گذری در خداآفرين

جعفر خضوعي: اين كه در اندرون يك اقليم، خرده اقليمي چنان ويژه زاده شود كه برجسته نمايد، شاهكار طبيعت و فرهنگ است. حكايت « مغان » چنين است و «‌ قره داغ» در اقليم آذربايجان و اينجا، ريزتر و زيباتر« خداآفرين» است در پيشاني اقليمِ « قراجه داغ». در واقع خداآفرين اسم يك روستا يا شهر نيست، اسم يك منطقه است. شكل گيري يك منطقه با تعريف جغرافيايي و فرهنگي و اجتماعي خاص مانند « ارسباران » و « مغان» به اين سادگي ها نيست.

برنامه، سفر به خداآفرين است و هدف، شرح حال و گذشته ي او. گشتن در طبيعت و اجتماع خداآفرين چنانچه با تورقي در تاريخ آن محال توأم باشد، كامل تر است. زير هر گام كه بر طبيعت آن مي نهي، خش خش برگ هاي تاريخ به گوش مي رسد. نام هر آبادي و هر دره و رودي و هر قله و كوهي و هر پهنه ي جنگلي، كتيبه اي از صحنه هاي خوب و بد تاريخ است. از كليبر كه به سمت خداآفرين مي رويم، صداي سم اسبان قشون « بابك » را پشت سر مي شنويم و روي به خاكي داريم كه « عباس ميرزا» و قشون ايران در دفاع از ميهن، آنجا نشانه هاي ملموس دارد همچون قلعه ي « كردشت».

منطقه ي « خداآفرين» كه اكنون به شهرستان تبديل شده، شامل دهستان مينجوان و بخش هايي از دهستان هاي گرمادوز، كيوان و مئشه پارا از 18 محال تاريخي قره داغ مي شود. در برخي منابع تاريخي آمده است كه آن محال را به تنهايي « ارسبار » و « آرازبار» هم مي خوانده اند.

تشكيل شهرستان در آن محال و در ادامه، پيوستن آن به منطقه آزاد ارس دو اتفاق مهم در سال هاي اخير براي نوار مرزي قره داغ بوده است. جريان رود ارس، وجود جاده مرزي كه پارس آباد را به جلفا متصل مي كند،‌ بهره برداري از سد عظيم خداآفرين با 1.6 ميليارد مترمكعب ذخيره ي آب و افتتاح جاده 40 كيلومتري كليبر ـ‌ جانانلو براي اين شهرستان مزيت هاي بزرگي به حساب مي آيند. كما اين كه قابليت هاي سنتي كشاورزي و دامي و گردشگري اش پشتوانه اساسي آن است.

خداآفرين تا سال 1389 يكي از بخش هاي شهرستان كليبر بود و 28 اسفند آن سال بود كه تشكيل آن اعلام و با حضور استاندار آذربايجان شرقي در خمارلو اولين فرماندارش ـ رضا زاهد نيا ـ معرفي شد. شامل سه بخش؛ « مركزي» به مركزيت شهر « خمارلو» با دهستان هاي كيوان و بسطاملو، « گرمادوز غربي» به مركزيت « لاريجان» شامل دهستان هاي گرمادوز غربي و شرقي و « مينجوان»، به مركزيت « عاشقلو» شامل دهستان هاي مينجوان غربي و شرقي و ديزمار شرقي، مي باشد. اين شهرستان 204 روستا دارد.

براساسنتایج سرشماری عمومی نفوس و مسكن در سال 1390، جمعیت شهرستان خداآفرین34977 نفر و جمعیت مرکز این شهرستان 1659 نفربرآورد شده است. جمعیت شهری این شهرستان 1659 نفر و جمعیت روستایی آن 33318نفر و تعداد خانوار آن 8212 خانوار مي باشد. اين شهرستان 1525 كيلومتر مربع مساحت دارد.

در پي افتتاح سد خداآفرين ( 15 آذرماه سال 87 )‌، ساكنان روستاهاي مغروق در آب آن، به شهرك نوساخت در جنوب ارس و نزديكي سد و روستاي جانانلو انتقال يافتند. از ابتدا به اين شهرك، شهرك « جانانلو» مي گفتند و اين نام حتي در جاده مهم ـ « كليبر ـ جانانلو» ـ هم نشسته بود اما مردم جمع آمده در آن شهرك، اين نام را نمي پسنديدند تا اين كه سال گذشته 16 بهمن ماه استاندار آذربايجان شرقي در جمع مردم آن منطقه از اين شهرك با عنوان « ارس »‌ نام برد و گفت: « فرآيند قانوني تبديل آن به شهر طي مي شود».

سد عظيم خداآفرين با هدف تولید 200 مگاوات برق ساخته شده است و سدقیزقالاسی کمی پایین تر در نزدیکی خمارلو به صورت سد تنظیمی جهت انتقال آب ارس به دشت مغان برای آبیاری 75000 هکتار زمین کشاورزی در حال ساخت می باشد.

پيش از آبگيري سد و آغاز ساخت سد قيزقالاسي ضرورت كاوش هاي باستان شناسي برجسته شد و محوطه ی پیش از تاریخ در این مسیر با حضور همزمان 5 تیم باستان شناسیمورد کاوش قرار گرفت و منجر به کشف تمدن شهرنشینی 7 هزارساله در حاشیه یارس شد. زمستان آن سال كشف نشانه هايي از تمدن 7200 ساله ي كورا ـ ارس در آن منطقه رويداد مهم باستان شناسي در كشور بود.

پل هاي تاريخي خداآفرين، برج شش ضلعي قارلوجه، عمارت تاريخي آينالو و عمارت وينق از آثار تاريخي مهم اين شهرستان هستند.

خرداد سال 91 رئيس سازمان ميراث فرهنگي آذربايجان شرقي از « طراحي سايت گردشگري عشايري روستاي «اسکانلو» و «مفروض‌لو» با هدف معرفي منطقه و اراضي زيباي اين روستاهاي عشايري و جذب گردشگر» خبر داده بود.

بيستم آذرماه سال گذشته طرح خط انتقال گاز آصلان دوز ـ خمارلو با 150 ميليارد ريال هزينه عملياتي شده و گاز طبيعي به مركز شهرستان خداآفرين رسيده است با وجود اين شهر ارس هنوز گاز ندارد.

94198069877502618667.jpg

جمعيت شهري خداآفرين محدود است و بيش از 95 درصد مردم اين شهرستان روستايي هستند و به همين دليل اكثريت ساكنان آن به كشاورزي مشغول اند. در همين راستا استاندار آذربايجان شرقي سال گذشته در جريان سفر به اين شهرستان اعلام كرد « دولت برای اجرای طرح های عمرانی آبی و خاکی با محوریت کشاورزی درمحدوده شهرستان خداآفرین قریب به 10 هزار میلیارد ریال اعتبار پیش بینیکرده که تاکنون حدود 50 درصد آن هزینه شده است».

به عقيده ي استاندار آذربايجان شرقي «  با بهره برداری کامل از سد خداآفرین و سدقیزقلعه‌سی و طرح های جانبی آنها تا دو سه سال آینده امکان آبیاری یکصدهزار هکتار از زمین های کشاورزی منطقه فراهم می شود». همزمان رئيس سازمان جهاد كشاورزي از «  واگذاری حدود 1300 هكتار از اراضی پایاب سد خداآفرین» خبر داد. فرماندار خداآفرين هم تصريح كرد « در صورت تحقق واگذاری 30 هزار هکتار از اراضی پایاب سد خداآفرین برای20هزار نفر از مردم منطقه فرصت شغلی ایجاد شده و مشکل بیکاری در اینشهرستان ریشه کن می شود».

صبح روز جمعه بيست و سوم فروردين ماه سفر به خداآفرين را آغاز كرديم. 

راه اهر ـ كليبر شلوغ تر شده است. راهي پر پيچ و خم كه عنوان «‌ راه اصلي » هم ندارد. نماينده كليبر و هوراند بارها از دوبانده شدن محور اهر ـ كليبر سخن گفته و حتي 23 تيرماه سال گذشته خبر داد كه « عملیات اجرایی بزرگراه اهر  ـ کلیبر بزودی با حضور وزیر راه و شهرسازی آغاز می شود». با وجود اين، هنوز از كلنگ زني و آغاز ساخت چنين بزرگ راهي خبري نيست. اين جاده بخصوص در تعطيلات آخر هفته شلوغ تر مي شود. راه جديد كليبر به سمت ارس نيز كه  29 شهريور 1391به بهره برداري رسيد، ترافيك اين مسير را بالاتر برده است.

از اهر تا كليبر 60 كيلومتر راه است، بين راه روستاي پيغام با قلعه اش آشناست. سدي هم به همين نام در دره فرادست ساخته مي شود و حالا كه مُهر مهرِ ماندگار بر پيشاني اش خورده،‌ به گفته نماينده كليبر و هوراند « تا پايان فعاليت دولت دهم (12 مرداد 92) به بهره برداري مي رسد». چنين كه شود « آب شرب و كشاورزي منطقه را تأمين خواهد كرد». دره پيغام حتي در كتاب درسي جغرافيا نيز جزو دره هاي گردشگري استان معرفي شده اما خبري از تأسيسات گردشگري در آن نيست.

رشد كليبر چنان نيست كه انتظار مي رود اما بناهاي دانشگاه آزاد اسلامي و دو هتل جديد ـ آنزا و پارادايس ـ نشانگر حركت و تكاني قابل توجه است. كليبر اگرچه « حرف اول را در گردشگري استان مي زند»،‌ اما هنوز به معناي واقعي كلمه چهره ي يك شهر گردشگري را به خود نگرفته و اقتصادش چنان كه بايد به اين صنعت پردرآمد وصل نشده است. جاده جديد كليبر ـ جانانلو در شمال شهر كليبر آغاز مي شود و در امتداد دره كليبرچاي به سمت شمال و رود ارس پيش مي رود. جاده اي بحث انگيز به ويژه از نظر تأخير و واكنش هاي سازمان محيط زيست. اين جاده از منطقه حفاظت شده ارسباران مي گذرد و چندي از بهره برداري اش نگذشته بود كه مديركل محيط زيست آذربايجان شرقي از تأثير منفي آن بر حيات وحش منطقه خبر داد. ناگفته پيداست كه بهره مندي از اين جاده بايد با حداكثر ملاحظات زيست محيطي صورت گيرد.

مسير 40 كيلومتري كليبر تا شهر جديد ارس به غايت زيباست، زيباتر و بكرتر از آن چه اجازه داده شود، پاي آدمي به آن باز شود. جاده درست در كنار و امتداد رود پرآب كشيده شده و مناظر پيرامون نيز بر زيبايي مسير افزوده است. حدود 10 كيلومتري مسير،‌ بناي قديمي دوگانه ي سالن مانند كه « كاروانسرا»يش مي خوانند، كنار جاده و رود توجه عابران را جلب مي كند. قلعه آوارسين كه پيش تر راه دسترسي اش از جاده قديمي كليبر ـ اسكانلو مورد استفاده بود، انگار از اين مسير نيز قابل دسترسي است.

هرچه از جاذبه و زيبايي و فضاي باز و آب و... براي گردشگري لازم مي نمايد، در مسير هست، اما اشتباه است كه در شرحش زياده گويي كنيم. در چند نقطه تابلوي « منطقه حفاظت شده ارسباران » به چشم مي خورد كه ذيلش نوشته اند « در صورت مشاهده تخلف شكار / صيد و تخريب محيط هاي طبيعي تماس حاصل فرماييد. تلفن تماس تبريز 04113343513  كليبر 04274222699 ». بين راه چشممان به دو محيط بان نيز خورد كه كنار جاده بودند. لازم است كه مراقبت ها افزايش يابد و در ورودي اين محور، بروشور و كتابچه هاي آموزشي به مسافران و گردشگران داده شود. در انتهاي مسير كه وارد شهر جديد ارس مي شويم، در حال ساخت بنايي براي اخذ ورودي به منطقه آزاد ارس بودند. چه بسا بهتر باشد كه يك ورودي نيز در ابتداي جاده كليبر ـ ارس بزنند و از مسافران و گردشگران براي ورود به منطقه حفاظت شده، ورودي اخذ نمايند و همه را صرف حفاظت و مراقبت از مسير حفاظت شده بكنند.

راه جديد، زياد پيچ و خم دارد و در قسمتي از مسير علائم و تابلوهاي مورد نياز و گاردريل به چشم نمي خورد. حالا كه صحبت مان از منطقه حفاظت شده خارج نشده، يادي كنيم از « رستم عليپور» محيط بان متعهد و شجاع در كليبر كه روز جمعه 13 خردادماه سال 90، دست از تعقيب و دستگيري شكارچي متخلف كه گفته شد يك« قاضي قلابي» بوده،  برنداشت و خود به تير شكارچي متخلف و يغماگر زيبايي زخمي شد و كارش به بيمارستان كشيد. شكارچيان به فرمان ايست عليپور اهميتي نداده بودند. او خود گفته بود كه «در مقابل فرمان ایست، شکارچیان ابتدا با تفنگ دولول خود تیر هوایی زده و سپس به سمت من شلیک کردند». بجاست كه قصه او نوشته شود براي كودكان مان و بجاست كه تنديس او در ابتداي مسير كليبر ـ ارس در برابر ديدگان عابران برآيد و بجاست كه 13 خرداد روز محيط زيست ارسباران باشد.

اينجا، « منطقه حفاظت شده ارسباران» است.17 ژانويه سال 1977 برابر با 27 دي ماه 1355 با صدور پيامي از مديركل وقت يونسكو ـ آمادور، مهاتر ام باد ـ جزو ميراث جهاني شناخته شده است. در آن پيام آمده است: « طبق تصميم دفتر بين المللي شوراي هماهنگ كننده برنامه انسان و محيط زيست، منطقه حفاظت شده ارسباران به عنوان شبكه بين المللي محيط زيست انتخاب شده كه بايد از هر نظر تحت حفاظت شده قرار گيرد. نمونه هاي حفاظت شده انواع اكوسيستم در اين قسمت از جهان و طبيعت براي تحقيقات علمي آينده مي تواند در خدمت انسان قرار گيرد. اين تحقيقات مي تواند تأثير انسان را بر محيط زيست خود مورد ارزيابي قرار دهد».

47368490688501032885.jpg

بگذاريد جاده كليبر ـ ارس را با يك تمنا به مقصد برسانيم و آن اين كه « اي مسافران ارس! اي عابران اين راه، از سرعت زياد بپرهيزيد، از شكستن شاخه ها پرهيز كنيد، هرگز زباله در آن كانال زيبايي نريزيد، حدالامكان بوق نزنيد و به رود و به درخت و حيات وحش احترام بگذاريد و به محيط بانان خسته نباشيد بگوييد».

به ورودي شهر جديد ارس رسيده ايم، قبلش روستاي « حيدركانلو» را كه چشم بر ارس دارد، پشت سر گذاشته ايم. جمعي قابل توجه از جوانان كه بسياري لباس بسيج بر تن دارند، مشغول جمع آوري زباله هاي اطراف جاده هستند. اين كار از ارس تا خمارلو هم انجام مي گرفت. خبرش را قبلاً خوانده بوديم كه قرار است خداآفرين ميزبان دو شهيد گمنام باشد و آن ها مسير را براي همين پاك مي ساختند.

اينجا شهر جديد « ارس» است كه پيشتر « شهرك جانانلو» مي گفتند. شهري متشكل از واحدهاي مسكوني واگذار شده ي اغلب همشكل به اهالي روستاهايي كه عمرشان با تولد سد خداآفرين به پايان رسيد. شهري است كوچك و نوساخت كه در مقابل غربي اش روستاي جانانلو را دارد. رود كليبرچاي اينجاست كه به ارس و به عبارتي اكنون به درياچه خداآفرين در زمين زنده ياد « مفروضلو» مي ريزد. اينجا را حالا مي شود دلتاي مفروضلو ناميد. سدي عظيم كه قرار است برق هم توليد كند و كانال هاي پرآب روان دارد حتي تا مغان. اينجا را مي شود يكي از بهترين مكان هاي گردشگري در شمال غرب ايران دانست. كوه و جنگل و دريا همراه هم اند و يك دنيا تاريخ اينجا نشانه هايي دارد. با دو كشور ـ جمهوري آذربايجان و جمهوري ارمنستان ـ همسايه است و جاده مرزي از آن مي گذرد و ارس، اين رود پرآب افسانه اي كه ردپاي بسيار در تاريخ هم دارد، از كناره هاي آن مي گذرد. جزو منطقه آزاد هم كه شده است و بحث عبور قطار هم كه هست. درياچه سد خداآفرين براي خودش توان عظيم محيطي است و قابليت گردشگري منطقه را كامل ساخته است. از شهر ارس خارج شده و به سمت شرق در راه سد و در جاده مرزي خمارلو هستيم. كناره جنوبي سد محوطه اي را براي ايجاد كمپ در نظر گرفته اند و همين نوروز برنامه ي شاد نوروزي هم آن جا برگزار شد. مشرف به درياچه است و پشتش به كوه وصل است. چه كارها كه نمي شود با اين دريا كرد. در ادامه راه، تونل ساخته شده رو به راه است و خودروها از آن مي گذرند. پس از تونل چشممان به جمال پل هاي خداآفرين روشن مي شود كه درست در پايين ديوار سد هستند. اين دو پل براي خود تاريخي دارند و آن زمان ديدارشان بسي موجب افسوس شد. افسوس از اين نظر كه اين پل ها در حال ويراني اند و قدمي براي حفاظت شان برنداشته اند. پل كوچك درست زير ديوار است و بخش اعظمش خراب شده و پل بزرگ كمي پايين تر روزگار خوبي ندارد. آن سوي پل روستاي « قوملوق » متعلق به خاك جمهوري آذربايجان است. خراب است و نشانه اي از ويراني هاي جنگ قره باغ. نزديكي پل تابلويي زده اند كه مي گويد همانا اين پل خداآفرين است، بي هيچ شرح و توضيحي. تابلوي ديگر مي گويد « عكسبرداري ممنوع ». تابلويي هم كه بگويد پس گردشگر بيچاره چگونه با اين اثر مهم تاريخي و گردشگري عكس يادگاري بگيرد، وجود ندارد. در يادمان است كه در سال 87 پل هاي خداآفرين تيتر اول گويا بود و مي گفت« پل هاي خداآفرين در حال نابودي اند». پل بزرگ حدود 160 متر و پل کوچک حدود 120 متر طول دارند و به ترتیب دارای 15 و 10 طاق هستند. پل بزرگ به شماره ی 1858 ( به دوره ی قرون اولیه اسلامی ) و پل کوچک بهشماره ی 1859 ( به دوره ی صفویه ) در پنجم اسفند سال 1376 در فهرست آثارملی ثبت شده اند.

اگر جوانان خداآفرين مشتاق شدند كه تصويري از مفاخرشان را مثلاً در نوروز بالا ببرند،‌ مثل كاري كه دو سال است در اهر انجام مي شود،‌ حتماً كه چشممان به « ستار گل محمدي» و « چنگيز مهدي پور» خواهد خورد. شهر ارس كنار درياچه سد است، كنار روستاهاي شؤجيلي و مفروضلو كه پاي در آب دارند. اولي نام « ستار» را و دومي نام « پريزاد» را براي شنونده زنده مي سازد. ستار اكنون تنها بازمانده از نسل شاعران بزرگ قره داغي است و پريزاد ـ قره قوچاق ـ يادآور مبارزات عهد مشروطه است و قهرماني و دلاوري هاي او در مقابله با روس و استبداد محمدعلي شاه برگ هايي از تاريخ قره داغ را به خود اختصاص داده است. موجب خوشحالي است كه عيسي غريبي، در سال 1375صفحاتي از حيات افتخارآميز پريزاد را در 412 صفحه به رماني خواندني درآورده است. شايد خيلي ها او را با هتلي كه در ورودي كليبر ساخته است، بشناسند. آقاي غريبي كارآفرين نمونه كشور است و كتابي از زندگي اش نيز منتشر شده است. او را « پدر صنايع پلاستيكي، بهداشتي ساختمان » مي دانند. غريبي بنيانگذار شركت «‌ سني پلاستيك » است. ويراستار رمانش ـ احمدعلي ساعت نيا ـ برايش چنين مي نويسد:‌« كساني مثل نويسنده ( غريبي) بدون آنكه بخواهند تلاشي براي چسباندن خود به تهران داشته باشند، با حفظ اصالت خود سعي بر آن دارند تا از محل منافع حرفه اي شان در راه شناساندن فرهنگ منطقه اي و زادگاه خود دست به سرمايه گذاري هايي بي بازگشت بزنند و اين جلوه اي زيبنده از يك حركت فرهنگي سالم است». غريبي كتاب شعري با عنوان « آناميزسان قره داغ » هم منتشر كرده است.

69091435349608571337.jpg

خداآفرين كه حقيقتاً خطه ساز و سخن است و كاش حدااقل اينجا چشم بر اين معادن روزميني نبندند و دست بر دل زمين نبرند. اينجا جشن ها فقط در اختيار عاشيق ها نيست، شاعران هم هستند. اينجا بر خلاف ديگر محال قره داغ و حتي آذربايجان، شعر از زندگي مردم بدرود نگفته است.

ديداري با استاد ستار نيز مهيا شد و ساعتي به گفتگو نشستيم و بهتر از همه ي حرف و حديث ها، سه قطعه شعري بود كه او برايمان خواند. ستار هنوز هم اشتياقي براي انتشار كتابي از اشعارش ندارد هرچند بسياري از اشعارش به صورت صوتي در اختيار علاقه مندان است. اشعاري از او كه در مطبوعات درج مي شود،‌ اغلب پياده شده از فايل هاي صوتي اوست كه خالي از ايرادات تايپي نيز نيستند.

 كسي كه رمان « پريزاد »‌ را خوانده باشد، وجب به وجب خداآفرين را صفحات اين رمان خواهد يافت، انگار كه به يك قرن قبل بازگشته و تماشاگر آن همه رويدادهاي تلخ و شيرين است. اواخر دوره قاجار است و مظفرالدين شاه بر « تخت» و انقلاب مشروطه در جريان است. دقيق تر كه گفته باشيم بهار سال 1284 است. يك سال بعد در 14 مرداد 1285 انقلاب مشروطه ايران پيروز شد و مظفرالدين شاه فرمان مشروطيت را امضا كرد. اكنون ارديبهشت 1284 شمسي است و محمدعلي ميرزا فرزند و وليعهد شاه در تبريز. عليمرادخان حاكم و مالك روستاي مفروضلو در كنار ارس است، صاحب فرزند پسر شده و جشني برپا كرده است. از  نيرالسلطان حاكم قراجه داغ گرفته تا اميرارشد رئيس ايل حاج عليلو و شجاع الممالك كليبري خان كليبر و بيوك خان بزرگ ايل چلبيانلو و هاشم خان بزرگ ايل محمدخانلو و ديگران دعوت شده اند. هنرمايي خواهر عليمرادخان ـ پريزاد ـ در مسابقه اسب دواني آغاز ماجراست... خيلي ها به او و اسبش ـ جونگ آت ـ طمع كرده اند از جمله محمدعلي ميرزاي وليعهد. تلگرافي از دارلسلطنه تبريز و وليعهد به هاشم خان رسيده و خواسته چهارصد جنگ آزموده به تهران روانه كند. عليمرادخان داوطلب مي شود و مردان روستايش نيز....حالا پريزاد مانده و جونگ آت و روستايي كه مردانش به جنگ رفته اند. پريزاد در دو جبهه مي جنگد، تجاوزات روس ها و نيروهاي وابسته به استبداد در داخل...

پيش از ورود به جاده كليبر ـ ارس، بازخواني رمان « پريزاد» ما را مدام و گاه به گاه به تاريخ مي برد. بين راه چشمت به محلي است كه نامش گويا،« صنم اؤلن » است. فوج قره داغ به پايتخت رفته و پريزاد مانده و دسيسه هاي وليعهد در تبريز و حاكم قره داغ. در رمان خوانده ايم كه صنم حتي آبروي محمدخانلوها را هم نكرده، دخترش شاه بيگم را برداشته و به تبريز مي برد تا تقديم وليعهد كند و او از پريزاد دست بردارد. به هاشم خان ـ ايل بيگي محمدخانلو خبر مي دهند و او به صنم در دره جانانلو ـ كليبر مي رسد. درخواست و التماس نتيجه نمي دهد...« همراهان هاشم خان سرجا خشكشان زده بود. هيچ كس حرف نمي زد. ناگهان با شليك تير اول صنم خانم از اسب به پايين افتاد و در خون خود غلتيد...». نويسنده رمان در پانوشتي بر همين صحنه آورده است: « در راه مالرو كليبر به جانانلو و در مسير رودخانه كليبر، نزديكي حسين خان باغي، محل حادثه هنوز هم به صنم ئولن ( جايي كه صنم مرده) معروف است».

راه در جريان است و در مسير، قله ها و صخره هاي متعدد و گاه به گاه آدمي احساس مي كند كه پريزاد ـ قره قوچاق ـ با لباس سياه بر تن و « ياشماق » بر صورت، سوار « جونگ آت » در يال كوه ايستاده است. بي ربط و با ربط اينجا و با اين تصوير خيالي آدم به ياد « زورو» مي افتد و اين كه ديگران چه ها كرده اند با شخصيت هاي واقعي و غيرواقعي تاريخي شان و بچه هاي ما ناآشنا با قهرمان هاي واقعي شان، چشم بر جعبه جادويي دوخته و در جامه ي « زورو» اين ور و آن ور مي تازند و مي خواهند براي مردم خويش قهرمان باشند.

اين راه و اين رود در كنار ارس به روستاي مفروضلو مي رسد كه چون برادرش « شؤجيلي» از نفوس تخليه شده تا جاي بر درياچه ارس تنگ نباشد. آن شهر جديد اسمش « ارس» است و در مغربش روستاي جانانلو برقرار اما مي شود شمال هر دو را به سمت ارس، حالا دلتاي مفروضلو نام نهاد.

نوار مرزي ارس، چه با شكوه است  اما آن سوي ارس غريب مي نمايد. آه اي قره باغ! اي خواهر دردآلود قره داغ! اينجا چه سنگين است زخم هاي تاريخ بر تن جغرافيا! جونگ آت چهار نعل مي تازد خوب مي داند كه پريزاد عجله دارد. روس ها به اين ور آب آمده و مزاحم ناموس اين خاك شده اند.«...در نزديكي روستا چشمش به چندين نفر كه در حال تكاپو بودند افتاد. وقتي نزديك تر شد متوجه فاجعه گشت؛ چند تن از روس ها عده اي از زن هاي روستا را تعقيب مي كردند و چند نفر ديگر از آن ها تعدادي از زن ها را دست بسته به اين طرف و آن طرف مي كشيدند و در آن ميان شيرزني با يك روس گردن كلفت دست و پنجه نرم مي كرد... پريزاد مثل اجل معلق سر رسيده بود، بي درنگ دشنه اش را در گردن روس درگير با آن زن دلير روستايي فرو برد...». اينجا نمي توان پاي در جغرافيا داشت و در تاريخ غوطه ور نشد.

در واقع كليبرچاي درست در كناره ي مفروضلو به ارس مي پيوندد و اين روستا و روستاهاي اطراف و كوه ها و دره ها شاهد صحنه هاي سخت در آن روزگار بوده اند. نوار مرزي قراجه داغ در كناره هاي جنوبي ارس كتابي از تاريخ است. عهد فتحعلي شاه قاجار و جنگ هاي ايران و روس، تجاوزات مداوم روس ها پس از آن به ويژه در جنگ هاي جهاني اول و دوم كه يورش ارتش روس به ايران از آن محال آغاز شد. سوم شهريور سال 1320 كه تجاوز زميني ارتش سرخ شوروي به ايران، از مغان و قراجه داغ در آذربايجان شروع شد. حماسه سه شهيد خفته در كنار پل آهني جلفا صحنه اي ماندگار از دفاع است. همان ها كه شد كفن جامه ي سربازي شان و فرياد آخرين نگاه شان اين كه « پاینده و جاوید بماند وطن ما». و چه خوب توصيه كرد رئيس سازمان منطقه آزاد ارس اخيراً كه قصه ي اين سه شهيد بايد جهاني شود. همزمان كه هواپيماهاي شوروي اهر را بمباران كردند و 90 تن را كشتند، عبور زميني شان به ايران از خداآفرين با سدي از مقاومت و دفاع مواجه شد و آورده اند؛ در پاسگاه مفروضلو « ارشد حیدری کلیبری » سخت مقاومت کرده و با شش گلوله به شهادت می رسد.

نام پريزاد و بسياري ديگر انگار به تاريخ پيوسته و اكنون آيا نام هايي چون نام « مفروضلو» نيز براي هميشه تابلويي در آن محال نخواهند داشت. تلاش ها نتيجه نمي دهند و اميدواري كمرنگ مي شود اما باز نبايد نااميد بود. امسال برگزاري مسابقه اسبدواني قره قيه را سازمان منطقه آزاد ارس عهده دار شده است و اين سازمان در سال هاي اخير نشان داده كه بر فرهنگ و تاريخ منطقه نيز عنايت دارد. نمونه اش ساخت آرامگاه بر مزار حكيم ابوالقاسم نباتي شاعر و عارف بزرگي قره داغي در قرن سيزدهم. بسيار نوشتيم كه نام مسابقه اسب دواني قره قيه را « جام پريزاد» بگذاريم، يعني بگذارند كه نگذاشتند. حتي قهرماني پيوسته ي بانويي از عشاير قره داغ به نام « مه لقا خاني » با آن سواركاري تماشايي اش ذهن مان را بسيار به هنرنمايي پريزاد در سواركاري معطوف ساخت اما انگار كه ما دچار توهمات شده بوديم. في الحال اگر اين سازمان منتظر سازمان ميراث فرهنگي نماند و هرچه زودتر به مرمت پل هاي غريب خداآفرين همت گمارد، جاي دوري نمي رود.

اين گزارش در شماره 195 ( 11 ارديبهشت ماه 1392) دو هفته نامه گويا منتشر شده است.


مطالب مشابه :


عاشقلو نیوز؛مغرورازبازدیدکنندگان

خداآفرين خبرلری - عاشقلو نیوز؛مغرورازبازدیدکنندگان - اخبارمربوط به شهرستان خداآفرين




عمليات اكتشاف معدن طلاي اندريان خاروانا

خداآفرين خبرلری - عمليات اكتشاف معدن طلاي اندريان خاروانا - اخبارمربوط به شهرستان خداآفرين




تمدن 7 هزارساله در خداآفرین

نگاهی به کاوش های باستان شناسی در محوطه ی پیش از تاریخ خداآفرین. تمدن 7 هزارساله در خداآفرین




فصلِ خداآفرين

صبح روز جمعه بيست و سوم فروردين ماه سفر به خداآفرين را آغاز كرديم.




گذری در خداآفرين

قره داغ سسی - گذری در خداآفرين - اخبار و رویداده ای منطقه شهرستان اهر, شهرستان کلیبر - شهرستان




در آستانه روز خبرنگار و روز مطبوعات ارسباران

یوخا - در آستانه روز خبرنگار و روز مطبوعات ارسباران - یوخا،‌ نانی است که دیرزمانی سفره ها را




روز خبرنگار را به ياد زنده ياد « رحيم غفاري » پدر مطبوعات ارسباران گرامي مي داريم

یوخا - روز خبرنگار را به ياد زنده ياد « رحيم غفاري » پدر مطبوعات ارسباران گرامي مي داريم




ارسباران با كدام جاده ها پايتخت گردشگري ايران مي شود؟!

توان محيطي كليبر و خداآفرين به طور سنتي كشاورزي و دو تصادف روز 14 خرداد در محور




گمرك جانانلو در محدوده منطقه آزاد ارس ايجاد مي شود

ارسلان فتحي پور روز چهارشنبه در نشستي با مسوولين منطقه آزاد ارس در خداآفرين به اينكه




500 ميليارد تومان به پاياب سد خداآفرين اختصاص يافت

قره داغ سسی - 500 ميليارد تومان به پاياب سد خداآفرين اختصاص يافت - اخبار و رویداده ای منطقه




برچسب :