این فرزند را چه کنیم؟!!

یه اطلاعیه داغ داغ...با کمی طنز و خاطره.

به قول بعضیا (من خودمم نمی دونم این بعضیا کیه؟!!) الموت حکم فرزند این جماعتو داشت تغییر اسم این فرزند فرزانه عواقب نامطلوبی رو در پی داشته...!!!

از اون جایی که قسمت بالا به من هیچ ربطی نداره می خوام در مورد یچی صحبت کنم که زاده ی افکار خودمه. یعنی من، خودم به شخصه هم باباشم هم پدرش...دو ماهش بود که دوتا پرستار استخدام کردم... البته بقیه همه خودشون به انتخاب خودشون یکی از گزینه های عمو، عمه، خاله، دایی رو واسه خودشون و با اجازه ی خودشون انتخاب کنن. مامانم نداره... تو تصادف مرده. و یکی از وظایف هر پدر و مادری(مامان نداره) انتخاب نام نیکو واسه فرزندشه. فرزند که چه عرض کنم. دیگه واسه خودش مردی شده.

حالا به هر حال بعد اون اتفاق این اولاد دچار دوگانگی شخصیتی شده. بعضی از شبا یهو از خواب می پره و می ره سر یخچالو چندتا "پاپسی کل" بر می داره. وقتی ازش می پرسم که چی کار می کنی؟ می گه که:

-بابایی من کلامو پوشیدم که آفتاب بخوره به کلام...(حالا بی خیال دیالوگ اصلی).

منم که می فهمم داره دروغ می گه می گم :

-داری منو خر می کنی؟ کله سحر صبح پاشدی چی کار؟!

اونم وقتی می بینه قضیه داره جدی می شه سریع صدای مرغ در میاره و می گه:

-دارم کارای فانی واست انجام می دم.

آخه یکی باید به من بگه که چرا باید این طفل معصوم تو این سن احساس کنه که یه مرغه؟!!...آخه حالا چرا مرغ؟...این همه حیوون!!!...مثلا همین خر چشه؟... خیلیم خوبه؟

-سوال، سوال؟

تا حالا اگه کسی متوجه موضوع نشده بگه. آخه بحث داره گسترده می شه!!!

خب، خوشحالم که سطح فکری همه خیلیم خوبه. البته خودتون خودتونو دست کم می گیرید. ایراد نداره!...چندتا سفر خارج از کشور که رفتید همه مشکلات حل میشه...شما که نمی دونید، خارج از کشور همشون دست همو می گیرن می رن پارک با هم صحبت می کنن. هر چند که اگه فقط بتونید نوع نگاهتونو عوض کنید واسه تا اینجای کار کافیه. آخه یه جور نگاه می کنید که انگار خبریه!!!...

نمی خوام زیاد از موضوع دور بشم. بله!!! این همه حرف زدم که بگم بچه دچار دوگانگی شخصیتی شده. خدا عوامل این اتفاق شومو نبخشه. منم شاید اگه یکی الموت صدام می کرد یکیم اکباتان، همین جوری می شدم. شایدم. شما چی فکر می کنید؟

حالا وقت مناسبیه که منه پدر و بقیه اقوام درجه یک، دست به کار بشیم. یه دولت تعیین کنیم!!!

من، خودم، قول میدم تا تکلیف اسم جدید وبلاگ مشخص نشده از اینجا جم نمی خورم. دانشگاه میاما، ولی از اینجا جم نمی خورم.

به نظر من آکباموت؟( اکباتان + الموت ؟) اسم قشنگیه. خیلیم بهش میاد. البته آکباموت؟ یکی از اسم های قدیمی شهر محمدیست. واسه همین به نظرم خیلی مناسبه.

آ یعنی: آسموناش خیلی قشنگه.

ک یعنی: کسی تو شهرش زندگی نمی کنه.

ب یعنی: با صفا. دنج، تا چشم کار می کنه منظره.

آ یعنی: آشغالاشونو تو شهر نمی ریزن. حداقل خیلی سریع جمش می کنن.

م یعنی: مریضی. وبا، آبیک.

و یعنی: وبا، آبیک...واسه تاکید!!!

ت یعنی: تا حالا اینجور جایی دیدید؟

بله!!! آکباموت؟...که اون علامت سوال (؟) واسه قسمت سوالیه معنی کلمه "ت" هستش.

یه حسن دیگیم که داره اینه که مارو از اصالت خودمون دور نمی کنه. همیشه به ما می فهمونه که کی بودیمو کی هستیم. یعنی الموتیان بودیمو اکباتانیان هستیم.

خلاصه تصمیم با شماهاست. تصمیم بگیر برادر من.


مطالب مشابه :


این فرزند را چه کنیم؟!!

دانشگاه اکباتان دانشگاه و موسسه ی غیر انتفاعی تمام حقوق اين وبلاگ و مطالب آن متعلق به




پذیرش بدون آزمون استعداد درخشان دکتری ۱۳۹۴ دانشگاه سمنان

دکتری فقه و مبانی حقوق اسلامی روند جذب اعضای هیئت علمی در دانشگاه تهران همان مسیر وزارت




انعکاس خبر یرگزاری گردهمایی علمی / توجیهی انجمن علوم سیاسی ایران - شعبۀ خراسان در رسانه‌ها

غیرسیاسی و غیر انتفاعی در دانشکده حقوق و علوم سیاسی هیئت علمی دانشگاه آزاد




راز بقا در اکباتان....

دانشگاه اکباتان دانشگاه و موسسه ی غیر انتفاعی كه از سرويس دانشگاه جا مي ماند چگونه




چرا دانشگاه آزاد مرکز فساد است؟

سطح اعضای هیئت علمی، نبود حقوق بین یک و البته دانشگاه های مجازی و غیر




بررسی کارشناسی ارشد مدیریت MBA دانشگاه تهران دوره مجازی

های غیر انتفاعی و دانشگاه همکار هیئت علمی دانشگاه حقوق اين وب




برچسب :