مناظره ای در مورد مذهب "ابن ابی الحدید"

 

همانطور که پیش از این وعده کردم، به مرور مناظراتی را که با اهل سنت داشته ام، عرضه می نمایم.

در این بخش گفتگویی در مورد مذهب "ابن ابی الحدید"، یکی از شارحان مطرح "نهج البلاغه" را تقدیم می دارم. برای توضیح، لازم است عرض کنم که این گفتگو در خلال بحثی طولانی انجام شده و بخشی از یک مناظره است که چون موضوع مستقلی دارد، جداگانه عرضه می شود.

طرف گفتگو با استناد به مدارکی مدعی بود که "ابن ابی الحدید" شیعه است نه سنی، اما بررسی مدارک ارائه شده، همراه با تامل در نوشته های این دانشمند نامی، نشان می دهد که وی از اهل سنت بوده است.

توجه: سخنان طرف مناظره را با رنگ قرمز و پاسخ این جانب را با رنگ سیاه، مطالعه بفرمائید.

در مورد ابن ابی الحدید باید بگم ایشون شیعه بوده هرگز او را نمی توان سنی دانست زیرا اهل سنت هرگز بر کتاب نهج البلاغه شرح نمی نویسد چون این کتاب به بزرگان صحابه توهینات زیادی می کند نمونه آن مشقشقه است که خودتان بهتر می دانید شامل چه مطالبی است.من برای اینکه دوستان متوجه منظورم بشوند قسمتی از این خطبه را که خطاب به عثمان داماد پیامبر است می آورم:

در حالى كه از پرخوارگى باد به پهلوها افكنده بود و چونان ستورى كه همّى جز خوردن در اصطبل نداشت .

آیا اینها سخنان علی هستند؟؟؟

و آیا یک سنی حاضر است بر کتابی اینچنین شرح بنویسد؟؟؟

 ببینید دوست من در ابتدا شما نسبت دادید که در این لینک از نهج البلاغه مطلب نقل شده است . بنده عرض کردم که دراین لینک مطلبی از نهج البلاغه نیست و آنچه هست از شرح نهج البلاغه است و شما باید بین شرح و متن تفاوت بگذارید. اما اکنون پس از آنکه روشن شد کلامتان درست نبوده است به این رسیدید که ابن ابی الحدید سنی نبوده است . دلیلی که براین مطلب آورده اید این است:

در ضمن همین یک جمله برای ما کافی است تا با کسانی که داماد پیامبر را با این القاب خطاب می کنند وحدتی نداشته باشیم.

هرگز او را نمی توان سنی دانست زیرا اهل سنت هرگز بر کتاب نهج البلاغه شرح نمی نویسد چون این کتاب به بزرگان صحابه توهینات زیادی می کند


این بسیار جالب است . هرچند فکر میکنم توضیح در مورد این مطالب از کلمات امیراالمومنین علی علیه السلام بحث را از گرانیگاه اصلی خود خارج می کند، اما باید بگویم صرف وجود نقد به صحابه دلیل نمی شود که شرح نوشتن بریک کتاب تعطیل گردد و گرنه باید اول دست از تفسیر و شرح نوشتن بر قرآن برداشته شود.

اما به نظرمن باید اندکی فحص کنید و به روشنی دریابید که ابن ابی الحدید سنی بوده است لااقل نگاهی به مقدمه ی این کتاب بیاندازید و اقوال دانشمندان مکتب خود را در مورد ابن ابی الحدید ببینید. دوست من وقتی خود او و سایر دانشمندان تصریح به سنی بودن وی دارند چه جایی برای این استبعاد شما باقی می ماند .

 یا میتوانید به موارد مختلف کتاب وی رجوع کنید و نشانه های سنی بودن را از جمله استفاده از صلی الله علیه وسلم به جای کلام صلی الله علیه وآله وسلم که از تفاوتهای میان شیعه وسنی است را ببینید یا استفاده از عبارت کرم الله وجهه در مورد امیرالمومنین علی علیه السلام؛ یا به نقل های اهل سنت از وی ملاحظه کنید از جمله سرالسلسلة العلویة نوشته ی ابی نصر البخاری

البته کلام در مورد مذهب ابن ابی الحدید در این مختصر نمیگنجد اما اگر خواستید مقاله ی مستقلی در این مورد برایتان ارائه می کنم.

 دوست من یکی از مهم ترین شرایط نوشتار علمی وقوف و احاطه به مطالبی است که نوشته می شود. توصیه ی برادرانه ی بنده را بپذیرید و کمی با مطالعه نسبت به منابع شیعی، سعی کنید از اشکال در گفتار پرهیز کنید. باری دوست من نام این خطبه شقشقیهاست نه مشقشقه

اگر این کلمه را در کنار عدم تفاوت میان متن و شرح نهج البلاغه بگذاریم شما باشید چه نتیجه ای می گیرید؟

در قسمتی از گفتار خود به این فراز از کلام امیرمومنان علیه السلام استناد کرده اید؛

 در حالى كه از پرخوارگى باد به پهلوها افكنده بود و چونان ستورى كه همّى جز خوردن در اصطبل نداشت .

برفرض که این کلمات از امیرالمومنین علیه السلام باشد، اگر ایشان را بابت برزبان آوردن این کلمات باید سرزنش کرد؛ در مورد مسلمانانی که عثمان را به قتل رساندند و اتفاقا از صحابه ی پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم بودند چه می فرمایید؟

در مورد کتب مذهبتان که اتهام یهودی بودن به وی وارد کردند چه می گویید؟

شما که به انتخاب و اجماع مردم اهمیت فراوان میدهید درمورد اینکه عثمان را به علت خروج از اسلام در بیرون از بقیع که قبرستان مسلیمن بوده است دفن کردند چه می فرمایید؟ ( البته پس از توسعه ی بقیع این قبر اکنون در بقیع واقع است  ).
شما امیرالمومنین علیه السلام را به خاطر مطالبی که در مورد عثمان گفته اند مقصر می دانید، مگر امیرالمومنین سلام الله علیه هم داماد و هم پسر عموی پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم نبودند؟

مگر براساس مبانی شما همه صحابه عادل نیستند ؟ پس چگونه است که در این مورد عثمان را بر ایشان مقدم می دارید و از نقدی که بر عملکرد او داشته اند ناراحت می شودید؟ در این صورت با قتل وی چگونه برخورد می کنید؟

در وفیات الاعیان ج 7 ص 342 وی را شافعی مذهب معرفی کرده است.

در فوات الوفیات ج 2 ص 259 نیز او را از شاغلین به تحصیل فقه شافعی می داند.

وی قایل به امامت بلافصل امیرالمومنین علی علیه السلام نیست ( رجوع به شرح نهج).

اما ابن ابی الحدید:

خوانساری در روضات الجنه ج 5 ص 20 و 21 او را شیعه می داند و قمی در الکنی و الالقاب ج 1 ص 185 نیز او را شیعه می داند خودش هم در شرح نهج البلاغه زیر خطبه 16 خود را معتزلی میداند.

و در مورد ابن ابی الحدید باید عرض کنم که مقدمه ای کاملا ضروری باید ذکر شود . ابتدا باید درک درستی نسبت به معیارهای شیعه داشته باشیم . بدیهی است هرکس نسبت به این معیارها التزام داشت شیعه خواهد بود و هر کس واجد این معیارها نباشد شیعه نخواهد بود همانطور که در تمام مکاتب و ادیان و مذاهب چنین است . به این مطلب رسیدگی خواهم کرد.

مقدمه ی دوم در مورد معنی معتزله است و منسوب به آن که معتزلی نام دارد .

باید توجه داشت که معتزله به هیچ روی نسبت تساوی با تشیع ندارد . اعتزال یک مکتب کلامی است در مقابل اشعری. از باب تعرف الاشیاء باضدادها هرگاه به معنی اشعری گری توجه شود اعتزال شناخته خواهد شد.

شاخص مکتب کلامی اعتزال مدخلیت دادن به تحسین و تقبیح عقلی است و ذاتی دانستن حسن و قبح در مقابل این گفتارکه الحسن ما حسنه الشرع و القبیح ما قبحه .

پس روشن است که اگر در جایی خود ابن ابی الحدید خویشتن را اعتزالی می نامد، یا کسانی وی را به این نام می نامند، دلیل بر این نوع تفکر کلامی است نه اینکه دلالت بر تشیع کند. فکر می کنم برای جنابعالی در این مورد خلط پدید آمده باشد و نتوانسته باشید فارق میان مکاتب کلامی و مذاهب دینی را بیابید. امیدوارم با این مقدمه تکلیف مصادری که ابن ابی الحدید را با تکیه به اعتزال، شیعی دانسته اند روشن شده باشد. خیر دوست من ابن ابی الحدید در اعتزال مشهوراست و ابن ابی الحدید معتزلی نامیده میشود اما این به هیچ روی مساوی با تشیع او نیست؛ اما برای تحقیق بیشتر به ادامه مطالب، عنایت بفرمایید.

در شیعه کتابی به نام روضات الجنة نوشته ی خوانساری نداریم. آنچه هست کتاب روضات الجنات است به نوشته ی شخصی که ذکر فرمودید یعنی مرحوم میرزا محمدباقر خوانساری قدس سره. امشب این کتاب در دسترس من نبود فردا نگاه می کنم انشاالله اما شما اگر دسترسی دارید لطفا بار دیگر دقت بفرمایید آیا تصریح به تشیع وی دارد یا از کلمه ی اعتزال یا معتزلی استفاده کرده است ؟

اما در مورد کتاب الکنی و الالقابباید عرض کنم که مطلب در ص 185 نبود بلکه در ص 193 وجود داشت. البته شاید به خاطر چاپهای مختلف باشد مهم نیست. آنچه مهم است اینکه ایشان ( محدث قمی ) وی را دارای مذهب اعتزال دانسته و ابدا نامی از شیعی بودن وی نیاورده است دومرتبه مراجعه بفرمایید. چنانکه عرض کردم اعتزال نسبت تساوی با تشیع ندارد. در این صورت دلیل شما اعم از مدعا میشود که از اثبات شیعی بودن وی قصور خواهد داشت.

بازمی گردیم به تحقیق در مورد شیعه یا سنی بودن وی پس از آنکه شما مدرکی از شیعه عرضه نفرمودید که تصریح به تشیع وی داشته باشد.

البته در کامنت های گذشته منابعی از اهل سنت در مورد مذهب ابن ابی الحدید عرضه کردم خدمت شما ، اما مهم تر از منابع معرفی شده مطالب خود اوست. بنابر مقدمه ای که معروض داشتم شاخصه های شیعه بودن باید در شخص موجود باشد تا بتوان وصف تشیع را برای او ذکر کرد.

خود او در کتاب العلویات السبع شیعه بودنش را نفی کرده است. به این شعر عنایت بفرمایید:

 و رایت دین الاعتزال و اننی / اهوی لاجلک کل من یتشیع

خطاب به امیرالمومنین علی علیه السلام عرض می کند: مذهب اعتزال را به عنوان دین برای خودم انتخاب کردم و به خاطر تو شیعیان را دوست دارم.

 روشن است که دوست داشتن شیعیان با شیعه بودن متفاوت است و دراین شعر که به بیان فکر و گرایش خود پرداخته اگر شیعه بود تصریح می کرد نه آنکه صرفا بگوید شیعیان را دوست دارم .

این شعر در مقدمه ی تحقیق شرح نهج البلاغه نیز آمده است ( علاوه بر کتاب قصاید سبع یا علویات سبع )

اما تحقیقی کوتاه در مورد اعتقادات ابن ابی الحدید تقدیم میکنم تا معلوم شود آیا او معتقد به اعتقادات شیعه بوده است تا بتوان عنوان شیعی بر او نهاد یا خیر .

وی در شرح نهج البلاغه ج 1 ص 3 می نویسد :

الحمدلله الواحد العدل الذی تفرد بالکمال فکل کمال سواه منقوص ... و قدم المفضول علی الافضل

این گفته مورد قبول مذهب شیعه نیست و معلوم میکند که وی شیعه نبوده است همانطور که در مبانی کلامی شیعی کاملا مطلب تنقیح گردیده است .

همو در ج2 ص 59 همان کتاب میگوید :

و من تاملها و انصف ، علم انه لم یکن هناک نص صریح و مقطوع به لاتختلجه الشکوک و لاتتطرق الیه الاحتمالات ، کما تزعم الامامیة فانهم یقولون ان الرسول نص علی امیرالمومنین ( علیه السلام) نصا صریحا جلیا ... و لاریب ان المنصف اذا سمع ما جری لهم بعدوفاة رسول الله ( صلی الله علیه وآله وسلم ) یعلم قطعا انه لم یکن هذا نص ...

این کلام نیز علاوه بر آنکه وی زعم شیعه را بیان میکند نه زعم خود را و این دلیل بر عدم تشیع اوست، نشان از اختلاف ماهوی با عقاید شیعه در مورد نص برنصب امیرالمومنین علی علیه السلام از جانب پیامبر خدا علیه وآله السلام دارد .
پس تفاوت جوهری وی با مبانی اعتقادی شیعه به روشنی ثابت می کند که وی شیعه نبوده است هر چند بالفرض نقلی هم در مورد تشیع او وجود داشته باشد .

از طرف دیگر او برخورد متفاوتی از شیعه با جریان شهادت حضرت ام ابیها فاطمه زهرا سلام الله علیها و روحی فداها دارد.

تمام مطالب مذکور دلالت دارند که با توجه به مقدمه ی یاد شده در کامنت های قبلی به طور مسلم وقطع و یقین وی شیعه نبوده است . مذهب وی بنابر برخی نقلها که بیان کردم شافعی و گرایش کلامی وی اعتزال بوده است.

گمانم براین است که بحث در مورد مذهب ابن ابی الحدید کفایت می کند، البته اگر تمایل داشتید حاضرم ادامه بدهم.

اولا که اهل سنت معتزله را تکفیر کرده اند و محال است کسی از اهل سنت معتزلی باشد. من هم جز در کامنتهای اولم دیگر او را شیعه ننامیدم و گفتم کتب شما او را شیعه دانسته اند. دوما من بر شیعه بودنش اصراری ندارم قول قمی را توجه کنید:
ولد في المدائن وكان الغالب على أهل المدائن التشيع و التطرف والمغالاة فسار في دربهم وتقيل مذهبهم و نظم العقائد المعروفة بالعلويات السبع على طريقتهم وفيها غالي و تشيع وذهب الإسراف في كثير من الأبيات كل مذهب

ثم خف الى بغداد وجنح الى الاعتزال واصبح كما يقول صاحب نسخة السحر معتزلياً جاهزيا في اكثر شرحه بعد ان كان شيعيا غالياً .
می گه اول شیعه بوده.

شما که باز گفتین این سنی بوده دلیل هم نیاوردین کتب قبلی رو هم که آوردین براتون نوشتم که گفتن معتزلی بوده است.

کلامی که آوردید از محدث قمی نیست. گفتار الکنی و الالقاب را عرض کردم که در مورد اعتزال وی است.

کلامی که آوردید مربوط به مقدمه ی تحقیق شرح نهج البلاغه است، نویسنده ی این تحقیق محدث قمی نیست . این کلام به هیچ وجه دلالت بر تشیع وی ندارد، غالب در اهل عراق تشیع بوده است بسیار خوب، اما این غلبه چطور دلالت بر تشیع ابن ابی الحدید دارد؟ مگر آنکه بفرمایید در دلیلی که اعم از مدعاست قایل به انتاج میشوید، آیا ملتزم میشوید؟

ترتیب اثر به استدعای بنده در مورد دقت در کامنتها ندادید، بنده دلیل نیاوردم؟ ابتدا مقدمه ای ذکر کردم و سپس سه کلام مهم از وی در کتاب شرح نهج آوردم که با اصول اعتقادی شیعه منافات بیّن دارد و نتیجه اش این است که وی شیعه نیست، پس دلیل آوردم اما جنابعالی مرحمت به نظاره نفرمودید.

اگر بالفرض هم کسی قایل به تشیع وی باشد، با نص کلام وی به عدم تشیع مردود است لطفا کمی عنایت بفرمایید. طرف بحثتان را رمی به عدم اطلاع نکنید. سبک درست بحث آن است که در مقابل براهین اقامه شده پاسخ بفرمایید نه آنکه علی الاصول وجود برهان را انکار کنید .

 وقتی مکتوبات وی که مخبر از اعتقاداوست معلن است به عدم تشیع چرا اصرار دارید اورا شیعه بدانید؟ عقاید مذهبی وی عقاید مذهب اهل سنت است لطفا به مواردی که ذکر کردم، توجه بفرمایید.

 


مطالب مشابه :


جملات و اشعار بزرگان در مورد دوست و دوستي به ترتيب حروف الفبا

«در انتخاب دوست شتاب مورز و به تعجیل از «دوست‌داشتن، رحمت است؛ مورد محبت واقع شدن




شرایط انتخاب دوستان

در حضور دوست بدیهی است این حالت در مورد کسانی صادق این مطلب به روشنی در همه جا هویدا




سخنـان بـزرگان در مـورد دوسـت

سخنـان بـزرگان در مـورد دوسـت , تاریخ مطلب : است که انسان مطابق میل خود انتخاب می




یک مطلب در مورد سلامتی

یک مطلب در مورد سلامتی چربی های سالم تر را انتخاب کنید سایه دوست : rss




مناظره ای در مورد مذهب "ابن ابی الحدید"

در مورد ابن ابی ببینید دوست من در اما در مورد کتاب الکنی و الالقاب باید عرض کنم که مطلب




جملات کوتاه و زیبا در مورد دوست

ميدونم شما در مورد همه چيز داخل روز داخلشم مطلب جديد وزيبايي در مورد دوست




سخنان بزرگان در مورد دوست

کشکولی است حاصل شده از گردآوری هر مطلب زیبایی که در در مورد دوست خود انتخاب




برچسب :