مناسبات فرهنگي ايران و ترکيه

بطور كلي مناسبات فرهنگي ايران با عثماني که حدود شش قرن در آناتولي در قدرت بودند، به دليل رقابت هاي مذهبي، اقتصادي و برخورد نامطلوب عثماني با شيعيان ساکن آناتولي مطلوب نبود.اغلب پادشاهان عثماني بخاطر ترس از گسترش شيعه و همچنين بخاطر مطامع مرزي به ولايات ايران حمله مي كردند بطوريکه تركيه بارها تبريز را تصرف كرد و ايران نيز بارها تا ارض روم و فراتر از آن پيش رفت.تاريخ پرمنازعه ايران و تركيه (عثماني)، باعث شده است كه معاهدات و قراردادهاي متعددي نيز ميان دو كشور به امضاء برسد. از جمله مي توان به قرارداد صلح آماسيه 1555م (934 خ / 962 ق)، معاهده صلح ذهاب 1639 م، قرارداد قصرشيرين در 17 مي 1639 م ( 1018 خ ، 1049 ق)، ارزروم اول در 1823 م (1202خ / 1081 ق) و ارزروم دوم در 1847 م (1226 خ / 1263 ق) اشاره كرد. بعد از عقد قرار داد ارزروم دوم تغييري جدي در مرزهاي ايران و ترکيه ايجاد نشد. با وجود اين روابط دو كشور عمدتا در چارچوب "رقابت و همكاري نسبي " بوده است.با تاسيس جمهوري ترکيه در 23 اکتبر 1923 مناسبات فرهنگي ايران و ترکيه نيز وارد مرحله جديدي شد. تلاش ترکيه براي الگوگيري از غرب و تمايل ايران به استفاده از تجربيات ترکيه در اين روند، در سطح رسمي تعاملات فرهنگي تهران و آنکارا را افزايش داد.اولين موافقتنامه فرهنگي دو کشور در تاريخ ۹ بهمن ۱۳۳۷ برابر با ۲۹ ژانويه ۱۹۵۹ در تهران امضاء رسيد. * اين موافقتنامه شامل يک مقدمه و18 ماده بود که در حال حاضر نيز داراي اعتبار مي باشد. در اين موافقتنامه تشکيل موسسات فرهنگي دو کشور، مبادله استاد و دانشجو، تدريس زبان و ادبيات و تاريخ و جغرافياي هر کشور در کشور متقابل، تسهيلات آموزشي، مبادلات فرهنگي ، علمي و هنري ، همکاري بين موسسات فرهنگي پيش بيني شده است. اسناد اين موافقتنامه در 2 مهر 1345 در آنکارا مبادله و از تاريخ 17 مهر 1345 برابر با 9 اکتبر 1966 لازم الاجرا گرديد. در 30 شهريور 1351 برنامه مبادلات فرهنگي براي سال 1973- 1975 تنظيم گرديد. همچنين براي سالهاي 1977-1986 موافقتنامه ديگري تنظيم و بمورد اجرا گذاشته شد. قبل از انقلاب اسلامي طرفين در جهت گسترش روابط فرهنگي خود اقدام به تاسيس موسساتي بشرح ذيل نمودند :1_ خانه فرهنگ ايران در آنکارا2_ انجمن دوستي ترکيه و ايران3_ انجمن دوستي و فرهنگي بانوان ايران و ترکيه4_ انجمن دوستي و فرهنگي ايران و ترکيه (3)پس از كودتاي 1980 ژنرال کنعان اورن در تركيه كه مدت كوتاهي پس از انقلاب شكوهمند ايران صورت گرفت، در تركيه تبليغات ضدايراني افزايش يافت. چرا محافل لائيک كه نظام ارزشي ايران را تهديدي عليه جمهوري سكولار تركيه تلقي مي کردند. در سالهاي 1989و1997تركيه سفراي وقت ايران و سركنسول ارشد ايران را بار اول به بهانه گفتن مطالبي عليه سلمان رشدي مرتد و بار دوم به بهانه ايراد سخناني در يك مراسم به مناسبت روز قدس اخراج كرد و ايران نيز متقابلاً پاسخ داد. در اخلال روابط دو كشور در اين مقطع ، رژيم صهيونيستي و نظاميان لائيك تركيه همواره نقش اساسي داشته اند.بطور کلي طي دو سه دهه اخير مسايل متعددي نظير طرح ادعاي حمايت ايران از پ ك ك ، مساله حمايت تركيه از گروهك تروريستي منافقين، نوع تعاملات تركيه با امريكا و رژيم صهيونيستي كه در مقاطعي موجب تحركات خطرناك مرزي تركيه شده است، رقابت دو كشور در قفقاز بويژه در زمينه انتقال انرژي، تبليغات ايران ستيزانه در تركيه نظير ادعاي تلاش ايران براي براندازي نظام لائيك تركيه، متهم كردن ايران به حمايت از گروههاي اسلامگرا در تركيه بويژه گروههاي تروريستي نظير گروه موسوم به حزب ا... تركيه، ادعاي نقش ايران در در قتل برخي از روشنفكران تركيه نظير اوغور مومجو تاثيرات منفي بر مناسبات فرهنگي ايران و ترکيه گذاشته است.البته روابط ايران و تركيه در دوران نخست وزير نجم الدين اربكان (1997) بهبود قابل توجهي يافت و به امضاي قرارداد انتقال گاز ايران به تركيه انجاميد. اما در دوران نخست وزيري مسعود ييلماز رهبر حزب مام ميهن (1998م)و بلنت اجويت رهبر حزب دموكراتيك چپ (1999-2001 م) اين مناسبات بخاطر مساله پ ك ك، افزايش تحركات رژيم صهيونيستي در تركيه، تحركات قوم گرايانه برخي ازمحافل تركيه در مناطق آذري نشين ايران، فعاليت مخالفان ايران در ترکيه و نيز اظهارات خلاف عرف ديپلماتيك مقامات تركيه در مورد مقامات ايراني دچار تنش بوده است.پس از روي كار آمدن حزب عدالت و توسعه با توجه به به بستر اجتماعي اين حزب که بيشتر به اسلامگرايي اشتهار دارد، تحولات عراق و تهديدات مشترک آن براي ايران و ترکيه ، سياست نگاه به شرق آنکارا و گسترش پيوندهاي اقتصادي دو کشور مناسبات فرهنگي تهران و آنکارا نيز افزايش يافته است.پس از پيروزي انقلاب اسلامي برنامه مبادلات فرهنگي بين جمهوري اسلامي ايران و جمهوري ترکيه در سالهاي 1366 - 1364 تدوين گرديد. اين برنامه بر اساس برنامه مبادلات فرهنگي ايران و ترکيه در سالهاي 1977 - 1986 تدوين گرديد، ليکن بعضي از موارد و محتواي آن با توجه به برنامه ها، سياستها و اهداف نظام جمهوري اسلامي ايران بازنويسي شده است ، بعضي از مفاد اين قرارداد شامل :1_ همکاري بين دانشگاههاي دو کشور و مبادله هياتهاي علمي و کتاب 2_ مبادله استاد و محقق و تبادل اسناد و اطلاعات3_ مبادله کارشناس، استاد کار ، کتابدار و تهيه ميکروفيلم توسط مراکز فرهنگي دو کشور4_ اعطاي بورس تحصيلي5_ همکاري در خصوص ايجاد نمايشگاه و همکاري بين مراکز فرهنگي و هنري و برپاييجشنواره هاي سينمايي و تاسيس مراکز فرهنگي در دو کشورجمهوري اسلامي ايران و ترکيه مطابق با توافقنامه قبلي امضاء شده، برنامه هاي مبادلات فرهنگي براي سالهاي 1371- 1373 و 1382- 1379 تهيه و به امضاء مقامات دو کشور رسانده اند و اين روند همچنان ادامه دارد .تاريخچه مناسبات فرهنگي ايران وترکيه نشان مي دهد که اين مناسبات اغلب تابعي از مناسبات سياسي و اقتصادي دو کشور بوده است. عناصر فرهنگي مشترک ايران و ترکيه :مشترکات فرهنگي ميان دو کشور بمنزله ميراث و سرمايه معنوي براي گسترش همکاري هاي فرهنگي و همچنين تقويت ساير سطوح همکاريها مي باشد . در اين ميان عناصر فرهنگي زيادي ميان ايران وترکيه وجود دارد. اين عناصر شامل دين مشترک ، تاثيرات زباني متقابل ، مناسبت هاي ملي ويا ديني مشترک نظير اعياد اسلامي و نوروز، فولکلور مشترک (فرهنگ عاميانه)، چهره هاي فرهنگي و معماري مشترک مي شود .دين :هم در ترکيه و هم در ايران بيش از 98 درصد دين مردم را اسلام تشکيل مي دهد و دو کشور از اعضاي کليدي سازمان کنفرانس اسلامي هستند. نخستين قانون اساسي جمهوري تركيه كه در سال 1924 ميلادي تهيه شده است دين رسمي جامعه را اسلام تعيين نموده است . ليكن در اصلاحات قانوني سال 1928 اين ماده قانوني حذف و با تاكيد بر جدايي دين از سياست، تركيه كشوري با دولت وحكومت لائيك (تفكيك دين از سياست) معرفي گرديده است. مسلمانان تركيه اكثراً تابع مذهب تسنن مي باشند كه از ميان آنها حنفي ها بزرگترين گروه محسوب مي گردند كه عمدتاً در مركز و غرب تركيه ساكن هستند. شافعي ها با جمعيتي كمتر در مناطق شرقي تركيه مستقر و اكثراً كرد هستند. شمار پيروان مذاهب ديگر كم مي باشد. اهل تسنن شافعي يا حنفي در طريقت خود در دسته هاي گوناگوني چون نقشبنديه، نورنجو، سليمانيه، مولويه و… تقسيم مي شوند. روي هم رفته پيروان اديان در تركيه به دو قسمت تقسيم مي شوند:الف ) پيرامون اسلام كه خود به چندين فرقه و مذهب تقسيم مي شوند و اهم آنها عبارتند از:حنفي ها، كه جمعيت قابل ملاحظه اي از اهل سنت تركيه را تشكيل مي دهند.شافعي ها، شاخه اي از اهل سنت است كه پيروان آن را بيشتر كردها تشكيل مي دهند.پيروان ساير فرق اهل سنت و طريقت هاعلويان، به چهار دسته با نامهاي رافضي، باطني، حروفي و بكتاشي تقسيم و بنابر آمار رسمي دولت تركيه حدود 12 ميليون نفر پيرو دارد و بخشي از آنها كرد زبان مي باشند.شيعيان، پيرو مذهب جعفري بوده و نزديك به يك ميليون و دويست هزار نفر هستند. رهبران برخي از طريقت هاي مذهبي که در حال حاضر در ترکيه فعال هستند، از چهره هاي ايراني هستند. دراين راستا حاج بکتاش ولی نیشابوری رئيس فرقه بکتاشيه اشاره کرد .ب) پيروان ساير اديان:1- مسيحيان، شامل فرق پروتستانها، كاتوليكها، ارامنه و…2- يهوديان، كه حدود 30 هزار نفر در اين كشور سكونت دارند.(4)اشتراکات ديني ميان ايران و ترکيه بستر بسيار مناسبي براي همکاريهاي ايران وترکيه فراهم ساخته است. بطوريکه علاوه بر همکاريهاي دو کشور در زمينه هاي فرهنگي ديني نظير برگزاري نمايشگاه با مضامين ديني از جمله نمايشگاههاي اسماء الحسني ، در چارچوب سازمان کنفرانس اسلامي نيز دو کشور همکاريهاي فرهنگي متقابل دارند .نوروز:يکي از عناصر فرهنگي مشترک ايران و ترکيه عيد نوروز است . نوروز از جشن‌های باستانی ايرانيان است که امروزه علاوه بر ايران در محدوده جغرافيايی فلات ايران يعنی در کشورهای ايران، ج . آذربايجان، افغانستان، تاجيکستان، ترکمنستان، ازبکستان، قرقيزستان، قزاقستان و همچنين عراق و ترکيه و سوريه، در روز ۱ فروردين (۲۱ مارس) هرسال برگزار می‌شود. نوروز جشنی است که يک جشن کوچک‌تر (چهارشنبه سوری) به پيشواز آن می‌آيد و جشنی ديگر (سيزده به در) به بدرقه آن. و نماد آن انداختن سفره هفت سين است. در تقويم جلالی روز اول سال طوری تنظيم می‌شده‌است که با اعتدال ربيعی همگام شود و در نتيجه سال‌ها ۳۶۵ يا ۳۶۶ روز داشته‌اند.مراسم عيد نوروز كه تا دهه‪۱۹۹۰‬ ميلادي تنها در مناطق كردنشين تركيه و در ميان اكراد اين كشور مرسوم بود، اما به مرور به سراسر ترکيه گسترش يافته و از همين روز نيز حزب ملي گراي "حركت ملي" تركيه با تقديم طرحي به رياست مجلس ملي اين كشور خواهان اعلام نوروز به عنوان "عيد رسمي" در تركيه شد و اکنون در ترکيه نوروز تعطيل است.همچنين ايران و ترکيه بهمراه تعداد ديگري از کشورهاي منطقه از جمله جمهوری آذربايجان، ازبکستان، ایران، پاکستان، تاجيکستان، ترکيه و قرقيزستان براي ثبت نوروز به عنوان ميراث معنوي همکاري دارندو در اين خصوص چند نشست از جمله در تهران برگزار کرده اند .زبان:تاثيرات زبان فارسي بر زبان ترکي و حضور آن در آناتولي و تاثیرات زبان ترکی بر فارسی از جمله اشتراکات فرهنگي ايران و ترکيه است. زبان فارسي و ترکي در طول تاريخ تاثيرات متقابل زيادي داشته اند . زبان فارسي در مقاطعي زبان درباري عثماني محسوب مي شد . زبان تركي جديد كه امروزه تحت عنوان « تركي آناتولي» شناخته مي شود، از ريشه تركي عثماني است كه به وسيله سلجوقيان در اواخر قرن يازدهم به آناتولي وارد شده است . به تدريج لغات و دستور زبان فارسي و عربي به ميزان قابل توجهي به اين زبان وارد شد و الفباي عربي رايج گشت. پس از تاسيس جمهوري ترکیه (در سال 1923) ، در 8 آگوست 1928 آتاترك آغاز «انقلاب حروف» را اعلام کرد و الفباي لاتين جايگزين الفباي عربي گرديد. پس از تغيير الفبا اصلاح دستور زبان نيز توسط دولت بمنظور زدودن لغات عربی ، فارسی و روسی و دیگر زبانها آغاز شد، اما همچنان تاثير زبان فارسي بر ترکي در بسياري از زمينه ها مشهود است. جايگاه زبان فارسي در تركيه:يکي ازمهمترين اشتراکات فرهنگي ميان ايران و ترکيه ، زبان فارسي است . فارسي به اعتبار ريشه يكي از كهن ترين زبانهاي جهان است كه تاريخ اش تا 700 سال پيش از ميلاد روشن و در دست است.زبان فارسی با آثار مكتوبي كه از يكهزار سال پيش برجاي گذارده، پاي فرهنگ كهن و استوار ايران را به سرزمين هاي همسايه از جمله آناتولي و ترکيه گشوده است. فارسي برخلاف بسياري از زبانها قرنهاست كه سطوت و صلابتش را بدون اينكه خدشه و لطمه اي بر ساختارش وارد شود، حفظ كرده است.امروز فارسي معاصر با زبان شاهنامه فردوسي كه يكهزار سال پيش سروده شده است، تفاوتي ندارد. در صورتيكه يك انگليسي زبان به عنوان مثال، نمايشنامه هاي شكسپير را كه حدوداً چهارصد سال پيش نوشته شده اند نمي تواند به راحتي بخواند.فارسي كه محمل فرهنگ و تمدن ايراني است، به سبب قدرت و توانايي كه دارد، به مرور در فرهنگ و زبان ساير ملتها از جمله تركان رخنه كرد. اگر ميزان قدرت و توان زبان را شاخص اصلي در تعاملات فرهنگي تلقي كنيم، در مي يابيم كه چرا واژه هاي بسياري از فارسي وارد زبان تركي شده است.تركان بر حسب موقعيت جغرافيايي، مناسبت هاي تاريخي، اشتراکات فرهنگي و عوامل اجتماعي، روابط پيوسته با ايرانيان داشته اند. عده اي از تاريخ شناسان با استناد به سنگ نبشته هاي بدست آمده از نقاط مختلف آسياي صغير اعلام کرده اند فرهنگ ايراني از قرن ها پيش در ميان تركان ريشه دوانيده و آسياي صغير مدتها تحت اداره هخامنشيان بوده است. ولي آنچه مسلم است نفوذ واقعي فرهنگ ايران در آسياي صغير ، كمي پيش از استقرار حكومت سلجوقيان آغاز شد و به تدريج عنوان فرهنگ غالب را در ديار روم كسب كرد. وقتي سلجوقيان پس از نبرد ملازگرد (464 هجري) قدرت را در دست گرفتند، در كنار زبان عربي كه بعنوان زبان علم عزيزش مي داشتند، فارسي را به عنوان زبان رسمي پذيرفتند. "ابن بي بي" در كتاب "الاوامر العلائيه في الامور العلائيه" می نويسد در دوره سلجوقيان، فارسي علاوه بر اينكه زبان رسمي محاوره و مكاتبه بوده، قاطبه ملت از مردم عادي تا وزيران و سلاطين كه اغلب ترك زبان بوده اند، با فارسي الفت داشتند و با تفنن در فارسي استادي و برتري خود را به اهل فضل نشان مي دادند. آنان فارسي را وسيله اي براي ايجاد الفت و افزايش همبستگي ها ديدند و هرگز نيانديشيدند كه اين زبان در پي سلطه سياسي يا تحميل فرهنگي قدم بردارد.دکتر اکبر ايرانی رئيس مرکز ميراث مکتوب مي گويد: مناسبات فرهنگی ملت ايران و ترکيه بسيار ريشه دار و تاريخی است و زبان فارسی در زمان سلجوقيان در خاک آناتولی و همين طور شبه قاره هند رونق بسيار زیادی داشت. در زمان سلاطين عثمانی نيز اين زبان گسترش بيشتری يافت و ما می توانيم از اهتمام برخی سلاطين عثمانی که توجه زيادی به زبان فارسی داشتند یاد کنیم. بگفته دکتر ايراني ، سلطان سليم و سلطان محمد فاتح دو تن از بزرگترين فرمانروايان عثمانی بودند که از هر دو ايشان ديوانهای شعری به زبان فارسی برجای مانده است. همین طور می توان از يکی از وزاری دربار عثمانی که کتابی با عنوان "هشت بهشت" درباره تاریخ شاهان عثمانی به زبان فارسی نگاشته است ياد کرد.(5)در واقع با برپايي امپراطوري عثماني كه مقدر بود بيش از ششصد سال بر سرزمين تركان حكم براند، فارسي در آناتولی رواج يافت. اغلب سلاطين عثماني همانگونه كه فرزندان خود را به فراگيري فارسي تشويق مي كردند، از اعزاز فارسي نويسان دريغ نمي ورزيدند. بعضي از آنان چون سلطان محمد فاتح، سلطان بايزيد، سلطان سليم و سلطان سليمان دوست شعر و شاعر بودند و در ميدان شاعري اسب مي تاختند. توجه و علاقه سخنوران ترك به فارسي، بر رونق اين زبان در ميان تركان افزود. اين پاسداران ترك فارسي از راههاي مختلف به ترويج فارسي دست مي زدند.ادبيات ديواني يا به تعبيري ادبيات كلاسيك ترك كه در دوره عثماني به اوج رسيد، مهمترين وجه مشترك دو ملت است كه تحت تأثير شديد فارسي شكل گرفت و تا نيمه دوم قرن نوزدهم، بدون اينكه تغييري در ساختارش پديد آيد، آثار گرانسنگي صادر كرد.تغذيه زبان تركي از فارسي سبب شد كه تعداد زيادي واژه و تعبير فارسي وارد زبان تركي شد. هرچند در اوايل دوره جمهوريت (1923)، پالايش زبان تركي از عناصر بيگانه (به ويژه فارسي و عربي) مطرح و به اجرا گذارده شد ، مع الوصف هنوز تعداد قابل توجهي از تعابير و واژه و تعبير فارسي، موجوديت و حضورشان را زبان تركي ادامه ميدهند. مضافاً اينكه بدون آشنايي با واژه هاي پاكسازي شده، نمي توان به بررسي متون عثماني پرداخت .البته در بعضي از دوره ها به ويژه در دوره حاكميت مغول، واژه هاي تركي نيز در مقياسي محدود وارد فارسي شدند؛ ولي اين كلمات كه اغلب اصطلاحات اداري و حكومتي مغولها بودند، با برافتادن سلطه مغول، از خير انتفاع برافتادند. ايرانيان اولين بار با اصطلاحات مدرنيزاسيون در دو قرن گذشته از طريق استانبول آشنا شدند و بسياری از معادل سازی های ترکها که از عربی گرفته بودند، بلاواسطه وارد فارسی شد. مساوات، مشروطه، عدليه، بلديه(6) بطور کلی تأثير زبان و ادبيات فارسي بر زبان تركي را در چهار زمينه ذيل مي توان بررسی کرد :مضامين ادبي(تشبيه مو به سنبل و مار، تشبيه چشم به نرگس، تشبيه گونه به خورشيد، و...)اصلاحات عرفاني (جان، آئين، ، دستار، دسته گل ، خام، كشكول، و...)اصطلاحات موسيقي (نوا، سه گاه، چهارگاه، بسته نگار،آهنگ. بوسليك، و...)نامگذاري ها شامل:-اسامي اشخاص(نوشين، نسرين، بهتر، شادمان، شادي، شبنم، آگاه، باران)- اسامي پرندگان(شاهين، بلبل، قمري، خروس،قو و...)-اسامي جانوران (زرافه، سنجاب، ...)- اسامي سبزيجات (يونجه، شاه تره، هويج، ترب، ترخون،...)- اسامي گلها ( بنفشه، لاله، سنبل، شب بوي، زنبق، ...)- اسامي درختها (زيتون، سرو، بادام، ..)اشتراکات فرهنگی بين ايران و ترکيه باعث شده است حتی در مواردی محاورات، تعجبات، ادات و ضرب المثلهای دو کشور هم شبيه هم باشند. بعنوان نمونه جمله "موهايم سيخ سيخ شد" را با ترجمه لفظ به لفظ در ترکی هم داريم: "تويلريم ديکن ديکن اولدو".وجود گنجينه گسترده نسخ خطي فارسي در ترکيه نيز تائيدی بر نفوذ زبان فارسي و فرهنگ ايراني در ترکيه است. اين نسخه ها آثاری هستند كه به جهت نفوذ و گسترش زبان و ادب فارسی و ورود آن به دربار و ديوان سلاطين ترك در سرزمين تركان تدوين شده اند. اين آثار رشحات قلمی نويسندگان، اديبان، شاعران و حتی سلاطين و شاهزادگان ترك هستند كه به فارسی مينوشتند و شعر فارسی ميساختند. بعضی از اين نسخه ها نيز از سوی پادشاهان ايران به سلاطين ترك اهدا شده است. ازجمله اين هدايا ميتوان به نسخه هايی اشاره كرد كه شاه عباس اول به مناسبت عقد قرارداد صلح با سلطان مراد سوم به وی فرستاد. (7) تعداد نسخه های خطی فارسی در كتابخانه های تركيه بين 20 تا 25 هزار ميباشد كه در 114 كتابخانه پراكنده هستند.چهره هاي مشترک فرهنگي :يکي از مشترکات فرهنگي ايران و ترکيه، وجود مفاخر بزرگ ايراني است که به دلايل مختلف از جمله نفوذ گسترده آثارشان در ترکيه، گذراندن بخشي از عمرشان در ترکيه و يا قرارداشتن مقبره شان در اين کشور، از مشترکات فرهنگي ايران وترکيه محسوب مي شوند و در اين خصوص مي توان به مولاءنا شاعر و عارف بزرگ ایرانی "عبدالباقي گولپينارلي"عارف ، نويسنده و مولوي شناس اشاره کرد. جلال الدين محمد بن بهاءالدين محمد بن حسيني خطيبي بکري بلخي معروف به مولوي يکي از بزرگترين عارفان ايراني و از بزرگترين شاعران طراز اول ايران بشمار مي رود. خانواده وي از خاندانهاي معروف بلخ بود و مادربزرگ پدری اش نوه سلطان علاءالدين محمد خوارزمشاه بود و به همين جهت به بهاءالدين ولد معروف شده است .مولاءنا در سال 604 هجري دربلخ متولد شد. وی در سال 609 هجري با خانواده خود خراسان را ترک کرد. از راه بغداد به مکه رفت و پس از آنجا در ملاطيه (ملطيه) ساکن شد و پس از نه سال اقامت در آنجا، سلطان علاءالدين کيقباد سلجوقي که عارف مشرب بود او را به پايتخت خود شهر قونيه دعوت کرد و خاندان مولوی در آنجا مقيم شدند. پدر جلال الدين در سال 628 هجري در قونيه رحلت کرد. پس از مرگ پدر مدتي در خدمت سيد برهان الدين ترمذي که از شاگردان پدرش بود ، تلمذ کرد. تا آنکه در سال 642 هجری به شمس تبريزی برخورد.شمس و خصايص معنوی وی در مولانا بسيار اثر کرد. مولانا قبل از ملاقات با شمس مردی زاهد و متعبد بود و به ارشاد وتوضیح اصول و فروع دین مبین مشغول بود . ولی پس از آشنايی با اين مرد ، مجالس وعظ وسخنرانی را ترک گفت و در جمله صوفيان درآمد و به شعر وشاعری پرداخت واين همه آثار بدیع از خود به يادگار گذاشت .شمس بيش از سه سال در قونيه نماند وبه عللی که به تفضيل در شرح احوال مولانا بايدديد، در سال 645 ترک قونيه گفت وناپديد شد. مولانا پس از اين حادثه به درخواست حسام الدين چلپی به سرودن اشعار مثنوی معنوی مشغول شد تا اينکه در غروب روز ۵جمادی الاخر ۶۷۲ه.ق در سن ۶۸ سالگی در قونيه فوت کرد که الان مقبره اين شاعر بزرگ در قونيه قرار دارد و محل زيارت عاشقان و شيفتگان اين شاعر برزگ هستند.(8)شکی نيست که مولاءنا يکي از بزرگترين شاعران ايران و سراينده "مثنوی معنوی " و يکي از مردان عالي مقام جهان است. در ميان شاعران ايران شهرتش بپاي شهرت فردوسي، سعدي، عمر خيام و حافظ ميرسد. آثار وي به بسياري از زبانهاي مختلف ترجمه شده است. اين عارف بزرگ در وسعت نظر و بلندي انديشه و بيان ساده و دقت در خصال انساني يکي از برگزيدگان نامي دنياي بشريت بشمار ميرود. از اينرو وی در تمام دنيا طرفداران زيادی دارد و طبيعی است که در ترکيه نيز بويژه با توجه به قرارداشتن مقبره اش در قونيه از طرفداران گسترده ای برخوردار باشد . "عبدالباقي گولپينارلي"يکي ازشخصيت هاي که بخاطر پنجاه سال تلاش مستمر براي همگرايي فرهنگي ايران وترکيه از اشتراکات دو کشور در اين زمينه محسوب مي شود، مرحوم" عبدالباقي گولپينارلي"؛ است. عمده فعاليتهاي گولپينارلي در زمينه معرفي آثار و مشاهيرادبيات فارسي در ترکيه بوده است به طوري که از ايشان بيش از 100 اثر در زمينه ترجمه و تاليف درباره رباعيات خيام، ديوان حافظ، مثنوي مولانا،ديوان حافظ به زبان ترکي منتشر شده و در اختيار محققان ترکيه قرار گرفته است. (9)استاد عبدالباقی‌ گولپینارلی‌ نویسنده‌ ،محقق‌، مورّخ‌، روزنامه‌نگار، شاعر، مترجم‌ و عارف‌ پسر احمد مدحت‌ افندی‌ معروف‌ به‌ "احمد آگاه"‌ است‌ كه‌ از روزنامه‌نگاران‌ مطرح عصر خويش بود، بطوريکه لقب "شیخ‌المخابری"نام گرفت. احمد آگاه‌ در روستای‌"گول‌ بولاق"‌ از توابع‌ گنجه در قفقاز در خانواده اي شيعه بدنیا آمده‌ بود و به‌ قلمرو امپراتوری‌ عثمانی‌ كوچ‌ كرد. ابتدا در بورسا اقامت‌ گزید و سپس‌ راهی‌استانبول‌ شد. در همین‌ شهر با "عالیه‌ شهرت‌ خانم" از اهالی‌ قفقاز ازدواج‌ كرد. عبدالباقی‌ نخستین‌ فرزند این‌ خانواده‌ بود كه‌ در شب‌ دهم‌ رمضان‌ ۱۳۱۷ هجری‌ قمری‌ در استانبول متولد شد. ابتدا نزد پدركه‌ به‌ زبان‌ عربی‌ و فارسی‌ تسلط‌ داشت‌، تعلیم‌ دید و سپس‌ تحصیلات‌ ابتدایی‌ و متوسطه‌ را در استانبول‌ به ‌پایان‌ رساند. عبدالباقی‌ به‌ سال‌ ۱۹۲۷ به‌ دانشكده‌ ادبیات‌ دارالفنون‌ وارد شد .پس‌ از اخذ درجه‌ لیسانس‌ به‌ تدریس‌ ادبیات‌ در مدارس قونیه‌، قیصریه‌، بالیكسر، و حیدرپاشا پرداخت.دوره‌ دكتری‌ ادبیات‌ دانشگاه‌ آنكارا را با نوشتن‌ رساله‌ای‌ به‌ نام "زندگانی‌ یونس‌ امره" به‌ پایان‌ رساند.پس‌ از اخذ درجه‌ دكتری‌ به‌ تدریس‌ ادبیات‌ ترك‌ در دانشگاه‌ آنكارا مشغول‌ شد و مدتی‌ بعد تدریس‌ ادبیات‌ فارسی‌ را هم‌ به‌ عهده‌ گرفت‌. مرحوم‌ عبدالباقی‌ طبع‌ شعر هم‌ داشت‌ و اشعاری‌ به‌ فارسی‌ و تركی‌ از وي‌ در دست‌ است.عبدالباقی‌ سحرگاه‌ روز۲۶ اوت‌ ۱۹۸۲ چشم‌ از جهان ‌فرو بست.از جمله آثار گولپنارلي مي توان به ملامتیه‌ و ملامتیان‌ ، اشعار عاشق‌ پاشا، تنسوق‌ نامه‌ ایلخانی‌ در فنون‌ و علوم‌ ختایی، پیرسلطان‌ ابدال، ترجمه‌ مثنوی‌، ترجمه دیوان‌ حافظ، ترجمه‌ گلشن‌ راز، ترجمه‌ منطق‌الطیر، منتخبی‌ از رباعیات‌ مولانا، ترجمه‌ الهی‌نامه ، دیوان‌ یونس‌ امره‌ ، دیوان‌ فضولی، دیوان‌ ندیم، نائلی‌ قدیم، نسیمی‌، روحی‌ و اصولی، پیرسلطان‌ ابدال ، شیخ‌ غالب ، مولویه‌ بعد از مولانا ، رباعیات‌ حكیم‌ خیام‌ ،شعر دیوانی‌ در قرون‌ ۱۶ـ۱۵ ، شعر دیوانی‌ در قرن‌ 17، دیوان‌ حافظ (ترجمه‌ منتخب‌ غزلیات)، قرآن‌ كریم‌ و مفهوم‌ آن، ترجمه دیوان‌ كبیر، حضرت‌ محمد و احادیث‌ او، ولایت‌نامه‌ حاجی‌ بكتاش‌ ولی، فرمایشات‌ امام‌ علي (ع)، دوازده‌ امام‌، آنكارا، مذاهب‌ و طرایق‌ موجود در تركیه‌ در۱۰۰ پرسش،فهرست‌ نسخه‌های‌ خطی‌ موزه‌ مولانا، شرح‌ مثنوی‌ ، مذاهب‌ اسلامی‌ در پهنه‌ تاریخ‌ و تشیع‌ اشاره کرد. (10)به پاس خدمات گولپينارلي به روابط فرهنگي ايران و ترکيه ، تاکنون همايش هاي براي بزرگداشت وي در تهران و استانبول برگزار شده است و در بخشی از سفارت این کشور در تهران کتابخانه ای به نام گولپینارلی افتتاح شده است.موانع گسترش مناسبات فرهنگي ايران و ترکيه :تبلغيات قوم گرايانهطی دهه های گذشته پيگيري سياستهاي پان ترکيستي يکي از موانع اصلی گسترش مناسبات فرهنگي ايران و ترکیه بوده است. بويژه اين موضوع بعد از فروپاشي شوروي و احياي سياست هاي قوم گرايانه ترکيه در جمهوريهاي شوروي سابق هرچه بيشتر مطرح شده است.واقعیت این است که تفكر پان تركيسم ريشه در طرحهاي قدرت‏هاي بيگانه دارد. تئورسين‏هاي مطرح انديشه پان‏تركيسم، عمدتا غيرترك زبان بوده‏اند. به اذعان «برنارد لوئيس»، خاورشناس معروف، سه يهودي اروپايي از جمله آرتر لملي ديويد و ديويد لئون كوهن ، الهام‏بخش ملي‏گرايي تركان بودند. شخص ديگري كه بيش از هر كس در ايجاد ناسيوناليسم ترك نقش داشت، خاورشناس معروف «آرمينوس وامبري» (جاسوس انگلستان) بود. وامبري فرزند يكي از روحانيون يهودي مجارستاني بود. او درباره لزوم احياي مليت ترك آثار زيادي منتشر كرد و درباره زبان و ادبيات ترك‏ها نيز كار كرد. وامبري با دولتمردان و سياستمداران طراز اول تركيه نيز آشنايي داشت. وي در واقع يكي از اولين كساني بود كه در ترويج انديشه پان تورانيسم كوشش فراوان كرد و كليه فعاليت‏هاي او در خدمت و اهداف استعماري انگلستان در آسيا بود. وامبري طي سفري كه به آسياي ميانه كرد، نقشه امپراتوري پان‏تركيسم را ترسيم كرد. نقشه نهايي وامبري اين بود كه احساسات ناسيوناليستي ترك‏ها را در برابر روسيه تزاري تحريك كند و ضمن ايجاد مرزبندي ميان ترك زبانان مسلمان با ساير مسلمانان، اين بازي بزرگ را در نهايت به نفع انگليسي‏ها و صهيونيست‏ها در آسيا تمام كند. يكي از اهداف عمده يهوديان نیز از برانگيختن احساسات ملي‏گرايي، زمينه‏سازي براي اشغال فلسطين بوده است. در پي تماس نافرجام يهوديان با سلطان عبدالحميد براي واگذاري اراضي فلسطين به يهوديان مهاجر كه با مخالفت شديد سلطان مواجه شد، يهوديان به اين نتيجه رسيدند كه تنها راه تحقق روياي خود، برانداختن عبدالحميد و مثله كردن امپراتوري عثماني و شكستن وحدت عرب و ترك است.بدین ترتیب باید گفت انديشه پان‏تركيسم و پان‏آذريسم در جمهوري آذربايجان وتركيه قبل از اينكه ايده‏اي درون‏زا باشد، انديشه‏اي برون‏زا (خارجي) است . اساساً يكي از ترفندهاي استكبار غرب و بيگانگان در مقابله با ايدئولوژي اسلام در جوامع اسلامی ، تحميل مكاتب انحرافي از جمله ناسيوناليسم قومي است.(11)پس از فروپاشي شوروي و استقلال جمهوريهاي قفقاز و آسياي مركزي، ترويج سياست پان تركيسم بعنوان يك اولويت در دستور كار تركيه قرار گرفت. این دیدگاه وجود دارد که تركيه بويژه پس از فروپاشي شوروي و استقلال کشورهایی نظیر جمهوري آذربايجان ، ازبكستان ، تركمنستان ، قرقيزستان و قزاقستان با طرح شعارهاي پـــان تركيستي كوشيد نفوذ سياسي و اقتصادي خود را در اين كشورها بمنظور افزايش نقش منطقه اي و جهاني خود افزايش دهد. در آنسوي اينگونه تبليغات تركيه مي كوشد با تقويت محافل قومگرایانه در آن دسته از كشورهايي كه اقوام ترك زبان دارند، از اين موضوع به عنوان يك اهرم فشار عليه آن دولت و بعنوان يك برگ امتياز در چانه زني هاي سياسي استفاده كند. بعد از فروپاشی شوروی گروههاي مختلف پان تركيستي در منطقه ایجاد شدند كه اوج آن در سالهاي 1992 و 1993 و روي كار آمدن ابوالفضل ايلچي بيگ رهبر جبهه خلق در جمهوري آذربايجان بود. ایلچی بیگ که روابط نزدیکی با ترکیه داشت، بجای تلاش برای آزادی قره باغ، تاکید می کرد راه قره باغ از تبریزمی گذرد. این سیاست های قوم گرایانه، با مخالفت مردم جمهوری آذربایجان مواجه شد و آنها در همه پرسی اوت 1993 به خلع جبهه خلق از قدرت رای دادند.اقداماتی نظير برگزاری نشست داك (كنگره باصطلاح آذريهاي جهان) كه مركز آن در باكو دارد، در سال 2004 در آنكارا نیز نشان از حمايت برخي از محافل ترکيه از گروههای قوم گرا در جمهوری آذربايجان که آشکارا تماميت ارضی ايران را هدف گرفته اند، دارد. در جريان مطرح شدن پرونده باند تروريستي ارگنکن در ترکيه در سال 1387 که طي آن تعدادي از ژنرالهاي سابق، چهره هاي دانشگاهي و رسانه اي تندرو لائيک در ترکيه به اتهام تلاش برای کودتا و ترور دستگير شده اند، ابعادي از نقش اين محافل براي ايجاد تحريکات قومي در مناطق آذري نشين ايران فاش شد. اگرچه دولت ترکيه رسما هرگونه دخالت در امور داخلي در امور آذريهاي ايران را رد مي کند ، اما واقعيت اين است که پيگيري سياست های پان ترکيستي بويژه در مقاطي که حزب حرکت ملي در ترکيه در قدرت حضور داشته است ، تاثير منفي بر مناسبات فرهنگي ايران و ترکيه گذاشته است. چرا که امريکا و رژيم صهيوينستي در چارچوب سياست هاي خود براي ايجاد بحران هاي قومي در ايران از اين روند حمايت مي کنند.از سرگيری برگزاری نشست های سران كشورهاي ترك زبان توسط تركيه در آنتاليا در سال 2006 بعد از وقفه اي حدوداً شش ساله نشان داد كه سياست پان ترکيسم بخشی از استراتژی آنکارا را تشکيل می دهد و فقط شدت و ضعف آن در دوره های مختلف و بر اساس تحولات داخلی ، منطقه ای و بين المللی تغيير می کند. البته اين سياست ها در شرايطی بوده است که آذريهاي ايران به»پان تركيسم« اشتياقي نشان نمي دهند و همواره به حكومت مركزي ايران وفاداري محسوسي داشته اند و در جنگ تاريخي و حماسي چالدران نيز در مقابل تركهاي عثماني ايستاده اند. در طول انقلاب مشروطه و انقلاب اسلامي و جنگ تحميلي نيز اين موضوع را به اثبات رسانده اند.با وجود اين تحرکات قوم گرايانه ترکيه و اقداماتی نظير امتياز قائل شدن برای آذريهای ایران در جهت تحصيل در ترکيه يکی از موانع گسترش مناسبات فرهنگی تهران و آنکارا بوده است.تحرکات امريکا و رژيم صهيونيستي و ایجاد فضای بی اعتمادینگاهي به تاريخ روابط ايران و ترکيه نشان مي دهد که هر گاه گام جدي براي گسترش مناسبات ايران و ترکيه برداشته مي شود، محافل امريکايي و صهيونيستي تحرکات خود را براي اخلال در اين روابط افزايش مي دهند. دليل اين موضوع نيز مشخص است . ايران وترکيه دو کشور قدرتمند منطقه هستند و همگرايي آنها مي تواند موجب ناکامي سياست هاي قدرتهاي بزرگ در منطقه بشود. به همين جهت سياست ايجاد اختلاف پايدار ميان تهران و آنکارا از اولويت هاي امريکا و رژيم صهيونيستي بوده است و در اين روند از اهرم هاي مختلفي استفاده می شود. از جمله سناريوهايي که رژيم صهيونيستي براي برهم زدن مناسبات ترکيه وايران بويژه در دهه نود استفاده کرد، قتل روشنفکران ترکيه و منتسب کردن آنها به ايران بود. در اين راستا ميتوان به قتل احمد تانر کيشلالي و اوغور مومجو که هر سه از روشنفکران و نویسندگان مطرح ترکیه بودند، اشاره کرد. يا بعنوان نمونه در سال 2000 با آشكار شدن فعاليت سازمان تروريستي حزب ا... ترکیه ادعا شد که این گروه با ایران ارتباط دارد. در دهه نود رسانه هاي کارتلی وابسته به صهيونيستها در ترکيه اين ترورها را به ايران منتسب کرده و کوشيدند با مخدوش کردن وجهه ایران در میان مردم ترکیه از گسترس مناسبات دو کشور درسطوح مختلف از جمله فرهنگی جلوگيري کنند. اما با گذشت زمان و فاش شدن اسناد متقن در مورد نقش صهيونيستها در اين ترورها، حمایت مردم ترکيه از گسترش مناسبات ايران و ترکيه بيشتر شد. بعنوان نمونه در مداركي كه در خانه "ولي كوچوك" ژنرال بازنشسته و رئيس باند تروریستی ارگنكن كشف شده است، سندی مربوط به دخالت آمريكا و رژيم صهيونيستی در امور داخلي تركيه و ترور شخصيت هاي روشنفکر براي جلوگيري از تشكيل حكومت ديني در اين كشور ضبط شده است. اين سند مربوط به گزارشي است كه از طرف سازمان اطلاعات ملي تركيه (ميت) آماده و در تاريخ 2 نوامبر 1993 به نخست وزير وقت اين كشور ارسال شده است. در متن دادخواست دادستان استانبول علیه ارگنکن درگزارشي از "دفتر خاطرات خاكي با عبارت 2005" عينا اين مطالب درج شده است: " مدرك داخل اين دفتر خاطرات بادرج عبارت "خيلي محرمانه" با امضاي "سونمز كوكسال" مشاور ميت در تاريخ 2 نوامبر 1993 و به شماره 01.789.0879.435 خطاب به مقام نخست وزيري نوشته شده و درباره "اوغور مومجو" مي باشد. در اين مدرك يك تيم ويژه 6 نفره آموزش ديده در واحدهاي "اوادنا" اسرائيل تحت كنترل "خايم بارلو" از مسئولان كابينه اين رژيم و سرويس اطلاعاتي آمريكا (سيا) براي تسلط آمريكا بر خاورميانه و جلوگيري از تشكيل حكومت ديني در تركيه، از پايگاه دريايي "خايره" توسط قايق به تركيه وارد مي شوند، هدف اين تيم كشتن "اوغور مومجو" و "علي بيراند" بوده كه "اوغور مومجو" روزنامه نگار را مي‌كشند و براي كشتن نفر دوم هم در كشور تركيه مي مانند. گزارش اطلاعاتي نشان مي دهد كه عناصر تيم در نمايندگي اسرائيل در آنكارا مانده اند... اين گزارش ميت 10 روز بعد از كشته شدن "اوغور مومجو" توسط تيم ترور اسرائيل نوشته شده و به "سليمان دميرل" نخست وزير وقت تركيه ارسال شده است.(12)همچنین بعدها مشخص شد که ميت در دهه هشتاد با همكاري موساد گروه تروريستي موسوم به حزب الله ترکیه را ايجاد كرد كه براي مقابله با پ ك ك در نظر گرفته شده بود. پس از دستگيري اوجالان و از بين رفتن فلسفه وجودي گروه حزب ا...، ميت اقدام به قلع و قمع اين سازمان كرد و با فاش کردن آن کوشید سرکوب برخی از گروههای اسلامی را توجیه کند .سناریوی امریکا برای تخریب مناسبات ايران و ترکيه و ایجاد فضای بی اعتمادی ، عمدتا القای حمايت ايران از گروه تروريستی کارگران کردستان ترکيه (پ ک ک) بوده است. رسانه هاي وابسته ابه محافل غربي در ترکيه براي سالها ايران را متهم به حمايت از پ ک ک مي کردند ، اما اکنون مشخص شده است که امريکا در پشت حمايت از پ ک ک قرار دارد و همانطوريکه از پ ک ک عليه ترکيه استفاده مي کند، از پژاک نيز عليه ايران استفاده مي کند. بطوريکه مقامات عاليرتيه ترکيه صراحتا به انتقاد از امريکا پرداخته اند. تعدادی از فرماندهان پ ک ک که توسط نیروهای ترکیه بازداشت شده ند ، از ديدارهای منظم افسران امريکايی در عراق با فرماندهان پ ک ک که در کوههای قنديل در شمال عراق مستقر هستند، خبر داده اند.نگراني محافل ترکيه از اسلام سياسييکي از موضوعاتي که همواره تاثير منفي بر مناسبات فرهنگي ايران و ترکيه گذاشته است ، پیگیری سياست ايران هراسي توسط برخی از محافل ترکیه بوده است که کشورهاي غربي آن را تبلیغ می کنند. محافل لائيك تركيه ، اسلامگرايان را يك تهديد عليه تقويت نظام سکولار این کشور می دانند. بطوریکه آنها حتی از حجاب بعنوان یک نماد سیاسی نام برده و با آن مخالفت می کنند .به قول مروه کاواکي نماينده اسبق پارلمان ترکيه و نويسنده کتاب "دموکراسي بی حجاب" ، نظام سياسي مورد نظر لائيکها حاضر به پذيرش حجاب برغم حمايت اکثريت مردم ترکيه از آن نيست. ایجاد محدوديت ها عليه اجرای آداب و اصول اسلامي نيز نشاندهنده اين موضوع است. همچنين ماجراي سيواس و کشته و زخمی شدن دهها نفر از شیعیان ترکیه ، سیاست های سخت گیرانه محافل لائیک و ارتش ترکیه علیه شیعیان این کشور را نشان داد. واقعیت این است که چنانچه سليمان دميرل رئيس جمهوري سابق تركيه فاش ساخته است در تركيه يك دولت پنهان و سايه وجود دارد که همان نظاميان هستند. نظاميان تركيه حتی تركيه را يك كشور اسلامي نمي دانند. در اين راستا ژنرال »حلمي اوزكوك« رئيس وقت ستاد ارتش تركيه در سخناني در ارديبهشت 1384 در محل آكادمي جنگ خطاب به افسران عاليرتبه تاكيد كرد : »تركيه يك حكومت اسلامي و يك كشور اسلامي نيست، بلكه يك كشور لائيــك است." بدنبال این موضوع محافل ترکیه اين سوال مطرح کردند كه چگونه بيش از 98 درصد ساكنان يك كشور مي توانند مسلمان باشند و از سابقه رهبري جهان اسلام نيز برخوردار باشند، ولي آن كشور اسلامي نباشد.پیش از این نظامیان تاکید می کردند که "نظام" ترکیه لائیک نیست.نظاميان تركيه بعنوان موسس جمهوري نوين لائيك تركيه، همواره از نظام لائيك در تركيه حمايت كرده و براي حفظ اين نظام سه بار به كودتاي نظامي دست زده‌اند و زمينه سقوط دولت اسلامگراي نجم‌الدين اربكان را در سال 1997 فراهم آوردند. در اين راستا نیز حدود يک سال پس از انقلاب شکوهمند اسلامی، نظاميان و محافل لائيک در ترکيه که از تاثيرات انقلاب اسلامی بر این کشور نگران بودند ، دست به کودتا زدند . محافل لائيک با ايجاد محدوديت هاي گسترده عليه فعاليت هاي ديني مسلمانان وممنوع کردن حجاب، کوشيدند برای جلوگيري از هرگونه تاثير گذاري انقلاب اسلامي، ابعاد مناسبات فرهنگي را محدود کنند. آنها کوشيدند با ارايه چهره اي مخدوش از ايران از يک سو مانع افزايش محبوبيت ايران در افکار عمومي ترکيه شوند و از سوي ديگر با منتسب کردن گروههاي ديني به ايران زمينه سرکوب آنها را فراهم سازند. البته با گذشت زمان و آشکار شدن ابعاد دخالتهاي قدرتهاي بيگانه در مناسبات ترکيه و ايران و ثابت شدن سياست حسن همجواری وتنش زدايی ايران، تعاملات فرهنگی دو کشور افزايش يافته است .تمايل ترکيه به ترويج معيارهاي فرهنگي مورد نظر غرب :تمايل ترکيه به اجراي معيارهاي فرهنگي مورد نظر غرب بمنظور عضويت در اتحاديه اروپا وساير نهادهاي غربي، نيز نقش کنده کننده در مناسبات فرهنگي ايران و ترکيه ايفاء کرده است . بعنوان نمونه پذيرش معيارهاي غربي در مورد زنا، همجنس بازي نه تنها بامخالفت مردم مسلمان ترکيه مواجه بوده است ، بلکه بر مناسبات ترکيه با کشورهای اسلامي نيز تاثير منفي ميگذارد. بعد از تاسیس جمهوری ترکيه ، سياست اين کشور عمدتا زمينه سازي براي افزايش هر چه بيشتر حضور فرهنگ غرب و اروپا در تركيه، محدود كردن انجام آداب و رسوم اسلامي بوده است. بعنوان نمونه لغو عيد فطر و قربان ، اعلام تعطيلى روز يكشنبه به جاى جمعه ، جلوگيرى از حج و مراسم آن به مدت چند سال ، ممنوع كردن حجاب ، اعلام اذان به زبان تركى ، تبديل مسجد اياصوفيا به موزه و مسجد مشهور الفاتح به ايستگاه ، بستن كتابخانه‏هاى اسلامى و مصادره نمودن كتاب‏هاى آنها، بستن مراكز و مدارس دينى ، ترويج فسق و فجور و فحشا و مشروبات در شهرهاى تركيه و باز كردن شهرها به روى اروپاييان ، الغاى حروف عربى و جايگزينى حروف لاتين به جاى آن ، لغو تقويم هجرى و همچنین شمسی و به كارگيرى تقويم ميلادى، حذف زبان عربى از مواد تحصيلى دانشگاه‏ها، حذف ماده «دين دولت، اسلام است» از قانون اساسى از جمله اقداماتی بود که در اوایل تاسيس جمهوری ترکيه انجام شد. همچنين قرآن تنها به زبان تركي منتشر شد و قرائت آن به جاي قرائت عربي در ملاء عام ترويج داده شد و نماز جمعه براي اولين بار در تاريخ به زبان تركي استانبولي برگزار شد. برخي ازاين محدوديتها بعدها تحت فشار افکار عمومي ترکيه لغو شد،اما همچنان برخي از ممنوعيت ها نظير ممنوعيت حجاب ادامه دارد. در هر حال تمايل ترکيه به گسترش نرم هاي فرهنگي غرب در کل تاثير منفی بر مناسبات ترکيه با کشورهای اسلامی گذاشته است .مصادره به مطلوب کردن مفاخر ادبي - فرهنگي ايرانيکي از موضوعاتي که تاثير منفي بر مناسبات فرهنگي ايران وترکيه گذاشته است، اقدام آنکارا در مصادره به مطلوب کردن چهره هاي فرهنگي و ادبي ايران است. البته ايران با اين مشکل در حوزه ج. آذربايجان ، تاجيکستان ، ازبکستان و افغانستان نيز مواجه است . چرا که مرزهای فرهنگی ایران بسیار گسترده تر از مرزهای جغرافیایی آن است. در جمهوري آذربايجان نظامي گنجوي و فضولي شاعران پرآوازه ايراني، در تاجيکستان رودکي شاعر پرآوازه و ابن سينا دانشمند نامي ايران ، در افغانستان سيد جمال الدين اسدآبادي مصادره به مطلوب مي شوند. در ترکيه نيز چندين شخصيت بزرگ و شهير ايراني مصادره به مطلوب شده اند که در راس آنها مولانا قرار دارد.در حاليکه اصالت ايراني مولاءنا موضوعي اثبات شده است ، اما به بهانه دفن وي در قونيه برخي از مقامات و رسانه هاي ترکيه مدعي اند که مولانا از مشاهير تاريخ و ادبيات تركيه است! برگزاري مراسم سماع در مقبره مولاءنا امروز شهرتي جهاني دارد و براثرتلاش هاي مداوم ترکيه، سالي به نام مولا نا(يا به قول غربي ها رومي) نام گذاري شده است. در اين نامگذاري که از طرف يونسکو انجام شد، مولاءنا از مفاخر فرهنگي و ادبي ترکيه عنوان شده; آن هم در شرايطي که حتي يک شعر به زبان ترکي هم ندارد.حتي شمس تبريزي نيز شخصيتي ترکيه مطرح مي شود. بعنوان نمونه روزنامه"بوگون" چاپ آنکارا در يکي از شماره هاي خود نوشته است : "شمس تبريزى" كه در شهر ارزروم تركيه به آموزگارى مشغول بود براي گسترش دادن حوزه نفوذ ادبياتش، زبان فارسي را از يكي از شاگردان ايراني خود فرا گرفت!!... وي از شاگردان مولانا از مشاهير تاريخ تركيه است. (13)البته شکي نيست که مولانا به عنوان شاعر و عارف نامدار داراي شخصيت جهاني است كه ادبيات جهان را تحت تأثير قرار داده است. انسان هاي بزرگ متعلق به يك مكان خاص نيستند، اما اين اينکه هويت اين انسانهاي بزرگ تحريف و مصادره به مطلوب شود، کاري پسنديده از لحاظ فرهنگي نيست.تحريفات در مورد مولوي در ترکيه در شرايطي صورت مي گيرد که مولوي شناسان شهير در ترکيه نظير عبدالباقي گولپينارلي، مولوي پژوه نامي تركيه بر ايراني بودن وي تاکيد کرده اند.تلاشهاي ترکيه براي مصادره به مطلوب کردن مولوي واکنش مقامات رسمي ايران را نيز بدنبال داشته است . در اين راستا حدادعادل رئيس سابق مجلس شورای اسلامی ايران گفته است : به نخست وزير ترکيه گفتم که توجه این کشور به جذب توريست از طريق بزرگداشت مولوی خوب است ، اما بهتر است که تلاشی هم برای معرفی و شناخت زبان مولوی که انديشه وی با اين زبان فابل فهم است ، صورت گيرد.(14)ترکيه براي مصادره به مطلوب کردن مولوي اقدامات متعددي در سطح ملي و بين المللي کرده است که مهمترين آنها در سطح ملي تحريف زندگي مولوي در کتب درسي است.ماجراي مصادره مفاخر فرهنگي و عرفاني ايران توسط ترکيه تنها به مولوي محدود نمي شود. بعد از مولوي، «شيخ ابوالحسن خرقاني» عارف بزرگ قرن 4 و 5 ايران است که ترکيه بدنبال منسوب کردن آن به اين کشور است ، آن هم در حالي که برخلاف مولاءنا که مقبره اش در قونيه است، اين عارف در خرقان (در استان سمنان) مدفون است و بر اساس آنچه محققان مي گويند او نه تنها به ترکيه پا نگذاشته بلکه در طول عمر غير از سفر به آمل براي تلمذ نزد قصاب آملي عارف بزرگ آن عصر از خرقان خارج نشده بود. شهر «قارص» در ترکيه با بهره گيري از تربت و مسجدي منسوب به شيخ ابوالحسن خرقاني و نيز بر مبناي تلا ش هاي دولت ترکيه براي توسعه زيرساخت هاي گردشگري در اين کشور، بعد از قونيه در مسير تبديل شدن به يک مقصد فرهنگي در آناتولي براي گردشگران بويژه گردشگران ايراني است. اين در حالي است که مقبره واقعي اين عارف نامدار در خرقان مورد بي توجهي واقع شده است. ايراني ها خيلي کم شيخ ابوالحسن خرقاني را مي شناسند.ابوالحسن علي بن احمد بن جعفر بن سلمان خرقاني(352-425 هجري قمري) متولد روستاي خرقان و متوفي و مدفون در همانجاست. خرقاني به تصريح خودش و تائيد مقامات بازمانده از او، مردي امي و درس نخوانده بوده، با اين همه بزرگ ترين عارفان زمانه همواره در اشتياق ديدار او بوده اند. داستان هايي که درباره ديدار او با ابن سينا، ابوسعيد ابوالخير و سلطان محمود غزنوي نقل شده بزرگي و عظمت او را مي رساند.زنجيره ارادت به شيخ ابوالحسن خرقاني از زمان حيات او آغاز شده و قرن به قرن و نسل به نسل پيوسته در حال گسترش بوده است و در سراسر جهان اسلام او را به عنوان يکي از اولياالله مي شناختند و مي شناسند. آنچنانچه دکتر محمدرضا شفيعي کدکني در کتاب ارزشمند «نوشته بر دريا» که پيرامون زندگي و آثار شيخ ابوالحسن خرقاني تهيه شده ،آورده است بر اساس همين ارادت هم اکنون در آفاق پهناور جهان اسلام، در سرزمين هاي بسيار دور، مسجدها و خانقاه ها و انجمن ها به نام ابوالحسن خرقاني داير است که از آن جمله مسجدي است در شهر قارص ترکيه. براساس نوشته دکتر حسن چيف چي استاد دانشگاه ارز روم ترکيه از ديرباز در شهر قارص ترکيه تربت و مسجدي به اسم شيخ ابوالحسن خرقاني وجود دارد که در حال حاضر زيارتگاه خاص و عام است و در عين حال انجمني نيز در شهر مذکور به اسم اين عارف بزرگ تشکيل شده است که به کارهاي فرهنگي و خيريه اشت


مطالب مشابه :


يك راهنماي كلي براي انجام سفرهاي خارجي ارزان

شما ميتوانيد شخصا اقدام به تهيه بليط تهران و تبريز به با قيمت مناسب است. به جز




سفرنامه تبريز6-تركيه

البته اين را هم بگويم آنچنان كه در تهران و شيراز و اصفهان به و باكو ونخجوان و قيمت بسيار




یکروز در ترمینال غرب

گفت :15 درصد از پايه يك بليط فروخته شده متعلق به و قيمت را به تهران




مناسبات فرهنگي ايران و ترکيه

كه مركز آن در باكو دارد، در ۱۹۵۹ در تهران به امضاء ممكن در قيمت بليط در




مناسبات فرهنگي ايران و ترکيه

فرهنگي ايران با عثماني که حدود شش قرن در آناتولي در قدرت بودند، به دليل تهران و آنکارا




شرايط اخذ ويزا از كشورهاي مختلف دنيا براي ايراني ها(قسمت اول)

كه در باكو مقصد به همراه فتوكپي آن، بليط تلفن در تهران روي فرم ها به




خلاصه 19رمان ايراني

فرخ در راه تبعيد فرار مي‌كند و به باكو ميرود مذهبي به تهران آمده به قيمت كتك




برچسب :