گزارش جلسه ي 20 اسفند


اقتراح:این هفته هم مصرع اقتراح  از طریق پیامک برای اعضا فرستاده شد  که جواب های رسیده در این جا آورده می شود

هيچكس نيست بگويد جگرت را بخورم // ار مغان زمان فشمي


محمد جاويد:

هيچكس نيست بگويد جگرت را بخورم
همه دنبال دل و قلوه ي من مي باشند

ابراهيم به گزين:

هيچكس نيست بگويد جگرت را بخورم
دلخورم،با جيگرت كار ندارم عمرن

هدايت الله تهراني نو بندگاني:

هيچكس نيست بگويد جگرت را بخورم

هست اما كه بگويد :من ! جيگرتو برم!!


روح الله همت:

هيچكس نيست بگويد جگرت را بخورم
جگرم را پدرم گفت به سگ ها ندهم

سيد علي مير باقري:

هيچكس نيست بگويد جگرت را بخورم
چون كه مردند جوانان و حريفان قديم

سارا مير باقري (9 ساله):

هيچكس نيست بگويد جگرت را بخورم
چون كه مسموم شدند بس كه جگرها خوردند

عليرضا مير باقری (10 ساله):

هيچكس نيست بگويد جگرت را بخورم
واي خوردند جگر را  و تو خود بي خبري

زهره ابوقداره:

هيچكس نيست بگويد جگرت را بخورم
تا بگويم كه به سگ ها ندهم من جگرم

داريوش جاويد تاش:

هيچكس نيست بگويد جگرت را بخورم
جان من ناله نكن گربه نره مي خوردش

الهه خدام محمدي:

هيچكس نيست بگويد جگرت را بخورم
چون جگر دار نبودي ز همان روز ازل

علي اصغر نجفي(اغو):

هيچكس نيست بگويد جگرت را بخورم
خانم هند بيا پس جگرم را تو بخور

اسدالله فهندژ:

هیچکس نیست بگوید جگرت را بخورم
همه گویندکه ارث پدرت را بخورم

بهرام غلامي (آبادانيو):

هيچكس نيست بگويد جگرت را بخورم
جز سگ خانه همسايه كه بد خواه من است

بهزاد اكبري:

هيچكس نيست بگويد جگرت را بخورم
تا به فرياد بگويم :جگرم را سگ خورد

رحيم پيمان:

هيچكس نيست بگويد جگرت را بخورم
نيست يك هند جگر خوار كه آن را بخورد

عبدالنبي زارع:

هيچكس نيست بگويد جگرت را بخورم
جز زنم كه همه مي گفت سرت را بخورم

مسيح اسدي پويا:

هيچكس نيست بگويد جگرت را بخورم
تا بگويم كه اميدوار نشو بنده قرم

سيد جعفر پيراسته:

هيچكس نيست بگويد جگرت را بخورم
خوردني نيست جگر بلكه بده تا ببرم

کمال سام:

هيچكس نيست بگويد جگرت را بخورم
خورد بر هم دل من از جگر بد بویت


دعوت شدگان به طنز خوانی:
مکوندی؛محمودی؛به گزین،تهرانی نوبندگانی؛دبیری،شاهنده،جاوید،ناصر زارعی،غلامی،صلح جو،زهره ابوقداره،اکبر پور،همت،الهه خدام محمدی،اکبری،نجفی،بویراتی،مبرا،سام،ورزیده،محمدی،میرباقری ،سارا میر باقری،جاوید تاش ، پیمان










بعضی از کارهای خوانده شده:

ناصر زارعي (دايي ناصر):

فرمودند:افزايش قيمت لبنيات با هر بهانه اي ممنوع است
عرض كردم:اگر بهانه اشان را قبول نكنيم برامون حديث مي آورند

فرمودند:قدم هاي بلندي در مذاكرات ژنو برداشتيم
عرض كرديم:مواظب خشتك شلوارتان باشيد

فرمودند :95 درصد از مردم كشور باسواد هستند
عرض كردم:5 درصد باقيمانده هم در مجلس هستند

فرمودند: براي يك روحاني حكم اعدام صادر شد
عرض كردم:چراغي كه به خانه رواست به مسجد حرام است

فرمودند:آسياي ميانه مشتري فرآورده هاي شيري فارس شدند
عرض كردم: بيچاره اونا هم دچار كمبود آب شدند

روحاني: بايد رنجير هاي ظالمانه عليه ملت را پاره كنيم
عرض كردم: خليل عقاب رو بايد استخدام كنيد


رحیم پیمان:



رحیم پیمان در این جلسه به معرفی کتاب طنز «کشک های خفن» نوشته ی احمد اکبر پور پرداخت.

ابوالقاسم صلح جو(پیرسوک):


1- برای" پیچیدن"نسخه اش، "فرمان" دادم! (کژتابی)
2- آنقدر"گرم"صحبت شدیم که اسپیلیت هم"جواب" نمی داد،"سوال" می کرد!
3- به"وزنِ" تو، شعر می سرایم!
4- "قیامت" به "پا" کرده بود با ساپورت، جهنّمی شدم!
5- دلش می خواست مثلِ "آدم"زندگی کند، حوّا!
6- کشاورز با چاپلوسی، بادمجان "می چید"!
7- پایش که "دررفت"، تنه اش ماند!
8- دستِ ادب ام را، به "سینه" اش رد کرد!
9- خطّ عابر"پیاده" را، "سواره" نمی توانم بخوانم!
10- نتوانستم گوشش را"بکشم"، سنگین بود!
11- آدم"خشکی" بود، با چشمانی همیشه"تر"!
12- شاطر"چانه" می زد، برای تخفیف!
13- تشنۀ صدایت بودم، گوشم آب آورد!
14- خرِ"مراد" را، مریدان سوار می شوند!
15- چون به"گرد"اش نرسیدم، شیره تعارف کرد!
16- "بیکار"شده بود،"شعر" می گفت!
17- تا خواب ام"آمد"، به اتاق خواب"رفت"!
18- چشمان اش "آبی" شده بود، برای باخت پرسپولیس!
19- مَهریۀ وزیر زن، به تعداد وعده های عمل نشدۀ دولت، سکّه زدنِ به مردم است!
20- هوای فرهنگ، از هوای خوزستان هم بد تر است!
21- با"خنج" رو صورتُم، کاه باد می داد!
22- گاوش زُییده بود، بُز اُوِرده بود!
23- مارو بِجُی "نیش"، طعنه می زد!
24 -سگِ زرد، کاکُوی تورَن!
25- بَرِی دیدنِ"رویا"، گرفتم خوابیدم!

چم واژه های شیرازی :
خِنج = چنگال، و نیز ابزاری برای جداکردن دانۀ گندم یا جواز کاه
توره = شغال



محمد جاوید:

گوسفند:

سال سال ِ گوسفند است و ادای گوسفند
پس بدو تا می توانی پا به پای گوسفند
غول و هرکول گرانی باز در سال جدید
ظاهرن در آورد از ما صدای گوسفند
غير مرغ و ماهي و گوشت و برنج و لوبيا
رو به بالا مي رود حتي غذاي گوسفند
فهم و منطق رخت بر بسته ست از هر بوم و بر
ای بد آن قومی که گردد مبتلای گوسفند
گوسفندان زیادی توي دنيا حاكمند
حکم می رانند آن ها در لوای گوسفند
صاحب حق وتو هستند گويا بعض شان
مانده ام اين حق چرا باشد براي گوسفند؟
هر كجا هم گوسفندي حاكم و فرمان رواست
اي خوشا آن كس كه باشد آشناي گوسفند
مي كند نشخوار مثل بره آن كس رانت را
بابتش هم مي كند مدح و ثناي گوسفند
اختلاسي مي كند در حد تيم بارسلون
چون كه دارد ظاهرن آن كس هواي گوسفند
تا كه بار خود كند محكم جناب مختلس
مي شود با اهل و بيت خود فداي گوسفند
پاچه خاري و تملق هست اين جا كارساز
چون كه باشد اين مهم راز ِ بقاي گوسفند
نيست فرقي بين شرق و غرب در اين ماجرا
چون كه جاري هست هر جا ماجراي گوسفند
گفت با «جاويد» زيدي من به راني قانعم
تو بگو داري تمايل بر كجاي گوسفند؟
گفتمش تا پاچه خاران قدر در خدمتند
سهم ما هم دنبلان ِانتهای گوسفند


کمال سام:

حکایت خروصاحبش:

یکی ازبزرگان اهل چپو!
حکایت کند زبن عبدل (الو)
که بودش الاغی چموش وخفن

که گل غلته می زد بروی چمن
وهروقت میشدسوارخرش
چنان تیز بردش که می کردغش
زبان را به نفرین خر می گشود
که خر تر ازین خر درعالم نبود
که هر صاحبی با خرش اخت شد
خر ما به جفتک زدن جفت شد
خری که زند صاحبش برزمین
نگو خر بگو تخم شمر لعین!
ولی عاقبت بر خرش چیره شد
سپس رابطه بینشان تیره شد
چپوکردسهم جووکاه او
که خر ناتوان شدازآن های وهو
چنان گشنگی دادبر نره خر
که نتوان نمود ازخودش دفع شر
وروزی دگر شداسیروحوش
نگوخرکه اوبود کمتر زموش
اگر با خران متحد گشته بود
کجایک خر بخت برگشته بود؟
دفاع ازخریت مرام منست
نباید دل هیچ خررا شکست


* الو درلهجه شیرازی زبانه آتش می باشد.



ابراهیم به گزین:

با همکاری خافظ:

به بستان رو که از بلبل طریق عشق کیری یاد
نه درمجلس که انجا های و هوی بی ا مان بینی
**

منم که شهره شهرم به عشق ورزیدن
منم که مختلس خا لصم به چاپیدن
***

حافظ به پیش چشم تو خواهد سپرد جان
ای وای خرج مردن ایشان چه می شود؟
**

نسیم باد صبا دوشم اگهی اورد
که اختلاس کلید تمام ثروتها است




بهرام غلامی(آبادنیو):

امسال میوه ارزان یا می شه یا نمی شه
حل مشکلات دهقان یا می شه یا نمی شه
این مرغکان بریان ،با سینه های عریان
آخر نصیبم ای جان، یا می شه یا نمی شه
آن مرد وانشسته در فکر ناز شسته
نائل به وصل تومان یا می شه یا نمی شه
این معضل ترافیک ، با جاده های باریک
حل مشکل خیابان یا می شه یا نمی شه
این پیت نفتی ما، در سوز سرد و سرما
لبریز ِ نفت ایران یا می شه یا نمی شه
هنگام ازدواجه،این بنده هاج و واجه
فکری به ما جوانان یا می شه یا نمی شه
این شهرک جدیده، لامپی به خود ندیده
این کوچه ها چراغان یا می شه یا نمی شه
از قیل و قال نانوا ،نانم نشد مهیا
نان در دکان فراوان یا می شه یا نمی شه
مسئول ما به خنده ، گفتا به گوش بنده
طنزت چو طنز پیمان یا می شه یا نمی شه

 

خارج از گود:

مدتی پیش از سوی هیئت مدیره ی انجمن طنز فارس فراخوانی جهت ارائه ی شعر و نثر و کاریکلماتور (طنز) از سوی اعضای رسمی انجمن داده شد و در این رابطه تعدادی از اعضاء افدام به شرکت در این مسابقه کرده و آثار خود را ارئه دادند که پس از بررسی توسط داوران به مقام های اول تا سوم به شرح زیر جوایزی اهداء گردید:

نفر اول:ابوالقاسم صلح جو
نفر دوم:ابراهیم به گزین
نفرات سوم :داریوش جاوید تاش و علی اصغر نجفی (مشترکن)

ضمنن به کلیه شرکت کنندگان نیز هدایایی به رسم یاد بود اهداء شد.

 

****************



اینم  آخرین عکس دسته جمعی اعضای انجمن در سال 93

پیشاپیش و پساپس عید سعید باستانی  وحلول سال نو را خدمت تمام عزیزان تبریک عرض می کنیم.



مطالب مشابه :


معرفی اساتید

مدیرعامل شرکت نگین شركت مهندسين مشاور فناوري اطلاعات مكاني فام خوزستان




پذیرفته شدگان در هفتمین ماراتن مسیه ایران

فهرست نهایی شرکت افزایش تعداد پذیرفته شدگان از استان‌های مركزی، خوزستان آسمان سیه فام




گزارش جلسه ي 20 اسفند

صمد کریمی فام. نگین شیراز. مرد تعدادی از اعضاء افدام به شرکت در این مسابقه کرده و آثار




شرکت‌کنندگان جشنواره اردیبهشت هرمزگان

‌کنندگان در این جشنواره به تفکیک استان و بر اساس اولویت تعداد شرکت نگین اعظم خوزستان




برچسب :