ارکان ایمان - رکن پنجم

ارکان ایمان - رکن پنجم
نویسنده: فریق

رکن پنجم
ایمان به روز رستاخیز

تعریف و اهمیت

ایمان به روز رستاخیز عبارت از اعتقاد به پایان زندگی دنیا و ورود به زندگی دیگری است که با مرگ و زندگی برزخی آغاز شده از قیام قیامت ـ و سپس بر انگیخته شدن و حشر و جزاء ـ عبور کرده و سر انجام با رسیدن انسانها به دوزخ یا بهشت جاودانی منتهی می شود. ایمان به روز آخرت یکی از ارکان (ششگانة) ایمان است که ایمان بندة مؤمن جز به آن کامل نمی شود و کسی که آنرا انکار کند کافر می شود. خداوند متعال می فرماید:

)وَلَکِنَّ الْبِرَّ مَنْ آمَنَ بِاللَّهِ وَالْیَوْمِ الْآخِرِ([1]«بلکه نیکوکار کسی هست که به خدا و روز قیامت ایمان آورد».

و رسول گرامی صلی الله علیه وآله وسلم در پاسخ جبریل علیه السلام فرمودند:

(أَنْ تُؤْمِنَ بِاللهِ وَ مَلآئِکَتِهِ وَ کُتُبِهِ وَ رُسُلِهِ وَ الْیَوْمِ الآخِر وَ تُؤْمِنَ بِالقَدَرِ خَیْرِهِ وَ شَرِّهِ)[2]«پس مرا از ایمان خبر ده؟ فرمود: اینکه به خدا و فرشتگان و کتابها و پیامبرانش و به روز آخرت باور داشته باشی و همچنین ایمان داشته باشی به تقدیر، یعنی اینکه هر خیر و شری از طرف خدا مقدر شده است».

بخش دیگری از ایمان به روز آخرت یا رستاخیز این است که به مقدمات آن که رسول گرامی صلی الله علیه وآله وسلم از آن خبر داده ایمان داشته باشی،‌ مانند علامات و نشانه های قیامت. علماء این علامات را به دو قسمت تقسیم کرده اند:

 

الف:علامات صغری

یا علامات کوچک، نشانه هایی هستند که دلالت بر نزدیکی قیامت می کنند،‌که البته تعداد شان زیاد است. بسیاری از آنها تحقق یافته است. از جمله: بعثت پیامبرمان صلی الله علیه وآله وسلم،‌ ضایع شدن امانت، آراستن مساجد و افتخار به آن،‌ دسترسی صحرانشینان به آپارتمانها،‌ جنگ با یهود و کشتن آنها،‌ نزدیک شدن فاصله های زمانی، کم شدن عمل صالح،‌ ظاهر شدن فتنه ها،‌ زیاد شدن قتل و کشتار و کثرت فسق و زنا،‌ لذا خداوند متعال     می فرماید:

)اقْتَرَبَتِ السَّاعَةُ وَانْشَقَّ الْقَمَر([3]«قیامت نزدیک شد و ماه شکافت».

ب: علامات کبری

یا نشانه های بزرگ، نشانه هایی هستند که اندکی پیش از قیام قیامت ظاهر می شود و گویا آژیر خطرند که آغاز قیامت را اعلان می کنند،‌ تعداد این علامات ده تاست که هیچکدام از آنها تاکنون تحقق نیافته است. از جمله:

خروج مهدی، خروج دجال، نزول حضرت عیسی علیه السلام از آسمان به عنوان حاکم عادل که صلیب را می شکند و دجال و خنزیر را می کشد، جزیه را منسوخ می کند و به شریعت اسلام حکم می کند. و یأجوج و مأجوج که ظاهر شدند، علیه آنها دعا می کند، و سرانجام آنها می میرند و سه تا خسوف پدید می آید، یکی در مغرب یکی در مشرق و یکی در جزیره العرب و دخان که عبارت از دودی عظیم است که از آسمان فرود می آید و مردم را می پوشاند و بلند شدن قرآن از زمین به آسمان،‌ طلوع خورشید از مغرب و خروج دابه،‌ و خروج آتش بزرگی از عدن (یمن) که مردم را به سوی شام سوق می دهد. این آخرین علامت از علامات بزرگ قیامت است.

امام مسلم از حذیفه بن أسید الغفاری رضی الله عنه روایت می کند که گفت: در حالی که ما داشتیم با هم گفتگو می کردیم ناگهان پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم  حاضر شدند و فرمودند در بارة چه گفتگو می کنید، گفتیم درباره قیامت،‌ فرمودند:

(إنها لن تقوم حتى تروا قبلها عشر آیات)[4]      

 «قیامت بر پا نخواهد شد تا اینکه قبل از آن ده نشانه را ببینید».

از جمله: «دخان»، «دجال»، «دابه»، «طلوع خورشید از مغرب»، « نزول حضرت عیسی»، «یاجوج و ماجوج»، «سه تا خسوف» و «آتش که از یمن بیرون آمده» و مردم را به سوی میدان محشر سوق می دهد، را ذکر فرمودند.  همچنین پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم می فرمایند:

(یخرج فی آخر أمتی المهدی یُسقیه الله الغیث و تخرج الأرضَ نباتها و یُعطی المالُ صِحاحاً و تکثر الماشیة، و تعظم الأمة یعیش سبعاً او ثمانیاً یعنی حججاً )[5] «درآخر امت من مهدی خواهد آمد،‌ که با آمدن او خداوند باران زیاد  خواهد بارانید و مال صحیح وبدون عیب داده می شود و زمین گیاهانش را خواهد رویانید، و حیوانات حلال گوشت زیاد خواهد شد،‌ و امت نیرومند خواهد گردید، ‌او هفت یا هشت سال عمر خواهد کرد».

در روایات آمده است که این علامات همانند دانه های تسبیح که ردیف هستند، پی در پی خواهد آمد،‌ یکی که ظاهر شد دیگری نیز ظاهر خواهد شد، هر گاه تمام این علامات تحقق یافت به مشیت و اجازة خدا، قیامت بر پا شده است.

مقصود از قیامت روزی است که مردم با اراده  پروردگارشان از قبرهایشان بیرون می آیند تا اینکه محاسبه شوند، نیکوکاران پاداش و بدکاران عذاب می بینند،‌ چنانکه خداوند متعال می فرماید: 

)یَوْمَ یَخْرُجُونَ مِنَ الْأَجْدَاثِ سِرَاعاً کَأَنَّهُم إِلَى نُصُبٍ یُوفِضُون([6]«روزی که از گور ها شتابان بیرون آیند  گویی که آنان به سوی نشانه ای می دوند».

روز قیامت در قرآن کریم باچندین نام ذکر گردیده است. از جمله:قیامت ـ قارعه ـ یوم الحساب ـ یوم الدین ـ الطامّه ـ الواقعه ـ الحاقّه ـ الصاخّه - الغاشیه ـ وغیره. چنانکه خداوند متعال می فرماید:

یوم القیامه:

)لا أُقْسِمُ بِیَوْمِ الْقِیَامَة( [7]«به روز قیامت سوگند یاد می کنم».

القارعه:

)الْقَارِعَة، مَا الْقَارِعَة([8] «فروکوبنده (آن) فروکوبنده چیست».

 یوم الحساب:

)إِنَّ الَّذِینَ یَضِلُّونَ عَنْ سَبِیلِ اللَّهِ لَهُمْ عَذَابٌ شَدِیدٌ بِمَا نَسُوا یَوْمَ الْحِسَابِ([9]

«بی گمان آنان که از راه خدا گمراه می شوند، به (سزای) آنکه روز حساب را فراموش کردند، کیفری سخت (در پیش) دارند».

یوم الدین:

)وَإِنَّ الْفُجَّارَ لَفِی جَحِیم، یَصْلَوْنَهَا یَوْمَ الدِّینِ([10]

«و بدکاران در دوزخند. روز جزا به آن درآیند». 

الطامه:

)فَإِذَاجَاءَتِ الطَّامَّةُ الْکُبْرَى([11]«پس هنگامی که رستاخیز بزرگ فرا رسد».

الواقعه:

)إِذَا وَقَعَتِ الْوَاقِعة( [12]«(به یاد آر) هنگامی که قیامت واقع شود».

الحاقه:

)الْحَاقَّة، مَا الْحَاقَّة([13]«حاقه،‌ حاقه چیست؟». 

الصاخه:  

)فَإِذَا جَاءَتِ الصَّاخَّة([14] «پس  هنگامی که آن بانگ گوش فرسا در رسد».

الغاشیه:         

)هَلْ أَتَاکَ حَدِیثُ الْغَاشِیة([15]

«آیاخبرِ (قیامتِ) فرا گیر به تو رسیده  است».          

چگونگی ایمان به روز آخرت

ایمان به روز آخرت دو نوع است، اجمالی و تفصیلی:

ایمان اجمالی: این است که ایمان و باور داشته باشیم که خداوند متعال در روز مشخصی تمامی انسانها را در یکجا جمع کرده و هر کس را مطابق عملش پاداش می دهد، گروهی به بهشت و گروهی وارد دوزخ خواهند شد.

 چنانکه خداوند متعال می فرماید:

)قُلْ إِنَّ الْأَوَّلِینَ وَالْآخِرِینَ،لَمَجْمُوعُونَ إِلَى مِیقَاتِ یَوْمٍ مَعْلُوم([16] «بگو: بی گمان پیشینیان و پسینیان در موعدِ روزی معین گرد آورده می شوند». 

ایمان تفصیلی: و اما ایمان تفصیلی ایمان به همه تفصیلاتی است که پس از مرگ خواهد آمد که امور ذیل را در بر می گیرد:

 

اول فتنة قبر

و آن عبارت از این است که  مرده پس از دفنش درباره پروردگار و دین و پیامبرش سوال می شود، پس خداوند کسانی را که مؤمن هستند با کلمه توحید ثابت قدم می دارد، چنانکه در حدیث آمده است که هنگامی که از بنده مؤمن سوال شود می گوید:

(ربی الله و دینی الاسلام ونبیّی محمد صلى الله علیه وآله وسلم)[17]«پروردگارم الله، دینم اسلام و پیامبرم محمد صلی الله علیه وآله وسلم است».

پس ایمان آوردن به مدلول احادیث بشمول سؤال دو فرشته (منکر و نکیر ) و چگونگی آن، و جوابی که مؤمن خواهد داد و جوابی که کافر و منافق خواهد داد، واجب است.

 

دوم عذاب قبر و نعمتهای آن

ایمان به عذاب قبر و نعمتهای آن واجب است و اینکه یا چاهی از چاههای جهنم و یا باغی از باغهای بهشت است، و اینکه قبر اولین منزل از منازل آخرت است، کسی که از آن نجات یابد مراحل بعدی برایش آسانتر خواهد شد وکسی که از آن نجات نیابد مراحل بعدی برایش دشوار تر خواهد بود، و با مردن شخص گویا قیامتش بر پا شده است.

پس نعمت و عذاب هم  بر روح و هم بر جسد یکنواخت تأثیر می گذارد، البته گاهی ممکن است روح به تنهایی مورد  نعمت یا عذاب قرار گیرد، بنابر این عذاب خداوند متوجه ستمگران، و نعمتهایش ویژه  مؤمنان صادق خواهد بود.

مرده در برزخ یا عذاب می بیند و یا نعمت داده می شود، چه در قبر گذاشته شود و چه نشود، حتی اگر انسان بسوزد یا غرق شود یا خوراک درنده یا پرنده ای شود بهر حال این عذاب یا نعمت به او خواهد رسید. چنانکه خداوند متعال می فرماید:

)النَّارُ یُعْرَضُونَ عَلَیْهَا غُدُوّاً وَعَشِیّاً وَیَوْمَ تَقُومُ السَّاعَةُ أَدْخِلُوا آلَ فِرْعَوْنَ أَشَدَّ الْعَذَابِ([18] «آتش (دوزخ آنان را فرا گرفت) که به هنگام صبح و شام بر آن عرضه می شوند و روزی که قیامت بر پا شود، (گوییم: )  فرعونیان را به سخت ترین عذاب در آورید».

رسول گرامی صلی الله علیه و آله و سلم می فرماید:

(فلولا ان لا تدافنوا لدعوت الله ان یسمعکم من عذاب القبر)[19]«اگر از ترس این نبود که دفن کردن مردگان را رها کنید حتما از خداوند می خواستم که قسمتی از عذاب قبر را به شما بشنواند».

 

سوم دمیدن در صور

صور شاخی است که اسرافیل علیه السلام در آن می دمد، ‌در دمیدن اولش تمام مخلوقات می میرند، مگر کسانی که خدا بخواهد سپس در دمیدن دوم تمام مخلوقات از روزی که خداوند، جهان را آفریده تا قیام قیامت همه زنده می شوند. چنانکه خداوند متعال می فرماید:

)وَنُفِخَ فِی الصُّورِ فَصَعِقَ مَنْ فِی السَّمَاوَاتِ وَمَنْ فِی الْأَرْضِ إِلَّا مَنْ شَاءَ اللَّهُ ثُمَّ نُفِخَ فِیهِ أُخْرَى فَإِذَا هُمْ قِیَامٌ یَنْظُرُونَ([20]«و در «صور» دمیده شود، آنگاه آسمانیان و زمینیان (همگی) بمیرند. مگر کسی که خداوند خواسته است. سپس دوباره در آن دمیده شود، آنگاه است که آنان ایستادگانی خواهند بود که می نگرند».

 پیامبر گرامی صلی الله علیه وآله وسلم می فرمایند:

(ثم ینفخ فی الصور فلا یسمعه احد إلا أصغی  لیتا و رفع لیتا ثم لا یبقی أحد إلا صعق  ثم ینزل الله مطرا کانه الطل فتنبت منه أجساد الناس ثم ینفخ فیه أُخری فاذاهم قیام ینظرون)[21]«سپس در صور دمیده می شود هیچ کسی آنرا نمی شنود مگر اینکه گردنش کج می شود، آنگاه همه کس بیهوش می شود سپس خداوند بارانی نازل می کند مانند شبنم آنگاه أجساد انسانها مانند گیاه می روید، سپس در صور دوباره دمیده می شود، پس ناگهان همه کس را می بینی که ایستاده و نگاه می کند».

چهارم برانگیخته شدن بعد از مرگ

یعنی این است که خداوند بعد از دمیدن دوم همة انسانها را زنده می کند. پس همة انسانها در پیشگاه پروردگار جهانیان می ایستند، بدین گونه که هرگاه خداوند متعال اجازه دمیدن در صور و بازگشت ارواح را به اجساد صادر کند، همة انسانها از قبرهایشان بر می خیزند با سرعت و شتابزدگی بسوی میدان محشر می روند،‌ نه کفش بپا دارند، نه لباس به تن،‌ لخت مادر زاد که گویی ختنه نشده اند، دست خالی، هیچ چیزی به همراه ندارند،‌ ایستادنشان در میدان محشر به شدت طولانی می شود، خورشید به آنها نزدیک می شود و بر شدت گرمی و حرارتش افزوده می گردد،‌ از سختی آنروز عرق آنانرا فرا می گیرد،‌ حالت هر کس متفاوت است،‌ برای بعضی عرق تا شتالنگ پا می رسد، بعضی تا زانو، بعضی تا کمر، بعضی تا سینه،‌ بعضی تا شانه، بعضی کلاً در عرقش غرق می شود، و هر کس به اندازه اعمالش مکافات دارد.

پس بعث یا برانگیخته شدن پس از مرگ حق است و با شریعت و حس و عقل ثابت شده است.

دلائل شرعی: آیات زیادی در قرآن کریم و روایات صحیحه ای از سنت رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم بر بعث دلالت می کند. چنانکه خداوند متعال می فرماید:

)قُلْ بَلَى وَرَبِّی لَتُبْعَثُنَّ ثُمَّ لَتُنَبَّؤُنّ([22]«بگو: آری. سوگند به پروردگارم به یقین برانگیخته خواهید شد».

همچنین می فرماید:

)کَمَا بَدَأْنَا أَوَّلَ خَلْقٍ نُعِیدُه([23]«چنانکه نخستین آفرینش را آغاز کردیم، (دیگربار) آن را تکرار کنیم».

رسول گرامی صلی الله علیه وآله وسلم می فرمایند:

(ثم ینفخ فی الصور فلا یسمعه أحد إلا أصغی لیتا و رفع لیتا ثم لا یبقی أحد إلا صعق ثم ینزل الله مطرا کأنه الطل فتنبت منه أجساد الناس ثم ینفخ فیه أخری فاذاهم قیام ینظرون)[24]«سپس در صور دمیده می شود و هیچ کسی آنرا نمی شنود، مگراینکه گردنش کج می شود، آنگاه همه کس بیهوش می شود سپس خداوند بارانی نازل می کند مانند شبنم، آنگاه أجساد انسانها مانند گیاه می روید، سپس در صور دوباره دمیده می شود. پس ناگهان همه کس را می بینی که ایستاده و نگاه می کند».

 چنانکه خداوند متعال می فرماید:

)قَالَ مَنْ یُحْیِی الْعِظَامَ وَهِیَ رَمِیمٌ،قُلْ یُحْیِیهَا الَّذِی أَنْشَأَهَا أَوَّلَ مَرَّةٍ وَ هُوَ بِکُلِّ خَلْقٍ عَلِیم([25]«گفت: چه کسی استخوانها را در حالی که پوسیده اند زنده می کند؟ بگو: کسی آنها را زنده می کند که نخستین بار آنها را پدید آورده است و او به هر آفرینشی داناست».

دلائل حسی: خداوند متعال زنده کردن مردگان را در همین دنیا به بندگانش نشان داده است، در سوره بقره پنج مثال در این باره ذکر شده است:

1- قوم موسی علیه السلام که خداوند پس از مردنشان آنان را زنده کرد.

 2- کشتة بنی اسرائیل.  

 3- قومی که از ترس مرگ از خانه هایشان فرار کردند.

 4- و عزیر علیه السلام که از قریه ای می گذشت.

 5- پرندگان که به دست حضرت ابراهیم علیه السلام زنده شدند.

دلائل عقلی: در این باره از دو جهت می شود استدلال کرد.

ألف: اینکه خداوند متعال آفرینندة آسمان و زمین و تمامی مخلوقات است که در بین آنها است.  پس ذاتی که اول بدون نمونه، چیزی آفریده، بار دیگر چگونه از آفریدن آن عاجز است در حالی که اینبار نمونه هم وجود دارد.

ب: اینکه زمین در زمستان سرد، مرده و بی جان است وقتی که خداوند در فصل بهار باران می باراند، پس به حرکت در می آید و سبز و زنده می شود که در آن هر نوع گیاهی می روید و می بالد، پس ذاتی که قادر است زمین را پس از مردنش زنده کند قادر است انسانها را پس از مردنشان زنده کند.

 

پنجم حشر و حساب و جزاء

پس ما به حشر اجساد و سوال و جواب آنان و اقامة عدل در میانشان ایمان و یقین داریم و اینکه أجساد زنده ومحشور می شوند، و مورد سؤال قرار می گیرند و با عدل و انصاف ومطابق اعمالشان سزا یا جزا داده می شوند. خداوند متعال می فرماید:

)وَحَشَرْنَاهُمْ فَلَمْ نُغَادِرْ مِنْهُمْ أَحَداً([26]«و آنان را برانگیزیم و کسی از آنان را فرو گذار نکنیم».

و می فرماید:

)فَأَمَّا مَنْ أُوتِیَ کِتَابَهُ بِیَمِینِهِ فَیَقُولُ هَاؤُمُ اقْرَأوا کِتَابِیَه، إِنِّی ظَنَنتُ أَنِّی مُلَاقٍ حِسَابِیه، فَهُوَ فِی عِیشَةٍ رَاضِیَة([27]«پس اما کسی که کارنامه اش به دست راست او داده شود، می گوید: بگیرید کارنامه ام را بخوانید، من یقین داشتم که من به حسابم خواهم رسید پس او در زندگانی پسندیده ای خواهد بود».

و می فرماید:

)وَأَمَّا مَنْ أُوتِیَ کِتَابهُ بِشِمَالِهِ فَیَقُولُ یَا لَیْتَنِی لَمْ أُوتَ کِتَابِیهْ، وَلَمْ أَدْرِ مَا حِسَابِیه([28]«و اما کسی که کارنامه اش به دست چپ او داده شود، گوید: ای کاش کارنامه ام به من داده نمی شد و نمی دانستم حساب (کارم) چیست».

پس حشر یعنی سوق دادن و جمع کردن انسانها در میعادگاه بزرگ قیامت برای حساب وکتاب، فرق بین حشر و بعث این است که بعث عبارت از بازگرداندن ارواح به اجساد است، اما حشر سوق دادن و جمع کردن این زنده شدگان در میدان محشر است.

و حساب و جزاء این است که خداوند متعال بندگانش را در مقابلش احضار می کند و اعمالی را که انجام داده اند بیادشان می آورد. پس مؤمنان پرهیزگار و با تقوی حسابشان فقط این است که اعمالشان به آنان عرضه شود، تا اینکه بدانند که خداوند مهربان چقدر به آنان احسان کرده و چقدر آنان را در دنیا پوشانده و در آخرت چقدر آنانرا مورد عفو و بخشش قرار داده است. آنان بر اساس ایمانشان محشور می شوند، فرشتگان از آنان استقبال می کنند و به ایشان مژدة بهشت می دهند و آنانرا از هول و ترس آنروز دشوار در آمان می دارند، پس چهرهایشان سفید و خوشبخت می گردد و واقعاً که این چهره ها در آنروز شادان و خندان و درخشانند.

و اما تکذیب کنندگان و اعراض کنندگان پس درآنروز بسیار سخت و دقیق مورد محاسبه قرار خواهند گرفت و از هر صغیره و کبیره ای پرسیده خواهند شد، بر چهره هایشان کشانده خواهند شد،‌ تا اینکه خوار و ذلیل شوند. ‌آری این پاداش و مزدشان است و در ازای اعمالی که در دنیا انجام می دادند و به خاطر اینکه حق را تکذیب می کردند.

در روز قیامت قبل از همه امت محمد صلی الله علیه وآله وسلم محاسبه خواهند شد، و هفتاد هزار از آنان به خاطر کمال توحیدشان بدون حساب و عذاب وارد بهشت خواهند شد، آنها کسانی اند که پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم چنین توصیفشان نموده است:

(لایسترقون و لا یکتوون و لا یتطیرون وعلی ربهم یتوکلون)[29] «‌وکسانی که برای معالجه، طلب رقیه نمی کنند، ‌و خود را از اکتوا (نوعی داغ کردن برای خشکاندن بیماریهای مزمن) بی نیاز می دانند و بدشگونی نمی کنند و بر پروردگارشان توکل می کنند».

از آنجمله صحابی جلیل القدر عکاشه بن محصن رضی الله عنه است.

اولین چیزی که انسان از حقوق الله درباره آن پرسیده     می شود، نماز است،‌ و اولین چیزی که از حقوق العباد درباره آن پرسیده می شود و بین انسانها قضاوت و داوری صورت می گیرد خون های ناحق است.

 

ششم حوض کوثر

به حوض پیامیر صلی الله علیه وآله وسلم ایمان داریم.

  و آن حوض بزرگ و گرامی قدری است که آبش از شربت بهشت  و از نهر کوثر پر می شود،که در میدان محشر است و مؤمنان امت محمد صلی الله علیه وآله وسلم برای نوشیدن از آن به پای آن می آیند.                                  

از صفات آن: این است که از شیر سفید تر، ‌از یخ سردتر، از عسل شرین تر،‌ و از مشک خوشبوتر است. بسیار بزرگ و فراخ است، و طول و عرض آن برابر است. هر گوشة آن مسافت یکماه راه است، و دو ناودان از بهشت بر آن مشرف است که همواره آنرا پر می کند،‌ کسی که یکبار آنرا بنوشد بعد از آن هرگز تشنه نخواهد شد. پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم فرمودند:

(حوضی مسیرة شهر، ماءه أبیض من اللبن، وریحه أطیب من المسک و کیزانه کنجوم السماء، من شرب منه فلا یظمأ أبداً)[30]«حوض من مسافت یکماه است،‌ آبش سفیدتر از شیر و خوشبوتر از مشک و کوزه های آن به اندازه ستارگان آسمان است، کسی که  از آن بنوشد هر گز تشنه نخواهد شد».

 

هفتم شفاعت

در آن روز بزرگ و دشوار هنگامی که مصیبت و سختی بر مردم فشار آورد، و از ماندن و ایستادن در آنجا بسیار رنجور گردند تلاش خواهند کرد تا اینکه کسی برایشان در نزد پروردگارشان شفاعت کند و تا اینکه خداوند عادل از این مصیبت و عذاب جانکاه نجاتشان بخشد، اینجاست که حتی پیامبران اولوالعزم علیهم السلام از این امر خطیر شانه خالی می کنند و معذرت می خواهند، تا اینکه قضیه به سرور و خاتم پیامبران، و پیامبر گرامی مان حضرت محمد صلی الله علیه و آله و سلم می رسد که خداوند همة گناهان گذشته و آیندة ایشان را بخشیده است و حضرتش امروز در جایی می ایستد که تمام انسانها از ایشان ستایش می کنند،‌ و مقام و منزلت عظیم و درجة عالیة ایشان اینک ظاهر می گردد، پس در زیر عرش سجده می کند. خداوند سبحان صیغه های حمد و ثنایی به ایشان الهام می کند که با آنها به ستایش و تمجید پروردگارش مشغول می شود، و از پروردگارش اجازه شفاعت می خواهد، که پروردگار عظیم به ایشان اجازه می دهد که برای خلایق شفاعت کند تا اینکه پس از آن هول و ترس طاقت فرسایی که آنان را عاجز کرده بود، در میان بندگان به قضاوت و داوری بپردازد.

پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم می فرماید:

(إن الشمس تدنوا یوم القیامة حتى یبلغ العرق نصف الأذن فبینما هم کذلک استغاثوا بآدم ثم بابراهیم ثم  بموسى ثم بعیسى ثم بمحمد صلى الله علیه وآله وسلم فیشفع بین الخلق فیمشى حتى یآخذ بحلقة الباب فیومئذ یبعثه الله مقاما محمودا  یحمده أهل الجمع کلهم)[31] «در روز قیامت خورشید نزدیک می شود تا اینکه عرق تا بنا گوش را فرا می گیرد، در این هنگام که در چنین وضعیتی قرار دارند از آدم، سپس از ابراهیم، سپس از موسی، سپس از عیسی و سپس از محمد صلی الله علیه وآله وسلم کمک می خواهند، پس ایشان شفاعت می کند تا اینکه خداوند دادگری اش را در میان خلق شروع کند، پس ایشان می رود تا اینکه حلقة در را می گیرد، وآنجاست که خداوند ایشان را به مقام محمودی می فرستد که همگان از ایشان ستایش می کنند».

این است شفاعت عظمی که خداوند متعال فقط به رسول الله صلی الله علیه وآله وسلم مختص فرموده است. البته برای حضرتش صلی الله علیه وآله وسلم شفاعتهای دیگری نیز ثابت شده است، مثل:

1- شفاعت حضرتش صلی الله علیه وآله وسلم برای بهشتیان که به آنان اجازه ورود به بهشت داده شود.

 چنانکه خود ایشان صلی الله علیه وآله وسلم می فرماید:

(أتی باب الجنة یوم القیامة فأستفتح فیقول الخازن من أنت؟ قال: فأقول محمد فیقول: بک أمرت لا أفتح لأحد قبلک)[32] «در روز قیامت به دروازه بهشت می آیم و می خواهم که در را برایم باز کنند، خازن (دربان بهشت) می گوید شما کیستی؟ می فرماید: می گویم محمد هستم، می گوید: دربارة شما به من دستور داده شده،(که در را باز کنم) قبل از شما برای هیچکسی باز نخواهم کرد».

2- شفاعت حضرتش صلی الله علیه وآله وسلم برای کسانی که نیکیها و بدیهایشان مساوی شده باشد، پس برای آنان شفاعت می کند که وارد بهشت شوند، این نظر بعضی علماء است. حدیث صحیحی از پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم یا صحابه در این باره ثابت نشده است.

3ـ  شفاعت حضرتش صلی الله علیه و آله و سلم دربارة کسانی که مستحق دوزخ شده اند تا اینکه وارد آن نشوند.

دلیل این نوع شفاعت، عموم فرمودة رسول گرامی صلی الله علیه وآله وسلم است که فرموده اند:

(شفاعتی لأهل الکبائر من أمتی)[33] «شفاعت من برای صاحبان کبیره از امتم است».

4 ـ شفاعت حضرتش صلی الله علیه و آله و سلم برای رفع درجات بهشتیان در بهشت. دلیلش این ارشاد نبوی صلی الله علیه وآله و سلم است که فرموده اند:

(اللهم اغفر لأبی سلمه و ارفع درجته فی المهدیین)[34] «خدایا: ابو سلمه را بیامرز و مرتبه اش را در راه یافتگان بلند فرما». 

5 ـ شفاعت حضرتش صلی الله علیه و آله و سلم برای کسانی که بدون هیچگونه حساب و عذابی وارد بهشت می شوند. دلیلش حدیث عکاشه بن محصن رضی الله عنه در هفتاد هزار نفری است که بدون هیچگونه حساب و عذابی وارد بهشت می شوند، که پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم برای او چنین دعا فرمودند:

(اللهم اجعله منهم)[35]«پروردگارا  او را از آنها بگردان».         

6ـ  شفاعت حضرتش صلی الله علیه و آله و سلم برای آن دسته از اُمتش که گناهان کبیره داشته اند و بخاطر آن وارد دوزخ شده اند، شفاعت می کنند که از دوزخ خارج شوند. دلیلش این فرموده حضرت صلی الله علیه وآله وسلم است:

(شفاعتی لأهل الکبائر من أمتی)[36]«شفاعت من (فقط)برای کسانی از امت من است که گناه کبیره انجام داده باشند(و نه شرک)».

همچنین می فرمایند:

(یخرج قوم من النار بشفاعة محمد صلى الله علیه وآله وسلم فیدخلون الجنة یسمون الجهنمین)[37]«گروهی از مردم به شفاعت محمد صلی الله علیه وآله و سلم از دوزخ بیرون می شوند و وارد بهشت می گردند که «جهنمیان» نامیده می شوند». 

7ـ شفاعت حضرتش صلی الله علیه وآله وسلم درباره کسانی که مستحق عذاب بوده اند تا عذابشان تخفیف یابد، مانند شفاعت ایشان در حق عمویشان أبو طالب.

دلیلش این است که حضرت رسول صلی الله علیه وآله وسلم فرمودند:

(لعله تنفعه شفاعتی یوم القیامه فیجعل فی ضحضاح من النار یبلغ کعبیه یغلی منه دماغه)[38] «امیدوارم روز قیامت شفاعت من به او کمک کند، بنابر این(بعد از کم شدن عذابش به کمک شفاعت من) بر لایه نازکی از آتش قرار داده خواهد شد که آتش تا شتالنگ (کُلّه) پایش می رسد و مغز سرش از آن به جوش می آید».

شروط قبول شفاعت:

قبول شفاعت در نزد خدا مبنی بر دو شرط است:

أ: خوشنودی خداوند از شفاعت کننده و شفاعت شونده. چنانکه خداوند متعال می فرماید:

)وَلا یَشْفَعُونَ إِلَّا لِمَنِ ارْتَضَى([39]«و شفاعت نمی کنند مگر برای کسی که (خداوند) بپسندد».

ب:  اجازه خداوند متعال برای شفاعت کننده که بتواند شفاعت کند.چنانکه می فرماید:

)مَنْ ذَا الَّذِی یَشْفَعُ عِنْدَهُ إِلَّا بِإِذْنِهِ([40] «چه کسی است که بدون حکم او در پیشگاهش شفاعت کند»؟

 

هشتم: میزان

میزان، حق است و ایمان آوردن به آن واجب است. و آن ترازویی است که خداوند متعال در روز قیامت برای وزن کردن اعمال بندگان نصب می کند تا اینکه بندگان را مطابق اعمالشان پاداش دهد.

میزان یا ترازوی اعمال چیزی است محسوس که دو پله و یک زبان دارد، که اعمال بندگان بوسیله آن وزن می شود یا دفتر های اعمال و یا خود عمل کننده وزن می شود، اما معیار سنگینی و سبکی خود عمل است، نه عمل کننده و نه دفاتر اعمال. لذا خداوند متعال می فرماید:

)وَنَضَعُ الْمَوَازِینَ الْقِسْطَ لِیَوْمِ الْقِیَامَةِ فَلا تُظْلَمُ نَفْسٌ شَیْئاً وَإِنْ کَانَ مِثْقَالَ حَبَّةٍ مِنْ خَرْدَلٍ أَتَیْنَا بِهَا وَکَفَى بِنَا حَاسِبِینَ([41]«و در روز قیامت ترازوهای درست را در میان نهیم و کسی هیچ ستمی نبیند و اگر (عمل نیک و بد هر شخص) هم وزن دانة خردلی باشد، آن را (درمیان) می آوریم و ما حسابرسی را  کفایت می کنیم».

و می فرماید:

)فَمَنْ ثَقُلَتْ مَوَازِینُهُ فَأُولَئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُون، وَمَنْ خَفَّتْ مَوَازِینُهُ فَأُولَئِکَ الَّذِینَ خَسِرُوا أَنْفُسَهُمْ بِمَا کَانُوا بِآیاتِنَا یَظْلِمُونَ([42]

«پس کسانی که کفّة نیکیهایشان گران شود، آنانند که رستگارند و هر کس که کفّة نیکیهایش سبک باشد، آنانند کسانی که به (سزای) انکار آیات ما به خویشتن زیان زدند».

 رسول الله صلی الله علیه وآله وسلم می فرمایند:

(الطهور شطر الایمان و الحمدالله تملأ المیزان)[43]

«پاکی و نظافت نصف ایمان است وکلمه« الحمدلله» میزان اعمال را پر می کند».

همچنین پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم می فرمایند:

(یوضع المیزان یوم القیامة فلو وزن فیه السماوات و الأرض لوسعت)[44] «در روز قیامت میزان اعمال نصب می شود ـ آنقدر بزرگ است که ـ که اگر آسمان و زمین در آن وزن شود ظرفیت آنرا دارد».

 

نهم: صراط

به صراط ایمان داریم و آن عبارت از پلی است که بر روی دوزخ نصب می شود، گذرگاهی بسیار وحشتناک و خطرناک است که مردم برای ورود به بهشت از روی آن باید عبورکنند،‌ بعضی بقدری سریع و تند عبور می کنند مانند چشم به هم زدنی، بعضی مانند برق، بعضی مانند باد، بعضی مانند پرنده، بعضی مانند اسب تیزرو، و بعضی مانند شخص تیز رفتاری می دوند، از همه آخرتر کسانی هستند که خود را به زور می کشند، عبور هر کسی بر مبنای عمل اوست، بعضی هم هستند که نورشان فقط به اندازه شصت پایشان است، کسان دیگری هم هستند که ربوده می شوند و به دوزخ پرت می شوند، اما کسی که از پل (صراط) عبور کند وارد بهشت شده است.

اولین کسی که از آن عبور می کند پیامبر عزیزمان حضرت محمد صلی الله علیه وآله وسلم است سپس امتش. در آن روز جز پیامبران علیهم السلام هیچکس اجازه سخن گفتن ندارد و سخن و دعای پیامبران این است که:

 (اللهم سلم سلم )[45]« خدایا حفاظت کن حفاظت کن».

‌ در دوزخ چنگکهایی در دو طرف صراط قرار دارد که اندازه آنها را غیر از خداوند کسی نمی داند که هر کسی را  خدا بخواهد این چنگکها می گیرند و پائین می کشند.

ویژگی های صراط:

از صفات پل صراط این است که از شمشیر تیزتر و از مو باریک تر است، جز کسی که خدا او را ثابت قدم بدارد کسی نمی تواند خودش را حفظ کند، کما اینکه صراط تاریک است، امانت و صله رحم (یعنی باخویشاندان رابطه نیکو داشتن) می آیند و در دو طرف صراط می ایستند تا اینکه گواهی دهند که چه کسی آنها را رعایت کرده و چه کسی ضایع شان کرده است. چنانکه خداوند متعال می فرماید:

)وَإِنْ مِنْکُمْ إِلَّا وَارِدُهَا کَانَ عَلَى رَبِّکَ حَتْماً مَقْضِیّاً،ثُمَّ نُنَجِّی الَّذِینَ اتَّقَوْا وَنَذَرُالظَّالِمِینَ فِیهَا جِثِیّا([46]

«وکسی از شما نیست مگر آنکه بر آن گذر خواهد کرد این (وعده) بر پروردگارت قضای شدنی است. سپس پرهیزگاران را رهایی می بخشیم و ستمگاران را ـ از پای درآمده ـ در آنجا واگذاریم».

رسول الله صلی الله علیه وآله وصحبه وسلم می فرمایند:

(ویضرب الصراط بین ظهرانی جهنم فأکون أنا و أمتی أول من یجیزه)[47] «پل صراط در وسط دوزخ نصب می شود من و امتم اولین کسانی خواهیم بود که از آن عبور می کنیم».

همچنین پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم می فرماید:

(ویضرب جسر جهنم فأکون أول من یجیزه ودعاء الرسل یومئذ اللهم سلم سلم)[48] «و پل صراط بر روی دوزخ نصب می گردد و من اولین کسی خواهم بود که از آن عبور می کنم دعای پیامبران در آنروز این است که خدایا! حفاظت فرما، حفاظت فرما».

ابو سعید خدری رضی الله عنه می فرماید:

(بلغنی أن الجسر أدق من الشعر و أحدّ من السیف)[49] «به من چنین رسیده است که پل(یا صراط) از مو باریک تر و از شمشیر تیز تر است».

و رسول گرامی صلی الله علیه وآله وسلم می فرمایند:

(وترسل الأمانة والرحم فتقومان على جنبى الصراط یمیناً وشمالاً، فیمر أولکم کالبرق. قال: قلت: بأبی أنت و أمی! أى شیءٍ کمر البرق؟ قال: ألم تروا إلى البرق کیف یمر و یرجع فی طرفة عین؟ ثم کمر الریح، ثم کمر الطیر و شد الرجال، تجزی بهم أعمالُهم، و نبیُّکم قائمٌ على الصراط یقول: رب! سلم سلم، حتى تعجز أعمال العباد، حتى یجئ الرجل فلا یستطع السیر إلا زحفاً قال: وفی حافتی الصراط کلالیب مُعلّقة مأمورةٌ بأَخذِ من أُمِرْتُ به فمخدوش ناجٍ و مکدوس فی النار)[50] «و امانت و صله رحم فرستاده می شوند و بر دو طرف راست و چپ (صراط) می ایستند، اولین شما مانند برق عبور می کند، سپس مانند باد، سپس مانند عبور پرنده و پیاده تیز رفتار، هر کسی مطابق عملش پاداش داده می شود و پیامبرتان در حالیکه بر (صراط) ایستاده می فرماید: پروردگارا! سلم سلم (حفاظت بفرما حفاظت بفرما) تا سر انجام اعمال بندگان عاجز می ماند (که کسی نمی تواند در روشنی عملش عبور کند) و شخص می آید اما جز با سینه خیز توانایی رفتن ندارد، و فرمودند: در دو طرف صراط چنگکهایی آویزان است که مأمورند هر کسی را که به آنان دستور برسد بگیرند».

 

دهم: قنطره

همچنین ایمان داریم که مؤمنان هرگاه از پل عبور کنند بر قنطره می ایستند و قنطره جایی است در بین دوزخ و بهشت که مؤمنانی که از پل صراط عبور کنند و از دوزخ نجات یابند در آنجا می ایستند تا اینکه پیش از داخل شدن به بهشت برای آنان از یکدیگرشان انتقام گرفته شود، پس هر گاه تصفیه و پاک شدند برای آنها اجازة دخول بهشت می رسد. پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم می فرمایند:

(یخلص المؤمنون من النار فیحبسون على قنطرة بین الجنة و النار، فیقتص لبعضهم من بعض مظالم کانت بینهم فی الدنیا حتى إذا هذبوا و نقوا أذن لهم فی دخول الجنة، فوالذی نفس محمد بیده لأحدهم أهدى بمنزله فی الجنة منه بمنزله کان فی الدنیا)[51] «مؤمنان که از دوزخ خلاصی می یابند در فاصله بین بهشت و دوزخ نگهداشته می شوند تا ظلم و ستمی که در دنیا بین آنان وجود داشته برایشان از یکدیگر انتقام گرفته شود، هر گاه پاک شدند و تصفیه گردیدند به آنان اجازه دخول بهشت داده  می شود، قسم به ذاتی که جان محمد در دست اوست هر کدام آنان راه خانه اش در بهشت را  از  راه خانه اش در دنیا بهتر می داند».

 

یازدهم: بهشت و دوزخ

همچنین ایمان و یقین داریم که بهشت و دوزخ حق است، و اینکه هر دو وجود دارد و هیچگاه نابود نخواهند شد و از بین نخواهند رفت، بلکه برای همیشه باقی خواهند ماند. نعمت های بهشت جاودانی است، کما اینکه برای هر کسی که خداوند حکم ماندن دائم در دوزخ را صادر فرماید او همیشه در دوزخ خواهد ماند نه فنا شدنی است و نه عذاب


مطالب مشابه :


اساسنامه گروه نمایشی آتلیه تئاتر

ماده 10 : وظایف هر یک از ارکان و اعضاء آتلیه تئاتر به شرح ذیل می باشد : الف / مدیر و موسس گروه :




تعریف ارکان ایمان

» اصول دین- ارکان ایمان-ارکان اسلام - فروع دین +توحید واقسام آتلیه عکاسی | آگهی رایگان |




ارکان ایمان - رکن پنجم

نماز - ارکان ایمان - رکن پنجم - نماز » اصول دین- ارکان ایمان-ارکان اسلام - فروع دین +توحید




طرح نهایی کارشناسی معماری

آتلیه معماری . طرح تحقیق یکی از ارکان اساسی و اصلی پایان نامه است و محقق قبل از آنکه به




آموزش بورس برای تازه کاران ، روش ورود به بازار بورس

آتلیه معماری مهرازان - آموزش بورس برای تازه کاران ، روش ورود آشنایی با ارکان بازار




سازمان خواربار و کشاورزی جهانی فائو

ارکان فائو . 1. کنفرانس : کنفرانس عالی ترین رکن فائو است که هر دو سال یکبار آتلیه عکاسی |




جزو’ روش تدریس قرآن در ابتدایی

آتلیه عکاسی این کار گام مهمی است برای شنیدن که یکی از ارکان آموزش زبان است. 2- احساس نیاز:




برچسب :