نامه ای تذکر آمیز به مجریان سالنامه ی تئاتر ایران

 

جهت اطلاع دوستان بايد عرض نمايم در مورد تئاتر تبريز سه روايت مستند قابل اعتنا است:

"روايت اول مربوط به فعاليت ارامنهء تبريز در زمينهء نمايش است. به نظر می رسد که ارامنه در پيدايش نمايش به شکل غربی در ايران و تبريز نقش بسزائی داشته اند؛ زيرا، نخستين اجراها معمولاً از طرف ارامنه صورت گرفته است- سندی از روزنامهء اختر شمارهء 16 سال 15 به تاريخ 23 ربيع الاخر 1306 برابر با 26 دسامبر 1888 ميلادي( 1266 شمسي) در فصلنامهء پژوهشی تئاتر شمارهء اول چاپ 1366 نقل شده است که به اجرای نمايشنامهء اتللو و نمايشی کمدی به زبان ترکی  در تبريز اشاره می کند. با توجه به اين يادداشت که تاريخ آن هم چندان دقيق به نظر نمی رسد، تئاتر به شيوه جديد در آذربايجان قدمتی يکصد و پانزده ساله [امروز قدمتش به 122 سال رسيده است] دارد. ظاهراً قبل از آنهم از طرف ارامنهء تبريز و هنرمندانی که از قفقاز می آمده اند، تئاتر در تبريز اجرا شده است.

 

 ( به عنوان مثال سابقه خدمت بيوک خان نخجوانی در نمايش که در کارت عضويت ايشان در هيئت آکتورال آرين قيد شده است، در سال1261 شمسی را نشان می دهد، تصوير آن در صفحه 224 آمده است) درهر حال، طبق اين سند آغاز پيدايش نمايش به شکل جديد در تبريز متعلق به دورهء ناصرا لدين شاه قاجار است و بيش از يک قرن سابقه دارد.

روايت دوم مربوط به کتابچه­ای 20 صفحه­ای است که با عنوان « به مناسبت جشن چهلمين سال نمايش در تبريز» از طرف هيئت هنرپيشگان درام و اپرت فردوسی تبريز درمهر ماه 1321 شمسی برابر با 1942 ميلادی منتشر شده است. طبق اين سند، تاريخ آغاز حرکتهای نمايشی در تبريز به 1281 شمسی يا 1902 ميلادی تعلق دارد؛ يعني، حدود چهارده سال بعد از تاريخ يادداشت قبلی که قطعاً در اين فاصله هم حرکتهايی از طرف ارامنه و هنرمندان تبريز صورت گرفته است.

روايت سوم مقالهء جعفر جعفراف، نويسندهء آذربايجانی است که می نويسد:« نخستين تئاًتر حرفه ای در آذربايجان جنوبی در سال 1909 ميلادی ايجاد شد، در تبريز در سالن تابستانی  باغ ملی به افتخار ستار خان و مبارزان مشروطه نمايش داده شد.» ايشان در ادامهء مطالب خود در بارهء تئاتر آذربايجان جنوبی می نويسد: « در سال 1912 جوانان فرزانهء تبريز نخستين تروپ تئاتری را به نام« خيريه» تشکيل  دادند. اين تروپ اساساً نمايشهای نويسندگان آذربايجان را اجرا می کرد. حاجی خان (چلبي) مهدی شفيع زاده، ابوالفضل موًيد زاده، اسماعيل وکيلي، وهاب زاده و عظيم زاده جزء هيئت خيريه بودند، ايشان به طور مرتب در تبريز برنامه اجرا می کردند، اما تروپهای تئاتری صحنهء دائمی نداشتند- ايشان از صحنهء تئاتر«سولٌی » و سالن تابستانی خيريه و مدرسهء آراميان استفاده می کردند.

در سال 1917 به رهبری و رژيسوری رضاخان قلی زاده(شرقلي) تروپ تازه ای تشکيل شد. آشنايان قلی زاده اعتراف می کنند که وی هنرمند توانا و با استعداد ی بود- او خود کمدی می نوشت و اجرا می کرد.

در سال 1919 تروپ ديگری در تبريز تشکيل شد- رهبر اين تروپ بيوک خان نخجوانی بود. نوآوريهای او در تئاتر تبريز اهميت زيادی دارد. وی به تئاتر جان تازه­ای دميد و هنرمندان با استعدادی تربيت کرد و به صحنه آورد."

يک سال بعد در تبريز جمعيت اصلاح و ترقی تشکيل شد که خود را وقف کارهای فرهنگی کرده بود و به نام همين جمعيت، تروپ تئاتری جديد شروع به فعاليت کرد. به زودی تروپ« بيوک خان نخجواني» به کار خود ادامه داد و با قدرتترين آکتورهای تبريز را دور خود جمع کرد، نخجوانی پيش از اين در تئاترهای حرفه ای باکو روی صحنه آمده بود و تجربهء کافی اندوخته بود. نخجوانی می­کوشيد که نمايشگاه­های تروپ زير رهبری خودش را تا حد نمايشهای اصيل حرفه­ای بالا بياورد.

مرحلهء دوم رونق تئاتر تبريز از سال 1921 شروع می شود. در اين دوره شمارهء مدارس جديد زياد می­شود، فرهنگ و تمدن تا حدی پيش می­رود و همدوش با همهء اينها تئاتر هم رونق پيدا می­کند. در سال 1926[1306 شمسي]تئاتر شيرو خورشيد بنا شد[كه تصوير آن را در صفحه سوم همين بخش سالنامه سمت چپ بالاي صفحه درج شده است!]. اين تئاتر گنجايش هشتصد نفر تماشاچی داردو برنامه­های اين تئاتر عبارت بود از آثار ميرزا فتحعلی آخوند زاده، ئوزير حاجی بيگ، جليل محمد قلی زاده، حسين جاويد و....

يک سال پيش از احداث ساختمان تئاتر شير و خورشيد، تروپ« آيينه عبرت» تشکيل شده بود وبا موفقيت برنامه اجرا می­کرد. خادمان بزرگ فرهنگ و تمدن آذربايجان ازجمله جبارباغچه­بان، جعفر اديب، هلال ناصری و علی عسگرارژنگی از نزديک کمک می­کردند وصلاح کار تروپ را خوب می­ديدند- روزهای جمعه به کارگران به قيمت ارزانی نمايش می­دادند- اين نمايشها خالی از اهميت سياسی نبود"(عباس خانی، روح الله؛ سير تطور هنر در آذربايجان ؛ سروش ؛ چاپ اول ؛تهران؛ 1382).

 

*توضيح: علاقمندان به پژوهش در مورد تاريخ تئاتر تبريز مي­توانند به موزه اسناد ملي شمالغرب كشور واقع در ميدان ساعت تبريز مراجعه نمايند و پوسترهاي حداقل 100ساله تئاتر تبريز را مشاهده نمايند.

 

1-   در مورد بخش " كتاب نگاري تئاتر ايران":

بي­شك منابع معتبر تاريخي در مورد تئاتر و نمايش در ايران در دسترس همگان هست كه به ذكر چند منبع ارزشمند اشاره مي­كنم :ادبيات نمايشي در ايران/جمشيد ملك پور/نشر توس؛نمايشنامه نويسان ايراني/منصورخلج/نشر اختران؛روشنگران ايراني و نقد ادبي/ايرج پارسي نژاد/نشرسخن؛تئاتر قرن سيزدهم/حميد امجد/نشر نيلا؛از صبا تا نيما/يحيي آريان پور/نشرسازمان كتابهاي جيبي؛نمايش در تبريز/محمود رنجبر فخري/نشر سازمان اسناد و كتابخانه ملي و... با مراجعه به اين منابع  و مقايسه با آنچه در اين بخش از سالنامه نوشته شده متوجه از قلم افتادن نمايشنامه­نويساني مي­شويم كه فراموش شدنشان كاري بس سترگ است.

 

ميرزا فتحعلي آخوند زاده :وي بي­شك بنيانگذار نهضت نمايشنامه نويسي در مشرق زمين و ايران است.جمشيد ملك پور در مورد وي چنين مي­نويسد:

"نخستين نمايشنامه­نويس مشرقي به شيوه اروپايي

قبلا اشاره شد كه ميرزا فتحعلي آخوندزاده،نخستين نمايشنامه نويس در مشرق  زمين است كه به شيوه اروپايي شش كمدي و يك داستان نوشته است.البته واضح است كه اين حكم قطعي و غايي نخواهد بود.چرا كه ممكن است هر زمان پژوهشي در گوشه­اي صورت گرفته و خلاف اين را ثابت كند.اما به هر صورت آخوندزاده جزوه نخستين كساني است كه با هنر غريبه نمايش فرنگستان آشنا شده ،درباره­اش مطالعه كرده،به فنون آن تسلط پيدا نموده و بالاخره آثاري به آن سبك و سياق تحرير كرده است"(ملك­پور،1385:ص131).

همچنين خلج در كتاب نمايشنامه­نويسان ايران مي­نويسد:

"ميرزا فتحعلي آخوند زاده فرزند ميرزا محمدتقي كدخداي روستاي خامنه­ي تبريز در سال1190 ه.ش در شهر نوخه از ولايت شكي ديده به جهان گشود.يكسال قبل از تولد او پدرش از كدخدايي روستاي خامنه بر كنار گرديد و اين واقعه موجب شد تا او زن و فرزند خود را رها كرده و به نوخه كه يكي از ولايات آذربايجان در آن سوي رود ارس است عزيمت نمايد.در نوخه او همسر ديگري اختيار كرد كه برادر زاده­ي ملا علي اصغر از عالمان آن وادي بود،آنها پس از يك سال صاحب فرزندي شدند كه نام فتحعلي را براي او انتخاب كردند.دو سال بعد ميرزا محمدتقي زن و فرزند خود را با خود به خامنه آورد.جايي كه روزگاري زن و فرزند خود را رها كرده بود.از آن جا كه زن­ها با يكديگر سر سازگاري نداشتند،نعنا خانم يعني مادر فتحعلي از شوهر جدا شده و نزد عموي خود بازگشت و اين آغاز جدايي هميشگي فتحعلي از پدر بود.فتحعلي از عموي خود كه او را مانند فرزند گرامي مي­داشت مقدمه­هاي فارسي و عربي و آگاهي­هايي در مورد علوم اسلامي فراگرفت"(خلج،1381:ص15).و در جايي ديگر به معرفي آثار وي مي­پردازد:"از جمله آثار آخوند زاده كه سبب شهرت وي در ادبيات نمايشي گرديد،كتاب "تمثيلات" است كه داراي شش نمايشنامه و يك داستان است.اين نمايشنامه­ها عبارتند از:"حكايت ملا ابراهيم خليل كيمياگر"،"حكايت خرس قولدور باسان"يا"دزدافكن"،حكايت موسيو ژوردان حكيم نباتات و مستعلي شاه مشهور به جادوگر"،"حكايت وزير خان لنكران" يا " سراب"،"حكايت مرد خسيس" يا "حاجي قره"،"حكايت وكلاي مرافعه تبريز"،و"داستان"يوسف شاه سراج"يا"ستارگان فريب خورده".

اين نمايشنامه­ها به صورت كمدي­هاي انتقادي نوشته شده و در آن از اوضاع اجتماعي و سياسي ايران زمان نويسنده انتقاد گرديده است.انديشه­ها و گفته­ها و نوشته­ها به شيوه­ي علمي با تيپ­سازي اجتماعي و طبقاتي تصوير شده­اند.زمان نگارش اين نمايشنامه­ها اندكي بعد از دومين جنگ ايران و روس و عقد قرارداد تركمان­چاي در سال 1243ه.ق است.اشخاص و عناصر و چاشني­هايي كه به شكل اصلي و فرعي در اين نمايشنامه­ها مطرح شده و به كار رفته است،همگي دست به  دست هم داده­اند تا مقاومت مسلمانان قفقاز را كه خواهان بازگشت به پيكره­ي كشور ايران بودند،به سازش بكشند و آنان را به تبعيت از روسيه­ي تزاري وادار كنند(همان:صص16-17). نمونه­ها زيادند فقط به ذكر چند مورد بسنده كردم.اگر فرض را بر اين بگيريم كه چون آثار ميرزا فتحعلي آخوندزاده به زبان تركي است و بعدها ميرزا جعفر قراچه­داغي آن را به زبان فارسي برگردانده است پس نويسنده­اي ايراني محسوب نمي­شود!!!! سخنم را با دومين نمايشنامه نويس ايراني و اولين نمايشنامه­نويسي كه به زبان فارسي نوشت؛ دنبال مي­كنم؛بله،ميرزا آقا تبريزي

خلج در باره­ي ميرزا آقا تبريزي مي­نويسد:" امروزه محققان بر اين عقيده­اند كه ميرزا آقا تبريزي نخستين نمايشنامه­هاي فارسي را به سبك و سياق نمايشنامه­نويسي مرسوم در جهان به رشته­ي تحرير درآورده است.از زندگي ميرزاآقا اطلاع چنداني در دست نيست جز اين كه مي­دانيم حيات او مصادف با حكومت قاجار بوده است.او در نامه­يي به ميرزا فتحعلي آخوندزاده كه مجموعه­ي " تمثيلات"را نگاشته مي­نويسد:" اين بنده اسمم ميرزا آقاست و از اهالي تبريز هستم.از طفوليت به آموختن زبان فرانسه و روسي شوق كردم و زبان فرانسه را به قدري كه در نوشتن و ترجمه و تكلم رفع احتياج شود تحصيل كردم و از زبان روسي نيز قدري بهره دارم.بعد از خدمات چندين ساله در معلم خانه­ي پادشاهي و ماموريت در بغداد و اسلامبول قريب هفت سال است كه به اذن اولياي دولت،در سفارت دولت فخيمه­ي فرانسه مقيم تهران منشي اول هستم."

ميرزا آقا تبريزي نخست تصميم داشت مجموعه­ي"تمثيلات"را به زبان فارسي ترجمه نمايد.اما به زودي منصرف گرديد و مصمم شد تا بر اساس تجربيات خود و به سبك و سياق كمدي­هاي آخوندزاده نمايشنامه بنويسد كه در عين انگيزه­يابي و تاثيربرداري از كار آخوندزاده شكل و محتوايي جداگانه داشته باشد.

تا مدت­ها چهره­ي ميرزاآقا در گمنامي مانده بود و برخي حتي آثارش را به ديگران نسبت مي­دادند.همان گونه كه ذكر شد از زندگي وي اطلاع چنداني در دست نيست جز دونامه از او خطاب به ميرزافتحعلي آخوندزاده و رساله­يي به نام " رساله اخلاقيه "(1291ه.ق) كه امروز نسخه­ي خطي آن موجود است.همچنين از ميرزاآقا پنج نمايشنامه به يادگار مانده كه همه منتشر شده است،به اين شرح:

1-    سرگذشت اشرف خان حاكم عربستان در ايام توقف او در تهران كه در سنه­ي 1232 به پايتخت احضار مي­شود و حساب سه ساله ولايت را پرداخته مفصا مي­گيرد و بعد از زحمات دوباره خلعت پوشيده مي­رود.

2-    طريقه حكومت زمان خان بروجردي و سرگذشت آن ايام.

3-    حكايت كربلا رفتن شاه قلي­ميرزا و سرگذشت ايام توقف چند روزه در كرمانشاهان نزد شاه مرادميرزا حاكم آن جا.

4-    حكايت عاشق شدن آقا هاشم خلخالي به سارا نام،دختر حاجي پيرقلي و سرگذشت آن ايام.

5-    حكايت حاجي احمد مشهور به حاجي مرشد كيمياگر.(بخشي از رساله­ي بلند اخلاقيه)"(خلج،1381:صص31-32).

در همين مورد جمشيد ملك پور اشاره مي­كند:"چهره نخستين نمايشنامه­نويس فارسي زبان تا سال 1955 مسيحي در هاله­اي از تاريكي و ابهام قرار داشت.نمايشنامه­هائي كه تحت عنوان سه تياتر در سال 1340 ه.ق[1298 شمسي] در برلن طبع شد،آنها را منسوب به پرنس ميرزا ملكم خان ناظم­الدوله مي­دانست و گمان مي­رفت كه از اولين آثار ادبيات نمايشي ايران باشند.اين نمايشنامه­ها در آرشيو"دكتر ف.روزن" ديپلمات و مستشرق آلماني بدست آمده و با عنوان مجموعه مشتمل بر سه قطعه تياتر منسوب به مرحوم ميرزا ملكم خان ناظم الدوله در چاپخانه كاوياني برلن به چاپ رسيده است.

انتساب  نمايشنامه­ها به ميرزا ملكم خان اشتباهي بود كه سالها از طرف بسياري از محققين و ايران شناسان تكرار مي­شد...تا اينكه در سال 1955"آ.ع.ابراهيموف"پژوهشگر آذربايجان شوروي با انتشار آرشيو اسناد و نامه­هاي ميرزا فتحعلي آخوندزاده،پرده از روي اين ابهام چندين ساله برداشته و معلوم كرد كه اين نمايشنامه­ها متعلق به شخصي بنام" ميرزا آقا" است و ميرزا ملكم خان در اين مورد نقشي نداشته است...با توجه به تاريخ رد و بدل شدن مكتوبات بين ميرزا آقا و ميرزا فتحعلي،نمايشنامه­هاي فوق مي­بايست بين سالهاي 1287و1288 ه.ق[1245و1246شمسي]  نوشته شده باشند.بعدها نيز با پيدا شدن يك رساله خطي از شخصي به نام "ميرزا آقا تبريزي"،يك نمايشنامه ديگر نيز پيدا شده و به چهار نمايشنامه فوق اضافه گرديد و آن "حاجي مرشد كيمياگر" است كه احتمالا قبل از سال 1291ه.ق[1249شمسي] نوشته شده باشد"(ملك پور،1385:صص183-184).

در آخر اين نكته را متذكر مي­شوم كه قصد از اين مطالب مقاله­گون اين بود كه كاستي­هاي اين سالنامه­ي ارزشمند عيان شود. تاريخ تئاتر ايران زمين را تاريخ تئاتر هرگوشه از اين سرزمين تشكيل داده­اند و صرفا اين تاريخ متعلق يك منطقه يا شهر خاص نمي­تواند باشد؛ كه اگر باشد، بايد از تيتر اين نوع تاريخ نگاري كلمه­ي زيباي ايران را حذف نموده و به جاي آن اسم آن شهر يا منطقه را نگاشت ؛ در نهايت در عين حال كه مراتب قدرداني و تشكر خود را از اين كار بغايت طاقت فرسا خدمت حضرتعالي و مجموعه­ي همكاران تقديم مي­كنم؛ ولي به جمله­ي قدما نيز كه گفته­اند: "املاي نا نوشته غلط ندارد" شديدا اعتقاد دارم.به اميد نشر سالنامه­ي تئاتر ايران در سال 1390 چشم به همت شما دوخته­ايم.پاينده باشيد.يا علي مدد./.

 

سيروس مصطفي

كارگردان ،پژوهشگر و

عضو هيئت مديره انجمن هنرهاي نمايشي تبريز

تبريز/اردي­بهشت ماه 1389

 

رونوشت:

-        اداره امور هنري استان

-        انجمن هنرهاي نمايشي تبريز

-        انجمن هنرهاي نمايشي ايران

-        مركز هنرهاي نمايشي كشور

 

 


مطالب مشابه :


امام زاده های تبریز

طبق نوشته كتب انساب مانند «سراج و آثار زيادي چون مسجد و مدرسه و خانقاه در تبريز




ثبت‌نام دوره کاردانی فنی و حرفه‌ای خود را در تبريز به كافي نت سهنديه04114431814 بسپاريد

کافی نت سهنديه تبريز 04134431814 - ثبت‌نام دوره کاردانی فنی و حرفه‌ای خود را در تبريز به كافي نت




تبريز شهر اولين ها

تبريز شهر زيبايي ها - تبريز شهر اولين ها - (ستارگان فریب خورده- حکایت یوسف شاه سراج))




لیست دانشگاه های ایران که در آن ها عمران تدریس میشود

تربيت معلم آذربايجان- تبريز. 43. مؤسسه غيرانتفاعي سراج- تبريز. 29. مؤسسه غيرانتفاعي شمس-




آیت الله العظمی وحیدخراسانی مد ظله العالی خطاب به امت اسلام و مردم ایران

8ـ مدرس دانشگاه غير دولتی سراج تبريز از سال 1392 تا ادامه




نام و کد موسسات غیر دولتی - غير انتفاعي سراسر کشور

موسسه غيرانتفاعي ارس -تبريز: 2035: موسسه غيرانتفاعي ارشاد- موسسه غيرانتفاعي سراج -تبريز: 2137:




اسامي دانشگاه‌هاي دولتي، وابسته و موسسات آموزش عالي

6- دانشگاه تبريز 7- دانشگاه تربيت 141- موسسه آموزش عالي غيرانتفاعي- غيردولتي سراج- شهر تبريز




نامه ای تذکر آمیز به مجریان سالنامه ی تئاتر ایران

به نظر می رسد که ارامنه در پيدايش نمايش به شکل غربی در ايران و تبريز نقش شاه سراج




برچسب :