در باره واژه تاریخ

 تاریخ در لغت به معنای تعیین زمان رویدادهاست . این واژه در عربی و فارسی و ترکی با مفاهیم متعدد به کار می رود. در قرآن کریم و احادیث واژة تاریخ به کار نرفته است . اولین بار این کلمه در منابع سدة دوم دیده شده و از سدة سوم به بعد کاربرد آن رایج گردیده است (روزنتال ، ص 13). در بارة ریشه و اشتقاق آن میان لغویان عرب اختلاف نظر وجود دارد (قلقشندی ، ج 6، ص 234). ابوسعید عبدالملک بن قریب اَصمَعی (متوفی 213) آن را واژه ای عربی دانسته و گفته است که قیسیها (یکی از قبایل بزرگ عرب ) مصدر آن را اَرَخ و تمیمیها (دیگر قبیلة بزرگ عرب ) وَرَخ می دانند (صولی ، ص 180)، اما أرخ رایجتر شده است (سالم ، ص 17). جوهری (متوفی 398 یا 400) ریشة آن را اَرَخ / اِرَخ (با فتح یا کسر همزه ) به معنای گوسالة گاو وحشی ذکر کرده است (ذیل «أرخ »؛ نیز رجوع کنید به سخاوی ، ص 14ـ 15). جوالیقی (متوفی 539) بر آن است که این واژه ریشة عربی ندارد و مسلمانان آن را از اهل کتاب گرفته اند (ص 137). روزنتال اشتقاقهای گوناگونی برای این واژه آورده است : اَرْخُو در اکدی ، یرْحْ در عبری ، یرَحْ در آرامی ، وَرْخ در اتیوپیایی و وْرْخ در عربی جنوبی (یمن ). وی احتمال می دهد که ریشة واژة تاریخ ، توریخ (در سامی به معنای ماه ) است و تاریخ از مُوَرَّخ یا مؤَرِّخ اشتقاق یافته است و اشتقاقهای دیگر را نمی پذیرد (ص 12). برخی ، اصل واژة تاریخ را فارسی و برگرفته از «ماه ـ روز» می دانند که معرّب آن مورِّخ شده است (رجوع کنید به حمزة اصفهانی ، ص 12؛ ابوریحان بیرونی ، ص 29ـ 30؛ سخاوی ، ص 15)، در درستی این مطلب تردید وجود دارد. لغویان به این نتیجه رسیده اند که به احتمال قوی واژة تاریخ از ریشة اَرَخ یا وَرَخ سامی در یمن است (مصطفی ، ج 1، ص 49)، زیرا وَرَخ (جمع آن : أَوْرَخَم ) در سنگنوشته هایی متعلق به پیش از اسلام ــ که در جنوب عربستان پیدا شده ــ به معنای ماه قمری به کار رفته است (رجوع کنید به جواد علی ، ج 8 ، ص 509 ـ 516). منابع : ابوریحان بیرونی ، آثارالباقیه ؛ موهوب بن احمد جوالیقی ، المعرّب من الکلام الاعجمیّ علی حروف المعجم ، چاپ احمدمحمد شاکر، ] قاهره [ 1389/ 1969؛ اسماعیل بن حماد جوهری ، الصحاح : تاج اللغة و صحاح العربیة ، چاپ احمد عبدالغفور عطار، بیروت ] بی تا. [ ، چاپ افست تهران 1368ش ؛ حمزة بن حسن حمزة اصفهانی ، تاریخ سنی ملوک الارض و الانبیاء علیهم الصلاة و السلام ، بیروت : دارمکتبة الحیاة ، ] بی تا. [ ؛ سیدعبدالعزیز سالم ، التاریخ و المؤرخون العرب ، بیروت 1406/ 1986؛ محمدبن عبدالرحمان سخاوی ، الاعلان بالتوبیخ لمن ذمّ التاریخ ، چاپ فرانتس روزنتال ، بغداد 1382/ 1963؛ محمدبن یحیی صولی ، ادب الکتّاب ، چاپ محمد بهجة الاثری ، قاهره 1341؛ جواد علی ، المفصّل فی تاریخ العرب قبل الاسلام ، بیروت 1976ـ 1978؛ قلقشندی ؛ شاکر مصطفی ، التاریخ العربی و المورّخون ، ج 1، بیروت 1983؛ (/ ستار عودی)  2) تاریخ در طبقه بندی علوم در دورة اسلامی . از جایگاه تاریخ در طبقه بندی علوم در کتابهای نخستین متفکران مسلمان نظیر کِندی و ابوزید بلخی ، آگاهی در دست نیست . برخی از اندیشمندان نیز، مانند فارابی و به پیروی از او ابن سینا، به تأسی از دانشمندان یونانی ، در طبقه بندی علوم جایی برای تاریخ درنظر نگرفته اند (رجوع کنید به نصر، ص 54 ـ56). نخستین کوششها در نشان دادن اهمیت تاریخ به عنوان شاخه ای علمی و تثبیت جایگاه آن ، از نیمة دوم سدة چهارم صورت گرفت . ابوعبداللّه خوارزمی در مفاتیح العلوم (تألیف بین 367 تا 372) ضمن علوم شریعت و علوم عربی وابسته به آن ، از تاریخ به عنوان یکی از اصطلاحات دبیران دیوان رسایل یاد کرده و به جای «تاریخ »، عنوان «اَخبار» را برای بیان رویدادها و سرگذشتهای پادشاهان و خلفا برگزیده است . وی باب ششم کتابش را در نه فصل به این موضوع اختصاص داده و اصطلاحات و واژه های مرتبط با تاریخ را که در تاریخ ایران و روم و جاهلیت عرب و فتوح و مغازی اسلام به کار می رفته ، توضیح داده است (ص 79، 97ـ130). همچنین شَعیابن فَریغون در جوامع العلوم (تألیف در نیمة قرن چهارم ) مباحثی مانند آگاهی از آغاز آفرینش و حوادث طبیعی اعصار کهن ، اخبار و احوال پیامبر صلی اللّه علیه وآله و سلم و صحابه و تابعین که از علم آثار به شمار می آید، اخبار خلفا و فتوح و فتنه های زمان آنان ، ایام العرب و آگاهی از کتب و سِیَر و آثار مدون ساسانیان را از گونه های علم دانسته و در ردیف دیگر انواع علوم ، از شرعی و عقلی ، برشمرده است (ص 135). جایگاه تاریخ به منزلة علم ، نخستین بار در رسائل اخوان الصفا (نیمة سدة چهارم ) با صراحت بیان شده است . در رسالة هفتم این مجموعه ، «علم السِیَر و الاخبار» از انواع نه گانة علوم عملی به شمار آمده است (ج 1، ص 266ـ267). ابن ندیم در الفهرست (تألیف در 377) پس از فصل مربوط به نحویان و لغت شناسان ، فصلی را به اَخباریان (مورخان ) و نسب شناسان و سیره نویسان و وقایع نگاران اختصاص داده است (ص 101ـ 128). ابن حَزم (متوفی 456) علم اَخبار (تاریخ ) را مانند شریعت و لغت ، از علوم تمیز دهندة ملتها دانسته که بر اساس قلمرو پادشاهان ، سالها، کشورها، طبقات یا به طور پراکنده به مراتبی تقسیم می شود (ج 4، ص 78ـ79). در طبقه بندی فخرالدین رازی (متوفی 606) در جامع العلوم (ص 50 ـ 65) و شمس الدین محمدبن محمود آملی در نفائس الفنون (تألیف در 742؛ ج 2، ص 170ـ263، 301ـ333)، «علم تواریخ و سیَر و علم مغازی » میان علوم دینی و ادبیات جای گرفته است . جای شگفتی است که ابن خلدون (متوفی 808) با آنکه در مقدمة کتاب تاریخ خود (ج 1، ص 13) تاریخ را فنی با هدفی شریف و سودهای فراوان و در عین حال صعب الوصول می شناساند، که جویندة آن به منابع و دانشهای گوناگون نیازمند است ، هنگام برشمردن علوم (رجوع کنید به ج 1، ص 549 به بعد)، سخنی از تاریخ به میان نمی آورد. طاشکوپری زاده (متوفی 968) تصویر کاملی از تاریخ در مفتاح السعادة ارائه داده است ؛ به گفتة وی (ج 1، ص 231) «علم تواریخ » عبارت است از شناخت احوال گروهها و شهرها و رسوم و عادات آنان و دستاوردهای اشخاص و انساب و وفیات ایشان . این دانش از طریق مطالعة سرگذشت انبیا و اولیا و علما و حکما و شعرا و پادشاهان و به قصد آگاهی از اوضاع گذشته ، به دست می آید و بدان وسیله انسان پند می گیرد و از راه آگاهی از فراز و نشیب روزگار تجاربی کسب می کند تا به کمک آنها از زیان بپرهیزد و به منافع دست یابد. طاشکوپری زاده گفتگوی شاهان ، حکایات صالحان ، داستانهای پیامبران ، مغازی و سیر، تاریخ خلفا و طبقات اصناف مختلف را از شاخه های علم تاریخ در مفهوم گستردة آن شمرده است (رجوع کنید به ج 1، ص 260ـ262). در سدة نهم چند تن از علمای بزرگ مصر، در دفاع از تاریخ و تثبیت جایگاه آن در میان علوم دینی ، کتابهایی تألیف کردند. محمدبن سلیمان کافِیَجی در 867 المختصر فی علم التاریخ را در بیان تعریف و اصول و مسائل و فواید تاریخ به منزلة دانشی سودمند، و نیز ویژگیها و روشهای مورخ و معیارها و درجة اعتبار اطلاعات تاریخی تألیف کرد (روزنتال ، ص 54ـ55). شاگرد او، عبدالرحمان بن ابی بکر سیوطی (متوفی 911)، نیز کتابی کوچک به نام الشَّماریخ فی علم التاریخ نوشت و در آن در بارة مبدأگذاری تاریخ پیش و پس از اسلام و فواید علم تاریخ و مسائلی کلی در بارة تاریخ بحث کرد. مشروحترین کتاب در بارة تاریخ ، الاءعلان بالتوبیخ لِمن ذَمّ التاریخ از محمدبن عبدالرحمان سخاوی (متوفی 902) است . وی در این کتاب به بیان تعریف ، موضوع ، مسائل ، فواید و غایت تاریخ پرداخته و آثار و دستاوردهای تاریخی را به حسب موضوعات یا به ترتیب مورخان دسته بندی و معرفی کرده است . این دانشمندان تاریخ را نه خادمی محض ، بلکه تا حدودی هم تراز علم حدیث به شمار می آوردند (همان ، ص 54). منابع : ابن حزم ، رسائل ابن حزم الاندلسی ، چاپ احسان عباس : رسالة مراتب العلوم ، بیروت 1980ـ1983؛ ابن خلدون ؛ ابن ندیم ؛ اخوان الصفا، رسائل اخوان الصفاء و خلان الوفاء ، قم 1405؛ محمدبن احمد خوارزمی ، کتاب مفاتیح العلوم ، چاپ فان فلوتن ، لیدن 1968؛ فرانتس روزنتال ، تاریخ و تاریخ نگاری در اسلام ، ترجمة اسداللّه آزاد، مشهد 1365 ش ؛ شعیابن فریغون ، جوامع العلوم ، چاپ عکسی از نسخة خطی کتابخانة توپقاپی سرای ، ش 2768، فرانکفورت 1405/ 1985؛ محمدبن محمود شمس الدین آملی ، نفائس الفنون فی عرایس العیون ، ج 2، چاپ ابراهیم میانجی ، تهران 1379؛ احمدبن مصطفی طاشکوپری زاده ، مفتاح السعادة و مصباح السیادة ، بیروت 1405/ 1985؛ محمدبن عمر فخررازی ، جامع العلوم ، یا، حدایق الانوار فی حقایق الاسرار ، معروف به کتاب ستینی ، چاپ محمدحسین تسبیحی ، تهران 1346 ش ؛ حسین نصر، علم و تمدن در اسلام ، ترجمة احمد آرام ، تهران 1359 ش
برگرفته از نوشتار آقای محمدرضا ناجی در سایت:


مطالب مشابه :


ادرس دکتر میلانی

دکتر شاهین فتح سامی دکتر علیرضا




طاهریان

یکی به من ادرس یه دکتر داد به اسم طاهریان دکتر شاهین فتح سامی دکتر علیرضا




آدرس دکتر رضا سلطانيان

دکتر شاهین فتح سامی دکتر علیرضا




آدرس دکتر همایون الهی

دکتر شاهین فتح سامی دکتر علیرضا




آدرس دکتر ابراهیم آذری

دکتر شاهین فتح سامی دکتر علیرضا




آدرس دکتر کوچک زاده

دکتر شاهین فتح سامی دکتر علیرضا




در باره واژه تاریخ

دکتر آریو شاهین اِرَخ (با فتح یا کسر تاریخ از ریشة اَرَخ یا وَرَخ سامی در




سنگ نبشه خشايارشا بنام ديوان

مقاله ای از روانشاد علی سامی. مردم كشورهاي فتح شده ـ شرح تولد و مرگ دکتر شاهین




اسامی برندگان مسابقه خلعت غدیر

محمد عمرانی اکبر بهشهر 34 حمیده فرهنگی فریبرز بیضاء 35 فضه سامی نوبخت شاهین برهان (دکتر




برچسب :