فرانک لوید رایت و خانه آبشار


تاثیر رایت در معماری مدرن چندان است که نمی توان معماری او را در یک بخش مورد مطالعه قرار داد. یکی از ویژگیها واحتمالاً مهمترین آنها کیفیتی است که رایت آن را معماری ارگانیک می نامید. مراد رایت از معماری ارگانیک چه بود؟ به اعتقاد گیدیون که قدر آثار رایت را نیک می دانست، این معمار توفیق نیافت با زبان و کلمات به توصیف و توضیح این اصطلاح ساخته و پرداخته خویش موفق شود. پاره ای از اروپائیان نیز تعبیری خاص از معماری ارگانیک دارند که احتمالاً منبع آن همان اندیشه ها و گفتارهای رایت است، ولی آن را بیشتر به معماری عملکردی یا معماری توجیهی تعبیر کردند. اما اگر رایت در تعریف ارگانیک به زبان کلمات توفیق نیافت، تعریف و تعبیر وی از این واژه، یا دقیقتر بگوییم از این کیفیت، در زبان معماری کاملاً موفقیت آمیز و به راستی ستودنی است. این کیفیت در پاره ای از آثار رایت بیشتر متجلی می شود و درخانه آبشار به اوج اعتلا می رسد آن نوع معماری را به عرصه وجـود می آورد که چـون عوامـل طـبیعی مانند سنگ و درخت و گیاه و گـل از درون طبیعـت می شکفد و اصالت و قوت آن نیز در همین از درون شکفتگی و طبیعی بودن آن است. از این رو، در این نوع معماری هیچ تصنعی وجود ندارد و معماری همان است که باید باشد. این تعریف البته این کیفیت را به تعبیر اروپایی آن که در سطور بالا به آن اشاره کردیم نزدیک می کند، زیرا عدم تصنع، در این متن معنایش می تواند این باشد که هیچ فرمی بدون توجیح و دلیل پدید نیامده است و همان گونه که مظاهر طبیعت توجیح پذیرند، برای هر فرم از این نوع معماری، توضیحی می توان فرض کرد.

آنچه در خانه آبشار مفهوم ارگانیک را از مستدل بودن هر جزء یا فرم آن فراتر می برد، نخست پیوستگی طبیعی تمام اجزای آن است و سپس آمیختن آنها با مظاهر طبیعت که این خانه به راستی جزئی از آن شده است. وجود آبشاری روان در دل این ساختمان نه تنها آن را شگفت انگیز و تماشایی می کند، بلکه آن را جزئی از طبیعتی می کند که این ساختمان در میان آن بنا شده است. پاره ای از منتقدان این پرسش را مطرح ساخته اند که آیا آبشار از درون خانه نیز به دید می آید یا خیر؟ جواب این پرسش البته منفی است. اما معماری تا چه اندازه فقط باید در خدمت گروهی خاص و مقصودی معین باشد؟ به معماری باید به عنوان جزئی از محییط نگریست و از این لحاظ، این اثر رایت با توجه به مقصودی که بر معماری مرتبت است پاسخی بس موفقیت آمیز یافته است. اما تازه همین برون ساختمان، همین ارگانیک بودن آن، به درون ساختمان نیز تنوعی دلپذیر داده است. به جای حجمهای واضح و یکنواخت و ملال انگیز، هر گوشه درون این ساختمان داستانی جالب توجه دارد اگر چه آبشار از درون خانه دیده نمی شود، همین شکفتگی از درون که روح و معنای ارگانیک است این داستانهای جالب را پدید آورده است. ونتوری که موضوع تضاد و پیچیدگی را در معماری مطرح می سازد، بی آنکه سخنی از این اثر برجسته رایت به میان آورد، او را ساده گرا و معماریش را معماری روستایی معرفی می کند، اما خود ونتوری چه از نظر تضاد و پیچیدگی و چه از هیچ نظر دیگر در معماری نتوانسه حتی اندکی به آثار رایت نزدیک شود، و این از پاره ای جهات و در موارد متعدد از مشکلات بزرگ معمارانی است که چون ونتوری خود را از قید و بندهای مدرن رسته می بینند. بت شکنی آنها ممکن است و می تواند موجه باشد، اما در سرودن شعرِ آزادی که جانشین این تقید شود موفق نبوده اند.
آنچه از کیفیت ارگانیک معماری رایت بر می خیزد و به ویژه در خانه آبشار وی مجسم است و برای ما حائز اهمیت بسیار، تندیس گونه بودن آن است. اگر به تعبیر تندیس گری را ترکیب حجمها و بازی فضاهای پر و خالی تعریف کنیم ، خانه آبشار به راستی تندیسی است که در فضا قد بر می افرازد، تندیسی که یکسره ساخته و پرداخته آدمی نیست، بلکه حاصل ترکیب حجمها و فضاهای طبیعی است که به صورت تخته سنگهای خشن و دست نخورده در این ترکیب جلوه گر می شود و نیز حجمهای تراشیده از بتن که صاف و صیقل خورده به نظر می رسند و بخش دیگری از ترکیب را به پدید می آورند. دو دیوار عمودی سنگی(از سنگهای طبیعی تراش خورده و بر هم نهاده شده) در واقع پیوند(rapport) این ترکیب را به وجود می آورند و مظاهر طبیعی ترکیب(سنگهای نخراشیده)و مظاهر ساخته و پرداخته آدمی(حجمها صاف بتنی) را به یکدیگر متصل می سازد . اهمیت این کیفیت تندیسگونه برای ما در این است که همین کیفیت که مدتی در معماری مدرن و از جمله به سبب سبک جهانی به فراموشی سپرده شده بود، دوباره در دهه شصت( و شاید اندکی زودتر، اگر رونشان لوکوربوزیه را ملاک قرار دهیم) از خواب زمستانی خود سر برداشت و در معماری تجلی کرد و اکنون، البته به گونه ای دیگر و به تعابیری متنوعتر، در آثار معماری معاصر ما متجلی است.

یکی از مظاهر مدرن و اندیشه های تازهای که در ذهن بسیاری از روشنفکران و صاحبنظران و از جمله رایت را هنگامی که وی به کار آغاز کرد به خود خوانده بود، مظاهر مدرن که البته جنبه های گوناگون داشت و دارد. در پذیرفتن و به کار گرفتن پاره ای از این مظاهر، رایت تا اندازه ای محتاط بود. به عنوان مثال وی تا سالیان دراز بتن مسلح و پولاد را که مواد ساختمانی جدید و مورد استفاده در معماری مدرن بودند به کار نگرفت و در ساختمانهای مسکونی ترجیح داد تا از چوب استفاده کنند که در روزگار وی، مانند حال حاضر، بتن و فولاد ساخت تقریبا نود درصد ساختمانهای مسکونی ایالات متحد را بوجود می آورد. به طور کلی رایت نسبت به تمدن ماشینی که بیش از هر جا در ایالات متحد در حال توسعه بود چندان خوش بین نبود. وی زندگی مدرن و اجتماع در شهرهای پر جمعیت را مذموم و برای زندگی آدمی خطر ناک می داند.

درپلانهای خانه رایت نیز فضاهایی نسبتا کوچک و گاه تنگ و تاریک معماری قدیمی جای خود را به فضاهای یکسره پیوسته ای می دهد که معمولاً شومینه ای با آجرهای کم ارتفاع یا سنگهای طبیعی نخراشیده در آنها نقطه تاکیدی پدید می آورد یا به آنها کانون و مرکزی می بخشد. در استفاده آشکار از مصالح ساختمانی مانند آجر، سنگ و چوب نیز گرایشهای مدرن در معماری رایت مشهود است.

پلانهای خانه رایت آزادی پلان لیبر(نقشه آزاد) لوکوربوزیه و فضاهای یونیورسال میس ون را ندارد و کوتاهی سقف آنها با دالهای گسترده ای که از لبه بام فراتر می رود و ورود نور را به فضای داخلی خانه محدود می کند باعث تاریکی می شود، ولی چندان که مذکور افتاد این نقشه ها نسبت به نقشه های معماریهای قدیمی تر از پیوستگی، یکپارچگی و آزادی بیشتر برخوردارند، و این یکپارچگی و آزادی همانند کاربرد آشکار مصالح باید جملگی به گرایشهای مدرن این معمار مربوط دانست.

علی رغم همه این گرایشهای بسیار آشکار به مدرنیسم در آثار رایت، و از آن بالاتر قدرت و جسارتی که وی در اعتلا و پیشبرد این گرایشها از خود نشان داده است، منبع دیگری نیز برای معماری او متصور است و آن پاره ای تاثیرات قدیمی، به ویژه در ترکیب حجمهاست که اصل آنها از قرن نوزدهم و احتمالاً پیشتر است. گیدیون که در ستایش رایت اندکی فرو گذار نمی کند، بحث خود را درباره وی چنین آغاز می کند: ((از میان تمام معمارانی که کارشان به قرن نوزدهم باز می گردد، بی تردید رایت نابغه ای بود... اثرات قرن نوزدهم هنوز در آثار رایت باقی بود، اما وی به تنهایی بی آنکه نقاشان و مجسمه سازان معاصر وی او را یاری کرده باشند تصویری نو در معماری آفرید)).

کار رایت معمار تنها ساختن نیست، بلکه مانند تندیسگر شکل دادن و یا همانند حجار تراشیدن و بازی با احجام در فضا است. چنین روش هنرمندانه ای در خلق آثار معماری مستقلا و بالنفسه نیازی به تکنولوژی یا تکنولوزی پیشرفته ندارد و وسایل قرن نوزده نیز برای آن کافی است. البته رایت خود به تکنولوژی قرن نوزدهم بسنده نکرد و به کارگیری بتن مسلح در هر دو اثر رایت که یعنی خانه آبشار و موزه معروف گوگنهایم، پیشگامنه و جسورانه است.

موارد طراحی و اجرائی که رایت برای این خانه ویلایی در نظر گرفته بود می توان در هشت مورد ذیل خلاصه نمود:

- حداقل دخالت در معماری طبیعی

- تلفیق حجم ساختمان با محیط طبیعی به گونه ای که هر یک مکمل دیگری باشند.

- ایجاد فضاهای خارجی بین ساختمان و محیط طبیعی

- تلفیق فضای داخل با خارج

- نصب پنجره های سرتاسری و از بین بردن گوشه اتاق

- استفاده از مصالح محیط طبیعی مانند صخره ها و گیاهان چه در داخل و چه در خارج بنا

- نمایش مصالح به همان گونه که هست، چه سنگ باشد چه چوب و یا آجر

- استمرار نمایش مصالح از داخل به خارج بنا


رایت معتقد بود که ماهیت مصالح در ساختمان می بایست نشان داده شود به گونه ای که شیشه به عنوان شیشه، سنگ به عنوان سنگ و چوب به عنوان چوب به کار برود.



کتاب از زمان و معماری

دکتر مزینی

نظر یادتون نره


منبع:http://troymen.blogspot.com/


مطالب مشابه :


آثار فرانک لوید رایت

فرانک لوید رایت، معمار، طراح داخلی و نویسنده آمریکایی است که بیش از هزار بنا و سازمان طراحی




فرانک لوید رایت و خانه آبشار

فرانک لوید رایت و این کیفیت در پاره ای از آثار رایت بیشتر متجلی می شود و درخانه آبشار




خانه ابشار فرانک لوید رایت

به اعتقاد گیدیون که قدر آثار رایت را نیک می شده توسط فرانک لوید رایت است و در سال




(فرانک لوید رایت)

(فرانک لوید رایت) را با ایده های خلاقانه ی خود تلفیق کرده و در طراحی بسیاری از آثار




فرانک لوید رایت

فرانک لوید رایت در ایلینوی آمریکا طراحی کرده‌است و جز یکی از برترین آثار معماری




فرانک لوید رایت(خانه آبشار)

فرانک لوید رایت. و جز یکی از برترین آثار معماری قرن فرنک لوید رایت را انجام




فرانک لوید رایت

فرانک لوید رایت به اعتقاد گیدیون که قدر آثار رایت را نیک می دانست، این معمار توفیق




برچسب :