اشعار ناب حافظ شیرازی

سینه مالامال درد است ای دریغا مرهمی

دل ز تنهایی به جان آمد خدا را همدمی

چشم آسایش که دارد از سپهر تیزرو

ساقیا جامی به من ده تا بیاسایم دمی

زیرکی را گفتم این احوال بین خندید و گفت

صعب روزی بوالعجب کاری پریشان عالمی

سوختم در چاه صبر از بهر آن شمع چگل

شاه ترکان فارغ است از حال ما کو رستمی

در طریق عشقبازی امن و آسایش بلاست

ریش باد آن دل که با درد تو خواهد مرهمی

اهل کام و ناز را در کوی رندی راه نیست

ره روی باید جهان سوزی نه خامی بی‌غمی

آدمی در عالم خاکی نمی‌آید به دست

عالمی دیگر بباید ساخت و از نو آدمی

خیز تا خاطر بدان ترک سمرقندی دهیم

کز نسیمش بوی جوی مولیان آید همی

گریه حافظ چه سنجد پیش استغنای عشق

کاندر این دریا نماید هفت دریا شبنمی

 خواجه حافظ شیرازی


مطالب مشابه :


حافظ

اشعار ناب - حافظ - اشعار زيبا از شعراي مختلف - اشعار ناب




اشعار ناب حافظ شیرازی

بهترین شعرهایی که خوانده ام - اشعار ناب حافظ شیرازی - بهترین شعرها از بهترین شاعران




قصیده ای زیبا از حافظ

شعرهای ناب - قصیده ای زیبا از حافظ - بهترین اشعار از بهترین شعراء




مولانا

اشعار ناب - مولانا - اشعار زيبا از شعراي مختلف - اشعارحافظ • سعدي • رهي




برچسب :