نکات کنکوری زیست حتما بخوانید!!!!


ویژگیهای سلولهای گیاهی

1-سلولهایی که قدرت میتوز دارند:مریستم و بچه پارانشیم

2-سلولی که قدرت میوز دارد:پارانشیم (خورش)

3-سلول بدون واکوئل:سلول بنیادی (مریستم)

4-سلول فتوسنتز کننده :کلرانشیم ،سلولهای نگهبان روزنه وگاهی کلانشیم

5-کم ترین فضای بین  سلولی :مریستم

6-سلول با ضخیم ترین دیواره نخستین :کلانشیم

7-سلول با متنوع ترین اعمال:پارانشیم (هم فتوسنتز می کند،هم آب و مواد غذایی ذخیره می کند،هم در ترشح نقش دارد)

8-بیشترین فضای بین سلولی :پارانشیم

9-سلول با دیواره ناهمگن (غیر یکنواخت):کلانشیم  و سلولهای نگهبان روزنه(دیواره داخلی سلولهای نگهبان روزنه قطورتر است)

10-سلول با بیشترین میتوکندری(سلول همراه)

11-بیشترین تعداد انواع سلول در یک بافت(بافت هادی ابکش)

12-بزرگترین واکوئل:پارانشیم بالغ و سلول آبکشی

13-سلول زنده بدون هسته:سلول آبکشی

14-سلول های مریستمی بیشتر با تقسیم شدن ،سلولهای پارانشیمی بیشتر با بزرگ شدن و سلولهای کلانشیمی فقط با بزرگ شدن سبب رشد گیاه می شوند.

بعضی ناهنجاریهای ژنتیکی وابسته به x

سیناپسین 1: فسفوپروتئینی است که در وزیکول پیش سیناپسی دیده می شود واحتمالا در فرایند اگزوسیتوز دخالت دارد. اختلال در این ژن سبب بروز حالات صرع واختلال یادگیری ورفتاری میشود.

آنژیوتانسین 2:یک اکتا پپتید است که سبب تنگی عروق می شود البته کوتاه مدت × و همچنین سبب احتباس آب و نمک در کلیه می شود.

دیستروفی عضلانی دوشن : درماهیچه پروتئین دیستروفین وجود دارد که سبب پایداری سارکولم می شود بیماری دیستروفی عضلانی دوشن اختلال در ساخت این پروتئین است. بنا براین در غیاب این پروتئین ضعف عضلانی پیش رونده دیده می شود که در اوایل کودکی شروع و منجر به مرگ خواهد شد.

نشانگان زالی-ناشنوایی: این بیماری با بیماری زالی متفاوت است.زالی بیماری اتوزومال مغلوب است ولی این بیماری وابسته به جنس xاست.در این بیماری ناشنوایی عصبی مادرزادی وجود دارد. جهش در ژن باعث نقص در مسیر ساخت پیش سازها ی سلولهای تاجی عصبی در ملانوسیت ها می شود. این بیماری با ایجاد ناشنوایی عمیق وزالی کامل بروز می کند رنگدانه ای شدن شبکیه چشم                            

 گروهی از بیماریهای ژنتیکی که شبکیه را درگیر می کنند در این گروه از بیماریها سلولهای گیرنده نوری (استوانه ای- مخروطی) دژنره شده ومی میرند.در نتیجه  بیماری بطور پیش رونده ای کاهش یافته واز بین می رود.

علا ئم:  دربیشتر انواع  رتینیت پیگمانتوزا ابتدا سلولهای استوانه ای درگیر می شوند در این حالت با شب کوری شروع وپیشرفت بیماری بینایی محیطی کم ٬ میدان دیدکوچک و نهایتا" دید بسیار ناچیز بوجود می آید. در انواع دیگری ابتدا دید مرکزی درگیر می شود .در شروع بیماری دید مرکزی کاهش می یابد.و با از د ست دادن سلولهای مخروطی اختلا ل در دید رنگها پیش می آید ودر ادامه با پیشرفت بیماری شب کوری و کاهش دید محیطی ایجاد می شود.

ژنتیک بیماری: امروزه به دنبال تحقیقات وسیع بیش ازیک ژن کشف شده است که موتاسیون در آنها منجر به رتینیت پیگمانتوزا میشود. الگوی وراثتی این بیماری ممکن است از نوع اتوزومی غا لب مغلوب یا وابسته به جنس باشد

اگزوسيتوز

در طي اگزوسيتوز،سلول ازطريق ادغام وزيكول باغشاي پلاسمايي،محصولات زايد ويا مواد ترشحي خاصي همچون هورمون ها را به بيرون مي ريزد .اگزوسيتوزموجب الحاق غشاي وزيكول ترشحي به غشاي پلاسمايي مي گردد كه طي آن محتويات وزيكول ازسلول به بيرون ريخته مي شود. اگزوسيتوز همچنين مهم ترين سازوكاري است كه از طريق آن غشاي پلاسمايي وسيع ترمي گردد.  

اندوسيتوز

در اندوسيتوز ،مواد به درون سلول وارد مي شوند .در سيستم هاي زيستي ،چندين نوع سازو كار آندوسيتوزي مانند فاگوسيتوز، پينوسيتوز و اندوسيتوز با واسطه گيرنده عمل مي كنند.

در فاگوسيتوز، سلول  ذرات جامد بزرگي همچون باكتري ها وغذارا مي بلعد. درجريان بلعيدن،

چين خوردگي هاي غشاي پلاسمايي ، ذره اي را كه به سطح سلول متصل شده است در بر گرفته وواكوئل يا كيسه غشايي بزرگي را شكل مي دهند. هنگامي كه غشاء ذره را محصورمي كند يك واكوئل به وجود مي آيد . سپس واكوئل با ليزوزوم ها ادغام شده ومواد بلعيده شده تجزيه مي -گردد.

در حالتي از آندوسيتوز كه پينوسيتوز ناميده مي شود، سلول مواد محلول راجذب مي كند. قطرات كوچك مايع توسط چين خوردگي هايي  در غشاي پلاسمايي به دام مي افتند وبه صورت وزيكول هاي كوچكي به درون سيتوزول كشيده مي شوند . سپس محتويات مايع اين وزيكول ها به آرامي به درون سيتوزول منتقل شده و وزيكول ها به تدريج كوچك تر مي شوند.

در سومين نوع اندوسيتوز يعني اندوسيتوز با واسطه گيرنده مولكول هاي خاصي به گيرنده هاي پروتيني غشاي پلاسمايي متصل مي شود.سلول ها با اين فرايند كلسترول خون را جذب مي كنند. كلسترول به صورت بخشي از ذراتي كه ليپوپروتين هايي با چگالي هاي پايين(LDL )ناميده مي شود،در خون منتقل مي شود.سلول ها از كلسترول به عنوان پيش ساز هورمون هاي استروئيدي و جزيي ازغشاهاي سلولي استفاده مي كنند.بيشتر مسير اندوسيتوز با واسطه گيرنده، توسط ميشل براون و جوزف گلد ستين در جريان مطالعه گيرنده LDL شرح داده شده است..به همين دليل اين دو محقق كه در دانشگاه مركز علوم بهداشتي تگزاس مشغول كار بودند،در سال 1985،جايزه نوبل فيز يو لژي پزشكي را دريافت كردند.يافته هاي اين دو محقق ،كاربرد هاي پزشكي بسيار مهمي دارد. زيرا كلسترولي كه به جاي ورود به سلول، در خون باقي مي ماند، مي تواند در ديواره سر خرگ ها رسوب كرده و خطر بيماري هاي قلبي –عروقي را افزايش دهد. هنگامي كه سلول به كلسترول نياز داشته باشد،گيرنده هاي LDLرا مي سازد.اين گيرنده ها در فرو رفتگي هاي بوشش دارجمع مي شوند هر فرو رفتگي توسط يك لايه پرو تيني به نام كلاترين كه درست زير غشاي پلاسمايي قرار گرفته،پوشيده شده است. مولكولي كه به طور اختصاصي به يك گيرنده متصل مي شود ليگاند نام دارد.در اين مورد LDLيك ليگاند است. پس از اينكه LDLبه گيرنده اش متصل شد فرورفتگي پوشش دار با فرايند آندو سيتز، وزيكول پوشش دار را ايجاد مي كند . پس از اينكه وزيكول به درون سيتوپلاسم حركت كرد،پوشش آن جدا شده و وزيكول بدون پوشش باقي مي ماند. وزيكول ها محتويات خود رابه محفظه اي كه اندوزوم ناميده مي شود،تحويل مي دهند. LDLاز گيرنده اش جدا شده و به سمت يك ليزوزوم منتقل مي گردد.در انجا LDL تجزيه شده وكلسترول براي استفاده تو سط سلول به درون سيتوزل رها مي شود.گيرنده هاي LDLبه غشاي پلاسمايي ،جايي كه دوباره در ان بازيافت مي شوند،منتقل مي گردند. باز يافت گيرنده هاي LDLبه غشاي پلاسمايي ازطريق وزيكولها، مشكل تمام سلول هايي را كه ازساز و كارهاي اندو سيتوزي و اگزو سيتوزي استفاده مي كنند،اشكار مي كند براي مثال،يك نوع سلول فاگو سيتوزي كه ماكروفاژناميده مي شود تقريبا در3۰دقيقه معادل تمام غشاي پلاسمايي اش را مي بلعد وبراي حفظ سطح خود لازم است كه به همين اندازه بازيافت انجام دهد و يا غشاي جديد بسازد. در سلول هايي كه دائما در گير ترشح هستند به ازاي هر وزيكولي كه با غشاي پلاسمايي ادغام مي شود بايد مقدار مساوي از غشا به درون سلول بر گردد.اگر اين اتفاق نيفتد حتي اگر رشد خود سلول هم متوقف شده باشد ،سطح سلول گسترش مي يابد .

تنفس در گياه

اگر چه تنفس  ظاهراً نوعي تبادلات گازي ، همراه با مصرف اكسيژن و توليد  گاز كربنيك است ، امّا تعريف درست آن اكسيداسيون مواد غذايي درون سلول وآزاد شدن     ا نرژي از آن ها است. تنفس ممكن است هميشه با توليد گاز كربنيك و مصرف اكسيژن همراه نباشد.

اعمالي از قبيل مصرف اكسيژن ،دفع گازكربنيك و توليد حرارت آثار ظاهري ناشي از انجام عمل تنفس است كه در همه سلول هاي زنده روي مي دهد. عمل تنفس در گياهان از دو گروه واكنش تشكيل مي شود :

 1- كنش هاي فيزيكي و مكانيكي كه تبادلات گازهاي تنفسي را بين گياه و محيط  خارج ميسرو تنظيم مي كنند.

2- كنش هاي شيميايي  كه سبب تثبيت اكسيژن و آزاد شدن گاز كربنيك از گياه مي گردد.

انواع تنفس

تنفس هوازي: در برخي از مراحل اين تنفس ، استفاده از اكسيژن جو به عنوان يك ماده تركيب شونده ضرورت دارد .

تنفس غير هوازي : در اين نوع تنفس به اكسيژن جو نياز اجباري نيست ولي در حضور آن نيز مي تواند صورت گيرد.

فرايند اصلي تنفس ايجاد موادي با ميل تركيبي شديد است .اين مواد دردرجه اول قادربه ايجاد تركيبات مهم اند ، دردرجه دوم نقش آن هاايجاد انرژي لازم براي اعمال حياتي سلول است وبخشي نيزدرجريان اعمال تنفس ، عملاً به صورت حرارت ازبين مي رود.

حاصل كلي مصرف انرژي ناشي ازتنفس ، ساخته شدن تركيباتي  نظير كلسترول و اسيد هاي چرب با استفاده از ATPو همچنين ساير مواد پر انرژي است . نقش تنفس گذشته از ايجاد مولكول هاي پرانرژي  ATPو ايجاد تركيبات درون سلولي وحفظ شكل ساختار پروتوپلاسم درتوزيع كروموزوم ها وسايراجزا درجريان تقسيم سلولي،باعث گردآمدن مواد محلول ونقل وانتقال آن ها نيزمي شود.

برخي ازپديده هاي حياتي مانند رشد ساقه درخلاف جهت نيروي جاذبه ، رشد ريشه درجهت نيروي جاذبه و ... فرايند هايي مرتبط با انرژي حاصل از تنفس هستند.

شدت نسبي تنفس

شدت نسبي تنفس بستگي به اندام وبافت تنفس كننده آن وهمچنين شرايط محيط داشته ، بسيار متغير است . بين مقدارپروتوپلاسم موجود در يك بافت وشدت نسبي تنفس آن ارتباط وجود دارد. شدت تنفس در بافت هاي مريستمي به سبب بالا بودن مقدار پروتوپلاسم نسبت به وزن خشك بافت، بيشترين مقدار را داشته ،حّد آن نسبت به بافت هاي كاملاً متمايز شده وتخصيص يافته به مراتب بيشتراست. هرقدر بافت ها مسن تر وپير تر شوند شدت تنفس در آن ها كم تر مي شود.شدت تنفس در دانه ها و هاگ هاي گياهان در حال خواب وغيرفعال ، كم ترين حّد ممكن را دارد.

عواملي كه بر شدت تنفس اثر مي گذارند

عوامل متعدد دروني وبيروني بر شدت تنفس گياه اثرمي گذارند كه مهّم ترين آنها عبارتند از:

 شرايط پروتوپلاسمي سلول هاي سازنده بافت : شدت تنفس در بافت هاي جوان ومريستمي كه سرشار از پروتوپلاسم اند بيشتر از بافت هاي پير است . شرايط ساختاري اجزاء درون سلولي ،توزيع سيستم آنزيمي ازيك سلول به سلول ديگرو همچنين تعداد ميتوكندري ها اثرات مهمي بر شدت تنفس دارند.

درجه حرارت محيط  : تأثيري نسبتاً پيچيده بر شدت تنفس دارد . درحالت كلّي،درجه حرارت دريك حدّ معين شدت تنفس راافزايش داده ،هرقدردرجه حرارت از اين حد معين افزايش يابد به علت غير فعال شدن آنزيم هاي درون بافتي شد ت تنفس نيز كاهش مي يابد . اگر درجه حرارت ازحد معين پايين تربرود، شدت تنفس نيز كم مي شود و در صفر درجه تقريباً وضع نامحسوس پيدا مي كند.

مواد غذايي : افزايش مواد در محلول هاي غذايي ، شدت تنفس را در گياه بالا برده كمبود آن برعكس سبب نقصان شدت تنفس مي شود.

نسبت تراكم اكسيژن ويا گاز كربنيك جو: همراه با ديگرعوامل وشرايط  محيطي ، همچنين در فاصله اي كه گياه در معرض تراكم آن ها قرار دارد ، اثرات متفاوتي برشدت تنفس دارند. درحالت طبيعي وعادي ،مقدار اكسيژن و گاز كربنيك  جو تقريباً وضعي ثا بت داشته و يا تغييرات آن ها كم است و اين نوسانات تاثيرقابل ملاحظه اي برشدت تنفس ندارند. به هر حال اگر تراكم اكسيژن جو به عللي بيش از 5 درصد نسبت به وضع عادي آن در جوتغيير كند ، مثلاً كاهش يابد ، بديهي است كه شدت تنفس نيز كاهش مي يابد واين كاهش احتمالاً به علت افزايش ظرفيت تخميري برخي بافت ها نسبت به بافت هاي ديگراست . تراكم زياد گازكربنيك در حدود10درصد يا بيشترمسلماً شدت تنفس را كاهش خواهد داد وعلت اين كاهش تا حدودي  به افزايش غلظت قند در سلول ها ارتباط دارد . مشخص ترين اثرات -نغييرات غلظت گاز كربنيك و اكسيژن اتمسفر روي تنفس بي شك اثراتي است كه روي ريشه ها ، ساقه ها ي زير زميني و بذرها دارد . غلظت گاز كربنيك اتمسفر خاك ممكن است بعضي اوقات تا 10درصد وگاهي خيلي بيشتر باشد ، در صورتي  كه محتويات اكسيژن دربعضي خاك ها پاره اي مواقع ممكن است تقريباًصفر باشد. اثرمعمولي هر يك يا هر دواين شرايط كند ساختن شدت تنفس است.

سایت زیست شناسی بم 


مطالب مشابه :


اصطلاحات زیست پیش دانشگاهی1

نشانگان زالی -ناشنوایی :توجه فرمایید که این بیماری با بیماری زالی متفاوت است زالی بیماری




چند نوع ناشنوایی

زیست شناسی گناباد - چند نوع ناشنوایی - یا حق لازم به ذکر است که زالی ( آلبی نیسم )




نکات کنکوری زیست حتما بخوانید!!!!

نشانگان زالی-ناشنوایی: این بیماری با بیماری زالی متفاوت است.زالی بیماری اتوزومال مغلوب




توضیح درباره بیماری های وابسته به جنس فصل 2 کتاب پیش دانشگاهی زیست

زالی-ناشنوائی:در این بیماری آلبینیسم نسبی همراه با ناشنوائی كه از نظر ارثی وابسته به




بعضی ناهنجاریهای ژنتیکی وابسته به x

نشانگان زالی-ناشنوایی: این بیماری با بیماری زالی متفاوت است.زالی بیماری اتوزومال مغلوب




بعضی ناهنجاریهای زنتیکی وابسته به x

نشانگان زالی-ناشنوایی: این بیماری با بیماری زالی متفاوت است.زالی بیماری اتوزومال مغلوب




تست های زیست پیش دانشگاهی فصل دوم

نشانگان زالی- ناشنوایی . گزینه 4 . دالی از کلون کردن در فاقد هسته به وجود آمد.




تست هایی ازکتابهای زیست شناسی برای کنکوریها-قسمت چهارم

زالی –ناشنوایی اندو2/1 آنهامبتلاءبه تالاسمی مینور2/1 هم دارای . گروه خونی ab (مثل پدرشان)




برچسب :