گویش کلهری

شناسایی کنایات در زبان کردی با تاکید بر گویش کلهری در شهرستان ایوانغرب

خورشیدچهر منصور منصوری مقدم

کنایه در لغت به معنی پوشیده سخن گفتن است و در اصطلاح، سخنی است که دارای دو معنی نزدیک( حقیقی ) و دور ( مجازی )باشد، به طوری که این دو معنی، لازم و ملزوم یکدیگر باشند، تا شخص با اندکی تامل معنی دوم را که لازمه معنی اول است، ئرک کند. سکاکی کنایه را آوردن لفظی می داند که غرض ازآن، لازم معنای دیگر است با جواز اراده لازم آن معنی(معانی و بیان،ص870). کنایات ، چکیده ی افکار و عقاید ملت ها ست و افکار و عقاید نیز متاثر از اوضاع اجتماعی و فرهنگی است.جملات کوتاهی اند که هر جا پای استلال در گفتگوها و محاورات روزمره سست شود به یاری متکلم می شتابد و مقصود گوینده را در یک جمله کوتاه روشن می سازد و در ذهن خواص و عوام تاثیری زیادی دارد زیرا خواص از آن لطف و زیبایی درک می کنند و عوام به وسیله ی آن به مقصود گوینده نزدیکتر می شوند.

کنایات ، یبان کننده خلقیات اقوام و جوامع است،معانی و مفاهیم به کار رفته در آنها در واقع به منزله صحنه های نمایشی می مانند که گویی اقوام و ملل تمام خلقیات خویش را اعم از غم و شادی، پندارها و خرافات، عقاید و سنن را در آن به روی صحنه می آورند و در معرض دید بییندگان و شنوندگان قرار می دهند زیرا محیط و فرهنگ انسان ها با تمام ویزگی ها یشان به صورت کنایه ،ضرب المثل ها و سایر اشکال فرهنگی ، شکل می گیرند.
کنایات که بخش عمده ی از فرهنگ شفاهی را تشکیل می دهند یکی از قدیم ترین تراوش های ذهن و اندیشه ی روشن هوشمندان گمنام است که از دور دست های تاریخ به یادگار مانده است و به همین سبب مانند کتیبه ها و سنگنبشته های باستانی، اعتبار و سندیت بی گفت و گو و خدشه ناپذیر دارد(ریشه های تاریخی امثال و حکم ، ص 11). مقاله حاضر حاصل مطالعه ای است توصیفی در ارتباط با گردآوری تعدادی از کنایات در گویش کردی کلهری و برگردان آن به زبان فارسی که در شهرستان ایوانغرب انجام گرفته است. روش انجام تحقیق به صورت میدانی است که در آن از تکنیک های همچون مشاهده و مصاحبه ی باز برای گردآوری متن کنایات، معانی و کاربرد آنها در موقعیت های مختلف استفاده گردید.
این مقاله از چندین بخش تشکیل شده است . در بخش اول به علل و انگیزه های انتخاب موضوع، ضرورت و اهداف تحقیق پرداخته می شود. در بخش دوم ملاحظات نظری در ارتباط با موضوع تحقیق آورده می شود. در بخش بعدی مواردی از کنایاتی که گردآوری شده است ذکر می گردد. در نهایت به نتیجه گیری پرداخته می شود.
طرح مسئله
دغدغه ی اصلی که نگارننده را به انجام این تحقیق واداشت این بود که، در مشاهده محاورات و گفتگوهای روزمره ی نسل جوان در شهرستان ایوانغرب شاهد موارد کمی از کاربرد کنایات در بحث ها و گفتگوها بودیم، در حالی که در بین نسل مسن تر کاربرد کنایات به وفور و وضوح دیده می شد. بنابرین مسئله ی که در پی طرح آن هستیم عبارت از تهدیدی که متوجه زبان و فرهنگ عامیانه، از ناحیه تحولات اجتماعی – تکنیکی و بی توجهی و عدم انتقال این مواریث فرهنگی به نسل جوان است. درنتیجه مهمترین هدف اصلی تحقیق این است که با گرد اوری این کنایات گامی در جهت مقابله با تهدیداتی که متوجه این بخش از زبان و فرهنگ عامیانه است برداشته شود و می توان با انجام تحقیقات بعدی و با استفاده از تکنیک های مانند مصاحبه های عمیق با نسل جوان علل و عوامل اصلی آن را روشن نمود و این تحقیق تنها می توان به عنوان نقطه ای برای شروع کارهای بعدی در این زمینه باشد.
ملاحظات نظری در ارتباط با موضوع
به اشکال هنری یا مذهبی سنتی مانند: اسطوره ها، ترانه ها ، افسانه ها، ضرب المثل ها، کنایات و... که نوشته نشده وبطور شفاهی از نسلی به نسلی واز فردی به فردمنتقل می شوند ادبیات شفاهی اطلاق می گردد. امروزه این اصطلاح به سهولت وبطور معمول به وسیله مردم شناسان مورد استفاده قرار می گیرد تا از تفکیک وتمایزی که اغلب به طور اختیاری وبیهوده، بین اسطوره، افسانه وقصه درجوامع بی خط قایل می شوند، جلوگیری به عمل آید( پانوف وبرن، 1367 ص 230).
واژه فلکور(folklore) که در فارسی به دانش عامیانه یا فرهنگ عامیانه شامل کلیه آداب، رسوم ، باورهای عامیانه ومذهبی ، سنت ها وتمام علایق زندگی عامه مردم یک جامعه می باشد. قدمت وعمر آن به بلندای تاریخ زندگی انسان است .بیش از اختراع خط وکتابت وارتباطات مادی ومعنوی جوامع انسانی با همدیگر وجود داشته اند وپیش از بوجود آمدن فرهنگ رسمی ومکتوب موجود بوده است.
بنابراین در طول تاریخ زندگی بشردو مقوله فرهنگی درنزد هرقوم وملتی وجود داشته است یکی فرهنگ رسمی ودیگر فرهنگ عامه. این دو پابه پای هم به حیات خود ادامه داده ودراثرکنش وارتباط با همدیگر ،موجب غنا وشکوه عظمت فرهنگ ها گردیده اند.فرهنگ رسمی ، آرمانها وآرزوهایی بوده که به دلایلی تاریخی مجال شکفتن یافته است اما فرهنگ مردم برعکس، خواسته ها وامیالی بوده که هرگز توانایی شکفته شدن را در میان جوامع پیدا نکرده است ودرمیان عامه مردم بدون سروصدا به حیات خود ادامه داده است تا اینکه علومی امثال جامعه شناسی ومردم شناسی بوجودآمدند. آنها همزمان دوفرهنگ پیدا ونهان جامعه را مورد کنکاش قرار دادند.
شیوه بررسی ( روش تحقیق) :
تحقیق کنونی بر اساس یک مطالعه میدانی در تابستان 1388در شهرستان ایوانغرب انجام گرفته است. در آغاز کار تحقیق، مطالعات اسنادی و کتابخانه ای در ارتباط با موضوع امکان تعریف مسئله و آشنایی نسبی با موضوع تحقیق فراهم کرد. کار گردآوری متن کنایات ،معانی و کاربرد آنها با شرکت در گفتگوها و مشاهده بحث های روزمره افراد مسن انجام گرفت و با بعضی از افراد نیزدر این باره مصاحبه های انجام پذیرفت.

- نمونه ای از کنایات :
- چه قو بیه ل خیون لی یه چی(Čægu byæ le xivnle yæ Č e )
معادل فارسی : چاقو بزنی خونش نمی آید. کنایه از عصبانیت زیاد.
- چیچگ دان نه یرد (icyg dan næeirdč )
- معادل فارسی: چینه دان ندارد. کنایه از آدم بی ظرفیت است.
- باوگ بی برا ئاموزا فه ره ( baoug bi bra amuza færæe)
- معادل فارسی: پدربی برادر، پسرعمو زیاد. کنایه از خویشاوندان فرصت طلب.
- ئه و ژیر هیل یه چود( aou žire hel yæcud)
- معادل فارسی: زیربار نمی رود. کنایه از قبول نکردن کاری
- ئاگرژیر خوه له کو (agr žir xvlææku)
- معادل فارسی: آتش زیرخاکستر. کنایه از آدم مرموز وآب زیرکاه
- ئاو بر شنید( aw beršnid)
- معادل فارسی: آب کباب می کند. کنایه از نداری وفقیر بودن می باشد.
- دالگ یه ک لی هاوردیه( dalg yæke le haverdyæ )
- معادل فارسی: مادریکی از او زاییده است.کنایه از افراد توانا وخوش هیکل که هنگام تعریف کردن اصطلاح رابرای آنها به کار می برند.
- خیون چیه له ( æxivne čyæl)
- معادل فارسی: خونش تلخ است .کنایه از افراد بدخلق وگوشت تلخ.
- په تگ یه وری( pætg yævrye)
- معادل فارسی: نخ پوسیده هم پاره نمی کند. کنایه از افراد ناتوانی که توانایی انجام کاری را نداردند.
- خه رهه خره پالانه گی عوه ض بوه (xar hæ xæræ palanæge ævæz bivæ )
- معادل فارسی: خرهمان خر است فقط پالانش عوض شده است. آدم نادان هرپستی بگیرد، عوض نمی شود.
- دگان بان دگان یه گری (dgane ban dgan yægri)
- معادل فارسی: دندانش روی دندان قرار نمی گیرد. کنایه از لرزیدن است.
- زوانم میو دراورد(zvanm miu deraord)
- معادل فارسی: زبانم موی درآورد. کنایه از تاکیدزیاد.
- سه رو خاونه( æsærou xavn)
- معادل فارسی: به صاحبش برمی گردد. کنایه از این است که راه ومسیر میداند ودوباره برمی گردد.
- سه ربیوه وه باری særbiyvæ væ bare) )
- معادل فارسی: سر ، بارش شده کنایه از بیکاری وتنهایی
- شان شان که نی (šan šan kæni)
- معادل فارسی: شانه ها به هم می خورند. کنایه از شلوغی واینکه جای سوزن انداختن نیست.
- قال قومیا (qale qumya)
- معادل فارسی : سروصدا بلندشد .کنایه از برملا شدن کاری.
- که سیگ خه ر وه پی ئاو یه د ( kæsig xær væ pi aw yæid)
- معادل فارسی: اجازه آب دادن به خر راهم بهش نمی دهند. کنایه ازنداشتن اختیار وبه حساب نیاوردن فرد.
- گرز داله ناود( gorz dalæ naved)
- معادل فارسی: گرز داخلش بزند کنایه از ثمر یا نتیجه بد.
- مل ارا کس یه چه منی( ml era kæs yæčæ mni)
- معادل فارسی: گردن برای کسی خم نمی کند. کنایه از بی باکی ونترس بودن است.
- نان خور سفره در ( nan xure sfrædr)
- معادل فارسی: نان می خورد سفره را پاره می کند. کنایه از دم سفله.
- نادان وه چو دانا وه ئشاره (æ nadan væ cu dana væ ešar)
- معادل فارسی: نادان با چوب وآدم دانا با یک اشاره. کنایه از این است که هر برخورد ورفتاری متناسب با فرد می باشد.
- گورمان دا ئاوا (gureman da awa)
- معادل فارسی: گورمان به آب داد. کنایه از آبروریزی
- وه رپشت نه یری(vær pšt næyri)
- معادل فارسی : پشت ورو ندارد.کنایه از آدم دو رو
- مشتی قیو چیاس (mešte qiučyas)
- معادل فارسی : مشتش بسته است. کنایه از خسیسی
- ئاو زه ل ده ی( aw zæl dæe)
- معادل فارسی: به علف هرز بی استفاده آب می دهد. کنایه از کار بیهوده وبی فایده انجام دادن
- ئاو وسی ته نوس( Aw vesi tæ nous)
- معادل فارسی: آب از جریان می ایستد تو توقف نکن. کنایه از تلاش زیادوبی وقفه
- برای مان برا سیه مان جیا( Berayman bera kisæman jiya)
- معادل فارسی: برادریمان برادر کیسه مان جدا. کنایه از حساب حساب است کاکا برادر
- جه نگ له جیه جه نگ خوشه(æ jæng læ jyæ jæng xvæš)
- معادل فارسی: جنگ درجای رزم خودش خوب است. کنایه از این است که ارزش هرکاری درجای خودش خوب است.
- حه ق بنه ره ی وه بان سان ئاوی که ی( hæq bnæræi væ ban san awe kei)
- معادل فارسی: حق روی سنگ بگذارید آبش می کند. کنایه از این است که هیچ چیز نمی تواند دربرابر حق مقاومت کند.
- خه ر باری تفه نگه گرگ خوه دی( xær bare tfængæ gorg xuæde)
- معادل فارسی: خربارش تفنگ هم باشد گرگ اورا می خورد. کنایه از این است که آدم نادان از فرصت ها و امکاناتش بخوبی استفاده نمی کند.
- خه ر گرگ دیونی چوده پی ریه و( xær gorg dyvne čudæ piryaou)
- معادل فارسی: خر وقتی گرگ را می بیند به استقبالش می رود. کنایه از استقبال نادان از خطر.
- دا گه له هه فت ئاو قاپی ته ر نه یوه( Dagæ læ hæft aw gape tær neivæ )
- معادل فارسی: ازهفت رودخانه گذشته ، پایش خیس نشده است. کنایه از آدمهای زرنگ ومکار.
- دز نا بله ی ده ی له کیان (Dz nablæei dæilæ kyan)
- معادل فارسی: دزد ناشی به کاه دان می زند. کنایه از این است که بدون آگاهی نباید کاری را انجام داد.
- ریه ن دز برده ی سه گ سه ر په چیه ول یه کی (reyæn dz brdei sæg sar pačyæ vle yæ ke)
- معادل فارسی: دزد گوسفندان رابرده اما سگ آغل آنها را نگهبانی می دهد.کنایه از وفاداری
- ریش له ناو ئاسیاو سیا وسفید کردگه( riš læ naou asyaou sfid kerdgææ)
- معادل فارسی: ریش توی آسیاب سفید کرده است. کنایه از فرد مسنی که فاقد تجربه است.
- ساز وه هوای زمانه زه نن ( saz væ hævay zæmanæ žænn)
- معادل فارسی: ساز رابه هوای زمانه می نوازند. کنایه از نان به نرخ روز خوردن.
- سان له جای خوی سه نگینه ( San læ jay xuy sænginæ)
- معادل فارسی : سنگ درجای خودش سنگین است. کنایه از این است که هرفردی درمحل وجایگاه خودش احترام دارد.
- شووان شه که ت ومال خاون نارازی(šuvan šækætu mal xaven narazi)
- معادل فارسی: چوپان خسته وصاحب خانه ناراضی . کنایه از قدر زحمت دیگران را ندانستن.
- له ئاگر خوه له کو که فیدو( læ ager xvælæku kæfedou)
- معادل فارسی: از آتش خاکستر به جای می ماند . کنایه ازفرزند ناشایست برای پدر
- منی و کیوانو دو رشیاگ( mene væ kevanu du rešyag)
- معادل فارسی: مثل پیرزنی است که دوغش ریخته باشد. کنایه از غرغر زیاد.
- نان ها له تیول نه سیول( nan halæ tivl næ sivl) معادل فارسی: نان به پیشانی است نه به سیبل. کنایه از روزی به قسمت می باشد نه به گردن کلفتی.

نتیجه گیری
باید اذغان داشت که مواریث گذشته فرهنگی که بخشی از آن مربوط به فرهنگ عامیانه می باشد به عنوان هویت یک ملت یا قوم شناخته می شود و باید تلاش نمود که این گنجینه های گرانقدر به دست فراموشی سپرده نشود و نسل های حال و آینده را ترغیب نمود که این مورایث غنی فرهنگی را پاس بدارنند.
آنچه که در این مقاله آمد شناسایی و گردآوری مواردی از کنایات کاربردی در کردی گفتاری روزمره منطقه ایوانغرب است بنابرین درک چنین کنایاتی مستلزم آشنایی با آداب و رسوم ، شیوه ی زندگی و خصوصیات زبانی و فرهنگی مردمان این دیار است، مثلا وقتی می گوییم ، نادان وه چو دانا وه ئشاره(æ nadan væ cu dana væ ešar )نادان با چوب وآدم دانا با یک اشاره یعنی اینکه هر برخورد ورفتاری متناسب با فرد می باشد.بنابرین ممکن است چنین تعبیر کنایی در زمانی جنبه حقیقی داشته، اما بعدها این رسم از بین رفته و آن دریافت نادیده انگاشته شده، بنابرین ممکن است یک سخن کنایی در زمانی جنبه حقیقی به خود گرفته ودر زندگی روزمره ی مردم کارایی داشته است لیکن با گذشت زمان دیگر آن کارکرد خود را از دست داده است و به همین سبب است که گاه یک مثل یا تعبیر کنایی به دلایل خاص فرهنگی و محیطی در یک منطقه مطرح است و در جای دیگر موضوعیت ندارد.بنابرین کسی معنای کنایی این جملات قصار را می داند که با فرهنگ و آداب رسوم و زبان مردم شهرستان ایوانغرب آشنا باشد به همین سبب است که می گویند کنایات هر قومی خاص خودشان است.
در میان مردم منطقه کنایات به وفور مورد استفاده قرار گرفته و موارد کاربرد آن در دعواها و درگیری های لفظی ٬ نفرت و بیزاری ٬تعریف و تمجید ٬ترحم شخصیت٬پندها و نصیحت ها و سایر مسائل اجتماعی اخلاقی می باشد.
یکی از نتایجی مهمی که درطی این مشاهدات بدست آمد اینست که ٬امروزه جوانان در محاورات روزمره کمتر از کنایات استفاده می کنند. یکی از دلایلی که در این خصوص می توان ذکر کرد٬ مربوط به شیوه جامعه پذیری کودکان و فرزندان می شود. از آنجایی که امروزه رسانه های جمعی نقش گسترده ای در جامعه پذیری کودکان دارد و تمام جنبه های زندگی مردم را تحت تاثیرقرار داده است ٬ بنابرین بسیاری از جنبه های فرهنگ بومی که قبلا توسط ریش سفیدان و بزرگتران ،در شب نشینی ها و سایر مراسم به کودکان منتقل می شد،کارکرد خود را از دست داده اند و روز به روز به دست فراموشی سپرده می شوند بنابرین هدف اصلی تحقیق گردآوری و ثبت این کنایات به منظور حفظ این گنجینه گرانقدر است.
یکی از راهکارهای که می تواند در جهت حفظ و نشر این بخش از فرهنگ موثر واقع گردد،رسانه های جمعی استان می باشند.این رسانه ها می توانند با ارائه و برگزاری انواع برنامه ها که با فرهنگ و سلایق مردم منطقه همخوانی داشته باشد،در جهت حفظ و نشر فرهنگ بومی منطقه موثر واقع گردد.

فهرست منابع
1. پانوف ، میشل و پرون ، فرهنگ مردم شناسی ،ترجمه اصغر عسکری خانقاه ، نشر ویس ، تهران ، 1368
2. معین ، محمد ، فرهنگ معین، انتشارات امیر کبیر، تهران ، 1346
3. مصاحبه با آقایان مهدی خان رستمی ، صفدر منصوری
4. مشاهدات محقق
5. پرتوی آملی، مهدی، ریشه های تاریخی امثال و حکم، انتشارات سنایی، 1374
6. همایی ، جلال الدین، معانی و بیان ، به کوشش ماهدخت بانوهمائی، چاپ سوم 1374


مطالب مشابه :


روح الله عبدخانی ،چهره اقتصادی استان نیز وارد عرصه خواهد شد

دانشگاه علمی کاربردی2 *مسوول هسته مطالعات و پژوهش های کاربردی ایوانـــــــــغرب




ایلام شناسی -ایلام

دانشگاه علمی کاربردی آتشکده ساسانیان و طاق شیرین و فرهاد در ایوانغرب، تنگ رازیانه




سرپرست جدید دانشگاه آزاد ایلام معارفه شد

سرپرست جدید دانشگاه جذب 10هزارعضوهیأت علمی متعهد ومتخصص پژوهشهای کاربردی




پیچ های قاتل و مدیران غافل / گزارشی از یک تصادف هولناک در مسیر قلاجه

صبور گیلان غرب و ایوانغرب رقم فنی اسلام آباد غرب دانشگاه علمی کاربردی




کردی کلهری

ارسال مقاله به مجله زبانشناسی کاربردی. ایوانغرب شهر بوده علمی زبان شناسی دانشگاه




گویش کلهری

ارسال مقاله به مجله زبانشناسی کاربردی. منطقه ایوانغرب است علمی زبان شناسی دانشگاه




ایلام ؛آلامتو و یا عیلام چه فرقی می کند وقتی بعد از همگی کلمه محرومیت میآید

شبه دانشگاه های استان از دولتی گرفته تا آزاد و علمی کاربردی و ایوانـــــــــغرب




طنز نامه.........!

برترین منبع مباحث علمی. نرم افزار ها کاربردی. که توی دانشگاه یکی از اساتید تهدیدم




کلاس ششمی ها چه کتابی می خوانند؟

دوره ابتدایی بامبانی علمی وعملی دروس کاربردی علمی فرهنگی دانشگاه




از نو شد

زندگی،چالشیست بس عاشق گرا آخرين مطالب. کتاب الکترونیکی طنز نامه ایوان




برچسب :