مفهوم اخلاق اداري

مدل مفهومي عوامل تاثير گذار بر رفتار اخلاقي کارکنان
با بررسي ادبيات نظري موجود در زمينه عوامل تاثير گذار بر رفتار اخلاقي افراد در سازمان، در مي يابيم مدل هاي متعددي در اين زمينه در دنيا وجود دارد که از جمله مهمترين آنها عبارتند از:
• مدل اخلاق در بازاريابي بارتلز (Bartels, 1967)
• مدل تعامل فرد موقعيت تروينو (Trevino, 1986)
• مدل رفتاري تصميم گيري اخلاقي و غير اخلاقي بومر، گراتو، گراوندر و توتل (Bommer , Grato , Gravender & Tuttle, 1987)
• مدل رفتار اخلاقي استند ، ورل و استيد (Stead , Worrell & Stead, 1990)
• مدل تحريک رفتار اخلاقي در سازمان ها مک دونالد و نيجهوف (MC Donald & Nijhof, 1999)
• چارچوب اخلاق پينتر مورلند (Painter – Morland, 2001)
در مجموع با مطالعه مدل هاي متعدد رفتار اخلاقي، عوامل متعددي به عنوان فاکتورهاي اثرگذار بر رفتار اخلاقي در سازمان شناسايي شده اند. در اکثر مدل هاي اخلاقي، فاکتورهاي مشابهي به عنوان عوامل اثرگذار بر رفتار اخلاقي سازمان ها معرفي شده اند که مي توان اين فاکتورها را در سه دسته کلان، مياني و خرد دسته بندي نمود. نمودار زير (که جمع بندي مدل هاي موجود در زمينه رفتار اخلاقي در سازمان مي باشد) اين عوامل و چگونگي تاثير آنها بر عملکرد اخلاقي و رفتار اخلاقي کارکنان را نشان مي دهد که در نهايت مي تواند منجر به سلامت اداري سازمان گردد.

عوامل تاثيرگذار بر رفتار اخلاقي کارکنان را مي توان در سه طبقه کلي جاي داد:
الف) سطح کلان: مربوط به فاکتورهايي که در محيط خارجي سازمان وجود دارند. اين فاکتورها معمولا تحت کنترل سازمان ها نيستند و از سوي سيستم هاي فرادست به آنها تحميل مي گردند.
ب) سطح مياني: اشاره به فاکتورهاي سطح سازماني دارد. سازمانها معمولا قدرت مانور خوبي بر روي اين فاکتورها دارند و اکثر آنها از طريق سياستها و برنامه هاي سازماني قابل کنترل هستند.
ج) سطح خرد: اشاره به فاکتورهاي سطح فردي دارد. اين فاکتورها در درون کارکنان سازمان جاي دارند و سازمان مي تواند از طريق تغيير دادن فاکتورهاي سطح مياني، روي بعضي از فاکتورهاي اين سطح نيز تاثير بگذارد.
در ادامه فاکتورهاي موجود در هر سطح تشريح مي گردد.

فاکتورهاي سطح کلان اثر گذار بر رفتار اخلاقي
فرهنگ: منظور از فرهنگ در سطح کلان، چيزي است که با قوميت افراد نسبت نزديکي دارد.
فرهنگ هاي مختلف، باعث ايجاد استانداردهاي اخلاقي ناهمگون و نامتشابه مي شوند.
اقتصاد: شرايط اقتصادي سازمان(مثل مسائل مالي) موجب رفتار غيراخلاقي در سازمان مي شود. معيارهاي اقتصادي بلندمدت با تصميمات اخلاقي همبستگي بيشتري دارند. شرايط اقتصادي بي ثبات و فشارهاي رقابتي مي تواند به رفتار غير اخلاقي در سازمان دامن بزند.
محيط سياسي: شرايط سياسي بي ثبات مي تواند بر رفتار اخلاقي تاثير بگذارد.
تکنولوژي: تکنولوژي مي تواند بر افزايش رفتار غيراخلاقي در سازمانها تاثير بگذارد. مثل شنود مکالمات، ضبط پست الکترونيک و...
مذهب: تمايلات مذهبي يکي از تنظيم کننده هاي اخلاقي مهم مردمي هستند.
قانون: گاهي اوقات قوانين مبهم هستند و افراد نمي توانند در چالشهاي اخلاقي که به صورت روزمره با آنها درگير هستند، از اين قوانين استفاده کنند. خيلي وقت ها مردم فکر مي کنند چون کارشان مشکل قانوني ندارد، پس اخلاقي است. اما قانوني بودن و اخلاقي بودن ضرورتا با هم معناي يکساني ندارند. (Ingrid Naude, 2004)

فاکتورهاي سطح مياني اثر گذار بر رفتار اخلاقي
رقابت: اقدامات رقبا مي تواند تعديل کننده تصميمات اخلاقي و رفتار اخلاقي باشد.
نظام پاداش: پاداشهاي مالي و غير مالي موجب ترويج رفتار غير اخلاقي مي شود.
اصول رفتاري: خط مشي هاي اخلاقي سازمان به صورت قابل ملاحظه اي تصميمات غير اخلاقي را کاهش مي دهد.
خصوصيات شغلي: مشاغلي که ارتباطاتي با خارج از سازمان دارند به صورت بالقوه، امکان بيشتري براي ايجاد معضلات اخلاقي نسبت به مشاغلي با ارتباطات داخل سازماني دارند. هر چه شغل متمرکزتر باشد، احتمال بيشتري براي اتخاذ تصميمات اخلاقي وجود دارد.
منابع: کميابي منابع و فشار سهامداران ممکن است موجب تخطي از رفتار اخلاقي در درون سازمان گردد.
فرهنگ سازماني: فرهنگ مي تواند موجب ايجاد هنجارهاي جمعي شود که راهنماي رفتار هستند .
فاکتورهاي متعددي از جمله اهداف شرکت، خط مشي بيان شده و فرهنگ سازمان يا شرکت در حيط کار قويا تصميمات مديران را در مورد اخلاقي يا غير اخلاقي عمل کردن تحت تاثير قرار مي دهد . فرهنگ شرکت و ساختار رسمي سازمان تاثير فوق العاده اي بر شرايط اخلاقي کارکنان دارد.
اهداف سازمان: وقتي هدف اصلي نرخ بازگشت سرمايه تعريف شود، اخلاقي عمل کردن تبديل به يک هدف فرعي مي شود.
رفتار مدير: مديريت ارشد خودش يک مدل نقش است و نبايد پيامهاي مبهم ارسال کند و در حالي که از استانداردهاي اخلاقي خاصي سخن مي گويد، در عمل تابع استانداردهاي ديگري باشد . مديريت ارشد نبايد رفتارهاي غيراخلاقي را ترويج کند. از طرفي رفتارهاي اخلاقي شرکت و صنعت بايد ارتقاء داده شده و تقويت شود.
جو سازماني: جو يا فضاي سازمان، يک درک مشترک و استوار از جنبه هاي مهم روانشناختي محيط کار است.
اختيار سمت: مديران ارشد کمتر از کارکنان سمتهاي پايين تر متوجه مشکلات اخلاقي مي شوند. همچنين حوزه فعاليت مديران مياني غالبا مراکز سود هستند، بنابراين فشار زيادي براي حل م شکلات تصميم گيري در اقدامات سودآورتر وجود دارد. درجه ارشديت يک پست سازماني و ميزان اختيارات فرد صاحب پست، بر ريسک رفتار غير اخلاقي اثر مي گذارد.
ارزيابي عملکرد: اهداف عملکردي بايد شدني و معتبر بوده و به خوبي انتقال داده شوند و بازگو کننده استانداردهاي اخلاقي باشند. فشار و انتظارات بي دليل منجر به رفتار غير اخلاقي مي شود.
افراد مرجع: آگاهي نسبت به عملکرد همکاران، تاثير بسيار زيادي بر رفتارهاي غير اخلاقي افراد دارد . همچنين سرپرست تاثير شديدي بر رفتار اخلاقي و اخلاقيات زيردستانش دارد. اگر سازمانها دوست دارند بر رفتار اخلاقي اعضايشان تاثير گذارند، بايد بر افراد مرجع مناسب متمرکز شوند و آن رفتار خاص را تقويت کنند. فشار همکاران، يکي از متغيرهاي مهم در پيش بيني رفتار انحرافي است. ((Ingrid Naude, 2004

فاکتورهاي سطح خرد اثر گذار بر رفتار اخلاقي
نگرش: يعني افراد تا چه اندازه درگير شدن در يک رفتار خاص را خوب يا بد مي دانند. هر چه فرد رفتار را مطلوبتر ارزيابي کند، بيشتر نسبت به اجراي آن رفتار از خود تمايل نشان مي دهد.
قصد: اگر تصميم گيرندگان توانايي رفتار کردن به شيوه اخلاقي را داشته باشند، هيچ تضميني وجود ندارد که آنگونه عمل کنند. مگر اين که آنها قصد اخلاقي عمل کردن داشته باشند.
قدرت نفس: افرادي که از درجه بالاي قدرت نفس برخوردارند، نسبت به افرادي که قدرت نفس پايين تري دارند، بيشتر در مقابل انگيزه ها مقاومت کنند و بيشتر از عقيده خود پيروي کنند . افرادي که قدرت نفس بالاتري دارند، معمولا در ارتباطات اخلاقي و ادراکي از خود سازگاري بيشتري نشان مي دهند و معمولا آنچه را که فکر مي کنند درست است، انجام مي دهند.
مرکز کنترل: افراد با کنترل بيروني کمتر مسئوليت پيامدهاي کارهاي خود را مي پذيرند و کمتر بر کنترل کننده هاي دروني رفتار خوب و بد تکيه دارند. افرادي که مرکز کنترل دروني دارند، بيشتر به برهان اخلاقي پايبندند.
وابستگي ميداني: افراد با وابستگي ميداني، بيشتر از مراجع اجتماعي خارجي به عنوان راهنماي رفتارشان استفاده مي کنند. افرادي که استقلال ميداني دارند، براي رفتارشان به مراجع اجتماعي توجه چنداني ندارند و کارهايشان را با اختيارات بيشتر انجام مي دهند.
دموگرافي: افراد مسن تر تمايل دارند نمره کمتري به برهان اخلاقي بدهند هر چه سطح تحصيلات افزايش مي يابد، تمايل به دادن نمره بالاتر به برهان اخلاقي بيشتر ميشود . تفاوت نقش جنسيتي، عقايد مذهبي، سن، تجارب کاري و مليت فاکتورهايي هستند که تصميمات اخلاقي افراد را تحت تاثير قرار مي دهند.
تاثير والدين: توسعه اخلاقي و رفتار فرد تحت تاثير بزرگسالان و خصوصا والدين قرار مي گيرد.
سطح توسعه اخلاقي: ميزان توسعه اخلاقي فرد، تصميم فرد در مورد کارهاي درست و نادرست را تحت تاثير قرار مي دهد.
ارزش ها: ارزشهاي فردي تصميم گيرنده بر تصميم گيري وي تاثير مي گذارد . در زندگي حرفه اي، ارزش هاي فردي توسط نيروهاي ديگري که در درون ساختارهاي سازمان وجود دارند، تعديل مي شوند . اين فشارها مي تواند موجب تغيير نقش ارزش هاي فردي در تصميم گيري شود.
باورها: باورها نيز تاثير قابل ملاحظه اي بر تصميمات اخلاقي دارند


مطالب مشابه :


مدیریت زنگ تفریح

نویدزرشیمی -آموزش وپرورش بندر ماهشهر - مدیریت زنگ تفریح - دبستان دولتي پسرانه - دوره دوم




مدیریت تحول ونوآوری

مدیریت آموزشی ماهشهر ویا زودگذر هستند؛ زیرا مدیریت یا از پیچیدگی فرایندهای مربوط




آموزش فنی حرفه ای در کشور چین

مدیریت آموزشی ماهشهر. 3.افزایش توانایی و ارتقا سطح اموزش فنی و حرفه ای، طی چند سال اخیرو




مفهوم اخلاق اداري

آموزش وپرورش بندر ماهشهر حرم امام رضا علیرضا غزوه سایت جامع مدیریت سایت




بررسی نظام آموزشی آلمان

مدیریت آموزشی ماهشهر. در نظام آموزش آلمان، شورای مدرسه نهادی شناخته شده است که زمینه را




ملاحظاتي پيرامون سبك زندگي ايراني اسلامي

مدیریت آموزش وپرورش بندر




معرفی بندر پتروشیمی ماهشهر

معرفی بندر پتروشیمی ماهشهر مدیریت آموزش وپرورش ماهشهر اداره آموزش




برچسب :