شرحی مختصر برای دعای ابو حمزه ثمالی

- اسباب نجات انسان از آفات و بلايا از منظر امام زين العابدين(ع) در دعاي ابوحمزه ثمالي چيست؟ در دعای ابی حمزه ثمالی به اساسی ترین سبب نجات انسان از بلاها اشاره شده است آنجا که می فرماید :« إِلَى مَنْ يَذْهَبُ الْعَبْدُ إِلاَّ إِلَى مَوْلاَهُ وَ إِلَى مَنْ يَلْتَجِئُ الْمَخْلُوقُ إِلاَّ إِلَى خَالِقِهِ‏"" بنده جز به درگاه مولايش كجا رود و مخلوق به كه پناهنده شود جز به خالقش » آری سبب نجات انسان از بلاها خداوند متعال است ، در فراز های دیگر از این دعا ،این حقیقت به شکلهای مختلفی آمده : « وَ بَلِيَّةٍ تَدْفَعُهَا """ و هر بليه و آلامى كه برطرف مى‏كنى» «لَسْتُ أَتَّكِلُ فِي النَّجَاةِ مِنْ عِقَابِكَ عَلَى أَعْمَالِنَا بَلْ بِفَضْلِكَ عَلَيْنَا لِأَنَّكَ أَهْلُ التَّقْوَى وَ أَهْلُ الْمَغْفِرَةِ"" من بر نجات از قهر و عقابت اعتماد بر اعمال خود نداريم بلكه تمام نظر ما به فضل و احسان توست» «وَ اصْرِفْ عَنِّي يَا سَيِّدِي الْأَسْوَاءَ وَ اقْضِ عَنِّي الدَّيْنَ وَ الظُّلاَمَاتِ حَتَّى لاَ أَتَأَذَّى بِشَيْ‏ءٍ مِنْهُ‏"" و شر و بديها را اى آقاى من از من دفع گردان و دين و مظالمم را به كرمت ادا ساز تا ديگر در اذيت و رنج و غم از قبل هيچ يك از آنها نباشم » «اجْعَلْ مَنْ أَرَادَنِي بِسُوءٍ مِنْ جَمِيعِ خَلْقِكَ تَحْتَ قَدَمَيَ‏""" و از هر هم و غم و پريشانيم گشايش و رهايى بخش و هر كه از قصد با من سوء قصدى كند زير قدم قدرتم پايمالش ساز » «وَ اكْفِنِي شَرَّ الشَّيْطَانِ وَ شَرَّ السُّلْطَانِ وَ سَيِّئَاتِ عَمَلِي وَ طَهِّرْنِي مِنَ الذُّنُوبِ كُلِّهَا""" و شرشيطان و شر سلطان و شر اعمال بدم را از من كفايت فرما و از تمام گناهان مرا پاك گردان» نکته مهم این است که طریق نجات از بلاها در واسطه کردن آبرو داران درگاه الهی است ، این دعا انسان را به این مطلب متوجه می کند :«بِهِ (وَ بِمُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ ) فَاسْتَنْقِذْنِي وَ بِرَحْمَتِكَ فَخَلِّصْنِي ""به حق آن كرم كه مرا نجات ده و به حق رحمتت كه از ورطه هلاكتم خلاص كن » جايگاه عفو بخشش الهي از منظر امام سجاد در دعاي ابوحمزه ثمالي چيست؟ در دعای ابوحمزه عفو بخشش الهی در بالاترین وجهش بیان شده است ، انسان متوسل با تفکر در فراز های این دعا به وسعت رحمانیت و رحیمیت خداوند پی برده و خود را غرق در دریای بی انتهای بخشش و کرم الهی می یابد . ما نتوانستیم در این باب کلماتی که بتوان با آنها حق مطلب را ادا کرد غیر از خود فراز های این دعا که به نحو کافی و وافی عظمت و وسعت عفو بخشش خداوند را به تصویر کشیده است را بیابیم: «وَ إِذَا رَأَيْتُ كَرَمَكَ طَمِعْتُ فَإِنْ عَفَوْتَ (غَفَرْتَ) فَخَيْرُ رَاحِمٍ وَ إِنْ عَذَّبْتَ فَغَيْرُ ظَالِمٍ‏"" و چون به كرم بى‏پايان تو نظر مى‏كنم اميدوار مى‏گردم پس اگر مرا ببخشى رواست كه تو بهترين مهربانى و اگر عذاب كنى ستم نكرده‏اى » «حُجَّتِي يَا اللَّهُ فِي جُرْأَتِي عَلَى مَسْأَلَتِكَ مَعَ إِتْيَانِي مَا تَكْرَهُ جُودُكَ وَ كَرَمُكَ""‏ حجت من بر جرأت درخواست حاجت از تو با آنكه كردارم همه ناپسند بوده همانا بخاطر كرم و بخشش توست و پناه آوردنم» « عُدَّتِي فِي شِدَّتِي مَعَ قِلَّةِ حَيَائِي رَأْفَتُكَ وَ رَحْمَتُكَ‏"" در حال سختى به درگاه تو با بى‏حيايى و بى‏باكيم به موجب رأفت و مهربانى توست » « جَعَلْتُ بِكَ اسْتِغَاثَتِي وَ بِدُعَائِكَ تَوَسُّلِي مِنْ غَيْرِ اسْتِحْقَاقٍ لاِسْتِمَاعِكَ مِنِّي"" و به درگاه تو استغاثه كرده و پناه مى‏جويم و در دعاى متوسل به لطف توام بدون آنكه لايق آن باشم كه دعاى مرا مستجاب كنى » « لاَ اسْتِيجَابٍ لِعَفْوِكَ عَنِّي بَلْ لِثِقَتِي بِكَرَمِكَ وَ سُكُونِي إِلَى صِدْقِ وَعْدِكَ وَ لَجَئِي إِلَى الْإِيمَانِ بِتَوْحِيدِكَ‏"" يا مستوجب عفو و بخششت گردانى بلكه توجهم به تو به صرف كرم و احسان توست و اطمينان خاطرم به صدق وعده (لطف) تو و پناهم بر ايمان به يكتايى توست » «عَظُمَ يَا سَيِّدِي أَمَلِي وَ سَاءَ عَمَلِي فَأَعْطِنِي مِنْ عَفْوِكَ بِمِقْدَارِ أَمَلِي‏"" آرزويم اى سيد من بزرگ و كردارم زشت است پس تو به عفو و بخشش خود به قدر آرزويم عطا كن » «وَ لاَ تُؤَاخِذْنِي بِأَسْوَإِ عَمَلِي فَإِنَّ كَرَمَكَ يَجِلُّ عَنْ مُجَازَاةِ الْمُذْنِبِينَ وَ حِلْمَكَ يَكْبُرُ عَنْ مُكَافَاةِ الْمُقَصِّرِينَ‏"" و به اعمال زشتم مؤاخذه مفرما زيرا كرم و بزرگواريت برتر از آن است كه گناهكاران را مجازات كنى و حلمت بيش از آنكه مقصرين را به كيفر رسانى» «وَ أَنَا يَا سَيِّدِي عَائِذٌ بِفَضْلِكَ هَارِبٌ مِنْكَ إِلَيْكَ مُتَنَجِّزٌ مَا وَعَدْتَ مِنَ الصَّفْحِ عَمَّنْ أَحْسَنَ بِكَ ظَنّاً"" و من اى سيد من به فضل‏و كرمت پناه آورده و از قهر تو بسوى لطفت مى‏گريزم وعده عفو و بخششت از كسى كه به تو حسن ظن دارد مسلم و قطعى است» «وَ مَا أَنَا يَا رَبِّ وَ مَا خَطَرِي هَبْنِي بِفَضْلِكَ وَ تَصَدَّقْ عَلَيَّ بِعَفْوِكَ‏"" و من ذره ناچيز اى خدا كيستم مرا به فضل و كرمت ببخش و به عفو و رحمتت بر من منت گذار » «أَيْ رَبِّ جَلِّلْنِي بِسَتْرِكَ وَ اعْفُ عَنْ تَوْبِيخِي بِكَرَمِ وَجْهِكَ‏"" اى پروردگار من كردار زشتم در پرده دار و از گناهانم به بزرگوارى ذاتت درگذر » «سَتَّارُ الْعُيُوبِ غَفَّارُ الذُّنُوبِ عَلاَّمُ الْغُيُوبِ تَسْتُرُ الذَّنْبَ بِكَرَمِكَ وَ تُؤَخِّرُ الْعُقُوبَةَ بِحِلْمِكَ قَابِلَ التَّوْبِ يَا عَظِيمَ الْمَنِّ يَا قَدِيمَ الْإِحْسَانِ‏ تُبْدِئُ بِالْإِحْسَانِ نِعَماً وَ تَعْفُو عَنِ الذَّنْبِ كَرَماً ""تويى كه بر عيبهاى خلق پرده پوشى و بر گناهانشان ببخشايى و بر اسرار غيب آگاهى گناه بندگانت را به كرمت مى‏پوشانى و كيفر آنها را از حلم و بردبارى به تأخير مى‏افكنى اى خداى بردبار بزرگوار اى زنده ابدى اى بخشنده گناه و اى پذيرنده توبه اى بزرگ نعمت و منت اى احسان كننده هميشگى هم اول با خلق احسان مى‏كنى هم به كرمت از گناهانشان مى‏گذرى» «يَا وَاسِعَ الْمَغْفِرَةِ يَا بَاسِطَ الْيَدَيْنِ بِالرَّحْمَةِ"" اى صاحب آمرزش بى‏حساب اى آنكه دست تو به رحمت مبسوط است » «فَأَنْتَ أَهْلٌ أَنْ تَجُودَ عَلَيْنَا وَ عَلَى الْمُذْنِبِينَ بِفَضْلِ سَعَتِكَ فَامْنُنْ عَلَيْنَا بِمَا أَنْتَ أَهْلُهُ‏"" تو شايسته آنى كه بر ما و گناهكاران بفضل و رحمت وسيعت جود و بخشش كنى پس تو بآنچه لايق بزرگوارى توست به ما احسان فرما» «أَنْتَ إِلَهِي أَوْسَعُ فَضْلاً وَ أَعْظَمُ حِلْماً مِنْ أَنْ تُقَايِسَنِي بِفِعْلِي وَ خَطِيئَتِي فَالْعَفْوَ الْعَفْوَ الْعَفْوَ سَيِّدِي سَيِّدِي سَيِّدِي ‏"" اى خداى من فضل وسيع بى‏پايان و حلم عظيم بى‏انتهايت برتر از آن است كه مرا با فعل من و گناه من مقايسه نمايى از من درگذر از من درگذر از من درگذر اى سيد من اى سيد من اى سيد من »» «فَإِنْ عَفَوْتَ يَا رَبِّ فَطَالَمَا عَفَوْتَ عَنِ الْمُذْنِبِينَ قَبْلِي لِأَنَّ كَرَمَكَ أَيْ رَبِّ يَجِلُّ عَنْ مُكَافَاةِ الْمُقَصِّرِينَ‏"" به هر حال اگر اى خداى من عفو كنى شايسته است كه پيش از من چه بسيار از گنهكاران را عفو كرده‏اى چرا كه لطف و كرمت اى خدا برتر و بالاتر از آن است كه بندگان مقصر را به كيفر رسانى » «وَ أَنَا عَائِذٌ بِفَضْلِكَ هَارِبٌ مِنْكَ إِلَيْكَ مُتَنَجِّزٌ (مُنْتَجِزٌ) مَا وَعَدْتَ مِنَ الصَّفْحِ عَمَّنْ أَحْسَنَ بِكَ ظَنّاً"" و من به فضل و رحمتت پناه آورده و از تو بسوى تو مى‏گريزم كه عفو و بخششت از كسى كه به تو حسن ظن دارد وعده قطعى است » «هَبْنِي بِفَضْلِكَ سَيِّدِي وَ تَصَدَّقْ عَلَيَّ بِعَفْوِكَ وَ جَلِّلْنِي بِسَتْرِكَ وَ اعْفُ عَنْ تَوْبِيخِي بِكَرَمِ وَجْهِكَ"" مرا به فضل و كرمت ببخش اى سيد من و به عفوت بر من منت گذار و به لطفت بر زشتيم پرده پوشى كن و از توبيخ و تهديدم به ذات بزرگوارت درگذر » «وَ إِنَّا آمَنَّا بِكَ بِأَلْسِنَتِنَا وَ قُلُوبِنَا لِتَعْفُوَ عَنَّا فَأَدْرِكْنَا (فَأَدْرِكْ بِنَا) مَا أَمَّلْنَا وَ ثَبِّتْ رَجَاءَكَ فِي صُدُورِنَا """ و ما هم با دل و زبان به تو ايمان آورديم تا از گناهانمان درگذرى ما را هم به آرزويمان برسان و اميدوارى به كرم خود را بر ما ثابت و محقق گردان» «وَ مَا صَرَفْتُ تَأْمِيلِي لِلْعَفْوِ عَنْكَ وَ لاَ خَرَجَ حُبُّكَ مِنْ قَلْبِي"" و از اميدى كه به عفو و بخششت دارم منصرف نمى‏شوم و محبتت از دلم بيرون نخواهد رفت » «اللَّهُمَّ إِنَّكَ أَنْزَلْتَ فِي كِتَابِكَ (الْعَفْوَ وَ أَمَرْتَنَا) أَنْ نَعْفُوَ عَمَّنْ ظَلَمَنَا"" اى خدا تو در كتابت آياتى نازل فرمودى كه ما از هر كس در حقمان ظلم و ستم كرده عفو كنيم » «وَ قَدْ ظَلَمْنَا أَنْفُسَنَا فَاعْفُ عَنَّا فَإِنَّكَ أَوْلَى بِذَلِكَ مِنَّا"" و ما در حق نفس خود ظلم كرديم تو هم از ظلم ما عفو فرما كه تو در اين عفو و بخشش از ما سزاوارترى » نقش توسل به اسماء و صفات الهي در دعاي ابوحمزه ثمالي چيست در دعاها توسل به اسما ء الهی جایگاه مهم و نقشی اساس را دارا می باشند ، زیرا که حقیقتا درخواست های انسان از خداوند هر کدام مربوط به اسمی از اسماء الهی است ، انسانی که از خداوند طالب آمرزش از گناهان می باشد ، او را با نام ( غفار الذنوب و ستار العیوب ) می خواند ، کسی که حاجتش بیماری و یا امراض جسمانی و روحانی می باشد خداوند را با نام های (یا شافی ، یا من اسمه شفاء و ... )می خواند . در دعای ابوحمزه نیز این مطلب به وفور دیده می شود به عنوان مثال در همان فراز های آغازین دعا آمده :«الْحَمْدُ لِلَّهِ َّالذِي أَدْعُوهُ فَيُجِيبُنِي ""ستايش خداى را كه من او را مى‏خوانم و او اجابت مى‏كند » که یعنی خدایا اجابت دعا ها یکی از صفات شماست ، پس در خواست های مرا در این دعا اجابت بفرما .این ملاک را در دیگر اسماء و صفات الهی ای که در این دعا آمده می شود پیاده کرد . مطلب دیگر اینکه وقتی بنده صفات الهی را شناخت و قلبا به آنها ایمان آورد هیچ گاه از نا امید از در گاه الهی نمی شود و جد و جهد فراوانی در این راه می کند ، در یکی از فرار های این دعا به این مطلب تصریح شده است : «فَوَ عِزَّتِكَ يَا سَيِّدِي لَوْ نَهَرْتَنِي (انْتَهَرْتَنِي) مَا بَرِحْتُ مِنْ بَابِكَ وَ لاَ كَفَفْتُ عَنْ تَمَلُّقِكَ‏ لِمَا انْتَهَى إِلَيَّ مِنَ الْمَعْرِفَةِ بِجُودِكَ وَ كَرَمِكَ وَ أَنْتَ الْفَاعِلُ لِمَا تَشَاءُ تُعَذِّبُ مَنْ تَشَاءُ بِمَا تَشَاءُ كَيْفَ تَشَاءُ وَ تَرْحَمُ مَنْ تَشَاءُ بِمَا تَشَاءُ كَيْفَ تَشَاءُ"" بارى قسم به مقام عزت و بزرگيت اى سيد من كه اگر مرا از درگاهت برانى هرگز از اين در به جايى نمى‏روم و از تملق و التماس به حضرتت دست برنمى‏دارم زيرا تو را به جود و كرم كامل شناخته‏ام و تو هر چه بخواهى به قدرت كامله مى‏كنى هر كه را بخواهى به هر قدر و هر گونه عذاب كنى و هر كه را بخواهى هر قدر و هر قسم ترحم فرمايى خواهى كرد » نمونه هایی از اسمائ الهی در این دعا از این قرارند : «وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي أَسْأَلُهُ فَيُعْطِينِي ""و ستايش خداى را كه چون از او چيزى درخواست كنم به من عطا مى‏كند » «وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي أُنَادِيهِ كُلَّمَا شِئْتُ لِحَاجَتِي وَ أَخْلُو بِهِ حَيْثُ شِئْتُ لِسِرِّي بِغَيْرِ شَفِيعٍ فَيَقْضِي لِي حَاجَتِي"" و ستايش خداى را كه براى هر حاجتى هرگاه او را خواستم ندا خواهم كرد و هر وقتى براى راز و نياز با او خلوت توانم كرد و بدون هيچ واسطه و شفيع حاجتم را روا مى‏سازد » «وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي لاَ أَرْجُو غَيْرَهُ وَ لَوْ رَجَوْتُ غَيْرَهُ لَأَخْلَفَ رَجَائِي‏"" و سپاس خداى را كه به او چشم اميد دارم نه به غير او و اگر به غيرش اميد مى‏داشتم مرا نااميد مى‏گردانيد » « الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي وَكَلَنِي إِلَيْهِ فَأَكْرَمَنِي ""‏ستايش خداى را كه كار مرا به حضرتش واگذاشت و گراميم داشت » «وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي تَحَبَّبَ إِلَيَّ وَ هُوَ غَنِيٌّ عَنِّي‏""ستايش خداى را كه با من اظهار كمال دوستى فرمود با آنكه از من بى‏نياز بود » «وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي يَحْلُمُ عَنِّي حَتَّى كَأَنِّي لاَ ذَنْبَ لِي ""و سپاس خداى را كه از خطا و گناهانم حلم و بردبارى كرد چنانكه گويى گناهى از من سر نزده است » « أَنَّكَ لِلرَّاجِي (لِلرَّاجِينَ) بِمَوْضِعِ إِجَابَةٍ وَ لِلْمَلْهُوفِينَ (لِلْمَلْهُوفِ) بِمَرْصَدِ إِغَاثَةٍ "" تو آماده‏اى براى حاجت اميدواران و مراقب حال پريشان خاطران » «بَلْ لِثِقَتِي بِكَرَمِكَ وَ سُكُونِي إِلَى صِدْقِ وَعْدِكَ وَ لَجَئِي إِلَى الْإِيمَانِ بِتَوْحِيدِكَ""‏ بلكه توجهم به تو به صرف كرم و احسان توست و اطمينان خاطرم به صدق وعده (لطف) تو و پناهم بر ايمان به يكتايى توست » «وَ لَيْسَ مِنْ صِفَاتِكَ يَا سَيِّدِي أَنْ تَأْمُرَ بِالسُّؤَالِ وَ تَمْنَعَ الْعَطِيَّةَ"" و اى مولاى من اين از صفاتت نيست كه بندگان را امر به سؤال كنى و چون سؤال كنند عطاى خود را از آنها دريغ دارى » «وَ أَنْتَ الْمَنَّانُ بِالْعَطِيَّاتِ عَلَى أَهْلِ مَمْلَكَتِكَ وَ الْعَائِدُ عَلَيْهِمْ بِتَحَنُّنِ رَأْفَتِكَ (بِحُسْنِ نِعْمَتِكَ)"" و حال آنكه تو را بر اهل مملكتت عطاهاى بى‏شمار است و بواسطه رأفت و محبتت بخلق نعمتت بآنهاپى در پى خواهد بود » «وَ عُدَّتِي فِي شِدَّتِي مَعَ قِلَّةِ حَيَائِي رَأْفَتُكَ وَ رَحْمَتُكَ"" امیدم در حال سختى به درگاه تو با بى‏حيايى و بى‏باكيم به موجب رأفت و مهربانى توست » «لِأَنَّكَ يَا رَبِّ خَيْرُ السَّاتِرِينَ وَ أَحْكَمُ الْحَاكِمِينَ (وَ أَحْلَمُ الْأَحْلَمِينَ) وَ أَكْرَمُ الْأَكْرَمِينَ‏"" بلكه بدين سبب كه تو بهترين ستاران و پرده‏پوشان و نيكوترين حكمفرمايان و بزرگوارترين بزرگواران عالمى » «سَتَّارُ الْعُيُوبِ غَفَّارُ الذُّنُوبِ عَلاَّمُ الْغُيُوبِ تَسْتُرُ الذَّنْبَ بِكَرَمِكَ وَ تُؤَخِّرُ الْعُقُوبَةَ بِحِلْمِكَ‏"" تويى كه بر عيبهاى خلق پرده پوشى و بر گناهانشان ببخشايى و بر اسرار غيب آگاهى گناه بندگانت را به كرمت مى‏پوشانى و كيفر آنها را از حلم و بردبارى به تأخير مى‏افكنى» «يَا حَلِيمُ يَا كَرِيمُ يَا حَيُّ يَا قَيُّومُ يَا غَافِرَ الذَّنْبِ يَا قَابِلَ التَّوْبِ يَا عَظِيمَ الْمَنِّ يَا قَدِيمَ الْإِحْسَانِ‏"" اى خداى بردبار بزرگوار اى زنده ابدى اى بخشنده گناه و اى پذيرنده توبه اى بزرگ نعمت و منت اى احسان كننده هميشگى » «أَيْنَ سَتْرُكَ الْجَمِيلُ أَيْنَ عَفْوُكَ الْجَلِيلُ أَيْنَ فَرَجُكَ الْقَرِيبُ أَيْنَ غِيَاثُكَ السَّرِيعُ‏"" كجاست پرده پوشى عظيم تو كجاست عفو بزرگوارانه تو كجاست گشايش نزديك تو كجاست فريادرسى سريع تو » «أَيْنَ رَحْمَتُكَ الْوَاسِعَةُ أَيْنَ عَطَايَاكَ الْفَاضِلَةُ أَيْنَ مَوَاهِبُكَ الْهَنِيئَةُ أَيْنَ صَنَائِعُكَ السَّنِيَّةُ"" كجاست رحمت واسعه تو كجاست عطاهاى نيكوى تو كجاست موهبت‏هاى گواراو مرحمتهاى پر بهاى تو » «أَيْنَ فَضْلُكَ الْعَظِيمُ أَيْنَ مَنُّكَ الْجَسِيمُ أَيْنَ إِحْسَانُكَ الْقَدِيمُ أَيْنَ كَرَمُكَ يَا كَرِيمُ‏"" كجاست فضل و كرم بى‏حد تو كجاست نعمت بزرگ و احسان هميشگى تو كجاست كرم تو اى خداى كريم» «بِرَحْمَتِكَ فَخَلِّصْنِي يَا مُحْسِنُ يَا مُجْمِلُ يَا مُنْعِمُ يَا مُفْضِلُ‏"" به حق رحمتت كه از ورطه هلاكتم خلاص كن اى خداى با احسان اى نيكوكار اى نعمت بخش اى با فضل و كرم » «لَسْتُ أَتَّكِلُ فِي النَّجَاةِ مِنْ عِقَابِكَ عَلَى أَعْمَالِنَا بَلْ بِفَضْلِكَ عَلَيْنَا لِأَنَّكَ أَهْلُ التَّقْوَى وَ أَهْلُ الْمَغْفِرَةِ"" من بر نجات از قهر و عقابت اعتماد بر اعمال خود نداريم بلكه تمام نظر ما به فضل و احسان توست زيرا كه تو شايسته‏اى كه خلق از تو بترسند و هم به مغفرتت اميدوار باشند» «أَنْتَ الْمُحْسِنُ وَ نَحْنُ الْمُسِيئُونَ فَتَجَاوَزْ يَا رَبِّ عَنْ قَبِيحِ مَا عِنْدَنَا بِجَمِيلِ مَا عِنْدَكَ‏"" تو نيكوكارى و ما زشت كرداريم پس تو اى پروردگار به نيكويى خود از قبايح ما درگذر» «يَا وَاسِعَ الْمَغْفِرَةِ يَا بَاسِطَ الْيَدَيْنِ بِالرَّحْمَةِ"" اى صاحب آمرزش بى‏حساب اى آنكه دست تو به رحمت مبسوط است » «فَسُبْحَانَكَ مَا أَحْلَمَكَ وَ أَعْظَمَكَ وَ أَكْرَمَكَ مُبْدِئاً وَ مُعِيداً"" بفضل و احسان خود گردانى پس منزهى تو و چقدر حلم و بزرگى لطف و كرمت در آغاز و انجام آفرينش بى‏پايان است » «أَنْتَ إِلَهِي أَوْسَعُ فَضْلاً وَ أَعْظَمُ حِلْماً مِنْ أَنْ تُقَايِسَنِي بِفِعْلِي وَ خَطِيئَتِي‏"" اى خداى من فضل وسيع بى‏پايان و حلم عظيم بى‏انتهايت برتر از آن است كه مرا با فعل من و گناه من مقايسه نمايى » «هَبْنِي بِفَضْلِكَ سَيِّدِي وَ تَصَدَّقْ عَلَيَّ بِعَفْوِكَ وَ جَلِّلْنِي بِسَتْرِكَ وَ اعْفُ عَنْ تَوْبِيخِي بِكَرَمِ وَجْهِكَ‏"" مرا به فضل و كرمت ببخش اى سيد من و به عفوت بر من منت گذار و به لطفت بر زشتيم پرده پوشى كن و از توبيخ و تهديدم به ذات بزرگوارت درگذر» «وَ بِفِنَائِكَ أَحُطُّ رَحْلِي وَ بِجُودِكَ أَقْصِدُ (أَقْصُرُ) طَلِبَتِي وَ بِكَرَمِكَ أَيْ رَبِّ أَسْتَفْتِحُ دُعَائِي‏"" و به درگاه احسانت بار افكنده‏ام و به جود و بخششت از تو مقصودم را مى‏طلبم و به اميد كرمت اى پروردگار دست دعا بسويت مى‏گشايم » «وَ لَدَيْكَ أَرْجُو فَاقَتِي (ضِيَافَتِي) وَ بِغِنَاكَ أَجْبُرُ عَيْلَتِي‏"" و فقر و بى‏نواييم را نزد تو آورده و پريشانى و نداريم را به غنا و بى‏نيازى تو جبران مى‏كنم » «وَ تَحْتَ ظِلِّ عَفْوِكَ قِيَامِي وَ إِلَى جُودِكَ وَ كَرَمِكَ أَرْفَعُ بَصَرِي وَ إِلَى مَعْرُوفِكَ أُدِيمُ نَظَرِي‏"" و زير سايه عفوت ايستاده‏ام و به جود و كرمت چشم گشوده و به احسان قديمت هميشه نظر دارم» يَا سَيِّدِي لاَ تُكَذِّبْ ظَنِّي بِإِحْسَانِكَ وَ مَعْرُوفِكَ فَإِنَّكَ ثِقَتِي وَ لاَ تَحْرِمْنِي ثَوَابَكَ فَإِنَّكَ الْعَارِفُ بِفَقْرِي‏ اى سيد من حسن ظنم را به عطا و احسانت ثابت گردان كه تو محل وثوق منى و از ثواب خود محرومم مساز چرا كه از فقر و پريشانيم آگاهى يَا مَنْ يَفُكُّ الْأَسِيرَ (يَقْبَلُ الْيَسِيرَ) وَ يَعْفُو عَنِ الْكَثِيرِ پس تو اى خدا بفريادم رس و عقده‏هاى قلبم بگشا اى آنكه اسيران را آزاد مى‏كنى و از گناهكاران بسيار در ميگذرى درخواست هاي انسان متوسل در دعاي ابوحمزه ثمالي چيست تمام دعای ابو حمزه ثمالی را درخواستهای انسان متوسل تشکیل می دهدکه شامل تمام حاجات دنیایی و آخرتی ، مادی و معنوی ، برای خو و دیگران و... می باشد ، مانند : «الَهِي لاَ تُؤَدِّبْنِي بِعُقُوبَتِكَ وَ لاَ تَمْكُرْ بِي فِي حِيلَتِكَ""خدایا باعقوبتت مرا ادب مفرما و به مکرت مرا مگیر» «اللَّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ صَبْراً جَمِيلاً وَ فَرَجاً قَرِيباً وَ قَوْلاً صَادِقاً وَ أَجْراً عَظِيماً"" اى خدا من از تو درخواست ميكنم صبرى نيكو و گشايشى نزديك و زبانى گوياى بصدق و حقيقت و پاداشى بزرگ از تو درخواست ميكنم» «أَسْأَلُكَ يَا رَبِّ مِنَ الْخَيْرِ كُلِّهِ مَا عَلِمْتُ مِنْهُ وَ مَا لَمْ أَعْلَمْ‏"" اى پروردگار از خير و خوبيها همه را آنچه دانسته و آنچه را ندانسته‏ام باز درخواست مى‏كنم» أَسْأَلُكَ اللَّهُمَّ مِنْ خَيْرِ مَا سَأَلَكَ مِنْهُ عِبَادُكَ الصَّالِحُونَ"" اى خدا از بهترين آنچه که بندگان صالحت از تو درخواست كردندرا درخواست می کنم» «أَعْطِنِي سُؤْلِي فِي نَفْسِي وَ أَهْلِي وَ وَالِدَيَّ وَ وُلْدِي (وَلَدِي) وَ أَهْلِ حُزَانَتِي وَ إِخْوَانِي فِيكَ‏"" درخواست مرا درباره شخص خود و اهل بيتم و والدينم و خاندانم و برادران خدا پرستم همه را عطا فرما » « أَرْغِدْ عَيْشِي وَ أَظْهِرْ مُرُوَّتِي وَ أَصْلِحْ جَمِيعَ أَحْوَالِي‏"" و عيشم را خوش و مروت و فتوتم را محكم و آشكارا گردان و جميع احوالم را اصلاح فرما » «وَ اجْعَلْنِي مِمَّنْ أَطَلْتَ عُمُرَهُ وَ حَسَّنْتَ عَمَلَهُ وَ أَتْمَمْتَ عَلَيْهِ نِعْمَتَكَ وَ رَضِيتَ عَنْهُ‏ و مرا از آنان قرار ده كه عمرش طولانى و عملش نيكو و نعمتت را بر او كامل گردانيده‏اى و از او خوشنودى » «وَ أَحْيَيْتَهُ حَيَاةً طَيِّبَةً فِي أَدْوَمِ السُّرُورِ وَ أَسْبَغِ الْكَرَامَةِ وَ أَتَمِّ الْعَيْشِ‏"" و حيات خوش با نشاط دايم ابدى با نيكوترين مكرمت و تمامترين زندگانى به او مرحمت فرموده‏اى » «اللَّهُمَّ خُصَّنِي مِنْكَ بِخَاصَّةِ ذِكْرِكَ وَ لاَ تَجْعَلْ شَيْئًا مِمَّا أَتَقَرَّبُ بِهِ فِي آنَاءِ اللَّيْلِ وَ أَطْرَافِ النَّهَارِ رِيَاءً وَ لاَ سُمْعَةً وَ لاَ أَشَراً وَ لاَ بَطَراً وَ اجْعَلْنِي لَكَ مِنَ الْخَاشِعِينَ‏ ‏"" اى خداى من مرا به ذكر خاص خود مخصوص گردان و هر عمل كه براى تقرب به حضرتت بجاى آرم در ساعات شب و اطراف روز رياءو خودنمايى و بطالت و عياشى قرار مده و مرا از بندگان خاشع خود بگردان » «اللَّهُمَّ أَعْطِنِي السَّعَةَ فِي الرِّزْقِ وَ الْأَمْنَ فِي الْوَطَنِ وَ قُرَّةَ الْعَيْنِ فِي الْأَهْلِ وَ الْمَالِ وَ الْوَلَدِ"" خدايا مرا روزى وسيع عطا كن و نعمت امنيت بخش و اهل و مال و فرزندم را مايه روشنى چشم و شادى خاطر گردان » «وَ الْمُقَامَ فِي نِعَمِكَ عِنْدِي وَ الصِّحَّةَ فِي الْجِسْمِ وَ الْقُوَّةَ فِي الْبَدَنِ وَ السَّلاَمَةَ فِي الدِّينِ‏"" و نعمتهايى كه مرا عطا كرده‏اى پاينده ساز و تنم را سالم و نيرومند و دينم را (از دست شيطان) محفوظ دار » «وَ اسْتَعْمِلْنِي بِطَاعَتِكَ وَ طَاعَةِ رَسُولِكَ مُحَمَّدٍ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ أَبَداً مَا اسْتَعْمَرْتَنِي"" و پيوسته عمرم را به كار طاعت خود و رسولت محمد صلى الله عليه و آله بدار » «وَ اجْعَلْنِي مِنْ أَوْفَرِ عِبَادِكَ عِنْدَكَ نَصِيباً فِي كُلِّ خَيْرٍ أَنْزَلْتَهُ وَ تُنْزِلُهُ فِي شَهْرِ رَمَضَانَ فِي لَيْلَةِ الْقَدْر"" و مرا از آن بندگان كه نزد تو نصيبشان از همه وافرتر است مقرر فرما هم در خير و بركتى كه نازل كرده‏اى و مى‏كنى در ماه مبارك رمضان در شب قدر » «وَ مَا أَنْتَ مُنْزِلُهُ فِي كُلِّ سَنَةٍ مِنْ رَحْمَةٍ تَنْشُرُهَا وَ عَافِيَةٍ تُلْبِسُهَا"" و هم آنچه در هر سال نازل خواهى كرد و از رحمتت كه منتشر بر خلق مى‏گردانى نصيبم ده و هم لباس عافيتى كه به بندگان مى‏پوشانى بر من بپوشان » «وَ بَلِيَّةٍ تَدْفَعُهَا وَ حَسَنَاتٍ تَتَقَبَّلُهَا وَ سَيِّئَاتٍ تَتَجَاوَزُ عَنْهَا"" و هر بليه و آلامى كه برطرف مى‏كنى و خوبيها كه مى‏گردانى و گناهانى كه از آن در مى‏گذرى مرا بهره‏مند ساز » «وَ ارْزُقْنِي حَجَّ بَيْتِكَ الْحَرَامِ فِي عَامِنَا (عَامِي) هَذَا وَ فِي كُلِّ عَامٍ وَ ارْزُقْنِي رِزْقاً وَاسِعاً مِنْ فَضْلِكَ الْوَاسِعِ‏"" و هم اى خدا حج بيت الحرامت را در اين سال و همه سال ديگر و رزق وسيع از فضل و كرم بى‏پايانت نصيبم فرما » «وَ اصْرِفْ عَنِّي يَا سَيِّدِي الْأَسْوَاءَ وَ اقْضِ عَنِّي الدَّيْنَ وَ الظُّلاَمَاتِ حَتَّى لاَ أَتَأَذَّى بِشَيْ‏ءٍ مِنْهُ‏"" و شر و بديها را اى آقاى من از من دفع گردان و دين و مظالمم را به كرمت ادا ساز تا ديگر در اذيت و رنج و غم از قبل هيچ يك از آنها نباشم» «وَ خُذْ عَنِّي بِأَسْمَاعِ وَ أَبْصَارِ أَعْدَائِي وَ حُسَّادِي وَ الْبَاغِينَ عَلَيَ‏ وَ انْصُرْنِي عَلَيْهِمْ وَ أَقِرَّ عَيْنِي (وَ حَقِّقْ ظَنِّي) وَ فَرِّحْ قَلْبِي"" و چشم و گوش دشمنان و حسودان و بيدادگران را بر من ببند و مرا بر آنها منصور و غالب گردان و ديده‏ام روشن و دلم شاد فرما » «وَ اجْعَلْ لِي مِنْ هَمِّي وَ كَرْبِي فَرَجاً وَ مَخْرَجاً وَ اجْعَلْ مَنْ أَرَادَنِي بِسُوءٍ مِنْ جَمِيعِ خَلْقِكَ تَحْتَ قَدَمَيَ وَ اكْفِنِي شَرَّ الشَّيْطَانِ وَ شَرَّ السُّلْطَانِ وَ سَيِّئَاتِ عَمَلِي وَ طَهِّرْنِي مِنَ الذُّنُوبِ كُلِّهَا""" و از هر هم و غم و پريشانيم گشايش و رهايى بخش و هر كه از قصد با من سوء قصدى كند زير قدم قدرتم پايمالش سازو شرشيطان و شر سلطان و شر اعمال بدم را از من كفايت فرما و از تمام گناهان مرا پاك گردان » «وَ أَجِرْنِي مِنَ النَّارِ بِعَفْوِكَ وَ أَدْخِلْنِي الْجَنَّةَ بِرَحْمَتِكَ وَ زَوِّجْنِي مِنَ الْحُورِ الْعِينِ بِفَضْلِكَ‏"" و به عفو و كرمت از آتش دوزخم نجات بخش و به لطف و رحمتت به بهشت ابدم داخل گردان و به فضلت با حور العينم قرين ساز » «وَ أَلْحِقْنِي بِأَوْلِيَائِكَ الصَّالِحِينَ مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الْأَبْرَارِ الطَّيِّبِينَ الطَّاهِرِينَ الْأَخْيَارِ"" و مرا با اولياء صالح خود يعنى محمد و آلش محشور گردان كه آنان نيكويان و پاكان و پاكيزگان و برگزيدگان عالمند» «اللَّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ أَنْ تَمْلَأَ قَلْبِي حُبّاً لَكَ وَ خَشْيَةً مِنْكَ وَ تَصْدِيقاً بِكِتَابِكَ وَ إِيمَاناً بِكَ وَ فَرَقاً مِنْكَ وَ شَوْقاً إِلَيْكَ‏ ‏"" اى خدا از تو درخواست ميكنم كه دلم را مملو از دوستى خود گردانى و سراسر قلبم را پر خوف و خشيت خود و تصديق بكتاب خود و ايمان كامل بحضرتت گردانى و دلم را پر غم و اندوه خود و شوق لقاى خويش سازى » «يَا ذَا الْجَلاَلِ وَ الْإِكْرَامِ حَبِّبْ إِلَيَّ لِقَاءَكَ وَ أَحْبِبْ لِقَائِي وَ اجْعَلْ لِي فِي لِقَائِكَ الرَّاحَةَ وَ الْفَرَجَ وَ الْكَرَامَةَ"" اى خداى صاحب جلال و بزرگوارى ملاقات خود را محبوب من‏و ملاقات مرا محبوب خود گردان و در هنگام لقاى خويش برايم راحتى و گشايش و كرامت مقرر فرما» «اللَّهُمَّ أَلْحِقْنِي بِصَالِحِ مَنْ مَضَى وَ اجْعَلْنِي مِنْ صَالِحِ مَنْ بَقِيَ وَ خُذْ بِي سَبِيلَ الصَّالِحِينَ وَ أَعِنِّي عَلَى نَفْسِي بِمَا تُعِينُ بِهِ الصَّالِحِينَ عَلَى أَنْفُسِهِمْ وَ اخْتِمْ عَمَلِي بِأَحْسَنِهِ‏"" اى خدا مرا به صالحان گذشته در پيوند و از صالحان باقى قرار ده و به راه صالحانم رهوار سازد و مرا بر مخالفت هواى نفس خود به آنچه صالحان را يارى كردى مدد فرما و ختم كارم را نيكوترين عمل گردان » «وَ اجْعَلْ ثَوَابِي مِنْهُ الْجَنَّةَ بِرَحْمَتِكَ وَ أَعِنِّي عَلَى صَالِحِ مَا أَعْطَيْتَنِي‏"" و پاداشم را از آن عمل نيك به رحمتت بهشت ابد قرار ده و مرا يارى كن كه هر نعمتى كه به من عطا كرده‏اى به شايستگى و صلاح كار بندم » «وَ ثَبِّتْنِي يَا رَبِّ وَ لاَ تَرُدَّنِي فِي سُوءٍ اسْتَنْقَذْتَنِي مِنْهُ يَا رَبَّ الْعَالَمِينَ‏"" و مرا اى خدا ثابت قدم بدار و بسوى بلا و مهلكه‏اى كه از آنم نجات داده‏اى بر مگردان اى پروردگار عالم» «اللَّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ إِيمَاناً لاَ أَجَلَ لَهُ دُونَ لِقَائِكَ أَحْيِنِي مَا أَحْيَيْتَنِي عَلَيْهِ وَ تَوَفَّنِي إِذَا تَوَفَّيْتَنِي عَلَيْهِ‏"" اى خدا از تو درخواست مى‏كنم ايمان ثابتى كه تا روز لقاى تو باقى ماند و بر آن ايمان تا زنده‏ام مرا باقى دار و بر آن بميران » «وَ ابْعَثْنِي إِذَا بَعَثْتَنِي عَلَيْهِ وَ أَبْرِئْ قَلْبِي مِنَ الرِّيَاءِ وَ الشَّكِّ وَ السُّمْعَةِ فِي دِينِكَ حَتَّى يَكُونَ عَمَلِي خَالِصاً لَكَ‏"" و بر آن ايمانم در قيامت برانگيز و دلم را از ريا و خود نمايى و شك و ظاهر سازى در دينت بيزار گردان تا عملم خالص براى تو باشد » «اللَّهُمَّ أَعْطِنِي بَصِيرَةً فِي دِينِكَ وَ فَهْماً فِي حُكْمِكَ وَ فِقْهاً فِي عِلْمِكَ وَ كِفْلَيْنِ مِنْ رَحْمَتِكَ وَ وَرَعاً يَحْجُزُنِي عَنْ مَعَاصِيكَ وَ بَيِّضْ وَجْهِي بِنُورِكَ وَ اجْعَلْ رَغْبَتِي فِيمَا عِنْدَكَ ‏"" اى خدا مرا بصيرتى در دين خود و فراستى در حكم خود و فهم و هوشى در علم كتاب خويش عطا فرما و كفلين از رحمتت بخش و مقام ورعى بخش كه مانع از هر چه عصيان توست شود و به نور معرفتت رو سفيدم كن و ميل و رغبتم را به آنچه در جهان باقى نزد توست معطوف گردان » «َ تَوَفَّنِي فِي سَبِيلِكَ وَ عَلَى مِلَّةِ رَسُولِكَ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ‏"" و مرا به راه (رضاى) خود و بر آيين پيغمبرت صلى الله عليه و آله بميران » «وَ أَعْطِنِي يَا رَبِّ جَمِيعَ مَا سَأَلْتُكَ وَ زِدْنِي مِنْ فَضْلِكَ إِنِّي إِلَيْكَ رَاغِبٌ يَا رَبَّ الْعَالَمِينَ‏"" و اى خدا به كرمت هر چه درخواست كردم همه را عطا فرما و زياده بر آن از فضل و رحمتت ببخش كه دل من اى پروردگار عالم بسوى تو مايل و مشتاق است » «اللَّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ إِيمَاناً تُبَاشِرُ بِهِ قَلْبِي وَ يَقِيناً (صَادِقاً) حَتَّى أَعْلَمَ أَنَّهُ لَنْ يُصِيبَنِي إِلاَّ مَا كَتَبْتَ لِي‏ وَ رَضِّنِي مِنَ الْعَيْشِ بِمَا قَسَمْتَ لِي يَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِينَ‏"" اى خدا من از تو درخواست مى‏كنم ايمانى ثابت كه هميشه در قلبم برقرار باشد و يقينى كامل تا بدانم كه به من جز آنچه قلم تقدير تو نگاشته نخواهد رسيد و مرا در زندگانى به هر چه قسمتم كردى راضى و خشنود سازى اى مهربانترين مهربانان عالم» فرهنگ سپاس گويي و قدرداني از نعمت ها از منظر امام سجاد(ع) در دعاي ابوحمزه ثمالي چيست؟ در روایات آمده که: شكر نعمت عبارت است از اجتناب محرمات، و شكر كامل اين است كه بگويى: «الحمد للّه رب العالمين». وهمچنین فرموده اند : شكر هر نعمتى - هر چه بزرگ باشد - ستايش خداست. و هر نعمتى را خدا به بنده‏اش عطاء كند، چه بزرگ باشد و چه كوچك، اگر بنده بگويد: «الحمد للّه رب العالمين» شكرش را اداء كرده است . شكر از برترين اعمال است و از سه عنصر علم و حال و عمل تنظيم مى‏شود، علم همان اصل و ريشه شكر است كه حال را به وجود مى‏آورد، و حال عمل را به ارمغان مى‏آورد. علم، عبارت از آن است كه بدانى نعمت، استقلال ندارد و وابسته به نعمت دهنده است. و حال، همان شادى و سرورى است كه از نعمت دادن او به انسان دست مى‏دهد. و عمل، اقدام به چيزى است كه مقصود و محبوب منعم است. اين عمل ممكن است توسط قلب، زبان يا اعضاى ديگر انجام شود. كسى كه قصد شكرگزارى دارد سزاوار است بداند كه نعمتها همگى از جانب خداست، و واسطه‏ها همگى مسخّر اراده او هستند، اوست كه با رحمت خود آنها را در تسخير اراده انسان قرار داده، و در قلوب آنها اعتقاد و رأفتى قرار مى‏دهد كه خود را مجبور مى‏دانند آن نعمت را به او برسانند. ‏ راه تحصيل شكر از علم و عمل مركب مى‏شود. يعنى بايد خدا را خوب شناخت و در اعمال او تفكر كرد .‏حقیقت سپاس گذاری و شکر در دعای ابو حمزه با این جملات ادا شده است : «الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي أَدْعُوهُ فَيُجِيبُنِي وَ إِنْ كُنْتُ بَطِيئاً حِينَ يَدْعُونِي‏"" ستايش خداى را كه من او را مى‏خوانم و او اجابت مى‏كند و هر چند وقتى كه او مرا مى‏خواند كندى و كاهلى مى‏كنم » «وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي أَسْأَلُهُ فَيُعْطِينِي وَ إِنْ كُنْتُ بَخِيلاً حِينَ يَسْتَقْرِضُنِي"" و ستايش خداى را كه چون از او چيزى درخواست كنم به من عطا مى‏كند و هر چند هنگامى كه او از من قرض مى‏خواهد من بخل مى‏ورزم » «وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي أُنَادِيهِ كُلَّمَا شِئْتُ لِحَاجَتِي وَ أَخْلُو بِهِ حَيْثُ شِئْتُ لِسِرِّي بِغَيْرِ شَفِيعٍ فَيَقْضِي لِي حَاجَتِي‏"" و ستايش خداى را كه براى هر حاجتى هرگاه او را خواستم ندا خواهم كرد و هر وقتى براى راز و نياز با او خلوت توانم كرد و بدون هيچ واسطه و شفيع حاجتم را روا مى‏سازد » «وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي لاَ أَدْعُو غَيْرَهُ وَ لَوْ دَعَوْتُ غَيْرَهُ لَمْ يَسْتَجِبْ لِي دُعَائِي‏""سپاس خداى را كه تنها او را به دعا مى‏خوانم نه غير او را و اگر از غير او حاجت مى‏خواستم دعايم مستجاب نمى‏كرد » «وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي لاَ أَرْجُو غَيْرَهُ وَ لَوْ رَجَوْتُ غَيْرَهُ لَأَخْلَفَ رَجَائِي‏"" و سپاس خداى را كه به او چشم اميد دارم نه به غير او و اگر به غيرش اميد مى‏داشتم مرا نااميد مى‏گردانيد » «وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي وَكَلَنِي إِلَيْهِ فَأَكْرَمَنِي وَ لَمْ يَكِلْنِي إِلَى النَّاسِ فَيُهِينُونِي‏"" ستايش خداى را كه كار مرا به حضرتش واگذاشت و گراميم داشت و به غيرش وانگذاشت تا خوارم گرداند » «وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي تَحَبَّبَ إِلَيَّ وَ هُوَ غَنِيٌّ عَنِّي"" ستايش خداى را كه با من اظهار كمال دوستى فرمود با آنكه از من بى‏نياز بود » «وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي يَحْلُمُ عَنِّي حَتَّى كَأَنِّي لاَ ذَنْبَ لِي فَرَبِّي أَحْمَدُ شَيْ‏ءٍ عِنْدِي وَ أَحَقُّ بِحَمْدِي‏"" و سپاس خداى را كه از خطا و گناهانم حلم و بردبارى كرد چنانكه گويى گناهى از من سر نزده است پس خداى من پيشم محبوبترين موجود است و به حمد و ستايش من او را سزاوارتر از همه عالم است » «تَتَحَبَّبُ إِلَيْنَا بِالنِّعَمِ وَ نُعَارِضُكَ بِالذُّنُوبِ خَيْرُكَ إِلَيْنَا نَازِلٌ وَ شَرُّنَا إِلَيْكَ صَاعِدٌ"" اى خدا تو در حق ما به نعمتهاى گوناگون محبت و مهربانى ميكنى و ما در مقابل به نافرمانى و گناه ميپردازيم خير و بركات تو پيوسته بر ما نازل ميشود و شر و بد كارى ما بسوى تو بالا مى‏رود » «وَ لَمْ يَزَلْ وَ لاَ يَزَالُ مَلَكٌ كَرِيمٌ يَأْتِيكَ (عَنَّا) بِعَمَلٍ قَبِيحٍ فَلاَ يَمْنَعُكَ ذَلِكَ مِنْ أَنْ تَحُوطَنَا بِنِعَمِكَ‏"" و تو هميشه از ازل تا ابد پادشاه با كرم و احسانى كه اعمال زشت هميشگى ما مانع از آن نيست كه ما را غرق نعمتهاى ظاهر و باطن » «وَ تَتَفَضَّلَ عَلَيْنَا بِآلاَئِكَ فَسُبْحَانَكَ مَا أَحْلَمَكَ وَ أَعْظَمَكَ وَ أَكْرَمَكَ مُبْدِئاً وَ مُعِيداً"" بفضل و احسان خود گردانى پس منزهى تو و چقدر حلم و بزرگى لطف و كرمت در آغاز و انجام آفرينش بى‏پايان است» «فَلَكَ الْحَمْدُ عَلَى مَا نَقَّيْتَ مِنَ الشِّرْكِ قَلْبِي‏"" پس تو را ستايش مى‏كنم براى آنكه قلب مرا از لوث شرك پاكيزه ساختى » «وَ لَكَ الْحَمْدُ عَلَى بَسْطِ لِسَانِي أَ فَبِلِسَانِي هَذَا الْكَالِّ أَشْكُرُكَ أَمْ بِغَايَةِ جُهْدِي (جَهْدِي) فِي عَمَلِي أُرْضِيكَ‏"" و تو را سپاس ميكنم براى آنكه زبانم را بذكرت گشودى آيا من بدين زبان لال شكر و سپاس تو توانم گفت يا با كمال جهد و كوشش در عمل رضا و خوشنوديت به دست توانم آورد » «وَ مَا قَدْرُ لِسَانِي يَا رَبِّ فِي جَنْبِ شُكْرِكَ وَ مَا قَدْرُ عَمَلِي فِي جَنْبِ نِعَمِكَ وَ إِحْسَانِكَ (إِلَيَّ)"" زبان من در قبال شكر تو بى‏قدرو عملم در جنب نعمت و احسانت ناچيز است » «فَلَكَ الْحَمْدُ عَلَى حِلْمِكَ بَعْدَ عِلْمِكَ وَ عَلَى عَفْوِكَ بَعْدَ قُدْرَتِكَ‏"" پس ستايش تو را مى‏كنم بر مقام حلمت بعد از علم ازليت و بر صفت عفوت پس از قدرت كاملت» جايگاه يادآوري مرگ و قبر و قيامت در حالت توبه و انابه انسان را از منظر دعاي ابوحمزه ثمالي توضيح دهيد. انسان اگر متوجه به حقیقت زندگی دنیایی اش باشد ، و بداند که در این دنیا مسافری بیش نیست و حیات حقیقی او در عالمی دیگر می باشد ، اینکه بداند موجودی ملکوتی است نه ملکی ، این توجه ، در چگونگی اعمال و رفتارش تاثیر مستقیم می گذارد ، اعمالش را اصلاح می کند ، رفتارش را مناسب شرع و شریعت قرار می دهد . علمای اخلاق یاد مرگ را یکی از مهمترین امر در تربیت نفوس ذکر کرده اند ، انسانی که غافل از مرگ باشد و گمان کند مرگ برای دیگران است نه برای او ، از حال خود غافل بوده و دنیا فریبش می دهد ،.فرمودند حب دنیا بالای تمامی خطاها است ، یاد مرگ حب دنیا را خاموش و کمرنگ می کند ، مومنی که در هر آن به یاد مرگ باشد ،حب نیا فریبش نمی دهد ، آدمی اگر یاد مرگ کند كمترين اثرى كه در وجود او خواهد داشت، بريدن او از گناهان است. و اما اينكه ميبينيم در اكثر مردم معصیت فراوان است بدان خاطر می باشد كه آنها از ياد مرگ و قبر غافل هستند و اگر هم دچار عارضه‏اى شوند و مرگ را بخاطر آورند فورا خود را از ياد مرگ بامر ديگرى مشغول ميسازند. نبى مكرم اسلام صلى اللّه عليه و آله و سلّم فرمود:« بسيار ياد كنيد از آن چيزى كه لذات را نابود مى‏كند. گفتند: آن چيست يا رسول اللّه صلى اللّه عليه و آله و سلّم؟ فرمود: مرگ، هر بنده‏اى حقيقتا مرگ را ياد كند اگر در وسعت و گشايش باشد دنيا بر او تنگ مى‏شود، و اگر در حال شدت و گرفتارى باشد شدت بر او آسان مى‏شود انسان چون به دنيا و شهوات، لذّات و علائق آن مأنوس مى‏شود مفارقت از دنيا بر قلبش گران مى‏آيد. از اين جهت از فكر درباره مرگ كه موجب جدائى از دنياست امتناع مى‏ورزد. انسان چيزى را كه دوست ندارد دور مى‏انگارد و با آرزوها و تمنيات درونى خويش وسوسه مى‏شود. و هميشه آنچه را مطابق ميل اوست تمنا مى‏كند، يعنى بقاء در دنيا را. پيوسته آن را تصور نموده در نفس خويش تقرير و تثبيت مى‏كند. و درباره توابع و لوازم آن و هر چه كه در صورت بقا به آن محتاج است از قبيل ثروت، خانواده، دوستان، حشم و حيوانات و سائر اسباب دنيا فكر مى‏كند. و قلبش در اين گونه امور متوقف شده از ياد مرگ بازش مى‏دارد، و اصل همه اين آرزوها حبّ دنياست. و امام باقر عليه السّلام فرمود:«اكثر ذكر الموت، فانّه لم يكثر انسان ذكر الموت إلا زهد في الدّنيا». «بسيار ياد مرگ كن، زيرا هيچ انسانى از مرگ بسيار ياد نمى‏كند مگر اينكه به دنيا بى‏رغبت مى‏شود». فراز هایی از دعای ابو حمزه که در آنها یاد مرگ و قیامت شده از این قرار است : «فَوَا سَوْأَتَا (أَسَفَا) عَلَى مَا أَحْصَى كِتَابُكَ مِنْ عَمَلِيَ الَّذِي لَوْ لاَ مَا أَرْجُو مِنْ كَرَمِكَ وَ سَعَةِ رَحْمَتِكَ‏"" پس واى به رسوائيم در آن هنگام كه كتاب تو تمام اعمالم را به شمار آورده» «إِنْ أَنَا نُقِلْتُ عَلَى مِثْلِ حَالِي إِلَى قَبْرِي (قَبْرٍ) لَمْ أُمَهِّدْهُ لِرَقْدَتِي وَ لَمْ أَفْرُشْهُ بِالْعَمَلِ الصَّالِحِ لِضَجْعَتِي‏ "" واى اگر من با چنين حال منتقل شوم به جانب قبرى كه براى خوابگاه خود مهيا نكرده و با عمل صالح فرش در آن بستر نگستردم » «وَ مَا لِي لاَ أَبْكِي وَ لاَ أَدْرِي إِلَى مَا يَكُونُ مَصِيرِي‏"" و چرا نگريم در صورتى كه نمى‏دانم مصيرم تا كجاست » «وَ أَرَى نَفْسِي تُخَادِعُنِي وَ أَيَّامِي تُخَاتِلُنِي وَ قَدْ خَفَقَتْ عِنْدَ (فَوْقَ) رَأْسِي أَجْنِحَةُ الْمَوْتِ‏""اكنون مى‏بينم كه نفس با من خدعه مى‏كند و روزگار با من مكر مى‏ورزد در حالى كه عقاب مرگ بر سرم پر و بال گشوده است » «فَمَا لِي لاَ أَبْكِي أَبْكِي لِخُرُوجِ نَفْسِي أَبْكِي لِظُلْمَةِ قَبْرِي أَبْكِي لِضِيقِ لَحْدِي أَبْكِي لِسُؤَالِ مُنْكَرٍ وَ نَكِيرٍ إِيَّايَ‏"" پس چرا نگريم مى‏گريم بر جان دادنم مى‏گريم بر تاريكى قبرم مى‏گريم بر تنگى جاى ابدى خودم مى‏گريم براى سؤال منكر و نكير از من مى‏گريم » «أَبْكِي لِخُرُوجِي مِنْ قَبْرِي عُرْيَاناً ذَلِيلاً حَامِلاً ثِقْلِي عَلَى ظَهْرِي‏"" بر آن حالتى كه از قبر برهنه و خوار و ذليل بيرون آمده و بار سنگين اعمالم را بر پشت گرفته‏ام » «أَنْظُرُ مَرَّةً عَنْ يَمِينِي وَ أُخْرَى عَنْ شِمَالِي إِذِ الْخَلاَئِقُ فِي شَأْنٍ غَيْرِ شَأْنِي لِكُلِّ امْرِئٍ مِنْهُمْ يَوْمَئِذٍ شَأْنٌ يُغْنِيهِ‏"" گاهى به جانب راست خود مى‏نگرم و گاهى به جانب چپ در آن حال كه خلايق هر كسى به كارى غير كار من مشغولند و هر شخص در آن روز محتاج كار خويش است و از توجه به غير بى‏نياز » «وُجُوهٌ يَوْمَئِذٍ مُسْفِرَةٌ ضَاحِكَةٌ مُسْتَبْشِرَةٌ وَ وُجُوهٌ يَوْمَئِذٍ عَلَيْهَا غَبَرَةٌ تَرْهَقُهَا قَتَرَةٌ وَ ذِلَّةٌ"" در آن روز گروهى رو سفيد و خندان لب و دلشادند و گروهى رخسارشان گرد آلود عصيان و در غبار ذلت و خوارى مستور است» «وَ عِنْدَ الْمَوْتِ كُرْبَتِي وَ فِي الْقَبْرِ وَحْدَتِي وَ فِي اللَّحْدِ وَحْشَتِي وَ إِذَا نُشِرْتُ لِلْحِسَابِ بَيْنَ يَدَيْكَ ذُلَّ مَوْقِفِي‏"" و هنگام مرگ بر غم و حسرتم و در لحد به تنهايى و وحشتم رحم كن و چون براى حساب نامه عملم گشوده شود به حال ذلتم در پيشگاه عظمتت ترحم فرما» موارد استعاذه امام سجاد(ع) در دعاي ابوحمزه ثمالي را نام ببريد و علت استعاذه امام از اين موارد چيست در سر راه رسیدن به مقام قرب الهی و کمال انسانی ، موانعی وجود دارد که انسان سالک بایستی برای عبور از آن موانع مجهز و آماده باشد ، ازجمله مهمترین مواردی که بایست سالک الی الله به آن تمسک کند این است که خود را در پناه الهی قرار دهد تا اینکه از گزند آنها در امان باشد . امام سجاد (ع) در دعای ابو حمزه اولا مواردی را که خار طریق هستند را معرفی می کند و دوما چاره برخورد با آنها را پناه بردن به در گاه الهی بیان می کند : «اللَّهُمَّ إِنِّي أَعُوذُ بِكَ مِنَ الْكَسَلِ وَ الْفَشَلِ وَ الْهَمِّ وَ الْجُبْنِ وَ الْبُخْلِ وَ الْغَفْلَةِ وَ الْقَسْوَةِ(وَ الذِّلَّةِ) وَ الْمَسْكَنَةِ وَ الْفَقْرِ وَ الْفَاقَةِ وَ كُلِّ بَلِيَّةٍ وَ الْفَوَاحِشِ مَا ظَهَرَ مِنْهَا وَ مَا بَطَنَ "" اى خدا پناه مى‏برم به تو از صفات رذيله ترس و بد دلى و كسالت و مهملى و اندوه و هراس و بخل و غفلت و قساوت قلب فقر و بيچارگى و هر بليه و رنج و هر زشتى ظاهر و باطن » ‏«وَ أَعُوذُ بِكَ مِنْ نَفْسٍ لاَ تَقْنَعُ وَ بَطْنٍ لاَ يَشْبَعُ وَ قَلْبٍ لاَ يَخْشَعُ وَ دُعَاءٍ لاَ يُسْمَعُ وَ عَمَلٍ لاَ يَنْفَعُ‏"" و نيز پناه مى‏برم‏به تو از نفسى كه قناعت نكند و شكمى كه از دنيا سير نشود و دلى كه از تو خاشع و ترسان نباشد و از دعايى كه مستجاب نشود و عملى كه سود نبخشد » «وَ أَعُوذُ بِكَ يَا رَبِّ عَلَى نَفْسِي وَ دِينِي وَ مَالِي وَ عَلَى جَمِيعِ مَا رَزَقْتَنِي مِنَ الشَّيْطَانِ الرَّجِيمِ‏"" و نيز پناه مى‏برم به تو اى خدا كه جان و دين و مال و هر نعمتى روزيم كردى همه را از دستبرد ديو رجيم محفوظ دارى» نقش رزق حلال و طيب در رشد و تعالي انسان را از منظر امام سجاد(ع) در دعاي ابوحمزه ثمالي بيان کنيد. در این مورد در دعای ابو حمزه ثمالی مطلب چندانی ذکر نشده است غیر از این فراز :«وَ ارْزُقْنِي مِنْ فَضْلِكَ رِزْقاً وَاسِعاً حَلاَلاً طَيِّباً "" و از فضل و كرمت به من روزى وسيع حلال پاكيزه روزى فرما » حال اگر این دعا را به این مقدمه ضمیمه کنیم : که امام معصوم در دعاهایش تنها اموری را در خواست می کند که تاثیر قابل توجهی بر حیات انسانی و تکامل آدمی دارد ، می توان نتیجه گرفت که یکی از اموری که در تکامل انسان دارای نقش می باشد ، رزق و روزی حلال و طیب است . اهميت اصل خودشناسي و شناخت ضعفها و عقب ماندگيها در تصميم گيري انساني براي اصلاح نفس و جبران عقب ماندگيها را از منظر دعاي ابوحمزه ثمالي را توضيح دهيد طبق آیات قرآن آنچه که باعث طغیان و هلاکت انسان می گردد خود بینی است ، انسان اگر خود را غنی و کامل توهم کند و خیال کند چیزی و کسی هست ،فکر کند که آنچه دارا شده همه از جانب خودش و هنر و تلاش و علم خودش حاصل شده ، طغیان می کند ، فرعون ها و قارون ها در طول تاریخ اینگونه می اندیشیده اند و اساسی ترین دلیل شقاوتشان خود بینی شان بود . خداوند در قرآن می فرماید :«ان الانسان لیطغی ان رآه الاستغنی " به تحقیق هرگاه انسان خود را بی نیاز دید طغیان می کند »(سوره مبارکه شمس) لذا هر قدر انسان به حقیقت فقری خود متوجه تر باشد به مقام قرب الهی نزدیک تر است ، هر قدر که خود را نیازمند تر به درگاه الهی بداند ،سوز و گدازش در این درگاه بیشتر است لذا در این دعا با عناوین مختلف امام سجاد (ع) حقیقت فقری انسان را بیا می کند : «سَيِّدِي أَنَا الصَّغِيرُ الَّذِي رَبَّيْتَهُ وَ أَنَا الْجَاهِلُ الَّذِي عَلَّمْتَهُ‏"" اى سيد من من آن طفل صغيرم كه توام پرورانيدى و آن نادانم كه توام دانش بخشيدى » «وَ أَنَا الضَّالُّ الَّذِي هَدَيْتَهُ وَ أَنَا الْوَضِيعُ الَّذِي رَفَعْتَهُ‏"" و آن گمراهم كه توام هدايت كردى و آن خوار و ذليلم كه توام عزت و رفعت دادى » « أَنَا الْخَائِفُ الَّذِي آمَنْتَهُ وَ الْجَائِعُ الَّذِي أَشْبَعْتَهُ وَ الْعَطْشَانُ الَّذِي أَرْوَيْتَهُ‏"" و آن ترسانم كه توام ايمن ساختى و آن گرسنه‏ام كه توام سير كردى و آن تشنه‏ام كه توام سيراب كردى » «وَ الْعَارِي الَّذِي كَسَوْتَهُ وَ الْفَقِيرُ الَّذِي أَغْنَيْتَهُ وَ الضَّعِيفُ الَّذِي قَوَّيْتَهُ‏"" و برهنه‏ام كه پوشانيدى و فقي


مطالب مشابه :


چند نكته

دعاي محبت و طلسم محبت دعاي محبت -تسخير خلايق دعاهاي كارگشايي و رفع




خواص اسما’الحسنی/فوائد و خواص بعضى از اسماء الحسنى طريق دعا و طلب حاجت از حقتعالى....اسما’الحسنی.۲۵

اگر در اين دعوت به صدق و اعتقاد بود و جهت تسخير خلايق و براي است و دعاى محبت شدید




خواص ذکرو اوراد اسماءالله اززبان امامان وحضرت پیامبرگرامی (ص)دررفع گرفتاری کلیه مراحل زندگی ازکتاب

وبسایت شخصی سيدخليل شاکری (شاکر)سردرود این وبسایت شخصی بوده و وابسته به هیچ نهاد و ارگانی




موضوعات:دیدن خواب ها و رویاهای شیرین .دعای نادعلی کبیر .خواص آيات سوره يس .دعای مخصوص قبرستان .دست

این وبسایت شخصی بوده و وابسته به هیچ مطلوب در خواب، محبت تسخير ملوك بعد از نماز




"خلاصه کتاب عالم آرای شاه اسماعیل"

شفقت و محبت را كرده و تير دعاى او به بر روى خلايق نمى‏گشود و ولاياتى




محمد عابد تبريزي بزرگ مرد ادب و شعر عاشورايي ايران

او خوشه‌هاي محبت و معرفت بچيند و از هر نمازي، دعاي حسين تسخير كرد كون و




شرحی مختصر برای دعای ابو حمزه ثمالی

كرده و پناه مى‏جويم و در دعاى متوسل را در تسخير اراده گوناگون محبت و




در هفتم هر ماه قمری بنویسد

ܓدعا و ذکر ܓ جهت تسخير ملوك بعد از دوستاي گلم اين دعاي بخت گشايي بهش اعتقاد داشته باشيد




شعبان شدوپیک عشق ازراه آمد*عطرنفس بقیة الله(عج) آمد*باجلوه ی سجاد(ع)،ابوالفضل(ع) و حسین(ع) *یک ماه

مودت نیاز به معرفت دارد و مودت یعنی محبت براي تسخير عالم خلايق باشد و نام




برچسب :