معماری روم

تأثیر اولیه حاصل از مشاهده این بنا احتمالاً با تأثیر امروزیش متفاوت بوده است، زیرا پانتئون در آغاز یک بنای مستقل نبود بلکه به یک باسیلیکای قدیمی تر متصل بود و امتداد آن یالهای جانبی پانتئون را میپوشانده است.

گذشته از این، در جلوی رواق معبد یک حیاط ستون بندی شده قرار داشت که بخشی از رواق نیز جزو آن بود و در آغاز تنها بخش قابل رؤیت ساختمان از روبرو بود. این حیاط که در دوره هادریانوس ساخته شد، احتمالاً از طرحهای همین امپراتور تنوع طلب بوده است. بنای پانتئون از گونه ای سادگی پرهیبت در مقیاس بزرگ برخوردار است. برفراز اندرون مدورش گنبدی نیمکره وار به قطر ۴۳ متر زده اند که فاصله نوک گنبد از کف پانتئون نیز ۴۳ متر است.

بدین ترتیب، طرح پانتئون بر تقاطع دو دایره – یکی عمودی، دیگری افقی – قابل تصور به صورت مقاطعی از یک کره «فضا» که در درون بنا محاط شده اند استوار گشته است. گنبد پانتئون، پوسته ای بتونی دارد که تدریجاً در سمت قاعده بر ضخامتش افزوده میشود تا در جای لازم بر قدرت آن بیفزاید. در مرکز گنبد، سوراخی گرد (به نام «چشمه نور» یا «نورگیر») به قطر ۹ متر تعبیه شده که شیشه ای ندارد، رو به آسمان باز شده و تنها منبع نور برای تأمین روشنایی اندرون بنا است. دیوارهای نگه دارنده گنبد بسیار ضخیم‌اند و در سطحشان فرونشستگیهای مستطیل و نیمدایره یک در میان ایجاد شده است، که بر بالای هر کدام طاقی هلالی زده شده تا فشار حاصل از گنبد را به جرزهای عظیم سنگی منتقل کنند. گنبد پانتئون از درون قاب بندی شده تا آنکه هم جلوه هندسی زیبایی از مربعهای کوچک در درون دایره ای عظیم را پیدا کند هم از فشار و سنگینی کل گنبد بکاهد بی آنکه صدمه ای به قدرتش زده باشد. کف پانتئون، مختصر تحدبی دارد و زهکشهایش به صورت خطوطی کم عمق در مرکز (مستقیماً در زیر نورگیر) ایجاد شده اند تا هر آبی را که از آن بالا میریزد به سوی خود سرازیر گرداند.

تابلوی اندرون پانتئون اثر جووانی پانینی بهتر از هر عکسی، وحدت شکل و مقیاس طرح، سادگی نسبتها، عظمت پرهیبت آن را نشان میدهد. در این تابلو تقریباً تجربه هر تازه وارد به این فضای عظیم مدور به نمایش گذاشته شده است و آن نه احساس سنگینی دیوارهای گرداگرد بنا بلکه حضور ملموس خود فضاست؛ زیرا معماری نمایانده شده در این تابلو، قبل از هر چیز یک معماری مختص فضاسازی است.

در معماریهایی که بیشتر مطالعه کردیم، شکل فضای محصور شده، تقریباً به طرزی تصادفی از طرز قرار گرفتن دیوارها و احجام، تبعیت میکرده است و این عناصر نیز به اندازه ای که در شکل فضای مزبور گسستگی ایجاد میکنند باعث شکل دادنش نمیشوند. دیوارها و احجام در معماری مصر و بین النهرین به قدری اهمیت دارند که آنچه دیده میشود همینها هستند، فضا فقط به شکل «منفی» وجود دارد یعنی تصادفاً بین احجام ظاهر میشود. این گونه معماری را معماری احجام مینامند.

معماری یونانی نیز مخصوصاً به احجام، نسبتهای میان احجام و شکل دادن به عناصر حجمی توجه داشت، با صفت معماری استخوان بندی یا ساختاری متمایز شده است. نخستین بار رومیان هستند که معماری را به شکل واحدهایی از فضا در تصور میآورند که با استفاده از دیوار بستهایی قابل شکل دادن هستند.

درون پانتئون، مطابق این علاقه معماران رومی، یک کل واحد، همشکل و متکی به خود است که احجام یا دیوارهای نگه دارنده هیچ گسستی در آن پدید نمیآورند، کلی است که بازدید کننده را در خود جا میدهد بی آنکه او را محبوس کند، جهان کوچکی است که از طریق نورگیرش به سوی ابرهای گریزپا، آسمان آبی، خورشید، طبیعت کیهانی و خدایان راه مییابد. گریختن از سر و صدا و گرمای سوزان یک روز تابستانی رم و پناه آوردن به محیط خنک و عظمت آرام پانتئون، تجربه ای است که تقریباً در وصف نمی گنجد و هر کسی باید خود شخصاً آن را بیازماید. از همه چیز که بگذریم، این کار یک تجربه معماری نیز هست.

نباید از یاد برد که نیروی ابتکار رومیان در ساختن فضاهای بزرگ درونی به شناخت و اطلاعات مهندسی ایشان از خواص احجام و ایستایی احجام خنثی بستگی داشت. قوس، طاق و گنبد، واحدهایی ساختمانی بودند که رومیان با مهارتی بی مانند در جهان باستان و کم نظیر در جهان معاصر، ابداع و تکمیل کردند.

اساساً، مسأله به شکلی که رومیان میدیدند، چنین بود: چگونه باید فضایی پهناور را محصور کرد و بر فرازش سقف زد و چگونه نور کافی به این فضای بزرگ رساند و در عین حال آن را باز و بدون تیرها یا ستونهای نگه دارنده لازم برای یک سقف تخت نگه داشت.

ساده ترین طاق مورد استفاده رومیان طاق گهواره ای بود – در واقع، قوس عمیقی بود که سقفی نیمه استوانه ای بر بالای یک فضای دراز مستطیل شکل تشکیل میداد و لبه های سقف نیمه استوانه ای مستقیماً بر دیوارهای جانبی قرار میگرفتند، این دیوارها برای آنکه در زیر وزن سقف ایستادگی کنند یا باید بسیار ضخیم باشند یا با زدن دیوارهای پشت بند ایستادگی کنند یا باید بسیار ضخیم باشند یا با زدن دیوارهای پشتبند تقویت شوند.

این طاق را میتوان از بتون و با استفاده از یک قالب بندی موقت چوبی (که محور نامیده میشود) ساخت که با گنبد نهایی همشکل و هم اندازه است و بتون سیال را تا سفت شدنش در خود نگه میدارد. طاق بندی تالار مرکزی حمامهای کارآکالا و باسیلیکای کنسانتین بدین گونه ساخته شد که چندین طاقه گهواره ای را در فواصل ثابتی عمود و متداخل بر طاق گهواره ای را در فواصل ثابتی عمود و متداخل بر طاق گهواره ای اصلی ساختند و بدین ترتیب به آن چیزی دست یافتند که طاق مرکب نامیده میشود. اگر ارتفاع طاقهای گهواره ای متداخل و اصلی یکی باشد، نتیجه را طاق متقاطع مینامند و خط برخورد دو طاق نیز خط تقاطع نامیده میشود.

طاق مرکب یا متقاطع علاوه بر آنکه ظاهراً از طاق گهواره ای، پیشرانه – یعنی نیروهایی که طاق در جهت پایین و به سمت خارج وارد میکند، مانند نیروهای قوس – در امتداد طول کل دیوار وارد میشود و به جرز نگه دارنده مشابهی نیاز دارد؛ این پیشرانه در طاق متقاطع در نقاطی وارد میشود که خطوط تقاطع به یکدیگر میرسند و فقط در همین نقاط است که جرزهای نگه دارنده باید کار گذاشته شوند.

بدین ترتیب فضای درونی را میتوان از وجود دیوارهای نگهدارنده خلاص کرد و با کار گذاشتن ردیف پنجره های زیرگنبدی در فضای آزادی که نیاز به دیوار پشتبند ندارد (یعنی در نقاط پایانی طاقهای مرکب) به نور بیشتری امکان ورود داده میشود. دیوارهای پشتبند را میتوان با زدن دیوارهای سنگین عمود بر دیوار اصلی و دارای قوسهای طاق نما تأمین کرد؛ بدین ترتیب راهروهای جانبی در امتداد طول صحن یا تالار بزرگ نیز ساخته میشوند گذشته از این دیوارهای کوتاهی نیز در روی سقف راهروهای جانبی صحن میزدند تا بخشی از پیشرانه طاقها را به طاقهای بیرونی هدایت کنند. آنچه گفته شد از مبانی کار سازندگان حمامهای غول آسای کارآکالا بود که در حدود سال ۲۱۵ میلادی چنین بناهایی را برپا داشتند.

محصور کردن فضاهای بزرگ با طاق زنی، شیوه ای رایج در آن زمان بود. با آنکه چیزی از پوشش این بناها برجا نمانده، از مشاهده آنها میتوان به وجود طاقهایی پی برد که از خط الرأس دیوارهای ضخیم تا ارتفاع بیست و هفت متر بالا رفته بودند، در زیر این طاقها که با تنوعی بی پایان بسط مییافتند، فضاهایی برای

 استراحت و شادی روحی و جسمی هزاران رومیفارغ البال – تماماً به خرج دولت – طراحی شده بود.

فقط ساختمانهای مرکزی این مجتمع عظیم که امپراتوران روم امیدوار بودند جمعیتی سرکش و تهیدست را در آن به خوشگذرانی مشغول کنند، مساحتی معادل ۱۰۸×۲۱۶ متر مربع را به خود اختصاص داده بود؛ و خود حمامها که مرکز توجه و مرکز معماری این طرح بودند، گنجایش ۱۶۰۰ نفر را داشتند.

کاربرد بخشهای گوناگون این مجتمع عظیم همچنان مورد بحث و اختلاف است. نقشه ی بنا طرحی قرینه وار بر امتداد محور مرکزی حوضهای پر از آب با دماهای متفاوت داشت: فریجیداریوم یا حوض آب

سرد، تپیداریوم یا تالار مرکزی مخصوص حوضهای کوچک آب گرم، کالیداریوم یا حوض گرد مخصوص آب داغ در یک تالار گنبددار، ساختمانهای مرکزی شامل حمامهای بخار، اتاقهای رخت کن، اتاقهای استراحت، تالارهای سخنرانی و اتاقهای ورزش نیز میشدند.

دور تا دور این مجتمع عظیم محوری را با منظره باغهای زیبا به محیطی دلپذیر تبدیل کرده بودند که گرداگرد آنها نیز ردیف دیگری از چند ساختمان شامل چندین مغازه، رستوران، کتابخانه، سالنهای ورزش و (شاید یک) میدان ورزش ساخته شده بود. طول کل این مجتمع تقریباً ۴۰۰ متر میشد. زیر مجتمع مزبور دنیایی زیر زمینی شامل راهروها (با عرض کافی برای عبور و مرور گاریها و گردونه ها)، انبارها و اتاقهای گرم لبریز از بردگان و تون تابها میشد: تالارها و آب مورد نیاز حمامها را با استفاده از شبکه ای گرم میکردند که در آن هوای گرم از درون لوله ها و آجرهای مجوف زیر کف، داخل دیوار و گاهی داخل طاقهای بنا عبور داده میشد. آب به مقدار کافی از طریق یک آبگذر اختصاصی تأمین میشد.

به راستی برای تأمین آسایش انسان چه نبوغ و مهارتی به کار گرفته شده بود! هرکس با پرداختن ورودیه ای ناچیز میتوانست یک روز تمام در حمامهای واقع در قلب محیطی زیبا و پرشکوه استراحت کند. به بیان درست تر، این حمامها به قدری زیبا، آراسته و مجلل بودند که اخلاقیون زمانه از هزینه ای که صرف آرایش ظاهری آنها شده بود گله میکردند. سنکا فیلسوف و نمایشنامه نویس رومی ضمن مقایسه روزگار فاسد خودش با روزگار خاندان دانش دوست قهرمان پرور سکیپیو که در محیطی بس ساده و محقر استحمام میکردند، چنین گله میکند: ولی امروزه، چه کسی جرأت دارد مانند آنها استحمام کند؟

 اگر دیوارهای خانه مان با آیینه های درخشان و گرانقیمت آراسته نشوند؛ اگر مرمرهای اسکندرانی ما در کنار موزاییکهای ساخته شده با سنگ نومیدیا کار گذاشته نشوند، اگر حاشیه های آنها از چهار طرف با الگوهای پیچاپیچ نماسازی نشوند و جلوه ای رنگارنگ همچون تابلوهای نقاشی پیدا نکنند، اگر سقفهای هلالی ما غرق در شیشه نشوند، اگر استخرهای شنای ما با مرمرهای تاسوسی که سابقاً دیدنش در هر معبدی مایه حیرت آدمی میشد ساخته نشوند، خود را خسیس و تهیدست میپنداریم... اینهمه تندیس و اینهمه ستون که به هیچ کاری نمیآیند، ولی فقط برای تزیین و صرفاً برای خرج کردن پول ساخته شده اند؛ و دریایی از آب، هر روز غرش کنان از سطحی دیگر فرو میریزد! ما چنان تجمل پرست شده ایم که در آینده روی چیزی جز سنگها قیمتی گام برنخواهیم داشت.»

تاثیر معبد پانتئون احتمالاً با تأثير امروزيش متفاوت بوده است، زيرا پانتئون در آغاز يک بناي مستقل نبود بلکه به يک باسيليکاي قديمي تر متصل بود و امتداد آن يالهاي جانبي پانتئون را مي پوشانده است.

گذشته از اين، در جلوي رواق معبد يک حياط ستون بندي شده قرار داشت که بخشي از رواق نيز جزو آن بود و در آغاز تنها بخش قابل رؤيت ساختمان از روبرو بود. اين حياط که در دوره هادريانوس ساخته شد، احتمالاً از طرحهاي همين امپراتور تنوع طلب بوده است. بناي پانتئون از گونه اي سادگي پرهيبت در مقياس بزرگ برخوردار است. برفراز اندرون مدورش گنبدي نيمکره وار به قطر 43 متر زده اند که فاصله نوک گنبد از کف پانتئون نيز 43 متر است

ديوارها و احجام در معماري مصر و بين النهرين به قدري اهميت دارند که آنچه ديده مي شود همينها هستند، فضا فقط به شکل «منفي» وجود دارد يعني تصادفاً بين احجام ظاهر مي شود. اين گونه معماري را معماري احجام مي نامند. معماري يوناني نيز مخصوصاً به احجام، نسبتهاي ميان احجام و شکل دادن به عناصر حجمي توجه داشت، با صفت معماري استخوان بندي يا ساختاري متمايز شده است.

نخستين بار روميان هستند که معماري را به شکل واحدهايي از فضا در تصور مي آورند که با استفاده از ديوار بستهايي قابل شکل دادن هستند.

ادرون پانتئون، مطابق اين علاقه معماران رومي، يک کل واحد، همشکل و متکي به خود است که احجام يا ديوارهاي نگه دارنده هيچ گسستي در آن پديد نمي آورند، کلي است که بازديد کننده را در خود جا مي دهد بي آنکه او را محبوس کند، جهان کوچکي است که از طريق نورگيرش به سوي ابرهاي گريزپا، آسمان آبي، خورشيد، طبيعت کيهاني و خدايان راه مي يابد. گريختن از سر و صدا و گرماي سوزان يک روز تابستاني رم و پناه آوردن به محيط خنک و عظمت آرام پانتئون، تجربه اي است که تقريباً در وصف نمي گنجد و هر کسي بايد خود شخصاً آن را

بيازمايد. از همه چيز که بگذريم، اين کار يک تجربه معماري نيز هست

نبايد از ياد برد که نيروي ابتکار روميان در ساختن فضاهاي بزرگ دروني به شناخت و اطلاعات مهندسي ايشان از خواص احجام و ايستايي احجام خنثي بستگي داشت. قوس، طاق و گنبد، واحدهايي ساختماني بودند که روميان با مهارتي بي مانند در جهان باستان و کم نظير در جهان معاصر، ابداع و تکميل کردند .

کمپوزیسیون

تمام لایه های ساختاری (structur) سبک، و عناصر مختلف و منفردی که پانتئون را تشکیل می‌دهند به گونه ای مناسب و زیبا و راضی کننده با یکدیگر ترکیب شده‌اند. در پانتئون شاهد این مسئله هستیم که یک کمپورسیون کلاسیک به طور همزمان در سه بعد و در مقیاس های متفاوت با یکدیگر ، کار کرده و هماهنگی به وجود آورده است. به طور مثال دیوارها، که با چارچوب استادانه‌ای برپا شده‌اند، شامل ستون‌ها، نعل درگاهها، طاقچه‌ها، درب‌ها و سطح دیواری که بین این عناصر قرار گرفته، خودشان به انواع مختلفی تقسیم شده‌اند. فضای باز و فضای بسته بین این عناصر و رابطه بین آن‌ها به درستی

طراحی شده است. این اتاق یک پازل سه بعدی است که قسمت های مختلف آن، رابطه پیچیده با یکدیگر دارند، و پاسخگوی نیازهای عملکردی، منطق ساختاری (ساختمانی) و زیبا شناسی می‌باشند. کمپوزیسیون این بنا، مرتبه ای، ظریف، زیبا است. روی هم رفته، آن چه باعث اثرگذاری این بنا می‌شود، هماهنگی بین عناصر است. عناصر تنها گردهم جمع آوری نشده‌اند بلکه به آن‌ها به عنوان اجزای سازنده یک بدن نگاه شده است تا اجزای سازنده یک ماشین.

نور و رنگ

پانتئون نمونه کاملی از استفاده استعاری و واقعی نور در کنار فرم ها است. نور خورشید از پنجره گرد به داخل می‌تابد و سطح روشنی را روی زمین و دیوار به وجود می‌آورد. نور این پنجره گرد و طاقچه های دیوارها، نقاشی و طرح زیبا و فریبنده‌ای را به وجود می‌آورد. در روزهای ابری نیز، نوری که از گنبد بالا به درون می‌تابد، زیبایی توصیف نشدنی را به وجود می‌آورد.

تأثیری که نور در این محیط دارد قابل توصیف نیست ولی ما را به این سمت هدایت می‌کند که تأثیر نور ( تأثیر مجازی آن) را در یک محیط درک کنیم. هنگامی که در فضای پانتئون قرار می‌گیرم به وضوح حقیقت، عقل و خرد و جاودانگی را درک می‌کنیم.

بازدید کنندگان از پانتئون زیبایی این بنای کلاسیک را به وضوح در احساس، نور، فرم ها و مصالح این بنا درک می‌کنند. پوشش داخلی این بنا با سنگ‌های مرمر رنگارنگ و براق و طرح های طلائی آن، شکوه و جلال دوره Roman را نشان می‌دهد

 

 

 

 


مطالب مشابه :


عجبیب ترین و زیباترین معماری جهان در روم !!

دیوارها و احجام در معماری مصر و بین النهرین ثابتی عمود و متداخل بر طاق گهواره ای




معماری روم

دیوارها و احجام در معماری مصر و بین النهرین ثابتی عمود و متداخل بر طاق گهواره ای را




هنر اتروسك (امپراتوری پیشین«معماری و طرحهای عمرانی)

دیوارها و احجام در معماری مصر و بین النهرین به قدری اهمیت دارند که آنچه دیده می شود همینها




برنامه کلاسهای دوره مقدماتی (پرسپکتیو پرزانته رنگ و شیت بندی) و پیشرفته (اسکیس و طرح معماری)

دید به احجام متداخل با اینترنتی اسکیس و پرزانته در معماری تصمیم به ایجاد




معماری پست مدرن

معماری پست مدرن دار صفحات متداخل و متقاطع با از احجام است در نور، چشم ما به




زايش معماری ايرانی از روح پيکرتراشی

آمیز به مجموعه احجام متداخل و تعالی یابنده بدل فرم در معماری ایرانی همچنان هر




فرانک گهری (Frank Gehry)

گروئن که در دفتر معماری آبرومند و احجام بسته در شهر و متداخل، سطوح




زایش معماری ایرانی از روح پیکر تراشی

وتحقیر آمیز به مجموعه احجام متداخل و های فرم در معماری ایرانی همچنان هر جا که




نور درمعماری

نور در معماری ساختمانها و احجام ساختمانی با یک شش ضلعی متداخل میتواند برای




برچسب :