کهن ترین صحنه عزاداری بر سفال دیپولون

دیپولون منطقه باستانی در یونان بوده که اثار مکشوفه گورستان آن از دیدگاه باستان شناختی بسیار حائز اهمیت است.ظروف زیبا با تصاویر محیر العقول مکشوفه در آن که به ظروف دیپولون معروف شده است در تاریخ کاوش های باستان شناختی به دلیل ارائه صحنه های تدفین با جزئیات کامل منحصر بفرد می باشد.تصاویری که بر بدنه آنها نقش دارند حکایت از یک تشییع جنازه دارند و گردونه ها ر عزاداری و..ا جنگاورانی سپر به دست اصفحه سفال را شغال کرده اند، دو چرخ هر گردونه برای انتقال جسدنشان داده شده اند، اسبها دقیقاً از هم متمایز گردیده اند و تعداد پاهایشان درست است. جنگاوران در پشت سپرهای خود، که از دید روبرو نشان داده شده اند، ایستاده اند.تعداد پیکره ها در مقایسه با گلدانی که به طرز چشمگیری افزایش پیدا کرده است و نشان می دهد که هنرمند از کشف دوباره یک موضوع – پیکره آدمی – که تا بیش از ۴۰۰ سال اثری از آن در تزیین سفالینه های سرزمین اصلی یونان به چشم نمی خورد، از لحاظ سبک شناسی، کوزه ای که از شهر الئوسیس به دست آمده و نمونه معرف شیوه خاورمابی است، این ظرف مخصوصاً اهمیت دارد، نه فقط به دلیل بالا بودن کیفیتش بلکه به این دلیل که هم امضای سفالگر («ارگوتیموس اپویسن») بر آن نقش بسته هم تصویرگر («کلیتیاس اگرافسن»). سفالینه های امضا شده، نخستین بار در اوایل سده هفتم ظاهر می شوند و حکایت از آن دارند که سازندگان آنها به حرفه خویش می بالیده اند و هنرشان دست کم به اندازه هنر پیکرتراش یا تصویرگر دیوار، اعتبار و حیثیت داشته است.گلدان فرانسوا با بیش از ۲۰۰ پیکره در چندین ردیف به گرد گلدان تزیین شده است. پیکره های مزبور که نمایشی از کل پرستیدنیهای یونان هستند، یکی از نخستین جلوه های تصویری شکلها و شخصیتهای یونان هستند، یکی از نخستین جلوه های تصویری شکلها و شخصیتهای دین یونانی را در معرض دید ما قرار می دهند: موضوع، عروسی پلئوس در معیت خدایان است. علاوه بر صحنه خدایان و پلئوس – پدر اخیلس – صحنه هایی از شکار گراز کالودون و مراسم تدفین پاترو کلوس نیز دیده می شوند. روی پایه گلدان، گزارش مصوری از یک نبرد بی امان میان درناها و کوتوله ها داده شده و شعاعهای نور بر فراز آن، به طرز ماهرانه و ظریفی سطح برآمده این مخلوط کن را بزرگتر جلوه گر می سازند. این صحنه های زنده، با دقت زاید الوصفی در شش ردیف با پهناهای متفاوت گنجانده شده اند، پهن ترین ردیف، نزدیک گردن ظرف قرار گرفته و نشانه ای است از بازگشت به انضباط و رسمیت شیوه هندسی پس از شیوه سست و از هم گسسته خاورمآبی متعلق به سفالینه پیدا شده از الئوسیس.گلدان فرانسوا به شکل ابتدایی اسلوب معروف به نقش سیاه یا سیاهگون تزیین شده است،  خطوط ظریف با استفاده از ابزاری نوک تیز در سایه های نیمرخ نما نقر شده اند و رنگ قرمز طبیعی سفال را عیان کرده اند. اشاراتی با رنگهای سفید و ارغوانی، مخصوصاً روی ظرف پیشین، جلوه دیگری به تزیین غالباً تک رنگی آنها می دهند. با آنکه از این گونه یادآوری است که سیاهی روی این ظروف یونانی نه در اثر استفاده از رنگ سیاه ایجاد شده نه لعاب، بلکه با استفاده از روکش یا خاک الک شده بسیار نرم دانه ای که با خاک رس همرنگ است ایجاد می شود.. سفالگران یونان پس از آزمایشهای طولانی توانستند نوعی «لعاب» مخمل گونه به رنگ کهربای سیاه بسازند. از رنگهای تزیینی سفید و ارغوانی به شیوه ای صرفه جویانه استفاده می کردند و این باعث می شد که پیکره ها با تضاد شدیدتری در زمینه سرخگون خود توجه بیننده را جلب کنند. پیکره ها، حکایت از یک تشییع جنازه دارند و گردونه ها را جنگاورانی سپر به دست اشغال کرده اند، به شیوه مفهومی، دو چرخ هر گردونه نشان داده شده اند، اسبها دقیقاً از هم متمایز گردیده اند و تعداد پاهایشان درست است. جنگاوران در پشت سپرهای خود، که از دید روبرو نشان داده شده اند، ایستاده اند.تعداد پیکره ها در مقایسه با گلدانی که به طرز چشمگیری افزایش پیدا کرده است و نشان می دهد که هنرمند از کشف دوباره یک موضوع – پیکره آدمی – که تا بیش از ۴۰۰ سال اثری از آن در تزیین سفالینه های سرزمین اصلی یونان به چشم نمی خورد، سخت در شگفت شده است. دوره هندسی جای خود را به مرحله «شیوه خاور مابی» دوره کهن داد: این دوره گسترش پردامنه بازرگانی و مستعمرات یونانیها ایشان را به تمدنهای باستانی خاور زمین نزدیک تر کرد. پیامد این روابط جدید، ظهور پیاپی جانوران و هیولاهای مرکب متعلق به خاور زمین در سطح گلدانهای یونانی بود، با این مضامین در هنر بین النهرین و مصر آشنا شدیم: شیر، ابوالهول، شیر بالدار و آدم تنه اسبی (مینوتور) از لحاظ سبک شناسی، کوزه ای که از شهر الئوسیس به دست آمده و نمونه معرف شیوه خاورمابی است، حکایت از گسستی کامل و ریشه ای با شیوه منظم هندسی دارد. تزیین پیکری، بخش عمده سطح این ظرف را اشغال می کند، ترتیب نمایش موضوعها سست و تقریباً از هم گسسته است و شکلها غالباً با خطوط قوسی نمایانده شده اند. به طوری که بیننده گمان می کند هنرمند می خواسته است کُتِ تنگِ شیوه هندسی را به عنوان مانعی ناجور که سر راه علاقه ای تازه – بازنمایی صحنه های از داستانها و برخی از افسانه های هومری – قرار گرفته است دور بیندازد.در کوزه دو دسته که پولوفموس غول یک چشم به دست اولیس کور می شود، پیکره انسان – مشابه پیکره های دوره شیوه هندسی، ولی به مراتب پرتر، گردتر و فعالتر – این بار بزرگترین بخشهای سطح ظرف را اشغال می کند و تزیین به بخشهای کوچکتری در روی گردن، خمیدگی بالا و قاعده آن عقب رانده می شود. گلدان فرانسوا که به نام کاشفش نامیده شده و احتمالاً ظریف ترین نمونه موجود از یک مخلوط کن متعلق به دوره کهن است، با دسته های توماری و شکل فوق العاده نیرومندش، در یک گورستان اتروسک پیدا شد. (ما به علت علاقه شدید و حریصانه اتروسکها به گردآوری سفالینه های یونانی، مدیون ایشانیم زیرا بسیاری از سالم ترین ظروف مزبور از گورهای اتروسکها به دست آمده اند). این ظرف مخصوصاً اهمیت دارد، نه فقط به دلیل بالا بودن کیفیتش بلکه به این دلیل که هم امضای سفالگر («ارگوتیموس اپویسن») بر آن نقش بسته هم تصویرگر («کلیتیاس اگرافسن»). سفالینه های امضا شده، نخستین بار در اوایل سده هفتم ظاهر می شوند و حکایت از آن دارند که سازندگان آنها به حرفه خویش می بالیده اند و هنرشان دست کم به اندازه هنر پیکرتراش یا تصویرگر دیوار، اعتبار و حیثیت داشته است.گلدان فرانسوا با بیش از ۲۰۰ پیکره در چندین ردیف به گرد گلدان تزیین شده است. پیکره های مزبور که نمایشی از کل پرستیدنیهای یونان هستند، یکی از نخستین جلوه های تصویری شکلها و شخصیتهای یونان هستند، یکی از نخستین جلوه های تصویری شکلها و شخصیتهای دین یونانی را در معرض دید ما قرار می دهند: موضوع، عروسی پلئوس در معیت خدایان است. علاوه بر صحنه خدایان و پلئوس – پدر اخیلس – صحنه هایی از شکار گراز کالودون و مراسم تدفین پاترو کلوس نیز دیده می شوند. روی پایه گلدان، گزارش مصوری از یک نبرد بی امان میان درناها و کوتوله ها داده شده و شعاعهای نور بر فراز آن، به طرز ماهرانه و ظریفی سطح برآمده این مخلوط کن را بزرگتر جلوه گر می سازند. این صحنه های زنده، با دقت زاید الوصفی در شش ردیف با پهناهای متفاوت گنجانده شده اند، پهن ترین ردیف، نزدیک گردن ظرف قرار گرفته و نشانه ای است از بازگشت به انضباط و رسمیت شیوه هندسی پس از شیوه سست و از هم گسسته خاورمآبی متعلق به سفالینه پیدا شده از الئوسیس.گلدان فرانسوا به شکل ابتدایی اسلوب معروف به نقش سیاه یا سیاهگون تزیین شده است، که کامل ترین و عالی ترین شکل آن را می توان در کولیکس (آبخوری دو دسته) ساخت سفالگر و تصویرگری به نام اکسکیاس مشاهده کرد. پیکره های سیاهگون به صورت سایه های نیمرخ نما بر زمینه روشن، طبیعی و سرخگون سفال نقش بسته اند. خطوط ظریف با استفاده از ابزاری نوک تیز در سایه های نیمرخ نما نقر شده اند و رنگ قرمز طبیعی سفال را عیان کرده اند. اشاراتی با رنگهای سفید و ارغوانی، مخصوصاً روی ظرف پیشین، جلوه دیگری به تزیین غالباً تک رنگی آنها می دهند. با آنکه از این گونه یادآوری است که سیاهی روی این ظروف یونانی نه در اثر استفاده از رنگ سیاه ایجاد شده نه لعاب، بلکه با استفاده از روکش یا خاک الک شده بسیار نرم دانه ای که با خاک رس همرنگ است ایجاد می شود.در روش سه مرحله ای مورد استفاده یونانیان برای پختن سفال، مرحله نخست (اکسیداسیون) رنگ آبخوری دو دسته اکسكیاس با تصویری از دیونوسوس که روی کشتی در کنار هدیه هایش برای بشریت به پشت لم داده و به همراه دولفینهای بازیگوش به نرمی در آب پیش می رود و در حالی که دکل کشتی اش را یک درخت شاد انگور در خود پیچانده، سرآغاز سنت نوآورانه تماشایی تری است: سنتی که خبر از آغاز یک انقلاب در هنر جهان می دهد. اکسکیاس در طراحی بادبان این کشتی، از هیچ گونه نماد سنتی و قراردادی استفاده نکرده است که به معنی «بادبان» «خوانده» شود بلکه بادبان را آن چنان که در واقعیت هست، یعنی در حالی که باد بر پیکرش وزیده و شکم داده، مجسم ساخته است. در اینجا تصویری از عمل باد را می بینیم، بادی که به عنوان یک نیروی طبیعی به صورت ملموس نمایانده شده است و این به احتمال قوی نتیجه آگاهی جدیدی است که تصویر نسبت به حضور فیزیکی طبیعت پیدا کرده است. این آگاهی، همه جا گیر شد، در نظر پردازیهای ایونیها درباره ترکیب فیزیکی جهان و شعر سرشار از واقعیت هومر نیز هست: «اما بیدرنگ بادی از ساحل وزیدن گرفت که ما را خوش آمد – بادی بادبان پر کن ... دماغه کشتی به درون آب کشیده شد ... بادبانها ترق ترق کنان باز شدند .در حدود سال ۵۳۰ پیش از میلاد اسلوب نقاشی جدیدی ابداع شد که عکس شیوه نقش سیاهگون بود. یعنی زمینه را سیاه می کرد و پیکره ها را به رنگ قرمز نگه می داشت. پیکره های انسانها و جانوران، دیگر به رنگ تیره و خاکی و موجوداتی بزرگ بر زمینه ای روشن نشان داده نمی شوند، بلکه مانند نور و هوا روشنند و درخشش شان در زمینه سیاه بیننده را به خود جلب می کند. در این اسلوب جدید نقش سرخگون، نشان گذاریهای اصلی درون ظرف را به صورت خطوط برجسته با استفاده از ابزار سرنگ مانندی که ماده سیاه «لعاب» را به طور یکنواخت و صاف در سطح سفال می ریخت، اجرا می کردند. نشان گذاریهای فرعی مانند موی سر، عضلات و گاهی حتی سایه را با «لعاب رقیق» (روکش رقیق شده با آب) که با یک قلم موی ظریف قابل استفاده بود، انجام می دادند. این سبک در مقایسه با سبک نقش سیاهگون پیشین، آزادتر و روان تر است و به همین علت در مدت بیست سال توانست در بیشتر موارد جای آن را بگیرد. هنرمند نیازی به بزرگتر کردن طرح محدود رنگهایش احساس نمی کرد زیرا قرمز براق مسی بر زمینه سیاه مخملی، تأثیری در بیننده برجا می گذاشت که سرشار از ظرافت بود. هنرمندی که غالباً افتخار ابداع اسلوب نقش سرخگون را بدو منسوب می کنند آندوکیدس نقاش است؛ وی نامش را از اندوکیدس سفالگر گرفته است و بسیاری از ظروف سفالین ساخت وی را نیز تزیین کرده است.این بار، پیکره در نظر نقاش، واحدی فعال است، نه مجموعه بر هم سوار شده ای از چند قطعه، مسأله مهندسی پیکره، تا بدان پایه حل شده است که بتوان آن را با حرکت متقاعد کننده ای شبیه سازی کرد. 437px-Dipylon-vase.jpg


مطالب مشابه :


صدچهره

ظرف دور روز بعد وبلاگ شما نیز درقسمت سایتها و وبلاگ های برگزیده جلال گنجه ای شیخ تروریست




نگهداری و تغذیه کبوتران

1- گنجه ها در هر غروب نظافت شود یا حداقل هفته ای یک بار 11- ظرف غذا بشکلی ساخته




کهن ترین صحنه عزاداری بر سفال دیپولون

گنجه و گنجینه - کهن ترین صحنه عزاداری بر سفال دیپولون - باستانشناختی




آئـیـنــــه دنـیــــــا

گنجه دیروزت، پر شد از حسرت و اندوه و چه حیف! ظرف این لحظه ولیکن خالی ست .




سفال در پیچ و خم های تاریخ ایران باستان

گنجه و گنجینه آنها به دست مطلعين كوتاهي نكنند چه بسا كه يك تكه سفال و يا يك ظرف سفالين كه




نگهداری وسایل آشپزخانه

بهتر است وسایل آشپزخانه را در ظرف های متنوع بگنجانید؛ جعبه ها، قوطی ها و گنجه ای از




این بار سهراب شعر هایش را در گوش شب های زمستانی ام زمزمه میکند

شاید در یکی از ظرف های عسل یا روی تخت خوابی نرم،خرس کوچولوی من را دیده گنجه دیروزت ، پر




آداب و اخلاق مجموعه داری

گنجه و گنجینه احساس ضرورت می کنند.آنها علاقه مندند تا بخشی یا تکه ای از یک شئی ظرف و یا سکه




بیماری

انداختم دور.از فردای اون روز یه روز در میون کفترام مردن.البته یه گنجه که ظرف دو سه روز هم




برچسب :