جراحي مغز و اعصاب

تاريخچه جراحي مغز و اعصاب به حدود 200 سال قبل برمي‌گردد. در حقيقت از حدود 200 سال پيش بر روي مغز كار مي‌‌شده،ولي از دوران باستان   در زمان فرعون - سينوهه  اولين كسي بود كه براي درمان بيماري جمجمه را باز كرد.  اما بطور كلي مي توان گفت جراحي اعصاب يك رشته جوان است.
 بعد از جنگ جهاني دوم، فعاليت‌هاي جدي جهت شناخت بيشتر و انجام اعمال جراحي مغز آغاز شد ولي  امكانات تشخيصي دذرماني بسيار محدود بود ، تقريباً از سال 1972 كه سي‌تي‌اسكن وارد عرصه پزشكي شد، تحول عظيمي در اين‌ رشته به‌وجود آمد، چون تا آن زمان عمده مشكلات، تشخيص بيماري بود.
قبل از اختراع سي‌تي اسكن از روش هايي مثل آنژيو گرافي و تزريق ماده حاجب تزريق مي‌‌كردند و تزريق هوا به داخل مغز (پنوموآنسفالوگرافي)‏‎ ‎استفاده مي شد.  در كليه اين موارد امكان تشخيص ضايعه به‌صورت دقيق وجود نداشت. درست بعد از آمدن سي‌تي اسكن، تشخيص و درمان ساده‌تر شد و سير تحول آن سرعت گرفت.بدنبال آن ام-آر-اي تحول بزرگتري ايجاد كرد.وجود ميكروسكوپ نيز در درمان جراحي مغز واعصاب كمك بسيار بزرگي بود. اكنون مي‌‌توان گفت تقريباً بسياري از مواردبيماريهاي مغز و نخاع كه قبلا قابل درمان نبود  علاج پذير است. در دنياي امروز به واسطه صنعتي شدن جوامع و استفاده بيشتر از ماشين‌ و وسايل نقليه ، به علت تصادفات، آسيب‌هاي حركتي و صدمات ناشي از ضربه به مغز و نخاع نيز افزايش يافته است. مي‌‌توان گفت در ايران بيشترين آثار مرگ و مير ناشي از تروما (ضربه به مغز و نخاع) در اثر تصادفات و اتفاقاتي شبيه به آن است ودردرمان اين بيماران ارزش جراحي مغز اعصاب مضخص مي شود . ‏
ديدگاه قديم نسبت به جراحي مغز و اعصاب اين بود كه اگر فردي دچار تومور مغزي مي‌‌شد  در نهايت علاج ناپذير است و منجر به مرگ او مي‌‌شد.‏
ديدگاه جديد در چند دهه اخير با توجه به امكانات موجود و پيشرفت علوم، كاملاً متفاوت شده است. به‌خصوص از زماني كه ‏CT‏ و ‏MR‏ در حوزه تشخيصي وارد علم پزشكي شده و پروسه‌هاي كامپيوتري به مراحل مختلف تشخيص و درمان راه پيدا كرد.‏


نقش تجهيزات پزشكي در جراحي مغز و اعصاب تا چه اندازه حياتي است؟
در رابطه با بحث تجهيزات مورد استفاده در جراحي مغز و اعصاب،بايد گفت  نتايج جراحي و كيفيت كار رابطه مستقيم با تجهيزات دارد.ابزارهاي تشخيصي و ابزاري كه در اتاق عمل استفاده مي شود همه مويد اين حقيقت است انواع مانيتورينگ ها- اولترا سوند- ناويگاسيون ميكروسكوپ از آن جمله است  .‏
زمينه‌هاي كاري جراحي مغز و اعصاب را مي‌‌توان به 2 بخش تقسيم كرد:بيماري هاي مغزي وبيماري هاي نخاعي.
ضايعات مرتبط به نخاع و ستون فقرات نيز بسيار وسيع هستند آسيب هاي نخاع ومهره  ناشي از تصادف، سقوط از ارتفاع و همچنين تومورها بيماريهاي ديسك و بيماريهاي مادرزادي ازجمله آنهاست. ‏
همان‌طور كه در تشخيص  تجهيزاتي همچون ‏CT‏ و ‏MR‏ بسيار كمك كنندهاست، در كمك به  درمان نيز تجهيزاتي ماننداشعه گاما و چاقوي گاما (گامانايف) وجود دارد.‏
در ايران نيز خوشبختانه يك مركز گامانايف داريم. به‌طور كلي مي‌‌توان گفت در دنيا، عمل‌هايي كه با ريسك بالا همراه بوده و در انجام آن عوارض زيادي وجود داشت ، اكنون توسط تجهيزاتي همچون گامانايف با موفقيت انجام مي‌‌شوند.‏
مسأله ديگر بحث ضايعات عروقي است كه جراحي با ريسك بالا همراه بود كه امروزه با كمك روش هاي اندو واسكولار وآنژيو گرافي با عوارض بسيار كمتري درمان مي شوند. ‏
اقدامات جديدي كه امروزه در كنار ساير روش‌ها انجام مي‌‌گيرد را تحت عنوان ‏Intervension‏ مطرح مي‌‌شوند.و روش هاي كمتر تهاجمي‎ ‎‏(‏Minimal Invasive‏)  امروزه بطور وسييعي كار برد دارند كه همه آنها وابسته به تجهيزات و تكنولوژي است.  مثلا در درمان ضايعات عروقي قبلاً مجبور بودند كه مغز را باز و ضايعه را برطرف كنند ولي اكنون   بدون باز كردن مغز با كاتتر وارد شريان مورد نظر شده و در قاعده آنوريسم و يا در داخل نا هنجاريهاي عروقي ( ‏AVM‏) با بالون ومواد مخصوص ضايعه مورد نظر را برطرف مي‌‌كنند .جالب است كه بدانيد امروزه بدون آنژيو گرافي به سبك سابق ( با تزريق ) و با كمك ام- ار- آي وسي تي اسكن براحتي آنژيوگرافي انجام ميشود. ‏
يكي ديگر از زمينه‌هاي جديد كاري كه امروزه روي آن متمركز شده، بيماري‌هاي حركتي است كه بيمار را ناتوان مي‌‌كند. با استفاده از تحريك‌كننده‌هايي كه در مغز كار گذاشته مي‌‌شود (مانند پيس‌ميكر قلب)، با تكنيك‌هاي خاصي بيماري‌ پاركينسون وساير بيماريهاي حركتي  قابل درمان هستند. به اين صورت كه اين تحريك‌كننده‌ها پس از جراحي قادرند بالافاصله حركت‌هاي ناخواسته در دست يا پا و يا هر عضو ديگري را متوقف سازد و به اين صورت مشكلات ناتواني را براي بيمار رفع كند.واين همه به كمك تكنو لوژي ميسر است و البته هزينه زيادي نيز دارد.‏


آقاي دكتر! آيا درمان قطعي براي ضايعات مغزي و نخاعي وجود دارد؟
انتظاري كه از درمان داريم در رابطه نوع بيماري متفاوت است. ولي بسياري موارد درمان قطعي وجود داردو نوع ضايعه به وجود آمده است كه تعيين‌كننده نتجه درمان  در بيماران است.بعضي موارد نيز درمان وبهبودي كامل وجود ندارد. ‏
‏ ‏
بيشتر مردم مهم‌‌ترين ضايعه مغزي را تومورهاي مغزي مي‌دانند، در اين رابطه توضيح بيشتري مي‌فرماييد؟ ‏
‏ اين حقيت دارد وتومورهاي مغزي اهميت زيادي دارند وزندگي وحيات بيماربستگي به درمان آن دارد . ولي همانطور كه مي دانيد  تومورهاي مغزي معمولاً دو نوعند: خوش‌خيم و بدخيم. متأسفانه شايع‌ترين نوع تومورها، بدخيم هستند و بيشتر نيز در مردان اتفاق مي‌‌افتند. تومورهاي خوش خيم معمولا به درمان جراحي پاسخ خوبي مي دهند.‏
بيشترين نوع تومورهاي مغزي، گليوم‌ها هستند که بدخيم‌ترين نوع آن‌ها گليوبلاستوم‌ها است و اگر شخصي به آن گرفتار شود، حتي اگر درمان صورت پذيرد، 6 ماه تا 2 سال بيشتر زنده نخواهد بود. خيلي زود بيمار را از پا درمي‌آورند. سن آن معمولاً بين 40 تا 60 سال است و فقط مي‌‌توان گفت اميدواريم هيچ‌كس به آن دچار نشود.
بقيه انواع گليوم‌ها، گريد پايين‌تري داشته و تا حدودي قابل درمان‌اند. بيماري كه به تومورهاي از نوع گليوم دچار مي‌‌شود، تا آخر عمر درگير است و درمان قطعي براي آن وجود ندارد. در خصوص تومورهاي بدخيم، حتي اگر مريض جراحي شده، راديوتراپي و شيمي‌درماني هم شود، با همه اين اقدامات،‌ طول عمر آن ماكزيمم 2 سال است.
ولي در گريدهاي پايين‌تر مانند گريد 2 و 3، بيمار بعد از عمل جراحي و درمان‌هاي دارويي، راديوتراپي و شيمي‌درماني، حدوداً بين 5 تا 15 سال طول عمر خواهد داشت. گريد 1 خوش‌خيم است و بيمار مي‌‌‌تواند بعد از انجام عمل جراحي عمر طولاني داشته باشد.‏


آقاي دكتر! عوارض جانبي پس از عمل جراحي تحت چه شرايطي ايجاد مي‌شود؟
در خصوص عوارض بعد از جراحي مي‌‌توان گفت به عوامل مختلفي بستگي دارد محل ضايعه -سن بيمار -بيماريهاي زمينه اي -مهارت جراح وتجهيزات وامكانات موجود عوامل موثر هستند. البته با ملاحظات مختلفي سعي ميشود آن عوارض را به حداقل رساند.  از جمله اقداماتي كه انجام ميشود معاينات قبل از عمل -تعيين دقيق محل ضايعه -همكاري تيمي - ومراقبت هاي بعد از عمل در آي-سي-يو ميباشد.جراح سعي مي كنددرضمن جراحي از مناطقي از مغز وارد شود كه كمترين عارضه را داشته باشد كه به آن مناطق خاموش گفته مي شود .  ‏
اين مناطق را پزشك جراح خوب مي‌‌شناسد و با توجه به تجربه و شناختي كه از اين مناطق دارد و كارهاي تشخيصي كه قبلاً توسط ‏CT، ‏MR‏ و روش‌هاي ديگر انجام داده، مسير دسترسي به تومور مشخص كرده و جراحي را انجام مي‌‌دهد. ولي همواره دو اصل اساسي وجود دارد: يكي محل تومور وديگري نوع آن. به عنوان مثال اگر تومور بدخيم باشد، جراح هر چه قدر هم كه پروسه جراحي را تمام و كمال انجام دهد، نتيجه كار مشخص است ولي اگر تومور خوش‌خيم باشد و امكانات جراحي نيز فراهم باشد، مسلماً جراح با مهارت كافي خود قادر خواهد بود تومور را به‌طور كامل برداشته و بدون هيچ‌گونه عوارضي درمان كامل صورت پذيرد و شخص به زندگي عادي خود ادامه دهد.
تومورهايي كه در قاعده جمجمه هستند معمولاً تومورهاي خوش‌خيم‌اند ولي از نظر محل ضايعه در محل‌هاي دور از دسترس قرار دارد و عمل جراحي آن‌ها مشكل است. امكانات زيادي براي اين‌گونه جراحي‌ها نياز است. بايد حتماً ميكروسكوپ وجود داشته باشد و حتماً جراح مهارت كافي داشته باشد و بارها اين عمل را انجام داده باشد، اگر همه شرايط فراهم باشد، نتيجه عمل رضايت‌بخش خواهد بود.
در جراحي تومورهاي قاعده جمجمه، كوچك‌ترين بي‌‌دقتي ممكن است صدمات جبران‌ناپذيري مانند ناتواني جسماني يا از دست رفتن بينايي يا شنوايي را براي بيمار به دنبال داشته باشد.



موفقيت در عمل‌هاي جراحي مغز و اعصاب به چه عواملي بستگي دارد؟
مهارت جراح -امكانات و تجهيزات . در اعمال جراحي فاكتورهاي متعددي دخيل است، يكي از مسايل بسيار مهم، گردش خون مغزي و ميزان اكسيژن (‏PO2‎‏ و ‏PCO2‎‏) است كه مرتباً حين عمل جراحي كنترل مي‌‌شود. اگر هر يك از اين موارد دچار مشكل شود هم جراح و هم بيمار دچار مشكل خواهند شد.
 فشار خون وفشار داخل جمجمه نقش مهمي در  كار  جراح ايفا مي‌‌كند. به عنوان مثال اگر مغز پرخون باشد، عمل جراحي خيلي دشوار و حتي غيرممكن خواهد بود. در مراكز جراحي مغز و اعصاب، امكانات و تخصص‌هايي هست كه بتوانند مشكلات را برطرف كنند. دركل اگر شرايط بيمار مناسب باشد، جراحي به راحتي صورت مي‌‌پذيردو نقش متخصصين هوشبري در اينجا بسيار اهميت دارد.‏
يك نكته مهم اين است كه متأسفانه در مغز و نخاع، آن ميزان آسيبي كه ايجاد مي‌‌شود به سادگي قابل برگشت نيست. البته  سلول‌هايي كه به واسطه وجود ضايعه تحت فشار هستند، ممكن است بعد از برطرف شدن ضايعه به حالت عادي بازگردد.
فازي كه بيمار مراجعه مي‌‌كند بسيار مهم است. چرا كه اگر بيمار در فازي مراجعه كند كه سلول‌ها كاملاً از بين رفته باشند، امكان برگرداندن آن وجود ندارد ولي اگر در فازهاي اوليه بيماري مواجه شود، امكان معالجه زياد خواهد بود. ‏
در تومورها وضايعات مغز نخاع  يكي از مشكلات اساسي در كشور ما، جدي نگرفتن مانيتورينگ مغز و نخاع است. در حالي كه  مانيتورينگ حين عمل جراحي اهميت بسيار زيادي دارد.
سيگنال‌هاي حاصل از پتانسيل عمل نخاع (‏Evoked Potential‏) سيگنال‌هايي هستند كه بر روي مانيتور قابل مشاهده بوده و چگونگي عملكرد آن را نمايش مي‌‌دهند. اگر جراح حين عمل جراحي همان‌طور كه ساير مانيتورينگ‌هاي ديگر مانند پالس اكسي‌متر مانيتورينگ قلب و تنفس و ... را  مشاهده مي‌‌كند، مانيتورينگ نخاع را نيز در نظر داشته باشد، عوارض ناشي از صدمات حين عمل جراحي بسيار كم خواهد شد.‏
به عنوان مثال آگاهي از اثرات فشار بر ساقه مغز اعصاب ونخاع در كاهش عوارض  بسيار مهم است. در صورت نبود مانيتورينگ بعد از عمل جراحي عوارض پديدار خواهد شد كه در آن صورت ديگر امكان برطرف نمودن آن وجود ندارد.‏
جراحي مغز و اعصاب يكي از جراحي‌هاي گران‌قيمت در دنياست و نياز به امكانات و شرايط مناسبي دارد. اگر شرايط مناسب نباشد، جراحي با عوارض انجام خواهد شد و در غير اين صورت عوارض به حداقل خواهد رسيد.
يك نكته مهم ديگر اين است كه اولين و بهترين مرحله تشخيص، معاينه فيزيكي بيمار توسط پزشك متخصص است. بر اساس معاينه فيزيكي اوليه و علايم موجود مي‌‌توان به نوع ضايعه و محل آن به‌طور نسبي پي برد. بعد از اين مرحله بر اساس نتايج به‌دست آمده پزشك تصميم مي‌‌گيرد كه از چه امكاناتي براي تشخيص قطعي و نهايتاً درمان بيماري استفاده كند.‏
در مراحل ثانويه تشخيص، تجهيزات پزشكي به كمك جراح خواهند آمد تا هم دقيق‌تر تشخيص داده شود و هم اين‌كه جراحي، دقيق‌تر صورت

ضايعات مغزي عموماً يك شكل (‏pattern‏) خاصي دارند. امروزه با وجود انواع ‏CT‏ و ‏MR‏ (سي‌تي اسكن چند بعدي يا ‏MR‏ با قابليت‌هاي خاص)  مي‌‌توان ابعاد مختلفي از نوع ضايعه و محل آن را به‌دست آورد و اين كارتشخيص را ساده و دقيق مي‌‌كند.‏
در مواردي كه بين يك يا دو تشخيص شكي وجود داشته باشد، آزمايشات پاتولوژي مي‌‌توانند شبهه را برطرف نمايند.‏


در پايان اگر صحبت خاصي داريد، بفرماييد.‏
امروزه مرگ ومير و معلوليت ها بدنبال ضرب هاي مغزي وستون فقرات ناشي از تصادف و حوادث بسيار زياد است وتنها راه مقابله با آن رعايت نكات ايمني است و مسؤلين بايد در حل اين معضل انديشه كنند از توليد خودرو هاي فاقد سيستم هاي ايمني جلو گيري كنند  استاندارد جاده رعايت شود . بخش هاي جراحي اعصاب مجهز به امكانات و تجهيزات لازم شوند ونظارت بر بيمارستان ها در جهت استانداردسازي انجام شود از طرفي مراكز جراحي در صورتيكه امكانات لازم را ندارند بيمران را به مراكز مجهز تر معرفي كنند. هر روز تجهيزات تازه‌اي در حوزه مغز و اعصاب به بازار عرضه مي‌شود كه در جهت هر چه دقيق‌تر شدن اعمال جراحي و به حداقل رساندن عوارض نامطلوب به بيمار است. استفاده از اين سيستم‌ها هر روز در دنيا متداول‌تر مي‌شود. در صورتي كه سيستم بهداشت و درمان كشور ما به سمت استفاده از اين سيستم‌ها نرود، به شكل جبران‌ناپذيري از اين قافله عقب خواهيم ماند.ونكته آخر اينكه علي رغم همه تجهيزات وتكنولوژي -اين مهارت جراح است كه جان بيمار را نجات مي دهد لذا سعي كنيم به كيفيت آموزش در دانشگاه ها اهميت بيشتري بدهيم واز طرفي جايگاه  و منزلت پزشك رادرجامعه حفظ كنيم.‏

 

                       فريم استريو تاکتيک:راهنماي عمل در سرزمين مغز

فريم‌هاي استريوتاكتيك برروي سر بيمار جهت مكان‌يابي دقيق يك محل مغز به عنوان هدف عمل جراحي مغز و اعصاب براي نمونه‌برداري (بيوپسي)، جايگذاري ايمپلنت و از بين بردن تومور از طريق سوراخ كردن جمجمه به كار مي‌رود. پس از جايگذاري آن، فريم مذكور به عنوان مرجع مكان‌يابي در توموگرافي كامپيوتري (‏CT‏)، آنژيوگرافي، ‏MRI‏ و ديگر روش‌هاي تصويرنگاري به‌كار مي‌رود. كاربردهاي آن در جراحي مغز و اعصاب شامل درمان اختلالات حركتي غير ارادي، سندروم‌هاي درد، صرع و ناهنجاري‌هاي عروقي، نمونه‌برداري بافت، خارج‌سازي مايعات كيست‌ها و هماتوم و هر ناهنجاري در سيستم مغزي كه نياز به عمل جراحي داشته باشد، مي‌شود. ‏


‏ طي عمليات راديوسرجري يا جراحي مغز و اعصاب، فريم در حالتي كه روي سر بيمار فيلكس شده است، به تخت بيمار يا پايه‌اي كه روي زمين قرار دارد جهت ثابت ماندن، متصل مي‌شود. پس از فيكس كردن محل فريم، سيستم، دوز بالايي از تابش يونيزان را به حجم هدف مي‌رساند راديوسرجري به كلي با پرتودرماني كه شامل رساندن مقدار چندان اشعه در طول دوره‌هايي درماني مي‌شود، متفاوت است و به عنوان درمان جايگزين يا مكمل جراحي باز مغز كه ريسك بالاتر و هزينه بيشتري دارد و امكان آسيب‌رساني بيشتري به مغز وجود دارد، به‌كار مي‌رود.‏


اصول كاركرد ‏
استريوتاكيس‎  (Stero Taxis)‎‏ در لغت به معناي آرايش سه بعدي فضايي و روش‌هاي استريوتاكتيك شامل مكان‌يابي رياضي نقاط در فضا و تبديل مختصات از يك سيستم مرجع فضايي به ديگري با استفاده از يك سيستم مختصات خارجي است. در روندهاي جراحي مغز و اعصاب و راديوسرجري، از فريم روي سر جهت مكان‌يابي هدف و تبديل مختصات از سيستم تصويرگر به سيستم جراحي استفاده مي‌شود.


فريم‌هاي استريوتاكتيك
 بيشتر فريم‌هاي استريوتاكتيك از اجتماع يك سري حلقه شامل پيچ و محور ثابت‌سازي قوسي جهت تنظيم مختصات هدف، قاب‌هاي مكان‌ياب و آداپتورهايي براي سيستم تصويرنگاري (‏CT، ‏MRI‏ و ...) تشكيل شده است. وسايل جانبي ممكن است شامل قابي جهت تغيير مكان هدف، دريل‌هاي دستي، پيچ‌هاي استخوان، نگهدارنده سر، پروب، سوزن، كانولا و الكترودها در روندهاي مختلف جراحي شود.‏
بيشتر فريم‌ها به وسيله محورهاي ثابت‌سازي كه وارد سوراخ‌هايي كه توسط دريل ايجاد شده مي‌شود، فيكس مي‌شود.  بعضي ديگر هم پيچ‌هاي ثابت‌كننده از خود دارند. روش ثابت‌سازي دريل و محور امكان جايگذاري دوباره دقيق فريم جهت تكرار عمليات و حداقل ساختن فشار به جمجمه را فراهم مي‌آورد. طي اتصال فريم بيمار تحت بيهوشي موضعي به همراه تزريق مسكن قرار مي‌گيرد. بعضي از بيماران ممكن است به‌صورت كامل بيهوش شوند. فريم‌هاي قابل مكان‌يابي دوباره در راديوسرجري مورد استفاده قرار مي‌گيرد. جهت راحتي بيمار اين فريم‌ها نيازي به سوراخ كردن سر ندارند و پس از تصويرنگاري مي‌توان آنها را برداشت و جهت عمل جراحي بدون تصويرنگاري مجدد و مكان‌يابي هدف دوباره آن را در همان مكان قبلي قرار دارد.‏
بعد از اتصال فريم، از ‏CT، ‏MR‏ يا آنژيوگرافي جهت مكان‌يابي هدف استفاده مي‌شود. آنژيوگرافي ديجيتال (‏DSA‏) و ‏PET‏ را نيز مي‌تون به‌كار برد. انتخاب روش مكان‌يابي به اهميت روش جراحي مغز و اعصاب يا راديوسرجري و درجه دقت مورد نياز بستگي دارد. به عنوان مثال ‏DSA‏ را مي‌توان براي مكان‌يابي هدف در بيماران با ‏AVMها به كار برد در صورتي كه ‏MRI‏ براي بيماران با ناهنجاري‌هاي بزرگ يا شكل‌هاي غيرطبيعي در ‏AVMها مورد استفاده قرار مي‌گيرد. از ‏DSA‏ براي مكان‌يابي عروق خوني قبل از انجام عمليات تهاجمي جراحي مغز و اعصاب نيز بهره گرفته مي‌شود.‏
مكان‌يابي هدف شامل تبديل مختصات فضايي از سيستم تصويرنگاري به سيستم جراحي با استفاده از يك سيستم اضافي بر ‌روي مكان‌ياب فريم انجام مي‌شود. بيشتر اين سيستم‌‌هاي اضافي شامل يك‌سري از نشانگرها يا سيستم‌هايي كه بر روي قاب مكان‌ياب قرار گرفته است و يك نقش هندسي در تصوير ايجاد مي‌كند، مي‌‌شود. در اين روش مختصات فضايي جهت مكان‌يابي هدف جراحي، محاسبه مي‌گردد. در بعضي از فريم‌ها به قاب‌هاي مكان‌ياب جداگانه براي هر يك از مداليته‌هاي تصويرنگاري لازم است. ‏
قاب‌هاي مكان‌ياب ‏CT‏ و آنژيوگرافي معمولاً از پانل‌هاي نشانگر ‏Lucite‏ يا ميله‌هاي فيبر كربن كه نشانگرها را روي تصوير نهايي قرار مي‌دهد مختصات ‏xو ‏y‏ و ‏z‏ از آن استخراج مي‌شود، تشكيل شده است.‏
از آنجايي كه لازم است قاب مكان‌ياب ‏MRI‏ از ماده‌اي فاقد خاصيت مغناطيسي تشكيل باشد، از تيوپ‌هايي كه با محلول سولفات مس پر شده است و برروي تصوير ظاهر مي‌گردد، استفاده مي‌شود. قاب مكان‌ياب ‏MRI، در داخل يك كويل سر ‏MRI‏ جاي مي‌‌گيرد و اجازه اخذ داده‌هاي محوري، حلقه‌اي و سهمي شكل را مي‌دهد.‏
طي تصويرنگاري جهت مكان‌يابي هدف، معمولاً فريم با استفاده از يك گيرنده خاص جهت نگهداري سر بيمار و انجام اسكن به صورت موازي با فريم، استفاده مي‌شود. بعد از تزريق ماده حاجب برش‌هاي تصوير از طريق منطقه هدف طي يك اسكن ‏CT، اخذ مي‌گردد. در ‏MRI‏ برش‌هاي چندگانه در صفحات مختلف به دست مي‌آيد.
محل مختصات بر روي هر يك از تصاوير اخذ شده به‌وسيله نرم‌افزار كامپيوتري اسكنر پيش‌بيني شده است. در فريم‌هايي كه مكان‌يابي دستي را اجازه مي‌دهند، مختصات هدف را مي‌‌توان مستقيماً از ‏CT، ‏MRI‏ و فيلم اشعه ايكس با استفاده از مقياس اضافه شده به‌دست آورد. علاوه بر آن مي‌توان از يك محاسبه‌گر فضايي جهت مشخص نمودن مختصات هدف، همراه با فريم استفاده كرد.
در راديوسرجري بعد از اينكه صفحه توزيع دوز توسط كامپيوتر به دست آمد، ممكن است به تنظيم دوباره مختصات به استفاده از روش‌هاي مشخص نمودن دستي نياز باشد.
در جراحي استريوتاكتيك مغز و اعصاب، از يك سيستم قوس با بلوك هدايت پروب كه به فريم متصل شده است جهت تنظيم مختصات هدف تنظيم شد و زاويه موردنظر، استفاده مي‌شود. طراحي هدف در مركز (به آن مركز قوس هم گفته مي‌شود) فريم تنظيم مستقيم مختصات هدف بر روي سيستم قوس را بعد از مكان‌يابي هدف ميسر مي‌سازد و دسترسي به هدف را از هر نقطه ورود بر روي جمجمه از روش‌هاي متفاوتي فراهم مي‌آورد. از آنجايي كه در تمام زواياي قوس، هدف در مركز آن قرار مي‌گيرد، تغيير مسير هدف و زاويه آن بدون انجام محاسبات اضافي يا تصويرنگاري جداگانه ميسر مي‌شود. انواع ديگر فريم‌ها معمولاً به محاسبات اضافي با استفاده از كامپيوتر يا محاسبات فضايي قبل از تنظيم مسير زاويه، نياز دارد.‏
بلوك هدايت پروب بر روي سيستم قوس، مي‌‌تواند سنسورهاي بيوپسي، كانولا، الكترودها و ديگر ابزار جراحي را در خود جاي دهد. سيستم‌هاي اضافي قوس براي عمليات فضايي در بسياري از فريم‌ها وجود دارد. بعضي از فريم‌ها را مي‌توان براي ميكروسرجري كه به پروب‌هاي جايگذاري شده به روش استريوتاكتيك ليزرهاي غيرتهاجمي يا كتتر نياز دارد، به كار برد.
قبل از انجام عمليات، فانتوم به فريم را مي‌توان با ديگر سيستم‌ها جهت مشخص نمودن مختصات هدف و مسير زاويه به كار برد. بعد از اتصال سيستم قوس به فانتوم فريم، نقطه قابل تنظيم عمودي در مختصات هدف تنظيم مي‌شود و وسيله جراحي از طريق بلوك هدايت پروب به مسير زاويه مطلوب جهت اطمينان از اينكه تنظيمات قوس، پروب را به هدف مي‌رساند، وارد مي‌شود. فانتوم فريم را مي‌توان براي مشخص نمودن مسيرها از طريق دو نقطه در مغز (مانند محور طولاني يك تومور) به كار برد. در صورتي كه نقطه اول روي قوس و نقطه دوم بر روي فانتوم فريم قرار گيرد، زواياي قوس را مي‌توان به گونه‌اي تنظيم كرد كه پروب از نقطه فانتوم عبور كرد. مدل‌هاي متفاوتي از اين سيستم توسط سازندگان مختلف ارائه مي‌شود كه هر كدام مزايا و معايب خاص خود را دارد.
بحث گاما و نايف و راديوسرجري در شماره‌هاي پيشين در قالب مقالات علمي انجام شده است. جهت جلوگيري از تكرار مطالب، از اين بخش صرف‌نظر شده و خوانندگان علاقه‌مند را به شماره‌هاي گذشته ماهنامه ارجاع مي‌دهيم. ‏

 


                         پايش سيگنالهاي حياتي و پتانسيل هاي برانگيخته در اتاق عمل

                          هشدارهاي به موقع به جراح مغز و اعصاب

پايش فيزيولوژي اعصاب در حين عمل جراحي جهت حداقل رساني آسيب به اعصاب از طريق عملگرهاي اعمال شده حين عمل جراحي انجام مي‌شود. هدف اين مانيتورينگ، مشخص كردن تغييرات در عملكرد مغز، نخاع و اعصاب محيطي قبل از آسيب غيرقابل بازگشت به آنهاست. پايش حين عمل جهت مشخص نمودن ساختار آناتوميك شامل اعصاب محيطي و قشر حسي كه به جراح در حين عمل كمك مي‌رساند نيز بسيار كارآمد است.


پايش پتانسيل‌هاي برانگيخته شامل پتانسيل‌هايي كه توسط پوست و بافت‌هاي عمقي ايجاد مي‌شود (‏SSEP‏)، پتانسيل‌هاي برانگيخته شنوايي ساقه مغز (‏BAEP‏) پتانسيل‌هاي برانگيخته حركتي (‏MEP‏) و پتانسيل‌هاي برانگيخته بينايي (‏VEP‏) مي‌شود. از الكترومايوگرافي (‏EMG‏) نيز به طور گسترده‌اي در عمل جراحي استفاده مي‌شود. الكترود انسفالوگرافي (‏EEG‏) از روي پوست سر براي تحليل ‏SSEP، ‏BAEP‏ و ‏VEP‏ به كار گرفته مي‌شود. ‏EEG‏ از روي پوست سر مي‌تواند فعاليت مغزي را در طي جراحي كاروتيد يا عروقي، پايش نمايد علاوه بر آن، ‏EEG‏ ثبت شده از سطح نرم شامه (‏ECoG‏)، به جراح در طي عمل صرع براي مشخص نمودن حواشي نقاط برش و پايش در هنگام تحريك الكتريكي مغز در هنگام نگاشت فعاليت فشري كمك مي‌نمايد. اما در حين پايش الكتروفيزيولوژيك در حين عمل چالش‌هايي وجود دارد؛ وجود وسايل الكترومغناطيسي در اتاق عمل و اين مسأله كه استفاده از داروهاي بيهوشي بر روي سيگنال‌ها تأثير مي‌گذارد و نتيجه مثبت را تغيير مي‌دهد. ‏


تاريخچه
اولين بار در سال 1935 توسط "فورستر" (‏forester‏) و "آلتر برنگر" (‏Altern berger‏)، ‏EEG‏ در حين عمل پايش شد. در اواخر دهه 1930 تا 1950 اين روش توسط "هربرت جاسپر" (‏Herbert Josper‏) "ويلدر پنفيلد" (‏Wilder Penfield‏) با استفاده از (‏ECoG‏) براي محل‌يابي و درمان جراحي صرع توسعه يافت.
آنها همچنين نگاشت فعاليت قشري را با دقت به وسيله تحريك الكتريكي مستقيم انجام دادند.
اولين ‏SSEP‏ توسط "داوسون" (‏Dawson‏) در  1947 ثبت شد. درك ديگر پتانسيل‌هاي برانگيخته شامل آنهايي كه توسط فعاليت حركتي و تحريك‌هاي ديداري و شنوايي ايجاد مي‌شود. پس از آن انجام گرفت. در 1978 اولين استفاده حين عمل از ‏BAEP‏ گزارش داد. از آن زمان تاكنون پيشرفت‌هاي زير در روش‌هاي ثبت صورت گرفته است:
- تقويت‏‌كننده‌هاي تفاضلي بهبوديافته با ترانزيستورها و مدارهاي مجتمع،
- كوچك شدن اندازه تجهيزات و در نتيجه آن امكان استفاده وسيع‌تر از آنها، ‏
- روش‌هاي متوسط‌گيري سيگنال جهت ثبت سيگنال‌هاي كوچك در زمينه الكتريكي بزرگ و فيلترسازي‌هاي مختلف تحليل طيف.‏


الكترومايوگرافي
‏EMG‏ كه ثبت حاصل از فعاليت ماهيچه‌هاست، يك نشانگر غيرمستقيم عملكرد اعصاب است. عملاً ‏EMG‏ را از هر ماهيچه‌اي مي‌توان ثبت نمود اما معمولاً از صورت، زبان با بافت عضلاني اسفنكتر گلو انجام مي‌شود. ‏EMG‏ به صورت مداوم با يك تقويت‌كننده با نويز كم ثبت مي‌شود. ‏
ثبت‌ها به صورت ديداري نمايش داده مي‌شود و در مواردي فيدبك شنيداري نيز توسط يك بلندگو فراهم مي‌شود. تغييرات فعاليت الكتريكي ماهيچه را بدين صورت مي‌توان شنيد. اين نكته را بايد در نظر داشت كه فعاليت ‏EMG‏ جهت تشخيص آسيب اعصاب كافي نيست و استفاده از تحريك‌ الكتريكي مستقيم و پتانسيل‌هاي برانگيخته ‏EMG‏ مي‌تواند تشخيص را قطعي سازد.‏


پتانسيل‌هاي برانگيخته حسي
اين پتانسيل‌ها با تحريك اعصاب محيطي كه معمولاً الكتريكي است ايجاد و به وسيله الكترودهاي پوستي سطح سر ثبت مي‌شود. به علت داخل سيگنال ‏EEG، جهت بهبود نرخ سيگنال به نويز، متوسط‌گيري لازم است.
هنگام استفاده در حين عمل، عصب مديان مچ دست، معمول‌ترين نقطه براي تحريك جهت پايش قسمت بالاي بدن است. در مورد اندام تحتاني تحريك عصب مربوط به استخوان پشت قوزك پاست متداول است.
جهت ثبت از الكترودهاي سوزني كه بر روي پوست سر يا سرويكال نخاع قرار مي‌گيرد، استفاده مي‌شود. نكته مهمي كه بايد در نظر گرفته شود، نويز برق شهر (50 يا 60 هرتز) است كه بايد با روش‌هايي از قبيل شيلد كردن به حداقل برسد. دامنه، شكل و تأخير حاصل‌هاي در پاسخ به تحريك‌ها، همه معني‌دارند و پايش مي‌شوند. البته اثر داروهاي بيهوشي نيز نبايد ناديده گرفته شود.‏


پتانسيل‌هاي برانگيخته شنوايي ساقه مغز
‏ اين پتانسيل‌ها، پاسخ‌هاي قشري به تحريك شنوايي را ثبت مي‌كند كه بدين وسيله پايش عملكرد تمام مسير شنوايي شامل اعصاب خاص آن، ساقه مغز و قشر مغزي ميسر مي‌شود. ‏
اين سيگنال توسط كليك‌هاي شنوايي در گوش، پديد مي‌آيد. پاسخ‌ها ازروي پوست جمجمه به صورت ‏EEG‏ استاندارد ثبت مي‌شود. بهترين پاسخ‌ها از الكترودهاي نزديك گوش حاصل مي‌شود. كليك‌هاي شنوايي به صورت الگوهاي تكرارشونده با فركانس 11 هرتز فرستاده مي‌شود. تأخير و جابه‌جايي در شكل موج‌هاي حاصل حتماً بايد به جراح اطلاع داده شود. ‏
پتانسيل‌هاي برانگيخته بينايي
 از اين پتانسيل‌ها در زماني كه تومور در منطقه‌اي قرار دارد كه ممكن است برداشتن آن و آسيب به بافت‌هاي اطرافش، روي بنيايي تأثير گذارد، استفاده مي‌شود. تحريك بينايي به وسيله خاموش و روشن كردن يك‌سري ديود نوراني ايجاد مي‌شود و سپس پاسخ توسط الكترودهاي روي پوست سر ثبت مي‌شود.
لازم است متوسط‌گيري و ديگر رو‌ش‌هاي كاهش نويز بر روي سيگنال انجام گيرد. تغيير در تأخيرها و دامنه شكل موج بايد مورد توجه قرار گيرد.


‏EEG‏ و ثبت مستقيم فعاليت مغزي
 ‏EEG‏ حين عمل با 20-10 الكترود و در 32-8 كانال به صورت دوقطبي ثبت مي‌شود. البته نياز است ملاحظاتي به دليل استفاده از دستگاه در داخل اتاق عمل در نظر گرفته شود. چون پايش فعاليت بتا مورد نظر است، به فيلترهاي بالاتر از 35 هرتز نياز است. جهت حذف نويز برق شهر نيز به يك فيلتر ‏notch‏ با فركانس 50 يا 60 هرتز نيز مورد نياز است.
تغيير در عمق بيهوشي، باعث تغيير ‏EEG‏ مي شود ضمن اينكه بر روي فشار خون سيستميك و جريان خون مغزي نيز تأثير دارد كه اين تغييرات فوراً بايد در ‏EEG، معيار مناسبي در تغييرات جريان خون مغزي است. ثبت مستقيم فعاليت مغزي با استفاده از كتان آغشته به سالين يا الكترودهاي كربني گوي مانند با سيم‌هاي قابل انعطاف در يك قاب فيكس بر روي جمجمه يا استيل ‏stainless‏ يا الكترودهاي گرد پلاتينيوم كه داخل سالين قرار گرفته است (مشابه آنچه در ثبت‌هاي طولاني مدت به كار مي‌‌رود) صورت مي‌‌گيرد. ثبت سيگنال توسط يك دستگاه ‏EEG‏ استاندارد صورت مي‌گيرد. زمان‌هاي طولاني و شارژ و تيزي كمتر در اسپايك‌هاي سيگنال‌ لازم است مورد توجه قرار گيرد.‏ 

 


                                          معرفي دستگاه نروا‏ندوسكوپ مغز و اعصاب ‏

                              کمترين ضايعات در جراحي مغز و اعصاب

‏(تاريخچه آندوسكوپي جراحي مغز و اعصاب به چندين دهه قبل باز مي گردد. در آن زمان استفاده از اين روش بسيار محدود بود و تعداد بسيار کمي از متخصصين از چگونگي کار با اين ابزار آگاهي داشتند، اما خيلي زود جايگاه واقعي خود را پيدا نمود و همگام با پيشرفت تکنولوژي، کاربرد آن گسترده تر شد. اولين تجربه موفقيت آميز اين روش، درمان هيدروسفالي ‏‎(Hydrocephalus)‎‏ بود. هيدروسفالي، تجمع مايع مغزي نخاعي در جمجمه بوده و با بزرگ شدن سر، آتروفي مغز، ضعف قواي عقلاني و تشنج همراه است. امروزه با هدف انجام اعمال جراحي کمتر تهاجمي و حتي غير تهاجمي، استفاده از اين روش در درمان بسياري از ضايعات مغز و اعصاب، نمود بيشتري يافته است. ) 

 

معرفي سيستم آندوسكوپ مغز و اعصاب
آندوسکوپي روشي است جهت مشاهده حفره هاي داخلي بدن که در آن يک تيوب به همراه يک لنز و يک منبع نور که اصطلاحا به آن سيستم اپتيکال اطلاق مي گردد، از يک فضاي بسيار کوچک در حدود 3 ميلي متر وارد بدن شده و بدين ترتيب فرآيند آندوسکوپيک آغاز مي شود. معيار کيفيت اين سيستم را عملكرد سيستم اپتيكال آن مشخص مي‌نمايد. لنزهاي مخصوص اين سيستم، امكان گرفتن تصاوير با رزولوشن بالا و كنتراست مناسب را جهت بررسي فضاي داخل حفره اي فراهم مي آورند.‏


سيستم اپتيكال آندوسكوپ
يك تلسكوپ قابل استريل است با 30 سانتي‌مترطول و قطر خارجي 9/2 ميلي‌متر (مانند شكل 1) كه يك وضعيت مناسب در جراحي مغز و اعصاب و داشتن تصاوير با كيفيت بالاست.
مواد استفاده شده در ساخت آن،‌ قابليت تحمل حداقل دماي 134 درجه سانتي‌گراد را تحت شرايط استريليزاسيون براي جلوگيري از انتشار انواع بيماري را دارند.

زاويه ديد 30 درجه
انتخاب يك سيستم اپتيكال با 30 درجه زاويه ديد، با چرخش آندوسكوپ، محدوده وسيع‌تر ديد را نسبت به زاويه صفر درجه تلسكوپ فراهم مي‌آورد (‏diagram 3‎‏)
بنابراين تلسكوپ در فضاي بين بطني در مغز، قابليت چرخش بيشتر با حداقل حركت آندوسكوپ حول محور مركزي‌اش را خواهد داشت، در نتيجه، محدوديت در مشاهده جزئيات کمتر شده و کارائي افزايش پيدا خواهد کرد. بدين ترتيب كنترل سيستم هدايتگر با زاويه 30 درجه توسط تلسكوپ امکانپذير بوده و با يك آموزش ساده در كوتاه‌ترين زمان ممكن قابل انجام است.‏


جايگزين نمودن تلسكوپ فلزي به جاي انواع انعطاف‌پذير آن
در روند تكامل سيستم‌هاي آندوسكوپ،  يك اسكوپ انعطاف‌پذير، قابليت گرفتن تصاوير با كيفيت بالا در تمام مراحل انجام جراحي را ندارد و داشتن مانيتورينگ با كيفيت بالا در تمام مراحل انجام عمل، تنها با وجود لنزهاي صلب (غيرقابل انعطاف) امکانپذير است.‏
همچنين كنترل سيستم هدايتگر داخل مغزي با استفاده از ‏fiberscope‏ ها بسيار مشكل بوده، وسعت ديد كم شده و با وجود فشار داخل مغزي، امكان داشتن مانيتورينگ مناسب با حركت دادن و ثابت نگه داشتن سيستم آندوسكوپ فراهم نمي‌ گردد.‏
نتيجه اينكه بر طبق آخرين قوانين تصويب شده در مواد مورد استفاده در تجهيزات پزشكي، آندوسكوپ‌هاي انعطاف‌پذير تنها يك بار و زماني قابل استفاده خواهند بود كه اساساً در شرايط خاص و ناچار به استفاده از آنها باشيم.

قطر داخلي

از زماني كه آندوسكوپ در جراحي‌ها جهت دسترسي به فضاي‌ حساس داخلي مغز و اعصاب معرفي شدند، وجود يك غلاف نازك با قطر داخلي بسيار كوچك احساس مي‌شد. بدين ترتيب قطر آندوسكوپ با توجه به اندازه قطر تلسكوپ و همچنين لوازم جراحي ديگر مشخص شد.
اندازه لوازم مورد استفاده براي مصارف متداول جراحي مغز و اعصاب بين 1 تا 3 ميلي‌متر متغير است. به منظور حفظ نمودن كوچك‌ترين قطر خارجي ممكن و همچنين كاركرد بهتر لوازم جراحي، بايد فرم ظاهري غلاف بيروني را بيضي شكل و با قطر تغييرپذير خطي انتخاب نمود كه اين تنها به علت كاربرد خاص اين وسيله به هنگام استفاده در اعمال جراحي است.‏
مزيت ديگر بيضي شكل بودن، ايجاد فضاي كافي بين تلسكوپ و تجهيزات جانبي است كه اين حجم از فضا،‌ جهت شست‌وشوي محيط داخل مغزي حين عمل جراحي مناسب خواهد بود.
تقسيم قسمت‌هاي مختلف آندوسكوپ به كانال‌هاي جداكانه براي کاربردهاي مختلف تنها زماني امكان‌پذير خواهد بود كه قطر خارجي آن به اندازه كافي بزرگ باشد.

طول مناسب
يك اصل مهم در آندوسكوپي مغز و اعصاب، دسترسي به فضاهاي خاص مغزي است و نياز به وسايلي با طول كافي و مناسب جهت بررسي و انجام اعمال جراحي است. به عنوان مثال دسترسي به يک شاخ قدامي خارج شده از بطن جانبي مغز، يكي از ساده‌ترين مراحل جراحي است و به راحتي بدون استفاده از وسيله خاص به صورت دستي قابل انجام خواهد بود، ولي در جراحي انواع ضايعات قاعده جمجمه که دسترسي به آن در شرايط عادي بسيار دشوار است، آندوسکوپ با طول مناسب مورد استفاده قرار خواهد گرفت.‏


حداقل وزن و حجم
آندوسكوپ مغز و اعصاب از يك آلياژ خاص با ضخامت و وزن كم ساخته شده است. قسمت ابتدايي غلاف آن محكم است تا بتواند نيروي وارده از طرف گيره نگهدارنده  را تحمل كند.‏


کاربردها
همانطور که در ابتداي بحث عنوان شد، کاربرد اوليه آندوسکوپ ها در درمان انواع هيدروسفالي در مغز است. علاوه بر انجام اعمال جراحي در نمونه هاي پيچيده اين ضايعه، در درمان انواع کيست ها ‏‎(Cysts)‎‏ و تومورها ‏‎(Tumors)‎‏ نيز از روش هاي آندوسکوپيک استفاده مي گردد.‏
کيست، کيسه يا کپسولي است که محتوي مايع يا ماده نيمه جامد باشد و ممکن است در فضاي بين بطني در مغز تشکيل گردد که در بسياري از موارد علت بوجود آمدن آن نامشخص است. اکثر آنها بدون علائم بوده و معمولا در تصاوير ‏CT‏ و ‏MRI‏  قابل مشاهده هستند. ‏
امروزه، آندوسکوپي يک گزينه مناسب در درمان کمتر تهاجمي ‏‎(Minimally Invasive)‎‏ اينگونه اختلالات مغزي است.‏
تومورها، تورم يا بزرگي به خصوص هستند که در نتيجه رشد بيش از حد و بيمارگونه بافت به وجود مي آيند. تومورها ممکن است در داخل بطن هاي مغز و يا هر کجاي ديگر تشکيل شوند.
آندوسکوپي امکان برداشتن نمونه هاي کوچک از تومور را به جراح مي دهد تا در يک فرآيند پاتولوژيک، نوع آن مشخص گردد. در برخي موارد، با بکارگيري روش هاي آندوسکوپيک، تومورهاي کوچک به کلي برداشته مي شوند. همچنين در بعضي از جراحي هاي ستون فقرات، از اين روش کمک گرفته مي شود.‏

شاخص ها
شاخص ها در آندوسکوپي مغز و اعصاب از تصاوير کلينيکال فضاهاي موجود در مفز مانند بطن ها و . . . استخراج مي گردند. به طور کلي، اين روش زماني کاملا جوابگو خواهد بود که در اثر وجود ضايعه، فضاهاي موجود در مغز متسع شده باشند. شاخص هاي آندوسکوپيک در سطوح نخاع نيز در دست تهيه و تدوين است.
بررسي انواع شاخص ها در فرآيند آندوسکوپيک نوع ضايعه (کيست، تومور و . . .) مشخص مي گردد. ‏

 

                                      معرفي سيگنالهاي قاطع عمل جراحي مغز و اعصاب

                                       آنچه خوبان همه دارند ...‏


به نظر شما روياي جراحان مغز و اعصاب چيست؟ داشتن ‏MRIيي كه چاقوي جراحي را جذب نكند؟! اين رويا به حقيقت پيوسته است. شركت‌هايي سيستم‌هاي جامع اتاق عمل ارائه مي‌‌كنند. كافي است به آنها نشان دهيد كه محل اتاق عمل كجاست! در آخرين بخش از زنگ تحقيق اين شماره به معرفي يكي از كامل‌ترين و جديدترين اين مجموعه‌ها مي‌پردازيم.‏


دو نوع اتاق عمل جداگانه براي جراحي مغز و اعصاب تعريف شده است. يكي اتاق عملي كه سيستم ‏MRI‏ در آن وجود دارد و بقيه سيستم‌ها هماهنگ با آن طراحي شده‌اند و ديگري كه برپايه سيستم تصويرنگاري ‏CT‏ است كه هر كدام خصوصيات و كاربردهاي خاص خود را دارد.
تمام تجهيزات تشخيصي و درماني جهت پيچيده‌‌ترين موارد در اين مجموعه‌ها پيش‌بيني شده است. جنس لوازم به گونه‌اي است كه بتوان از آنها در محيطي كه ‏MRI‏ وجود دارد استفاده كرد، البته محدوده‌آي با خط قرمز در اطراف دستگاه ‏MRI‏ مشخص مي‌شود كه همه چيز بايد در خارج از اين خط قرمز قرار گيرد.
از مزاياي اين مجموعه‌ها مي‌تون به مورد زير اشاره نمود:
- تصويرنگاري زمان واقع در حين عمل جهت به روزرساني جهت‌يابي (Navigation‏) داده و كنترل برش،
- دسترسي به داده‌هاي باليني- مرتبط و مصورسازي پيشرفته اين داده‌ها جهت فرآيندهاي تصميم‌‌گيري جراحي، ‏
- لوازم جراحي استاندارد كه جهت استفاده در اتاق عمل، خارج از خط پنج گوس قابل استفاده است و
- اطمينان از اميني و سازگاري MR‏.‏
سيستم جهت‌يابي به‌كار رفته در اين مجموعه‌ها بسيار پيشرفته است و تمام قسمت‌هاي آن قابل نمايش بر روي صفحه نمايش بسيار بزرگ است كه درست در معرض ديد جراح بدون احتياج به چرخاندن سر به نمايش درمي‌آيد و اطمينان خاطر را از دقت در عمل جراحي كه بسيار حساس و دقيق است و تاكنون بستگي فراواني به مهارت جراح داشته است، فراهم مي‌آورد.
تمامي اجزا به صورت ‏RF‏ شيلد شده‌اند و تمام وسايل به وسيله يك واسط (‏interface‏) واحد تحت عنوان سيستم كنترلي اتاق عمل، مديريت مي‌شود. سيستم ‏MRI، نرم‌افزارهاي ‏Navigation‏ و ديگر كاربردها از پيشرفته‌ترين‌ها انتخاب مي‌شود و ‏register‏ كردن تصاوير به‌صورت خودكار انجام مي‌شود. دوربين‌هاي ويدئويي در لامپ‌هاي اتاق عمل كاملاً مجهز به آخرين سخت‌افزار و نرم‌افزار!‏
سيستم‌هاي برپايه ‏CT، نيازها و خصوصيات خاص خود را دارند. ‏Register‏ تصاوير بين سيستم جهت‌ياب و اسكنر ‏CT‏ از جمله آنهاست. اين سيستم‌ها مجموعه وسيعي از عمل‌ها را علاوه بر جراحي مغز و اعصاب از جمله جراحي ‏ENT، سر و گردن و تروما را تحت پوشش قرار مي‌دهد.

 استفاده از اين مجموعه در كشور ما نيز در حال باب شدن است. به اميد روزي كه تنها مصرف‌كننده اين سيستم‌ها نبوده و نوآوري‌هايي در اين زمينه به نام ايرانيان ثبت شود. ‏

رزومه آقاي دكتر مسعود شيرواني


مطالب مشابه :


تازه هاي استريليزاسيون در CSR

تازه هاي استريليزاسيون در واحد هایی این نوع اندیکاتور هم حداقل به 2 شاخص حساس است




ايجاد نظام مراقبت عفونت بيمارستاني

لذا گسترة فعاليت‌هاي واحد كنترل و استريليزاسيون و تدوين هاي شاخصهاي




استريليزاسيون

استريليزاسيون مجموعه معيارها و شاخص هاي ارائه 4 تا 30 دقيقه متفاوت و واحد سنجش فشار




بيماران، قربانيان گمنام عفونت هاي بيمارستاني.....

اکثر بخش هاي استريليزاسيون در زير و تعيين شاخص هاي جديد از جمله واحد هاي cssd




انتخاب موضوع انجام پایان نامه پروپوزال مقاله دانلود ، پرسشنامه doc pdf ppt

گياهان همراه و شاخص هاي استريليزاسيون سرم جنين گاو جوجه هاي گوشتي واحد




اتوکلاو

تهران تصفيه خانه های فاضلاب تهران آب بندی و ایزولاسیون تصفیه خانه هاي لوله واحد تصفیه




اسپيرومتري

جهت کشف نارسايي هاي ريوي دستگاه شاخص ها را روي و استريليزاسيون :




جراحي مغز و اعصاب

گراد را تحت شرايط استريليزاسيون براي جلوگيري از شاخص ها شاخص ها شاخص هاي آندوسکوپيک




نظام مراقبت عفونت های بیمارسانی

ضدعفوني و استريليزاسيون واحد مراقبتي و فرم‌هاي آماري واحد استفاده




برچسب :