح دادن

·         خلاصه کردن

·         ترجمه کردن

·         بحث کردن

·         مقایسه کردن

·         بیان مجدد کردن

·        تشخیص دادن


افعال مناسب برای سطح «کاربرد» حوزه  ی شناختی


  • بکار بستن
  • تطبیق کردن
  • محاسبه کردن
  • مسأله را حل کردن
  • نشان دادن
  • ارتباط دادن
  • تکمیل کردن

افعال مناسب برای سطح «تحلیل» حوزه  ی شناختی


  • تجزیه و تحلیل کردن
  • مقایسه کردن
  • طبقه بندی کردن
  • مرتب کردن
  • تقسیم کردن
  • نتیجه گیری کردن
  • ارتباط دادن

افعال مناسب برای سطح «ترکیب» حوزه ی شناختی


  • ترکیب کردن
  • طراحی کردن
  • ایجاد کردن
  • مقاله نوشتن
  • ابداع کردن
  • تألیف کردن
  • پلان کردن

افعال مناسب برای سطح «ارزیابی» حوزه ی شناختی


·      ارزیابی کردن

·      قضاوت کردن

·      درجه بندی کردن

·      آزمایش کردن

·      توصیه کردن

·      متقاعد ساختن

·      تصمیم گرفتن


کار گروپی

در گروپهای سه نفره، اهداف آموزشی کورسی را که انتخاب کرده اید با یکدیگر بررسی کنید و نواقص آن را برطرف سازید.

منظور این است که فعالیت را که انجام داده اید با یکدیگر شریک کنید و هر یک از اهداف را بررسی کنید و سعی کنید با توجه به اصول متذکره، آنها را بهتر سازید.

 

 

 

ساحه عاطفی

شامل هدفهایی چون تغییرات حاصل درعلاقه ها، نگرشها وارزشها، طرزفکر ونیزرشد ارج شناسی وسازگاری انسان را نشان میدهد.

مثل، دروس مربوط به بينش دينی، اخلاقی و قسمت های عمده ای از دانش اجتماعی.

دریافت

در این سطح ، منظور این است که شاگرد نسبت به پدیده ها و یا محرکات معینی حساس باشد، بدین معنی که به دریافت یا توجه به اینگونه محرکات تمایل داشته باشد.

مثال

زمانی که یک فرد با بازی کرکت آشنایی ندارد ، علاقه ای برای تماشای این بازی از خود نشان نمیدهد ولی زمانیکه معلم معلومات ساده ای را در این مورد به شاگردان ارایه میدارد در حقیقت پایین ترین سطح رفتار در این طبقه را تدارک میکند.

مثال

آگاهی  از اهمیت پیشگیری به موقع از ناسازگاری های زناشویی و مشگلات رفتاری اطفال.

به سخنان دیگران گوش میدهند.

مثال

تفاوتهای نژادی و فرهنګی در میان مردم را می پذیرد.

به وزن و قافیه شعری که بلند خوانده میشود ، گوش میدهد.

به مطالعه روزنامه علاقه دارد.

پاسخ دادن

شاگرد نسبت به طرز فکر وارزش مورد نظر از خود عکس العمل نشان می دهد. ویا توجه فعالانه به پدیده ها وانجام کارهایی دربارۀ آنها، یافعالیت حاکی ازپذیرش یک عقیده یا خط مشی.

مثال:

  • تمایل به وادر کردن خویش برای مشارکت با دیگران .
  • خواندن مطالبی که برایش تعیین می شود.
  • تکمیل وظایف خانگی .
  • تمایل به قبول مقرارت ترافیکی .

 

ارزش گذاری

احساس یا باورپایدار حاکی از ارزشمند بودن یک چیز، یک اندیشه، یک شخص، یا یک گروه، یا ابرازعقیده یانگرش دربارۀ ارزش یک چیز.

مثال

  • یادگیرنده دربحث گروهی ازعقاید یکی ازاعضای گروپ خود که به آن باوردارد دفاع می کند.
  • یادگرنده برای دفاع ازیک موضوع اجتماعی که برای آن ارزش قائل است نظرخودرا دربارۀ آن درج مطبوعات می کند .
  • رشد نوع دوستی نسبت به همه ملتها.
  • ارزش به همدلی به عنوان عنصر ضروری موفقیت در ازدواج.
  • ارج نهادن به نقش عوامل اقتصادی در زندگی انسان.

سازماندهی یا سازمان دادن به ارزشها

دسته بندی ونظام مند ساختن ارزشها به گونه ای که بعضی ازآنها مهمتر ازبعضی دیگرجلوه کنند. یعنی یادگیرنده آنچه را که به عنوان ارزش پذيرفته است آن را سازماندهی می کند.

 

مثال

  • یادگیرنده باورهای خودراسازماندهی نموده ویک نظام ارزشی برای خود به وجود می آورد.
  • به سیاستها و رفتار های مختلف در قبال رفاه عمومی ؛ بیشتر از منافع محدود گروه ها بها می دهد.
  • به اساس فعالیت های که دارد برای تنظیم استراحت ؛ پلان تهیه می کند.

شخصيت پذیرفتن

تبدیل نظام ارزشی به صورت یک سبک زندگی یا یک دیدگاه فلسفی. یعنی ارزش مورد نظر در رفتار یادگیرنده انعکاس دائمی دارد.

مثال

  • یادگیرنده درموقعیت های مختلف متناسب با نظام ارزشی خودش رفتار می کند.
  • یادگیرنده برای خود یک فلسفۀ پایدار زندگی برمی گزیند.
  • احترام گذاشتن به ارزش و شان انسان.
  • برای تنظیم زندگی شخصی و اجتماعی یک قاعده کلی رفتار که بر اساس اصول اخلاقی و سازگاربا  آرمانهای دموکراسی باشد ؛ ایجاد می کند.

 

ساحۀ روانی – حرکتی

به مهارتهای حرکتی یاحرکات بدنی مربوط است. به سخن دیگر، هرفعالیتی که علاوه برجنبۀ روانی دارای جنبۀ جسمانی نیز داشته باشد دراین حوزه جای دارد. تفاوت عمدۀ هدفهای روانی- حرکتی باهدفهای ساحۀ شناختی دراین است که هدفهای ساحۀ شناختی صرفاً به فعالیتهای ذهنی ختم می شود، اما هدفهای ساحۀ روانی- حرکتی هم به فعالیتهای ذهنی وعاطفی وهم به فعالیتهای جسمی نیازدارند.

تقليد

تقلید پایین ترین سطح مهارتهای حرکتی است . در این سطح ؛ فرد بدون کمک و رهنمایی دیگران نمی تواند کاری که جنبه حرکتی دارد؛ درست انجام دهد.

مثال

  • شاگرد با تقلید از معلم حروف را روی تخته مینویسد.
  • با تقلید از استاد وضعیت خود را در حوض آب حفظ میکند.

اجرای مستقل

ميزان وابستگی یادگیرنده  به مربی کم می شود.

مثال

با مواظبت استاد به عمل جراحی می پردازد.

سرعت و دقت

یادگیرنده را با راهنمايی و تکرار به جايی می رسانيم که اجرای او سرعت و دقت کافی را دارا باشد.

مثال

یادگیرنده میتواند در صرف 8 دقیقه یک پلان درسی برای یک ساعت درسی طرح نماید.

هماهنگی حرکات

یادگیرنده را قادرمی سازیم  که مهارتها را هماهنگ  و همزمان انجام دهد.

مثال

رانندن موتر در یک جاده چهل متره

عادی شدن

در اين مرحله اجرای مهارت برای فراگيران عادی می شود.

مثال

یادگیرنده میتواند در هر نوع از جاده ها دریوری نماید.

کارگروپی

در گروپ های چهار نفری برای ساحه عاطفی و روانی حرکتی یک یک هدف برای مضمون که انتخاب نمودید بنویسید.

 

وظیفه خانگی

خلاصه این فصل را در یک صفحه بنویسید . این کار شما 2 نمره دارد.

 


مطالب مشابه :


اساسات تعلیم و تربیت

جایګاه و اهمیت « اصول د رمسایل تربیتی»: مسایل تعلیم و تربیت تحت تاثیر چهار چوب های معین و




نقش تعلیم و تربیه در جامعه روستایی افغانستان ! نجیب الله جویا

نقش تعلیم و تربیه در جامعه روستایی افغانستان ! نویسنده : نجیب الله " جویا "وقتیکه کلمه و یا




میتود تدریس1

همچنان در تعلیم وتربیه میتود به مفهوم عام ، طریق اصول تدریس وسیله یی است برای




اساسات تعلیم و تربیت1

معارف سنگلاخ - اساسات تعلیم و تربیت1 - انجمن تعلیم و تربیت سنگلاخ




اهمیت و ضرورت اساسات تعلیم وتربیه

وبلاگ محمد ظاهر متین - اهمیت و ضرورت اساسات تعلیم وتربیه - وبلاگ معلوماتی و اصول تعلیم و




اهداف کلی تعلیم وتربیت افغانستان

اهداف کلی تعلیم وتربیت افغانستان. رساله ای کارشناسی ارشد اینجانب تحت عنوان: بررسی اهداف کلی




معرفی جان لاک

تعلیم و تربیت. تعلیم لاك، تمسّك انحصاري به سنت، آداب و رسوم، و تكيه بر اصول لايتغير را




تاریخچه معارف افغانستان

علیجان سعیدی فارغ التحصیل فقه و اصول از جامعة المصطفی تعلیم و تربیت یکی از عرصه های




تعریف اصطلاحات تربیتی

فلسفه تعلیم و تربیت میتود ، شیوه ، طریقه ، اصول ، راه همچنان در تعلیم وتربیه میتود به




افلاطون

فلسفه تعلیم و تربیت - افلاطون - philosophy of education in iran




برچسب :